اکادمیسین دستگیر پنجشیری
گر بذر امید میفشانی بزمین
یانخل امید می نشانی بز مین
نومید مشو ز رویش دانهء نو
فردای دگر ریشه رسانی بزمین
"فروغ هستی"
" پشتوستیزی وفارسی ستیزی از کجا آب میخورد "
" لطیف پدرام ومخالفانش درمنگنه ء قضا وت آزاد "
" کابل پرس " درپنجشنبه مورخ 25سپتمبر 2008 ،مقالتی را پیرامون " پشتوستیزی وفارسی ستیزی ازکجا آب میخورد و لطیف پدرام "
" و مخا لفا نش درمنگنه ء قضاوت آزاد " را به خامه نویسنده ء محترم "سید احمد خوشیوال " طبع ونشرکرد . درین مقاله چند سطری ازکتاب موألف ظهور وزوال ح.دخ.ا درمورد گروه روانشاد مولانا بحر الدین " باحث " ( باعث ) به این الفاظ وواژه ها نقل قول واقتباس کرده اند .
" دستگیر پنجشیری موألف کتاب ظهور وزوال حزب ... درمورد گروه "باحث " مینویسد که بعداز کودتای خلقی وی موظف شد تا با رهبری گروه باحث که خود باحث ومعاون وی حفیظ آهنگر پوربود درزندان دهمزنگ ملاقات نماید . نه تنها به رهایی محض قناعت نداشتند بلکه خواها ن این بودند
که رژیم جدید خلقی ، قیام آنان را در زمان داوود برسمیت شناخته ، آنهارا بحیث قهرمانان راه آزادی با امیل ( حمایل ) کردن گلها ،درمیان کف زدنها وشور وشعف انقلابی از زندان آزاد سازند .دستگیر پنجشیری میگوید که قبولاندن همچو یک شرط بلند پروازانه درزمان امین که ماه عسل قدرتش به پایان نرسیده بود کاملا بیجا واحمقا نه بود ..."
باید توجه محترم خوشیوال را به این واقعیت تلخ جلب کنم که به هنگام نقل قول واقتبا س بجا ی نوشته وروایات من با دریغ ودرد سخنان خیلی گزنده وحقارت آمیزی را درحق زنده یاد مولانا " باعث " (باحث ) وگروه جانباخته گان او روا داشته وبه اصل حفظ امانت سخت جفا روا داشته اند زنده یاد مولانا بحرالدین باعث باری درسال 1349 به هنگامیکه محصل دانشکده ء شرعیات دانشگاه کابل بود وبار دیگر در آخرین سال ودوران زوال سلطنت محمد ظاهرشاه بامن در زندان مجرد قلعه ء کرنیل زندانی بود وپس از قیام مسلحانه 26 سرطان وسقوط سلطنت در16اسد 1352 رهایی یافت چونکه باتیغ قلم نویسنده ء محترم کابل پرس هم
مولانا باعث وهم من یکسان زخمی شده ایم اینک متن نوشته ء خودرا پس از توضیح موجزی از صفحه 175 بخش اول کتاب ظهور وزوال ح.د.خ.ا بدون هیچگونه آراستن وپیراستن نقل میکنم تاخواننده ء محترم میان متن کامل کتاب وخنجر خونین محترم "خوشیوال " داوری داد خواهانه نمایند .
درگرما گرم پیروزی قیام هفتم ثور 1357 ، چها رده هزار زندانی محابس افغانستان دوران سلطنت وجمهوری محمد داوود ، به موجب مصوبه ء کمیتهء مرکزی حزب دموکراتیک خلق افغانستان و فرمان رییس شورای انقلابی از حبس آزاد شدند . در ترکیب زندانیان دوران آ خرین روزهای نظام سلطنتی جز آفتابه دزدان کیسه بران کودکان یتیم کارگران دهقانان پیشه وران کارمندان پایین رتبه ءدولت زندانیان سیاسی وزحمتکشان و طن یک فیودال قاچاقبربزرگ و رشوه خوار مشهور وبیروکرات فاسد به نظر نه میرسید به تعبیر دیگر در آن برههء تاریخ دولت نیمه فیودالی وقبیله یی آل یحیا ، افزار و آلت شکنجه وعذاب طبقات واقشار زحمتکش ومردم زیر ستمهای اجتماعی قومی ومذهبی وطن بوده است درمیان این زندانیان ازبند رسته یکی هم بابه غازی عسکر قطعه شاهی ارگ شاه امان لله ودیگری بابه بیتاب گلبهاری بود که به اتهام دوستی با امیر حبیب لله کلکانی و آتش افروزی قبر محمد نادرشاه هریکی 44 سال عمر عزیز خودرا درزندانهای استبداد کبیر وصغیر خاندان سلطنتی سپری کرده وچون پولاد آبدیده شده بودند
به هر حال اعضای کمیتهء مرکزی ووزیران حکومت جمهوری دموکراتیک افغانستان موظف شد ند تا ضمن گردهما ییها ی باشکوه وقراأت فرمان شورای ا نقلابی رهایی محبوسان را درتمام ولایات اعلان کنند .
نخستین جلسه ء باشکوه در محبس عمومی دهمزنگ سازمان داده شده بود
دران محفل فرمان شورای انقلابی ج.د.ا توسط نخست وزیر حفیظ الله امین قرأت شد و آزادی زندانیان دهمزنگ را به نماینده گی حزب ودولت به زندانیان نیمه جان تبریک گفت وآزادی این فرزندان دربند وزنجیر توده ها را یکی از دستاوردهای تحول انقلابی ثور ا رزیابی کرد سپس مرا اجاز ه دادند که رهایی همزنجیران خویش را به ایشان تبریک بگویم من یگانه وزیری بودم که درحوزهء انتخاباتی پنجشیر ( درسال 1348 خورشیدی ) به اتهام تحریک مردم به قیام علیه نظام سلطنت مطلقه به دستور شخص محمد ظاهر شاه و جنرال سردار عبد لولی نزدیک به پنجسال جوانی خودر ا به اتهام تحریک مردم به قیام علیه نظام سلطنتی در زندانهای کاپیسا ، قلعه ء جدید وقلعه کرنیل دهمزنگ سپری ودرد زندانیان را تا مغز استخوان احساس کرده بود م . پس از تحول ضد فیودالی هفتم ثور روزنامه ء ملی انیس رساله افشا ء گرانه ء مرا درباره ء زندانهای عصر کیهان درهفت شمار ه پیاپی به نشر سپرده بود درین روز تاریخی افراطکار یهای مستبدانه ء زندانهای استبداد استعماری امیران وشاهان را موبه مو به همزنجیران افشاء گری نمودم اشک شوق خوشه خوشه از چشمان ازبندرسته گان تاریخ سرازیر میشد سخنانی که از ژرفای فاجعه ء قرن بیست وازدل کوته های قفل بیرون می آمد بردلهای آزاده گان می نشست وباکف زدنها واشک شادی زندانیان ازبندرسته ء دهمزنگ استقبال میشد
متن طرح رها یی گروه زنده یاد مولانا باعث
" پس از ختم سخنرانی ودرچنین فضای پراز جوش وخروش طرح رهایی گروه مولانا باعث وحفیظ آهنگرپورا نمودم حفیظ الله امین به رهایی آنان موافقه کرد . بیدرنگ به روانشاد مولانا باعث وخفیظ آهنگر پور پیغام فرستادم که کالای خودرا جمع کنند وداخل صفوف زندانیان از بندرسته شوند
ولی این انقلابیون با بلند پروازی ، انتظار وتوقع برحق اما بسیار خوشبینانه حاضر نشدند که با زندانیان جنایی یکجا آزاد شوند . منطق آنان این بود که اگر قیام مسلحانه ء شما علیه دولت سردارمحمد داوود مشروعیت دارد مقاومت مسلحانه ء ما نیز مشروعیت داشته است وباید ضمن فرمان جداگانه رییس شورای انقلابی آزاد شویم
مولانا باعث که مرد جزمی واراده گرابود با وصف تقاضاهای مکررم از موضع خود عقب نشینی نکرد . حفیظ پنجشیری که ضربات آهنگرانه را از پدر ونیا کان آهنگر وکاوه های اساطیری خراسا نزمین به میراث برده بود گفت که گرچی سخنان شما دلسوزانه وعاقبت اندیشانه است بازهم وحدت خودرا خدشه دار نه میکنیم "مرگ بایارا ن جشن است" و تلاش کنید که با عزت وافتخار مارا از زندان سلاطین بیرون نمایند ...´"
خلاصه مارش ستمدیده گان ازبندرسته با تشریفات ویژه از زندان عمومی دهمزنگ آغاز گردید همه دروازه ها به روی زندانیان ازبندرسته گشایش یافت ،موزیک شهرداری کابل بایونیفورم سرخ روزهای جشن آزادی ، سرود "میهن آزاده گان " را مارش کنان زمزمه میکرد زنان ومردان درجاده ء عمومی با شادمانی وکف زدنها باسیلاب خروشندهء زندانیان ازبندرسته یکجا میشد ند تا در پای منار عبدلوکیل خان در جشن به آتش کشیدن اوراق زندانیان دوران استبداد کبیر وصغیر وآزادی بی قید وشرط فرزندان استبداد کوفته ء مردم وطن خویش اشتراک فعال نمایند ولی مولانا باعث ازین فرصت مساعد بادریغ ودرد استفاده ء خلاق نتوانست واز شرایطی که به همکاری آقای عبدالحکیم شرعی وزیر عدلیه و دادستان کل برای معالجه ء اودر بیمارستان علی آباد فراهم شده بود استفاده نا درست شد وزمینه ء فرارمولانا مهیاگردید ولی نیروهای امنیتی اوراازخانه ء دوستانش درخیرخانه گرفتار وبدون محاکمه وحکم محاکم با او به اصطلاح آنروزگار برخورد "انقلابی! " کردند این برخورد غیر قانونی میرغضبان حفیظ الله امین همرزمان مولانا باعث را تلافی جوتر وخشمگین تر ساخت واقدام به عمل متهورانه تر دیگری کردند و " د ابس " سفیرکهنکار ایالات امریکارا به گروگان گرفتند ولی عملیا ت آنان توسط نیروهای واکنش سریع حفیظ ا لله امین ناکام شد سفیر کبیر و گروگان گیران یکجا با همرزمان مولانا باعث کشته شدند وازهمان آخرین روزهای 1357 خورشیدی مناسبات دیپلوماتیک افغانستان وامریکا درعمل گسسته شد وکشورما شوربختانه به یکی از بسترهای داغ وگرهگاه تضادهای حاد منطقه وقربانگاه ملیونهای کودک زن و مرد بیگنا ه ومهاجران اجباری مبدل گردید وملیونها انسان صلحدوست وطن قهرا محکوم به گروگانان ابرقدرتها دورونزدیک وشرکای منطقه یی آنان شد ودرپنجه های خونین تعصب وتوحش طالبانی افتاد .اسیر حقیر وفقیر گردید وهنوزهم این قساوت وسنگین دلی با ابعاد گسترده تری درگوشه گوشهء وطن "خونین کفنان" بیداد میکند
این مطا لب ضروری نیز شایستهء گفتن است که نخست خلاف آنچه سیدقاسم رشتیا درصفحه341 کتاب خاطرات سیاسی خویش نوشته اند ؛ درنهضت علمای دین مولانا باعث دروازی سخنرانی آتشین کرده بوده اند ،نی مولانا باحث هراتی و ثانیا درمقالت محتر م خوشیوال نیز این اشتباه تکرا ر ومولانا بحرالدین دروازی ، خلاف متن نوشته ء من به تخلص " باحث " یاد شده اند .
وثالثا به اساس نوشته های اقای بیژن آبادی مولانا "باعث " دران هنگام عضو " محفل انتظار " بود ه اند وبه هیچ جریان دیگری پیوند سازمانی وسیاسی نداشته اند ودرفرجام مغایر نوشته های موء لفان "خاطرات سیاسی سیدقاسم رشتیا ، دههء دموکراسی صباح الدین کشککی ... ، وآقای خوشیوال دردهه ء دموکراسی شاهانه درافغانستان هرگز سازمانی بنام " ستم ملی " ازسوی زنده نام محمد طاهر بدخشی ومولانا باعث پایه گذاری نشده بود این نام به مقصد ماستمالی ستمهای اشراف فیودال و اشرافیت قبیله ها ازسوی افغان ملت وطرفداران حفیظ الله امین وسپس مشاوران شوروی ترویج شده بود درین زمینه در آینده معلومات مستند دیگری به نشر خواهم سپرد شاد و از " خود کشا ن " ،افزارهای خیره چشم القاعده ونظامیگران پا کستا ن نیرومند تر باشند
باعرض حرمتاکادمیسین دستگیر پنجشیری
ایالت واشنگتن - امریکا
29 سپتمبر 2008 م برابر به 7میزان 1387 خورشیدی