محمد عوض نبی زاده

 

تاثیرگذاری احزاب سیاسی بررویداد های تاریخ معاصرافغانستان

 

نهضتها واحزاب سياسي بهترین وسيله غرض ايجاد انسجام در روابط میان افراد جوامع بشری است. احزاب سياسي ، مناسب ترين وشايسته ترين باشگاه تمرين سياسي درجهت اموزش مهارتهاي كافي براي ورود به عرصه اي تصميم گيري هركشوراست   نهضت های استقلال طلبی ،تجدد گرایی ، مشروطه خواهی ،دموکراسی وعدالت خواهی افغانستان باوصف اینکه مبارزات ترقی خواهانه شان  بنابردلایل وعوامل عینی وذهنی ،مقاومت ومخالفت متداوم عقب گراهای داخلی ومداخلات مکرروگسترده خارجی از یک سو، اشتباهات وکجروی های نیروهای تحول طلب ازجانب دیگر، به پیروزی کامل نیانجامیده است اما روند انکشاف ونوسازی جامعه افغانی راتحرک بخشیده ورکود سیاسی وانجماد اجتماعی راازبین برده است . سطع اگاهی وتشکل مردم را ارتقاء  بخشیده و تجارب غنی ودرس های آموزنده را برای نسل های آینده جنبش ملی ومترقی کشور ازخود بجاگذاشته اند.با شروع قرن بیستم و بعد از جنگ اول جهانی در زیر تاثیر رشدافکار ضداستعماری و نفاق میان شهزاده گان دربار امیر حبیب الله خان نهضتهای مشروطه خواهان اول ودوم  افغانستان بوجود آمدند ولی نهضت مشروطه خواهان اول باوجود انجام فعالیت های مخفی بزودی افشاء و سرکوب گردید. ولی نهضت مشروطه خواهان دوم که بانی آن مرحوم شاه امان الله  خان بود توسط استعمار و عوامل داخلی آن بعد از ده سال حکومت سقوط داده  شد . و تا ا واخر سالهاي 1940 م دوران ركود فعاليت هاي سياسي در افعانستان مستولي گرديد. مجددآ در اخیر نیمه قرن بیستم  بعد از ختم جنگ دوم جهانی  و  آغاز جنگ سرد  در سا ل 1950  در زمان صدارت  شاه محمود خان جنبش سياسي روشنفكري بار ديگررشد نمود و فعاليت روشنفكران و فعالان سياسي در سه حزب سیاسی متمركز گرديدند.  ا ول :-  حزب ویش زلميان يك حزب محافظه كاروعمدتآ متشكل ازفرهنگيان اقوام پشتون .  دوم :ـ  حزب وطن يك سازمان سياسي معتدل با  شرکت شخصيتهاي علمي ، فرهنگي کشور. سوم :- حزب خلق که روشنفكران داراي افكار چپ سياسي را تشكيل ميدادند.این سه حزب سیاسی عمر كوتاهي داشت ودر سال 1952 سركوب گرديدند وعده يي از رهبران آن به زندان رفتند.  اما دردهه اخیرسلطنت ظاهرشاه در سال -1964 ـ م به برخی از مطالبات سياسي روشنفكران تاحدودی جواب مثبت داده شد.  حقوق و آزادي افراد در قانون اساسي تسجيل گرديد وبا استفاده از آن جنبش نوين روشنفكری در يك طيف وسيعتر متشکل از گرو های چپ افراطي تا راست افراطي به سرعت در صحنه سياسي عرض وجود كردند.  و در وجود ده ها سازمان و جریان سیاسی به فعاليت آغاز نمودند.طلسم استبداد خاندانی نظام سلطنتی ظاهر شاه در اثر مبارزات و فعالیت های سیاسی دوامدار و موثر روشنفکران وابسته به سازمانها و جریانهای سیاسی چپ وراست  و دیگر نیرو های طرفدار ترقی و پیشرفت جامعه بوسیله تظاهرات و اعتصابات محصلین دانشگاه کابل - شاگردان مکاتب - گارگران موسیسات و فابریکات صنعتی کشور در شهر کابل و دیگر شهرهای بزرگ افغانستان و هم چنان صحبت های رادیوئی فرکسیون پارلمانی احزاب چپ درهنگام رای اعتماد به حکومت ها -  نشر روز نامه هاو جرائید آزاد ملی و نشر جرائید ارگانهای نشراتی احزاب سیاسی چپ و راست مخالف دولت , فساد اداری ,اختلاس , رشوت ,  خود سری , بی قا نونی , قحطی و فقر علاج ناپذیر و بحران در حکومت و  جامعه و عدم ترقی و پیشرفت کشورمطابق به  شرایط روبه پیشرفت جامعهء جهانی مداخلات  علنی و مخفی خانواده سلطنتی براجرآت حکومت ها  همهء این گونه عوامل دست بدست هم داده  شعور و اندیشه سیاسی جامعه را رشد و ارتقا بخشیده بود وبرای اولین  بارمردم افغانستان جرائت صحبت وبحث بالای مسایل سیاسی کشور را پیدا نمودند مردم در مظاهرات و را ه پیمائی ها  بدون ترس و هراس شرکت میکردند و در باره  فساد ,اختلاس و رشوت در ادارات دولتی  و استبداد خاندان سلطنتی بیانیه ها و صحبت های علنی شخصیت های تحصیلکرده سیاسی و فرزندانشان که طرفدار تغیر در نظام دولتی  فاسد  سلطنتی بودند گوش فرا میدادند که این عوامل داخلی تاثیرات معینی را در تغیر فضای سیاسی و رشد شعور ودرک مردم  کشور از مسایل سیاسی فراهم مینمودند. و هم چنان رقابت جهانی میان دو ابر قدرت دنیا بعد از خاتمه جنگ عمومی دوم جهانی نیز بالای موقف و سرنوشت سیاسی  جامعهء افغانستان اثرگذاری لازم داشته است چون افغانستان از لحاظ موقعیت جغرافیائی و سیاسی همواره بحیث نقطه استراتیژک در منطقه از اهمیت خاصی  سیاسی و جغرافیائی برای کشور های مهاجم جهان , ابرقدرت ها و کشورهای همسایه در منطقه برخوردار بوده است. وعوامل خارجی  همیشه بالای عوامل داخلی تاثیر گذاری فوق العاده داشتند  و هریک از کشور های صاحب  نفوذ و منافع درافغانستان  جهت دستیابی تامین منافع شان  تلاش های همه جانبه بخرچ داده و میدادند. كودتاي نظامي ماه جولاي 1973- م .  سردارمحمد داود  که براساس اختلافات خانوادگی , بحران  اجتماعی و مداخلات کشورهای خارجی جهت سر نگونی نظام سلطنتی انجام شد که این  نظام از نگاه شكل جمهوري واما دارای محتواي دیکتاتوری فردی بود در سالهاي اول جمهوري پنجساله محمد داود در برنامه هاي داخلي و سياست خارجي  دولت  آن تاثيرات انديشه هاي چپ متبارز بودند. ولی با تاسيس حزب انقلاب ملي ، و تصويب قانون اساسي سال 1977- م اساسات عمدهء« ناسیونالیزم افغانی » که محتوای اقتصادی آن « سوسیالیزم افغانی » و « راه رشد افغانی » بود بمثابه ایدیالوژی رسمی دولت اعلان گردید.مخالفت با ایدیالوژی های وارداتی در شرایط آنزمان افغانستان در حقیقت مخالفت با سایر ایدیالوژی ها بود.گرو های اسلامي وحزب دموكرات نوین افغانستان از جانب دولت تحت ضربه قرار گرفتند وعده از فعالين آنها مجبور به مهاجرت از كشور شدند.حزب دموكراتيك خلق افغانستان از اول جنوري سال 1965- م  به فعاليت آغاز نمود و مرامنانه آن در ماه اپريل 1966 در شماره هاي اول و دوم جريده خلق به نشر رسید. در مرامنامه مذكور ، ايجاد « حكومت ملي ,دموكراتيك » مطرح گرديد.  در عرصهء اقتصادی  انتخاب « راه رشد غير سرمايه داري » براي افغانستان لازمي گفته شد.علاوه بر آن  ,حزب افغان سوسيال دموكرات مشهور به افغان ملت تحت رهبري غلام محمد فرهاد، حزب دموكراتيك مترقي مشهور به مساوات برهبري محمد هاشم ميوندوال وحزب وحدت ملي مشهور به زرنگار برهبري استاد خلیل الله خليلي –جریان دموکراتیک نوین طرفدارچین که به شعلهء ها مشهوربود  وبرخي از گروه هاي سياسي ديگر نيز تآسيس گرديدند. حزب دموکراتیک خلق بدون تدارک همه جانبه قبلی علیه دولت بیروکراتیک نظامی سردارمحمد داود شامل میدان نبرد نظامی گردید و درسال  -1978-م . حزب دموكراتيك خلق افغانستان از طريق قیام نظامي قدرت را به دست گرفت که  سکوت سیاسی د رمیان جامعه عقب نگاه داشته شده افغانستان علیه نظام مستبد سلطنتی خاندان یحیی  با این قیام نظامی , شکستانده شد و شرایط ملی وبین المللی کشور، وضع مشخص همان برهه مبارزهء درون حزبی، شعارها، بیانیه ها وغمنامه ها ی رهبران حزب دموکراتیک خلق افغانستان بالای قبر شهید میر اکبر خیبر ، وحملهء دیوانه وار سردار محمد داوود علیه رهبران بلند پایه حزب واحد دموکراتیک خلق افغانستان همه از عمده ترین مو ضوعاتی است که در دیدگاهها  و برداشتها ی متفا وت خاطره نویسان ، تحلیلگران سیاسی وژور نالستان درزمینهء قیام نظامی ثور و ترور استاد میر اکبر خیبر بازتاب یافته است.پس از استقرار حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان علیرغم محاسبات ، نظامیگران پا کستا نی وتلاشهای تب آلود شاه ایران دولت بیروکراتیک نظامی محمد داود سقوط و درفضای سیاسی افغانستان وتناسب قوای بین المللی ومنطقهء ما تغییرات مهمی بوجود آمد.  ولی فرا یند (پروسه) وحدت 12سرطان 1356 خورشیدی فرکسیونهای خلق و پرچم , در جریان تقسیم قدرت سیاسی کند گردید و رهبران جناح پرچم قهرا مجبور به ترک افغانستان وسپس از حزب اخراج وبه مقیاس داخل و خارج افغانستان مورد پیگرد قرارگرفتند طرفداران ارشد نظامی نورمحمد تره کی برطرف ومجبور به ترک کشور گردیدند  ونورمحمد تره کی مطابق به امر حفیظالله امین بشکل وحشیانه  و با بی رحمی بوسیلهء بالشت خفک ساخته شد و دولت حفیظالله امین نیز درنتیجهء لشکر کشی قشون شوروی واژگون گردید .

در سه دهه اخیر روشنفکران فعال در عرصه سیاسی  به ده ها حزب، سازمان ، گروه های سیاسی و نظامی بر مبنای وابستگی های آیدیالوژیک ناسیونالستی ، مارکسستی ، ملی ,دموکراتیک و اسلامی , ویا محدودیت های عقب ماندهء ذهنی ـ قومی ، قبیلوی ، ملی، لسانی، منطقوی و مذهبی تقسیم شده بودند و این سازمان ها که هر یک منافع سراسری کشور و مردم افغانستان را برمنافع محدود کلبه و کاشانه سازمانی خویش خلاصه می نمود و قادر به تعیین و تشخیص منافع مشترک ملی نبودند. که بعد از به قدرت رسیدن حزب دموکراتیک خلق افغانستان، آیدیالوژی مارکسیستی رهنمای عمل حکومت های نورمحمد ترکی و حفیظ الله امین گردید و در سانه های گروهی همواره سخن از « مبارزه طبقاتی» و « انقلاب طبقه کارگر » برسر زبان هابود. و بخاطر حل تضاد های اساسی میان « طبقات متخاصم دهاقین و فیودال ها» ریفورم ارضی روی دست گرفته شد.ریفورم های بیگانه در مطابقت با اساسات « انقلاب ملی دموکراتیک» و بخصوص شیوه های تحقق آن ، با مقاومت سرسخت مردم افغانستان مواجه شدند. ناگزیر در زمان زمامداری ببرک کارمل و اوائل حکومت داکتر نجیب الله عقب نشینی های جدی در طرح و تحقق برنامه های دولت صورت گرفت اما کار از کار گذشته  و ناوقت بود.که  درین زمان ، افغانستان به صحنه کشمکش بر سر نفوذ بین دو ابرقدرت جهانی تبدیل شده بود. چنانچه شکست اصلاحات امان الله خان در اوایل سده بیستم میلادی، که دهها سا ل پس از این شکست، چپگراها و اسلام گرایان افغانستان، که با الهام از جریان های خارجی در صدد تغییرجامعه وحاکمیت برآمدند، ظاهرا از تجربه امان الله خان در طرح و اجرای برنامه های خود استفاده نکردند.  بسیاری از پژوهشگران، این برنامه ها را امتداد طرح ها و شعارهای اردوگاه شرق وغرب در دوران جنگ سرد می دانند، که در ظاهر ملی جلوه  می نمود، اما در ماهیت ، هیچ نوع سازگاری با ویژگی های دینی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و قبیله ء جامعه افغانستان نداشت، زیرا منابع فکری و ایدئولوژیک چپگراهای افغانستان ، نشرات  بیرونی بود و بر اساس همین نشریه ها ، اندیشه پیروان حزب دموکراتیک خلق شکل می گرفت. گرچه که چپگراها منابع دیگری فکری نیز داشتند ، اما ، در زمینه تغذیه فکری  و اندیشوی آنها نیز مانند اسلامگراها، پای شان می لنگید. ساده زندگی نمودن  یکی از موضوعاتی که در افغانستان  کنونی بر سر زبانها ست، مقایسه زندگی رهبران جهادی و دولتمردان تکنوکرات از غرب آمده با رهبران رژیم  چپ است. هیچ یک از رهبران ارشد  گروه های چپ ،  سرمایه ودارایی کلانی از خود برجای نگذاشته اند، تمامی وزرای دوره حکومت چپی ها و حتی دکتر نجیب الله آخرین رییس جمهور وسلطانعلی کشتمند صدراعظم با کفایت تقریبا یک دههء این دوران، که درزمان جنگ وبحران سیستم اقتصادی کشور را سر وسامان داده و با وجود تعزیرات جهانی علیه کشور جامعه را از قحطی و گرسنگی  وبحران اقتصادی با شایستگی و درایت نجات داده است درآپارتمانهای مکروریان مانند دیگران زندگی می کردند. به باور برخی از کارشناسان، اعضای حزب دموکراتیک، صرفاً به جنبه اقتصادی نظریات چپ باور داشتند،. ولی هرگز در فکر اندوخته های  پولی نبودند و در رفاه نزیستند. در حالیکه ریخت و پاش های زندگی شاهانه شمار زیادی از رهبران مجاهدین، با آنکه مدعی اند برای خدا و اسلام جهاد کرده اند و به معاد و روز حشر باور دارند، امروز اعتراض های زیادی را در افغانستان برانگیخته است.نهضت روشنفکری افغانستان هنوز اندیشه های ملی گرایی را درک نکرده بودند به فکرانترناسیونا لیزم، و « امت اسلامی » شدند. انتر ناسیو نا لیزم و« امت اسلامی»  ،برای  روشنفکران جناح های چپ وراست یک مد ینهء فاضله ء بیش نبود. که برای عقاید مخالفانشان ریشه های انتقاد را از بیخ خشکانیده بودند. وآنهم در جامعه سنتی وقبیله ء افغانستان.که هنوز دین وسنتها، درآن حکومت میرانند  تجربه ء شکست نهضت امانی و جنگ و« آشتی ملی» سه دهه اخیر گروهها واحزاب درگیر جنگ،نشانداد که گروه ها واحزاب در حاکمیت وبیرون از حاکمیت، بسیار پا بند ومومن به اعتقادات دینی وایدیولوژیک خود نبوده اند ومسایل وقضایا را فقط با دید گاههای سیاسی می نگریستند.، نه اعتقادی.در خانهء خدا سوگند خوردن وپیمان شکستن، با فروپاشی کمونیزم در روسیه وحاکمیت حزب وطن ، عده  کثیری از آنان به ریشه وتبار خود برگشتند وآرمان های انتر ناسیو نالیستی، نیز زیر خاکستر زمان دفن گردید.حاکمیت های گذشته از دوران شاهی گرفته تا حکومت کرزی، همه بازگشت بگذشته و عقب است. با گذشت تلخ ترین ، تجربه های درد آور که روشنفکران کشور ، هنوزهم فرهنگ همدیگر فهمی  ومسا محه را فرا نگرفته اند. افغانستان ، بربادی های فراوانی را دید ومردم آن،رنجهای بیکرانی رامتحمل گردیدند. دلیل آن، نا پختگی سیاسی روشنفکران ونخبگان این سر زمین  وعدم اگاهی ازدرس های تاریخ بوده است. دیوارایدیولوژی که عمده ترین وسخت ترین مانع برای تفاهم ،همدیگرفهمی وپذیرش یکدیگراست باید ازمیان برداشته شده به گذشته سپرده شودوبه جای آن فضای بازمنطقی وانسانی برای گفتگو وکارمیان دویاچند انسان یاگروه قبلاًمتضاد بوجودآیند . ،بایدحصارهای تنگ ایدیولوژی های گذشته را شکست و آنرا شکل جدید بخشید. ،درافغانستان نفوذ افکارگوناگون فلسفی وموج گسترده گرایش به پلورالیزم وجهانی شدن درابعا د مختلف ایدیولوژی را ذوب خواهد ساخت باید واقعبینانه به واقعیت های بزرگ دنیای امروزخود پی ببرند وآنرا درک کنند.گروههای چپ و نیروهای نسل دوم احزاب معتدل و ترقیخواه راست  دیروزی باید بر پایه ترکیبی از اندیشه های وجستجوگرانه نوین ناشی از تغییرات سیاسی سالهای پایانی قرن بیست و وفادار به تفکر تامین «عدالت اجتماعی» سازمان سیاسی مشترک منطبق با شرایط جدید را تشکیل دهند  تا فرایند طبیعی تبادل اندیشوی طیف وسیعی از مبارزین رده های مختلف سازمانهای چپ و راست  دیروزی  را در خود متشکل نماید . که این سازمان بر پایه مطالعه دقیق ضرورتهای لحظهء حاضر و در،تطابق برنامه عملی آن بر شرایط و امکانات جدید وهمخوانی با زمینه های موجود مبارزه جهت به ثمر رسانیدن اندیشه های مطروحه ایجادگردد گرچه ایجاد یک حزب سیاسی از مراحل مختلف عبور می کند وتثبیت چهارچوب سیاسی وعقیدتی برای اندیشه طیفهای مختلف چپ وراست میتواند بمراتب گویا تر از حضور فزیکی باشد زیرا تحول اندیشه انسانها ، پدیده ای بسیار بغرنج از قواعد است. پیشرفتهای علمی وفنی بخصوص درعرصه تبادل اندیشه و افکار واطلاعات شیوه زندگی انسانها را بصورت بنیادی تغیر داده است این پیشرفتها رابطه انسانها را بطور بیسابقه ای نزدیک تر ساخته وتبادل اندیشه را بطور اعجاب انگیزی آسان ساخته ودر نتیجهء تحولات در تغیر اندیشه های انسانها را سریعتر ساخته و جای بسی ازتلاشهای فردی وگروهی را بسادگی گرفته است.  نیرو های چپ و راست  امروزدرموقعیتی قراردارد که باید  روحیه وخصوصیت ملی و فراگیر بودن را نه  تنها در درون سازمان خود  بلکه در رابطه به همکاری ونزدیکی با سائر احزاب چپ دموکراتیک و احزاب راست معتدل ودیگر نیروهای مترقی ووطنپرست  بخصوص آنانی که با همد یگروجه مشترک نیرومند دارند،بکار بندد وفاداری به خصوصیت فراگیر وملی وامیدارد که در کارزار شریفانه وحدت نیروها برپایه اصول مورد قبول ازحد اعلای نرمش وآمادگی روانی کار گیرند. بائیستی در راه نزدیکی نیروها ازوحدت استراتیژیک با احزاب وسازمانهائی که وجوه تشابه با احزاب چپ وراست دیروز دارند دریغ نورزند . تامین وحدت عملی و تشکیل جبهه و یا ایتلاف با نیروهائی ملی مذهبی که با آنها وجوه مشترک دارند یک نبرد وطنپرستانه  است؛ که برای تامین هدف مقدس خدمت به مردم بر ساختا ر یک سازمان واحد و یا جبهه وسیع ملی که به آن دست  پیدا خواهند نمود. طوریکه  بعد از لشکر کشی امریکا و پیمان ناتو درافغانستان ایجاد نهاد های مختلف و از جمله احزاب سیاسی شدت کسب نمود.  امریکا و متحدینش برای نمایش ، چهره دموکراتیک خود در دفاع از آزادی ، دموکراسی  و حقوق بشر!  این پروسه را سازمان دهی کردند ، که برجبین برخی از سازمانها و احزاب تاثیر گذاری که در صحنه سیا سی  کشور حضور و نقش دارند ،نشان  قومی و سیاسی  حک شده است ،  که در هر طرح سیاسی ، باید  زمینه اشتراک وسیع  همه اقوام و اتنی ها  را در قدرت سیاسی ، حفظ ارزشهای مشترک فرهنگی ، تاریخی، ارزشهای ملی واشتراک  در مقدرات ملی  و تاریخی گره بزنند ، تا بتواند جلو تفکیک اتباع درجه یک ، درجه دوم و درجه سوم را بگیرند.   احزاب و گروهای سیاسی افغانستان اگر بخواهند در ساختار ملی ، پابند به منافع ملی ، ارمانهای ملی و عدالت اجتماعی ، که اقوام و اتنی های  تحت ستم را بر گردۀ  شان حمل میکنند ، تبارز کنند. باید  بت شکنی نمایند و ازین مقوله هایی « ملت » ، «  وحدت ملی » ، (( منافع ملی)) که در تمام برهه های تاریخ معاصر کشور در تبانی کامل با دنیای سرمایه سالاری و استعمار ی  گره خورده است، خود را برهاند و گامهای جدی را برای پاسداری از همه ارزش های تاریخی ، ملی ، فرهنگی سنتها و ارزش های اجتماعی همه اقوام و اتنی های برادر و برابر جامعه افغانستان  بر دارند و صادقانه عمل نمایند .  افغانستان کشور اقلیت های قومی است و هیچ قوم واتنی بیشتر از ثلث نفوس کشور نیست. هرگونه تلاش سیاسی در مسیر تغیر هویت فرهنگی ، تاریخی و اتنیکی اقوام مختلف افغانستان ، نه اینکه ما را بطرف ملت شدن و وحدت ملی میکشا ند ، بلکه بحران موجود سیاسی در رابطه بین اتنی ها و اقوام افغانستان ر اعمیقتر میسازد و تا سرحد تجزیه ، کشور را به پیش خواهد برد. ملت یک اجتماع سیاسی است ،  که در آن باید نیل به استقلال سیاسی ، استقلال اقتصادی ، انسجام فرهنگی ، عدالت اجتماعی و ملی  مطمح نظر اساسی قرار گیرد. برای تحقق پروسه (( ملت شدن)) و برپا یی (( وحدت ملی )) که خواهان حق کامل  شهروندی در محدوده سرزمین مشترک شان اند ، با یدمد نظر گرفته شوند. ساختاراساسی هر ((  ملت )) و (( وحدت ملی )) قبل از همه به اتحاد سیاسی و بعدآ به اتحاد فرهنگی ،  اجتماعی ،تاریخی   ، ضرورت دارد.تا زمانیکه طبقات اجتماعی بر مبنای روابط گستردۀ شان با وسایل پیشرفتۀ کار جاگزین گروه های اتنیکی نگردند و روابط قدرت بر مبنای ارزشهای واقعاً دموکراتیک شکل نگیرند  و شگافهای جامعه به مثابۀ زمینۀ اجتماعی سیاست بر پایۀ باور های شهروندی فعال نگردند؛ هژمونیزم قومی به عنوان روبنای مناسبات فرسودۀ جامعه دوام خواهد یافت.در افغانستان از هر چيزنمادی وجود دارد كه تا رسيدن به پختگي بايد راه زيادي را طي كند. اگر با كثرت احزاب سياسي انسجام بيشتر در روابط افراد جامعه به ميان می آمد، با داشتن بيش از یکصد حزب سياسي بايد شاهد جنب و جوش سياسي هيجان‌انگيزي در سطوح مختلف جامعه مي‌بوديم، حالانكه احزاب اكثراً در اسم خود خلاصه شده و كمتر نشانه‌ء از حضورفعال آنان درجامعه ملاحظه مي‌گردد. درمورد جا بجائی کادرهای تحصیل کرده با تبعیض و تعصب حیرت آورودورازمعیارهای جهانی برخورد جانبدارانه سیاسی صورت میگیردچون گروه عظیمی از تحصیلکردگان و متخصصین ملکی و نظامی از زمان حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان درداخل و خارج از کشورموجود میباشند ولی متاسفانه  تا هنوز ازین متخصصین  بصورت لازم و شایسته کار گرفته نشده است و هنوز که هنوز است با دیدگاه تعصب آمیز زمان جنگ سرد بطرف آنان نگاه میگردد که مایه تاثر و تعجب انسانهای بیطرف و غیر جا نبدار میباشد.

رویکرد ها : -

-  سایت آریایی زیرعنوان برخی اندیشه ها در مورد اتحاد سیاسی نیروهای چپ نویسنده :- انجینرعالم.

- سایت  آریانا نت زیرعنوان نگاه گذرا بر احزاب سیاسی معاصر افغانستان نویسنده:- صاحب این قلم. 

- سایت پیام نهضت زیرعنوان نهضت ما فراگیر است رمز بقای ما هم همین است  نوشتهء :- اسدالله کشتمند.

 -سایت  مشعل زیرعنوان نگاه گذرا بر نهضتها و احزاب سیاسی معاصر افغانستان قسمت دوم نوشتهء : - صاحب این قلم. 

 -سایت آریایی زیرعنوان ضرورت تشکیل احزاب سیاسی سراسری در کشور نوشتهء : - صاحب این قلم.

-ادداشت های شخصی  صاحب این قلم.   22-– ماه  فبروری– سال2009– میلادی.

 

 

 


بالا
 
بازگشت