مردم کشوری تحت اشغال بیگانگان و سلطه‌ی جنایتکاران جهادی به جنگ با پاکستان نخواهند رفت!

 

رسم تمامی دولتهای فاسد، متزلزل، ضد مردمی و خاین است که وقتی بوی آنها بیش از حد بالا شد، میکوشند با چنگ انداختن به احساسات ملی مردم مسایلی بیافرینند تا افکار عامه را ازمسایل حیاتی و حاد، به سوی آنها منحرف گردانند.

این شیوه شیطانی بارها از جانب حاکمان جنایتکار افغانستان به کار گرفته شده تا با برپایی سروصدا های مزورانه با پاکستان، بر جنایت ها، خیانت ها، چور وچپاول، نارضایی و مسایل حیاتی مردم کارد به استخوان رسیده، پرده انداخته شود. اکتها و تظاهرات «ضد پاکستانی» ربانی خاین و باندش در دوران امارت خون و خیانت را همه به یاد داریم.

تهدید اخیر حامد کرزی تازه ترین بازی دولت پوشالی است که اکثر رسانه‌ها هم آنرا جدی و مهم تلقی کرده اند.

در حالیکه افغانستان بیش از هر زمان دیگر غرق فساد، جنایت، بی‌بازخواستی، گرسنگی، قیمتی، خیانت و پیامدهای اشغال است، اینگونه اظهارات کودکانه تنها میتواند مورد استقبال چند به اصطلاح کارشناس سیاسی با دنبل‌های متعفن پرچمی، خلقی یا اخوانی همچون احمد سعیدی، رزاق مامون، صبغت اله سنجر، خلیل رومان، جیلانی ځواک، فهیم دشتی، یونس فکور، فوزیه کوفی و سایر مرتجعان جاسوس زاده از این قماش و یا هم دلقکان «زنگ خطر» تلویزیون طلوع قرار گیرد. اما مردم ما اغلب به آن خندیده و آنرا به حساب همان چالبازی های رسوای کرزی‌ای خواهند گذاشت.

وضعیت کنونی افغانستان میتواند با دوره سیاه سقوی قابل مقایسه باشد با این فرق که درآن دوره مشتی دزد و جاهل و بیسواد زیر چتر انگلستان وطن را به سوی قرون وسطایی شدن بردند، اما امروز تعدادی از اجنت های تحصیلکرده‌ی «سی.آی.ای» زیر چتر «جامعه جهانی» و با لباس‌های شیک پاریسی، افغانستان را به عمق نابودی فرو می‌برند. در وضعیتی که دزدان و تبهکاران مافیایی با زنجیر غلامی کشورهای بیگانه به گردن در کشور ما حاکم اند، هر کس سخن از حمله به پاکستان گوید فقط سزاوار تمسخر است.

آقای کرزی تصریح نفرموده اند که آیا به رهبری مارشال فهیم به حمله میپردازد و یا به سرلشکری قانونی، محقق، عطا، سیاف، فاطمه گیلانی، دوستم، سرور دانش، نورزیه اتمر، امین فرهنگ، خانم حسن بانو غضنفر یا همایون حمیدزاده‌، آصف ننگ، زمری بشری، جاوید لودین یا جاسوسان جوانتر از اینان؟

فرض کنیم لشکر آقای کرزی موفقانه لانه‌های القاعده و طالبان را در پاکستان نابود ساخت، این چه تاثیری در سرنوشت مردم ما خواهد داشت؟ با زده شدن گرگان طالبی، آیا گرگان «ائتلاف شمال» به ارتکاب جنایت و تجاوز و بیشرافتی علیه مردم پایان داده رام خواهند شد؟ آیا نیروهای خارجی دیگر از کشتن و شکنجه غیرنظامیان دست خواهد برداشت؟ آیا دیگر هیروئین سالاران و ان جی او سالارن و تکنوکراتهای بوگرفته‌ی لمیده در دولت که سر و دم شان به استخبارات این و آن کشور بسته است، از چور و چپاول دارایی ‌های ملی دست خواهند گرفت و درهای بهروزی و آسایش بروی مردم ما باز خواهد شد؟

آقای کرزی، مردم ما آنقدر ساده لوح و بی‌شعور نیستند که ندانند مادامیکه کار با جاسوسان وطنی پاکستان و ایران و سایر کشورها یکطرفه نشود، جنگ با پاکستان غرق شدن در سیاهی و فاجعه تازه‌ای خواهد بود و هیچ گرهی را نخواهد گشود، جنگ اول باید با همین خاینان باشد؛ کشوری که خود در اشغال بیش از چهل کشور جهان قرار دارد و دولتش معاش خوار آنهاست و از امنیت حتی در دو کیلومتری ارگ خبری نیست و لوژ نشینان مراسم ننگین هشت ثور از چند متری به گلوله بسته می‌شوند و در یک روز صدها تروریست از زندان فرار داده می‌شوند و... چگونه می‌تواند به جنگ کشوری برود که جاسوسانش در کلیدی ترین مقامات جا گرفته و سریعترین و ارزانترین منبع تامین مواد اساسی ارتزاقی برایش به شمار می‌رود؟ و آنگهی مگر تا دیروز طالبان افغانی را سگهای «آی.اس.آی» نمی‌نامیدید؟ پس چه شد که فقط سر بیت‌الله محسود و عمر باید از تن جدا گردد اما بر سر ملا عمر افغانی و باند آدمکش‌اش بوسه زده شود؟ جنگ خواهی با پاکستان غیر از مصرف داخلی، در خدمت افغانی جلوه دادن حمله‌ی دو هفته قبل امریکا به قلمرو پاکستان است. سیاست خارجی افغانستان اشغال شده بهیچوجه ممکن نیست چیزی جز بازتاب و دنباله‌ی سیاست خارجی امریکا باشد ولو هم به اصطلاح وزیر خارجه‌ی متظاهر و سبک‌اش برچسب «پیرو مکتب فرانکفورت» را بر پیشانی خود بزند! ضمناً عبارت «دیروز زدیم» شما آقای کرزی فقط یادآور قصه‌ی بقه ایست که لافید «من و مارلالایم فیل را زدیم!» آن حمله توسط امریکاییان صورت گرفت نه اردوی پوسیده و آلوده از دست سرجنایتکاران. اینرا کودکان کشور هم میدانند.

کرزی از مذاکرات دولت پاکستان با تروریست‌های طالبی شاکی است و آنرا محکوم میکند، حال آنکه ساخت و پاخت با این وحوش را دولت او خیلی پیشتر آغاز کرده و هم اکنون سرکردگان خونپر طالب مثل ملا متوکل، ملا سلام ضعیف، ارسلا رحمانی، ملا راکتی، ملا عبدالسلام وغیره با اعزاز و احترام در دولت جا داده شده و مخارج شان نیز از جانب دولت پرداخته می‌شود. همچنین سازش با تروریست‌ های «آی.اس.آی» مرتبط با حزب اسلامی گلبدین ادامه داشته و آخرین نمونه‌اش رهایی سرجنایتکار کثیفی چون غیرت بهیر از زندان بود. سایر گلبدینی های منفور، خالد فاروقی، منشی عبدالمجید، جمعه خان همدرد، حسین منگل، ملا شینواری، کریم خرم، حاجی فرید، حلیم تنویر، جبار ثابت، همایون جریر، وحیداله سباوون، وحید مژده و ... در رده های بلند دولت نصب بوده و سر و کله عذابدهنده‌ی شان منحیث به اصطلاح «کارشناس» و «صاحبنظر» در رسانه ها پیداست.

کرزی که خود مجموعه‌ای از دژخیمان وطنفروش «ائتلاف شمال»، طالبی و گلبدینی را در دولتش گرد آورده، با انتقاد از زد و بند های ارتجاعی و خاینانه‌ی دولت پاکستان با مکروبهای طالبی، تنها دروغ و ریاکاری‌اش را آشکار می‌نماید. علاوتا، بر تظاهر «طندوستی» او نیز مهر باطله می‌خورد وقتی کمک پاکستان به طالبان را محکوم میکند اما در برابر مداخلات رژیم تبهکار ایران سکوت اختیار کرده و دست داشتن آفتابی آن درتسلیح طالبان و ناامنی ها در غرب کشور را ندیده و پا را فراتر گذاشته مدال اعلای دولتی را شخصا به سینه سفیر رژیم جنایت در کابل می‌آویزد. این خود، نمایشی، پوچ، مصلحتی، بی ارزش و ناپاک بودن عربده های ضد پاکستانی وی را برملا میسازد.

اگر کرزی به طور جدی مخالف مداخلات پاکستان می‌بود، باید نخست از همه ایادی «آی.اس.آی» در سطح وزیر و والی و سفیر را دستگیر، محاکمه و رازهای میهنفروشی ها و کشتار روشنفکران آزادیخواه در سه دهه اخیر را از دهان آنان بیرون می‌کشید. زیرا پاکستان و ایران بدون داشتن عوامل بومی، توان اینهمه خیانت به افغانستان را نمی‌داشتند.

آقای کرزی، این شعبده بازی‌های نفرت انگیز ضدیت با طالبان پاکستانی و درعینحال چشمک زدن به طالبان جنایتکار افغانی را بس کنید. با این منطق «ناسیونالیستی» کاذب شما پاکستان هم می‌تواند توافق با طالبان خودی را توجیه نماید. افراد کثیف‌تر از محسود و عمر با آرامش خاطر زیر ریش تان خانه کرده ‌اند. شما چه به دستور واشنگتن و چه به خاطر انتخابات آینده، اگر بیشتر ازین هم صرفاً علیه طالبان پاکستانی بغرید ولی سرجنایتکاران «ائتلاف شمال» را «مارشال» و «برادر مجاهد» و طالبان افغانی را «افغان بچیه» بخوانید و میهنفروشان جنایت پیشه‌ای مثل خدایداد، سلطان احمد بهین، دوستم و ... را بر مقامات بالا نشانده و دست شان را در ارتکاب خیانت باز بگذارید، بیشترآبروی تان پیش مردم می ریزد. شما با اطاعت از امریکا یا به علت ذات سازشکار تان می‌توانید با سرجنایت‌سالاران جهادی، طالبی، پرچمی، خلقی و تعدادی روشنفکر بی وجدان و جاسوس، دولت تشکیل دهید. اما مردم شرافتمند افغانستان، خون‌های ریخته شده‌ی عزیزان شان در ٣٠ سال اخیر را ابدا فراموش نکرده و تا سران «جبهه ملی» و پیچ مهره‌های عمده‌ی دولت شما را زنجیر و زولانه پشت میز محاکمه نبینند، آرام نخواهند گرفت. شما با آدمکشان طالبی وطنی مداراجویی می‌ورزید، ولی حتی شعله‌ی خون جوان اجمل نقشبندی به تنهایی کافیست که تبانی شما با قاتلان وحشی مردم ما و لافیدن‌های ناسیونالیست نمایانه شما را خاکستر ساخته و برباد دهد. ضرب المثلی است که از سه چیز باید هراسید: دندان پلنگ، زهر افعی و انتقام افغان. هر چند مردم ما در این ١۵ سال آخر با وصف هر بیداد بی‌نظیری که بر آنان رفته است خاموش مانده اند، لیکن این خاموشی به سر رسیدینست. مردم با محاکمه تبهکاران پرچمی، خلقی، جهادی و طالبی، از آنان انتقام گرفتنی اند؛ و علیه دولت‌های پاکستان و ایران هم به علت خیانت‌ها به افغانستان از طریق جیره خواران اسلامی شان اقامه دعوا خواهند کرد و به هرقیمتی دنبال قضیه را خواهند گرفت تا دیگر به فکر خیانت مزدورپروری و وچ کردن آنان علیه مردم ما نیفتند. از دنیا اگر یک روز هم بماند این کار شدنی است. شما مختارید هرقدر مایلید در برابر دژخیمان طالبی و «جبهه ملی» و گلبدینی بی‌غیرتی به خرج دهید ولی حق ندارید از مردم بخواهید که از شما تاسی جویند.

آن عده روشنفکران خودفروخته و سرکاری که موعظه میکنند باید گذشته و رسیدگی به دوسیه‌های جنایتکاران را به طاق نسیان سپرد، در واقع به مثابه دلالان جنایتکاران و سازمانهای جاسوسی، میخواهند مردم ما را برای همیشه در زیر ساطور مخدومان شان نگهدارند و جاده صاف کن سیاست های دولت امریکا و متحدانش باشند که دو دستی جنایتکاران جهادی و خلقی و پرچمی را بر قدرت نگهداشته، به جای تروریست های طالبی و گلبدینی و القاعده، هزاران هموطن بیگناه و فقیر ما را کشته و از هستی ساقط ساخته، و افغانستان را به صورت بزرگترین مرکز تولید مواد مخدر در آورده ‌اند.

نه این روشنفکران پست و نه کرزی خواهند توانست تناقضات مسخره و خنده آور در رجز خوانیهای ضد پاکستان را بپوشانند. تمرکز بر طالبان پاکستانی و تطهیر ملاعمر (که احمد سعیدی میهنفروش او را بیشرمانه «امیرالمومنین» خطاب میکند) و مریدان چشم سرمه‌ای‌‌اش، علاوه بر تلاش عبث جهت نفاق افگنی بین وحوش طالبی پاکستانی و افغانی، خبر از اجرای همان نقشه قدیمی شوم امریکا را میدهد دایر بر استقرار دولتی طرفدار امریکا با شرکت جلادان «جبهه ملی»، باند گلبدین، طالبان و مشتی از تکنوکراتهای دست پرورده‌ی «سی.آی.ای» تا از عراق شدن افغانستان و ریخته شدن بیشتر خون امریکاییان جلو گیرد. چنانچه «راوا» بارها و موکداً ابراز داشته است برای دولت امریکا هیچگاه مهم نبوده و نیست که کدام جنس دژخیمان در افغانستان فرمان برانند؛ مهم اینست که زنجیر آنان در دست خودش باشد. هرگونه امید بستن به امریکا برای نیل به آزادی و آبادی و دموکراسی و امحای دشمنان طالبی و جهادی، بی‌اعتنایی اسفبار به درسهای تاریخ، خودفریبی، عوامفریبی و انقیادطلبی است. هکذا پناه جستن به بربرهای طالبی برای پایان دادن به اشغال امریکا و متحدان، خیانتی نابخشودنی به ماوا و ملت ما خواهد بود. روشنفکرانی که حیات و ممات افغانستان را منوط به حمایت امریکا می‌دانند و روشنفکرانی که جنگ نیابتی طالبان ِِعصاره‌ی ارتجاع و متعلق به عصر حجر را وقیحانه «مقاومت مسلح» نامیده از آن پشتیبانی می‌نمایند، دشمنان آزادی و دموکراسی بوده و همانقدر پلید و خطرناک اند که سرجنایت سالاران جهادی.

برای حل مصایب فعلی راه دیگری به جز ایجاد جبهه سوم با شعار «نه امریکا ـ ائتلاف شمال نه طالبان، افغانستانی آزاد و دموکراتیک!» وجود ندارد. روشنفکران میهنپرست با عار انگاشتن هرگونه قوم‌گرایی، سمت‌گرایی و مذهب بازی که به نحوی اجتناب ناپذیر به نوکری به این یا آن باند جنایتکار می‌انجامد، باید در راه متشکل ساختن مردم در جبهه سوم از جان و دل مبارزه کنند. این یگانه معیار میهندوستی و وفاداری به مردم محروم در شرایط حاضراست.

با تشکیل جبهه‌ای مستقل است که بازارتیزی های فصلی کرزی مبنی برجنگ با پاکستان و مغازله با طالبان وطنی به منظور انحراف توجه توده ها از جهنم گرسنگی و بی‌خانگی و بی‌امنیتی... در غریو جنبش برحق خواستهای مبرم آنان گم و در نطفه خفه خواهد شد.

 

نابود باد اهریمنان «جبهه ملی» و طالبان تروریست افغانی و پاکستانی و اربابان شان!
بریده باد دست پاکستان و ایران و مداخله گران دیگر از افغانستان!
نه امریکا و نه مخلوقات طالبی و «ائتلاف شمال»اش، افغانستانی آزاد و دموکراتیک!

 

جمعيت انقلابی زنان افغانستان (راوا)

۲ سرطان ۱۳۸۷ ـ ۲۲ جون ۲۰۰۸




 


بالا
 
بازگشت