ميرزايي       

كابينهء اجير واجيران استخدام شده

درحكومت آقاي كـــــــــرزي

 

مردم رنجور وزجركشيدة افغانستان امروزي، آلة دست نابكاران بيگانه پرست وخدمتگاران غيرملي وستمگران قومگرا ودستورپذيران بادارپسند، قرارگرفته اند. درشرايط امروزي با تآسف كسي نيست كه بداد اين مردم گرسنه بخواب، رسيدگي نمايد. همه از واژه « ملي» و« ملت» و «وحدت» سخن دارند ولي در عمل سرچپهء آن ديده ميشود. ملت از گرسنگي فرزند فروشي ميكند وديگرهموند جامعه از نداشتن لب نان خشك در خانه جان ميدهد وفرزندانش بي سرپرست مي ماند وبخش ديگر ملت مانند چرندگان علف مي خورند، اما دل كه سوز ملي داشته باشد، دراين رژيم احساس نمي شود.

     مليونها پول سرازيرگرديد، نه بازسازي شد كه دواي درد بي درمان مردم شود ونه حتا شكم چند گرسنه سير گرديد؛ اين بي احساسي در برابر مردم از كجا بيخ پيدا ميكند؟ چرا براي شهروندان وآموزگاران ومامورين ومتقاعدين وبازماندگان شهيدان ومعلولين كشور، توان اضافه سازي معاش نيست، در صورتيكه، براي مشاورين وگماشتگان اجنبيها وتضمين شده گان انجيوها، هزاران دالر معاش داده ميشود ونه مشوره اي از ايشان ديده شده است كه كاراي داشته باشد ونه خدمتيكه شكم گرسنگان سير گردد. چرا اين وزيران كه اساس اقتصادي را قبضه كرده اند، در برابر مردم با چنين بي رحمي رفتار ميكنند؟ مسله از اراده يشان بيرون است ويا تحت دستورفرمانبرداري قرار دارند ويا اينكه از بيرون آمده اند تا خون مردم را با بادارانشان تقسيم نموده،  دارو نداري كه بنام ملت ويا مردم داخل افغانستان ميشود، دستبر بزنند وروزش بيايد با بكس پر، از جاي كه آمده اند دوباره به آنجا برگردند.

      مشاوربازي در قدم نخست بداخل ارگ شاهي آقاي كرزي رواج نا ميمون پيدا كرد وبعدآ سرايت اين مرض حق تلف به وزارت خانه ها وساير ادارات كه هر روز ما شاهد ايجاد ادارة جديديم، گسترش يافت. كساني را مي بينيم كه نه تجربه كاري دارند ونه يك روز هم در پشت ميز اداري قرار داشته اند، بنام مشاورحق گرسنه گان افغانستان را ميخورند وبا كرتي ونكتايي در نقش نادان خوش لباس به رسانه هاي ديداري ظاهرميشوند. هركرينكار وهرنل دوان وبرقي ودرزي كه از خارج بداخل افغانستان شده، متآسفانه يا مشاور است ويا سخنگوي!

     دراين راستا يك شاعرگرامي چند پاره سروده دارد كه لازم است دراينجا گنجانيده شود تا مطلب خوبتر وروشنتر براي هموطنان عزيز معلوم گردد:

                   خون مردم را مشاور ميخورد در ملك ما

                  بي نتيجه است هركاريكه «كرزي» ميكند

                  كشورومردم ندارند دستگير با و فــــــــــا

                  زين سبب بيدادي بر مردم هياهي ميكـــــند

                  پول ودارايي به گنجور « احدي» جاگرفت

                  دست ذلت را برون « افغان» بي شي ميكند

                  پيسه ها مي آيدوگم مي شود در جيب هـــــا

                  معلم بيچاره بي نان خواب تا كي ميكـــــــند؟

                  بيست هزار دالربه معاون« احدي» كم بود

                  بيست وهشت هزار رادرجيب خودوي ميكند

                  تا هنوز روشن نگرديده امور كار  او....

                  بعداز اين با كار نيكو جاده را طي ميكند ؟

                  اي وطنداران صادق با چنين خوشباوري

                  غژم انگور گدايي خم پر از مي   ميكند ؟

البته در كابينه هستند كسانيكه اراده خدمت را به مردم دارند، ولي از سوي حلقات گماشته شده، مزاحمت خلق ميشود وشخص وزير دارايي كشور يا تخصيص كاري درست برايشان منظور نميدارد ويا بنامهاي گوناگون تحت فشار قرار داده ميشوند. يارانيكه به اين نبشته نظرمي اندازيد! بدانيد كه اكثريت اعضاي كابينه حكومت اقاي كرزي تحت شرايط خاص دولت پاكستان استخدام شده اند واگر اين فرض قبول نميگرديد، دولت پاكستان هرگزسر آشتي با دولت اقاي كرزي شور نميداد. ما نمونه بارز وروشن بخش از كابينه واردوي ملي وپوليس ملي ساخت دستور پاكستان را در جشن هشت ثور به چشم سر ديديم كه چگونه، از پاسداري وحفاظت تماميت ارضي وحاكميت ملي بيزارانه فرار كردند! سركرده ي اين فراريان همان وزيران بودند كه بدستور پاكستان سمت پستهاي نظامي را عهده دار هستند وافراد صفوف فرار نمودند كه با تعيين فيصدي ظالمانه وقومگرايانه ، اردوي ملي راپر كرده اند. اين هم يكي از خواستهاي نا معقول پاكستان بود كه بدولت اقاي كرزي فشار وارد كرد تا افراد با تجربه، دلسوز، رزمنده ووطن پرست را بنامهاي گوناگون از اردو وپوليس منفك بدارند وبجاي آنها كساني را جلب وجذب كنند كه به ساز پاكستان وآي ايس آي سازگاري داشته باشند ودراين راه فيصدي اقوام كه تا اكنون از شمارش نفوس سندي بر دست نيست، كار گرفته شد كه كاملآ ظالمانه وبرتري جويانه وباورمندي جعلي وناراست بيش نيست . وبه همين لحاظ بي نتيجه ميباشد.

         وزيران نظامي نا بكار ، نا كارايي شانرا خود اقرار نمودند، وزير دارايي يكي از اجيران مزد بگير انجيوي خارجي قبلآ واكنون دارايي كشور تحت نظر اين جناب تقسيم وبه جيبهاي مشاورين وباداران انجيو ريخته ميشود ونتيجه گرسنگي وبي معاشي شهروندان كشور همين منش مزدوري ودستور پذيري چنين وزيران است و بس ! وزير تجارت را كشور ضامن شده اش افشآ ساخت كه چگونه آدم است. كسي كه هويت زده شده باشد، بدرد حتا خودش هم نميخورد. وزير آموزش وپرورش كشور كه با دانش ودانشگرايي سروكار دارد، بجاي اينكه از حق وحقوق مسلم آموزگارانش دفاع نمايد، بي شرمانه در جهت توهين وتحقير وبالاخره گرفتاري ودر بند قرار دادن اين آموزگاران شكم گرسنه اقدام كرده است. اينها همه بيگانه با فراصت انسانگرايانه اي اين سرزمين اند وجفاكارند ونه نيكو پندار !

      تمام دست آورد اين كابينه سازان دستورپسند، آزادي بيان است كه متآسفانه اين آزادي را نخست شخص وزيرفرهنگ كشور در جنبره ي ديد قبيله گرايانه اش حبس كرد واولين وزيربود كه به يكي از ژورناليستان كشور به جرم افاده واژه زبان مادري، امرمنفكي از وظيفه را صادر نمود. ومحرك اصلي شوراندن علما وروجانيون در باب سريالها ونشرات ديداري كشور ميباشد. اين ياران اقاي كرزي، صرف يار استفاده ومقام چند روزه اند. از اين كابينه ومشاورين رياست جمهوري، براي ملت خيري ميسر نخواهد شد. آزادي وبيان آزادي با تلقين وزور وشمشير ومرمي هرگز در هيچ كشوري نهادينه نگرديده ودر افغانستان نيز نهادينه نخواهد شد. به گفته ي دانشمند پژوهشگر اين عرصه« ازادي، هنگامي هست كه انسان بتواند، خودبجويدوبرپايه جستجوي خود بينديشد وزندگي كند واجتماع را سامان دهد.»

بنابرين قضاوت برديد وبينشهاي دولت آقاي كرزي، كار روشن است وهروزير وهر مشاوربه شمول‌آقاي زلمي رسول وآقاي وردك نشان دهنده ي اين ميباشند كه، توقع مردم بر يخ نوشته وبرآفتاب گذاشته شده است.

       روي اين اصل ميتوان گفت كه بسياري اعضاي اين حكومت وبويژه وزيران  آورده شده ازغرب، در برابر مردم وشرايط بهبود زندگي مردم ورشد فرهنگي واقتصادي كشور، بي تعهدند ومكلفيتهاي اين وزيران كه همان خدمتگزاري باشد، بادار سالاري است ومردم بيچاره يك زره ارزشمندي نزداين گماشتگان بيگانه آورده شده ندارند. انسانها از شدت گرسنگي دراين قرن جان ميدهند ، وزيران بعد از مرگ اطلاع دريافت ميدارند. تدارك وتدبير وانديشه بهترسازي زندگي مردم اصلآفراموش خاطرشده است. روزتاروز جمعيت گداها درشهرها وآستانها روبه افزوديست. نا اميدواري وشدت فساد اداري، مردم را دچارافسردگي ساخته است . ريشه واساس اين فساد به نظرمن بيشتر درعدم عدالت در معاشات است. ماموريكه عمرش را در راه اداره كشورگذشتانده، چاريك معاش پسر بچه ي را نمي گيرد كه بدون ديپلوم وتجربهء كاري وارد عرصه كارشده است ومربي دارد كه دهنش با مربا شيرين است. اين كارها انگيزه بخش رواج ورشد فسادهاي گوناگون، در اجتماع ميشود.بعدديگربي عدالتي اين حكومت را بازسازي غيرملي ويك جانبه تشكيل ميدهد. دبيرستانهاي ودبستانها در جاهاي ساخته ميشوند كه، بعد ازتكميل كاروصرف هزينه هاي هنگفت، متآسفانه سوختانده ميشوند ويا اصلا شاگرد موجود نميباشد. درمناطق كه مردم تشنه آموزش هستند، قطعآ توجه صورت نميگيرد. ايا حكومت مردم بر مردم چنين است؟ عدالت اجتماعي وبرابري حقوق شهروندي همين است كه ، حكومت آقاي كرزي داردبه منصة اجراء قرار ميدهد؟ چرا تاهنوز مردم از تعيين سرنوشت خودشان بدست خود، دورنگهداشته شده اند؟ اگر دولت ملي است ازحق تعيين سرنوشت ملت بدست خودش ، چرا هراس داشته باشد؟ اگرمردم قادر به انتخاب شهردارويا آستاندار« والي» وبخشداري باشند، شاهد بهتر وگسترش ونهادينه شدن واژه دموكراسي نخواهيم بود؟ ايا امكان دارد كه تحت نام دموكراسي، هدف شوم وغير مردمي را بخاطرخوش خدمتي به بيگانگان وپيشبرد زندگي ننگ آگين چهار روزه اين دنياي كوتاه پاي، دست به فريب وشعارهاي ظاهر فريبانه بزنيم؟ شايان وجدان بيدارومنيدن راستين خواهد بود؟ بياييد اين دنيا را در برابر مردم خداوند آفريده تنگ نسازيم، تا آخرت شماقدرت پسندان فساد پيشه، بربادنشود!!

     چند سال وچند قرن زندگي خواهيد داشت؟ ايا اين پولهايكه در كيسه پنهان كرده ايد وحق گرسنگان را پسنداز روز اينده مينماييد، مصرف عيش ونوش حلال شما خواهندشد؟ يا خوراك موزي روزي جوانمردان خواهد گرديد؟ كمي بينديشيد واز منش وبينش انسانگرايانه و بشردوستانه به اوضاع واحوال افغانستان ومردم نهايت رنجور وستمكشيده وستمرسيده وستمديده اين اب وخاك ، نگاه بداريد. آه مظلوم سخت گيرد دامن بد كاره را.....

      شاه نا عادل ندارد فكرآرام بر سرش           ميخورد هردم ترازوي عدالت برسرش

      ملت ومامورو معلم اند بيزار درش             دست بر بالا كنند خواهند عدم برپيكرش

جالبتر اينكه، پيكر كشوركهن تاريخ مارا مانند كرگسان گرسنه، تحت نام بازار آزاد وشخصي سازي، اين عاملين فساد وگرسنگي مردم ، دربين خويشاوندان وپولداران حاصل كوكنار، تقسيم بندي ميكنند ودر فكر مردن وعلف خوردن وكوچ كردن مردم، يك دقيقه هم كسي نمي ينديشد واين قدرتمداران كوكنارگرا، سراپا انديشه وخواب وبيداريشان را پول وغضب ملكيتهاي عامه، تحت نام شخصي سازي در بر ميگيرد.

      وهم دراين روزها آوازه پخش ميگردد كه، طالبان كرام با استفاده از دموكراسي وارد شده ودولت سركشورهاي غربي قوت بيشتر گرفته اند وتا سرحدات كابل حاكميتشان گسترش يافته است. اين كارواين نيروبخشي طالبان از سوي زايشگران طالب، دارد هر روز تبليغ اشكار صورت ميگيرد ودر نتيجه خبر روشن شد كه در آستان غزني حدود بيست وچند دبيرستان دروازه هايشان بسته شد وشريعت طالباني درآن ولايت جاري وساري گرديد. ودر لوگر و وردك نيزاز طرف شب كسي را ياراي ديدن تلويزيون، نيست ، وبسياري از مدارس دولتي هم دربسته شده، آستان خوست هم دراين تازگي شاهد سوختاندن مكتب كه با پول هنگفت اعمار شده بود، ميباشد. سياستهاي نا معقول ويك جانبه ديكته ي ابرقدرتان ونا كارايي دولت اقاي كرزي وريشه دواندن فساد وبي عدالتي در جامعه وحيف وميل پولهاي باد آورده شده بدست مزدوران گماشته شدهء بيگانه بحال مردم، سبب دلسردي ملت ودوري آن از دولت اقاي كرزي شده است كه عواقب خوبي را در آينده بدست نميدهد واگر مردم كمي بيدار شده باشند، منبعد در گزينش نمايندگان وگزينش رييس جمهور اينده دقت خردمندان بايست كه بكنند وگرنه بازهم دچار گرسنگي وبي عدالتي ودرماندگي خواهند گرديد. اميد وارم كه فرهنگ منيدن وانديشه كردن در مردم پيدا شودو كوركورانه به قضايا نگاه نكنند، تا در چاه كه بيگانه ها كنده اند فرونرودند. بيداري بيداري وخوديابي واعتماد برخود ميتواند كه ار مصيبتهاي فساد پيشه گان رهايي حاصل گردد.

                    گرايدون كه هستم ز ارزانيان          مرا نام كن تاج وتخت كيان

                                                                                             فردوسي بزرگ

ارز ويا ارج وارزشمندي، از انديشمندي وراستكاري وداد گري وداد آفريني بن خويش را ميگيرد وگذشته ما چنين بوده اند ودادگري و داد باوري نهاد انديشه ي پدران دورتر مارا در بر ميگيرد وجهان ما بر پايه داد وراستي استوار است ونه بر پايه دروغ وكذب ونيرنگ وكوكنار گرايي !!حيف است كه سخنانم را با اين چند سرود شهنامه  كه از زبان جمشيد گفته شده، به پايان نرسانم:

               به داروو درمان، جهان گشت راست       كه بيماري ومرگ ، كس را نكاست

               شمارا زمن هوش وجان در تن است        بمن نگرودهركه، اهريمن  است

                                                                                                 فردوسي شيرين سخن

هرويرانگر ترسوست وهر ترسو كشنده خوست وهر دادگر اعيار است وهر ايار بخشنده است وهر بخشنده جوانمرد ويا جوان زن است كه در بن وريشه فرهنگ بهي جايگاه وپايگاه دارند وويرانگرانرا در قلمرو فرهنگ فرهي جايگاهي نيست . كسي كه از خرد برخوردار باشد، خشونت را نمي شناسد وقهر وغضب درآن كار نميكند. فرهنگ كذشته ي ما بر پايه خردو انسان دوستي بنا شده است وروي اين ملحوظ بود كه دستان اهريمن گرايان مانند ديوان تاريك انديش بي روشني واورگراي بي باران، براي خفه كردن اين درخت رسآ وميوه دار لزت بخش، از هرسو درازشد واين فرهنگ را از رشد ووالش برحقش عقب زد وتا اكنون ترس وواهمه اهريمنان از اين فرهنگ ديده ميشود وتلاش دارند كه پرده ظلمت را بر پيكراين فرهنگ بكشند، تا از ديد نسلهاي پرجوش وخروش پنهان بماند، اما خوشبختانه جبر زمان ورشد تكنالوژي فرزندان اين درخت تناور را بيدار وتلاش اهريمنان ضد فرهنگ را به هيچ مواجه ساخته است. كمبودي ما دراين است كه شيوه وپيشه ي خود شناسي را كمتر در خود تبارز ميدهيم  كه همان ارز است. در آينده  اگر خدا بخواهد پيرامون بخش ديگرنا بساماني ونا هنجاري جاري در كشورسخن خواهم داشت . شاد وفرهمند باشيد.

    

                                                                                                           ميرزايي       

     

 


بالا
 
بازگشت