آیا شمارش جمعیت افغانستان مطابق به
توصیه توافقنامه بن در ختم همین سال انجام خواهد پذیرفت
نگارش : عبدالواحد سیدی
سرشماری ملی نفوس در افغانستان:
“دانیل بالاند” یکی از کار شناسان آمار انسانی در مورد جمعیت افغانستان در سال 1996 در آثارش اینطور نوشت :« کمترین شناختی در مورد جمعیت شناسی افغانستان در جهان وجود دارد ... اعتماد بموادحتی دشوار تر ازکمیابی مواد آماری میباشد .اطلاعات موجود صرفاً تخمینی میباشندو (و یابه پایه های تبار گرانه استوار است ، و از همین سبب است که همواره )یا در معرض دستکاری قرار گرفته اند ویا در نتیجه ارقام و اعداد ارائه شده متناقض میباشند». به دنبال آن در سال 2002 "توماس ایمی" اضافه نمود که « افغانستان هرگز میزان کاملی از سر شماری کل جمعیتش را در اختیار نداشته است». امروز شک قابل توجهی در مورد این مسئله باقی می ماند که به کدام پیمانه نفوس در افغانستان زندگی دارند ، زیرا اعداد و ارقام ارائه شده در باره نفوس افغانستان همواره متفاون است و در حال حاضر از 21 ملیون به 31 ملیون نفر افزایش نشان داده شده است ؛
جدول زیر نشان دهنده اعداد و ارقام نفوس افغانستان را با مراجع ایکه آن را ترتیب کرده است نشان میدهد:
· اداره احصایه مرکزی افغانستان سال 2004 21،7 ملیون نفر
· " " "2005،2006 22،1 "
· صندوق حمایت از اطفال ملل متحد " 2003 23،8 "
· صندوق وجهی بین المللی پول " 2004 ـ 2005 24،5 "
· " " " " "2005 ـ 2006 24،8 " (بشمول کوچیها)
· صندوق وجهی نفوس ملل متحد "2004 24،5 "
· سازمان جهانی صحت " 2005 29،9 "
· کتاب حقایق جهانی سازمان سیا " جولای 2006 31،0 "[1]
تبصره: قسمیکه جدول فوق ملاحظه میگردد یک شاخص اضافه تر از یک ملیون نفر را در جمعیت شماری افغانستان نشان میدهد که اگر بلند ترین شاخص و پائین ترین آن را در نظر بگیریم یک عددی با تباین 9،300،000 را نشان میدهد که بهیچصورت علم احصائیه نمیتواند آن را واجد قبول بداند و این چنین نتیجه گرفته میشود که مسئله شمارش جمعیت به مصداق ضرب المثل بسیار مشهور در کشور ما که میگویند« ناف زمین را معلوم کردن» تبدیل شده است که این ابهام و سر درگمی مانندگذشته همیشه وجود خواهد داشت.
سابقه شمارش نفوس در افغانستان:
در افغانستان از زمان محمد ظاهر شاه و حتی قبل از آن نیز شمارش جمعیت افغانستان عمداًبطریقه ناقص صورت گرفته است که هم پیشینه و ریشه سیاسی داردو هم در این امر نا کار آئی احصائیه نگاران نیز ذیدخل بوده است تا اینکه ریشه نا توانی دولت هادر آن مطرح باشد ، زیرا قسمیکه جغرافیای افغانستان نشان میدهد و یا اینکه ذواتی که در داخل افغانستان به سیر و سیاحت پرداخته اند این نکته نزد شان معلوم میگردد که در کدام ساحات ، چه تعداد افراد و خانواده ها بود و باش داشته فیصدی تخمینی از دیاد نفوس در کدام ساحات محسوس است.
نگارنده که عمر طولانی را در فن زراعت صرف کرده ام به تمام ساحات کشور آشنایی داشته ام و در اکثری، از این ساحات عملاً کار نموده ام ، صرف نظر از چند شهر پر نفوس در جنوب و غرب از قبیل کندهار و هرات ،غزنی و میدان و ردک و جلال آباد و لغمان لهولر سایر مناطق افغانستان از کمیت پایان نفوس برخوردار میباشند ،که در بعضی از این ولایات نام برده مثل لهولر ، غزنی ، وردک و میدان جمعیت ها بقسم مجتمعات در روستا های دور یا متمایز از هم زیست دارند. در مناطق مرکزی کشور نسبت فقر مستمر و شرایط نا همگون جوی طویل بودن موسم سرما و کوتاه بودن موسم گرماوکوتاهی طول رویش حبوبات تعداد نفوس کمتر به نظر میرسد. این محدودیت جمعیت ازصحراهای چخانسور گرم و خشک در نیمروز شروع شده تا دشت های فراه و دل آرام بکواو دامنه آن تا دشت شیرزاد در پایانۀ فرسی میرسد و امتداد دشت های وسیع فراه تا کلاته نظر خان غوریان و زنده جان ور باط سنگی اطراف هرات را احاطه کرده تا قلعه نو ، جوین و غور ماج و اطراف بالا مرغاب تا نزدیکیهای قیصارو المار در فاریاب میرسد .همچنان از دل آرام تا به گلستان و پرچمن و طیوره و پسابند و شهرک و تولک تا چغچران ودولت شاه و لعل و سر جنگل تا به یکاولنک در بامیان ملحق میگردد. پایانتر از شبر در دره غور بند اراضی کمتر و تعداد نفوس زیاد شده میرود که از اثر کمی جای و ازدیاد نفوس مردم از دره های غور بند و ترکمن به کابل و ولایات شمال کشور کوچ کرده اند .ارزگان در غرب با داشتن آب و هوای مساعد تعداد زیاد نفوس دهقان و مالدار را بطور دائمی بخود اسکان داده و نفوس آن با موجودیت اقوام پشتون و هزاره از اولویت برخوردار است. وادی کوهدامن نظر به ساحه آباد و زمین های زراعتی از جمله پرنفوس ترین مناطق بحساب میرودولی باوجود آن تعداد زمین نظر به نفوس زیاد تر است . دره های تگاب و نجراب با ملحقات آن از دره شنکی در جنوب شرق تگاب گرفته تا دامنه بند نغلو جمعیت کمی در خود دارند که بقسم پراگنده در روستا ها زندگی میکنند و اساساً در ولایت کاپیسا اگر دهانه دره کوهستان نا شیرخان خیل(گلبهار) وده بالی در نظر گرفته نشود، یک شکل پر تجمع در هیچ جای آن دیده نمیشود. دره پنجشیر باوجود تنگی جای نفوس زیاد دارد که اکثر شان در مدت چهل تاپنجاه سال از دره پنجشیر در سایر شهر های کشور مخصوصاً کابل سکنی گزیده اند .از ولایات شمالی کشور بدخشان نیز که از سلسله جبال پیهم و پیوست تشکیل شده است بجز چند شهر عمده آن مردم درهزاران قریه دور از هم و مجزی زندگی دارند که این قریه ها دور از هم و در میان کوهستانها قرار داشته و از سر درختی و در زمین های کمی هموار از کشت حبوبات امرار حیات و زندگی میکنندکه در مناطق مرتفع هم شرایط زراعتی نا مساعد میگردد و هم تعداد جمعیت رو بکاهش میگذارد مخصوصاً در مناطق واخان و سطح مرتفع پامیر به نقطه عطف خود میرسد. منطقه فلات آمو دریا نیز دارای نفوس زیاد نمیباشدکه یک تعداد از نفوس آنهم در قریه جاتی بنام ینگی قلعه(اورتاغوجی) در قد ، باغ زاغان ، دشت قلعه و بالاتر از آن در رستاق و چاه آب زندگی دارند که از نفوس قابل ملاحظ ای بر خوردار هستند که این زنجیره نفوس تا شهر بزرگ و به کوههای بدخشان پیوست میگردد که از کهن ترین اقوام اریایی تخاری در منطقه میباشندکه شناخت آن از بحث ما خارج است. و در ماورای کوکچه نیز بجز دشت ارچی که طی سالیان نزدیک یک تعداد اقوام از غرب مملکت در آنجابنام" ناقلین" اسکان یافته اند که از آب دریای کوکچه که توسط نهر حفر شده استفاده میکنند، این نهر در ابتدای سلطنت محمد ظاهر حفر گردید که مناطق دشت ارچی و شهروان را تا ملاقلی و قتر بلاق جان آبیاری میکند. در سایر مناطق حوزه کوکچه از آنجائیکه این رود خانه دارای شیب زیاد میباشد و از آب آن استفاده شایان صورت گرفته نمیتواند نفوس کم دارد . از دشت ارچی بطرف شهروان می رویم ، شهروان نهریست است که از رودخانه آمو کشیده شده مناطق پایانی قتر بلاق جان را تا اخرین قسمت حضرت امام صاحب که به شیر خان بندر پیوستگی دارد آبیاری کرده و تعداد زیادی از جمعیت دهقان در این منطقه قابل عطف است ،شهر امام صاحب از جمله شهر های آبادان کشور است که دارای نفوس زیاد بوده و در گذشته بر علاوه اینکه زراعتی بود صنایع مربوط به کشاورزی نیز در آن رشد کرده با مرغوبیت نوعیت خاک اجناس بهتر پنبه و خربوزه و انواع حبوبات ودرخت های مثمر و غیر مثمر در آنجا کشت و غرس میشودکه باعث بهم پیوستگی نفوس در منطقه شده است، مناطق تالقان و اطراف و نواحی تخارتا خواجه غار که در ماورای کوکچه قرار دارد و آب آن از دریای تالقان تأمین میشود نقطه پر نفوس و کشاورزی و صنایع پنبه بوده است در سالهای نزدیک از رهگذر نفوس رشد کرده است و خان آباد و کندز از پر نفوس ترین مناطق در شمال محسوب میشود و بغلان که از جمله ولایات صنعتی و زراعتی کشور است دارای نفوس زیاد بوده و با کشیده شدن نهر گوهر گان تعداد زیاد نفوس دهقان در منطقه دهنه غوری و اطراف آن تراکم نموده است که از نقطه نظر تولیدات زراعتی دارای ارزش بوده و پلخمری با تراکم بیش از حد نفوس از جمله شهر های صنعتی زراعتی شمال محسوب میشود. شهر ایبک نیز یک تعداد کمی نفوس را در خود جای داده و خلم با داشتن آب دائمی و اقلیم مساعد برای باغداری از جمله مناطق پر نفوس محسوب میشود .شهر مزار شریف که از قدیم ایام از جمله شهر های تجارتی میباشد دارای سکنه اصلی از تبار تاجک ، ازبک و ترکمن میباشد که در سالهای اخیر تعداد هزاره ها نیز در این شهر گسترش یافته است . در ولایت بلخ آن مناطقی که توسط رودخانه بلخ مشرب میگردد الی مصب آن در بند امیر، در دو طرف دره مردم سکنی داشته و به زراعت مشغول هستند، که روی همرفته به ذیقی جای و شرایط نا مساعد حیات مواجه میباشند. در ولایات جوزجان و سر پل آقچه دارای نفوس زیاد بوده و شهر سرپل نیز که منطقه آبادانی است دارای نفوس زیاد میباشد ، در ولایت فاریاب ولسوالی اندخوی دارای جمعیت زیاد بوده و در میمنه مردم در نواحی و قریه جات زندگی میکنند .
یک تعداد از مردمان کشور مالدار و کوچی بوده مسیر رود خانه ها و وادی ها و جرگه های پر از علف و گیاه را در طول سال تعقیب میکنند که این کوچی ها نیز دو نوع میباشند قسم اول آن کوچی های محلی هستند که در موسم علف خانه ها و دهات خود را ترک گفته به جلگه های اطراف می روند و قسم دوم آن کوچی های هستند که معمولاً در گذشته ها از هند شروع میشد تا مناطق مرکزی و نواحی شیوه در بدخشان پخش میشدند که این اقوام سالانه بیش از چندین هزار کیلو متر راه را طی میکردندو کوچی های به معنی متعارف آن همین کوچی ها میباشند که از تبار پشتون بوده و زمستان ها را سابق در هند و پاکستان سپری می کردند اما حالا تعداد زیاد این کوچی ها در ارزگان ، قندهار ، هلمند و نیم روز بسر میبرند.و یک تعداد نیز در مناطق فراه و هلمند و میدان و وردک و مناطق مرکزی افغانستان هزارجات ( که کشیدگی های با اقوام هزاره در مورد تصاحب زمین دارند که هنوز مشکل شان در بین این دو قوم باعث تنش های زیادی شده است که بعضی ها این تنش ها را دامن میزنند که بحث در این مورد از موضوع پژوهش ما دور است) ساکن شده اند و تعدادی هم در مناطق پکتیا و پکتیکا زندگی دارند . مناطق لهوگر تا به گردیز، خوست و ارگون دارای مناطق پر نفوس بوده در گذشته با داشتن جنگلهای انبوه جلغوزه و ارچه و کاج تعداد زیادی از مردم در پهنای آن مسکون و مشغول تجارت چوب و میوه کمیاب جلغوزه میباشند.بزرگترین اقوام پشتون در همین مناطق زندگی دارند که با اقوام آن سوی خط دیورند ارتباطات نزدیک قومی دارند.و اقوام مسعود ، احمد زی ، یوسف زی و ... از اقوامی هستند که از جمعیت زیادی بر خوردار میباشند(که میشود در یک سروی دیموگرافیک به این موضوعات پرداخت)باز هم بصورت خلاصه بدنه های اقوام افغانستان رااجمالاً در پایان ذکر میکنیم تا فهمیده شود که ملت افغان از کدام تکه پاره های قومی متشکل و بهم مرتبط و اتصال دارند:
افغانستان از این اقوام تشکیل یافته است :
· افغانها ـــ پشتونها
· بربرها ـــ هزاره ها
· اوزبک ها
· فیروز کوهی ــ تیموری ــ جمشیدی (ایماق ــ و تایمنی)،[اینها اقوامی اند که در مناطق غور و باد غیس و فاریاب زندگی میکنند]
· تاجیک ها
· ترکمن ها
· بلوچها
· پشن ها
· نورستانیها
· مغولها
· عربهای افغانی [این اقوام در مناطق ننگرهار و پغمان و مناق شمالی کشور در وادی بلخ زندگی میکنند]
· برآهوی ها
· پاپاق ها ــ برکی
· سیستانی ها
· پاراپامیر ها ــ تاجیک های پامیر
· (سک ها و هندو ها)
· قرقز ها[2]
میزان جمعیت شهری و روستایی در افغانستان:
اقوام ســــال ســــــــال ســـــــال
1971ـ72 1966ـ67 1960ـ61
· تعداد کوچی ها 3،041،000 2،730،000 2،400،000
· کل جمعیت به استثنای کوچی ها 13،380،000 12،730،000 11،000،000
· جمعیت شهری 1،960،000 1،480،000 1،100،000
· جمعیت روستایی 11،890،000 10،870،000 9،900،000
· جمع کل 19،890،000 15،080،000 13،400،000[3]
این اخرین آماری است که بصورت دقیق در پایانه جلد اول کتاب مشهور افغانستان در مسیر تاریخ توسط مرحوم میر غلام محمدغبار تاریخ نویس و پژوهشگر کشور درج شده بودقابل یاد آوری است که در ظرف هر 20 سال با ازدیاد توانایی های پیشگیرانه طبی و وقایه در مقابل امراض،2،5چند نفوس کشور زیاد شده باشد تعداد نفوس کشور بعد از سپری شدن 37 سال به 36،796،500نفر بالغ میگردد که اگر شاخص مثبت منفی 10 فیصد را در نظر بگیریم این عدد را میدهد 3،679650 نفر که باز هم در صورت اولی 40،476،150 نفر و در صورت دومی33،116،850نفر میشود که با اعداد ارائه شده از جانب کتاب حقایق جهانی سازمان سیاه کمی نزدیک میباشد. اما به نظر نگارنده عدد سی و شش ملیون و هفتصدو نود هزار نفر صدق میکند زیرا ما در سالهای جنگ که دونیم الی سه ملیون مهاجر به ایران و پاکستان و سایر کشور ها داشتیم اکنون تعداد انها به پنج ملیون نفر تقارب میکند که هنوز هم یک تعداد زیاد شان به کشور عودت نکرده اند . با اینهم مسئله رشد جمعیت در افغانستان از پروسه های مغلق و مشکل است که باید بهر ترتیبی که امکان دارد این معمی حل گردد(و این ناف زمین معلوم گردد) تا دولت بتواند ستراتیژی های ملی خود را مطابق به آن عیار نماید.البته در این زمینه همکاری مردم و صداقت دولت در اجرای این مأمول حتمی میباشد ورنه مانند اسلاف خود این بهانه را میتواند تا قرنها ادامه دهد.
اداره تحقیق و ارزیابی افغانستان نیز بنا بر اهمیت رشد جمعیت افغانستان سابقه سر شماری را اینطور بر شمرده اند:
جامع ترین تاریخچه فعالیتهای مربوط به سر شماری تا دهه 1990در افغانستان توسط دانیل بالاند نوشته شد و در جلد شماره 5 دایرة النعارف ایرانیکا به نشر رسید (ص59تا152) گزارش این نویسنده شامل کتابنامه جامعی است که در بر گیرنده بیش از 30 تحقیق بر روی سر شماری افغانستان صورت گرفته است . چاپ دیگر ی که در این مورد عرضه شده است "جمعیت افغانستان در داخل و خارج از آن " نوشته توماس اچ ایمی میباشد (اسلام آباد ، نمایندگی دپارتمنت انکشاف بین المللی ایالات متحده امریکا برای رسیدگی به امور افغانستان، سال 1990).
بادر نظر داشت بر آورد های انجام شده از جمعیت کوچی ها ، هر دو نویسنده بر این باور اند که این دو منبع اطلاعات اساسی را ارائه میکننداولی در بر گیرنده " سرشماری نمونه ای" پیمایش (سروی )جمعیت شناختی است که در سال 1974 از سوی وزارت پلان انجام شده و دومی در بر گیرنده مجموعه آماری سال 1979 میباشد که توسط اداره احصایه مرکزی در زمان حکومت حزب دیموکراتیک خلق افغانستان انجام یافته است .ولی به نظر نگارنده هر دوی این سر شماریها فاقد اصالت سیستم های احصایوی و دیموگرافیک است چنانچه از مدت سی سال به این طرف هیچ گروهی اعم ازدولت های "دموکراتیک خلق" و "مجاهدین" و خلف آن "امارت طالبان" و دولت فعلی با تیم مغلق جهانی آن توانایی این را نیافته اند که به تمام مناطق افغانستان تسلط و دست رسی داشته باشند تا بتوانند عدد واقعی شمارش جمعیت افغانستان را مرتب نمایند فقط چیزی که مهم است این است که میشود به اساس شواهد تاریخی ایکه در قبل ذکر شد با استفاده از فن احصایه نگاری یک عدد نزدیک به واقعیت را بدست آورد چرا که تعداد نفوس فعلی کشور نظر به ازدحام جمعیت در اکثر شهر های افغانستان یک حرکت سعودی را طی می پیماید ، بطور مثال در افغانستان حرکتی وجود ندارد تا بتوان توسط آن میزان رشد جمعیت را کند ساخت حتی در دیار غربت هم ما شاهد بودیم که به چه پیمانه تعداد اعضای خانوار های مهاجرین افغانی علی رغم محل نا مناسب زیست و شیوع بیماریهای واگیر و سوء تغذی باز هم بطرف یک قوس صعودی رو به رشد بوده است. من خود شاهد بودم وقتی یک خانواده افغانی از قوم هزاره از ایران به کشور وارد شده بود باوجودیکه خانم از 20 سال عمر زیاد تر نداشت شش دختر و پسر با او و شوهرش بود و این خصوصیت در تمام افغانان یکسان است .بهمه حال گزارشاتی را که به استناد سر شماری نفوس در دوره حکومت "دموکراتیک خلق" در افغانستا ن صورت گرفته( مانند ادعا های تطبیق پروگرامهای همبستگی ملی ) زیر سوال و عاری از حقیقت میباشد چه در آن وقت دولت به نیمی از شهر های بزرگ استیلا نداشت چه رسد که احول واقعی روستا ها را ناظر باشد ، لذا هر قدر مصارفی که در این گزارش صورت گرفته است نقش است بر روی آب و عاری از واقعیت بوده و پولهای هم که در این راه مصرف شده است از جمله پولهای باد آورده میباشد که بر باد رفته است.
اطلاعات دفتر احصایه مرکزی افغانستان در مورد رشد جمعیت و امار گیری از آن :
سر شماری نفوس و مسکن در افغانستان:
هر سر شماری جمعیت یک سلسله کار های مقدماتی را و آمادگیهای لازم را ایجاب میکند که بعضی از این کار ها چندین سال قبل از اجرای آن را در بر میگیرد. برای سهولت در اجرای دومین سرشماری نفوس در افغانستان با در نظر داشت محیا ساختن وجوه لازم برای تطبیق این عملیات بدو مرحله اجرا میگردد: فهرست برداری از خانوار و اجرای سر شماری جمعیت. مرحلۀ نخستین از سال 2002 اغاز و لست برداری خانوار میباشد که این کار تا سال 2005 ادامه داشت که فعالیتهای از قبیل ایجاد کمیته های تخنیکی سر شماری در اداره مرکزی احصائیه ، با موجودیت نقشه های کارتو گرافی و تهیه و ترتیب لست قریجات و واحد های اداری ، تهیه دستور العمل های تخنیکی و نقشه کشی تعلیم و تربیه نقشه کش ها ، اصلاح نقشه های توپو گرافی و فهرست برداری خانوار ها و تکمیل فورمه های شرایط محلی در قریجات و تجدید نقشه های احصائیه وی و سایر فعالیتها میباشد.
امورکارتو گرافی و تهیه نقشه ها در مرحلۀ مقدماتی و آمادگی سر شماری از اهمیت و یژه ای برخوردار میباشد که با فراهم سازی مساعی نظیر فوق که در بر گیرنده مصارف گزاف نیز خواهد بود (که البته بصورت مؤثر و دقیق برنامه ریزی و تدبیر کار گرفته نشود سود جویان نیز از آن منافع هنگفتی بدست خواهند آورد)که از کم شماری وزیاد شماری در حین سرشماری جمعیت در منطقه می کاهد .[4] و بخاطری که این پروسه به پختگی وعلایق حقیقی انجام یابد ضرورت است تا ذواتی از خود منطقه در این پروسه اشتراک داده شوند زیرا آنها از یکطرف با محیط و مردم بلدیت تام دارند و از جانب دیگر کلیه معلوماتی را که مستلزم آگاهی های دیموگرافیک است طبیعتاً مردم محل آن را می شناسند و در فورمه های ارزیابی دیمو گرافی آن را شامل میسازند . فایده دیگری که این طرز اجرای کار دارد این است که یک تعداد از مردم محل که با سواد و مکتب خواندگی هستند و بیکار هستند بکار گماریده میشوند ، این اشخاص با هزینه کم کار را انجام میدهند ، از هزینه مخارج سفر و انتقالات کارمندان می کاهد ، مردم با دلگرمی بخاطر ارتقاء محیط شان از دل و جان کوشا میباشند ، کار در موعد کمتر و با طریقه بهتر انجام می شود ، از مرگ و میرکارمندان از اثر حملات ناشیانه و ناگهانی دشمن کاسته می شود ،مردم در مورد حکومت و کار های آن اعتماد به نفس پیدا میکنند . این گروپها میتواند در عمرانات و فعل و انفعالات آینده کشور منابع خوب قوای انسانی باشند. و نواقصی که این طریقه دارد این است که از شمولیت اشخاصی که با امتیازات بلند و پادر میانی عاملین کار در این زمینه ها مقرر می شوندمیکاهد و انها نمیتوانند فساد اداری خود را کوچه بکوچه و قریه بقریه با عاملهای خودبکشند.
در کشور ما که من آن را می شناسم نه وسایط دیجیتالی کار می آید ونه هم نقشه های از پیش طرح شده ؛ و چیزی که میتواند با هزینه حتی هفتاد در صد کمتر این پروسس را به واقعیت بگرایاندفقط صداقت در کار و سهم دادن کلیه مردم محل و اشتراک دادن شان در این پروسه میباشد و بس. در غیر آن اگر پیشرفته ترین وسایل را بیاورند وقتی پای فساد ذیدخل باشد هیچ کاری نمیتواند انجام پذیرد.
ما تناقضات زیادی در امر سر شماری نفوس در کشور داریم حتی دولت باوجودیکه معاش ماهوار کارمندان خود را در اخیر هر ماه از بودجه های انکشافی و یا منابع مساعدت ها می پردازد قادر نیست که بفهمد واقعاً چه تعداد کارمندان حقیقی وجود دارند، سال گذشته نیز سر و صدا ها در رسانه ها ایجاد شده بود که میان تعداد حقیقی کار مندان و آنانیکه معاش میگیرندگویا که تفاوتهای وجود دا که وزارت مالیه کشور را به اندیشه ساخته است در اطراف و ولسوالی ها انجاهائیکه دولت نفوذ حقیقی ندارد این سوء رفتار ها اغلباً بملاحظه میرسد. یاید دولت اولاً سر شماری جمعیتی که کار مندان شان را نشکیل میدهد با نوساناتی که در سال و یا سالهای آینده رو نما میگردد تهیه و بدست رس مقامات بودجوی ، شعبات ملل متحد و صندوقهای مالی بین المللی بگذارند تا در امور اجرایوی سکتگی رخ ندهد. مطابق به مفاد موافقتنامه بن که چنین مشعر است :«تا پایان سال 1387 نفوس شماری اجراء خواهد شدو نتایج کامل آن به اطلاع عامه رسانیده خواهد شد». ولی عملاً می بینیم که در این راستا کوچکترین پیشرفتی نشده و حالا که سال 1387 نیز رو به نمیه میرود کاری در این راستا صورت نگرفته است پس حتم زده میشود که توافقنانه بن یک توافقنامه دراماتیک و ارمانی بوده و هیچکدام از مفاد آن بخاطر بهتر شدن ثبات در افغانستان بصورت موثر در نیامده است .حال فهمیده نمیشود که عدم اجرای این توافقنامه به کی؟ چه مسئولیتی را پیشنهاد میکند؟
[1] ـ خبر نانه تحقیقات افغانستان ،شماره 12/11 میزان 1385و جدی واحد تحقیق و ارزیابی افغانستان
[2] ـ تاریخ غبار ، فصل یازدهم ، ص، 582
[3] ـ همان ،ص586
[4] ـ واحد تحقیق و ارزیابی افغانسنان ، خبر نامه،ص3