لطف الله راشد
ستراتیژی خطرناک امریکا برای تامین امنیت
جنرال دیوید پتریوس فرمانده ارشد نیروهای امریکایی که تازه رهبری جنگ درافغانستان ومنطقه را به عهده گرفته است باطرح جدیدی وارد کارزار مبارزه با تروریزم درافغانستان شده است.
وی به این باور است که با شیوه تسلیح و تمویل سران اقوام مختلف پشتون در دو سوی دیورند و تشویق آنان برای مبارزه با تروریستان خواهد توانست این مبارزه را به نفع دولت افغانستان وقوای بین المللی رقم زند.
این برنامه درحالی طرح گردیده که قوای امریکایی با شدت بخشیدن حملات خود بر مواضع طالبان و تروریستان خارجی تلفات زیادی به آنان وارد کرده و در بسیاری موارد مراکز عمده و افراد مشخص آنان را هدف قرار داده است .
اما آیا پیاده شدن این برنامه موفقیتی درقبال خواهد داشت ؟
بدون شک نوار مرزی دیورند و مناطق اطراف آن خاستگاه اصلی طالبان وتندروان مذهبی در پاکستان است. این ساحات که گفته می شود نزدیک به یک صدو پنجاه شاخه مختلف از اقوام پشتون در آن زنده گی می کنند از سال های متمادی به اینسو در گرو بنیاد گرایان و تندروان مذهبی است و با توجه به گذشته ی شرایط اجتماعی و فکری مردم این محل؛ بسیاری از آنان ظاهراً به مشکل و شاید هم هیچ گاه اسلام گرایان میانه رو را نپذیرند، چه رسد به توصیه و طرح برنامه های آمریکایی آن هم در قبال از بین بردن وراندن تند روان مذهبی از مناطق شان.
نبرد های خونین میان فرقه های مختلف مذهبی که عمدتاً تندروان را در برمی گیرد و تحت عناوین مختلف راه اندازی می شود بیانگر این واقعیت است که مردم در این مناطق بیشتر از هر چیز دیگر به باور ها و عقاید خود که بیشتر برپایه ی فتواهای خود درآوردی به ظاهر علمای اسلامی دراین مناطق است پافشاری می کنند .
در حال حاضر صدها جنگجوی خارجی که عمدتاً اتباع ازبکستان، چیچینا سودان و دیگر ممالک جهان اند درهمین دو سوی دیورند حضور دارند و مردم محل آن ها را به عنوان مجاهد و غازی می نگرند و با اعتقاد عمیقی که به جهاد آنان در برابر کفار و در بعضی موارد با دولت دست نشانده کفار در افغانستان دارند ،آیا ممکن خواهد بود که این افراد بر ضد آنچه باور و اعتقاد آنان است سلاح بردارند ؟
در کنار این، مردم این محل از سال هاست که میزبان اسامه بن لادن رهبر القاعده و شمار دیگر از سران این سازمان در مناطق خود اند. اعزام صدها جنگجوی طالب از این مناطق به افغانستان و ایجاد مراکز عمده برای آموزش جنگی افراد، به خصوص برای جوانان در انسوی دیورند و اعزام آنها برای آنچه جهاد عنوان می شود به افغانستان ، کشمیر ، ودر گذشته به کشورهای آسیای میانه نشان می دهد که سازمان مخوف القاعده در تار و پود مردم و اقوام ساکن د ردوسوی دیورند ریشه دارد و این ریشه از چشمه ی دین و مذهب مشترک سیراب میشود .
حمله ی امریکا به افغانستان در سال 2001 انسجام و اعزام سریع نزدیک به پنج هزار نوجوان مدارس دینی به رهبری مولوی صوفی محمد یک رهبر تندرو. و در کنار آن میزبانی و آماده سازی هزاران جنگجوی افغان و خارجی برای نبرد با قوای خارجی و دولت افغانستان از هفت سال به اینسو بیانگر این امر است که فتوای ملاهای تندرو مذهبی که بیشتر شان درگرو سازمان القاعده اند نشان می دهد که هزاران تطبیق کننده داوطلب مسلح و جنگجو در انتظار چنین فرمان و فتوا هایی هستند که به دیدگاه خودشان از یک مقام مقدس صادر می شود .واین مقامات مقدس از سال هاست که جهاد با امریکا و جهاد با کفر را اعلام کرده اند
این وضعیت تاحدی در اذهان قبیله یی و به ظاهر مذهبی مردم ریشه دارد که حتی حاضر اند به اساس چنین فتواهایی یک آموز گار را سر ببرند و ملازم مکتب را به دلیل این که به زعم خودشان برای کفار خدمت می کند به دار بیاویزند و...
پس در چنین وضعیتی تسلیح وتمویل چنین افراد که خود کاسه یی داغ تر از آش اند آیا خواهد توانست پیروزی را درقبال داشته باشد ؟
درکنار این با توجه به گذشته ی وضعیت در این مناطق باشنده گان هردو کنار خط همواره در صدد امتیاز خواهی از دولت های حاکم در دو سوی دیورند بوده اند در افغانستان مردمی که در این طرف نوار مرزی دیورند زنده گی دارند از دها سال پیش به اینسو از دولت های متعددی که دراین کشورحاکم شده به نحوی امتیاز گرفته اند. گروه های مسلح قومی تحت عناوین گوناگون، امتیاز دادن زمامداران ادوار مختلف به جوانان این مناطق و برتری خواهی مردم آن نشان داده که این افراد به نحوی خود را تعیین کننده حاکمیت در کشور می دانند. و قانون در این مناطق بیشتر قوانین و هنجار های بومی و محلی خودشان است نه قانونی که در دولت های دوکنار دیورند حاکم است. با توجه به این وضعیت اگر احتمالاً برنامه ی جنرال پتریوس در رابطه به تمویل و تجهیز اقوام مختلف دوطرف دیورند به موفقیت بینجامد آیا دولت های دوطرف و ایالات متحده امریکا توانایی این را خواهند داشت تا مردمی را که خود مسلح نموده دوباره خلع سلاح نمایند؟
و چنین تضمینی وجود خواهد داشت که این سلاح و پول به ضد مبارزه با تروریزم استفاده می شود نه به حمایت تروریزم . و آیا سیاست گزاران امریکایی که این برنامه را طرح کرده اند نتایج احتمالی معکوس آن را نیز در نظر گرفته اند؟
با توجه به دو اصلی که در بالا ذکر شد نتایج این عملیات شاید آنچنانی که کارشناسان نظامی امریکایی برآن امیدوار اند مثبت نباشد و این طرح در کنار دیگر شیوه های مبارزه با تروریزم که در هفت سال گذشته تجربه شد به پیروزی قطعی نرسد.
اما تجارب گذشته در چنین موارد، به خصوص در مناطق مرزی دوسوی دیورند نشان می دهد که موفقیت چنین برنامه ها بیشتر در قبال مصرف پول، بذل و بخشش به سران اقوام و امتیاز دهی به آنان به انواع و اشکال گوناگون است.زیرا باورها بیشتر براین است که پول و امتیاز دو عنصر عمده در جلب همکاری مردم به خصوص سران قبیله یی و بزرگان اقوام در این مناطق است.
تاچند سال پیش مردم اقوام مختلف در آنسوی دیورند آزادانه در قاچاق سلاح، مواد مخدر و دیگر موارد غیر قانونی دست داشتند و دولت پاکستان بدون هیچ ممانعتی برای آنان اجازه ی فعالیت داده بود.این وضعیت درحال حاضر نیز جریان دارد. دستگاه های تولید هیرویین، فابریکه های ساخت سلاح و فروش آزادانه ی آن ها در بازارهای مناطق مختلفی چون خیبر، کویته و میرانشاه از مواردیست که در بدل آن مردم محل بدون هیچ نوع آسیب رساندن به دولت پاکستان زنده گی می کردند. و به اصطلاح کاری به کار همدگر نداشتند .
در این طرف دیورند نیز وضعیت مشابهی با کمی تفاوت وجود دارد . سران اقوام در دوره های مختلف در نظام های مختلف به نحوی با دولت حاکم در ارتباط بوده و در بیشتر موارد اهداف و مقاصد دولت ها از طریق همین افراد در ساحات تحت حاکمیت شان تطبیق شده است این معمول در نظام فعلی نیز جاری است. طرح برنامه ی مسلح سازی افراد در مناطق جنوب کشور زیر عنوان گروه های اربکی یکی از این دست موارد است که دولت افغانستان روی دست دارد. به اساس این طرح مردم ساحاتی که در نزدیکی نوار دیورند زنده گی دارند زیر قیادت رهبران قومی خود مسلح خواهند شد تا ظاهراً از امنیت مناطق خود دفاع کنند. بدون شک این طرح نیز مانند طرح جنرال پتریوس با چالش هایی که در بالا ذکر شد مواجه خواهد بود .
به هرحال باتوجه به موضوعات یاد شده شاید دراین مورد بخصوص مصرف پول فراوان و سخاوتمندی ایالات متحده مهمترین و در عین حال ساده ترین راهکار برای رسیدن به هدف باشد.زیرا طرح ایجاد نیروی اربکی و مسلح سازی مردم محل که ممکن است در گذشته یک برنامه ی موفق بوده بدلیل نفوذ تند روان مذهبی، استحکام پایه های القاعده ودها تنظیم دیگر مذهبی در این مناطق و مواردی که در بالا ذکر شد اجرای برنامه دولت افغانستان درمورد ایجاد نیروی اربکی وطرح مسلح سازی اقوام دو کنار دیورند از سوی جنرال پتریوس امریکایی بدون شک که خالی از خطر نخواهد بود.