وفامعصومی

 

   فدرالیزم

 

 پژوهش ،ترجمه ونوشته از د. وفامعصومی

           بنیان نهادن این نظام مانند هر حق دیگر،حقیست که باید باعزم وتلاش راسخ ِ عدالتخواهان گرفته شود

 این حق مانند هرحق دیگرتحفه داده نمیشود

  « توشاهینی قفس بشکن به پرواز آی ومستی کن     که برآزادگان داغ اسارت سخت ننگینست »

اگرنظام فدرالی الگوی نجات بخش وفرشتۀ صلح وترقی ِقبول شده ، واز بوتۀ آزمایش زمان سرفراز قد برافراشته وبرای آزادی ووحدت اقوام ازچنگ استعمارگران ، وفاشیستان مزدور، دریک کشور چندین ملیته ای مانند افغانستان که ازاقوام ، زبان ها وفرهنگهای مختلف تشکیل شده است مورد احترام وتطبیق وزبانزد خاص وعام باشد که هست، واگر بدون تشکل سیاسی مبارزه بیثمر باشد که هست، پس به هر روشنفکر وطن دوست ، مترقی ووحدت طلب لازم است که برای تحقق صلح، ترقی ، دموکراسی وآزادی اقوام از بند هزاران دسیه ضدملی وضدانسانی، در به کار برد آزادانۀ زبان ورسوم هر قوم که حق طبیعی وفطری ایشان میباشد، برای تعمیل وتحقق بلاشرط وقید این سیستم دست بدست حزب کنگرۀ ملی ودیگر وطن پرستان بدهند وباعث نجات وطن واقوام از شر دشمنان آزادی واتحاد بین الاقوامی درین کشورگردند. اگر یک کشورمتشکل از زبانهای مختلف ، اقوام ، مذاهب ورسوم مختلف نباشد شاید که حتی درآن شرائط همچنان فدرالیزمی از نظر جغرافیائی مورد طرح قراربگیرد ولی ضرورت مبرم وحتمی نخواهد بود و نویسنده به کدام مثالی ازهمچو یک کشور برنخورده است. فدرالیزم ضامن اتحاد ، صلح ودموکراسی دریک کشورکثیر المله بوده ودر مقایسه با دیگر رژیمهاآب حیاتیست که به اقوام دربند، جان تازه می بخشد . فدرالیزم با آرزوی هیچ نظام مترقی درمخالفت قرارندارد ولی افزون برآن ، پرورشگاه عالی وعملی  وتربیتگاه بزرگی برای راهها وروشهای دموکراتیک درآینده، جاده صاف سترگی برای اعمارهرگونه نظم عدالتخواه وانسانگرا بوده وپادزهرتجربه شده علیه تبعیض نژادی وفاشیزم پذیرفته شده است.

فدرالیزم  در مقایسه با سیستمهای اجتماعی سیاسی در جهان ، نوعی از طرز حکومتهای محبوب و روبه رشدی میباشد که برای ممالک دارای چندین نژاد وچندین زبان ضامن پیروزیهای اجتماعی ، عدالت ومساوات ملی ودموکراسی درتمامی ابعاد وعرصه ها پذیرفته شده وحتی همین پاکستان وهندوستان همجوار ما نظامهای فدرالی دارند .

« کلمۀ فدرالیزم از واژۀ لاتین (فئودوس ) که جمع آن ( فئودرا)است گرفته شده ودارای معانی ومفاهیم چندی مانند : همبستگی ،بهم پیوستن ووصل کردن ،هدف مشترکی را دنبال کردن ،اتحاد ، معاهده وقرارداد، گرد آوردن ویکی کردن، بالاترین وفراگیرترین ، همه را درخود جادادن ، همه به یک ریسمان چنگ زدن و زیر یک اصل گردآمدن ....را به آن نسبت میدهند فدرالیزم ( فئودوس )زیربنا ومجموعۀ برنامه های اساسی سیستم سیاست خارجی امپراطوری روم باستان بود که ازشش سال پیش از میلاد تا پنجصد سال بعد ازآن درمناطق وجغرافیائیکه تحت فرمانروائی یامستعمرۀ امپراطوری روم قرار داشت به کار گرفته میشد . وبه شکل وبامحتوای آن زمانی اش ،مبنای مناسبات بامردمی از اقوام وگروه های مختلف با داشتن جغرافیای سیاسی مشخصی بود که در محدودۀ فرمانروائی استعماری روم قرار نداشتند واصولاً رومی نبودند ،وتابعیت آنرا هم نداشته واین امتیاز به سادگی ازسوی دولت مرکزی به آنها داده نمیشد و درنتیجه از حقوق شهروندی رومی هم برخوردار نبودند مرعی الاجرا قرار میگرفت. به دستور شاه ( نوما، پومپیلوس ) یک انجمن یا شورائی که متشکل از بیست نفر روحانی بلند پایۀ وابسته به دولت بود تشکیل شد .وظیفۀ اصلی این شورای روحانیت بررسی حقوق ملیتها، ارتباطات ، مناسبات خارجی روم ، برنامه های مالیاتی ، مصئونیت روم وخنثی کردن جنگها وبرقراری صلح ،وبرنامه های دیگریکه حاکمیت روم را تهدید نکند به صورت معاهده وقرار داد که آنهارا (فئودراتوس ) می نامیدند بین انجمن روحانیت واین مردمان بسته میشد. معمولاً روم کمکهای نظیر خوراک وپوشاک ودر مواقع لازم کمکهای نظامی سیاسی به آنها میکرد. درعوض هر وقت روم به آنها احتیاجی میداشت آمادۀ همکاری به ویژه درزمان جنگ برای حکومت روم بودند وسرباز وجنگجو می فرستادند. درواقع یک داد وستد دوجانبه بین روم واین مردمان بود که از طریق معاهده وقرارداد این مناسبات سیاسی تنظیم می گردید.شکل تکامل یافتۀ این نظام سیاسی اجتماعی ، زیر بنای روش سیاسی بسیاری ازکشورهای پیشرفته و یا درحال رشد قرار گرفته است» .

آقای احمد بصیر بیگزاد از قول علی احمد جلالی که احتمالاً یکی از کاندیدهای ریاست جمهوری در آینده خواهد بود در مقاله ای درمجلۀ « پارامیترز » مینویسد:« تنها راه بیرون رفت از بحران کنونی رابرقراری حکومت غیرمتمرکزخوانده وگفته است : «مشکل اساسی افغانستان

تمرکز بیش از حد قدرت است .او با انتقاد از عملکرد دولت حامد کرزی اضافه نموده مینویسد « برخلاف آنچه در قانون اساسی افغان ستان آمده به شوراهای ولایتی صلاحیت شاید وباید داده نشده وشوراهای حاکم نشینیها برگزار نگردیده است ».

آقای بیگزاد می نویسد : « فدرالیزم را در کشورهای درحال بحران یک سیاست همراه با استقلال یا رجیمونت  میدانند ومی نویسد : در نظام فدرال  گروهها وجناحهای مختلف تلاش میکنند استقلال کشور را ازطریق ایجادتفاهم واتحاد حفظ کنند وفدرالیزم را ایشان به معنی قواعد کلی اصلاح روابط اجتماعی در جوامع کثیر الملیت  دانسته ومی نویسند : اگر نظم اجتماعی مجموعه ای از قرار داد هاست، پس سیستم فدرالی درین گونه جوامع قرارداد سیاسی آن میباشد که، میتواند این نظم را به خوبی حفظ نماید. واضافه نموده میگویند : تنها سیستم فدرالی است که شخص میتواند درقدرت مشارکت نماید وبه جای یک قدرت ، قدرتهائی بوجود می آید  که در آن از فساد جلوگیری شده وبه تعبیر دیگر در جوامع کثیرالملت که درآن هیچ اکثریت وجود نداشته باشد مانند( افغان ستان).» به قول مونتسکیو تنها توسط قدرت میشودکه قدرت را کنترول نمود.

بنابرین درکشورهای کثیرالملت مانندافغان ستان که حکومتها به دلیل متمرکز بودن مطلق ،به حکومتهای سلطه وخودکامه مبدل میشوند تقسیم قدرت بدون شک از شکل افقی آن( قوه مقننه، قوه مجریه ، قوه قضائیه ) به شکل عمودی (دولت مرکزی، ایالتها وناحیه ها ) تکمیل میگردد بدین ترتیب تمرکز قدرت ازبین رفته ودرعوض دولت مرکزی ودولتهای ناگزیر برای پیشبرد اهداف مشترک وحفظ  استقلال کشور همدیگر خودرا کنترول نموده وهمکاری مینمایند.

سیستم فدرالی موجب میشودکه هریک از ملیتها که دارای آداب ، رسوم وزبان خاص خود میباشند، بتوانند به زبان مادری تحصیل نموده وفرهنگ خودرا گسترش بدهند. درکشوریکه سلطه طلبی به اساس تفاضلات قومی فاجعه تاریخی آفریده است سیستم فدرالی میتواندارزشهای دموکراتیک خودرا از طریق انتخابات آزاد درسطوح مختلف ( دولت مرکزی ، ایالات وناحیه ها) عملی سازد. ومردم ازین طریق احساس قدرت وهویت کرده  وقدرت را ازآن خود میدانند.

سیستم فدرالی، بیروکراسی موجود راکه دولت مرکزی باعث آن میشودودرواقع باعث ایجاد فاصلۀ عمیق میان ملتهاشده وهمچنان زمینۀ دوری مردم رافراهم کرده است ازبین می برد. ایجاد حکومتهای ایالتی وقوه مقننه ایالتی منتخب ، به مردم آن ایالت سطح تماس بادولت مرکزی رابا مشکلات موجود افزایش داده در نتیجه، مشارکت واقعی شهروندان را درتصامیم کلان کشور مهیامیسازد.

در نظام فدرالی رهبر سازی ونخبه پروری صورت میگیرد. ایالتها در واقع ذخایر خوبی از سیاست مداران با دانش سیاسی برای دولتهای مرکزی گردیده واصحاب سیاست رامجبور میسازد تا برای اثبات لیا قت وتوانمندی خود به شکل جدی عمل کنند. نبود رهبران نخبه وکارزما در افغانستان همیشه بحران آفرین بوده ، هر رهبریکه پا به ارگ ریاست جمهوری می گذارد به یک رهبر خودکامه وقوم محور وسلطه طلب تبدیل میشود.

همچنان در عرصه اقتصاد ،یک دولت فدرال میتواند موجب رقابت صحیح وسالم اقتصادی گردد. تفاوت در وضع جغرافیائی ایالات فدرال ایجاب میکند تا ارباب ،تصمیم های مختلف وموثری را باتوجه به نیروی انسانی واستعدادهای نهفتۀ آنهااتخاذ نمایدوهمینگونه زمینۀ رشد مطبوعات آزاد در ایالتها فراهم میشود. درحکومات خودکامه ومتمرکز مطبوعات همیشه به یک وسیلۀ سلطه برای حاکمان خودکامه تبدیل میگردد اما در نظام فدرال مطبوعات آزاد بیشتر نفس میکشد.

بالآخره آقای بیگزاد چنین نتیجه گیری مینمایند که:

افغان ستان ازلحاظ ترکیب جمعیتی ازاتنیکها وملیت های تاجیک، هزاره ، ازبک بلوچ ، پشتون ونورستانی و.. تشکیل شده به اساس آخرین آمارتقریبی سازمان ملل متحد(یونما) در افغانستان هیچ اکثریتی آماری وجود ندارد که بتواندازنظر آماری اکثریت قابل قبول را ارائه کند.هرکدام از ملیتها دارای آداب ، رسوم ، وزبان خاص بوده واز لحاحاظ فرهنگی دارای ویژگیهای متفاوت میباشند .

کارشناسان مسایل تعلیم وتربیه وآموزش به این باوراند که درنظام تحصیلات عالی وابتدائی محصلین وکودکان به علت آموزش به زبان غیر زبان مادری خوددچار افت تحصیلی فراوان وعدم موفقیت تحصیلی میگردند بنابرین حق طبیعی ملیتهاست که به زبان مادری خود بخوانند وبنویسند وبرای پیشبرد آن اقدامات لازم انجام دهند. وهمۀ این خواستهارا باید نظام سیاسی یک کشور ممکن وفراهم سازد واینها در نظام فدرالی قابل تطبیق میباشد نه در نظام سانتریالیسی ومتمرکز متاسفانه که حکومتها درافغانستان نه تنها این امکانات را فراهم نکرده اند که حتی در مقابل خواستهای عدالت خواهانۀ ملیتها برای حفظ آموزش زبان مادرخود،مقابلۀ مرگ آفرین انجام داده اند. ....... البته باید توجه داشت که اقلیتهای قومی باسیاست همگونه شدن وادغام ملیتهای مختلف با آداب ورسوم مختلف به مقاومت خواهند برخاست وبرای حفظ اصالت وهویت ملی فرهنگی زبانی خود، مبارزه خواهند کردمثالهای متعددی همانند ایالات متحده، کاندا وآلمان و.....موجود است که وجود ملیتها واقوام با زبانها وفرهنگهای متفاوت در درون یک کشور تضاد آفرین نبوده بلکه برخلاف وحدت آفرین میباشند. فدرالیزم میتواندساختار سیاسی مناسب ومانع به وجود آمدن تضادسیاسشی ناشی ازعدم احقاق حقوق ملیتها درداخل یک کشور گردد. وبالآخره سیستم فدرالی نوعی از آشتی وآمیزش میان گوناگونی ویگانگی ملیتها درساختار سیاسی شکننده فعلی افغانستان خواهد بود.

 یادداشت مختصری در مورد فدرالیزم از منابع آلمانی :

مراد از فدرالیزم چنانچه در بالا گفته آمد عبارت از اصولیست که تحت این نام دولت جمهوری مرکزی ای تشکیل میگردد که در پهنای یک کشور به ایالات فدراتیو تقسیم گردیده وبه اینصورت امور کشور را درمجموع  به نمایندگی از دولت فدرال مرکزی مطابق به اصول همگانی اداره میکنند ،که درآن هر ایالت فدرال دارای عین مشروعیت، حقوق وتوانائی کامل دریک شباهت کلی اجرائی ، قضائی وقانونگزاری در امور ایالتی خود میباشند که ازیکسو با دردست داشتن قوانین متحدالمال برای همه ایالات  وتبعیت از آن ،دارای قوانین خاص خود درایالت فدرال خود میباشند. که این طرز حکومت درمجموع نمایندگی از دموکراسی در حد اعلی نموده ودر دفاع ازحقوق اقلیتها وجلوگیری از خودکامگی ودکتاتوری نمونه ای از دولتهای مجرب موجود درجهان میباشد.

                                                              دولت یا ( ستات)

                                              (یودیکاتیو)   ــــــــ   لیگسلاتیو   ـــــ   (اکزیکوتیو)

                                           ارگان قضائی ــــــ  ارگان قانونگزاری ـــــ ارگان اجرائی

                                   "          ـــــــــ             "            ـــــــ      "

                                              "          ــــــــــ            "           ــــــــ        "

       اقسام دولتهای فدرال : مسئلۀ عمده وغیر قابل انکاریراکه قبل ازهمه درمورد دولت فدرال باید یادآورشد اینست که شکل دولت فدرال نظر به ممالک، اوضاع جغرافیائی وتشکل اقوام ومسائل تاریخی وبعضی نکا ت دیگر که دریک کشورتغییر می پذیرد وبه نوع خاص وموافق به اوضاع وچگونگی آن کشور تنظیم می پذیرد. ازین جهت سیستم فدرال به دونوع تقسیم میگردد :

 1 ــ  دولت فدرال کووپیراتیو مانند دولت فدرال آلمان که از صلاحیت بسیار برخورداربوده ورابطۀ دولت باایالات فدرال درین نوع فدرالیزم خیلیها فشرده وقابل تعامل میباشد.

2 ــ دولت فدرال دوال یا نوع مضاعف آن میباشد که نمونه ای ازین نوع فدرال دولت فدرال امریکا بوده میتواند. که ایالات درین نوع فدرالیزم دارای صلاحیتها وآزادیهای زیاد بوده وکمتر شباهت به همدیگر دارند. وآنهم به این معنی که تقسیم صلاحیتها وآزادیهابین دولت مرکزی فدرال وایالات فدرال در قبول وظایف واجرًات در مقایسه با دولت مرکزی ازهم تفاوت دارند . مثلاً اگریکی از ایالات فدراتیو باهمه ایالات فدرال باکمی تفاوت وزیادتر مسؤولیت امور دانشگاهی وامنیتی از دولت فدرال مرکزی میباشدو دولت مرکزی در مقابل مسوولیت صلاحیتهای سیاسی همگانی وموضوعات کلی تر دیگری را به عهده دارد. بنابران یک دولت فدرال درمجموع وایالات فدرال بالخصوص دارای مشخصه های آتی میباشند:

1 ــ هرایالت فدرال دارای قوانین مشخصه خود میباشد.

2 ــ  هر ایالت دارای قوانین اداری میباشد، از هر نوعیکه باشد.

3 ــ دارای امور اداری خود وآمرین ادارات مربوط به خود ودارای پارلمانهای جداگانۀ خود .

4 ــ مسوؤلیتهای امور وچگونگی آن درهر ایالت مربوط به همان ایالت میباشد. ( هر دولت فدرال ازخودپارلمان انتخابی و دولت ایالتی دارد). صدراعظم دولت فدرال از طرف تمام مردم همان کشورتعیین میگردد. مثلاً ازطرف تمام مردم آلمان،  یعنی از طرف تمامی ایالات فدراتیو تعیین میگردد. ولی رئیس جمهور درین کشور از طرف پارلمان دولت فدرال مقرر میگردد.

5 ــ شخصیت حقوقی دولت فدرال دولت مرکزی آن کشور میباشد، نه ایالات دولت فدرال.

6 ــ تابعیت در دولت فدرال ، تابعیت یگانه ونام کل کشور فدرال را درسر می گذارد.

7 ــ تمامی ساکنان ایالات دولت فدرال ،یک کشور واحد دارند، که درسطح جهان به همان نام یاد میگردد.

8 ــ قانون گذاری در یک دولت فدرال جنبۀ ملی دارد نه جنبۀ ایالتی ، ودولت مرکزی را صاحب صلاحیت وحاکمیت میدانند امور دفاعی کشوری وسرحدات کل کشور و سیاست گزاری کل کشور مربوط به دولت مرکزی میباشد.

 دلایل چند در مورد ارجحیت وموجه بودن سیستم فدرالی :

ــ  برای پایه گزاری دولت فدرال دریک کشور، اولین قدم دانستن چگونگی وخصوصیات تاریخی ، جغرافیائی ، قومی لسانی وفرهنگی مردم  آن کشور میباشد.

مثلاً یکی از دلایل عملی وحتمی پایه گذاری دولت فدرال در کانادا، وسعت خاک این کشور در ارتباط با مداخلات استعمارگرانۀ خارجیها وتصرف منطقه به منطقۀ این کشور ازجانب استعمارگران بود . این دلیل در مورد استرالیا وامریکا همچنان صادق میباشد. دلیل بزرگ فدرالی شدن کشور سویس را در اختلاف زبانی ــ تباری اقوام این کشور مانند زبانهای آلمانی ، فرانسوی ، ایتالوی وزبان ایتو رومانی وکثرت مذاهب واختلاف اجتماعی فرهنگی در آن کشور، در زمرۀ  دلایل فدرال شدن این مملکت میدانند که سویسی ها چارۀ بهتر دیگری غیر از سیستم فدرالی برای رفاه وامنیت در کشور خود ندیدند. ( سویس با خصوصیات زبانی اتنیکی وایالتی خود، الگوی بلا قید وشرط سیستم فدرال درافغان ستان وبرای مردم افغانستان میباشد ) .

آلمانیها که در زمان اقتدار بسمارک ( سال1871 ترسائی) به مناطق فیودال نشین دوکها ، کنتها ، شوالیه ها وموجودیت اقتدارات محلی مختلفی تقسیم شده بودند،  و سد بزرگی را در راه وحدت همگانی اقوام ووحدت خاک آلمان  به وجود آورده بودند وهر آن خطرات واختلافات جدی مردمان کشور ایشان را  تهدید می نمود بناً، راه فدرالیزم رایگانه راه نجات خود دیدند وعملی نمودند( برخلاف تصور کودکانۀ بعضیها فدرالیزم تجزیه نمیکند برخلاف از تجزیه جلوگیری میکند  وباعث ااتحاد میگردد. د.معصومی).

از سوی دیگر موضوع انتخابی بودن به عنوان مظهردموکراسی که شامل آحاد مناطق ومردم یک مملکت میباشد عطیه دیگریست که فدرالیزم درین ممالک به مردم میبخشد . تصمیمات لازم وزودرس چه در ایالات فدرال وچه در مجموع خاک، ازبین بردن ریشه های محدودیتها واقدام به تصامیم یک جانبه از سوی یک قوم ویا یک مذهب براقوام ومذاهب دیگر، خلع ید کردن هرگونه دکتاتوری وبیعدالتی، ازبین بردن دشمنیها ساخته وپرداختۀ دست استعمارگران درمیان اقوام وبازکردن راههای تفاهم بدون مداخلۀ مسلحانه میان مردمان مختلف وبسا نمونه های دیگر ازجمله وظایف عملی ودایمی یک دولت فدرال میباشد.

دلایل کلی ارجحیت سیستم فدرال :

1 ــ یک دولت فدرال نمونۀ یک دولت دموکراتیک وعالی شده میتواند.

2 ــ حصه گرفتن تمام اقشار اجتماعی در انتخابات وسیاستهای کشور، باعث آشنائی زیادتر وشفافیتهای بهتر واستحکام دموکراسی دریک کشورمیگردد، سهمگیری مردم به طور آزاد، قدرت اعتمادهمگانی رابه دولت مرکزی ودولتهای ایالتی افزونی بخشیده وجائی برای شکوه وشکایت باقی نمی گذارد.

3 ــ موجودیت واحدهای کوچک درسراسر مملکت فیصله های دولت را به خوبی نشان میدهد، واز همین سبب هم است که انعطاف پذیری درین نوع سیستم زیادتر وسراسر به سود مردم میباشد.

4 ــ فضای آزاد وضرورتِ به امتحان گذاشتن نظریات بهیخواهانه در موارد علمی اجتماعی مختلف رامهیا نموده وقبل ازآنکه بنیان گذاری با صرف پول گزاف ناکار آمد ثابت شود، زیادت اشتباه وامکانات سهو وخطارا پیشترازهمگانی کردن ،وناپخته به منصۀ اجراگذاشتن جلوگیری می نماید.

5 ــ فدرالیزم علیه تمامی اشکال ستم، استثمار وتحقیر مبارزه میکند ودر مقابله با هرتصمیمی که آزادی انسان را تهدید میکند برمی خیزد وازخود دفاع میکند.

6 ــ فدرالیزم علیه هر نوع تبعیض ، خودکامگی وتفوق طلبی ازهر نوعیکه باشد ،تا پای جان مبارزه میکند وآنرا خلاف این سیستم میداند.

7 ــ فدرالیزم ملیتی قومی، ویا جغرافیائی ملتهارا به اتحاد آرزومندانه دعوت میکند .به اینصورت هر ملت ویاقومی میتواندحکومت محلی خودرا داشته باشد وبا دولت مرکزی در ارتباط باشد.

8 ــ فدرالیزم هویت اقوام را احترام میکند، یعنی هرقومی دارای هویت وقومیت خود میباشد وکسی را حق سوال وجوابی درآن نیست.

9 ــ نظام فدرالی زبان اقوام را احترام می گذارد چه همه میدانند که زبان یعنی هویت وسلب آن سلب هویت وقومیت آن ملت میباشد .

سیستم فدرالی با سؤ استفاده های شخصی وگروهی در تضاد ژرف قرار دارد ، وآنهم به خاطریکه تمامی مؤسسات چه در دولت وچه در ایالات فدرالی ،همدیگر خودرا طور افقی وعمودی به عین سیستم ازیکسو تقویت نموده واز سوئی هم همزمان کنترول ومراقبت مینمایند.

6 ــ سیستم فدرالی باعث تقویت رقابت در میان احزاب گردیده وبه اینصورت زمینۀ شناسائی مردم ازاحزاب مفید وغیرمفید را مهیا نموده وبه درک سیاسی همگانی کمک مینماید.

  7 ــ درین سیستم شانس موضعگیری مردم ،هرکسی که باشد وهم متعلق به هر حزبی که باشد درتمامی ارکان واعیان دولتها( مرکزی یا ایالتی) آسان میسر بوده وسهم اشخاص درهر مقام از پائین به بالا واز بالا به پائین ،بدون اصطکاک وجود دارد. وگویا هرکه فهم ولیاقت دارد وبا برنامۀ مردم دوستانه ووطن دوستانه وارد عمل میشود وعرضۀ برنامۀ بهتر میکند زیادتر پیروز میگردد. واینگونه کسب مقام بر اساس دانش ودلسوزی وخدمتگزاری به منزلۀ همان دومصرع است که با اشتیاق تمام  نوشیده وخورده میشود که : « هرکه آب ازدم شمشیر خورد نوششش باد» .

8 ــ سیستم فدرالی زمینه ساز انواع برگزاریهای اجتماعی وفرهنگی آزادانه تمام اقوام والسنۀ مردم یک کشورمبنی برقوانین حقه وانتخابی ایشان بدون اندکترین تصرف وممانعت از طرف کسی ویا جائی میگردد.وآنهم به خاطریکه از بالاترین امکانات کاربردی ورشد استفاده می نماید.

دلایل نامرجح بودن این سیستم به نظر دانشمندان آنقدر محدود وبی اساس وانمود شده است که، سنگ سر راه این دریای خروشان وصاف شده نمیتواند. ولی اگر گفته شود که :

* درفدرالیزم انکشاف ایالات فدای منافع مرکز میشود  دلیلی ندارد زیرا همه باهم مددگار ، کمک کننده وقانوناً مؤظف به کمک متقابل میباشند.

* علت اینکه چرا بعضی ازروشنفکران برگشته از امریکا واروپا بااین سیستم مخالفت میکنند؟ آن است که مخالفت به دلایل دیگری غیر از ماهیت سیستم فدرالی صورت میگیرد که ،اصلاً ربطی باسیستم فدرال ندارد وباید در منافع شخصی گروهی ویا وابستگیهای ضدملی آنها تجسس گردد. وهمچنان این سیستم دیگر با اشاعۀ ترس ناموجه وتهمت تجزیه وامثالهم ارتباط نداشته وغیر ازتهمت وخیانت روی منفعتهای شخصی وتهمت بی اساس به دموکراسی وبد نامی بی دلیل وناشیانۀ فدرالیزم چیز دیگری نمیباشد. فدرالیزم دشمن تجزیه بوده وعلاوه برآن تقویت کنندۀ وحدت ملی وباعث ازمیان برداشتن تضاد های قومی میباشد .آشتی ، همکاری ، وتقویت روابط نیک بین ایالتی از دست آوردهای آن در کنار دیگر خوبیها شمرده میشود.

امروز درحدود چهل کشور در جهان دارای این سیستم بوده ودر همسایگی ما هند وپاکستان دول فدرالی اند. 

امروز زیادتر از چهل وسه کشور درجهان دارای سیستم فدرالی بوده وشاید سالهای بنیانگزاری ای سیستم در ممالک مختلف خالی از مائده نباشد که قرار آتی ازآن یادآور میشوم :

1      ــ  ارژانتین دارای بیست وسه ایالت فدرال که قانون وتغییر در قانون آن بین سالهای1853 و1994 به وقوع پیوست.

2      ــ استرالیا از سال 1901 عیسوی به اینطرف.

3      ــ لجیم دارای سه ایالت فدرال از سال 1994 به اینطرف.

4      ــ برازیل از سال 1988 ودارای 26 ایالت فدرالی.

5      ــ آلمان ازسال 1948 دارای شانزده ایالت فدرال .

6      ـ ایستلند دارای پانزده ایالت فدرال از سال 1992 به اینطرف.

7      ــ هندوستان دارای 28 ایالت فدرال از سال 1950 به اینطرف.

8      ــ کانادا دارای ده ایالت فدرال ازسال 1982 به اینطرف.

9      ــ جزائر کومور دارای چار ایالت فدرال از سال 2000 به اینطرف.

10                     ــ  مالیزی دارای سیزده ایالت فدرال از سال 1957 به اینطرف.

11                    ـــ مکسیکو دارای سی ویک ایالت فدرال ارسال 1917 به اینطرف.

12                    ــ جزائر مکرونیزین دارای چار ایالت از سال 1979 به اینطرف

13                    ـــ ناجریا دارای 36 ایالت فدرال از سال 1979 به اینطرف .

14                     ــ اطریش 9 ایالت فدرال از سال 1929 به اینطرف .

15                    ــ پاکستان دارای چار ایالت فدرال از سال 1973 به اینطرف .

16                     ــ دولت فدراتیو روس دارای چار ایالت فدرال واز سال 1993 به اینطرف.

17                     ــ  سویس دارای بیست وشش ایالت فدرال از سال 1848 به اینطرف .

18                    ــ هسپانیه دارای 17 ایالت فدرال از سال 1979 به اینطرف.

19                    افریقای جنوبی دارای 9 ایالت فدرال از سال 1979 به اینطرف.

20                     ــ منزویلا دارای 23 ایالت فدرال از سال 1999به اینطرف.

21                    ــ امارات متحدۀ عربی دارای هفت ایالت از سال 1971 به اینطرف.

22                    22 ــ امریکا دارای 50 ایالت فدرال از سال 1787 به اینطرف.

23                    کشور های ذیل به دلایل غیر موجه گوناگون وقدامات غرض آلود از سیستم فدرالی بالقوه ودسیسه از فدرالی دوبار به غیر فدرالی توسط استعمار ومزدوران آن تبدیل گردید :

1      ــ ایتوپی .

2      ــ یوگوسلاوی .

3      ــ چکوسلواک .

                                                   فدرالیزم     

د. وفامعصومی

                      وطنداران وطنداران نهید بنیان فدرالیزم      

                                              بهیخواهان بهیخواهان شوید دوستان فدرالیزم

                      نظام وحدت وایقان دِژی پاینده وتابان        

                                               به عزم جزم وبا ایمان ،کنید پیمان فدرالیزم

                     نجاتبخش ِوطن گردید همه یکجان وتن گردید

                                               مباهاتِ زمن گردید ، کنید عمران فدرالیزم

                     ترقی گر همی خواهید، رفاء گرآرزو دارید

                                            عدو را دست وپا بندید ، دهیدفرمان فدرالیزم

                      نفاق وفتنه برچینید،دوئی وفرق بزدائید

                                             اگر صلح وسلم جوئید گیرید دامان فدرالیزم

                      شوید همکار وهمگفتار ، شوید یکحرف ویک کردار

                                               دوای محنت واِدبار ، بلاگردان ِ فدرالیزم

                      جهان یک چرخ ِ دوران است، جوامع مهد طغیان است

                                        تحول راز ِ امکان است، کنون دوران فدرالیزم

                       جدائی کی درین ایوان،تجزی را کجاامکان؟

                                       خلایق یکدل ویکسان ، خوشا جانان ِ فدرالیزم

                        بشد دور ِ غم وافغان ، ببینید هم وطن خندان

                                        بسوزید خنجر وخفتان ، شوید یاران فدرالیزم

                        فراخ اندیشه ها سازید،زتنگ فکری جداسازید

                                        زشادی تاج ها بنهید به سر، عنوان فدرالیزم

                        همین دور ِ زمان ماست، زمان امتحان ماست

                                     ظفرها بیگمان پیداست ،شوید خواهان فدرالیزم

                        بنای رشد فرهنگ ها، زبانها رسم ورواجها

                                        فضای محو نیرنگها ،باغ وبوستان فدرالیزم

                        رسانید با خلافگویان، بگوئید با طرفداران

                                 که چون خورشید می تابد، مهین احسان فدرالیزم

                       (وفا ) فرصت شماری کن،به راهش جان نثاری کن

                                     تپش کن ، بیقراری کن ،ببین آرمان فدرالیزم

 

                                              


بالا
 
بازگشت