ضیا
بهاری
ضرورت تشکیل یک اپوزیسیون قوی ومردمی درپارلمان افغانســـــــتان
حادثه یازده سپتامر 2001 به وقوع پیوست،امریکا درپی آن با براه اندازی اجلاس بزرگی به اشتراک سران تنظیم های جهادی، تکنوکراتها، طرفداران شاه سابقِ،باهمکاری اروپایی ها ودرزیرچترسازمان ملل متحد سرنوشت افغانستان را بگونه دیگری رقم زد،که بعدأ این اجلاس به «کنفرانس بن » معروف گردید. کنفرانس بن یک رویداد تاریخی بود که امریکا ومتحد نزدیک اوانگلیس درجوی غبارآلود رقابت های منطقوی وبه بهانه خطر تروریسم والقاعده وتحت تأثیرسیاست های کهنهِ استعماری،طرح های جدیدی راشامل اهداف استراتژیک وژیوپولیتیک منطقه نموده وبدینوسیله حضور نظامی خویش رادرمنطقه ازطریق کنفرانس بن مشروعیت بخشید،روی این منظورتوجه جامعه جهانی وبخصوص غرب را به افغانستان معطوف ساخت وخواستار کمکهای فوری اقتصادی،سیاسی ونظامی به این کشورگردید،بسیاری ازکشورها به این تقاضا امریکا لبیک گفته وآماده همکاری شده وپشتیبانی خویش را دراین راستا اعلام نمودند. مسایل مختلف ازقبیل تشکیل اداره مؤقت،حکومت انتقالی،انتخابات ریاست جمهوری،لویه جرگه قانون اساسی،تأمین امنیت،دموکراسی،مبارزه علیه ِکشت وتجارت مواد مخدره،ایجاد اردوی جدید، پولیس جدید ،خلاصه بازسازی تمام ساختارهای زیربنایی وروبنایی افغانستان که به اساس آجندای قبول شده درخطوط اساسی کنفرانس بن مطرح شده بود،درقسمت عملی نمودن آن فیصله به عمل آمده وتصمیم اتخاذ گردید. میلیاردها دالراز بودجه وکیسهِ مردمان این کشورها دربانکهای جهانی به منظور بازسازی افغانستان ذخیره شده ومراحل فوق درجریان هفت سال پایه به پایه به مرحله اجرا گذاشته شد.اما با دریغ ودرد که باوجود طی وطریق این مراتب وحضورگسترده جامعه جهانی دراین پروسه، صلح دراین کشورتأمین نگردیده و وضعیت درحالت رقت باری قرار دارد. مبارزه علیه تروریزم و تأمین امنیت درافغانستان که درسرخط کاری فیصله نامه های کنفرانس بن روی آن تأکید شده بود، بدبختانه بدون موفقیت و با تلفات سنگین نظامی وملکی تا هنوزادامه دارد. مباره علیه کشت وتجارت مواد مخدره نیز باگذشت هفت سال شوربختانه به چنین سرنوشت شوم وننگینی گرفتاراست .
ازقرائن چنین استنباط می گرددکه این روندبرای امریکا وطالبان موفقیت آمیزوبرعکس برای مردم افغانستان وجامعه جهانی قسمأ نا مؤفق بوده است. چنانچه امروز طالبان تاپشت دروازه های جناب رییس جمهوری پیش آمده وگاه و بیگاه با براه اندازی حملات انتحاری دفاتربعضی ازوزارتخانه ها را نیزدق الب میکنند،ازجانب هم امریکا حضورنظامی خویش را دردره های تنگ ِکوهپایه های هندوکش ودردامنه های شاداب خیبرـ درآسیای مرکزی وقفقازودرعقب دیوارهای کهن چین ـ درمیان گلزارهای عطرآگین خشخاش با رگبارمسلسل ها جشن میگیرند.اما مردم مظلوم افغانستان با وجوداین گنج های باد آورده « فقط به جرم بی کفنی زنده مانده اند » قسمیکه اشاره شد بدبختانه با سپری شدن زیاتر ازهفت سال ازروند بازسازی دراین کشورمیگذرد نه امنیت تامین گردیده ونه کاری خارق العاده ای درقسمت باز سازی افغانستان صورت گرفته که مردم را امیدواربه آینده بسازد، تا دراین پروسه فعالانه شرکت می ورزیدند.
نیچه گفته بود :
"برای آنکه واقعهِ واجد عظمت باشد دو عامل باید فراهم آید : عظمت روح در کسانی که باعث آن واقعه هستند وعظمت روح درکسانی که آن واقعه را تجربه میکنند.هیچ واقعهِ به نفسه واجد عظمت نیست، ولواینکه مستضمن نابودی کهکشان ها،نابودی تمام ملت ها، تاسیس دولت های اعظیم ویا ادامه جنگ هایی باشد که مستلزم استفاده از نیروهای بسیار وخسران بی شماراست. نفس تاریخ بسیاری ازاین قبیل وقایع را بسان تکه های برف روییده واز بین برده است"(1)
افغانستان کشوررویدادها ووقایع بزرگی تاریخی است که درتمام این وقایع اعمال داخلی وخارجی متحدانه وخصمانه مؤثر بوده اند ؛ اما شوربختانه عظمت روح نه درآنهای بوده که این وقایع را براه انداخته اند وباعث بربادی این کشور گردیده اند، وهم نه درمردم مظلوم وبی واسطه که درطول تاریخ، این حوادث را قهرأ به آزمایش گرفته وظالمانه ازحقِ انتخاب زندگی وحیاتِ شهروندی خویش محروم ساخته شده اند . یورش های بزرگی از شمال و جنوب به گیسوی مام این میهن شبیخون زده وبا ادامه جنگ های طولانی باعث تأسیس دولت های مزدوروانهدام شهرهای اعظیم گردیده اند که به جزازویرانی وکشتارمردم بی دفاع چیزی خوبی به یادگار نگذاشته اند. بدبختانه هنوزهستند کسانی که خواب رییس شدن ووزیرشدن را درروزمی بینند، گفتم در روز... بخاطری اینکه هنوزدرخواب اند واز برملا ساختن حقایق هراس دارند گویا سنت های قبیلوی ما را اجازه نمی دهد تا انگشت انتقاد را بررخ کسی بکشانیم ، ویا کمیها وکاستی های رابرشماریم.
بنأ این وضعیت درمجموع هم برا مردم افغانستان وهم برای جامعه جهانی سبب تشویش ونگرانی های شدیدی گردیده است که در این اواخرراه ها وشیوه های جدیدی را برای حل این معضله جستجو دارند.
اما قبل از همه این پرسش مطرح میگردد که چرا با وجود مصرف میلیارد ها دالربخاطر باز سازی وآوردن ثبات درافغانستان تا هنوزصلح دراین کشور تأمین نگردیده ووضعیت بدتر از گذشته درحال بحرانی شدن است ؟
البته به صراحت می توان چنین پاسخ داد که درهمان روزهای نخستین برگذاری کنفرانس بن سنگ بنای نخستین این عمارت، اگراین تعبیرمجاز باشد این« امارت» ازاساس راست گذاشته نشده بود.
تخت جم بربادشد ای دل منه برباد دل کاین جهان بنیادش از روز ازل برباد بود(2)
ازنظرصاحب نظران وپژوهشگرانِ مسایل افغانستان چند عامل عمده درهمان لحظات سرنوشت ساز، آینده افغانستان رابه چالش میطلبید :
اول ـ انتخاب نادرست درمورد تعین زعیم آینده افغانستان .
دوـ تحمیل یک اداره ضعیف نا سالم ونا کارآمد.( به تعقیب آن نا سالمترازآن .)
سه ـ عدم حضورفعال نیروها وشخصیت های ملی ومردمی ومتخصص وبا تجربه دراین جمع آمد بزرگ.
چهارـ عدم توجه به شاهرگهای بزرگ اقتصاد کشورازقبیل اعمار بندهای بزرگ برق، ذخیره گاه های بزرگ آب ورشد وانکشاف میکانیزه زراعت .(چنانچه تابه امروز درین راستا کدام نشانهِ معقولی به چشم نمیخورد)
پنج ـ عدم توجه به ظرفیت های تخصصی افسران با تجربه وسابقه داراردوی ملی افغانستان.
بهرحالت دولت ها چه خوب چه بد ویا بسیاربد به تعقیب هم می آیند و می روند، انتخابات ریاست جمهوری امروزویا فردابرگذارخواهد شد رییس جمهورآینده افغانستان آغای کرزی ویا شخص دیگری تعین خواهدشد. اما چیزی که درطول تاریخ دولت داری درافغانستان کمبود بوده، نبود یک پارلمان مردمی است. به یقین کامل گفته می توانم که وجود جرگه هاومجالس تشریفاتی باگرایشهای قومی، حزبی وتنظیمی بجای شورا های نمایندگان مردم وعدم موجودیت یک اپوزیسون قوی، سالم وکارا در پارلمان افغاستان یکی ازچالش های عمدهِ دولت سازی،ملت سازی ومانعی پیشرفت وترقی درافغانستان است. بنأ به نظرمن درچنین شرایط اساس که انتخاب زعیم ملی کشورازاراده مردم بدوراست و ازسوی هم احزاب وجریان های سیاسی امکان داشتن چنین اراده ای درخویش نمی بینند ؛امید است تا شخصیت های واقعأ وطندوست،ملی ومردمی درفکر رییس شدن ووزیر شدن نباشند،بهتراست سعی وتلاش وامکانات خویش را بخاطرایجاد تشکیل یک پارلمان مجرب با سواد وبااراده از طریق ایجاد یک اپوزیسیون قوی، به اتفاق هم بکاربگیرند.
در فرجام با استفاده ازفرصت حلول سال نوخورشیدی را به شما هموطنان عزیزو خوانندگان محترم تبریک عرض نموده بهروزی وشادکامی تانرا از خداوند بزرگ آرزومی نمایم.
بادرود های بهاری
یادداشت :
1ـ نقل قول ازفریدریش نیچه : « واگنر در بایرویت و نیچه علیه واگنر» ترجمهِ ابوتراب سهراب وعباس کاشف.
2ـ بیت بالا از ذوقی اصفهانی شاعرقرن چهارده.
12.03.09