كوچيگري ورواج ظالمانه ي فرهنگ

كوچيگرايي، درافغانســــــــــتا ن !

 

دراين روزها، رسانهاي درون مرزي وبرون مرزي افغانستان، بيشتربحث وگفتگو پيرامون حق وامتياز طلبي كوچيها وشيوه انتخابات دربين اين تيره كه تا هنوز نه سند شهروندي ازاين كشوردارند ونه درخيروسازندگي اين سرزمين حصه گرفته اند، جريان دارد. توجه براينست كه، آيا فرهنگ عشايري ودوره گردي قرون وسطي دارد دراين سرزمين از نوريخته ميشود ويا دولت مردان امروزي حكومت اقاي كرزي با اين امتيازدهي، قدم به پل پاي سپلپايان قبيله گرا، مينهد؟ دراين معما چه رازي نهفته خواهدبود، برهمگان مبرهن است؛ قبيله گرايان تاريخ  هيچ، هميشه بدنبال مسايل سرگردان بوده اند ومردم را هم شريك اين نگراني ساخته اند كه، ريشه درعقب گرايي وتيره روزي داشته است. استدلال بر اقليت واكثريت كردن ، يكي را اصيل وديگرانرا نا اصيل وانمود كردن، ازتغيرنام تاريخي وافتخار آور پشتيباني نمودن وبالاي نام افتضاح آور بي ريشه چسپيدن، در طول گذشت چندين دهه كار خود راضيانه اي اين تبار بوده است . از سوي ديگر، فرامين استبدادي حاكمان مزدور ديره دوني را برجامعه ومردم اعتبار بخشيدن، كار بي شرمانه اي ديگر ، اين ميراثداران استعمارپسند ميتوان گفت.حكومات استبدادي ايلگرا وخان خاني قبيله وي، بعداز رژيم امان الله، شمه ي براي انسان وشهروند اين سرزمين حق انساني قايل نبودند وبا شمشيرقصربينش كوتاه وتنگ نظرانه ي سيستم غيرآدم پنداريشان را، اعمارميكردند. شهروند وانسان اين سرزمين در نزد اين دون پروران مزدورمنش، بي اهميت بود واين طرز نا پسند ودلسرد كننده اي مردم، سبب پسماني فرهنگي واقتصادي كشورخراسان ويا افغانستان امروز گرديد. حالا درقرن كنوني ودنياي كوچك امروزي، حكام قبيله پرور، هم دنيارا از دريچه تفكر قرون وسطي ميبيند وهم جامعه امروزي افغانستانرا ! فكر ميكنند كه تمام شهروندان اين كشور با ديد وبينش اين حاكمان خرد بي باور وهراسناك از قدرت مردمي، همباور وهمنظرهستند. هرچه كه قبيله وسران قبيله فيصله كرد، ديگران گوسپندوار بپذيرند، ودم از دموكراسي هم بزنند.

        اين حكومت با دادن امتياز ووعده ي گوناگون براي تيرهء عقب مانده تر از همه قبايل ديگرسرحدات سليمانيه، يعني كوچيها ودوره گردان بي زمين وبي مسكن، كه فصل خورش در افغانستان بسر ميبرند وفصل دهش بسوي پاكستان در حركت ميشوند، دست بيك نوع رواج ظالمانه ي كوچيگرايي وعقب نگهداري اين تيره ميزند ومانند پيركهن سال استعمار،شيوه ي تحميق سازي را بخاطربقاي سيستم عقبمانده اي قبيله وي وخان خاني ، بادادن اميازات ظالمانه وبرتري جويانه ي بي معنا، سرلوحهء كارش قرار داده است. اما اين شيوه واين امتياز دهي، ضربه اي خواهد بود كه روحآ وجسمآ برسروصورت اين حاكمان زور وزر فرو خواهد ريخت ومانند اقاي خرم خان وزير فرهنگ، مزه ي كار نا عادلانه اش را زود خواهد چشيد!

        دراين بخش ، بالاي ادعاي بي ريشه وباطل آن عده انگلان كه ميگويند اين سرزمين از آنهاست وديگران مهاجرين ونا اصيلان اين سرزمينند، چنين وضاحت لازم است كه از اين اقايون كوچي ودوره گرد كسي است كه بپرسدكه اصل ونسب شما از كجا ودر كدام محل اين سرزمين زيست دايمي داشته ايد واز چندپشت پدر وخويشاوندان كه قبرشان موجود باشد وچند جلد كتابيكه در برگيرنده اي شجره وتاريخ شما شده بتواند، لطفآ براي باشنده گان غير بومي اين سرزمين نشان بدهيد؟ ايا نسبت بخود وتاريخ دوره گردي وعشيره گري تيره خويش اصلآ خبر داريد ويا جزچند گوسقنديكه مي چرانيد، ديگر چيزي را نميشناسيد واصل ونا اصل را ممكن از كدام همزبان قومگرا وبرتري جويتان، شنيده باشيد. ايا از كتابهاي كه ديگر اقوام وتاريخ مدونيكه بدست دارند هم شرم نميكنيد؟ شما اقاي باشنده اي اصلي اين سرزمين! مرهمت كرده از ريشه واساس تاريخيتان، چند ورق پاره ايكه قدامت حد اقل پنجصد ساله داشته باشد ودراين سرزمين هم نبشته گرديده باشد، پيشكش اين مردمان نا اصل وآمده از بيرون بنماييد. آخير چرا با اين بي شرمي وناداني وحماقت كودكانه خودتانرا مورد تمسخر ديگران قرار ميدهيد؟ با كدام افتخار از افتضاحات قرون وسطي وطالبگرايي ياد ميكنيد؟ چه نشان از بومي بودن دربر ودردست شما است؟ يا اينكه در نزد دهن كوتل قرار ندارد وهرچه ياوه ودروغ تاريخي كه از سوي جاعلان تاريخ وفرمان برداران درباربي فضيلت باباهاي قلابي، شنيده ايد ، باور نموده به روي ديگران ميكشيد؟

          هزاره ها پيش از اينكه مجسمه هاي بوداي باميان تراشيده شوند ، دراين سرزمين بودند وامكان زياد ميرود كه مبتكرين اين عجايبات جهاني همين هزاره ها بوده باشند واينها سند اساسي شان باميان وآثاربي نظيرسرزمينشان است كه از شرم بي تمسكي شما كوچيها با طالبان وحشي وفرهنگ خورتان آمديد وكوه را هم بجايش ارام نگذاشتيد، تا ديگرانرا بي اثار بسازيد وبعد مسله ي اصيل ونا اصيل را مطرح  نماييد.

          روي اين اصل گفته ميتوانم كه، اگرشما باشنده گان اين سرزمين هستيد، چه سند بدست داريد كه نمايندگي از شهروندي شما بكند؟ تا جايكه برهمگان روشن است، شما نه عسكري ميكنيد ونه ماليه ميدهيد ونه سند تابيعيت داريد وتمام تمسك شما شايد چند فرمان ظالمانه اي عبدالرحمان ونادرخان ويا ظاهرخان باشد كه بخاطرغصب زمينهاي هزاره جات ومالچرهاي بدخشان وميمنه ، روي اغراض قومي وتباري براي شما داده اند كه از نظر مردم امروز افغانستان ، آن شاهان خود كامه وظالم هرگزمردمي نبودند وهيچ فرمان آنها قابل اجرا وقبول يك شهروند با خرد امروزي نيست . با خيال راحت اين اسناد جعلي را كه حكومتهاي جعلي وغيرمردمي براي شما داده اند، پاره نماييد ودر سر قبر نادربابا رفته بگوييد كه جاي شما دوزخ هفتمين باد كه با اين فرامين جان شما را در عذاب انداخته است كه بجنگيد وبكشيد وكشته شويد. از كشتن وكشته دادن ونابودي كار بدتر درسر زندگي بشر بفكر من بدتر نيست كه شما با اين شيوه از دولت سر فرامين حاكمان وقت قبيله، بدست آورده ايد.

         ديگر در باره ي مادهء انتخاباتي ودادن امتياز در شرايط امروزي وخرد بيداري مردم خراسان بزرگ، بايد گفت كه، اگر نمايندگان برگزيده ي مردم در شوراي ملي اين ماده را تصويب كنند ، كاري را مرتكب خواهند شد كه در طول تاريخ هيچ مردمي دچار چنين جفاي ملي وغيرعادلانه ي نشده اند. از لحاظ حقوقي، در يك كشوردوقسم شهروند ايا گنجايش دارد؟ در هيچ كشورهاي جهان چنين شيوه ظالمانه رواج نداشته ومسخره سازي ملي است در ذات خودش ! شهرونديكه در مزار است، حق راي دهي وراي گيري را داراست، چرا براي يك بخش جامعه مزار صندوق جداگانه گذاشته شود ويك بخش مخصوص، با امتياز فوق العاده از ديگران فرق قرار داده شود؟ كدام منطق اين شيوه را انساني واين كشور را داراي دولت مردمي خواهد دانست؟ كوچي كه در هر منطقه قرار دارد، مانند ساير شهروندان آن منطقه حق راي دهي وراي گيري را دارد وهرگز نميتواند در صندوق بخصوص وبراي قوم مخصوص راي بدهد ويا با راي كمتراز ديگران ، امتياز نمايندگي را كسب نمايد. هركس تا زمانيكه راي معين وتعيين شده را كسب نكند، جايش را كسي بايد بگيرد كه راي معين را بدست آورده است، يا كوچي باشد ويا غيركوچي ! جامعه را نبايست كه بدو بخش تقسيم كرد ومانند حاكمان ظالم تبارگرا وقومگرا، روي امتيازبازي واكثريت سازي تكيه زد وتفريقه را قوت بخشيد وحكومت را بر گردن مردم سوار كرد.

       دراينجا من نخست درود به روان پاك آن نمايندگانيكه در دوره ي ظاهرخان مردانه وار از فرهنگ وزبان وسيستم انساني تا سرحد جنگ يخن به يخن ايستادگي نشان دادند وبعضيهايشان عمرها در زندان قبيله گرايان فرهنگ گريزبسر بردند ولي در برابرظلم وبي عدالتي تسليم نشدند. واين بار هم درودم را نثار نمايندگاني ميكنم كه با خود آگاهي كامل در برابر جبروترفندهاي حكومت كرزي با هوشياري ايستاده اند وبا درايت واز خود گذري از حاكميت ملي ودموكراسي راستين كه حق تساوي حقوق  مليتهاست، دفاع ميكنند ونميگذارند كه اين سرزمين ديگر دست خوش امتياز دهي وامتياز طلبي بي مورد قرار گيرد. تازمانيكه حق شهروندي برقرار نشود ومشاركت ملي جاي امتياز دهي را نگيرد، ما صاحب دولت ملي وحاكميت مردم بر مردم، نخواهيم شد. اميد واريم كه نمايندگان خردمند ما بتوانند بدون اغماز در جهت تحقق برابري ملي وحق شهروندي بكوشند وزير بار فشار اعمال حكومت وزرداران غرب آمده قرار نگيرند.انسان آمده است كه تا شرافتمندانه زيست كند وراست باشد واز راستي پشتيباني نمايد. نمايندگان گرامي شورا ملي بر شما است كه دراين راستا، كاركردخوبي را براي مردم نشان دهيد ونگذاريد كه جفاهاي تاريخي ديگر بر مردم بيچاره ورنجور اين سرزمين به گونهاي غيرانساني تحميل شود وحق بيان وحق برابري وشهروندي ازاين مردم گرفته شود ودروازه هاي امتياز دهي ظالمانه يكباري ديگر، بروي قبيله سالاران باز وبروي ساير شهروندان با تاريخ وپيشينه ي راستين كتابي،بسته شود! قراريكه ديده شده، تا به امروز كوچيها از حقوق وامتيازات وغصب مناطق بومي نشين بحث كرده اند ولي در مقابل وجيبه واصالت اين قوم در برابر اين سرزمين ديده نشده است. هر شهروند داراي حقوق ووجايب برابر ومساوي بايد كه باشد. هم زن وهم مرد، در يك جامعه  مردم از خصوصيات حقوقي فوق برخوردار ميباشند، و دولتها مكلف اند كه از حقوق ووجايب ملتها حراست نمايند، نه اينكه براي يكي حق بيشتر داده شود واز ديگري وجايب بيشتر انتظار برده شود .

 

                                                                                                   نيك انديش

 


بالا
 
بازگشت