احمد ویکاس امید
بنام خاوند جهان وخرد
از صد خویش یک همسایه پیش !
حکا یات و روایات بی شماری در قالب قصه های ادبیات کهن دری و یا هم احادیث متعددی در فرهنگ اسلامی خویش شنیدیم و بخصوص طی دهه های اخیر خود به چشم سر دیدم و لمس کردیم تلخی ها و شیرینی های این ضرب المثل معروف را!!!!! دریغ که نه تعمق کردیم و نه هم به چشم بینا به اثرات آن نگاه فقط گفتیم و گذشتیم . در حالیکه یک معقولهُ علمی و فرهنگی نتیجه تجربیات و عملکرد جوامع بشری در طی گذشت زمان و حاصل از آن میباشد.
بدون شک که چگونگی داشتن رابطه با همسایگان در زنده گی یومیه رول بخصوص داشته و در بقای مناسبات از اهمیت زیاد برخوردار میباشد. بدین اساس کوشش اساسی در تشخیص دادن روابط با همسایگان باید صورت گیرد و این تفکیک شود. که کدام همسایه با ما از روی چه نیازی و یا هدفی تمایل به داشتن رابطه است. زیرا که روابط هم صادقانه بوده میتواند و هم مغرزانه. رابطه که پایه اش بر اساس صداقت و حسن همجواری استوار باشد و برمبنای واقعی دوستی برقرارگردد واقعاً که در موارد ضروری و حاد مثمر بوده میتواند.
افغانستان سرزمین مصیبت بار نظر به موقیعت جغرافیایی اش و هم بنابر تراکم ملیت های مختلف که دارای رگ و ریشه های قومی و نژادی با ملیت های خارج از حلقه اسارت ( مرز های سیاسی ) میباشد. در ادوار تاریخی دارای همسایگان متعدد بوده که هم اکنون نیز در محاصره از همسایگان خویش قرار دارد.
بر مبنای همین وابستگی ها و علایق نژادی و قومگرایُ هر گروه سیاسی و یا هم اشخاص صاحب رسوخ به محض قرار گرفتن بر اریکهُ قدرت سمت ومیل اش که همانا وابستکی خارج مرزی بوده بر تفکراتش غلبه نموده و همهَ ملت را به یک سمت نا متجانس کوشیده اند تا سوق دهند. در نتیجه رهروان قافله را از پا در انداخته و خود هم به هلاکت رسیده اند.
مثال واضح رویداد ها و احوادت رخداده جنگهای داخیلی دو دههَ اخیر بوده میتواند. ما دیدیم که این ملت مظلوم ونا آگاه چگونه بواسطه گروه ها و اشخاص به مانند توپ فوتبال در دایره 360 درجیُ شوت وپاس شد. و این شوت پاس کردن ملت نتیجه عدم آگاهی و هم قرار گرفتن در یک موضع ضعیف ( نوکر شدن ) در نزد همسایه بواسطه مدعیان زعیم ملت از وقار و عظمت ملت کاسته شده رفت و ما خود همسایگان را بلای جان خود ساختیم. زیرا که نتوانستیم تفکیک دهیم که ما با کی در چه حالتی روی چه منفعت ویا ضرری به اتخاذ رابطه همکاری نیاز داریم.
همین عدم تفکیک نیازمندی و چگونگی برقراری روابط با همسایگان از سوی نا آگاهان امور از چپی های دوره جنگ سرد تا
تااجاره داران چپه کردن دیوار برلین ( تاجران دین ) و تند روان اسلامی ( د بوش اندیوالان ) گرفته همه در معامله گری های شان با همسایگان نا موُفق بوده اند.
خواستم با استفاده از با مورد بودن این خاطره در مطابقت به اوضاع جاری کشور و دراز کردن دست مدد به سوی روسیه از جانب آقای کرزی خدمت شما خواننده های گرامی احتراماً بیان کنم!!!!!!!!!!
[ شاید به یاد داشته باشید که در دوره حاکمیت حزب جمیعت تحت نام دولت اسلامی افغانستان که از لحاظ حدود اربعه اش بی سابقه ترین دولت را در تاریخ کشور های دنیا ریکارد دارد و در گر ما گرم زد و خورد های داخلی گیر افتاده در گرداب حوادث ایجاد شده از جانب همسایه های نا خلف و شیطان صفت فرصت طلب ( شیطانستان و آخند ستان تشیع ) یک بال طیاره
الوشن مربوط به خط هوای روسیه که حامل اسلحه بود و از فراز قندهار عبور میکرد به واسطه جیت شکاری میگ 21به اساس امر اندیوالان بوش به اخطار سقوط مواجه گردید و نا گزیر تن در داد به نشت جبری در میدان هوای قندهار. که مقر اصلی بن لادن و اندیوالان بوش در آنوقت بود.
این ماجرا باز تاب وسیع یافت در همان زمان. که به قیمت حیثیت دولت روس و یافتن نکته فشار از جانب غربی ها بر روسها تمام شد. در نتیجه زعمای روس را وادار به این کرد که در اوضاع نه چندان خوش وگرم سیاسی آنروز نظام متزلل کابل که شب روز از سی و دو دندانشان نعره الله اکبر وگلو پاره و تف باد کنان مرگ به روس می گفتند دست مدد دراز کرده بودند....]
و آن اینکه!!!!!!!!!
به اساس یک موافقت سری میان ریاست امنیت ملی آنوقت و ریاست استخبارات روسیه پروژه رها ُی طیاره الوشن روسی و عملهُ پرواز آن که در نزد طالبان در میدان هواُی قندهار در اسارت به سر می بر دند.روی دست گرفته شد و مدت دوماه طول کشید تا شرایط برای اقدام عملی و تطبیق اين پروژه آماده گردید.
اشخاصی در ین پروژهُ سری از میان طالبان نقش بازی کردند که آنها در اوایل حکومت طالبان در دستگاه های امنیتی نقش رهبری داشتند. به کمک آنها و فراهم سازی زمینهُ کاری برای تیم پیشبرنده کار در کابل از سوی امنیت ملی آنوقت نهایتاً کار به جای کشید که پروژه موُفق گردید. یک هفته قبل از پرواز طیاره مذکور بطور غیر مترقبه رُیس امنیت روس تحت عنوان مطالعه وضیعت امنیتی برای باز گشایی مجدد سفارت روسیه در کابل و تاُمین روابط دپلماتیک با دولت مجاهدین وارد کابل گردید. اعلان خبری به همین عنوان از طریق رسانه به نشر رسید . در حالیکه هدف اصلی سفر روی دو هدف مشخص در آنوقت صورت گرفت. بنده به اساس استقامت کاری با چند تن از همکاران که آنها نیز عین موقف و استقامت کاری در ریاست امنیت ملی آنزمان داشتیم به امر سخص اول نظامی و سیاسی آنوقت توضیف شده بودیم که در حین نشست طیاره حامل رُیس امنیت روسیه در میدان خواجه رواش کابل الی بازگشت دوباره موصوف تمام گشت وگذار و تماسهای وی را تحت نظر و هم مستند فلمبرداری نماُیم به اینگونه از واقعاتیکه رخ داد آگاهی حاصل نمودم.
در اولین قدم آمدن هُیت که شامل سه نفر میشد آنها مستقیم روانهُ کلبهُ مخروبه خویش ( سفارت شوروی سابق ) واقع در علاُالدین ,علیا گردیدند و اینکه بالای آن ریس چه گذشت حالتش را نمیتوانم در این نوشته ترسیم نمایم بعداً هیت به مقعر اصلی ملاقات که همانا قصر ریاست امنیت ملی بود برگشت. در آنجا شخص اول امنیت ملی از وی استقبال عادی و بی تشریفات نمود
زمان به وقت نان چاشت سر میخورد و بعد از یک صحبت کوتاه آنهم گله آمیز از رُیس امنت روسیه شخص اول امنیت ملی افغانستان دعوت به صرف طعام نمود.
که بالمقابل مهمان به فارسی کلالت کنان خطاب به میزبانش گفت! خانه مارا چنان ویران کردید که موی درتنم راست شد از دیدن خرابه آن به چه اشتیاُی نان شما را از گلو پاُین ببرم.......؟ در جواب میزبان خطاب نموده گفت شما که تمام مملکت ما را بدتر از لانه خویش( سفارت شوروی )نمودید و چقدر برادران ما را شهید کردید مگر از یاد بردی..........؟ با همین بگو مگو ها فضای مذاکره بطور نا گهانی رو به تیره گی میرفت ولی از آنجاُیکه ترجمان هیت تاجکی بود و تجربه زیاد در رابطه به همچو نشست ها داشت ابتکار عمل را بذست گرفته با بیان یک ضربالمثل افغانی دو حریف را به صرف طعام تشویق نمود. در حین غذا خوردن رُیس امنیت روس خطاب به طرف صحبت نموده گفت من ضمن اینکه پروژه پرواز طیاره را از نزد طالبان زیردست دارم به کمک شما پیامی نیز از جانب ریس جمهور روسیه به آمر صاحب دارم و آن اینکه به گفته خود شما افغانها از( صد خویش یک همسایه پیش) دولت روسیه علاقمند و حاضر به هر نوع کمک با دولت کنونی افغانستان میباشد خواهش میکنم تا زمینه ملاقات ما را با آمر صاحب فراهم نماُید!!!!!!
ولی این حرفها و خواستها بطور عادی و احساساتی به سبک نظری استقبال شد. که حتی در لحظه از این صحبت ها موجودیت من و همکار تخنیکی ام چندان خوش شخص اول نیامد ولی نا گزیر که بودن ما را تحمل می کرد. به هر حال در آنزمان این خواست خود یک لاتری بود که قرعه اش به اسم دولت آنروز برآمده بود. اما ما افغانها بنابر غرور منفی و بی جای اهمیت و قدر موقف و حالات خود و طرف مقابل را محاسبه نکرده از خود عکس العمل نشان میدهیم که خود را گدای دروازه آنی میکنیم که روزی به گدائُی به در ما آمده بود.
آخر تا چه وقت و تا به کی ............؟ باید هوشیار و بیدار شد , از حوادث , گذشت زمان و مشت های که خود به سر زدیم این قابلیت را باید کسب کنیم که دیگر شکار دوپه ها و رندان نگردیم......هیچ ملکی و مردم بیگانهُ بدون کدام هدف و مدعای با ما حاضر به همکاری نمیباشد. تا این حد که خون جوانان خود را در خاک ما برای آبادی و یا رفاه مردم ما بریزند...اینها همه شعار بیش نیستند!!!!!!!!!!
نیک بخت بالای دیگران و بد بخت بالای خویش می بیند!!!! بس است بدبخت بودن و بد بختی کشیدن حالا کوشش گردد تا هوشیار و بیدارشویم و خوشبختی را پیشه نماُیم تا بیشتر خود را سیل بین همسایه ها نگردیم.
به نظر بنده اگرهم اظهارات شخص اول مملکت ودولت فعلی ( حامد کرزُی ) بر مبنای مانور های انتخاباتی و یا هم بقای قدرتش تلقی شود ، یک گام مثبت و تحریک آمیز به نفع مملکت و مردم به حساب میتواند بیآید. فقط اینکه درایت کاری و منطق سیاسی نظامی معقول به خرچ داده شود نه ینکه سلیقهُ و احساساتی و یا هم عقده ُی برخورد صورت گیرد.
حسب تعاملات معامله گری های امروز باید میتود و فورمول معامله گری های سیاسی و نظامی ما با داوطلبان حضور در افغانستان عیار گردد.
این یک واقیعت انکار نا پذیر است که کشور ما اکنون حیثیت یک پلگون نظامی و لابراتوار صنعت نظامی را نزد کشور های که حاضر در میدان میباشند دارا بوده و در این ملک بی صاحب و بی حساب تسط های خویش را در ابعاد مختلف پیش میبرند.
چرا ابتکار عمل را دولتمداران کنونی خود به دست نگیرند؟ وکوشش گردد تا علاقمندان را به داوطلبی ترغیب نموده تا به سود بشتر و آنهم نقد حریفان به سرهم داوطلبی نمایند.
با نهایت احترام
احمد ویکاس امید
دیار غربت
کپنهاگن دنمارک
13/02/09