احمد سعیدی 

 

 نامه سرگشاده به بارك اوباما رئيس جمهور منتخب آمريكا

 

نوشته: احمد سعیدی

شايد بعضي ها من را مورد سرزنش و انتقاد قرار دهند كه چرا اين نامه را به ادرس بارك اوباما نوشتم در حاليكه افغانستان كشور مستقل و رئيس جمهور منتخب دارد اين حقيقت را بشمول من اكثرا ميدانند اما چيزيكه مايه تشويش ماست اين است كه طرح اربكي يا مليشه قومي را امريكائي ها با تجربه كه از عراق دارند در افغانستان مطرح نموده و عده از اشخاص و افراد ناعاقبت انديش و چاپلوسان معلوم الحال در داخل حكومت پذيرفته اند. اين عمل ناعاقبت انديشانه جنگ هاي قومي را دامن مي زند و باعث برهم خوردن اندك نظم كه درين نظام بي نظم موجود است ميشود. اينكه چرا اين نامه را به رئيس جمهور افغانستان ننوشتم ، ميدانم و باوردارم كه درين مورد رئيس جمهور كشور ما  نميتواند حرف اخر را بزند و تصميم نهائي اتخاذ كند روي اين اصل نخواستم باعث آزردگي جناب رئيس جمهور كشور شوم. با در نظر داشت انچه گفته آمدم ميخواهم ضرر اين طرح ناعاقبت انديشه و طرح را كه بحضي از وزرا بي كفايت كشور من مي پذيرند همه جانبه به برسي ميگيرم.

بحث اول:آیا تشکیل اربکی ویا ملیشه یک ضرورت جدی است ؟ و آیا گزینه های بهتر ومفید تر ازان مورد بر رسی قرار گرفته است یا خیر؟ تقاضای تشکیل ملیشه از طرف دولت و آمريكا شاهدیست بر ضعف حاکمیت و انتخابیست انحرافی،این انتخاب راه را بسوی تضعیف نیرو های امنیتی وتقویت حاکمیت های قومی در کشور باز میکند . به همان تناسبیکه مردم محلی ودور افتاده از نیروهای خارجی نفرت دارند از ملیشه واربکی نیز متنفر اند. گر چه در یک زمان حکومت های افغانستان بخاطر بقای خود از ملیشه استفاده کرده اند وخاطرات تلخ عملیات اربكي ملیشه در روح وروان هر هموطن ما با قیست وتا هنوزمردم عادی قساوت ،سنگدلی وبیرحمی ملیشه و اربكي را فرا موش نکرده اند که بار دیگر تصميم إحیائی این پدیدۀ شوم گوش ها را می خراشد. شاید دولت های گذشته از وجود ملیشه ویا اربکی بهره برده باشند واما ملت طعم تلخ این نهال را چشیده ونمیخواهد دوباره کشور به غولان فرا قانونی سپرده شود. در گذشته دیکتاتوری بی حد کشور را به آشوب کشانید وحال دمو کراسی مهار گسیختۀ وانارشی زا یکی ملیشه آفرید دیگری اربکی.

ملیشه ویا اربکی نه صلح میخواهد ونه هم طرفدار صلح است: تجربه نشان داده است که ملیشه از متن نا آرامی ها  وقانون شکنی هابوجود آمده جنگ ، خون ریزی وخانه جنگی علت اصلی حیات این معلول نا میمون است. بناء ، صلح، آرامش وختم جنگ به مفهوم ختم حیات  ملیشه واربکیست. هیچ کس بخاطر نزدیک شدن به پایان عمر خود مبارزه نخواهد کرد واین انتظار از اربکی هم انتظار بد فرجام خواهد بود..ملیشه  ها به تجربه نشان داده در صورت توقف ویا تنقیص امتیاز  بخاطر بقای خود یا به دشمن تسلیم میشوند ویا دست به کودتا می زنند ودر ولایات ومناطق دور دست ادارات محلی را به کنترول خود درآورده زمینه آشوب وهرج ومرج را مساعد میسازند. ملیشه خودرا ضامن ادامه حیات دولت ومالک مردم بی دفاع میداند وبا گذشت هر روز وعملیات بی رحمانه حس تمامیت خواهی در وجود آن رشد میکند، علاوه ازامتیازاتیکه از دولت میگیرد، خانه هارا تلاشی ،هستی  وزیورات خانه را به غارت می برد،واز طریق اختطاف وگروگان گیری بازار تجارت جنگی را رونق می بخشد.گرچه طراحان ومؤسسان اربکی به این باور اند که اربکی نیروی خارج از دولت نبوده همیشه زیر اداره وتحت کنترول قرار دارد در حاليكه هرگز چنين نيست در ارتباط به این حدس خوشبینانه باید عرض کرد که این طرز فکر گمراه کننده باعث فریب خود دولت میشود. دولت قادر به اداره نیرو های تربیت شده خود نیست وما شاهدیم که پولیس تربیت شده ملی در مسیر راه گاهی به چه أعمال و جنايات هولناك دست می زنند ورفتار شان با مردم چگونه است. پس نیروها ی خود سر وفرا قانونی وفرا تشکیلاتی را که دور از دائره حاکمیت قرار دارند چگونه اداره میکند؟ با آنچه گفته آمد دانسته میشود که ملیشه پدیده مطلوب نبوده وآرامش وامنیت را مخالف فلسفۀ وجودی خود میداند همان است که آشوب را گسترش میدهد تا عمرش را طولانی وامتیازاتش را دایمی بسازد.وخوب است که به برخی خاصیت های ملیشه بیشتر اشاره کنیم.

خصلت های ملیشه ویا اربکی: ملیشه خاصیت زالو را دارد از خون مردم تغذیه میکند اگر مکیدن خون قطع شود ملیشه هم می خشکد و بفنا می رود. از لحاظ وضع الجیشی در مناطق شکل میگیرند که حاکمیت دولت به خطر مواجه است طوریکه ایشان در مناطق اشوب زده خلاء حاکمیت وقدرت را پر میکنند وتنها از  آمر خود که ارباب، ملا ویا سر مایه دار است اطاعت میکنند وبا نیروهای دولتی روابط دوستانه دارد چون از ایشان امتیاز میگیرند نه اینکه اطاعت میکنند.  بناء این نیروها قسما از اداره دولت خارج و به بهانه حالت اضطرار تمام نورم های قانونی ، اخلاقی واداری را زیر پا گذاشته تابع ذوق وسلیقه خود میباشند، یعنی ملیشه ها نیرو های فرا قانونی اند که دولت به ایشان نیاز دارد.ملیشه معاش واجوره نمیخواهد ادعای قیمت خون خودرا دارد وادعا میکند سر وکارش با دشمن است وهر لحظه مرگ به سراغش می آید لذا هر چه امتیاز بوی داده شود بزعم خودش باز هم کم است، به هر تناسبیکه خشونت وجنگ زیاد باشد تشکیل این گروه گسترده تر وامتیازات شان بیشتر میگردد همان است که این نیرو ها در متن کشمکش ها وخون ریزی ها رشد میکنند  وتا میتوانند آتش جنگ و خشونت را شعله ور تر میسازند. چون جنگ است که ایشان را بوجود آورده وهمین جنگ دلیل تخصیص امتیاز به ایشان محسوب میشود.

ملیشه سازی شبیه یک مرض ساری!: با مطالعه وشناخت که ازخاصیت اجتماعی وهنجار های اخلاقی مردم  فقیر افغانستان دارم برخی از ایشان در جلب منفعت بسیار حریص وموشکاف اند، بناء یقین دارم اگر دولت در یکی از ولایات هسته های ملیشه را ایجاد کند ومطابق تشکیل امیازات نقدی لوژستیکی واکمالاتی را بدسترس شان قرار دهد سائرین با آزمندی تمام زمینه های تشکیل چنین هسته را مساعد میسازند تا امتیاز بگیرند. .مردم افغانستان نسبتا فقیر و غالبا در فکر جلب منفعت اند هر پدیده که عاید داشته باشد با آنکه مبدأ ومسیر منکر وشنیع هم داشته باشد باز هم به سراغ آن میروند مثل اینکه کشت کوکنار از جنوب تا دور ترین نقاط شمال کشور سرایت کرد وتشکیل گروپ های گروگان گیر در مراکز. نمونه دیگر وقتی از طریق مطبوعات شنیده شد، مرد فقیری در کمپ های هرات طفلش را در بدل قوت لایموت فروخته وبعد دولت برایش پول داد تا طفلش را پس بگیرد وبه زندگی اش نیز ادامه دهد.در چندین ولایت دیگر مردم از فروش اطفال خبر دادند که این فر هنگ بد ترین فرهنگ بود وحال وقتی مردم ولایات دیگر اطلاع حاصل کنند که در یکی از ولایات بخاطر مبارزه با مخالفین دولت ملیشه ساخته شده دارائی تشکیل امتیاز ووسائل وتجهیزات اند هم معاش دارند وهم غنیمت میگیرند ،دیگر روحیه وطن دوستی وفدا کاری از بین رفته همه تلاش می ورزند تا تنها از طریق اخذ امتیاز با دولت همکار باشند.

بهانه تشکیل ملیشه در هرولایت وجود دارد: ولایات دایکندی و غور از ولایات نسبتا آرام کشور اند واما در همسایگی با ولایات نا آرام فراه، هلمند وارزگان قرار دارند چون می بینند در ولایات دیگر مردم تشکیلات ملیشه ساخته اند که هم تسلط وقدرت را تمثیل میکنند وهم اقتصاد جنگی ضریب بالای دارند وهر فرد محیط دارائی معاش بلند است ایشان هم به زمینه های ملیشه سازی روی میاورند واگر دولت بخواست شان لبیک نگوید باز مسئله نا رضائیتی وگرایش به مخالفین مطرح میشود.این مسئله ساده است به جزئیات آن اشاره نمیکنم چون درین مسائل تجربه کافی وجود دارد وبه همین تر تیب هرات در همسایگی فراه وایران وتا شمال امتداد پیدا میکند مردم بجای همکاری با پولیس کوشش میکنند خود شان با قدرت وارد صحنه شوند ونقش دولت را ضعیف سازند،تا دولت مجبور به تنازل وقبول خواست شان شود.

آضرار اربکی سازی: در حالیکه پروسه دی دی آر ودایاگ در برخی ولایات کشور به مؤفقیت در حال اجراست مسلح سازی عدۀ دیگر مردم را عقده مند میسازد.مردم مطمئن نیستند که اربکی تا دندان مسلح یکجا با کوچی ها بالای منا طق هزاره جات حمله نکنند ویا با یک تغییر ناگهانی همراه با طالبان با لای ولایات بدون ملیشه واربکی مارش نکنند این تشویش ها تا سر حد اختلال وحدت ملی وجود دارد.اینکه با تشکیل اربکی وملیشه نهاد های دولتی وارگانهای امنیتی ضعیف میشود حقیقتی است انکار نا پذیر وخوش بینی درین زمینه اشتباه زیانبار وغیر قابل جبران خواهد بود. از سال هاست که مردم افغانستان به اقتصاد غیر مشروع معتاد شده اند، مانند اقتصاد جنگی ، اقتصاد مواد مخدر، اختلاس ورشوت وغیره اینها همه پدیده های شوم اند که باید از ریشه بر کنده شوند.اما ملیشه این پدیده های شوم را بارور تر میسازد.

ســـــه پیشنهاد: اگر کار شناسان ومتخصصین درون نظام عوامل وانگیزه های  نا امنی ورشد خشونت را بر رسی کرده بتوانند بدون تردید راه بیرون رفت ازین بحران بدون از تشکیل اربکی و ملیشه ممکن است.

پیشنهاداول انتخابی شدن مسئولین محلی: اول باید یاد آور شوم که توهین برخی متنفذین قومی بنام تفنگ سالار وخارج ساختن شان از بین مردم حمایت مردم را از دولت کم ساخته است به نظر من بهتر است بجای ملیشه سازی ادارات محلی انتخابی ومردمی باشند این شیوه در امر ثبات واستقرار امنیت کمک بیشتر خواهد کرد در صورت انتخابی بودن مردم در پهلوی نیرو های امنیتی از والی منتخب واداره محلی که خود تأئید کرده اند حمایت مکینند یعنی هم حامیان والی طرفدار دولت اند وهم نیروهای امنیتی.در شرائط فعلی نیروها امنیتی تنها اند. افراد متنفذ وبا صلاحیت بنام جنگ سالار از منطقه بیرون کشیده شدند وحال جای شان به نیروهای بمراتب بد تر بنام ملیشه واربکی سپرده میشود.بناء معقول تر این است تا  دولت بجای مصارف زیاد بخاطر تشکیل ملیشه  زمینه انتخاب مسئول مورد تأئید وحمایت مردم را در ولایات مساعد سازد تا مردم بخاطر دفاع از انتخاب خود شان با نیرو های امنیتی کمک کنند حال مردم هیچ انگیزۀ بخاطر دفاع از حکومت ندارند. در شرائط فعلی افراد با إعتبار متهم به جنگ سالار مؤثر تر از ملیشه  وتکنو کرات بی پایه واختلاس گر  و رشوت خوار است.

پیشنهاد دوم: ملت بخاطر دفاع از نظام انگیزه ندارد.عوامل متعدد بیرونی ودرونی مردم را از دولت متنفر ساخته، اگر سخنگویان واستراتیجست های رئیس جمهور انتقاد ها را توجیح وتأویل کنند زبان مطبوعات جهان را کس گرفته نمیتواند.این مطلب را بخاطر اضافه کردم که سخنگویان رئیس جمهور انتقادات مردم را بسیار سطحی میگیرند وآنرا جزء از خاصیت سیاستمداران افغان می پندارند.باید پرسید، مطبوعات بیرون مرزی ونمایندگان ملل متحد که دولت فعلی را ضعیف وملوث به رشوت وفساد وهمکار با قاچاقچیان  معرفی میکنند متأثر از کدام خاصیت است؟.به هر حال دولتمردان باید حقایق را جدی بگیرند ودرپی تلافی وجبران فرصت های از دست رفته بر آیند: یکی ازین فرصت ها انگیزه دهی بجای ملیشه سازیست:فعلا مردم بخاطر دفاع از دولت انگیزه ندارد والی ها که از محیط نیستند وپایه مردمی ندارند در ولایات دست بین تیم پی آر تی میباشند مردم ازینگونه والی ها بی صلاحیت ومحتاج به خارجی یکی از عوامل عمده طالب سازی ومخالفت مردم عملیات خودسر نیرو های إئتلاف و تلاشی خانه ها وگشت وگذار شان با یونیفورم در مراکز تجمع مردم است که باید قطع شود .به استثنائی عده محدود در شهر های کلان سائر مردم از دیدار خارجی ها خوش نمي شوند . واز حضور شان در اجتماعات ومساجد نفرت دارند اما دولت و خارجي ها به این امر توجه ندارد.پدیده طالب ساز دیگر مطبوعات تصویری کشور است که بنام دمو کراسی وآزادی بیان مواد قانون اساسی را نقض و با پخش تصاویر نیمه برهنه خارجی حساسیت هارا بر می انگیزند واستدلال طالبان را مبنی بر بی دین بودن دولت تقویت می بخشد،تنظیم وپخش کلپ های افتضاح آمیز موسیقی دانان اماتور شوقی وشهرت طلب کشور که در خارج وداخل تنظیم میشود و با رقص ومعاشرت مرد وزن همراست ماهیت دولت را به نظر عام مردم کفر آمیز ساخته که باید اصلاح شود. اینها همه دلیل عمده  بر پروسه طالب سازیست وعلاوتا تخطی از قانون اساسی  است که بند اولش بنام اسلام رقم خورده.دولت همیشه به ساختن قانون اساسی افتخار میکند در حالیکه مادۀ اولش را عملی نمیسازد.کدام ماده این قانون در کشور عملی شده؟

پیشنهاد سوم: دولت بجای ملیشه سازی به برخی قوانین، سنن وعرف کشور إعتنا نماید .با مجر مین چون متجاوزین جنسی آن هم با دختران خورد سال و سارقین دسته جمعی مسلح,اختلاسگران داخل اداره به شدت بر خورد کند.روزانه اخباریکه از تلویزیونها پخش میشود نظیر این وحشت در هیچ گوشه دنیا وجود ندارد.تجاوز های مکرر جنسی بالای اطفال، اختطاف دختران وباز آوردن شان به مطبوعات که به شراب خوردن وفحشاء در ملاء عام اعتراف کنند اینها دمو کراسی نیست بلکه اشاعه فساد وزمینه ساز طالب ومخالفین دولت است.هیج کس نمیخواهد  در کشور چون افغانستان با دولت همکاری کند که اخبار روز مره اش را تجاوز جنسی، قتل مردم بیگناه ملکی، اختلاس ملیاردها دالر ، حمایت جانیان حرفوی واختلاف ارکان سه گانه دولت تشکیل دهد. آخر یک روز از محا کمه اختلاس گران، بدار آویختن دزدان متجاوزین وقاچاق چیان وهم آهنگی ارکان دولت هم خبر پخش کنید .دولت باید جلو اینقدر ظلم وفسادرا بگیرد والا هیچ دلیل برای دفاع از آن وجود ندارد.شاید مردم خود شان مانند دهۀ هفتاد  به کمک خارجی ها طالب را بخاطر بر داشتن فسادبیاورند ودران وقت پشیمانی سود ندارد. به باور نويسنده اربكي سازي جنگ داخلي ، قومي و زباني را در كشور شعله ور ساخته مناطق امن را نا امن ميسازد باعث دوام جنگ ها و بلآخره باعث تجزيه افغانستان ميگردد از جناب عالي تقاضا داريم تا درين مورد تجديد نظر و اينده افغانستان واحد را از حوادث هولناك بعدي نجات دهيد اگر ميدانستم كه دولت موجود توان جلوگيري اربكي سازي دارد اين نامه را به رئيس جمهور خود مي نوشتم چون باور دارم كه اين طرح و تصميم زاده انديشه يكي از جنرالان شما است كه در عراق تجربه كرده آقای بارك اوباما باور داشته باشيد كه  افغانستان عراق نيست اين طرح با دور انديشي زيادتري ضرورت دارد قابل تذكر ميدانم برعلاوه اينكه اين نامه را جهت نشر به مطبوعات ازاد افغاني سپرده ام به سفارت ايالات متحده امريكا در كابل نيز تسليم داده ام تا حسب انجام وظيفه به مرجع مربوط بفرستند. اين رسالت من بوده است و بس.

 

با احترام

احمدسعيدي

 

 


بالا
 
بازگشت