لطف الله راشد
افغانستان نبردگاه تروریستان یا میدان معرکه جهانیان ؟
حدود چهارده سال از دگر گونی سیاست امریکا در قبال افغانستان می گذرد. شکل گیری گروه طالبان در اواخر سال 1373 خورشیدی در جنوب افغانستان و رشد حیرت انگیز آنان که از یک گروه به اصطلاح خود جوش بعید می نمود درواقع طلایه یی از لشکر کشی نیروی مطرح جهان یعنی ایالات متحده امریکا به سرزمین از یاد رفته افغانستان بود
در اواخر حکومت مجاهدین در افغانستان که با نزدیک به چهارونیم سال بحران، خانه جنگی و ویرانی همراه بود ظاهراً طالبان که مردان تطبیق شریعت عنوان شده بودند با ایجاد گروه 30 نفری در سپین بولدک کندهار پا به عرصه کارزار نبرد در افغانستان گذاشتند، حدود شش ماه پیش از این پنتاگون اعلام نمود که یک گروه 60 نفری از کوماندوهای امریکایی درنوارمرزی افغانستان برای اجرای عملیات تجسسی پیاده شدند. این اولین و آخرین خبر در رابطه به این گروه بود و تا امروز ظاهراً ازاین گروه خبری در دست نیست اما حدس وگمان های زیادی این باور را در بین مردم تقویه می کند که این گروه به همکاری سازمان استخباراتی پاکستان و شیوخ متمول عرب سبب ایجاد، تقویه و شکل گیری طالبان درافغانستان گردیدند.
مداخله ی مستقیم امریکا در شکل گیری ظهور و رشد طالبان درواقع بعد از آن روشن شد که خانم رابین رافایل معاون وزیر خارجه وقت ایالات متحده امریکا در دیدار با احمد شاه مسعود در تخت استالف درشمال کابل ازوی خواست تا به طالبان تسلیم شود. مسعود یگانه فرمانده مجاهدین که بود که تا آخر با طالبان جنگید و حاضر به پیوستن یاهم تسلیمی به آنان نشد.
به هرحال نبرد تقریباً مخفیانه ی جهانیان بر سر افغانستان که از موقعیت جیوپولیتیک و ستراتیژیک مهمی در منطقه برخوردار است درهمین آوان شدت پذیرفت. امریکا، عربستان سعودی پاکستان و طالبان در یک خط جبهه نیروهای مجاهدین سابق به کمک ایران وروسیه درخط مقابل این جبهه به نبرد برخاستند .
حادثه یازدهم سپتامبر وبهانه امریکا برای حمله به افغانستان حضور گسترده جامعه جهانی را این کشور درقبال داشت و نزدیک به چهل کشور جهان در افغانستان ظاهراً برای نبرد با تروریستان حضور یافتند و از هفت سال است که این نبرد فرسایشی و خسته کننده که واضحاً به اقتدار غرب به خصوص امریکا لطمه وارد نموده درافغانستان ادامه دارد.
طالبان که نیروی ازهم پاشیده و مزمحل در افغانستان شمرده شده بودند، طی هفت سال گذشته چنان شگفتی انگیز و نیرومند شدند که ظاهراً ناتو و پنتاگون را به چالش فراخواندند. آنان با سرعت منسجم شدند، بسیار منظم و سیستماتیک به نبرد ها اقدام کردند و درحال حاضر در افغانستان به عنوان یک نیروی مطرح حضور دارند اما آیا این همه دستاورد کاری طالبان است؟
بیشتر باور ها براین است که در حال حاضر افغانستان به میدان نبرد جاسوسان خارجی و محل به میدان کشیدن حریفان دیرین به یک کارزار خونین مبدل شده است.
ایران حریف نیرومند و دیرین خود ایالات متحده امریکا را در جبهات داغ افغانستان به آزمون رویارویی غیر مستقیم نشست، طالبان که درهنگام حکومت خود دشمنان سرسخت مذهبی و سیاسی ایران بودند درچنین مقطع زمانی از ایران سلاح، مهمات و حتی آموزگار نظامی دریافت کردند. نبرد در باز پس گیری موسی قلعه در ولایت هلمند که بازداشت چهار آموزگار نظامی ایرانی را با خود داشت و کشف انبار مهمات ایرانی در ولایات فراه، تخار، هلمند واتهامات پی درپی امریکا و اردوی افغانستان مبنی به حمایت ایران از سوی طالبان گواه این مدعا است.
ابعاد نبرد درافغانستان در همین جا خلاصه نمی شود. هند با ایجاد روابط تنگاتنگ و گرم با دولت افغانستان دشمن دیرین خود پاکستان را در اضطراب و نگرانی عمیق فروبرده. مخالفت دیرین این دوکشور برسر مسئله کشمیر. و پیدا نمودن جای پای هندوستان در افغانستان سبب نگرانی پاکستان شده است پاکستان از بیم آن که کشور هند با ایجاد روابط حسنه با افغانستان درعقب جبهه ستون پنجم ایجاد نموده و روابط نزدیک این دو بدون شک به ضرر پاکستان است هرآن درپی اخلال وبرهم زدن این وضعیت است.اسلام آباد تلاش می کند منافع هند درافغانستان را ضربه بزند و نگذارد این کشور در افغانستان حضور یابد. هندوستان نیز درقبال این حملات پاکستان حرکات مخالف را اجرا می کند پس به همین دلیل نبردگاه هر دو رقیب دیرین بازهم خاک افغانستان است.
کشته شدن بیشمار کارگران و انجیران هندی طی شش سال گذشته در افغانستان توسط طالبان که بیشتر عمال پاکستان بوده اند و سرانجام حادثه حمله انتحاری بر سفارت هند و واکنش تند نشان دادن در برابر هر حرکتی حسن نیتی که از سوی هند و افغانستان به یک دیگر صورت می گیرد، همه از موارد نارضایتی وبه چالش کشیدن حکومت هوادار رقیبش در افغانستان حکایت می کند .
روسیه، چین و اتحادیه اروپا نیز از حضور گسترده وتک قدرتی امریکا در افغانستان چندان دل خوشی ندارند. روسیه حریف نیرومند امریکا در نبرد سه دهه تاحال در افغانستان است؛ این کشور که زمانی پایگاه و نفوذ وسیعی در افغانستان داشت در حال حاضر حاکمیت امریکا و حکومت طرفدار ایالات متحده را در این جغرافیای حساس تحمل کرده نمی تواند.آنهم درحالی که امریکا با طرح برنامه استقرار راکت های دفاعی در اروپا می خواهد قدمی پیشتر به روسیه نزدیک شود فعالیت و حضور وسیع امریکا در افغانستان برای این کشور غیر قابل قبول است. درکنار آن چین به عنوان یکی از متحدین روسیه و ایران نیز حضور گسترده امریکا درافغانستان را تحمل ناپذیر می داند و تلاش این کشور براین است که تا حاکمیت امریکا در این منطقه به چالش کشیده شود. در کنار این مسئله انگلیس و اتحادیه اروپا نیز نسبت به شکست امریکا درافغانستان بی میل نیستند که این بی میلی در در عمل کرد های سربازان ناتو که قسمت بیشتر آنان را عساکر اتحادیه اروپا تشکیل می دهد درجنگ در افغانستان به ساده گی قابل فهم است.
جبهه چهارمی که درافغانستان فعالیت می کند و همین جبهه ماشین جنگ در این کشور را به حرکت در آورده است؛ جبهه طالبان محلی و پاکستانی ،به علاوه تروریستان خارجی در مقابل اردوی نو پای افغانستان است . این جبهات که ظاهراً میدان آنچه که نبرد با تروریزم خوانده می شود را گرم نموده اند بیشتر به خون مردمان ساکن افغانستان گرم می شود و روزانه دها و حتی صدها انسان را به کام مرگ فرومی برد.
عواملی که در بالا ذکر شد بدون شک درحرکت دادن، گرمی و سردی جبهات جنگ در افغانستان نقش دارند. به یقین می توان گفت که افغان ها در حال حاضردرگیرودار میان دولت هوا خواه امریکا، دوستان انگلیس!؟ رفقای روس!؟، وهمکاران اروپایی؟! خود روبه رو اند. بدون شک تنها و تنها رویارویی کشورهای رقیب در این منطقه مطرح بحث نیست ابرقدرتهای جهان با حضور در کشور سرشار از منابع طبیعی و معادن دست نخورده هرآن در صدد سود جویی و بدست آوردن نداشته های خود در این کشور اند استخراج مرموز معادن در منطقه ماهیپر در شرق کابل که از سه سال بدینسو کمپنی های سرک سازی در این منطقه کار می کنند و ظاهراً قادر نشده اند چند کیلومتر جاده ی کابل ننگرهار را که از این ساحه می گذرد باز سازی کنند، طولانی شدن بیش از انتظار جنگ در مناطق غنی از یورانیم در هلمند و دها قضیه ی دیگر از نمونه های این مورد بوده می تواند و بدون شک یکی از دلایل عمده ی که جنگ در افغانستان خلاف انتظار طولانی شده و مخالفین به سرعت رشد نمودند همین مسأله است.
در غیر آن اگر قضیه ی نبرد با طالبان و القاعده درافغانستان با جدیتی که شعار داده می شد و می شود عملی گردد تنها مقایسه ی سلاح و تخنیک دست داشته ی طالبان که بیشتر به دهه 70 قرن بیست مرتبط است با اسلحه و تخنیک مدرن جنگی نزدیک به 40 کشور جهان به علاوه ایالات متحده امریکا واضحاً نشان می دهد که برنده ی جنگ کدام طرف باید باشد و این دو حریف جنگی تاچه حدی از نگاه توانمندی رزمی و امکانات جنگی با همدیگر قابل مقایسه اند.