خوشه چين
انسان ودین
درگروسیاست
بیان حقیقت تلخ است ولیکن برشیرین دارد
آ زاده گان«عیاران» این شعاررا سرمیدهند:بیگانگان را ازحریم ناموس وطن بیرون میرا نیم. بیگانه پرستان را به محاکمه میکشانیم.
ملاکی زمین خودرا به اجاره دادکه حاصل فراوان بدست آورد.ا جاره دارزمین شخص نابکاربود.قبل برینکه زمین را آماده به کشت نماید. گیاهای هرزه را از قبیل کبل،غمی،ریشه های خیابان دورزمین راازبین ببرد.
زمین را قلبه کردوتخم گندم را برزمین پاش داد.بعدازسپری شدن فصل زمستان در هنگام بهاران پهلوی سبزگندم هزاریک نوع گیاهای هرزه«جودر،سیادانه.وغیره» به روئیدن گرفت.گندم تحت سایه گیاهای هرزه قرارگرفت گندم نتوا نست که خوب نموکند.حاصل گندم ناچیزآمد،اجاره دارزمین درگروزمین دارباقی ماند.اهل وعیالش وا طفالش خواروزارنا توان.
من که درسال 2001 همراه بارفقای ودوستان خود درشهررا لته کشورشاهی هالند جنبش مترقی را اساس گذاشتم. تاباشد اگربرای رشد جنبش بگونه معاصر، خدمتی کرده باشم.
نیات همینگونه بود نه شد که نه شد.
اما مسیرطوری استقامت یافت که دهقان نا بلد گیاهای هرزه را نادیده گرفت. کبل وغمی، گندم اصلا ح شده را تحت تأثیرخود قرارداد. بد بختانه جنبش نوپا که به همه حلقات پیوند خودرا یافته بود. تغیرجهت یافت.
ذ لیدرا به اختیارپهلوانهای بگیل میدان گذا شتند.پهلوانهای که همیشه کود تا خواب میبینند.کودتای سرطان1356،کودتای ثور1357 کودتای جدی1358
کو دتای ضد شورای نظار،اینهاهمان پهلوان میدانی اندکه حریف شان را کس دیگری برای شان بخواند.
وبعد بگویند که هورا هورا هورا اینه قهرمان میدان.
نقل است ازکتاب کلیله ودمنه: روز ازروزها دهلی را درکناردرخت گذاشته بودند. شمالکی کم کم می وزید شما ل هم شوخی میکرد شاخک درخت را دردهل تماس میداد. ازدهل آواز برمی خاست، روباهی در کنارخوابیده بود. با شنیدن این آواز فکر کردکه دهل با این ضخامت جثه وصدای بلندحتماً خوراکه فراوان درخود دارد.
روبا زد وکند وزد وکند. دهل را پاره کرد دید که در میان دهل چیزی دیده نمیشود تنها بوی چربی دهل بمشا مش میزند. برگشت کرد و گفت هرآنشی که دبل و ضخیم باشد و صدایش خیلی بلند منفعتش خیلیها نا چیزاست. اعتماد با لای اینگونه چیزها انسان را درسطح بیعقل ها سقوط میدهد.
بواقعییت مبارزین ومدافعین کشورما فهمیده اند که جنگ ومبارزه تنها نمایش قدرت نیست. بلکه چشمان تیزبینی است که تاریکیها را می بیند،ازتکراراشتباهات می پرهیزد نیکیها را از بدی ها و زنده گی را ازضد زنده گی تشخیص میدهند. درین تشخیص ودید وا دیدها سرانجام جنگ مسیرخودرا ازلای خردمی یابد. ازموهومات وخرافات نجات می یابد به جاده انسانیت گام برمیدارد.روشن میسازد که معیارشخصیت هرانسان درکارآئی درایجادگری،درخلاقییتهای هنری وفرهنگی به نفع جامعه بشری است.
با این لحاظ هرشخصیت معیارزندگی خوب وبدخود ش است. ازین به بعد کسی نمی خواهد که شخصیت خود را به شخصیت مردهای روزگارزمان گره بزند.
روی این منظور بت شکن شده اند.
باتأسف که بعضاً ازبه ظاهرانقلابیها هنوزازبت تراشی وکیش شخصیت پرستی دست بردارنشده اند. راه موهوم پرستی، خرافه پرستی وبت پرستی را کمافی السابق درپیش گرفته اند ترک عادت نکرده اند. کاریکه کشورما را دربحران خود خواهی ها غرق ساخته است.
باداشتن صفات بیان شده د ستان (( چپ وراست)) متحدانه گلوی خلقهای بیدفاع کشورمارا فشارمیدهد.
عنوان فوق ترکیب یافته است ازسه کلمه 1- انسان 2- دین 3- سیاست.
1- انسان موجود فعال اجتماعی است. بالاتروبزرگترا زرنگ،زبان،محیط ،منطقه مذهب قراردارد.ازغیب الهام میگیرد درذهن ودماغش نورالهی درخشش میابد، در ذره میدراید،رازهای نهفته را دریافت مینماید.وازانجا به چهارطرف کائنات بازتاب میگردد تا معلوماتهای دست یک را برای بشریت بیاورد.ابزارمی سازد. میشنود،هجا تولید میکند،قرارداد صوتی می بندد. باهم افهام و تفهیم مینمایند. میبیند، میرود، می بردارد تحت تجربه قرارمیدهد.به ا صلیت وماهیت شی بعد ازتجربه ودریچه های علمی صحه میگذارد، تسخیر ورامش میکند وازان برای زنده گی بهتر استفاده مینماید.
بدبختانه که انسان امروزی بخاطر یک بشکه تیل هزاران انسان را به قتلگاه سوق میدهد.
او خلقهای پشتون، تاجک،هزاره ، ازبک ، ترکمن، پشه ای نورستانی، بلوچی فرقه های مزپذهبی وسائر ملیتهای باهم برادرافغان مبارزوانقلابی برای تومیگویم تو درتعریف انسان جای داری.توبایدخودرا پیدا کنی تویک انسان هستی، جایگاه توبا لاتراز،پشتون بودن است وتاجک بودن.... وغیره ، بالا تر ازسمت ومحل است. تورا اشرف مخلوقات بیان کرده اند. توشریف هستی، شما نباید درجاد بی شرفی وبی وجدا نی سقوط نمائید.
2- دین استاذ محمد تقی مصباح یزدی:
«فقط تعريف دينِ اسلام است كه جامع تمام اديان الهي است. وبه عبارت ديگر كاملترين مرتبه از دين الهي به شمار مي رود. و آن عبارت است از مجموعة معارف، احكام و دستورالعمل هايي كه منشأ الهي دارد و براي هدايت انسان و وصول به سعادت دنيايي و آخرتي به دست بشرمي رسد.»
مولا نا جلا ل لدین رومی می فرماید:
چون زخود رستی همه برهان شدی
چون که گفتی بنده ام سلطان شدی
علامه اقبال لا هوری درتعریف دین می نویسد:
چیست برخاستن از روی خاک
تا که آگه گردد از خود جان پاک
3- سیاست مثبت و فعال: عبارت میباشد ازمجموع ارزشها، باورها،معیارها وقواعد پذیرفته شده ((،حرکت، تغیر،پیشرفت وتکامل)) به نفع اسان.
- بیان فشرده متبلوراقتصادی است. که مراحل شش دوره تاریخی را با همه تضادهای اقصادی وا جتماعی ا ش برجسته میسازد.
- از نظر بنده سیاست وسیله است به مانند«موم» مجسمه سازمیتواند مجسه انسان مهربان،با عاطفه، با وجدان خیراند یش را بسازد. هربیننده ازکنارش به مجرد دیدن با روح آرام واحترام کارانه بگذرد.
ویا اگر مجسمه ساز از«موم» هیکل« وطن فروشان» را به مانند مارکفچه زهری خطرناک، گرگ وحشی ظالم ویا پلنگ بسازد. طبعی است که همه اطفال ازدیدن آن میترسند.
- بعضاً سیاست قمار((دروغ،فریب،اغوا، د سیسه، توطئه،شانتاژ،تهدید، حمله، عقب نشنی، اشغال... ازین قبیل وغیره)) را معنی میدهد که عملاً در کشور خود ازجانب قدرت های بزرگ جهانی ضررش را تا به استخوان لمس کرده ایم.
- مهارکردن ویا رام کردن
- «خط مشی» اصول رهنما
- انجام اوامریکه ازمراجع قدرت ((حکومتها،کشورها، نهادهای دینی و مذهبی))
صادرمیگردد.
میشود که سیاست را به دوجهت مثبت ومنفی تعریف کرد.
1- قدرت ((راست وچپ،تک حزبی)). انواع حاکمیت های استبدادی
2- خدمت(( حاکمیت، مردم سا لاری وانسان گرا)) که درآن ارا ده خلق دخیل باشد.
- سیاست ارتباط میگیرد به اینکه چطورفهمیده شود چگونه از جانب افراد، گروه ها، حلقات،احزاب،کشورها بربنیاد منافع،تعقیب میگردد به مفاد کیها وبه ضررکیها تمام میشود.
توجه سیاست« قمار» همیش درمیدان خودرا به دوچهره معرفی مینماید.
1- برد 2- باخت:معلوم نیست که درمیدان برد باخت کی چی را میبرد
،کی چی را میبازد.چه وقت چه موقع کی ازکی چی میبرد و کی برای کی چی میبازد. به کجا میبرد و برای کی میبرد وبرای چه میبردوبخاطرچی میدهد.
یک مثال ساده وطنی: دهقانی درزمین خود غله زودرس«جو» کشت کرده است. جودراواخرماه ثوراوایل ماه جوزا پخته میشود.گنجشکها ی دانه خور برای دانه چینی به مزرعه حمله ورمیشوند.دهقان بیچاره برای اینکه حاصل دست رنجش به هدرنرود. درفکرچاره بر می آید. دروسط زمین از چوب خشک قامت انسان تیار مینماید و پیراهن تنبان وکلاه لنگی« قره قلی» برسرش میگذارد. پرنده ها فکرمیکنند. آدم است که دراینجا استاده است. از ترس بطرف مزرعه حمله ورنمیشوند. ویا ازصبح تا به شام درچهار اطراف مزرعه اطفال قد ونیم قدرا پیپ بدست های هوی کرده درپیپ میکوبند دنگ، دنگ ..... دنگ. مانع هجوم پرنده ها به مزرعه میگردند. این یک نوع سیاست بسیط اقتصادی است.
از فیگورانسان وپیپ که برای ترساندن پرنده ها صورت میگیرد وسایل اند برای تطبیق هدف اقتصادی.
درفوق متذکر گردیدیم که سیاست به چهره 1- برد 2- باخت: خودرا در صحنه ظاهرمیسازد.
ازگذشته های دوردرازکه بگذریم شرایط جنگ سرد قصرسفید وقصرکرملین را بحیث فیگورهای مطرح درمنازعات سیاسی بین المللی وارد صحنه برد باخت بین ساخت. درمرحله اول قصرسفید بحیث بازنده درجنگ ویتنام درمقابل کرملن ازپا درآمد.درهمه عرصه ها ازلحاظ اقصادی،وازلحاظ نظامی شکست را پذیرفت.
خوب ایالات متحده امریکا آنقدر شکست نخورد که دوباره به پا استاده نشود بلکه قوی نیرومند ترازگذشته به پا استاد بار دوم حریف بین ا لمللی خودرا درقضایای افغانستان درگیر ساخت این درگیری تا جای پیش رفت که منجر به سقوط کمونیسم جهانی گردید.
خوب نظام کمونستی شکل ازنظام سیاسی است.شکست میخورد و پیروز میشود وبازشکست خواهد خورد. وبازپیروزمیشود.
این پیروزی و نا کامی نظام های سیاسی بر بنیاد تفاوت های اجتماعی و طبقاتی ازهمان آغاززندگی مغاره نشینی وزندگی بدوی«قبیلوی» باعث آن شد که انسان به پیشرفته ترین تکنا لوژِی معاصر دست یابد و راهی فضای کیهانی شود ولی آنچه قابل توجه است این است که کشورهای شامل بلاک وارسای قبلی خوبتر ازگذشته دارای نظام سیاسی وقوانین مربوط خود میباشند از بین نرفته اند. تنها باختی را که درین ما جراها کرده است مردم افغانستان میباشد.که بدترازهردرگیری دوره های قبل ازین ماجراها است. درگیری شرایط موجود برحق که عامل آن ا یا لات متحده امریکا است.
زدن کارساده است. جوابش مشکل، امریکا کشور مارا به خاک دان تبدیل نمود((اوه خط کرد که ماهی بگیرد))
امروزه روزروزی است که باید گفته ایا لات متحده امریکا درچنان گرگی سردچارشده است گویا ناخون ندارد که پشت خودرا بخارد.به خلاص گیرا حتیاج است.
اگردرجنگ ویتنام یک رئیس جمهور امریکا بدنامی وشرمندگی را به مردم امریکا نصیب گردانید اما اکنون آقای بوش زمینه های شرمندگی وبدنامی را به امریکا تهیه دیده است.
مگرخساره های جانی،مالی را،به شکل فاجعه آمیزش مردم افغا نستان می بینند.
اگرقیام مردم توانست اتحاد شوروی را واداربه عقب نشینی نماید.«خروس کلنگی فدای مهمان» اما مهمان حق ندارد.سری به آشپزخانه زند،آشنائی خودرا با آشپز، آشپزخانه برقرارنماید.وغیره وغیره باچنین برخوردها پیش آمدها که خلاف احکام شرعی اسلامی است وکلتورافغانی هم باچنین وضع سازگارنیست((ژیره زما واگ ئی دملا)) مردم میدانند درکشورما بیگانگان مسلط میباشند. قیام مردمی به مانند تازیانه درپشت دروازه قراردارد. مردم بافهم ازین مطلب که یک عده انگشت شمار تربیت یافته اجانب نمیتوانند نمایندگی ملت افغا نستان را نمایند.
آنها خود ثابت کرده اند که درکشورخود فاجعه آ فرینی کرده اند به استقبال ورود بیگانگان حیثیت خاک فروشی ووطن فروشی را ازآن خود کرده اند.
تو ده ها میگویند ملت افغا نستان همین اکنون بالای زمین درباغ درفابریکه کار میکنند درمئو سسات تعلیمی و تربیتی درس میدهند.
باز توده های ملیونی کشور صدا میزنند که
ما ریگ ته جوئیم ..... دیگران آب گذر
هزارلگه ولوگه به امربیگانگان آمده اند برای مردم افغا نستان جفاها کرده اند ورفته اند.اما توده های ثابت قدم همیش مصروف خاک شوری اند تولید میکنند از نامو س وطن دفاع مینمایند.
ای که از کوچه معشوق ما میگذری
بر حذر باش که سر میشکند دیوارش
آ زاده گان«عیاران» این شعاررا سرمیدهند:بیگانگان را ازحریم ناموس وطن بیرون میرا نیم. بیگانه پرستان را به محاکمه میکشانیم.