بومان علی قاسمی

 

اهداف و دست اورد های اداره آی اس آی پاکستان در افغانستان

 

بعد از تقسیم بندی شبه قاره هند در سال 1947  و تشکیل حکومت های هندوستان و پاکستان ، این دوکشور همسایه  سخت در مخالفت هم قرار گرفته و روی موضوعات مختلف سیاسی و جغرافیایی درگیری های مسلحانه و غیر مسلحانه را  با هم داشته  و دارند .

با تشکیل حکومت پاکستان ، دولت وقت افغانستان نیز مخالفت نموده و بعد از ان دولت های افغانستان همیشه در همه موضع گیری های سیاسی در کنار هندوستان قرار داشتند .

دولت نوپای پاکستان بعد از تشکیل حکومت ، برای ثبات و برقراری امنیت  ابتدا سازمان  استخباراتی  امنیتی بنام انتلجنس بیورو  یا(  آی بی ) را تاسیس کرد و  قبل از اغاز جنگ 1965 که بین هندوستان و پاکستان بوقوع پیوست  دولت پاکستان  سازمانی  را بنام  انتر سروسز انتلجنس ( آی اس آی ) در داخل اردوی پاکستان  تاسیس نمود  تا برای سالمیت پاکستان و کشف اسرار نظامی دشمن فعالیت های ثمربخش را داشته باشد .

این اداره تا عصر زمامداری جنرال ضیا الحق  فعالیت گسترده بین المللی نداشت .

در عهد زمامداری  نخست وزیر ذوالفقار علی بوتو  که دران وقت  سردار محمد داود خان درافغانستان رهبری جمهوریت را عهده دار بود ، جنگ سرد  و تبلیغاتی شدید بین دولت های افغانستان و پاکستان  پیش میرفت ،  با روی کار امدن  حکومت جمهوری  به رهبری داود خان  و قرار داشتن شماری از چهره های اعضای حزب خلق درکنار دولت ، شماری از رهبران  جمعیت  اسلامی  ازافغانستان فراری شده و به پاکستان پناه بردند  و شماری هم مانند غلام محمد نیازی و انجنیر حبیب الرحمن  بازداشت و زندانی شدند.

دران وقت نصیر الله بابر معاون وزیر داخله  حکومت پاکستان  که پشتون نژاد است  رهبران جمعیت را تحت حمایت قرار داده و برای سرنگون ساختن حکومت داود خان انان را یاری مینمود.

 به گفته روبرت دریفوس که در کتاب بازی شیطانی مینویسد: رهبران جمعیت  دران زمان برای بار اول  با جنرال جیلانی  رئیس اداره آی اس آی پاکستان به توافق رسیدند  که برای سرنگونی حکومت داود خان تلاش و فعالیت نمایند.

مسلح ساختن اعضای جمعیت  توسط  اداره استخبارات پاکستان و فرستادن شماری از رهبران این گروه را به داخل افغانستان و راه اندازی قیام های مسلحانه در دره پنجشیر و لغمان  همگی  از تار دوانی های ابتدایی آی اس آی در افغانستان به شمار میرود .

 پس از سقوط حکومت جمهوری سردار داود خان و روی کار امدن حکومت حزب دموکراتیک خلق به حمایت اتحاد جماهیر شوروی وقت،  پاکستان در تشویش افتیده  و تلاش های بیشتری را  اغاز نمود.

جنرال ضیا الحق رئیس ستاد مشترک ارتش و رئیس جمهور نظامی پاکستان برای اولین بار  عبدالرحمن اختر یکی از جنرالان با اعتماد خودش را به ریاست اداره  آی اس آی گماشت .  البته که  ضیا الحق و اختر هردو از طرفداران سرسخت  حزب جماعت اسلامی به رهبری مولانا ابواعلی مودودی  بودند .

مودودی یکی از رهبران  سیاسی و مذهبی پاکستان بود  که  هم با کشور های عربی مانند مصر و عربستان سعودی  ارتباط خوب داشت و هم  توجه  مولوی های تربیه شده مدرسه دیوبند را که تندروان اسلامی بودند ، به خود جلب نموده بود .

با تقرر اختر عبدالرحمن به رهبری  اداره آی اس آی  شعبه مهمی برای  پشتیبانی از جهاد افغانستان در این اداره فعال ساخته شد و مسئولیت این اداره به دگروال  یوسف یکتن از فعالان  نظامی و طرفدار دیگر جماعت اسلامی پاکستان سپرده شد .

در دوره رهبری  اختر بر اداره آی اس آی بیشترین اعضای بلند رتبه و متوسط  این اداره از اعضای وابسته به حزب جماعت اسلامی و طرفداران  بنیاد گرایی اسلامی  گماشته شدند .

آی اس آی  ایالات متحده امریکا را متقاعد ساخت که باید تمام کمک های نظامی و اقتصادی  برای مجاهدین و مهاجرین افغانستان مستقر در پاکستان ، توسط  دولت پاکستان انجام شود .

به ادامه ان کمک های اقتصادی کشورهای  شیخ نشین عرب  به شمول عربستان سعودی و کشور چین که در بین سالهای1981تا 1984 بالغ بر600 ملیون دلار را  سلاح و مهمات به پاکستان تحویل نمود ، تمام کمک ها زیر کنترول  اداره آی اس آی  برای احزاب و رهبران مجاهدین توزیع میگردید .

به گفته دگروال یوسف که درکتاب  شکست روس مینویسد" ابتدا  اداره آی اس آی  تمام قوماندانان را که به این اداره مراجعه میکردند  مسلح ساخته و کمک مینمود .

اما رهبری این اداره  زود متوجه گردید که این کار هیچ نفعی برای اینده پاکستان ندارد  بنأ  تصمیم  تشکیلاتی تر گرفته و احزاب هفت گانه پشاور را  به رسمیت شناخت .

نویسنده می افزاید که شماری از قوماندانان بزرگ در تلاش بودند تا  برای انها خارج از چوکات احزاب هفت گانه و بطور مستقیم کمک صورت بگیرد که وی از انجنیر احمد شاه مسعود ، مولانا جلال الدین حقانی و تورن اسمعیل خان در هرات نام برده است .

همچنین وی اظهار میدارد که  شماری از این قوماندانان به دلیلی که  اداره آی اس آی به درخواست انان پاسخ مثبت نداد از پاکستان ازده گردیدند . البته که دگر وال یوسف از این اشخاص نام نبرده است  اما این دوچهره  یکی احمد شاه مسعود و دیگری تورن اسمعیل خان قوماندان هرات بود که  با پاکستان قطع رابطه نمودند و یکی به سوی همسایه دیگر و کشور همجوارهرات ، ایران رو اورد  و انجنیر احمد شاه مسعود  توانست توجه  کشور های اروپایی بویژه  فرانسه را جلب نماید. و این دو فرمانده با آی اس آی قطع رابطه نمودند.

 شمار زیادی از رهبران احزاب رسمی شده در پاکستان  که مربوط به  حزب جمعیت اسلامی  بودند از قبل با این اداره  تعهد داشتند که عبارت بودند از انجنیر گلبدین حکمتیار ، برهان الدین ربانی ، مولوی یونس خالص و عبدالرسول سیاف . و شماری همانند پیر سید احمد گیلانی و حضرت صبغت الله مجددی  بنابر ملاحظات این اداره  و کوشش های جامعه غربی به رسمیت شناخته شدند ، چون این دو حزب  میان رو وسخت طرفدار ظاهر شاه بادشاه سابق افغانستان بودند و ایالات متحده نیز تصمیم برهمین داشت تا دراینده  محمد ظاهر را به عنوان سمبولی در جامعه افغانستان عرضه نماید.

اما حزب مولوی محمد نبی محمدی  که رهبری ان میان رو و اعضای ان بنیاد گرا ها بودند بیشتر با میان جیگری ها  و سفارشات اعضای حزب مولانا مفتی محمود  و فرزند ان مولا نا فضل الرحمن  به رسمیت شناخته شد .

دگروال یوسف مینویسد که: در عقب دسته جات نظامی گروه های مجاهدین  اختر عبدالرحمن رئیس اداره  و من  قرار داشتیم .  اداره ای اس ای  برای  اینکه تمام  جبهات مجاهدین و کمک های تسلیحاتی را در اختیار و کنترول داشته باشند  کمیسیون نظامی را از اعضای درجه بالای احزاب پشاور ترتیب نمود ه بود.

دگروال یوسف می افزاید که " من اکثرأ با رهبران افغانها ملاقات مینمودم و روی ارسال سامان الات ، پلان های نظامی و تربیت نظامی صحبت و جزئیات و تفصیلات را با نمایندگان کمیته های نظامی اتحاد  تعقیب می نمودیم . کمیته نظامی که قبل از ایجاد اتحاد بین احزاب بوجود امده بود دران یک نفر از هر تنظیم عضویت داشتند ، ارتباط این افراد با من و اداره بسیار نزدیک بود و هرماه یک نشست داشتیم ."

 اداره آی اس آی بیشتر روی  مسئولین نظامی احزاب  توجه داشتند و براین باور بودند که مسئولین نظامی باید اشخاصی باشند که  برای همیش پابند به مقررات  اداره آی اس آی  بوده و  در ضمن داشتن مقام بزرگ نظامی در احزاب مجاهدین افغان ، دراینده  نیزچهره ها و مهره های بدرد بخور و حیاتی  برای  اداره آی اس آی  ثابت گردند .

دگروال یوسف در کتابش در مورد اعضای این کمیته که همکاری نزدیک با اداره آی اس آی را داشتند مینویسد که " دراین کمیته کسانی عضویت داشتند که به اثر تجارب مهارت و معلومات نظامی کسب کرده بودند و سه ماه بعد سه تن از نظامیان سابق افغان هریک جنرال یحیی نوروز سرلشکر سابق اردوی افغانستان ، جنرال عبدالرحیم وردگ  و دگرمن موسی خان  که در دانشکاه نظامی دیره دون هندوستان  تحصیلات خودرا به پایان رسانده بودند وارد این کمیسیون گردیدند.

 قابل غوراینجا است  که احزاب هفت گانه دریک مقطع زمان  توسط  اداره آی اس آی به رسمیت شناخته شدند و به احزاب دیگر مانند حزب اسلامی قاضی محمد امین وقاد ، حرکت انقلاب اسلامی مولوی منصور ، حرکت انقلاب اسلامی قاری موذن و غیره هدایت داده شد که با یکی از احزاب هفت گانه بپیوندند .

درست در همین زمان تمام کمیته های نظامی و تشکیلات احزاب هفت گانه  از سوی اداره آی اس آی پذیرفته شد .

اما  آی اس آی برای اینکه در میان احزاب میان رو و ملی گرا که  به همایت و سفارشات  امریکا و یا حزب مولوی مفتی محمود  رسمی شده بودند افراد مورد اعتماد خود را  داشته باشند  تا برشاخه های نظامی این احزاب کنترول کامل داشته باشند و  این افراد نه تنها نظامی بلکه مهره های مورد اعتماد  اداره آی اس آی نیز باشند .  بنأ بعد از مدت زمانی ریاست کمیته های نظامی  احزاب سه گانه  قرار ذیل معرفی گردیدند .

جنرال یحیی نوروز  بحیث ریس کمیته نظامی  حرکت انقلاب اسلامی به رهبری مولوی محمد نبی محمدی ، جنرال عبدالرحیم وردگ  به حیث رئیس کمیته نظامی  حزب محاذملی اسلامی به رهبری پیر سید احمد گیلانی و انجنیر حمید الله  بحیث رئیس کمیته نظامی حزب جبهه ملی نجات افغانستان به رهبری صبغت الله مجددی .

درحالیکه روئسای کمیسیون های نظامی چهار حزب بنیاد گرا توسط رهبران احزاب معرفی و بعد از تائید اداره آی اس آی  عضو کمیسیون نظامی شناخته شده بودند . اما  روئسای کمیسیون های نظامی سه حزب  که مورد اعتماد پاکستان نبودند  توسط اداره آی اس آی  به مقامات این احزاب معرفی گردیدند .

بدون شک این افراد از مهره های اصیل و مورد اعتماد اداره آی اس آی دربین مجاهدین بشمار میرفتند.

اداره آی اس آی غیر از این  افراد به مولوی جلال الدین حقانی توجه زیاد نمود و به علت استقرار وی در هم مرزی با پاکستان  و تهعداتش با این اداره  یکی از فرماندهانی بشمار میرفت که همیشه  اداره آی اس آی بر او توجه مینمود و این موضوع چند بار توسط رهبری حزب یعنی مولوی یونس خالص مورد انتقاد قرار گرفته بود .

 آی اس آی بعد از فروپاشی حکومت  حزب دموکراتیک خلق به رهبری داکتر نجیب الله  کوشید تا مهره های مهمش را در افغانستان جا بجا کند و از هرنوع فعالیت و تلاش دریغ نورزید اما به علت  افتادن قدرت به دست  قوماندان احمد شاه مسعود که از پاکستان ازرده بود ، اداره آی اس آی تسلط کامل بر اوضاع افغانستان پیدا نتوانست .

بنأ به همکاری  شماری از مهره های تازه جذب شده  افغانها در این اداره و  به همکاری ملا های  پاکستانی که در رأس ان اعضای باسقه اداره  آی اس آی  همچون مولانا فضل الرحمن و مولانا سمیع الحق قرار داشتند، به رهبری نصیر الله بابر ، آی اس آی گروه طالبان را ایجاد و برای پیاده شدن  اهدافش  انهارا  با همکاری کشور های شیخ نشین عرب و ایالات متحده  امریکا و کشور انگلستان به قدرت رساند .

اگرچی امریکایی ها دراین  موضوع فریب خوردند ، چون آی اس آی و امریکا یی ها  تعهد داشتند که بعد از کنترول کامل افغانستان توسط طالبان ، محمد ظاهر شاه بادشاه  سابق افغانستان به کشور برگشته و حکومت تشکیل نماید اما  اداره آی اس آی با یک نیرنگ خاص  ملا عمر را لقب امیر المومنین داد و در تشکیل حکومت طالبان نقش عمده را ایفا نمود.

با تسلط طالبان به پشتیبانی کامل نیروهای نظامی پاکستان در افغانستان و موجودیت اعضای برجسته اداره آی اس آی در بین این نیروها  و همکاری و پشتیبانی این اداره از سازمان های ترورستی بنیادگرای اسلامی به سرپرستی القاعده ، این اداره جاسوسی توانست در درازای  نیم دهه  شخصیت های بزرگ سیاسی و ملی افغانستان را به شهادت برساند که مهم ترین انها  شهید استاد عبدالعلی مزاری ، به ادامه ان شهید داکتر نجیب الله احمد زی ، شهید قوماندان عبدالحق و فرمانده شهید احمد شاه مسعود بود ند.

بعد از شکست طالبان  دولت نظامی پاکستان با یک چرخش 180 درجه  در صف  مبارزه علیه ترورزم قرار گرفته و متحد کشور های غربی و ایالات متحده شناخته شد . اما اداره آی اس آی  با همان اهداف شوم قبلی اش به پیش رفته و هیچ توجهی  به تعهدات کشورش با جامعه جهانی نکرد .

دراصل اداره آی اس آی در تلاش است  تا در افغانستان و کشمیر هندوستان را تضعیف کند و موضوع دیگراین اداره  خواستار گذاشتن نقطه پایان  به جنجال خط دیورند بدون کدام تغیراتی ، بین افغانستان و پاکستان است .

اما اکنون این اداره درافغانستان  نه تنها اینکه  توسط تحریک گروه طالبان  دست اندازی میکند ، بلکه مهره های این اداره تا  قصر گلخانه که مقر فرمانروایی فرمانروایان افغانستان است جابجا شده است .

از میان هفت تن از روئسای نظامی  احزاب هفت گانه پشاور شش تن انان بنا بر دلایل مختلف و ملاحظات این اداره  از صحنه سیاسی  دور ساخته شدند .

انجنیر ایوب  رئیس نظامی  جمعیت اسلامی در اسلام اباد زندگی ارام و مجللی دارد.

جنرال یحیی نوروز رئیس نظامی حرکت انقلاب  در غرب  پناهنده شده است و فعلا بدور از صحنه سیاست است .

یاسررئیس کمیسیون نظامی اتحاد سیاف  در گوانتانامو به سر میبرد. وی  با طالبان  در راه  استقرار اهداف اداره آی اس آی تلاش های زیادی را به خرچ داد . بقیه هم  یا به علت وطن دوستی  و یا ترس از این اداره جاسوسی منزوی شده اند و نام و نشانی از انان نیست  اما فقط جناب جنرال عبدالرحیم وردگ فعلا بحیث وزیر دفاع در حکومت افغانستان نقش اساسی و عمده را دارد .

ایا اردوی ملی یک کشور که فرد اول ان  مهره  اداره  استخبارات دشمن باشد ، اردوی سالم و با اعتماد خواهد بود؟

اداره آی اس آی  توسط جنرال وردگ افراد زیادی  از مهره های مهم و قابل اعتمادش را در دستگاه دولتی یعنی ملکی و نظامی افغانستان گماشته است . 

تمام جهان میدانند و براین باور دارند که  گروه طالبان  که در سال 2001  به سوی نابودی رفته بود و داشت رمق اخرش را میکشید ، اما با پشتیبانی همین اداره  زنده شد و اکنون فعالیت های کسترده را در سر تاسر افغانستان  انجام میدهند.

 این اداره در داخل حکومت پاکستان به هیچ مقام جواب ده نبوده و تحت امر هیچ مقام ملکی قرار ندارد .

چنانچه در هفته گذشته  طبق یک فیصله دولت پاکستان حکم داد تا اداره آی اس آی  زیر کنترول وزارت داخله ان کشور باشد . اما بعد از پنج ساعت  اداره از خود واکنش نشان داده  و دوباره دولت تصمیمش را تبدیل نموده و اعلام داشت که این اداره همانند سابق جزء از ادارات وزارت دفاع بوده و به نخست وزیر کشور پاسخ گو باشد .

 درحالیکه این اداره  فقط به نام یکی از ادارات ماتحت وزارت دفاع است . چنانچه  دوسال قبل یکی از سکرترهای وزارت دفاع پاکستان در  محکمه ایالتی سند در کراچی به جواب سوالی در مورد قرار دادن افراد  به حبس بیجا توسط اداره آی اس آی ، اظهار  میدارد که این اداره فقط  از نگاه تشکیلاتی  به وزارت دفاع مربوط است اما  در مورد عملکرد هایش وزارت دفاع هیچ گونه کنترولی ندارد .

 به همین گونه هیچ نخست وزیری  در پاکستان تاکنون  بر عملکرد های این اداره کنرول نداشته و نه دارد و اگر هرنخست وزیری بخواهد که از فعالیت های این اداره سر در اورد ، بزودی توسط یک کودتای نظامی حکومتش سرنگون میگردد.

دوروز قبل رئیس جمهور امریکا  با چهره براشفته از سیدیوسف رضا گیلانی نخست وزیر پاکستان سوال میکند که این اداره تحت کنترول کی است ؟ درحالیکه نخست وزیر بیچاره پاکستان خودش نمیداند که این اداره  توسط کدام افراد و چگونه اداره میشود .

بنأ این اداره  در افغانستان اهداف مشخص و مطلوبی  را دارد و در تلاش است تا برای بدست اوردن ان از هرگونه طرفند استفاده نماید .

این اداره فعلا درافغانستان تسلط کامل دارد و هرگاه ، هر زمانی و هرچی که بخواهد میتواند انجام دهد .

دولت های پاکستان اگر شعار میدهند که  افغانستان باثبات به نفع پاکستان است ، این محض یک شعار عوام فریبانه است ، درحالیکه اداره آی اس آی براین باور است که افغانستان بی ثبات ، نا امن و درگیر بهتر به نفع پاکستان است و از نا امنی و بی ثباتی افغانستان همیشه این اداره بهره برداری های خوبی نموده است .

اگر افغانستان بی ثبات باشد ، تمام نیازمندی های  این کشور از پاکستان تامین میگردد و دست نیازمند مردم افغانستان همیشه   بسوی پاکستان دراز میباشد .

در وضعیت بی ثباتی افغانستان این اداره میتواند مهره خوب و فعال را تربیت و درپست های حساس دولتی  در افغانستان جابجا کند و توسط انان به اهداف خود برسد .

درحالیکه اداره امنیت ملی افغانستان  فعلا از نگان استخباراتی  در خط زیر صفر قرار گرفته و فقط به دنبال این است که کی ها از سفارت پاکستان ویزه میگیرند و کدام خبرنگار چگونه گزارش تهیه میکند تا اورا بازداشت کنند.

 

منابع

 

کتاب بازی شیطانی                      اثر نوبرت دریفورس  و ترجمه فرزاد فروزنده

شکست روس                             اثر دگروال یوسف افسرعالی رتبه آی اس آی

افغانستان طالبان و تشکل مراکز ترورستی   اثر ق سکندروف  ترجمه عبدالواحد خرم

شب های بدون مهتاب                   خاطرات  نویسنده

 


بالا
 
بازگشت