اکادمیسین دستگیر پنجشیری
پیکار دلا وران غربت شکنم
نیروی نجات توده های وطنم
دارد به جهان ومیهنم مژده ء نو
از رویش سبزه های باغ و چمنم
"فروغ هستی "
پاسخ روشن
به پیشاهنگان نهضت آزادی دموکراسی ترقی صلح
دوستی وهمبستگی ملی واجتماعی میهن ما
تراژیدی 11 سپتمبر 2001.م ، جهان معاصررا باهمه تضادها ونیروها محرکهء آن سمت وسوی تاریخی نوینی بخشید . درین تند پیچ تاریخی حزب جمهوریخواه دموکرات نهادهای مستقل اجتماعی مدنی حقوقی فرهنگی، امریکا اتحادیهءا روپا جمهوری خلق چین ،روسیه فدراتیو ،چاپان، هندوستان ، وسازمان ملل متحد همه وهمه دریک جبهه گستردهء جهانی مبارزه علیه ترورزم بین ا لمللی القاعده مافیای تبهکار مواد مخدر ،طاعون طالبان وبنیادگرایی قرار گرفت .
درافغانستان نیز این تند پیچ تاریخی- جهانی درهفتم اکتبر 2001 م ،تأثیرسود مند ولی نا پیگیر وگذرا ای بسود صلح آزادی دموکراسی وارد کرد ..طاعون طالبان زن ستیز و واپسگرا ، طی مدت کوته تر از شش ما ه ازساحه نفوذ جبهه ء متحد مقاومت افغانستان واز کرانه های آمو هریرود ، هزارستان وبخشی از ولایات شرقی کشور پاکسازی طرد تارومار جاروب زندانی ونا پدید گردید ولی بار دیگر تاریخ تکرارشد و گرگان افغان تبار سرمایه سالاری جهانی ، چوپان زحمتکشان کشورچندین قومی ما شدند وطالبان تاریکی ،این آدمکشان و اجراکننده گان فعال سیاست نسل کشی به شیوهء مرموز و شک بر انگیزی ، درین جا وآنجا ، به نام طالبان سفید، سیاه ، و"نکتایی پوش " تصنیف توصیف و"به برکت"! پشتیبانی بیدریع میراثخواران استعمار بریتانیای کبیر،درولایات قندهار وهیلمند به نیروی بی رقیب جهانی کشت تریاک و تولید مواد مخدر تبدیل شدند .هزاران طالب زندانی وخودکشان بیگانه پرور ، از سوی "کمسیون تحکیم صلح !" حضرت صبغت الله مجددی ،بدون محاکمه وتضمین شرعی یا قانونی ،ازبازداشت گاههای دولت افغانستان وامریکا به حکم شیخ الحدیث شینواری رییس دادگاه عالی دولت اسلامی آزاد شد ند ود ر ساحه ء حضور ونفوذ سربازان انگلیسی در ولسوالی موسی قلعه ء ولایت هیلمند آزادانه به کار سودآور کشت تریاک تولید تجارت و ترافیک مواد مخدر ذبح وکشتار مردم بی گناه ؛ قتل وکشتارژورنالستان مترجما ن عالمان صیقل شدهء دینی آموزگاران و متنفذین روشن بین محلی وبمب گذاری کنارجاده ها آغاز کردند ودر حال حاضر شعارهای محاصره مراکز ولایات جنوب وشعارهای گوشخراش باز گشت امارت خودرا درینجا و آنجا زمزمه میکنند .
-بتاریخ چهارم دسامبر 2001میلادی " کنفرانس بن" دعوت گردید . این کنفرانس به اساس سناریوی قبلا تنظیم شدهء سازمان ملل متحد به رهبری لخضرابراهیمی نماینده ء فوق العا ده ء کافی عنان سرمنشی ملل متحد دایر شد
درکار گرداننده گی این کنفرانس لخضر ابراهیمی ، زلمی خلیلزاد سفیر کبیر افغان تبار امریکا ونماینده ء فوق العاده ء قصر سفید درکابل ، مشاور ومترجم افغان ل.ابراهیمی ، دکترعلی احمد جلالی ، دکتر احدی رهبر" افغان ملت " نقش فعال ایفا کردند .درین کنفرانس نماینده گان برجسته جمعیت اسلامی - شورای نظار، جنبش ملی اسلامی حزب وحدت " بابه علی مزاری " شماری از متحدین نیمه ر اه جبهه متحد ملی مقاومت افغانستان ، شورای تفاهم روم (سلطنت طلبان ) شورای قبرس ،شورای تفاهم پشاور حزب اسلامی محمد یونس خالص ، ا فغان ملت ، حضرت صبغت الله مجددی ،پیر گیلانی ( رهبران طریقه های نقشبندی وقادری ) به طور کلی اجراکننده گان فعال سیاست فرهنگی ومذهبی امریکا بریتانیای کبیر امارات عربی ،پاکستا ن وایران آخوندی حق وامتیازاشتراک مستقیم وفعال یافت
ولی در کنفرانس "بن" به ادامه دهنده گان سنن مبارزات جاودان یاد دکترعبدالرحمان محمودی ،میر غلام محمد غبار فقید " ویش زلمیان " ،خلق ،پرچم سازا . گروه کار کنگرهء ملی ، حزب متخدملی وحلقه های طرفدار اندیشه های دموکراتیک نوین وشعلهء جاوید به یک سخن به احزاب سیاسی ملی دموکراتیک ، سیکو لر وشخصیتهای مستقل ملی اجتماعی وفرهنگی روشنفکران واستا دان دانشگاهها ونماینده گان برجستهء زنان وهزاران کار آگاه لشکری وکشوری به اساس معیارها وموازین شایسته سالاری تخصص تجربه و سابقه کاری زمینه ء اشتراک مستقیم و فعال فراهم نشد.
- فرایند لویه جرگه ء تصویب قانون اساسی نیز درفضای نبود اعتماد متقابل سیاسی وسوء استفاده ازموضعگیری اشتباه آمیز لخضر ابراهیمی به کندی پیشرفت وخلاف غوغاهای کرکننده مبلغان " جامعه ء جهانی " ارزشهای دموکراتیک قانون اساسی در شرایط حضورونفوذ نظامی چهل کشور سرمایه سالاری جهان وانجوهای مجهول الهویه ونهادهای گونه گون به اصطلاح دموکراتیک و مستقل آنا ن ؛ بازهم با قیود آزادی کشی میخکوب و ازگوهر دموکراسی تهی گردید و زنان تحقیر شده ء میهن ونیمی از نفوس کشور عملا از حقوق و آ زادیهای دموکراتیک وازحق رهبری جامعه سیاست وادا ره ء اقتصاد ملی محروم شد ند. بر گلوی هر ماده ء طرح قانون اساسی که تیغ تیز قبیله سالاری نهاده شد نعره های تکبیر آنرا استاد سیاف حضرت صبغت الله مجددی پیر گیلانی وشیخ الحدیث شینواری بلند کردند و به این تمکین رندانه ،ظلم ملی، استثناء طلبی ملی خصومت ملی وسیطره جویی و نابرابری قومی وقبیله یی به نحو ناهنجاری "مشروعیت " یافت و بادریغ ودرد تخم کین وعصبیت قومی ، درمیان اقوام برابر حقوق افغانستان درهمان کنفرانس "بن" کاشته شد . موجز اینکه درین برهه ء تاریخی بازهم تضادهای ترسب یافته اجتماعی وملی گروههای قومی افغانستان معاصر، به گونه اداره های دوران استبداد استعماری ماستمالی گردید و وکار بجایی رسید که امروز عناصر ی مجهوالهو یه ، ،عسکری گریز ومالیه گریز ،وغالبا فاقد شناخت کارت وتذکره شهروندی ، و کیلان منتخب مردم زحمتکش و پاسداران آب خاک آزادی تمامیت ارضی حاکمیت ملی و نیروهای اصلی محرکه تکامل افغانستان را درداخل پارلمان تهدید به بی وطنی ووابسته گی به کشورهای همسایه میکنند .
به باورم این حکم غیر مسوءولانه یک تن از وکیلان به اصطلاح کوچی ، جز به طغیان عظمت طلبی قومی وخود مهتر بینی در پیچ ومهره های دستگاه رهبری کننده دولت اسلامی هیچگونه توجیهه دیگر ی شده نه میتواند .اگر ملالی جویا به اتهام اهانت به کرامت انسانی ، چند وکیل تندرو از حق نماینده گی محروم شد این وکیل کم سواد کوچنده گان باید به ا تهام نژاد پرستی و تحقیر سایر اقوام برابر حقوق مسلمان افغانستان، محا کمه و سنگین تر از ملالی جویا مجازات شود - شایسته گفتن است که در کشاکشهای خونین تنظیمهای تندرو طالبان ومداخله وتجاوز ناهنجار نظامیگران پاکستان درکشور ما ، شیوه ء زنده گی بخشی از کوچنده گان نیز به آهنگ پرشتابی دیگر گون شد ه است شمار انگشت شماری از کوچنده گان از جمله شمار ی از وکیلان وسناتوران شورای ملی به برکت سیاست درهای باز تنظیمها ی تندرو وطالبان ، صاحبان ترانسپورتهای موتری ،تاجران کاخها وبنگله ها وتجارتخانه ها تاجران سرایهای تجارتی دردو سوی خط دیورند شده اند
این قشر نوبه دولت رسیده را به مشکل میتوان نماینده ء منافع کوچنده گان بی گور وکفن وسیاه روزگاری دانست که بیشترین انرژی وعمر عزیز خود وفرزندان خودرا درحرکت وزنده گی یکنواخت وسرکوب میخهای غزدیها ی خانواده های فقیر خویش سپری میکنند وزنده گی رقت باری دارند .
اگر حزب دموکراتیک خلق افغانستان بادرک ضرورت حل مسأله ء دهقانی وحل مسألهء کوچنده گی ، دل به دریا زد وبرای نخستین بار درتاریخ به توزیع عادلانه ء شش صدهزار هکتار زمین وآب برای دهقا نان بی زمین کم زمین و کوچنده گان آغاز نهاد ولی تندروان دوسوی مرز دیورند محافل حاکمه ء فعال مایشاء کنونی ، ارباب غنایم شیخان عربی مولاناهای سندی وپنجابی آخوندهای ایرانی ومیراثخواران سوگند خوردهء استعمارکهنه وسرمایه سالاری جهانی ،همه به یک صدا نعره تکفیر را درگوشه گوشه ء افغانستان وپاکستان وامارات عربی بلند کردند و پیروان مذاهب ودهقانان آزاده میهن را علیه یکدیگر وبویژه علیه طرفداران اصلاحات ارضی وآب تا مرز خودکشی وتبعید از وطن برانگیختند وافغانستان را به گشتارگاه مردم بیگناه بی سلاح معلول معیوب وبه مرکز کشت وقاچاق خاشخاش ومرداب پرورش صدها هزار از بیماران هیرویین چرس تریاک تیرورزم وبه گرهگاه تضادهای گنجبران ورنجبران پیمانهای وارسا وناتو ودرحال حاضر به گرهگاه ناتو وشانگهای مبدل کردند . ولی درروند این کشمکشهای خونین قومی –مذهبی ، اتفاقا تاریخ درسمت وسوی منافع روستاییان مسلح کشور چرخش کرد. چراخوارهای واملاک سلطانی وشهرهای ویران وپیرامون شهرها با الهام و استفاده از شعار دادخواهانه ء ( زمین مال کسی است که روی آن کارمیکند ) به تصرف ارباب غنایم دهقا نان بپا خاسته وفرماندهان جهادی در آمد . زمینداران بزرگ بیروکراتها فاسد ورشوة خوار وسلب مالکیت کننده گان دوران استبداد استعماری واعضای خاندان سلطنتی مجبور به مهاجرت و سلب مالکیت شد ند فرآیند فروپاشی نظامات فرتو ت قبیله سالاری وزمینداری -اربابی آهنگ شتابنده یافت . با افزایش نفوس روستاها چراگاهها نیز ازسوی دهقانان وفرماندهان مسلح به زمینهای نوشکن کشتی (زراعتی ) باغ وخانه، قلعه وقصرهای نوساخت مبدل گردید با ذکر این حقایق روشن تاریخی میتوان گفت که : کوچنده گان دوسوی مرز دیورند زیر جبر کور و خشن طبیعت ، چرخ تاریخ ومبارزه ء پرجوش وخروش آگاهانه ء اجتماعی وملی مردم ؛ در آینده نه چندان دور، از دامان طبیعت بی آب وعلف وچراگاههای مواشی خویش قهرا ، بسوی فا رمهای میکانیزه زراعتی ،مالداری، شهرها ی پرجوش وخروش مراکزصنعتی فرهنگی ومکاتب شبانه (لیلیه ها ) دانشکده ها ،دانشگاهها مکاتب نیمه عالی ومدرسه ها ی دینی سمت وسو خواهند یافت و باحل بنیادی مسأله کوچنده گی، آ خرین شیوه ء زنده گی بدوی کوچنده گی در دوسوی خط دیورند نیز سرانجام ،به موزیمهای فرهنگ وتاریخ افغانستان پشتونخوا وبلوچستان وجهان سپرده خواهد شد ودرکنار همه گروهای قومی برابر حقوق افغانستان وا حد در نوسازی بازسازی وطن ویران خویش بدون ترس از اشتباه جایگاه ویژه وحقوق شهروندی خودرا خواهند یافت .
- اگرکه دست آوردهای دموکراتیک قانون اساسی وحکومت اسلامی افغانستان تشکیل احزاب سیاسی ، آزادی مطبوعات ، بیان و انتخاب نماینده گان شورا های محلی ولایتی وشهرداریها وشورای ملی وپیدایی نهادهای مدنی بود ه است ولی این دولت تاکنون خلاف حرکت شتابنده تاریخ وخواست ملیونها روستایی تحول طلب ساکن شهرها ی سیر نفوس کابل هرات بلخ کندهار ننگرهار کندز ،پلخمری شبرغان غزنه به گونه ء امیران دوران سلطه ء استبداد استعماری ، حاکمان والیان وشهرداران خود را ازمیان طالبان دیوبندی وتنظیمهای تندروساخت اداره ء نظامی پاکستان ونژاپرستان بیدرد وتندرو قبیله ها انتصاب ، و خلاف ارزشهای دموکراتیک قانون اساسی واراده ء آزاد مردم ونماینده گان منتخب آنان ، به ولایات محلات وشهرداریها ازسوی ارگانهای محلی قدرت قبیله ء حاکم ، صادر میکنند وهنوز هم سنن منسوخ و بند وزنجیرهای استبداد استعماری قبیله سالاری وبرتری جویی قومی بر شانه های مردم زحمتکش وطن سنگینی مینماید تصادفی نیست که صدای اعتراض و خشم وخروش دادخواهانه ء فرزندان اقوام تحقیر شده میهن ما علیه تفتیش عقاید قرون وسطایی رهبران سیاست فرهنگی قبیله سالاری وکوچنده گی درحال احتضار ، در رسانه های گروهی ومطبوعات درون وبیرون مرزی و در امریکا اروپا وگوشه گوشهء جهان ، درتارنماهها ، نوشته های روشنفکران روشنگران و کار آگاهان رشته های گونه گون دانش وتکنالوژی معاصر باز تاب غم انگیز دارد.
- به یک سخن همه گروههای قومی افغانستان مارگزیده گان تاریخ اند از دوران شاه شجاع تا همین امروز، طی 169سال علیرغم مبارزات دشوار و قربانیها ی تلخ ، هیچگاه ازطریق انتخابات دموکراتیک آزاد مخفی ومستقیم وخالی از تذویر وتقلب از حق حاکمیت ملی و آزادی کامل شهروندی برخوردار نشده اند .
هادی کریم قادربهیار واکرم کارگر از مثالهای زنده ء قربانیهای مبارزات انتخاباتی حوزه های پنجشیر، خانه آباد، وچاه آب بوده اند که در دوران "دموکراسی تاجدار " دراوج پیروزی وبدون هیچگونه سند جرمی گرفتار محاکمه غیابی ومحبوس شدند
-شاهان وامیران دوران استعمار افغانستان نیز غالبا ازسمر قند، بخارا ، نیم قاره هند فارس وباختر زمین ، بایک اسپ وقمچین یا کلاه و چپن صادر شده اند ، و تاج وتخت خودرا خلاف موازین دموکراسی به فرزندان ، فرزندان فرزندان وبه ا فزارها ی سست اراده ووفادار به استعمار کهنه ونو به میراث میگذاشته اند
امیر دوست محمد به هنگام تسلیم بی قید وشرط شمشیر خود به مکناتن ،
اقتباس ازخریطه ء امپراتوری بریتانیا .(کاپی توسط نقاش قهرمان بخارایی )
1) . مدرک: تاریخ تحلیلی . تأ لیف وترجمه : عبدالحمید محتاط ، صص552-553
در حال حاضر نیز تفاوت گفتار باکردار ، ظاهر وباطن خلوت وجلوة رهبران امریکایی مشرب ، باور واعتماد مردم را چون موریانه ، نسبت به مقامات رهبری کننده ء دولت ومشاوران آشکار وپنهان آنان سخت سست وشکننده ساخته است.
با بیان اینهمه کمی کاستی ها ومیراثهای ضد دموکراتیک وخجلت آور گرداننده گان بلند پایه دولت های فسادگستر افغانستان بویژه ، با شناخت روند انزوای شتابنده ء دولت اسلامی ار لایه های فقیر تهید ستا ن مهاجران اجباری وتبعید یان وآور ه گان جامعه ، اینک آن زمان فرارسیده است که : تمامی احزاب سیاسی سیکولار دارای پسوند وپیشوند ملی دموکراتیک ونهادهای طرفدار آزادی صلح ترقی وهمبسته گی ملی وعد ا لت اجتماعی ، فرایند اتحاد و حدت سیاسی سازمانی ورهبری خودرا شتاب وتحرک تازه بخشند . بر اختلافات آشتی پذیر غلبه کنند ولی اختلافات اصولی ودیدگاههای متفاوت سیاسی سازمانی وواقعیتهای سرسخت زنده گی ومبارزه را به هیچ رو، نه باید ماستمالی وپنهان نمایند یا به اساس طرحهای شماری از مبارزان "خیر اندیش " درون نهضت ملی میهنی کشور به فراموشی به سپارند. ومیان احزاب وسازمانهای که آب به آسیاب طالبان القاعده وبخش ترورستی حزب اسلامی میریزند با احزاب وجبهه های که برضد این تحریکات خودکش، بیگانه پرور و تنظیمهای تندرو ، مقاومت ومبارزه میکنند علامت تساوی بگذارند .
تجارب تاریخی مبارزات سیاسی وسازمانی احزاب سیاسی گواه این حقیقت است که اختلافی کوچک و اصولی میتواند به انحراف وحتا انشعاب یک سازمان یا حزب سیاسی منجر شود . توده ها مثلی دارند که " از ریزه بلا خیز د " واقعا که ازیک جرقه ، شعله های مهارنشدنی وسرکشی میتواند زبانه کشد وتر وخشک جنگل سبزحیات و زنده گانی را به سوزد وبه خاک وخاکستر مبدل کند
- در روشنی این باورهای آزمون یافته تاریخی پیشنهاد میکنم که : اشتراک کننده گان گرد همایی احزاب سیاسی هوادار جنبش پردامنه ء دموکراسی در قاره ء اروپا ، نیز نظرات سازند ه طرحها ی خلاق وانتقادات اصولی خودرا در زمینه ء برخورد با دولت اسلامی تک پایه ء کنونی ، صلح و جنگ ، حضور ونفوذ ناتو، بویژه درزمینهء حل معضله جنجال برانگیز دیورند ، حل مسأله کوچنده گان وبطور کلی درباره ء حل مسأله ءملی ،شکل نظام جمهوری پارلمانی ، جمهوری ریاستی شیوه اداره فدرالی یا متمرکز ، وحق مشارکت دموکراتیک مردم در حاکمیت ازطریق انتخابات آزاد سری مستقیم درمحلات وشهرداریها به ایجاز کامل وباروشنی مطرح کنند وبا حل صلح آمیز اختلاف نظرات وعبرت ا ندوزی از اشتباهات گذشته سازمانی سیاسی ورهبری در ر اه روشن فردا، با وحدت نظر وعمل به مارش ظفرنمون خود آغاز نمایند .
پاسخ روشن به پاسخهای نیروهای سازمان یافته وپراگنده ء دوران حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان
تاکنون بارها درباره موضع مشخص من ، به حیث یکی از بنیادگذاران جمعیت دموکراتیک وعضو عالیترین مقاما ت رهبری حزب دردوران حاکمیت ، پرسشهای ضروری صورت گرفته است اگرکه من پس از فروپاشی اتحادشورو ی و به دام افتادن دکتر نجیب لله رییس جمهور مستعفی ؛ برای نخستین باردید گاه ووا کنش سریع خود را دربارهء " ظهور وزوال حزب دموکراتیک خلق افغانستان " ودورنمای مبارزه فرکسیونها وحلقه های پراگنده ء حزب دموکراتیک خلق یکجا باتاریخ حزب دموکراتیک خلق وتحول ضدفیودالی وضد امپریالستی هفتم ثور و طرح برنامهء عمل گروه "افغانستان نوین " ، قبل از تأسیس " حزب افغانستان نوین " آقای قانونی نوشته ودر 11جدی 1377 خورشیدی مطابق اول جنوری 1999 م درشهر پشاور ودر شرایط بسیار دشوار حاکمیت اختناق وترور طالبانی طبع ونشر کرده ام وبه باورم پاسخ بخشی از پرسشها درهمان برهه بسیار تیره وتار مبارزه درهمین دوبخش کتاب ظهور وزوال ح.دخ.ا بازتاب روشن یافته است
- ولی ازتلخ ترین دوران زنده گی ویکربع قرن مبارزه ء حزبی من همانا دوران رویارویی نظامی دکتر نجیب لله با شهنواز تنی وزیر د فاع جمهوری افغاستان وپراگنده گی سازمانی سیاسی ورهبری حزب دموکراتیک خلق بود ه است زیرا درین وضع پیچیده دکتر نجیب لله مرا نیز درنتیجه واکنش ناکام نظامی وزیر دفاع خویش به اتهام وابسته گی به حزب اسلامی حکمتیار وحلقه های حاکمه ونظامیگر پنجاب به شیوه ء ظالمانه وتلافیجویانه گرفتار ، محاکمه سربسته ء نظامی وبه اساس تصویب 24 حوت 1368 پلنوم حزب دموکراتیک خلق افغانستان پس از 25سال مبارزه ء دشوار درون حزبی ،وشش سال وسه ماه جبس مجرد ( دردوران شاه ، سردارمحمد داوءود و زمان حضور ونفوذ اتحادشوروی درافغانستان ) ، از عضویت حزب دموکراتیک خلق افغانستان ، عضویت کمیتهء مرکزی وریاست تفتیش مرکزی ح.د.خ.ا اخراج و محکوم به اعدام وحبس ابد کرد .
- اگر پس ازدوسال واند ماه زندان مجرد وشکنجه ءروانی وجدایی ازجنبش وجامعه ؛درفردای استعفا ء وبه دام افتادن دکتر نجیب الله ، به فرمان جناب عبدالرحیم هاتف معاون اول ووکیل رییس جمهور از محبس پلچرخی آزادشدم ولی به زندان بزرگ ارباب غنا یم ،پاتک سالارا ن ، تحریک طالبان وبه جهنم غربت افتادم . درین برهه ء تاریخ نیز روند انتقال قدرت به تنظیمهای ساخت پاکستان با آ هنگ موزون ونظم آگاهانه آغاز وانجام نه یافت .گرایشهای هرج ومرج طلبانه ،بلند پروازی تعصب تحجر ،سوء استفاده ازنام تنظیمی جهادی ومقام دولتی ،نقض صریح حقوق وآزادیهای اساسی مردم ،انتقامجویی ،رهزنی راهگیری آ دم ربایی گروگان گیری غارت دارایی های عامه وقانون شکنی وبمباردمان وحشیانه ءشهرها درهرکجای کشور بویژه درشهر کابل ازسوی تنظیمها ومربیان پاکستانی و عربی وحامیان بین المللی آنان جلوه های خیلی ناخوشایند یافت جیحون وعقاب کوهی دوفرزند غیر مسلح من ، قربانی تعصبات کور و تنگ نظرانه قومی سازمانی وسیاسی شورای هماهنگی ، گرفتار، دوسال واند ما ه درشبرغان زندانی وسرانجا م به دستور جنرال دوستم آزاد شد ند ولی درهمان فضای تیره وتار بازهم به امید رهایی فرزندان زندانی ومردم خویش وآ فرینش سروده های مقاومت جویانه با رویدادهای خونین شهر کابل پنجه نرم میکردم به گونه ء مثال سرودم که :
اگر دوگوهر پاکــــــم به چاه مرگ افتاد ولی امیــــــــــد رهایی نرفته ،ازدل من
بخیــــــــــــز وزود بیا ای عقاب آزادی بسوی شهر خراب وگشای مشکل من
مگر من عشق وطن را مکیده ام باشیر مگر که معجزه باشد نهان درگل من
که زیر بار حــــــــــوادث زپا نمی افتم اگرکه آتش وخـــون است درمقابل من
" نا لهء نیلاب "
- در دوران مداخله دخالت و تجاوز طالبان القاعده و ملیشه های پا کستان، شهر کابل از"هزار جناح " زیر ضربات هماهنگ طالبان القاعده ملیشه های نظامیگران پاکستا ن وتندروان دیوبندی قرارگرفت و به گورستان آرزوهای زحمتکشان شهری ودهقا نان فقیر پیشه وران هنرمندان زنان وکارمندان لشکری وکشوری مبدل گردید . جبر خشن روزگاروتند پیچهای تاریخ مرا نیز مانند ملیونهای مهاجر اجباری به پشاورو ترکمنستان و سرانجام به ایالت واشنگتن امریکا سنگ فلاخن ساخت وتاکنون به حیث یک شخص مستقل فرهنگی وسیاسی ازطریق روزنه ء آریایی درسراشیبی عمر به قدر توان روشنگری و ازدست آوردهای سیاسی اقتصادی فرهنگی اجتماعی از مبارزات ضد فیودالی ضد استبدادی وضد واپسگرایی وازحماسه های ناتمام دهها هزار شهید نامدار وملیونها شهید گمنام راه آزادی مردمسالاری ترقی وصلح پایه دار وطن پشتیبانی میکنم زیرا تجربه ء تلخ زنده گی وزمان نشانداد که نه شاها ن ، نه امیران ، نه دکتر نجیب لله، نه طا لبان خیره چشم وملا عمر نه آخوند های ایران ، نه شیخان عرب، نه مولانا های دیوبندی پا کستان و "ناتو "با وجود سرازیر شدن ملیاردها دولار وکشتی کشتی اسلحه برای کشتار زحمتکشان ورشکسته، سیه روز وخانه خراب این سرزمین ، هیچیکی ، قادربه تأمین ابتدایی ترین خواستهای جامعه( آب ونان خشک ) واستقرا ر صلح وثبات پایه دار درکشور نیمه وحشی وگدای ما شده نه توانسته اند . با بیان موجز این واقعیتهای دردناک تاریخ معاصر ؛ به پاسخ موج نوین پیشگامان حرکت پرجوش وخروش سیاسی معاصر باصراحت میتوانم وباید بدون پرده پوشی بگویم که :
- من در 24 حوت 1368 خورشیدی از" حزب دموکراتیک خلق افغانستان" وهمه مقامات رهبری کننده ء آن به فتوای دکتر نجیب لله و شرکای آشکار وپنهان ایشان اخراج شده واصولا دیگر عضو حزب دموکراتیک خلق نه میباشم ورأی وتصمیم من هیچگونه مشروعیتی ندارد ..
ثانیا " فرکسیون خلق " نیز به چندین حزب سیاسی ،سازمان و حلقه های دارای گرایشهای مخالف ومختلف محلی وقبایلی پراگنده شده است . درین میان تنها نقش جنرال سید محمد گلاب زوی را میتوان سازنده توصیف کرد زیرا یگانه دولتمرد فرکسیون خلق بوده اند که زنجیر های قبیله سالاری را آگاهانه گسسته به اصول مبارزه ء اجتماعی حل مسأله ملی واتحاد وهمبسته گی ملی با همه گروههای قومی افغانستان واحد وتجزیه ناپذیرما هنوز باورخودرادرنظر وعمل نباخته ودوراندیشانه دردرون وبیرون پارلمان کارومبارزه میکنند .
ثالثا به کودتا ی قصری 14 ثور 1365 و به سیاست سازش وپسروی بیهوده ومعامله سیاسی دکتر نجیب لله با تنظیمهای تندرو ، واپسگرا سلطنت طلبان تمامیت خواهان وفرماندهان لگام گسیخته قومی ( تسلیمی) او باور و ا طمینان نه داشته ام وازان موضع خویش درحال حاضر نیزپشیمان نیستم دکتر نجیب لله نیز تا ملاقات شب فردای آغا ز رویارویی نظامی 16 حوت 1368 ازین موضع من آگاهی داشته اند ولی با اینهمه اختلاف نظرآشکار درهمان شب فردای رویارویی نظامی به هر دو دولتمرد قبیله های تنی واحمدزی پکتیا ،به بانگ رسا گفته بودم که هرگونه رویارویی نظامی شما در داخل حزب ودولت خیانت به وحدت حزب ،دولت قوای مسلح وحل عادلانه وصلح آمیز اوضاع افغانستان میباشد باتلخی باید یاد آوری کرد که : دکتر نجیب الله وشهنواز تنی هردو در15 حوت 1368عملا برای تها جم نیرومند علیه همدیگر تدابیر نظامی اتخاذ وسنگر بندی کرده بودند دکتر نجیب لله بعداز ظهر 15حوت 1368 دکترزیری روانشاد جنرال نظر محمد نیازمحمد مهمند واینجانب را خطاب کرد و گفت ازدوماه به این سو من خواب آرام ندارم وهرلحظه به اندیشه بمباردمان قرار گاه وخوابگاه خود ازسوی جنرال تنی میباشم ولی به شرطی میتوانم با تنی کنار آیم که از مقام وزارت دفاع برکنار و به حیث معاون نظامی رییس جمهور بامن کار وهمکاری کند . به ساعت 6 روز 15حوت و درپایان ملاقات به ما اطمینان بخشید که پس ازظهر فردا (16 حوت ) درباره ء موضع و پاسخ تنی باشما ملاقات میکنم به اتفاق دکتر زیری جنرال نظر محمد پیام رییس جمهور توسط نیاز مهمند به تنی فرستاده شد و از تنی تقاضا کردیم که به طرح دکتر نجیب لله پاسخ مثبت بگوید وگرنه کابل به تالاب خون بی گناهان مبدل میشود ولی این راز سر به مهر را هنوز نمیدانم که پیام نجیب لله وتقاضای ما به وزیر دفاع انتقال یافته بوده است یاخیر ؟ به هرحال دکتر زیری وروانشاد جنرال نظر محمد طبق فرمایش دکتر نجیب لله بعداز ظهر روز 16 حوت 1368 به دفتر من درکمیته مرکزی آمدند ولی نیازمهمند وپاسخ وزیر دفاع به وقت معین نرسید دکترزیری طبق وعده به یاور نجیب الله ازطریق تیلفون گفت که چی وقت ودرکجا بیاییم پاسخ جفسر این بود که : " منتظرباشید فعلا رفیق نجیب مصروف میباشند "
هنوز یکی دوساعت سپری نه شده بود که برفراز ارگ جمهوری و کمیته ء مرکزی بمباردمان هوایی آغا ز شد ما به منزل پایین آمدیم ساعت 5 بجه شا دروان جنرال عبدالحق داخل اتاق ما شد وگفت اینجا شرایط امن نیست " رفیق نجیب شمارا درقرارگاه ارگ خواسته است " وخودش با اضطراب فراوان بیرون شد وبیدرنگ فرمانده کندک محافظ ارگ داخل اتاق گردید اواز کهستانیان هندوکش بیدار بود مرا ازنزدیک می شناخت ومهذ بانه به من گفت شما به فرمایید ولی به دکتر زیری وجنرال نظر امرکرد که دستان خودرا بالا کنند وسلاح کمری آنان را گرفت وپس از جست وجوی دقیق توسط بیست تن از سربازان تادندان مسلح گارد جمهوری ویک موتر زره پوش مار ا تا کوته ء باغچه ء ارگ وقربانگاه نورمحمد تره کی بدرقه کردند و به فرمان دکتر نجیب لله ؛ یکی ازافسران گارد دستان مارا با دستبندهای آهنین و ظریفی بستند . دکتر نجیب لله پس از تسخیر وزارت دفاع به تبلیغات مردم فریبانه وبدنام کننده ء خود ازرادیو تلویزیون آغاز نهاد و ما رابدون هیچ سند مادی متهم به سازماندهی کودتای وزیر دفاع خویش کرد .
به گمان قوی اگر بمبارد مان از سوی هواداران شهنواز تنی آغاز نه میشد دکتر نجیب لله مارابه بهانه میانجیگیری به قصر دارلامان می فرستاد و آنگاه از چهارسو بر قرار گاه وزارت دفاع تعرض ومارا زنده یامرده گرفتار وبنام خاین ملی محکوم میکرد . درروشنی این رویدادهای تلخ وغم انگیز تاریخ ، به باورم آزموده گا ن نباید همد یگر را بار دیگر امتحان کنند . بهتر آن است که هوداران نزدیک وهمباوران دکتر نجیب لله بار سنگین امانت ونام خجسته "وطن" را به وارثان شایسته ء وادامه دهند ه گان آزاده ء سنن مبارزه غبارفقید ضمن یک گردهمایی واگذار وآیین جوانمرد ی را بجا آورند . ولی صفوف وکادرها ی ییوسته (سازمانیافته ) وپراگندهء هوادار دکتر نجیب الله ثروتها ی با ارزش سیاسی جامعه میباشند حق دارند که بگونه هشتاد حزبدارای پسوند وپیشوند ملی ی دوران طغیان شوءونزم قبیله ها کارومبارزه پیوسته وپراگنده کنند درمیان مردم بروند اتحاد کنند وحدت کنند درمبارزات انتخاباتی وپارلمانی اشتراک فعال نمایند به شورای ملی نماینده به فرستند با احزاب دموکراتیک و جبهه ها متحد شوند . ودرفرجام را ه رشد افغانستان مستقل دموکراتیک واحد وتجزیه ناپذیررا روشن وهموار نمایند.
- با بیان موجز این دلایل موجهه اصولا درین کبر سن ( هفتاد وپنجساله گی ) به هیچ حزب سیاسی پیوسته نمیتوانم ولی مایلم که تا پا یان زنده گی آگاهانه خار راه مبارزه نسل جوان نشوم و بازهم در راه روشن آزادی دموکراسی ترقی تأمین تساوی حقوق ملل و مردمان افغانستان وصلح وامنیت پایه دار منطقه وجهان مستقلانه گام نهم وتجربه های تلخ وشیرین دوران پیش وبعد از حاکمیت دموکراتیک خلق وحماسه ء نبرداجتماعی نسل بپا خاسته کنونی رابدون غرض ومرض شخصی ولی نقادانه به نویسم و به شکلی از اشکال دردسترس آینده گان قراردهم . و با خوشبینی تاریخی به سود اتحاد و همبسته گی سیاسی سازمانی ورهبری احزاب سیاسی سیکولر وجبهه های سیاسی،دارای گرایشهای نظام فدرالی ، باقلم وقدم همکاری آگاهانه وخدمت کنم وسرانجام د ر دل " خانه خورشید جهان " ، با آرامش روانی " روزگار وصل " خود را باز یا بم .
نتیجه گیری
بیک سخن درشرایط کنونی من به این باورم که ، دوران صدور انقلاب ، ضد انقلاب ،انحصار قدرت غصب قدرت از طریق نظامی ،فرماندهی شخصی ، گروهی سازمانی ،کیش شخصیت اعمال نفوذ خارجی ،روزگار مداحله ودخالت نابه هنجار بیگانه گان درامور داخلی کشورها به نقطه پایان خود نزدیک میشود .تحولات شگرف وتند پیچهای نوین تاریخ زنده گانی اجتماعی و ملی افغانستان منطقه وجهان این ضرورتها اهداف ووظایف شریفانه را دربرابر همه احزاب سیاسی جنبشهای صنفی ازجمله جنبشهای صنفی زنان جوانان کارگران دهقا نان و تمامی گروههای اجتماعی ملی شخصیهای قومی وفرهنگی و عالمان صیقل شده ء دینی ومذهبی متنفذین روشن بین محلی قرارمیدهد که :
نخست به پراگنده گی سیاسی ،سازمانی ورهبری ومقابله ورویا روی نظامی برای کسب حفظ وانحصار قدرت بیدرنگ خاتمه بخشند . - زمینهء اشتراک فعال توده هارا در حیات سیاسی وادا رهء اقتصاد دولتی بخش خصوصی کوپراتیفی ومختلط ودر بازسازی ونوسازی وطن ویران ما مساعد کنند .
- بخاطر تأمین حقوق وآزادیهای دموکراتیک مردم و ارزشهای دموکراتیک اعلامیهء جهانی حقوق بشرمبارزهء فعال نمایند .
- همزمان با مبارزه به خاطر غیرنظامی شدن وبیطرفی دایمی افغانستان ، قابلیت رزمی اردوی منظم ملی وپولیس ملی را به مقصد حفظ استقلال ملی وحدت وتمامیت ارضی کشور ارتقا بخشند .
طرحهای پیشنهادی
اگرکه برای بیرون رفت ازین وضع آشفته ء تاریخی طرحهای مشخص وروشن خودرا به اساس فراخوانهای کمسیون برگزاری گردهمایی احزاب سیاسی کشور هالند قبلا ازطریق تارنمای آریایی به تشر سپرده ام واحتمالا درآرشیف آریایی نیز محفوظ میباشند ولی عمده ترین ومبرم تر ین طرحهای راکه به حل وفصل مسایل عمومی ملی افغانستان واین دل آتشین وخانه ء خورشید آسیای بیدار مساعدت میتواند اینک باردیگر به ایجاز کامل مینویسم :
1 . - جها د مقدس علیه کشت شاهدانه خاشخاش ،خاشخاش سالاری وشرکای داخلی وخارجی و سازمانها ی تبهکار مواد مخدر،وتیرورزم بین ا لمللی ،
2.- نوسازی وبازسازی ساختارهای اداره های محلی شهرداریها تقسیمات وتشکیلات ملکی افغانستان ، براساس احکام قانون اساسی وموازین اداره فدرالی، وانتخابات آزاد مخفی ومستقیم ،
3. - طرح ضرورت تغییر نام کنونی افغانستان به جمهوری دموکراتیک افغانستان یا خراسان ،
4 . - طرح قانون مکلفیت سربازی وقانون حمل وخلع سلاح عمومی،
5. - پیشنهاد لغو فرمانهای خصومت برانگیز شاهان وامیران دوران سلطه ء استعمار بریتانیای کبیر در زمینه ء استفاده از چراگا ههای مردم بومی هزارستان غور بدخشان پنجشییر ،کاپیسا غزنه وحل شتابنده مسأله کوچنده گان ؛ به اساس احکام مواد قانون اساسی وحل سریع مسأله کوچنده گی وبادیه نشینی
6 . - حل معضله ء جنجال برانگیز خط استعماری دیور ند
7 .- غیر نظامی شدن وبیطرفی دایمی افغانستان ،به اشتراک و تضمین معتبر بین المللی کشورهای همسایه ،کشورهای عضو ایکو، کشورهای عضو ناتو ، شانگهای و بویژه با تضمین قدرتهای بزرگ دارای سلاحهای ذروی ،
8 . ضرورت تدویر جرگهء بزرگ وترمیم شماری از احکام قانون اساسی به مقصد تشکیل شورای قانون اساسی ،
9.- ترمیم قانون انتخابات شورای ملی افغانستان ،
10 .- طرح جدول زمان بندی خروج " پاسداران صلح سازمان ملل" ،
11. - پیشنهاد ،لغو وزارت قبایل وسرحدات ، وزارت مبارزه با مواد مخدر و ریاست غیرموثر مبارزه با فساد اداری ، تقویت قوء قضاییه ء واقعا مستقل وتبدیل " لوی خارنوال ثابت وسیار" ناتوان ناکام وجنجال بر ا نگیز کنونی ، 12. - پیشنهاد تشکیل قوای سرحدی نوین افغانستان به فرماندهی دگرجنرال ، خدایداد وزیرکنونی مبارزه با مواد مخدر، تاسرجشمه مافیای تبهکاربین المللی را با انضباط آگاهانه ولی محکم نظامی اندکی ازکثیر خشک بتواند،
13 . پیشنهاد تشکیل فرهنگستان در چهارچوب اکادمی علوم
14 -. پیشنهاد نشر بانکنوت کم از کم به دوزبان رسمی افغانستان ،
15 :- درنهایت طرح ضرورت سرشماری شفاف احصاییه ءنفوس افغانستان بدون هرگونه تقلب وتذویر وآغازفرایند انتخابات ریاست جمهوری وشورای ملی ، فهرست ناقص طرحهای پیشنهادی ای است که درین برههء تکامل تاریخ به حل وفصل داغ ترین مسایل عمو می جامعه چندین قومی وقبایلی افغانستان وبه صلح وامنیت پایه دار ورشد ملت ودولت مستقل ملی افغانستان واحد وتجزیه ناپذیرما پاسخ لازم گفته میتواند .
برای نیل به این اهداف روشن سیاسی سازمانی ملی بین المللی اجتماعی وفرهنگی
با خوشبینی تاریخی میتوان این شعارهای موزو ن را زمزمه کرد که :
همبسته گر شوید
پیکار اگر کنید
پیروز میشوید
با عرض حرمت
اکادمیسین دستگیر پنجشیری
ایالت واشنگتن –امریکا
19 ماه اپریل 2008 م