محمد محسن نظری
اقای حکمتیار! پایان مخالفت شما، بهترین خدمت شما
اخیرأ گلبدین حکمتیار، رهبر حزب اسلامی افغانستان ، نامه ای را عنوانی باراک اوباما رییس جمهور جدید امریکا، دربرخی از رسانه های انترنتی به نماینده گی و ازآدرس ملت و مردم افغانستان به نشر رسانده است.
نکته قابل بحث و جالب دراین پیام حکمتیار که عنوانی باراک اوباما تحریر گردیده این است که آقای حکمتیار خود را در این پیام نماینده ،وصی و یک شخصیت بزرگ ؛با نفوذ و قابل احترام مردم افغانستان به رییس جمهور امریکا معرفی کرده است .
حکمتیار در حالی خود را نماینده ملت افغانستان معرفی می نماید که مردم، از دیرزمانی علاقه دارند تا در فضای صلح و امنیت زنده گی نموده و دربازسازی کشور سهم بگیرند؛ اما یگانه مانع ، در سیاست های سالهای اخیردر کشورتنها حکمتیار بوده است. که به نحوی از انحا بانظام های حاکم، مخالفت نموده وهیچگاهی، جز احراز قدرت و موقف، به خاطرمردم و ملت افغانستان با هیچ گروهی کنارنیامده است.
به همین نسبت چنانچه ازمتن پیام حکمتیار به اوباما برمی آید، او ازطالبان وشبکهء القاعده نیز دل خوش نداشته است؛ زیرا به عقیده حکمتیار، اگرامریکا طالبان والقاعده را نابود سازد. بازهم مقاومت ملت افغانستان در برابر نیروهای اشغالگر ادامه خواهد داشت. این تعبییر حکمتیار این مفهوم را افاده می کند که گویا، نماینده ملت او، ملت همانا افراد متعهد به حزب اوست.
این یک حقیقت آشکاراست که درحال حاضر، حکمتیار وطالبان یک هدف مشترک (مخالفت با دولت مبنی بر خروج نیرو های خارجی از کشور ) را دنبال می نمایند؛ اما اینکه چرا این دو گروه مخالف عمده دولت، در یک صف و تحت رهبری واحد عمل نمی کنند.دلیل اصلی، همانا خود خواهی حکمتیاراست که او نیز مانند طالبان قیادت ورهبری گروهی دیگر را بالای خودش نمی پذیرند.
اما اینکه اهمیت ، پیام اخیرحکمتیار به اوباما ،تا چه حد خواهد بود و از جانب دیگر آیا این پیام اوباما می تواند در قصر سفید کیس مردمی به حکمتیار ببخشد ؟ ایجاب می نماید ،تازه واردان قصر سفید به گذشته حکمتیار و سیاست بازی های وی به خصوص در دو دهه اخیر نظر اندازند.
بعد ازجدا شدن شاخه های خلق و پرچم حزب دموکراتیک در سال 1357، زمانیکه حفیظ الله امین، تره کی را ازبین می برد،در حالیکه اختلافات قبلأ بین خلقی هاو پر چمی ها اوج گرفته بود. امین با قتل تره کی، محبوبیت اش را در بین خلقی ها نیز از دست داده و شاخه خلق نیز به دو دسته (طرفداران تره کی و امین )تقسیم گردید. این درست زمانی است که کرملین قصد دارد. تا کارمل را وارد صحنه سازد. در این زمان ،امین به دو راهه قرار گرفته و حکمتیار را به ائتلاف دعوت می نماید. حکمتیار با قبول پیشنهاد امین قبل ازآنکه وارد عمل شود. دستگاه استخبارات شوروی سابق (کا جی بی )پیش دستی نموده و با وارد ساختن قشون سرخ کارمل را وارد صحنه سیاست افغانستان می سازد.
در حالیکه مقاومت گروه های مختلف مجاهدین بعد از خروج قوت های اشغالگر قشون سرخ ، علیه حکومت به رهبری داکتر نجیب الله ادامه داشت . به تاریخ 16 حوت سال 1368، حکمتیار بدون مشوره با گروه هاو رهبری مجاهدین، به خاطر احراز قدرت، در یک ائتلاف زود هنگام ، با شهنواز تنی وزیر دفاع حکومت داکتر نحیب الله کنار آمده و کودتای نافرجام را علیه حکومت داکتر نجیب سازماندهی می نما یند .شاید آنهم هم چانس بد حکمتیار بود که اولین کودتای نطامی علیه رژیم، به ناکامی مواجه شد.
این در حالیست که قبل از این ،حکمتیار در بیانات اش در پاکستان برای مردم و مجاهدین ، مخالفت اش را با هر گونه ائتلاف با رژیم کمونیستی ابراز می نمود .
هر چند کنار آمدن آقای حکمتیار با شهنواز تنی ،از محبوبت وی در صفوف مجاهدین کاست، ولی از اینکه او هنوز هم، حزب اسلامی افغانستان را رهبری می کرد، توانست خودش را دو باره احاده ی حیثیت نماید.
این بار که تیر حکمتیارباز هم به هدف نخورد ؛ولی دو پارچگی و بی اعتمادی در صفوف اردوی نجیب اوج گرفت. از جانب دیگر قوت گرفتن نیرو های جنرال دوستم در شمال کشور ، داکتر نجيب الله را نا گذیر ساخت تا طرح 5 فقره یی ملل متحد در رابطه به افغانستان را بپذیرد ؛ اما باز هم قبل از آنکه رهبری مجاهدین در جریان گذاشته شود. حکمتیار به نیت احراز قدرت سیاسی همزمان با قوت های تحت فرمان احمد شاه مسعود وارد کابل گردید و به هیچ طرح و مذاکره ای، جز احراز بدون قید وشرط قدرت، تسلیم نشد.
حکمتیار در این زمان به بهانه حضور قوت های جنرال دوستم در شهرکابل ، به مخالفت پرداخته و جنگ دیگری را در شهر کابل شعله ور ساخت و زمینه تشکیل طالبان در پاکستان را مساعد ساخت
گلبدین حکمتیار، در یک ائتلاف دیگر، به منظور احراز قدرت سیاسی، با جنرال دوستم ،فردی که تا چند روز قبل به بهانه حضور قوت های تحت فرمان وی ، علیه حکومت مجاهدین می جنگید ،کودتای ناکام دیگر را بر صد دولت اسلامی سازمان داده، کابل را به خاک و خون کشانیده و ساحات مختلف شهر را هدف راکت های کور قرار داد.
باآنکه فقر و تنگدستی و آواره گی مردم به خصوص شهریان کابل را سخت تهدید می کرد، با وجود تلاش های تعدادی از رهبران تنطیم ها و حلقاتی در خارج از کشور ، حکمتیار از مخالفت با دولت اسلامی به رهبری برهان الدین ربانی دست نکشید، تا اینکه طالبان بواسطه سازمان استخباراتی پاکستان (آی اس آی )وارد صحنه گردید.
حکمتیارکه به اساس روابط قبلی اش با پاکستان ، موضوع طالبان برایش روشن بود می دانست که اکنون مقاومت در برابر این گروه هیچ سودی ندارد به همین دلیل او به زود ترین فرصت مناطق تحت کنترول اش را در لوگر، میدان شهر، سروبی و ساحات دیگر در جنوب و شرق کشور ترک گفته و به جانب لغمان رهسپار گردید .
بعد از رویکار آمدن اداره موقت به رهبری کرزی ، همه گروه های مخالف در کشور، به هدف از میان برداشتن طالبان از قدرت ، دور هم جمع گردیده با آنکه کنفرانس بن منافع اکثر آنها را تامین نمی کرد ،مجاهدین به هدف تامین امنیت ، بازسازی و پایان دادن به جنگ سی ساله در کشور، فیصله های کنفرانس بن را پذیرفتند ؛ولی باز هم حکمتیار به بهانه های مختلف از مخالفت با دولت دست نکشید.
حکمتیاردرحالیکه در چند سال اخیر بار ها از مرد م شمال کشور خواست تا علیه امریکائی ها مخالفت نموده و خارجی ها را مانند قوای شوروی سابق از کشور خارج سازند؛ و لی زمانیکه این خواست حکمتیار با مخالفت مردم
شمال کشور مواجه گردید .اکنون حکمتیار در یک پیامی به اوباما وعده داده است که درصورت خروج قوت های امریکایی و ناتو از کشور او از تامین امنیت، محو کشت کوکنار و خارج ساختن القاعده از کشور به آنها ضمانت می دهد.
پیام حکمتیار به اوباما ، احتمالأ دو هدف قوی را افاده می نماید ، یکی اینکه حکمتیار،شاید می خواهد به اوباما نشان دهد که او هنوز هم ، از نفوذ و حمایت بالایی در میان مردم افغانستان بر خوردار است . تا از این طریق برای او در سیاست آینده افغانستان نقشی در نظر گرفته شود.
از جانب دیگر با این پیام او می خواهد نیرنگ دیگری را بکار گرفته، افراد و اشخاص تازه واردی را به صفوف اش جلب نماید. تا بتواند از این طریق خود را قوی تر و نیرومند تر از طالبان نشان دهد .