نویسنده : حشمت الله آروین
دشمنان طالبان بنفع طالبان تبلیغ میکنند!
جنرال استنالی مک کریستال فرمانده نیرو های نظامی امریکا درافغانستان اعلام کرد ، که طالبان کنترل اوضاع را درافغانستان دردست دارند.
گوئیدواشتاین برگ کارشناس مسائل تروریستی درجولای سال جاری در برلین المان می افزاید . درحمله به محل اقامت سربازان امریکایی و حمله به سفارت المان در افغانستان جان سربازان المانی در خطراست.
همچنان روزنامه ای گاردین انگلستان بدون تعقل بادرنظرداشت احترام به والای حقوق انسان ، ورعایت به ادب و قانون مطبوعات ، نا خود آگاه دهن بازکرد و با سخنان تب آلودوهذیان گونه ، رهبران افغانستان را با کلمات رکیک و زننده که درمورد خود شان هم صدق میکند، بباد انتقاد گرفت. ازاظهارات ونبشته های شان استدلال میشود، با وجود آن که حکومت دست نشانده را در افغانستان که توسط خود کشورهای متجاوزو مداخله گربوجود آمد. فاسد ترین حکومت درجهان قلمداد کردند،که درطی هشت سال نتوانست آشفتگی سیاسی آنها را برافق مراد شان حل میکرد. اما جالب آنست بنا به ضرب المثل معروف . ده به دیوانه می خندد و دیوانه به ده. درحالیکه ناظرین سیاسی بین المللی براوضاع و نهاد های جامعه ای جهانی طرفداربه صلح وثبات ، عامل بحران سیاسی وفساد اداری را درمدیریت کشورهای متجاوزومداخله گرکه حامی پاکستان درافغانستان میباشند ،میدانند. آنها را با تخطی از میثاق و اصول موازین بین المللی ومداخله درامورکشورهای بیطرف محکوم به فساد و آشوب درافغانستان میکنند . چطورامکان دارد، که روزنامه ای کاردین کورخود وبینای دیگران شد؟
نه تنها از سه دهه با اینطرف ،بلکه ازسال های متمادی است که کشورهای متجاوزو مداخله گر بمنظور اهداف سیاست استعماری کهن آرزوی به محاصره کشانیدن وتسخیر آسیای میانه را جزآرمان واهداف خویش میدانستند. با توجه به این امر گروه های زرخرید را بنام های طالب والقاعده القاء وهسته گزاری کردند ، که بلاخره بوسیله ای آنها توانستند جای پای خود را در اسیای میانه بازو اسلام را عمدآ و قصدآ زیرسوالی کوتاه طریقان و کور اندیشان متعصب قرار دادند. اگرچه من در نبشته های قبلی خود روی این موضوع بار بارکه اسلام بوسیله ای تروریست های مزدوربه استعمار درسطح بین المللی زیرسوال نا آگاهان و عقب افتاده درامور مسایل سیاسی قرار گرفته است ، اشاره نموده ام . امروز دشمنان انسان بنا به خودکامه گی های غیرمنطقی و اصولی با ایجاد و ظهورسازمان گروۀ که آنرا به طالب لقب دادند، اسلام را دین وحشت و دهشت برای توده های عقب افتاده و مریض عقلی درسراسر جهان توجیه و معرفی مینمایند. دشمنی این توده های عقب افتاده درمقابل اسلام و مسلمانان که به امراض مزمن روحی دچار و گرفتار هستند،
سرنوشت صلح و ثبات اقشارجامعه ای اسلامی را درسراسر جهان در مخاطره قرارداد. چنانچه بتاریخ 1.7.09 حادثه ای دلخراشی که باعث قتل یک خانم مسلمان درآلمان واقع شد ، بوقوع پیوست. داستان آن خدمت شما خواننده گان ارجمند تقدیم می شود.
خانمی که اسمش مروه با لباس ایجاب اسلامی ملبس بود، پسر دوساله ای داشت ، که آنرا برای گردش به یکی از پارک های تفریحی بیرون ازخانه با خود آورد. وارد پارکی میشود . درآنجا تاب طفلانه وجود داشت . در روی تاب مردی که هویت مکمل آن معلوم نشد . روسی ویا المانی نشسته ، تاب را درتصرف خود داشت . خانم مروه از مرد مذکورخواهش میکند، که اگر اجازه بفرماید. تاب را ترک و به اختیار پسر دو ساله اش قرار دهد. مرد مذکور بدون تحمل و شکیبائی ،مانند حیوان درنده با غضب غریده با دو و دشنام با خانم مروه به منازعه پرداخت ، و می گفت . شما فندامینتالیست ها ی اسلامی هستید. خانم مروه که وضع را وخیم و بحرانی دید . بیدرنگ فرار را بر قرار ترجیح وموضوع را به اطلاع پولیس میرساند. پولیس منحیث وظیفه بعد ازطی مراحل قانونی و تکمیل پرونده ، موضوع را به محکمه ارجاع و محکمه مدعی و مدعی علیه را درجلسه دادگاه احضارودرمورد تحقیقات را آغازمیکند. در عین جروبحث و سوالاتی که ازطرف قاضی مطرح شد . مردی مغضب وخشمگین بدون تعلل و تحمل تفنگجه را از جیبش بیرون آورده، خانم مروه را درمحضر حاضرین جلسه که شوهرموصوفه نیزحضورداشت با رکبار و ضربات پی درپی گلوله درمحل و حضور قاضی دادگاه جا بجا به شهادت میرساند. این است عدل وانصاف . این است غور برسی . این است طرزو اجراات دستگاه اداره ، که قبل از وارد شدن متهمین به دفاتر دستگاۀ پولیس و محکمه اشتباهات و سهل انگاری درمدیریت باعث قتل انسان که بجزاز مسلمان بودن آن دیگر گناه وجرم نداشت، میشود.
من نامه های متعددی حضورسرمنشی سازمان ملل متحد وسازمان دفاع ازحقوق بشرگسیل وازحضور جلالتمأبان تقاضا و استدعاء نموده بودم ، که با تشریک مساعی جمیله و خسته ناپذیر درمدیریت شان برنامه های تبلیغ وترویج صلح و آشتی مذاهب را با اسلام دراولویت کارشان قرار و تفهیم نمایند، که اسلام دین صلح وصله است . هیچگاه و بهیچوجه با اعمال خشن و تروریستی ستون و رابطه نداشته و ندارد. هرگونه اعمال قبیح وزشت را که باعث بروزخطربرای زندگی انسان واقع شود ، محکوم وعاملین آنرا دشمن عالم بشریت می پندارد. ظهوروهسته گزاری طالبان درپاکستان زمانی بوجود آمد، که امریکا به پیشنهاد خود ازجناب حکومت وقت افغانستان بمنظورحراست از سیاست آنکشوردرآسیای میانه و در امان بودن از تعرض و تهدید خطرشوروی جواب منفی بدست آورد . درپیشنهاد یاد آوری شده بود . امریکا حاضراست افغانستان را درصورت که ازموضوع پشتونستان صرفنظرو مناسبات سیاسی خود را با حکومت پاکستان بهبود ببخشد ، درزیرچتروحمایت خود درازاء هرگونه خطرات احتمالی که ازجانب شوروی محسوس ومتصورباشد ، قرار دهد. بنآ کروه های بنام حزب اسلامی ، طالب و القاعده قبل ازوارد شدن امریکا وکشورهای اروپائی به افغانستان اعمال غیراسلامی و انسانی را که در ازاء حکومت مجاهد مسلمان وملت مظلوم افغانستان انجام دادند ، وهنوزهم با تداوم این پروسه ادامه میدهند. تصادفی نبود ، بلکه یک عمل سازمان داده شده و کاملأ اعیار بود، که باید چنین سناریو غم انگیز بوسیله آنها درافغانستان پیاده و بنمایش گذاشته شود. بنا به اظهار اقای مک کریستال فرمانده نیرو های نظامی امریکا درافغانسان که طالب ها کنترل اوضاع سیاسی را در افغانستان در دست دارند. بلی هیچ جای شکی نیست که طالب ها بیشترازدیروزقویترو فشارسیاسی ونظامی آنها سوالاتی را دراذهان عامه بوجود نیاورده باشد . مثلأ چرا حکومت خلق وپرچم درمدت ده سال صرف باحمایت شوروی سابق توانست بدون حمایت کشورهای مخالف موجود و سازمان ملل متحد با مجاهدین که ازطرف کشورهای امریکا اروپا و عرب ها پشتیبانی و حمایت میشدند،وارد جنگ شود. درطی این مدت نظر به حجم و تناسب امروز که بیش از 37 کشور با حمایت سازمان ملل متحد، ناتو و ایالت متحده امریکا که پیشقراول مبارزه با تروریزم درافغانستان میباشد . توانست دست آورد های داشته باشد. این دست آورد ها عبارت از عدم فساد اداری ، عدم کشت خشخاش و قاچاق مواد مخدر، عدم غصب و چوروچپاول جایداد ملکیت دولت و مردم توسط زورگویان که درحیطه ای قدرت دردستگاه دولت قراردارند ، عدم خودکشی دختران و به آتش زدن آنها بنا به اثر ظلم و مظالم زورگویان. عدم ازدواج های اجباری، ونبودضعف در دستگاه قضائی دولت . عدم قدرت سالاری وفشارآن بالای توده های زحمتکش و مظلوم. عدم تجاوزات جنسی بالای اطفال معصوم ومظلوم خورد سال. عدم گسترش وافزایش سطح فقروگدا یان بخصوص اطفال مظلوم که آینده سازدرکشور هستند ، درجاده های شهرها. عدم حساس خطر امنیت که جان انسان ها را درهرلحظه با بمب های انتحاری تهدید بمرگ میکند. عدم ویرانی شهرکابل ومبدل شدن آن به مخروبه ها . عدم کمبود متخصیصین نظامی ، سیاسی و اداری مجرب درشقوق مختلف درکشور. عدم تعصب وتبعیض بین ملیت ها . وغیره بدبختی های دیگر که امروز دامنگیر ملت مظلوم درافغانستان شده است ، از دست آورد های حکومت خلق وپرچم بود ، که توانست درطی ده سال با تهدید هرگونه خطرات سیاسی ، نظامی ، اقتصادی درمقابل مخالفین داخلی وخارجی خود مقابله و جلوآشوب و ویرانی شهر کابل را که درفوق بتذکار رسید ، بگیرد. اما امروزبا وجود مشارکت جامع جهانی و حضور نیروهای نظامی ، سیاسی وبا کمک هنگفت مالی که محاسبه ای آن ممکن بالغ به تیلیون دالر برسد حتی قادربه تامین امنیت درداخل شهرکابل نیستند. اذعان میدارند، که طالبان کنترل اوضاع را درافغانستان در دست دارند. سخن از صلح مذاکره با طالبان میزنند. درحالیکه طالبان وحزب اسلامی حکمتیار پیوسته هرگونه مذاکره با حکومت کرزی که آنرا دست نشاندۀ غرب وانمود میدارند، رد وخروج نیروهای خارجی را ازافغانستان بدون قید وشرط تقاضا میکنند. اما حکومت کرزی ، امریکا و ناتوبا وجود آنهم روی مذاکره باطالبان تاکید و پا فشاری می نمایند. این نوع زد وبند های سیاسی وتبلیغ بنفع و درایجاد ارتقاع سطح مورال نیروهای رزمی طالبان فوق العاده تاثیرو اثر گزار است که به آنها انرژی و نیروی روحی می بخشد، وآنها را ازسقوط و افتادگی نظامی و سیاسی بپیروزی عنقریب به آینده امیدوارمیسازد. همیطور طالبان درهرروز از پیشرفت پیروزی نیروهای رزمی شان درمناطق مختلف افغانستان وبا مغالطه آمیز از ارقام وتعداد کشته شدگان نیروهای دولتی و خارجی بدست آنها گزارش و تلفات خود را تکذیب میکنند. هشت سال ازعمرحکومت کرزی که مورد حمایت گستردۀ جامع جهانی قرار دارد، میگذرد. دراین مدت بنا به اظهارات کشورهای کمک کننده به افغانستان موفق نشدند که رد پای ملاعمر بن لادن و گلبدین حکمتیار را جستجو و کشف می نمودند. اگراین ادعاء ای بی مورد را حقیقت بپنداریم ، ممکن نامبرده گان کلاه شیطان را بدست آورده و بسر کرده باشند، که ازنظر انسانها غایب میشوند . درغیر آنصورت چطورامکان دارد، که جامع جهانی مبارزه باتروریزم با دست باز وباداشتن هرگونه تجهیزات وابزار تخنیکی مدرن پیشرفته شکست شان را به سادگی پذیرفته و اعلام میدارند، که طالبان کنترل افغانستان را دردست دارند. مشکل سیاسی افغانستان صرف مطلق و بسنده به کشورهای غرب شده نمیتواند، بلکه کشورهای اسلامی وعلمای دین نیز درقبال این موضوع مسؤولیت اسلامی و انسانی دارند که باید مسوولیت شانرا دراین راه ایفاء کنند. بخصوص علمای دین. اما با تاسف که بنا به تعصبات قومی، منطقوی وزبانی تا امروز درقبال سیاست استعماری زبان آنها لال گشته وازاظهارجوانب محکوم بعقب روی گشتانده اند.