اکادمیسین دستگیر پنجشیری
کی رنج وشکنجه ها ،رخم زرد کند
کی سازش بزدلان ، د لم سرد کند
گر میهن و مادر وطن ، زند ه بود
هر کودک شیر خواره را، مرد کند
" فروغ هستی "
بخش نهم
درباره ء پیشینه ء روابط افغانستان با پاکستا ن
دکتر نجیب ا لله چرا و چگونه ازسوی طالبان دوسوی دیورند
القاعده و نظامیگرا ن پاکستا ن به دام ا فتاد و خلا ف
ارزشهای اعلامیه ء جهانی حقوق بشر، تاپای دارفت ؟
دربخشهای قبلی پیرا مون واکنشها ومواضع طبقات اقشار ولایه های اجتماعی قومی ومذهبی ،گونه گون ونقش هریکی ازین نیروها ی اجتماعی قومی وتنظیمهای تندرو و واپسگرای مذهبی برسیاست داخلی وخارجی دولت دکتر نجیب الله گفتگو شد . اینک ا ین واقعیت تلخ را کا لبد شگافی میکنیم که دکتر نجیب لله چرا وچگونه به دام تنظیمهای تندرو طالبان دوسوی دیورند القاعده نظامیگران پاکستا ن میراثخواران بریتانیای کبیر افتاد وتا پای دار رفت .
نخست باید گفت که دکتر نجیب لله درپایان زنده گی سیاسی پر فراز وفرود خود ازمواضع ضد زمینداری -اربابی وضد امپریالستی حزب دموکراتیک خلق .ا ودولت جمهوری دموکراتیک .ا به پیروی از شعار " تفکر نوین " گرباچوف رهبر شوروی وپندهای " حکیمانهء " پیشوایان طریقه های نقشبندی و قادری داوطلبانه پسروی کرد . درلویه جرگهء تصویب قانون اساسی از ترکیب واژه های " دموکراتیک " و گوهر مردمسالاری نظام و دستآ ورد های ضد فیود الی وضد امپریالستی تحول هفتم ثور 1357 خورشیدی ودر درجه ء اول از نام " جمهوری دموکراتیک افغانستان " واصول مبارزهء ضد زمینداری –اربابی و 64 ماده ء قانون اساسی ، با آهنگ پرشتابی عقب نشست. ولی من به هنگام رأ ی گیری ،درباره ء تغییر نام " جمهوری دموکراتیک افغانستان " به "جمهوری افغانستان " علیه حذف ترکیب " دمو کراتیک ، از نام "جمهوری دموکراتیک افغانستان " علنا رأی مخالف دادم ، دکتر نجیب لله علیه این بدعت سازمانی وتک روی سخت برافروخته شد وبه هنگام تفریح با زهر خندی گفت که" رفیق پنجشیری بی وقت اذان دادی " به پندار مردم مرغی که نا وقت یا بیوقت اذان بدهد سرش سزای تیغ میشود با درک این ضرب المثل توده ها ، من نیز به پاسخ او گفتم که : - " اگر مرغ و ملا اذان بدهد یانی ؛ آفتاب طلوع میکند ." به هرحال اگرکه طرح قانون اساسی او به اکثریت قریب به اتفاق آراء تصویب شد ولی این پیروزی ،فاقد گوهر دموکراتیک وعاری از شفافیت بود . زیرا اکثر نماینده گان لویه جرگه غالبا پس ازغربال توسط دستگاه امنیت ملی ، وارد تارلار لویه جرگه شده بودند و یک رآی مخالف من برای نخستین بار اکثریت صفوف ،فعالان واعضای رهبری حزب دموکراتیک خلق را از خواب سنگین دنباله روی کورکورانه بیدار کرد وبه جاودانی بودن و " تقدس" مرکزیت فاقد گوهر دموکراتیک حزب ما ،بی باور ساخت . همچنین درزمینه نادرستی ادعای مصالحه ء ملی با تنظیمهای تندرو، کندرو وسلطنت طلبان ، برای نخستین بار دردوران " تفکرنوین " وسیاست " آشکارگویی " گرباچوف " دیدگاهها ومواضع مشترک 24 عضو کمیته ء مرکزی ، منشیان جناح خلق ودوتن ازرهبران شاخه های انشعابی قبلی جمعیت دموکراتیک خلق طرح وتصویب شد ودر دسترس فعالان سیاسی سازمانهای اولیه ومقامات رهبری کننده ء حزبی قرارگرفت وبرای نخستین بار پس از کنگرهء اول سیاست فرصت طلبانه دکتر نجیب لله علنا در بوته ء آزمون نهاده وبه محک تجربه زده شد .و دریک نظر پرسی درون سازمانهای حزبی کم ازکم هشتادهزار عضو وفعال لشکری وکشوری "حزب دموکراتیک خلق " علیه سیاست پسروی داوطلبانه و یکجانبه ء داکتر نجیب لله ، از اصول مبارزه ء اجتماعی و گوهر دموکراتیک حزب و دولت شجاعانه موضعگیری کرد ولی دکتر نجیب الله با شناخت موقف متزلز ل خود دردرون ح.د.خ.ا ، به اراده ء اکثریت رهبران فعالان وصفوف حزبی گردن نه نهاد. و خلاف اصول مرکزیت دموکراتیک به فکروذکر پالیسی نوش ونیش انتقام توطیه و تصفیهء مخالفان سیاسی افتاد . و پس از رویا رویی نظامی با دگر جنرال شهنواز تنی وزیر د فاع خویش ، تر وخشک را به بهانه ء همکاری و پشتیبانی ازوزیر دفاع خویش شکار کرد ودر جهنم امنیت دولتی وشکنجه گاه انداخت مرا نیز پس ازگرفتاری ازمقر کمیته مرکزی درصبح فردای شب درگیری وشباخون بر قصر دار الا مان ورویاروی تظامی 16حوت 1368 و تحقیقات مقدماتی درکوتی باغچه ء ارگ و قربانگاه نورمحمد تره کی یکجا با بیست عضو دیگر کمیتهء مرکزی جناح خلق با دستان بسته به مرکز اداره ء تحقیق وشکنجه های گونه گون روانی وجسمانی وزارت امنیت دولتی توسط موتری سرپوشیده ، به نام" دبه" انتقال دادند ولباس راهدار زندانهای طراز فاشستی قهرا به تن ماشد .
چونکه هیچگونه سند مادی و دلیلی که برای محکومیت من قرینه شده میتوانست در میان نبود . تحقیقات با بیداری خوابیهای بادوام شکنجه های روانی به کاربردن الفاظ رکیک و نامهذبانه کنجکاویهای بی مزه وتحریک آمیز پیرامون این اتهام آغاز شد و درست روی 600 صد ورق تحقیقات طی سه ماه سیاه گردید
.به هرحال درفرجام روزی مرا با چشمان بسته به یک محکمه ء در بستهء نظامی درجایگاه ویژه ء متهمان انتقا ل داد ند . حق استفاده ازوکیل دعوا ازمن سلب شده بود قانون اساسی ، کارت عضویت حزبی عینکها وبینایی چشمان مرا نیز به هنگام گرفتاری ازمن نهان کرده بودند موجز اینکه تمامی ا رزشهای دموکراتیک قانون اساسی وارزشهای اعلامیه حقوق بشرعلیه متهمان کشوری ولشکری (غیرنظامی ونظامی ) وحرمت پیری وسابقه داری سنن پسندیدهء مردم همه وهمه با خشونت تعصب آمیزی لگد کوب گردید ه بود درچنین شرایط اختناق جلسه غیر قانونی وغیر علنی دایر شد خارنوال صورت دعوای فرمایشی خودرا خواند وبرایم اشد مجازات ( مجازات سنگین اعدام) را از بیدادگاه دکتر نجیب لله مطالبه کرد به من نیز اجازه دادند تا ازخود دفاع کنم ولی " نجیبی راکه من می شناختم !" سخت آزار دوست ، ،کینه جو پاس ناشناس ،گستاخ ودارای یک سر وجندین زبان جاه طلب تشنهء قدرت انتقامجوو فرزند اصیل قبیله بود برای نیل به قدرت از هر عمل روا ، نا روا قانونی وغیر قانونی اصولی وغیر اصولی دریغ نه میکرد ، چنانچه در جریان رویارویی با شهنواز تنی ازقتل وکشتار بهترین فرزندان قوم وقبیله ء خود نیز چشم نه پوشید حتا زنده یاد شاهپور احمد زی ، پیلوت قهرمان پروازهای اکتشافی شبانه ء دوران دفاع از جلال آباد و همزنجیرجوان وهم اتاق مرا محکوم به مجازات سنگین اعدام نمود. ازین رو در برابر حکم عاری از وجدان بیدادگاه رهبر سنگین دل ودنباله رو حزب وطن اظهار عجز وطلب عفو را شرمساری تاریخی پنداشتم . دیدگا ه موضع و فلسفه ء زنده گی ومرگ خود را بدون هیچگونه ترس وتزلزلی ، به " ایجاز قصر " ( معانی بسیار درواژه های اندک) به پیشگاه داوران ، با قرأت این سخن جاودانی حکیم ابوالقاسم فردوسی بیان داشتم که :
" مرامرگ بهتر ازین زنده گی که سالارباشم کنم بنده گی "
" حکیم فردوسی"
در روشنی این اندیشه وپند وپیام جاودانی فردوسی ، مرگ را بر سالاری دوران حاکمیت تک قومی تمرکز خونین و اسارت آور دکتر نجیب لله بهتر پنداشتم و همانگونه که پیشبینی کرده بودم نخست فرمان اعدام وسپس حبس دوام را نزدیک به دوسال پس ازگرفتاری وبی سرنوشتی خلاف ارزشهای اعلامیه ء حقوق بشر و ا حکام دین اسلام ، علیه متهمی 60 ساله وبه اصطلاح " شیخ فانی " اعلا م کردند .
به تلخی باید یادکرد که درسراسردوران تحقیق و لحظه های انتظار مرگ پس از یکسال واند ما ه ،از زندانیان اعدامی ، حق استفاده از کاغذ قلم ورادیوسلب و پیوند مستقیم اعدامیان باخانواده ، رفیقا ن زندان ، مردم وجهان کاملا گسسته بود ولی با ایتهمه قیدوبندهای طراز فاشستی ، رباعیاتی را می سرودم و به حافظه می سپردم .
شایسته گفتن است که چند تا ا زین رباعیات پرخاشجویانه ء خودرا آ گا هانه روی اوراق تحقیق دستگاه شکنجهء روانی دکتر نجیب لله نوشته بودم ؛ تا یادگاری از آ خرین لحظات زنده گی ومبارزه ء داد خواهانه ء من در برابر مستبد ان وجعلکاران تاریخ باشد و از دیدن " فروغ هستی " من چشمان کژ نگر و سیاست باز ان نیمه را ه و اشترکین وطن خیره شود و اینک چند تا از همان رباعیهای دوران کوته قفلی خود را نشرمیکنم که در آغاز سال 1969 میلادی به زیر تیغ مدعیان " مصالحه ملی!" در آخرین لحظه های دشوار مرحله ء تحقیق علیه سیاست دوپهلوی دکتر نجیب لله آفریده بوده ا م .
درین رباعیها پیشبینی تاریخی من علیه سرنوشت تلخ دکتر نجیب لله بازتاب روشن یا فته است ولی او این پند های پیر دربند وزنجیر را با خونسردی شنیده نتوانست واز آه درون سینهء بی گناهان وسوهان عمر مستبدان زمانه حذر نه کرد وسر انجام به سرنوشتی که من برایش پیشبینی کرده بودم گرفتار شد . این پیشبینی های تاریخی درگزینه ء رباعیات " فروغ هستی " من ، برای نخستین بار درشهر پشاور ودرسال 1997 طبع ونشر گردید . این رباعیات با "سنگ گردیها " وسروده های کوهی مردم پنجشیر، وزن وقالب همگون دارد . هدف ازنشر آنها این درس وعبرت تاریخی بوده است تا نسلهای امروز وفردای وطن به دردهای استخوانسوزو مقاومت آگاهانه مبارزان دوران استبداد سلطنتی چپی وتنظیمی وطالبانی اندکی از کثیر آگاه شوند وهوشیاری سیاسی خودرا برای مبارزات دوران دشوار سرمایه سالاری جهانی بیشتراز نیمه ء دوم سدهء 20 ارتقاء بخشند.وبرای نیل به مقاصد شریفانه ء اجتماعی وسیاسی هیچگاه وهرگز از وسایل کثیف ونامردمی بهره نه جویند وکاری نه کنند که روزی از کرده های خویش پشیمان شوند .
اینک چند تا از همان رباعیهای آگاهی بخش دوران "تحقیق " وشکنجه های روانی ( ماه حمل 1369 خورشیدی ) خودرا به گونه مشت نمونه ء خروار به دسترس خواننده ء گرامی تارنمای آریایی میگذارم .
" هرکس که دل مردم دانا ، به شکست "
" فرزند وطن به بند و زنجیر ، به بست "
" آخر به رود به بند و بر چوبهء دار "
" با زد سپه و نظم جوان و سر و د ست "
****
" درکا سه ء سر اگر به من آب دهد "
" یا با ده ء گلرنگ ومی ناب دهد "
" ازجا نروم زنیش و از نوش رقیب "
" پولاد شوم اگر مرا تاب دهد "
***************
" من لحظه کشم ،لحظه مرا شام وسحر "
" پیوسته رود عمر عزیزم به هدر "
" ازبستن وکشتن من ولحظه چی سود "
" ای طبل میان تهی وای " دهل " دوسر "
( 1)" فروغ هستی "
1 ) دهل : اصلا به ضم دال وها است ولی به مقصد رعایت وزن به ضم دال وسکون ها وبه لهجه ء کهستانیان هندوکش ، نوشته شده است .
به هر حال ازین خاطره های تلخ روزها و شبهای روشن زنده گی یکنواخت و لی آزادی کش زندان رهبر نعره باز " وطن " که بگذریم ؛ از یا دداشتهای "فلپ کاروین" امریکایی تبار ، عضو نیروهای حافظ صلح ملل متحد وعضو هیأت بینین سوان ، نماینده ء خاص سرمنشی ملل متحد در مسأله افغانستان وپاکستان و نویسنده ء کتاب " محشر (رستاخیز) در افغانستان که جنرال حکیم سروری آن را بنام شبهای غم انگیز .... " ( Doomed in Afghnistan ) ترجمه کرده اند بوضوح کامل آشکار است که پس از بازگشت قطعات وفروپاشی نظام شوروی؛ امریکا، بریتانیای کبیر امارات عربی خاور میانه بویژه عربستان سعودی ، ادارهء نظامی پاکستان ورهبران تنظیمهای تندرو وواپسگرای وابستهء آنان به شمول شاه مخلوع ، ریگن وتاچر این دورهبر محافظه کاران انگلیس وامریکا با وصف طرح سیاست مصالحه یکسویه وپسروی داوطلبانه دکتر نجییب لله از قدرت سیاسی اصول مرامی و ارزشهای دموکراتیک قانون اساسی ، پسرویهای پیا پی هرگز با او حاضر به گفتگو ، مصالحه ، معا مله و سازشی نشدند و کنار نیامدند بنا برین رهبر سیاست باز حزب وطن با همه بیراهه رو یها وگذشتهای غیر اصولی شناخت وشکار وسرکوب پیاپی مخالفان سیاسی حزبی وغیر حزبی ولطمه زدن آشکار وآگاهانه بروحدت سیاسی سازمانی ورهبری حزب با هزاران دریغ ، بدون کمترین دست آورد وامتیازی، در آخرین روزهای حاکمیت خویش بگونه ء شاه امان الله استعفا کرد واز مواضع ترقیخواهانه ء خود عقب نشست وفراررا برقرار ترجیح داد و سرانجام بدون موافقه رهبران حزب وطن زمینه ء پناهند ه گی پنهانی ونجات خودرا توسط بینین سیوان نماینده خاص سر منشی ملل متحد فراهم آورد . این سخن اتهام نیست بل ، به گفتهء " فلپ کاروین " طیارهء حامل بنین سوان به اساس تقاضای دکتر نجیب الله ، درنیمه های شب 16 اپریل 1992 م از پاکستان به میدان هوایی خواجه رواش کابل فرود آمد . تدابیر انتقال دکتر نجیب لله بسوی میدان طیاره کابل به همکاری اعضای هفت نفری هیأت بینین سیوان قبلا ا تخاذ شد ه بود ولی این دوافزارهای زرنگ و بازیگران بازیهای بزرگ باختر وخاورزمین با همه تجارب وزیرکی ، درنیمه های شب فردای 16 اپریل 1992 به فرمان جنرال دوستم به دام پهلوانان حنبش ملی اسلامی افتاد ند امنیت میدان هوایی به عهده ء جنرال روزی معاون فرماندهی جنبش ملی سپرده شد ه بود درین شب تاروتیره نی تلاشهای تب آلود تیلفونی دکتر نجیب لله با جنرال غلام فاروق یعقوبی وزیر امنیت ملی و بینین سیوان نماینده ء ویژهء ملل متحد و نی تقا ضاها ی نا بهنگا م او از جنرال دلاور لوی درستیز ، جنرال نبی عظیمی معاون وزارت دفاع و جنرال سید اعظم فرما نده گارد ملی هیچیکی سودی نه بخشید و حق پیوستن به بینین سوان وپروازبسوی سرزمین "موعود " ازوسلب شد درفرجام دل به دریا زد و ناگزیر به اقامتگاه هییت نماینده گی ملل متحد پناهنده شد وگویا خود را از پنجه ءخشم وغضب ستمدیده گان وتحقیر شده گان بی شمارتاریخ نجات بخشید .
" فلپ کاروین " ازروی این واقعیت تلخ نیز پرده برداشته است که سلیمان لایق عضو دفتر اجراییه درجریان ملاقات خود با بینین سیوان ، فرایند فرار نا کام دکتر نجیب الله رییس جمهور مستعفای افغانستان را " دزدانه " ارزیابی کرد لازم بیاد آوریست که سلیمان لایق یکی از معاونان حزب وطن و یکی ازمربیان دوران نو جو انی وجوانی دکتر نجیب الله نیز بوده اند و همچنان به گفته ء " فلپ کارو ین " ،عبدالو کیل وزیرامورخارجه نیز ،این فرار ناکام " نجیب لله طلایی " را توسط بینین سیوان نماینده خاص پتروس پتروس غالی سرمنشی ملل متحد " شرمناک " خواند . کنا یه ء طنز آمیز " دکتر نجیب الله (طلایی ) " و سخن پوشیده و نیشدار یک عضو دفتر سیاسی ووزیر امور خارجه حکومت دکتر نجیب لله نیز توجیهات گونه گون شده میتواند .
ولی چی بهتر که این سخن وتوصیف طنز آمیز "طلایی " ، شکست ، گریز نا کام انگیزه وعلل پناهنده گی پنهانی سیاسی دکتر نجیب لله روزی توسط محترم عبدالو کیل و زیر امور خارجه ء دوران رهبری حزبی ودولتی دکتر نجیب لله ، به روشنی کالبد شگافی تفسیر وتعبیر شود بازیهای سیاسی پشت پرده ء دکتر نجیب لله در دسترس مخالفان وموافقان سیاسی ا ین پناهجوی "خود خواسته ء تاریخ " قرار گیرد تا نسلهای امروز وفردا ازین رویداد های تلخ تاریخ معاصر درس عبرت بگیرند واشتباهات گذشته را در آینده تکرار نه کنند
به هر حال به باورم همه بازیهای اوپراتیفی ای که ازسوی دکتر نجیب لله به مقصد جلب اعتماد محافظه کاران کهنه ونو انگلیس امریکا واقمار پاکستانی وامیران نفتخوار خاورمیانهء عربی وبه امید پیروزی سیاست سازش غیر اصولی وفرصت طلبانه ء خود با بنین سیوان دور از نظر د فترسیاسی حزب وطن طرح کرده ساخته تافته وبافته بود درآن شب توسط یلان ایتلاف جنبش ملی اسلامی دوجناح اصلی ( ستون فقرات حزب دموکراتیک خلق افغانستان) و شاخه های انشعابی ومتحدین آن بویژه از سوی نیروهای وفادار به ببرک کارمل کاملا پنبه و ناکام گردید
خلاصه
دکتر نجیب لله تشنه ء قدرت سیاسی ودارای یکسر وچندین زبان وچندین پهلوبود دوست ودشمن را بگونه ء ملا عمر به یک چشم میدید برای نیل به مقاصد تاکتیکی ، ستراتیژی را به آسانی قربان میکرد .
دکتر نجیب لله با چنین خصلتهای فرصت طلبانه سیاسی ، نخست به تحریک گرباچف ودیگر مقامات رهبری کننده شوروی توطیه کودتا ی سپیدی راعلیه ببرک کارمل رهبر فرکسیون سنتی پرچم چید . پشتیبانی منشیان ووزیران قوای مسلح را نیز بدست آورد وسرانجام ببرک کارمل زیر فشار گرباچوف ، رییس کی.گی.بی. و شواردنازده وزیر امورخارجه ءشوروی ، مجبور به استعفا ازمقام رهبری شد . پیام اخطار آمیز این مقامات بلندپایه رهبری شوروی ازسوی دکتر صا لح زیری منشی ووزیران دفاع وداخله وامنیت به ببرک کارمل ابلاغ گردید
سپس همهء همرزمان دوران رهبری کارمل ازجمله دکترزیر ی ووزیران قوای مسلح ومنشیان کمیتهء مرکزی حزب دموکراتیک خلق را که در انتصاب دکتر نجیب لله به حیث رهبر حزب ودولت نقش فعال داشتند ، به بهانه ها ی گونه گون بیماری، بی کفایتی فرکسیون بازی ، توطیه ء کودتا وغیره وغیره یکی پی دیگر تجرید وبی نقش واز عالیترین مقامات رهبری کننده ء حزب دموکراتیک به سفارتها وکالت شورا وغیره تبعید تعیین وبی نقش کم خطر وکم ضرر ساخت در ماههای آ خر رهبری ببرک کارمل به بهانه بیماری ومخالفت به ارتقاء غیر عادلانه شماری ازکادرها به عضویت اصلی و علی لبدل کمیته ء مرکزی ، از عضویت دفترسیاسی من نیز استعفاء کرده بودم به این شیوه دکتر نجیب لله در آخرین لحظات زنده گی سیاسی خویش با گروه زندانیان ازبندرسته و هوادار حفیظ الله امین و سه تن از رهبران زرمل فرکسیون خلق وبه بیان روشن تر با قاتلان نورمحمد تره کی محمد طاهر بدخشی دکتر زرغون گل آغا با ییس ( نیازمند) ودیگر شهیدان حزبی ومخا لفان سیاسی "حزب وطن " کنار آمد با چنین تندپیچ وچپگرد ی کوته اندیشانه از پشتیبانی بیدریغ صفوف وفعالان لشکری وکشوری دوجناح خلق وپرچم وشاخه های رویندهء انشعابی آن درعمل محروم شد
غوغاهای تبلیغاتی بدنام کننده ء دستگاهها ی یکسر وهزاران زبان خودرا دردرون وبیرون مرزهای افغانستان به مقیاس ملی وبین المللی سازمان داد ودرفرجام حکم اعدام و حبس ابد بیدادگاه گوش به فرمان دکتر نجیب لله علیه مخالفان سیاسی صادر توشیح ونافذ شد ولی بارکج این سیاست دنباله روانه وسازشهای بدون دست آورد سیاسی به منزل نرسید و درفردای شب فرار نا کام وپناهنده گی دکتر نجیب لله به مقر نماینده گی ملل متحد وآغاز زنده گی پررنج وعذاب روانی او ، به فرمان جناب عبدالرحیم هاتف معاون اول رییس جمهور پس ازدوسال ودو ماه و اند روز حبس ، بتاریخ 29 حمل 1371 برای بار دوم یکجا با دیگر ستمدیده گان بی گناه وبی سلاح دوران حاکمیت حزب وطن ازبند وزنجیر وزندان مجرد پلچرخی آزاد شد م .
نتیجه
ازبیان روشن بازیهای سیاسی آشکار و پشت پرده ء رهبران حزب وطن دخالت غیر اصولی و هماهنگ گرباچوف ، تهاجم وحشیانه مثلث القاعده طالبان ونظامیگران پاکستا ن علیه آزادی تمامیت ارضی و حاکمیت ملی مردم افغانستان مستقل وعلیه امنیت شخصی کرامت انسانی وزنده گی دکتر نجیب لله چنین نتیجه گیری میتوان کرد که :
- پس از جنگ دوم جهانی وتشکیل پیمان سنتو ،پیمان مرکزی و چنبر سبز محافظه کاران بریتانیای کبیر ،بازیگران بازیهای بزرگ نفت وگاز،
- نظامیگران پا کستا ن رژیمهای سلطنتی و آخوندی ایران ، پا یگاهها ی محلی و پادوهای منطقه یی این نیروها ی زوال یابنده ء تاریخ در دوسوی مرز دیورند همه عوامل عمده ء کندی فرایند (پروسه ء ) رشد مستقل صلح وثبات نوسازی وباز سازی کشور آتشدل ما بوده اند .وهنوزهم با دخالت مداخله حضور ونفوذ وعملیات ناشیانه ء خویش ، کشورمارا به گرهگاه تضادهای حاد منطقه وتالاب خون بی گناهان مبدل ساخته اند
- محافل سیاسی ای که از پهلوی تجاوز آشکار مثلث طالبان القاعده ونظامیگران پا کستان مافیای مواد مخدر واجرا کننده گان آشکار اهداف ستراتیژیک ناتو وسرمایه سالاری جهانی وعاملان آشکار قتل وحشیانه دکتر نجیب الله با چشمان بسته عبور میکنند و از "نبود یک ستراتیژی! " روشن و هماهنگ دولت اسلامی و "ناتو" ، ناله وفریاد میکشند ؛ به گمانم که ازشناخت پیوند بین المللی وماهیت وترکیب دولت اسلامی انجویی طالبانی ، ودیگر "مهره های درشت " دولت خیمه سالاری امریکاییان افغان تبار عاجز میباشند
- ازین رو ازدیارا ن دوروغربت این شعا ر هارا به بانگ رسا بلند میکنم که:
نا بود باد مرداب تیرورزم بین المللی القاعده طالبان ، نظامیگران تجاوزکار پا کستان مافیای موادمخدر بازیگران بازیهای بزرگ وشرکای آشکار وپنهان داخلی وبین المللی آنان ،
- پیروز و پایدار باد سیاست صلح دوستی همکاری وهمبسته گی ملل ومردمان زحمتکش افغانستان ایران پا کستا ن کشورهای همسایهء آسیای میانه منطقه وجهان ما ،
- زنده باد افغانستان مستقل متحد دموکراتیک غیر منسلک ،فدرال ، واحد ، تجزیه ناپذیر و "خانه ء خورشید " فرداهای روشن و آسمان وش همه شهر وندان آزاده ء میهن ما.
- درفرجام ا زدیاران دور و غربت ، همان شعر و واکنش موزونی را به مردم آزا ده ء میهن وبه سر چشمهء جوشان کار زنده گی مبارزه ء دادخواهانه ء آزاده گان وطن وبیننده گان آتشدل آریایی مینویسم ، که در شب اول نوروز 1369 خورشیدی ودرشب جشن باستانی نوروز وشب نبرد نور با ظلمت پس از شنیدن ابلاغ حکم اخراج خود از عضویت حزب ، کمیته ء مرکزی وریاست تفتیش مرکزی حزب دموکراتیک خلق پس از 25سال کارومبارزه ء آگاهانه علیه نظامات قبیله سالاری ، زمینداری اربابی ، سلطنت مطلقه ، دولت بیروکراتیک –نظامی سردار محمد داوود صدور انقلاب شوروی و در نهایت علیه توطیهء تلافیجویانه وریشه دار دکتر نجیب لله درزندان پلچرخی سرود ه ا م .
آرزومندم که این فریادهای اعتراض آمیز ، برای نسلهای امروز وفردای خانه خورشید ما ،درمبارزه علیه دخالت مداخله و حضور ونفوذ القاعده طالبان نظامیگران پاکستا ن وشرکای داخلی وجهانی این آدمکشان دوسوی مرز دیورند سرچشمه ء الهام ومقاومت دادخواهانه شده بتواند
با عرض حرمت
غرور پایه دار
وطنم گرفته آتش ،نه گل و بهار دارد نه خزان انقلابش، رخ زرد وزار دارد
زغریو آبشارش ، زغرو ر پایه دارش بشنو سرود ورازش ، دل بیقرار دارد
بگذر نسیم دنیا ، به فراز کشورما که زمین و آسما نش ، غم بیشمار دارد
نه فتد اگر درفشش ، زکف قلم به دستش ززمان وزنده گانی ظفر انتظار دارد
گهر امید اورا نشکسته سنگ خارا گل آرزوی فردا ، سپهی ز خاردارد
دل دردمند وجانم ، به فدای مردمانی که نه بیم بند ودامی ونه باک داردارد
چی خوشم به وقت پیری ، که فتاده ام به زندان
وطنی دگر نه بینم که به جنگ کار دارد
" ناله ء نیلاب "
اکادمیسین دستگیر پنجشیری
ایالت واشنگتن - ا مریکا
4 جولای 2008