محمد عارف صخره
دموکراسی ،انتخابات و ناامیدی مردم
دموکراسی درحقیقت شرکت مردم در سرنوشت سیاسی کشورشان میباشد.
دموکراسی همه انسان های جامعه را بلااستثناءدر بر میگرد. دموکراسی ابزار ولوازمی دارد که بدون آن مفهوم خودراازدست میدهد ،موجودیت جامعه مدنی یعنی نهاد هایکه پیوند دولت را با مردم تامین میکند یکی از ملازمه های دموکراسی میباشد .
در دموکراسی قوای سه گانه دولت از هم جدا و مستقل میباشد.
دموکراسی بدون احزاب مخالف واپوزیسیون مفهومی ندارد. البته اپوزیسیون مسلح که میخواهد ، ازطریق جنگ وکشتار به قدرت برسد بادموکراسی سازگار نیست ،مسلمأدر کشور های که دکتاتوری و استبداد حاکم بوده وراه ها ووسایل دموکراتیک برای رسیدن به اهداف موجودنباشد، در آنصورت وسایل دیگر منجمله مقابله مسلحانه هم مردودبوده نمیتواند .
یکی از اجزای دموکراسی انتخابات تمام ارکانهای قدرت واداره دولتی میباشد باید به مردم حق داده شود که مسولین ومدیران خودرا بااراده و راًی خود اتخاب نمایند، البته هر نوع فشاربرارادهء مردم، دموکراسی و آزادی فردی رامخدوش میسازد . احزاب سیاسی وجامعه مدنی باید درجلوگیری از فشار بالای تصمیم مردم نقش خودرا ایفآ نمایند ..
درافغانستان خریدن آرای مردم با دادن پول ودعوتهای مجلل ووعده هاو وعید های گوناگون سابقه طولانی دارد. در حال حاضرترساندن مردم ازسلاح وسلاحداران،تاثیر قومندانان محلی، تاثیرنفوذقوای بین المللی دربه انحراف کشاندن ارادهءمردم، نقش بر جسته ایفأمینماید.
مثلاءدرانتخابات سال ( 2004م) ریاست جمهوری افغانستان یکی از قوماندانان محلی ،درمنبر مسجدبرآمده، خطاب به مردم گفت که همه ما بایدبه فلان کاندید رآی بدهیم، صحیح است؟ همه مردم از ترس پاسخ دادند که بلی ! وبعدأمردم را به مقدسات محراب ومسجد سوگند دادکه اگر هرکس برای همین شخص رأی ندهد این مقدسات او را بشرماند، باز هم مردم از ترس، قسم را تائید کردند. در نتیجه همه بخاطرقسمی که خورده بودند به همان شخص موردنظر قومندان رأی دادند. درحقیقت یک قومندان محلی که هنوزهم افراد مسلح کافی در اختیار داشته ودارد، سبب گردید که همه مردم تابع اراده او شده خلاف میل وارا ده اصلی خودرأی بدهند.
محصله انتخابات گذشته سبب گردید که مردم از انتخابات خاطره خوش نداشته باشند ،همه کاندیدهای ریاست جمهوری به شمول آقای حامد کرزئ بمردم وعده سپردندکه اگر ریس جمهورانتخاب شوند ،مشکلات مردم را رفع ساخته وخوشبختی رانصیب آنها خواهند ساخت ، فقرو بیکاری را از بین برده به همه مردم در آمدمطلوب را فراهم میسازند ، فساداداری،رشوت،اختلاس وهمه ...........آنرابگور خواهند سپرد، صلح وامنیت را در سراسر کشور تامین خواهندکرد.......... در نهایت این میکنند وآن میکنند.
امانتیجه چه شد؟ میلیونها انسانی که دیروز پای صندقها رفته به امید خوشبختی وبهروزی خویش رأی داده بودند امروز به چه سرنوشت رسیده اند!
-یکعده آنها در بمباردمان های کور کشته شده وبرخی دیگر در سر بریدنها ی طالبانی جان باختند.
- برخی دیگر از فشاربیدادگر فقروگرسنگی خوردوخمیرشدند.
- یکتعداد خانواده هابخاطر تجاوزوحشیانه براطفال صغیر شان آبرووعزت شان به مخاطره افتیده است.
- گروه دیگر ازبیکاری بی سر نوشتی راهی کشورهای همسایه میشوندکه در راه رفتن تیغ جلادان طالبی شاهرگ آنها را بریده وجسد های خونآلودشان ماتم همگانی را برپامیکند.
- تعدادی هم در میان آتش وخون زندگی فلاکتباری راسپری نموده،ودر کابوس وحشتناک انتحاری- انفجاری انتظارمرگ رامیکشند. خلاصه اکثریت مطلق مردم مرگبارترین لحظات زندگی خویش را سپری مینمایند.
آقای کرزی چندین باری ازناتوانی وکمزوری خود در اداره ء کشوردر برابر تلویزیونها اشک بیچاره گی ریخته وهیولای وحشتناک استبدادبر مردم را، افسارگسیخته ومهارناپذیر وانمودکرده است .
آدم فهمیده نمیتواندکه پس چی کسی مسول سرنوشت غم انگیزمردم میباشد،کدام مقام باید دربرابرمردم داغدیده وعذابکشیده ما پاسخگوباشد.
به هر صورت دردها وغصه های مردم بی نهایت عظیم وجانسوز است ،هچ قدرت قلم توان انعکاس واقعی همه آنراندارد، اما آیا علاج وچاره ئی برای این همه آلام و مصائیب وجود دارد ؟ آیادر قوای بین المللی تحت رهبری امریکا و دولت جمهوری اسلامی اراده ء واقعی برای تغییرات اساسی وجوددارد؟ وآیاواقعأراهای بیرون رفت ازوضع بحرانی کنونی موجود است؟ در صورتیکه پاسخ مثبت باشد ،در قدم اول از قوای خارجی انتظار برده میشودکه !
- 1- قوای ناتو و امریکا از بمباردمان های هوائی و کور که بیشتر سبب کشتار مردم بیگناه ومظلوم کشور میشود خودداری نمایند.
2 - منسوبین قوای ناتو و امریکا درصورتیکه مرتکب جرم و جنایتی شوندباید به دادگاه واقعی بصورت علنی و شفاف محاکمه و مجازات شوند،و مردم افغانستان بتوانند جریان محاکم را به چشم سر مشاهده نمایند..
3- از هرگونه عملیات و تلاشی منازل مسکونی مردم توسط قوائی ناتو و امریکا اجتناب بعمل آید در صورتکه چنین تلاشی و عملیات حتمی باشد بعد از توافق مقامات دولت افغانستان ساحه محاصره وباالوسیله ارگانهای قوای مسلح افغانستان که در ترکیب آن خانمهانیز شامل باشد تلاشی و جستجو صورت گیرد
4- امریکا زندانهای موجود در افغانستان را بسته نموده تمام زندانیانیرا که در افغانستان دستگیرشده اند،به دولت افغانستان بسپارد .
5- قوای ناتو وامریکا از مراکز شهرها خارج شده امنیت این مراکز را به قوای امنیتی افغانستان بسپارند.
6- همینگونه قوای ناتو و امریکا ولایات وشهرهایراکه امنیت آن تامین است به قوای مسلح افغانستان سپرده واز آنجا خارج شوند تا مردم اطمینان حاصل نمایند که قوای خارجی تنها برای مقابله با تروریست ها و پایگاهای تروریستی حضور دارندو در صورتیکه امنیت تامین شود، کشوررا ترک خواهند کرد.
7- قوای بین المللی از هر گونه مداخله دراداره و سیاست دولت افغانستان خود داری نموده ،فقط در تامین امنیت و دفع و طرد حملا ت ترورسیتی نیروهای خویش را متمرکز سازند.
8- با درک اینکه مسًله افغانستان راه حل نظامی ندارد، باید توجه اساسی به بازسازی و رفع مایحتاج اولیه مردم صورت گیرد.
درقدم بعدی جانب دولت متعهد به تحقق نکات ذیل شود:
1- قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال آینده ، باید در قانون اساسی افغانستان تغیراتی رونما گردد.
برای نهادینه ساختن دموکراسی قانون اساسی همانند کشورهای پیشرفته جهان ،جرمنی ،بلژیک ،هالند ،انگلستان .............. موجودیت صدراعظم که در رأس قوه اجرائیه بوده ودر برابر پارلمان مسول و جوابده بوده و از جانب پارلمان رأی اعتماد حاصل کند، ضروری میباشد.
ریس دولت بمثا به ریس قوای ثلاثه طبیق قانون اساسی از امور کشور نظارت بعمل آورده به امور اجرائیوی که کار حکومت است مصروف نشود . همچنان تغیراتی در قانون اساسی بوجود آید که ساکنین کشور مربوط به هر قوم و مذهبی که باشند ،خودرا شهروندان متساوی الحقوق احساس نمایند.
2- حاکمیت قانون یکی از موًلفه های اساسی یک جامعه دموکراتیک ومدرن میباشد . قوانین هر قدر بیشرفته تر و دموکراتیک تر باشد ،درآنصورت ارزش دارد که در زندگی عملی وروزمره تطبیق شود . هیچ فردی، تنظیمی، حزبی ، قومی و گروهی بالاتر از قانون وجود ندارد
با تاسف نبود حاکمیت قانون معضله است که جامعه ما از آن رنج میبرد. تازمانیکه قانون بالای همه مردم یکسان تطبیق نشود، نظم اجتماعی تامین شده نمیتواند. امروز زورمندان ،پولداران ،سلاح داران و صاحبان کرسی های بلند همراه با فامیلها ،خویشا وندان ،دوستان و یاران سیاسی شان ما فوق قانون قرار دارند.ور نه کجا شد لست قاچاقبران مواد مخدره که آقای جلالی وزیر داخله اسبق گفت أما جرئت افشای آنرا نکرد ؟ یا کجا شد میلیاردها دالری که جهان بکشور ما سرازیرکرد وچهره این پولها را مردم مظلوم ما در بلندمنزلهای کابل ،در قصرهای دوبی ،در موتر های مدل سال شیشه تاریک رهبران ، در بانک های داخل وخارج با حرمان وحسرت میبینند.
تنها زیردستان ،بی قدرت ها ،بی واسطه ها ، بیچاره ها،مظلومان و…. اند که حاکمیت جبارانهً قانون را با پوست واستخوان لمس مینمایند.
محاکمه چندگانه محصل جوان پرویز کامبخش چقدرمضحک وخندآوراست ،که در دنیائی بیشرفته ومدرن باکاپی کردن یک مطلب ازکمپیوتر وانترنت به اعدام و یا بیست سال حبس محکوم میشود .یا غوث زلمی ژورنالست مشهور کشور بخاطر آنکه با خلوص نیت، به قرآن عظیم الشأن، سعی نموده که ترجمه فارسی دری آنرا آنهم به اجازه علمای مذهبی در اختیار مردم قراردهد، محکوم به بیست سال حبس میشود .
من در حالیکه رهائی این دو انسان بیگناه را طلب میکنم ،اصلاح سیستم قضائی کشوررا توام با تصفیه محاکم ازوجود قضات غیر مسلکی و ناآگاه از مسائل حقوق مدنی را بسیار عاجل وضروری میدانم .
3 - انتخابات ارگانهای محلی قدرت وادارهء دولتی چهره دموکراتیک نظام سیاسی را نشان میدهد مردم باید حق داشته باشند ،والی ها ،شاروالها( شهر دار ها ) ،ولسوالها ،علاقدارها وشوراهای محلی خویش را بارای مستقیم ،سری و آزادانه خود انتخاب نمایند. در اینصورت است که هم مردم و هم مسولین انتخات شده ،کشور و حاکمیت را مربوط به خود دانسته واز دل و جان در حمایت آن قرار میگیرند.
4 - سیاست کادری دولت افغانستان قابل توجه است .کادرها واقعأ باید بر اساس شایستگی ،کفایت ،لیاقت و کاردانی انتخاب وجابجا شوند. در تعیین و تقرر کادرها از هر نوع تداخل ایدیالوژیک و سیاسی پرهیز گردد
کادر ها باید صادق و وفاداربه مردم باشند. درحالیکه کادرها از میان همه اقوام انتخاب میشوند در تقرر ،تغیر وتبدیل کادرها نباید تعصب قومی جای اهلیت و کفایت را بگیرد .
همینگونه واسطه بازی ،ارتباط خویشاوندی و شناخت های شخصی نباید سیاست سالم کادری را تخریش کند.
موثریت کار پر کیفیت در سلامت سیاست کادری مضمر است .با تاسف معیار جا بجا سازی سیستم کادری جمهوری اسلامی افغانستان ،اشتراک در جنگ های تنظیمی ،وابستگی به کشور هائیکه حضور نظامی دارند، داشتن زور زر ،داشتن قدرت نظامی و سلاح ،داشتن واسطه قدرتمند میباشد.
آنهایکه به این شیوه مقررمیشوند ، جز به فکرچورو چپاول ودادن تحایف بزرگ به قدرتمندانی که واسطه تقرر او شده اند، به چیز دیگری نمی اندیشند.
5 - سوه استفاده از وظیفه ،رشوت واختلاس اداره کشور را مانند موریانه میخورد. در برابراین پدیده های نامیمون بر خورد قاطع و آشتی ناپذیر باید صورت گیرد . آنانیکه مرتکب چنین جرایم کشنده میشوند، باید بصورت فوری بجزای اعمال خود برسند تا برای دیگران سر مشق شده بتواند.تاجائیکه دیده میشود بگفته مردم آب از بالاخت است ورنه کجاست برخورد قاطع در برابر چپاولگران و فساد پیشه گانی که سالهاست خون مردم را میمکند و با مصًونیت کامل به عیش و نوش ادامه میدهند
در یک کلمه با دشمنان دموکراسی و آزادی ، نمیتوان دموکراسی وآزادی را پیاده کرد ، با قاچاقبران موادمخدر نمیتوان مبارزه با قاچاق مواد مخدر را پیش برد ،بافساد پیشه گان نمیتوان علیه فساد مقابله کرد ،با آنهائیکه به ناموس مردم احترام ندارند نمیتوان اطفال صغیر را از کام تجاوزگران نجات داد ، با قصر نشینان وعیاشان نمیتوان مظلومان ومجبوران را نجات بخشید ،بالاخره با دشمنان حاکمیت قانون نمیتوان قانون را تطبیق کرد .
تاجا ئیکه تجربه هفت سال اخیرنشان میدهد با این دم و دستگاه نمیتوان امیدی را به دل مردم راه داد .
تحلیلگران راه علاج را در تحول بنیادی رژیم میبینند نه در اصلاح آن ،وقتی سراپای سیستم را فساد التیام نا پذیرفرا گرفته باشد، دیگر امیدی برای اصلاح آن نخواهد بود.
البته تغییر کیفی رژیم از راههای قانونی ،مسأ لمت آمیز،علنی ودموکراتیک مطرح بحث میباشد. هر نوع استفاده از سلاح وزور مردود است .دوران کودتاها و قیام های خونین گذشته است . باید از شیوه های متمدانانه برای آوردن تغیرات بنیادی استفاده نمود . درحقیقت هدف، دفاع از حقوق مردم است که این امر از طروق دموکراتیک وبا رعایت کامل حقوق بشر ممکن ومیسر خواهدبود.
تحقق آرزوهای نیک رهایبخش برای مردم بخصوص در اوضاعی که همه چیز و همه جا را بحران یأس و نامیدی فراگرفته ،کار آسان وساده ئی هم نخواهد بود.
طوریکه قبلاً گفته شد اگر زمینه اشتراک فعال و آگاهانه مردم در اداره کشورتاًمین و مردم نمایندگان واقعی خود را در مقام های تصمیم گیرنده ، انتخاب نمایند بدون شک مشکلات یکی پی دیگر حل خواهد شد. برای تحقق این آرزو های نیک پیشنهاد وجود دارد تا تمام نیرو های انساندوست، عدالتخواه، وطندوست، پاکنفس و متعهد به منافع مردم ،صرفنظر از تمایلات سیاسی و ایدئولوژیک تا دیر نشده ، باب مذاکره را جهت تاًسیس جبهه وسیع ملی-میهنی بخاطر اشتراک در تعاملات سیاسی آینده، باز نمایند. این اقدام سپردن مسًولیت خدمتگزاری به دستان نیرومند و پاک یعنی نمایندگان واقعی مردم خواهد بود . اگر احزاب وسا زمانهای ملی ،ترقی خواه و دموکرات به زودترین فر صت ممکن در این راستاريا، دست بکار نشوند خطر سقوط حاکمیت به چنگ عقبگرایان تاریخزده که بار دیگر کشور را به قهقراًسوق دهند، وجود خواهد داشت.
امریکائی ها که در بقدرت رساندن ها دست بالا دارند، باید بدانند که اگر این وضع ادامه یابد ،اوضاع از کنترول آنها هم خارج شده و افغانستان برای آنها ومتحدین شان نیز به زخم خونچکان و التیام ناپذیر مبدل خواهد گردید.
27 .10 2008-