گل آقا عمرزی
نيمی از من خود خواهی کم شود ملت سالها فارغ از استبداد خواهد شد
به همگان معلوم است که در عرصه سياسی در سطح ملی و بين المللی دگرگونی های بيشماری بوجود آمده است. لهذا در همه موارد سياسی توجه جدی خويش را بايد معطوف ساخت ، بخصوص تغييرات و دگرگونی های سياسی که در يک عده از کشورهای سوسيالستی ديروز و تبارز عدهً از کشورها در امريکای لاتين ، برعلاوه طرح ها و نظريات در مورد وحدت نيروهای ملی و دموکراتيک در داخل کشورها و همبستگی بين المللی بخاطر مبارزه برضد هرگونه ستم و تبعيض نژادی و رهايی انسان زحمت کش از استثمار و بی عدالتی ، تضمين صلح برای انسانها وغيره که هر يک از اينها به مسايل داغ و مبرم قابل بحث مبدل گرديده است.
لذا هر آنکه سياست ميکند و ميخواهد به قدرت راه باز نمايد ، ايجاب مينمايد تا يک تحليل عميق قبل از آنکه خود و دوستان خود را به نابودی مواجه سازد، طرح ايجاد يک حزب سرتاسری نيرومند ملی و ديموکراتيک را در جامعه پياده نمايد. برای تحقق اين امر یايد با کار وسيع مشترک در جامعه اعتماد مردم را کسب کرد زيرا وقت زياد را نخواهد گرفت که نيروهای خارجی کشور مارا ترک خواهند کرد و به خاطرجلوگيری از دست و پاچه شدن از همين حالا افغانها تصاميم خويش را مشترک نمايند.
موضوع نفوذ در جامعه يکی از عمده ترين بخش کار احزاب دموکراتيک محسوب ميشود. بايد متوجه بود که يکی از مسايل مهم رهبری جمعی توانمندی معنوی رهبری و اعضای حزب آن است. اشخاص و افراديکه در رده های بالا و پائين حزب قرار دارند با استفاده از توانمندی های معنوی خويش بطور جمعی همديگر را ياری ميرسانند و اين اصل زمانی صدق ميکند که بخاطر آرمانهای مردم جامعه صداقت وجود داشته باشد.
من توجه دوستان را به يک مطلب جلب مينمايم و آن اينکه در افغانستان بيشتر از 90 حزب وجود دارد. هرگاه از اين احزاب سوال شود که برای مردم غريب ، مريض و دربدر افغانستان چه ميخواهند ، همه به يک صدا جواب ميدهند : صلح ، صحت ، نان ، دوا، لباس ، تحصيل و انواع وعده های ديگر ...
ولی زمانيکه مردم سوال ميکنند و ميپرسند درحاليکه اهداف اکثريت شما يک چيز است ، پس چرا متحد نمی شويد و يکجا کار نميکنيد ؟ اين وقت است که عدهً ازاين مغز های متفکر چشم به زمين ميدوزند و مسلم است که در برابر مردم جوابی ندارند. اينجاست که آنها حملات را بر يکديگر آغاز مينمايند و تا ميتوانند به آدرس يکديگر ناروا ميگويند.
هرگاه با يکپارچگی و ايمان واحد بطرف تحقق آرمانهای وطن خود حرکت نماييم ، مردم اعتماد مينمايند ولی در صورتيکه حلقات سياسی در بين خود به افتراق ادامه بدهند ، مردم به هيچ يک ازاين احزاب اعتماد نخواهد کرد. من يقين دارم که مردم در وجود يک حزب وسيع سرتاسری ارمانهای خود را می بينند و جای پای برای خود می يابند. مطمئن باشيد، احزابيکه درجامعهً ما بصورت متفرق کار نمايند مورد اعتراض وسيع توده های مليونی جامعهً ما قرار دارند و در مدت کوتاه اعضا و رهبری اين احزاب روزبروز ضعيف و در ساحهً سياسی منزوی و به آشفتگی روانی مبتلا خواهند شد.
ما از لحاظ سياسی وضعيت کشورهای همسايه خويش را بايد ارزيابی نماييم. روابط اين کشورها را بايد با اروپا و امريکا بررسی نمائيم که کدام يک از اين کشورهای همسايه ميتوانند با افغانستان روابط حسن همجواری داشته باشد. برعلاوه از دير زمان به اينطرف در همسايگی افغانستان اسلام سياسی حاکم است. از اين قسم سوالات زياد وجود دارد که بايد در نشست های مشترک دوستان حل گردد.
روابط ما در موارد مختلف منطقه و کشور، طوری در نظر گرفته شود که منافع کشور خود را تامين کرده بتوانيم. لذا منافع کشور را هيچ حزب به تنهايی نميتواند تامين نمايد. بناء تاسف به آنعده از دوستان که به صدای مقدس وحدت و همبستگی لبيک نميگويند.
ما بايد کار خويش را طوری طرح نماييم که حتی بعضا بتوانيم با آنهائيکه نمی توانيم کنار بياييم حد اقل به يک تفاهم برسيم و اين دروازهً تفاهم باز گذاشته شود. اين شيوهً کار دلالت به وسعت نظر ما در ساحهً سياسی خواهد کرد. هرگاه نتوانيم حلقات ازهم گسيختهً زنجيری را دوباره وصل نماييم در آينده پشيمانی سودی نخواهد داشت.
ما در وضع کنونی بخاطر منافع عليای کشور حاضر به انجام وظايفی که ازعهدهً آن برآمده بتوانيم در ارتباط به همبستگی نيروهای ملی و دموکراتيک هستيم ولی آنعدهً که به اين صدای ما جواب مثبت نميدهند ، هرگاه فرصت دست داشته را از دست بدهند وطنپرست ها به هيچ کس دلسوزی نخواهند کرد.
به اطمينان کامل ميگوييم که بالاخره يک نيروی متشکل بوجود خواهد آمد که کشور را از پرتگاه نجات بدهد. عقيده و طرز تفکر انسانی ما را هيچ کس نابود کرده نميتواند. بايد علاوه کرد که تنها ما خوب نيستيم بلکه ديگران هم وجود دارند که شايد بهتر از ما باشند. ما که ادعای خوب بودن داريم بايد چنان عمل نيک را سازماندهی نماييم تا ديگران را در مذاکره و مفاهمه متحد سياسی خويش سازيم و شريان زندگی سياسی را تقويت نماييم و تصوير يک سياست معقول را به غرض مطالعهً ديگران ارائه بداريم تا بتوانيم چگونگی نطريات ديگران را درپرتو مطالعه نظريات خويش دريابيم.
بايد ياد آور شد که طالب ها به همان ترتيب که در قدم اول در سراسر افغانستان قدرت را بصورت عام و تام بدست آوردند و بعد از يک سلسله برخوردها صحنه را ترک گفتند و به يکبارگی ناپديد شدند ولی حالا باز در ساحهً نظامی به غرض گرفتن قدرت وارد ميدان نبرد گرديده اند. منابعی که طالبان را از هر نگاه تمويل مينمايد آرام آرام زمينه را مساعد ميسازند تا طالبان اين بار با لباس و چهرهً جديد در قدرت سهيم شوند و به جهانيان وانمود نمايند که فشار نظامی طالبان بود که دولت افغانستان حاضر به پذيرش طالب به مذاکره گرديده و در آينده سهم خود را در دولت خواهند داشت. فراموش نبايد کرد که طالبان نيز تشکيل و تنظيم خود را دارند ، لهذا زمينهً ورود طالبان در دولت فراموش ميشود.
حزب اسلامی به رهبری حکمتيار که در وضع کنونی با طالب به شکلی از اشکال در ميدان جنگ در مقابل دولت قرار دارد ، به گمان اغلب بعد از ورود نيروهای پيشقراول طالبان به دولت ، نيروهای حکمتيار وارد مذاکره خواهد شد. نيروهای خارجی ميخواهند در هر گروه اشخاص و افراد ريزرف خود را داشته باشند. اما در شرايط موجود در ارگانهای مختلف دولتی نيروهای ريزرف به جا های مختلف کليدی نصب ميگردند ، علت آن اينست که از يک طرف زمامداران ميخواهند شرايط موجود دولت را حامی دموکراسی معرفی نمايند و از جانب ديگر به وابستگان خود مکافات بدهند. به عقيده بنده ، همينکه افغانستان آزمونگاه شرق و غرب گرديده و سلاح های کشورهای مختلف دراين کشور فقير مورد آزمايش قرار ميگيرد و زمانی خواهد رسيد که هميشه اين سلاح ها از آزمايش خواهندبرآمد ، همه نتايج خويش را با خود خواهند داشت و پلان ها تغيير خواهد کرد.
به عقيده بنده ، اين وقت است که بحران به شکل ديگری دامنگير مردم مصيبت زدهً ما ميگردد. زمينه برای ورود نيروهای متخاصم در درون دولت فراهم ميشود ، عدم مصئونيت بدتر از حال خواهد بود.
هرگاه يکبار ديگر از سلاح های ذخيره شده که نزد اشخاص و افراد قدرتمند موجود است ، در مقابل همديگر استفاده گردد ، کار وطن ما به کجا خواهد کشيد ؟ مسلما که در جنگها صاحبان زر و زور نمی برند یلکه در همه شرايط خون توده های زحمتکش ميريزد.
بازهم مکررا تاکيد مينمايم که مسئوليت نيروهای چپ دموکراتيک بيشتر از ديگران است تا هر چه زود تر بدون ضياع وقت دست به کار شوند و زمينهً تفاهم و همبستگی را فراهم سازند.
همه دوستان ميدانند که سرمايهً بزرگ انحصاری ، سرمايه های کوچک ملی را می بلعد. هرگاه نيروهای چپ دموکراتيک بصورت پراگنده و کوچک به کار خود ادامه بدهند ، از طرف ساير نيروهای متخاصم در صحنهً سياسی مورد ضربه قرار گرفته و نابود ميشوند. بايد نيروهای چپ دموکراتيک از طريق تشکل خود به جهان نشان بدهند که بدون سهمگيری نيروهای چپ دموکراتيک ثبات در جامعه تامين شده نميتواند.
فراموش نبايد کرد که عدهً خود را با داشتن تفنگ و تانگ بالای ديگران تحميل ميکنند و برای خود جای پای در دولت می يابند ولی نيروهای دموکراتيک با شمشيرعقل و خرد و همبستگی به نمايندگی از ملت افغانستان در دولت بايد راه يابند. کوتاه انديشی را به گورستان تاريخ بسپاريم. تلاش نماييم تا بخاطر رسيدن به اهداف عالی سياسی خويش پيشقراول باشيم و اساس گذاربرنامه های مدرن سياسی باشيم. بايد روشن شود که ساختار سياسی افغانستان برکدام پايه ها استوار باشد. عدهً از حلقات و گروه های سياسی از توضيح اين مطلب طرفه ميروند ، بايد توضيح شود که اينگونه ساختار ها از کدام طريق و چگونه آبياری شود.
افغانستان دارندهً يک موقعيت خاص ستراتيژيک در منطقه ميباشد. به همين لحاظ است که به مرکز آزمايش سلاح های مختلف کشورهای مختلف جهان مبدل گرديده ، چون جهانيان در طول تاريخ از افغانستان و مردم آن شناخت کامل نداشتند و حالا نيز اين شناخت را ندارند. بناء کشورهای مختلف جهان که در افغانستان قوت های نظامی خويش را پياده نموده اند در مورد ايجاد يک ستراتيژی واحد بين خود به توافق نمی رسند. بارها تاکيد گرديده است که اين شناخت جامعه فقط از عهدهً نيروهای خردمند و دموکراتيک ميتوانند بدر شوند.
در افغانستان ، که در وضع کنونی استقلال و تماميت ارضی اش با خطر بزرگی روبروست ، زمينه رشد اشخاص و افراد تصادفی در سياست بسيارمساعد است ، چون درين وضع خراب جامعه ، با خطر بزرگ تصاميم گيری های عجولانه و غيرمترقبه ، باعث خرابی بيشتر اوضاع ميگردد. بخاطر جلوگيری از تصاميم غلط از همين حالا جلو حادثه را قبل از وقوع حادثه بايد گرفت و يک اتحاد و همبستگی ناشکن را در جامعه سازماندهی کرد تا از يکطرف با تمام حالت های خراب در جامعه مقابله کرده بتواند و از جانب ديگر صحت طرز تفکر دموکراتيک را يک بار ديگر در عمل نمايان سازد.
اوليت کار ما را بهبود بخشيدن وضع نا هنجار و ارتباط بين نيروهای ملی و دموکراتيک تشکيل ميدهد. لذا کار اساسی ما بدور آن محور و اهدافی بايد بچرخد که برای همگان قابل درک باشد. مطالب سياسی را طوری که هست بايد برای مردم تشريح کرد و نبايد آنرا وارونه جلوه داد.
همه ميدانند که تکنالوژی جديد جهان را به سرعت به پيش ميراند ولی فراموش نبايد کرد که مصونيت به همان پيمانه روز به روز به خطر مواجه ميگردد ولی متاسفانه عدهً از حلقات و گروه های سياسی نظر مشخص در مورد حال و آيندهً کشور خود ندارند و فکر ميکنند به هر اندازهً که آب گل آلود شود بهتر ميتوانند ماهی بگيرند.
ما در جامعهً خود به صراحت مشاهده کرده ميتوانيم که عدهً کثيری از حلقات سياسی بين خود وجوه مشترک دارند ، تلاش بايد کرد که اين نيروها را بدور همين وجوه مشترک جمع نمود و نبايد گذاشت که تيرهای به عاريت گرفته شدهً زهر آلود از دشمن را عليه برادر و خواهر همسنگر ديروز ، امروز و فردای خود پرتاب نمايد. اگر ميخواهيم که منطقی و انسانی سياست نماييم ، يک جادهً وسيع را بايد باز نمود تا بتوانيم تمام نيرو ها و طبقات زخمتکش واقشار مختلف جامعه را دراين جاده با خود داشته باشيم. در قدم اول ضرورت به يک تشکل وسيع نيروهای ملی ، دموکراتيک و چيز فهم که بتوانند مسايل سياسی را خردمندانه تحليل نمايند ، داريم. در صورت عملی شدن اين مطلب و ايجاد يک قوت بزرگ و سوق آن در جادهً وسيع ، ميتوانيم در صحنهً سياسی برعليه هرگونه لجام گسيختگی ها ، بی عدالتی ها ، انواع و اقسام قانون شکنی ها به مبارزه برخاست. درغير آن به کاسه ليسان ، سازمانهای غيردولتی ( انجوها ) مبدل خواهيم شد.
ابتکار و خلاقيت در وجود اشخاص و افراد نظر به زحمت کشی و پشت کار آنها متفاوت است. شايد عدهً کثيری از حلقات و گروههای سياسی از لحاط نظريات با هم شباهت داشته باشند ولی مسئلهً اساسی دراينجاست که تفاهم وجود ندارد لهذا نحوهً اجرای کارها و چکونگی برخورد با قضايا متفاوت است و درعين زمان سطح تحليل و برداشت از جامعه نيز متفاوت است. اينجاست که يکی بطرف اصل حقيقت نزديک ميشود و ديگری نسبت تعيين روش غلط به بيراهه ميرود. هرگاه کار واحد صورت گيرد ميتوان اشتباهات را از سر راه برداشت.
دانش علمی و عملی ، درک درست از قوانين و شناخت از جامعه در ساختار شخصيت انسانها بخاطر رهبری جامعه نقش دارد. چقدر خردمندانه خواهد بود که بايک فرهنگ انسانی بطرف منافع عليای کشور با يک تفکر منطقی عممل نماييم و دراين راه همگان يکجا برويم تا نسل آيندهً جامعهً ما نيز شاخچه های سرخ لاله را دراين فرهنگ عالی انسانی علاوه نمايند.
همانطوريکه برای يک دولت در اجرای وظايف ساحه گاهی کوچک ، زمانی وسيغ ميشود ، به همين ترتيب ساحهً کار در مورد همبستگی نيروهای ملی و دموکراتيک ، گاه وسيع و گاه تنگ است. در ارتباط به کار بين نيروهای ملی دموکراتيک بايد گفت : چون موضوع نزديک شدن نيروها بروی اهداف انسانی استوار است ، منافع عليای کشور نيز مورد بحث است ، بناء برخورد با اين قضايا از دريچهً تنگ و تحليل محدود عامل کار را محکوم ميسازد. هر گونه تنگ نظری و برخورد نادرست بسته به عدم درک و دانش اشخاص و افراد است که از تحليل منطقی وضع کنونی جامعهً ما برخوردار نيستند.
من پيشنهاد می نمايم که نيم از من خودخواهی ها کم شود تا ساحهً کار بين نيروهای ملی و دموکراتيک وسعت داشته باشد. در نتيجه چرخ جنبش دموکراتيک به کام نيروهای دموکراتيک خواهد افتاد و بالاخراه ملت سالها فارغ از استبداد خواهد شد و همگان برابر به نقش خود در جامعه در قدرت سهيم خواهند شد.
درين اواخر در اروپا صدا های دلچسپ به ارتباط اتحاد و همبستگی بين نيروهای ملی دموکراتيک مطرح گرديده که برای هر يک از اعضای سابق حزب وطن ( ح د خ ا ) قابل تمجيد است و همه سالها برای اين امر انسانی از صميم قلب تلاش نموده اند. ولی نا گفته نبايد گذاشت که بعضا با موضوع وحدت وهمبستگی با بی تفاوتی و غيرمسئولانه برخورد صورت می گيرد. من به هيچ يک از احزاب سياسی از لحاظ تشکيلاتی متعهد نيستم ولی مسئوليت بزرگ را در دفاع از وطن ، استقلال و تماميت ارضی کشور خود عهده دار هستم. تا جان به تن دارم از شرافت ، عدالت و زندگی انسانی مردم کشور خود دفاع مينمايم ولی به هيچ کس اجازه نبايد داد که الفاظ و کلمات ناسنجيده سياسی را به غرض اغوای ديگران مورد آزمايش قرار دهند. سياست علم است و نبايد آنرا بدنام ساخت. چرا يک عده احزاب سياسی ، حلقات ، گروه های مختلف ، شخصيت های مستقل سياسی با چگونگی تدوير جلسه 19 اپريل با شک و ترديد برخورد می نمايند. آيا گردانندگان اين محفل با شکوه متوجه برطرف نمودن اين شکايت ها شده اند ويا اينکه از دريچهً خود محوری برخورد می نمايند که عده کثيری مستقل انديشان مخالف جدی خود محوری ها می باشند. هرگاه برای رفع اين نقيصه توجه جدی مبذول نه گردد ، من حق دارم بگويم که خودمحوری انحراف از تعهدات است و نتايج کار منفی خواهد بود.
با تجاربی که از جهان داريم دولت ها حاضر نيستند ديگران را در قدرت سهيم سازند تا اينکه فشار بالايش وارد نشود و اين فشار ازطريق حلقات خورد و کوچک فقط ضايع کردن وقت و فريب ديگران است. احزاب منطقوی و محلی از عهدهً کار برآمده نميتوانند ، فقط حزب سرتاسری و افغانستان شمول ميتواند از عهدهً اين چنين کار بزرگ موفقانه بدر شود.
هالند
8ـ 4ـ 2008