خوشه چين
تمثیل قدرت
قصه ازتاراج زمین وزمان وبی عدالتی ها آ غاز میشود
من برای تان مینویسم که سرزمین ما تاراج گردیده است ازبت بامیان آغازتا موقف انسان وتاریخ مارا دزدیدند.
تاریخ ماذخیرۀ ازمدنیتهای شرق وغرب بود، تاریخ ما ملیح((دوران خط ابریشم))ازاندیشه های انسان دوستانۀ ادبا و شعرا چون رودکی، البیرونی، سنائی، انوری، جامی، مولانای بلخ ،رابعه بلخی امیر ناصر خسرو بلخی، فردوسی سعدی شیرازی حافظ، ابن سینا ی بلخی عمرخیام رحمن بابا،خوشحال خان،امیر کرول ملنگ جان گل پادشاه الفت،جامی عطار استاد خلیل الله «خلیلی» قهار((عاصی)) جوان نا مراد وغیره وغیره.در اشعار و نوشته های هریک ازین ادبا و شعرا تعریف از انسان صورت گرفته است انسان به صلح دعوت داده شده بارها نام از اخوت وبرادری به میان آمده است. ومملو ازمقاومت شاهکاریها و حماسه های دفاع ناموس وطن،میدان نبرد چون رستم و سهراب آرش کمان گیر،سیاوش،مزد ک کاوه آهنگر،ا میر ابومسلم، یعقوب لیث صفار امیر حبیب الله کلکانی غازیان سه دوره جنگ افغان و انگلیس(( جنگ میوند)) غازیان وشهدای دوران تجاوز ولشکری
قشون سرخ، وغیره وغیره بوده ومیباشد.
درینجا هدف ازختم جنگ است. ختم جنگ عدالت خودرا طلب گاراست فرق بین ظالم و مظلوم گذاشته شود. ما همیش حقیقت را درشورش و مبارزه علیه تجاوز تعرض فریب اغوا ریاکاری بر حق مردم وتوده ها و بی عدالتیها دیده ایم.
دوستان عزیز نیات ما تطبیق عدالت است.اینکه مرد بهتر و یا زن بهتر انجام میدهد شاهکارهای خود اواست ما را درانجام این مأمول تنها افتخاربه اونصیب خواهد شد
عیاری به وطن فروش این طور طعنه میدهد
عیارم من
خس و خاشاک توئی پست ترازخاک توئی
شور منم، نور،منم عاشق رنجور منم
توئی، جاهل سر تنبه توئی کوردل پشت خمبه
مالک این خاکم من دلیر بی باکم من
چوچۀ خفاش توئی، مردک اوباش توئی
ظالم بی باک توئی همرنگ ضحاک توئی
عصیان توده منم خروش کوه بند منم
ثابت وفادارمنم بسته به پیمان منم
خائن به این خاک توئی قاتل خون خوار توئی
جنبندۀ دوران منم آمادۀ میدان منم
فاسد کشورتوئی، غاصب نادان توئی
حامی افغان منم مردک میدان منم
فاشست بدنام توئی کورۀ جهان توئی
خادم ملی منم در پی لیلی منم
ظالم وجبار توئی عامل کشتار توئی
تحقیر مکن خا ک نیم خاشاک نیم،
دُرشناس وشناسندۀ گوهرم
خوشۀ اندیشه سازهنرپرورم
یعقوب لیث صفارگفته بود: که ما اسلام را پذیرفته ایم ولی حاکمیت عرب را نمی پذیریم بیگانه را بیگانه بدان زبانش هم برای ما بیگانه است. بیگانه را ازسرمین مادروطن راند
بیگانگان که برای ما دموکراسی استعماری را درس میدهند نمیخواهیم این نوع دموکراسی را با خود داشته باشیم ما دموکراسی را بمفهوم انسانی اش میخواهیم.
ما قدرت را درینجا نه از لحاظ فزیکی نه بلکه از لحاظ روابط اجتماعی به تعریف میگیریم.
((خدای من الگوی برای انسان است.می آفریند تا به انسان آفرینندگی بیاموزد آزاد است تا انسان آزاد باشد. برهمه چیزآگاه است تا امکان آگاهی برهمه چیز را به انسان گوش زد کند))
- قدرت حقیقی قدرت خداوندی است که ذات بی نیازش به همه مخلوقاتش ازان آگاهی میبخشد.
قدرت واقعی ارادۀ بلفعل خلق است
قدرتی که درآن ارادۀ بیگانگان دخیل بوده باشد پایۀ علمی ندارد همیش درلرزان بوده و قابل شکست حتمی است
.داود خان علیه دولت قانونی کودتا کرد ذریعۀ کودتا ازش پس گرفته شد این کودتا سرآغاز کودتا های پی درپی تا سرحد ترورهای دولتی درکشورماواقع گردید. این عملیه هنوز به پایان خود نرسیده
.بازار،اغواوفریب خیلیها گرم وشرم آوراست
تمثیل قدرت به ارادۀ بیگانه نه عزت برای ما ماند نه شرف و نه حیثیت این بی حیثیت ها اند که به ارادۀ بیگانگان گردن مینهند.
حق خویش را گدائی نمی کنیم حق ما عبارت است ازآزادی
کفتر این موجود بی درد سر نمود عشق ، نمود محبت ودوستی ترجمان عشق گنگ واشاره ازبالای بام ها وپرچالها پیام بروپیام آور صلح وآ شتی ونامه رسان هیچ گاهی به سمتی که میرود آدرس راغلط نمیکند.این بخاطری است که تشعشعات ذهنی کفتر، با مقنا طیس زمین طوری تنظیم گردیده است که که کفتر را قادر به آن ساخته تا مسیر حر کت خودرا خوب به سوی هدف ردیابی نماید وغلط نکند.
گاهی اوقات اتفاق افتاده است که انفجارات داخل کرۀ آفتاب باعث تولید شعاعات نوری بیشتر گردیده بدون شک این شعاعات نوری مستقیمآ تأ ثیر خودرا با لا ی مقنا طیس زمین بجا میگذارد درین صورت ذرات مقناطیسی پراگنده میشود. زمانیکه ذرات مقناطیسی پراگنده بود آن تنظیم ارتباط قبلی که بین تشعشعات ذهن کفتر با مقنا طیس بود به گونۀ دیگر بر قرار میگردد. درین صورت است که کفتر راه را غلط مینماید.
حوادث دهه های اخیرافغانستان عکس برداری ازجریان زندگی کفترمینماید روشن میسازد که قشر آگاه و آماده به انکشاف ترقی و تحول جامعۀ ما دراثر برخوردهای اندیشه های توسعه طلبانۀ کشورهای متجاوز متأثر گردیده اند.همه راه گم شده اند دوست از دشمن تفریق نمیشود دوست دشمن را نسبت دوست خود ترجیح میدهد. این جاده های ترافیکی قرن بیست ویک با رنگهای سرخ وسبز زمینه های تصادم را هرچه بیشتر نسبت به گذشته خطر ناکتر ساخته است.
.خلق سرگردان وآواره وراه گم درین گیرو دار بین ا لمللی حق خودرا از دست داده است آن حق عبارت است از آزادی است
حق گدائی نمیشه
گرفته میشه
کشور ما اشغال است
مستقلانه
پاد شاهی نمیشه
حصول آزادی
به عذر خواهی نمیشه
بدانید که
عیار به بیگانه
سپاهی نمیشه
میگوئیم که
28 اسد روز مقدس است
این روزرا دروغ نسازید
زمین ما تفیده شده
زیرپای اجنبی
تیپائی نمیشه
عیاران جنگ جاری ویرانگر و تباه کن را در تعرض واشغال کشور به محاسبه میگیرند.عیاران میگویند که حق خویش را گدائی نمی کنیم، خدمت گار خلقیم خود خواهی نمی کنیم، حق ما آزادی است آزادی را از دهن شیر می باید گرفت. اگر بامنطق ودلیل نشد به زور خلق ویاری خدا باضربۀ شمشیر می باید گرفت.
عیاران میگویند که بدست آوردن آزادی ازراه خط یعقوب لیث صفار امکان پذیر است خط یعقوب لیث صفار خط سفید است(( سفید جامگان))
حرف های انتقادی فراوان گفتیم و نوشتیم ضعفها و کمبودیها را معرفی کردیم از طریق سایتها و اخباروجراید ادبیات غیر پسندانه به آدرس ها گفته شده شد درد ها را تسکین نکرد و لی همین قدرشد که جامعه ومردم به حد آگاهی لازم خود رسیدند گرچه که حرف های «خوشه چین» به مانند آب کاسنی تلخ است زیبائی کلمه در کجا است کاسنی وآب تلخ تراویده از ذهن ابن سینا در بلخ است گفته است کنون وقت ازحرف به عمل گرائیده ما باید که در خانه خانۀ هموطن خود دقلباب کرده درائیم درد مشترک خودرا بیان بداریم انگشت ندامت بگزیم وبگوئیم این اختلاف ما است که کشورمارا اشغال کرده اند خط سرخ وصل در کرملن وریسمان سبزدرگردن بسته درقصرسفید تاپۀ غلامی را برپیشانی ما زد.
داشتن وطن آزاد حق فرد فرد افغا نستان است ما همه مسایل سمتی قومی و لسانی مذهبی عقدتی سیاسی و غیره مسایل را کنار میگذاریم و میگوئیم که ما به وطن مشترک مستقل وغیروابسته نیازداریم روی همین خاطراست که گله ها را میشنویم حرف ها را میشنویم، قناعت میکنیم و قناعت میدهیم انتقاد میکنیم واقراربه اشتباه میکنیم به رسم «عیاری» در خانه های همدیگر آب ونمک میشویم درجریان تبادل نظر ظرف آب گرم و آب سرد را در پهلوی هم میگذاریم. بعد از انجام جرو بحثها، ظرفها را با دست لمس مینمائیم که کدام یک سرداست وکدام یک گرم بعدفهمیده میشود که ظرفها حالت گرمی و سردی خود درتبادلۀ حرارت به همدیگر معتدل شده اند
این پیامی است که، آب برای ما میدهد ومیگوید که بخود بیائید
کم ظرف نشوید.
ظرف ما کشورما است ظرف ما باید که آب وهوای معتدل را به خود بگیرد زیراکه هوای سرد و گرم تباه ما کرد.
از اندیشه های صادراتی صرف نظر مینمائیم
گوش واره طلائی که گوش را بچکاند نداشتنش بهتراست.
بلی ما میرویم به سوی هدف هدف انسانی هدف انسانی یعنی حصول آزادی به همرای خانوادۀ جنبش چپ وآزادی خواهان شخصیتهای مستقل وانسانهای متحرک جسوروعیارصفتان،میشینیم حرف میزنیم که همه کدورتهای ناشی ازبیخبریهایونا رسائیهای دیروزی را با آب شرافت شستشونما ئیم تا که چهرۀ واقعی دلیرمردان امروز صیقل شده(( درسرزمین قهرمان ساز)) ازمیان خلقهای قهرمان پذیر قهرمان امروز ی خودراپردرخششترازمیان لکه های دودوجنگ می آفرینند
یعقوب لیث صفارگفته بود: که ما اسلام را پذیرفته ایم ولی حاکمیت عرب را نمی پذیریم بیگانه را بیگانه بدان زبانش هم برای ما بیگانه است. بیگانه را ازسرمین مادروطن راند
وضعیت جاری در افغانستان بیان گر حقیقت است که ما دمو کراسی را می پذیریم وپذیرفته ایم مگرنه دموکراسی که هست وبودمارا بکام جهان بیگانه فروببرد.همه کمکهای بین المللی به اصطلاح باز سازی افغا نستان نمیتواند عزت و آبروی برباد رفتۀ افغانستان ((آزادی)) را جبران کند.بناً این خود ما خواهیم بود که ویرانه های خودرا آباد مینمائیم. بیگانه کشیدن به تقا ضا وخواهش نمیشود بلکه باید که بیگانگان را ازوطن خود با همه وسایل ممکنۀ مجازبیروکنیم.