مهرالدین  مشید

 

نیرو های خارجی در افغانستان اهداف دیگری را دنبال مینمایند

 

نیرو های خارجی در تامین امنیت شهر کابل و سایر شهر های کشور از همان ابتدا تا امروز بیشتر شکل سمبولیک را داشته و دارند . ناکارایی ها ، خود سریها ، وبی تفاوتی های نیرو های خارجی در افغانستان  رویکرد تازه یی نیست ؛ بلکه این برمیگردد به همان زمانیکه این نیرو ها برای اولین بار وارد شهرکابل شدند و بعد به شهر های دیگر کشور پراگنده گردیدند که در همان آغازین ورود اینها به شهر کابل تفنگداران جبهۀ شمال ساحات اطراف کابل را به مراکز نظامی خود تبدیل کرده بودند که بعد ها این مراکز نظامی  را در تشکل مافیایی زمین به قیمت های گزافی بالای مردم بی بضاعت به فروش رساندند . این مافیای   زمین زیر نام  تفنگسالاران بصورت بیرحمانه یی بر اراضی دولتی وعامه در شهر کابل وولایت های افغانستان  شکم انداختند و درتبانی با شاروالی ها و حوزه های پولیس نه تنها زمین های دولتی را به فروش رساندند ؛ بلکه خانه های شخصی مردم را نیز به زور غضبت کردند. نیرو های آیساف با توجه به اینکه تامین امنیت در شهر ها دپر دستور کار آنها قرار داشت ، درحالیکه تفنگداران وزورمندان هر آن درگوشه وکنارکشور مصروف بهم زدن امنیت بودند ودر لباس دوست با نیرو های خارجی ؛ ولی با بد ترین دشمنی در برابر مردم خود قرار داشتند  و حتا بد تر از طالبان در از همپاشی نظم عامه عمل میکردند . نیرو های آیساف نظاره گر آنها بود و عصای بی تفاوتی را در برابر اینگونه جنایات مانند ادارۀ فاسد کرزی به حرکت در آودره بودندو بدون اندکترین گامی در  جهت جلوگیری از این نارواییها تنها به  گشت زنیهای بی معنا در داخل شهر اکتفا کرده و در واقع  با به نمایش گذاشتن رژه های نظامی در داخل شهر به ریش مردم بازی کردند .  تا اکنون هم روشن نیست که به  چه دلایلی این نیرو ها در این موارد بی تفاوتی کامل اختیار نمودند و این بی تفاوتی های آنها  این شبهات را در ذهن ها تداعی میدراد که گویا این نیرو ها یا به گونۀ برنامه بریزی شده یی از اوضاع واقعی بی خبر نگاهداشته شده بودند و یا اینکه همچو هدفی وظایف اصلی آنها را تشکیل میداد که محصول کارنامه های آنها چنین است که امروز مردم ما با گوشت وپوست خود آنرا احساس مینمایند .  ازهمه مهمتر اینکه سکوت و بی اعتنایی دراز مدت کرزی  در این باره تا امروز مایۀ نگرانی عجیبی را در مردم بر انگیخته است   که به  چه دلایل نامعلومی رییس جمهور تااکنون دست این مافیا را هنوز هم می فشارد و اعمال جنایتکارانۀ آنها را نادیده گرفته است . به هر صورت حالا که حرف بر سر وظایف نیرو های آیساف  ونقش موثر آنها درتامین نظم وامنیت درکشور است ، چه دلایلی وجود داشته است که اینها در این باره با این بی تفاوتی ها عمل کرده اند و آیا میتوان سکوت دیر پای حامد کرزی را گواهی برای بدور نگاهداشتن این نیرو ها از اصل مسایلی دانست که بصورت جدی بهم زنندۀ نظم عامه بوده واست. نمونۀ بارز این چپاول زمین ها همین اکنون در ساحات مرتفع قطعۀ 055 در حصۀ اول خیرخانه مینه هنوز به مشاهده میرسد که قوماندانی بنام محمد این زمین ها را بالای مردم به فروش میرساند .  این بی نظمی ها در حالی در شهر کابل ادامه دارد که نیرو های آیساف به شکل نمایشی در داخل شهر کابل در رفت و آمد اند و این رفت وآمد آنها  جز مزاحمتی برای ترافیک ومردم چیزدیگری نیست. این در حالی است تفنگداران به مثابۀ دزدان سر گردنه در شهر کابل وسایر شهر ها سرگرم جیب زنیها وقطاع الطریقی ها هستند . این  گونه اعمال نه تنها نقش واقعی نیرو های  بین المللی همکاری برای امنیت در افغانستان زیر سوال برده است ؛ بلکه نقش اصلی جامعۀ جهانی را برهبری امریکا برای مردم مانیز سوال برانگیز وانمود کرده است . در حالیکه تامین امنیت و نظم دو معنای لازم وملزوم همدیگر اند و تامین نظم عامه در شهر ها وهمکاری با مردم نمیتواند منافی معاهده بن هم باشد . نیرو های آیساف نه تنها برای ایجاد امنیت واقعی در شهر ها بویژه شهر کابل کوتاه آمده اند ؛ بلکه برای تامین نظم واقعی در شهر کابل هم هیچ کاری نکرده اند .

ازهمان روز اول تفنگداران ، لیبرال ها و شاه طلبان چنان در تبانی با هم به جان مردم مظلوم افغانستان افتاده اند که امروز می بینیم که امنیت ونظم در کشور بحرانزا تر از هر زمانی  شده است . در حالیکه دخالت این نیرو ها  درشماری موارد برای کوتاه کردن دست ظالم از یخن مظلوم با تعهدات بن چندان منافات نداشت ؛ ولیکن این نیرو ها اندکترین گامی هم برای به جا نشاندن آن دوست نمایان دولت  نگذاشتند که سخت دشمنی را به مردم روا داشته بودند و  دارند . گرچه نیرو های آیساف به اساس معاهده بن حق دخالت در امور ادارۀ ملکی دولت افغانستان راندارند ؛ ولی  این بدان معنا نیست که این نیرو ها باحرکت بلاتکلیفانه یی ازمهمترین مسایل که نقش کلیدی را در تامین نظم وامنیت در کشور دارد ، از آن به کلی طفره رفته اند و هنوزهم طفر میروند . آنهم  زمانیکه نظم عامه به خطر مواجه باشد  و شماری قلدر وزورگو از آدرس تفنگداران خنجر زهردار را به گلوی محرومان بگذارند . در این حالت مداخلۀ آنها را نمیتوان غیر موجه تلقی کرد.

این نیرو ها از همان ابتدای ورود شان به افغانستان در حالی مصروف گشت زنینها در شهرها  هستند که این حضور سمبولیک آنها در شهر نه تنها ترافیک شهری را به رکود روبه رو کرده و نظام ترافیکی در شهر ها را بهم زده اند ؛ بلکه تردد وقت و  ناوقت آنها درمراکز شهری نگرانی های بیش از حدی رابرای مردم درشهر ها نیز سبب شده است . از آنجا که سربازان خارجی هدف اصلی حملات انتحاری بوده و وسایط زرهی آنها آماج حملات انتحاری قرار میگیرند. بنا براین رفت و آمد آنها درشهر ها نه اینکه سبب دلگرمی مردم افغانستان برای صلح وثبات و تامین امنیت دراین کشورمیگردد ؛ بلکه برعکس واکنش مایوس کنندۀ مردم را نیزبه همراه دارد ؛ زیرا هرزمانیکه وسایط زرهی آنها در جاده ها وخیابان های شهر ظاهر میشود ،  مردم را ناخود آگاه به وحشت عملیات انتحاری افگنده و بصورت فوری تاثر و یاس بر سیمای آنها هویدا میشود که حتا سبب یک نوع عبوسیت نفرت بار  و انزجار آمیز در اذهان مردم برانگیخته است  و ادامۀ چنین  گشت زنیها بیماری  های خطرناک روانی را در پی خواهد داشت که هر آن مردم افغانستان را به آفات دردناک روانی مصاب نموده و رسوب پیهم آنها در بستر پرآشوب مغزی مردم ما آنهم  درکنار عقده های سرکوب شدۀ ناشی از سه دهۀ حوادث اخیر به مثابۀ جنجری زهر آگین تیغ از دمارروح و روان آنها بیرون می آورد که حتا ناهنجاری های خیلی زشت اجتماعی رانیز در پی خواهد داشت. این حالت اندیشۀ بد بینانه ییرا در انسان بر می انگیزد که گویا تمام کشورها به شمول اروپاییها وامریکایی ها دست به دست هم داده اند تا آرامش روانی و آسایش مادی این مردم مظلوم را به چپاول ببرند.

این در حالی است که مبارزۀ نیرو های خارجی برضد مخالفان دولت افغانستان از  چندان کار آیی برخوردار نبوده و نبرد شک آلود و تردید بار آنها در برابر طالبان و القاعده  نه تنها در سرکوبی آنها کار را از ؛ بلکه در هر گام آنها را در این مبارزه نیرومندتر از گذشته به پیش کسانیدند که بالاخره ضرب شمشیر آنها نیرو های امریکایی و بریتانیایی را چنان زمینگیر کردند که ناگزیرانه با آنها تن به سازش هایی داده اند . چنانکه معامله های پنهانی نیرو های امریکایی  با طالبان بسیاری از ولایت های کشور برسر زبان های مردم آن ولا است که نیرو های امریکایی معامله ها و سازش های پنهانی را با آنها داشته و به نحوی برای آنها باجدهی مینمایند تا از حملات غافلگیرانه و شب خون های خطرناک آنها در امان بمانند . شاهدان عینی میگویند که بار ها قطار های اردوی ملی افغانستان در ولایت های مختلف کشور بوسیلۀ نیرو های طالبان مورد حمله قرار میگیرند . در حالیکه قطار های نیرو های خارجی  بدون کدام مزاحمت  در آنجا ها رفت و آمد مینمایند . از سویی هم بار ها مردم شاهد حضور نیرو های مسلح طالبان در تیر رس نیرو های امریکایی قرار گرفته اند ؛ ولی امریکایی ها از تیر اندازی به روی آنها خود داری کرده اند  و حتا این بی تفاوتی امریکایی ها بار بار مورد سوال افغان های همکار آنها قرار گرفته است که به واکنش های تند مواجه شده اند که  حتا این افشاگری ها سبب کشته شدن  آنها نیز شده است  .  این گفته ها سخن حمیدگل (1)را تصدیق مینماید که   وی  درمصاحبه باروزنامۀ ندای ملت گفت : بعدازیازدهم سپتمبرامریکانیروهای  خاص رادرقبایل ایجادکرده است که همۀ آنهادرلباس محلی اند. وی به نقل ازخبرنیویارک تایمزگفت که امریکابیشترازپنجاگروپ رادرقبایل پاکستان جابجاکرده است. وی درپاسخ سوالی گفت :  بیت الله مسعود، دروزیرستان جنوبی ، مولوی نذیر، گل بهادرطالبان اصلی اند؛ ولی طالبانی  هستندکه روزانه جوال جوال پول برای شان میرسد، سلاح برای آنهامیرسدوهلیکوپترهابرای آنهامی آید. این اظهارات او هرگونه شک را در مورد بازی های نیرو های خارجی برملا میسازد وپرده از روی بسیاری از ابهامات نیز فرو میدارد.

گفتنی است که گزارش هایی در رسانه ها به نشر رسیده است که حاکی از ارتباط نیروهای بریتانیایی با طالبان در هلمند است . چنانکه اخراج یک تبعۀ بریتانیایی که کارمند یک موسسۀ خیریه بود ، به دلیل ارتباطش با طالبان و تهیه کردن سلاح و مهمات برای آنها زبانزد خاص وعام است  که دراین روز ها اخبار به نشر رسیده است که سلاح بدست آمده از نزد طالبان ساخت بریتانیا هستند . در حالیکه در گذشته گزارش ها میرساند که با افگندن کانتینر های مملو از سلاح و مهمات توسط بریبانیایی ها طالبان اکمال میگردند .  روزنامۀ اصلاح (2)خبری را به نشر رسانده است  که  طالبان درهلمند از سلاح ومهمات بریتانیای استفاده مینمایند.. به تعقیب این خبر دیلی تیلگراف (3) نوشته است : طالبان در انفجارات بمی از وسایل بریتانیایی استفاده مینمایند. این وسایل از نزد طالبان در هنگام به دست آمدن مهمات وسلاح از آنها پیدا شده است .

اینگون سازش های پنهانی و ترفند آلود امریکایی ها با طالبان بر روحیۀ سربازان افغان تاثیر ناگواری گذاشته و  در آنها این سؤ ظن را برانگیخته است که گویا امریکایی ها باطالبان برای  نابود اردوی ملی همدست شده اند . نیرو های خارجی با اینگونه بازیها رود خروشان جنبش ظالبانی را بر ضد نیرو های خود نه تنها احیای دوباره نمودند ؛ بلکه ساحۀ قلمرو آنها را توسعه داده و روابط آنها را با کشور های زیادی تحکیم نیز بخشید . طالبان توانستند ، پل ارتباط را بین خود و کشور های خلیج فارس و حتا روسیه و چین به کمک قاچاقبران بوجود آورند . چنانکه گزارش ها میرساند که طالبان از روسیه در بدل مواد مخدر سلاح و مهمات بدست می آورند . چنانکه چندی پیش روزنامۀ ویسا خبری  را به نشر رساند که حاکی از زد وبند طالبان با قاچاقبران مواد مخدر برای بدست آوردن سلاح های روسی برای آنها بود. 

این گروه توانسته است تا پل ارتباطی را با الغور های سینکیانگ برقرار نمایند  . چنانکه عبدالحی الترکستانی (4) رهبرآزادیخواهان چین که   42سال عمردارد ، ازالغورسینکیانگ چین است که درقبایل پاکستان زنده گی مینماید چندی پیش  گفت که مبارزۀ مسلحانه رابرای آزادی ترکستان شرقی برضددولت چین آغازخواهدکرد. حزبش درآخرین نشست چنین تصمیم رااتخاذکرده است . این ازادیخواۀ ترکستان شرقی در وزیرستان همکار نزدیک طالبان است و میتواند پل ارتباطی طالبان را از طریق الغور ها تا سینکیانگ چین برقرار نماید.

چندی پیش گزارش هایی به نشر رسید که ایران برای طالبان راکت های ضد طیاره اماده مینمایند . چنانکه رادیو آزادی به نقل از روزنامۀ  گاردین (5) نوشته است که ایران راکت های ضد طیاره را برای طالبان تهیه مینماید.  . درگذشته هم نیروهای خارجی ایران را برای همکاری باطالبان متهم کرده اند ؛ ولی مقامات افغان بویژه وزیرخارجۀ این کشوراین گزارش ها را تکذیب کرده است . 

اینگونه برخورد های دوگانۀ نیرو های خارجی در افغانستان روی هر ملحوظی که باشد ، نه تنها سببب نگرانی ها در میان افغاننها ؛ بلکه نگرانی هاییرا در بین کشور های همسایۀ افغانستان بوجود آورده است که نقش نیرو های خارجی را در افغانستان به دیدۀ شک نگاه نمایند. چنانکه یک کارشناسان روسی (6)در گفت وگویی گفت  : امریکادرافغانستان اهداف دیگری رادنبال مینمایدوبدین باوراندکه منافع امریکادرافغانستان تنهابه مبارزه باتروریزم محدودنمی شود؛ بلکه واشنگتن به این بهانه برفعالیت های هند، پاکستان وچین ازنزدیک نیزنظارت می کند.. دراین اواخر مقامات ولایت هرات (7)خبر داد که یک انبار اسلحه را از ولسوالی انار دره بدست آورده  اند که ساخت ایران بوده وشامل راکت انداز ها ، مین های ضد تانک و ضد پرسونل ، و راکت های زمین به هوا است.

و این سبب شده است که روس ها امریکا را در افغانستان فاقد استرتیژی بخوانند. چنانکه فیودور لوکیانف (8)منشی فدراسیون روسیه در گفت وگو با نشریۀ گلوبل افیر ( امور جهانی) گفت : کار شناسان روسی در این باره  اتفاق نظر دارند که هیچ استراتیژی موفقی برای ناتو و امریکا درافغانستان وجود ندارد . این بازی های شک آلود نیرو های خارجی در افغانستان ، کشوریکه "بااردوی سرگردان دربرزخ روسیه وناتو" خوانده شده است .  آنهم در زیر ادارۀ فاسدی که بارنت روبین کارشناس امریکایی که در بارۀ زعیمش چنین نوشته است :  حامدکرزی توان مبارزه باسونامی فسادراکه درسازمانهاونهادهای دولتی این کشورریشه دارد، ندارد. "روبین" (9)یندۀ افغانستان رابه حیث کشوری مقتدروباثبات حتاتاده سال آینده باشک وتردیدنگاه مینماید. پس سرنوشت چنین کشوری را دردراز راۀ مبارزه با تروریزم  که مردمش خلع سلاح بزیر تیغ زهرآلود نیرو های خارجی افتاده است ، به کجا خواهد انجامید .

در حالیکه لازم  بود تا این نیرو ها در همکاری نزدیک با دولت هایشان در بخش پروژه های انکشاف تمرکز بیشتر میکردند و این برنامه ها را هرچه گشترده تر و وسیعتر روی دست میگرفتند و گسترش چنین برنامه ها در بسیاری جهات موثریت بیشتری برای تامین صلح وثبات درافغانستان داشته و راۀ کوتاهتری نسبت به گزینۀ جنگ است ؛ ولی نیرو های خارجی این بخش را نه بحیث یک برنامۀ اصلی ؛ بلکه بحیث یک برنامۀ فرعی و روز مره گی در دستور کار خود قرارداده اند. این برنامه ها میتوانست از گسترش دامنۀ فساد در افغانستان میکاست و گراف فساد را در این کشور پایینتر آورده  و راۀ رسیدن به اقتدار ملی وثبات سیاسی را کوتاهتر مینمود.

گفتنی است ، بخشی از نیرو های خارجی که در تیم های بازسازی ولایت های کشور نقش دارند وبه نام گروپ های "پی آر تی" یاد میشوند ، بیشتر مصروف راه اندازی برنامه های انکشافی در سقف ولایات کشور هستند .  این تیم ها به هدف کمک رسانی به باشنده گان قریه ها برنامه های انکشافی را روی دست دارند که در کنار هزینه های نظامی بوسیلۀ کشورهایشان تمویل میگردند . این پروژه ها با وجود تحت پوشش رفتن آن در ساحۀ خشک وبی هدفانۀ نظامی از اهمیت خوبی در افغانستان برخوردار هستند. این پروژه ها در تحکیم مناسبات بهتر نیرو های خارجی با باشنده گان ولایت های کشور نقش بسزایی دارد و این برنامه از جمله مهمترین بخش کمک های نیرو های خارجی درافغانستان است که بیشتر توجۀ مردم را درقراو قصبات کشور به خود جلب کرده است  . این پروژه ها ازواقعی ترین بخش کمک های کشور هایی است که در افغانستان حضور نظامی دارند. این پروژه ها نه تنها د ر بازسازی  دهات کشور خیلی موثر است ؛ بلکه با ایجاد زمینه های کار برای باشنده گان قریه ها تلاش های مخالفان دولت را با استفاده از ضعف اقتصادی مردم در جهت کشاندن آنها به زنده گی صلح آمیز وترغیب بیشتر آنها به آرامش ورفاه نیز میتواند خنثی بگرداند . به هر میزانی که حجم راه اندازی این گونه پروژه ها در ولایات بیشتر شود ، به همان اندازه فضای زنده گی بهتر مردم را در قریه ها  به آغوش خویش میکشاند و فضای اعتماد به زنده گی وسازنده گی که به مثابۀ کلید گشایش چالش های حیاتی  اند در بین مردم ایجاد میگردد. این در حالی است تا اکنون درکشور اضافه تر از 170 ملیارد دالر در بخش نظامی هزینه شده است و در حالیکه بصورت مجموعی از 41 ملیارد دالر وعده داده شدۀ جامعۀ جهانی  که تنها 21 ملیارد آن در افغانستان  به گونه یی به مصرف رسیده است . د ربرابر هزینه های هنگفت نظامی پول ناچیزی است  . در بسیاری موارد نظر به آمار وارقام منابع معبر بین المللی حتا ده در صد آن در افغانستان به مصرف واقعی نرسیده است .

به هر میزانی که جامعۀ جهانی در بخش های یاد شده بیشر هزینه مینمود ، میزان موفقیت نیروهای خارجی در تامین امنیت و توانایی های دولت برای گسترش امنیت وتحکیم ثبات در کشور گراف بالایی را میپیمود . با افزایش این کمک ها درکنار فعالیت های انکشافی وزارت انکشاف دهات افغانستان که به گفتۀ وزیرش : ازجمله 200ملیون دالریکه برای اجرای پروژه هادردهات کشوراختصاص یافته است ، 165 ملیون آن به مصرف وزیرانکشاف دهات(10) : ازجمله 200ملیون دالریکه برای اجرای پروژه هادردهات کشوراختصاص یافته است ، 165 ملیون آن به مصرف رسیده وتاسه ماۀ آینده باقیماندۀ آن به مصرف خواهد رسید. وی افزودکه وزارتش یک هزار و نه صد پروژه های انکشافی را روی دست دارد دکه ازجمله 1200پروژۀ آن تکمیل و700 پروژۀ آن باقیمانده است . و ی افزود که وزارتش به  3310 ملیون دالر امریکایی  برای پیشبرد پروژه های انکشافی خود نیاز دارد .. هرگاه کمک های نیرو های بین المللی در بخش انکشافتی ولایت از این بیشتر میشد ، نه تنها سنگ دشواری از فراراۀ وزارت انکشاف افغانستان برداشته میشد ؛ بلکه به بسیاری از نیاز های واقعی مردم نیزپاسخ درست گفته میتوانست و هم مقدار از بار مسؤولیت جامعۀ جهانی در قبال افغانستان کاهش مییافت. 

اهمیت مردمی  پروژه های انکشافی  زمانی آشکار میگردد که داد و بیداد مردم همراه با اعتراضات و تظاهرات در گوشه و کنار افغانستان که  ناشی از بمباردمان های کور کورانۀ هوایی نیرو های خارجی  در این کشور است ، به گوش ها میرسند . آنهم نه تنها بمباردمان های هوایی ؛ بلکه تلاشی های خانه به خانۀ روزانه وشبانه  ، حملات کور و تیر اندازی های خطرناک بر افراد ملکی و دستگیری های نابجای آنها به مثابۀ بزرگتری مشکل ماموریت نیرو های خارجی در افغانستان را سخت به چالش کشانده است و   حتا بحیث یک معضلۀ حل ناشدنی و جنجال بر انگیزبین دولت افغانستان ونیرو های خارجی تبدیل گردیده است که علیرغم اعتراضات وهشدار های پیهم حامد کرزی (11)هنوز به شدت ادامه دارند که حتا وی به نیرو های خارجی هشدار داد که هرگاه در روش های گذشتۀ خود تجدید نظر ننمایند، به آرای مردم متوسل خواهد شد تاتکلیف حضور نیروهای خارجی در افغانستان روشن شود.  چنانکه وی در گفت وگویی با رسانه ها گفت :  اگرناتوبه پاسخ طرح اونپردازد به رای مردم رجوع خواهدنمود.

بی توجهی نیرو های خارجی به ویژه گی های فرهنگی و تاریخی افغانستان از جمله عوامل مهمی است که روزگار  این نیرو ها را در این کشور زهر گردانیده است . برخورد مغرورانه ، خیره سرانه وعدم جامعۀ شناختانۀ  این نیرو ها نسبت به  مردم و جامعۀ افغانستان و در نظر نگیری رو ح بیگانه ستیزانۀ مردم این کشور  بوسیلۀ این نیرو ها  یک نوع نفرت وانزجار مردمی را به بار آورده است که خطرات بزرگی را متوجه این نیرو گردانیده است . در کنار برخورد های توهین آمیز این نیرو ها در زندان های بگرام دربرابر افغانها ، تلاشی های خودسرانۀ  خانه به خانۀ این نیرو و دستگیری های نادرست مردم و زندانی کردن آنها از جمله رویداد های ناگواری در افغانستان بوده که بر نقش مثبت این نیرو ها در این کشور خط بطلان کشیده است . نیرو های خارجی در  حالی به این گونه اعمال مبادرت ورزیده که از همچو اعمال شاید حقیر ترین ملتی بیزار باشند و تحمل اینگونه توهین ، شکنجه و آزار را ندارد . چه رسد به اینکه خاموشی ملت مغرور وقهرمان افغان را در برابر این برخورد خارجی ها انتظار داشت و شاید هم انتظاری ابلهانه یی بیش نباشد. این در حالی است که این موضوع در ظاهربه مثابۀ نقطۀ داغی چالش بین کابل و واشنگتن را بوجود آورده است. 

اینگونه حملات ناشیانۀ نیرو های خارجی نه تنها سبب اختلافات شدید بین این نیرو ها ودولت شده است ؛ بلکه فاصلۀ بزرگی را میان مردم ودولت افغانستان نیز بوجود آورده است که به مثابۀ نقطۀ داغ تشنج میان دولت ونیرو های خارجی مبدل شده است . اینگونه برخورد های غیر مسؤولانه نسبت به ویژه گی های فرهنگی وتاریخی مردم افغانستان تخطی آشکار نیرو های خارجی از میثاق های بین المللی در هنگام جنگ و خلاف رفتاری واضح در برابر حقوق بشر و آزادی های انسانی شهروندان هرکشوری است که در ضمن ماموریت صلح جویانۀ آنها را در افغانستان نیز زیر سوال برده است  و چنان فضای بی اعتمادی میان مردم ونیرو های خارجی را به بار آورده است که مانند سد عبور ناپذیری امکان هرنوع مصالحه را از بین برده است. از سویی دیگر این بی توجهی نیرو های خارجی اگر عمدی نباشد ، بهانۀ خوبی را برای مخالفان دولت آماده کرده است تا بااستفادۀ ابزاری از آن گروه گروه مردم را به صفوف خود بکشانند و تاحدودی در این زمینه توفیق هم یافته اند . ناکارآیی های دولت برای ایجاد کار در کشور به مثابۀ عامل دیگری در به کشاندن مردم به فساد و صفوف طالبان رول داشته است که هرگز نمی توان از آن انکار کرد که روز تا روز بد امنی را دامن زده و فساد اداری را درکشور گسترش داده است .

ازسویی دیگر برخورد مغرورانه و بی اعتنایی ها ناعاقبت اندیشانۀ نیروهای خارجی به مثابۀ کابوس بر فراز زنده گی مردم افغانستان سایه افگنده است وشماری افراد نامجو و کامجو را فرصت داده است تا در زیر چتر ابهام آلود آن به چور وچپاول و جیب زنیهای مردم ادامه بدهند که فساد در دستگاۀ حکومت کرزی از نه فلک آنسوتر سر بر افراشته است  که این به نوبۀ خود در بلند بردن گراف فساد وبدامنی در کشور نقش کلیدی دارد. 

ازسویی هم اشاعۀ فرهنگ بی بند و بارانۀ سکس و عیاشی   زیر نام دموکراسی از  جمله خطا های دیگر این نیرو ها درافغانستان است که برای اولین بار با پخش مجله های با تصویر های برهنه "جوان عیاش" (پلی بای) از پایگاۀ میدان هوایی بگرام آغاز شد و با بازی به عفت جوانهاییکه بحیث ترجمان در آن پایگاه ایفای وظیفه مینمودند ادامه یافت  که به مثابۀ داغ ننگینی بر کار نامه های نیرو های خارجی در افغانستان برای همیش سایه افگنده است  ونقش خوب  واگر پذیرفته شود انسان دوستانۀ آنها را در افغانستان بصورت کلی زیر سوال برده است . 

نقش ضعیف نیرو های خارجی در افغانستان آتش جنگ را درمنطقه گسترده تر گردانید و به قلمرو طالبان و القاعده بیش از اندازه افزود . طالبان توانستند تا به راه های مصؤونتر اکمالاتی دست یابند ، با یافتن پناهگاه های امنتر توانستند ، مراکز مهم تجهیز ، ترببه  و تسلیح را بدست آورند که موج گیری حرکت طالبانی در بحبوحۀ زد و بند های نیرو های خارجی اختلافاتی را بین نیرو های جامعۀ جهانی بوجود آورده و که حتا سبب دامن زدن اختلافات قومی ، گروهی و زبانی در افغانستان نیزشده است . بالاخره نیرو های خارجی هر گامی که از ابتدا تا امروز به هدف تامین امنیت در افغانستان گذاشتند ، راۀ خطا را پیمودند و روز تا روز حمایت های مردمی را در این کشوراز دست دادند و مردم ما نسبت به آنها بی اعتماد تر و کم باورترشده  و به این باور   رسیده اند که این نیرو ها جنگ فرسایشی  را علیۀ مردم افغانستان زیر نام مبارزه با تروریزم آغاز کرده اند.

             از سویی دیگر نیرو های خارجی حساسیت های کشور های همسایۀ افغانستان را از نظر دور داشته اند . درحالیکه ورود آنها به افغانستان حساسیت هاییرا در کشور های همسایۀ این کشور برانگیخته است که نسبت به اوضاع سیاسی ونظامی افغانستان تاثیرات منفی را بر جا گذاشته است و حتا این گمانه زنیها را در آنها برانگیخت که گویا امریک در آرزوی تجرید کردن آنها است و سکوت دیر پا وکم علاقگی  کشور های همسایه نسبت به رویداد های افغانستان از برخورد های یکه تازانۀ امریکا برهبری بوش منشأ گرفته است که اکنون اوباما با اتخاذ سیاست های نرمتر در پی جبران آن بر آمده است .

از آنچه گفته آمد آشکار میگردد که مسؤول احیای مجدد طالبان نیرو های خارجی است  که از برخوردهای دوگانه وچند کانۀ آنها  در برابر طالبان نشئت کرده است . بویژه نقس گاه بر سم وگاه بر نعل نیروهای امریکایی و بریتانیایی در برابر طالبان نه تنها مسؤولیت واقعی این نیرو ها را در برابر مردم افغانستان زیر سوال برده است و نگرانی های سایر اعضای ناتو  وهم  پیمانان آنها را در افغانستان فراهم آورده  است ؛ بلکه مردم جهان را نیز دچار سر در گمی ها نموده است .

از اینگونه برخورد های نیرو های خارجی در افغانستان این مفهوم در اذهان تداعی میگردد که این نیرو ها  در این کشور اهداف دیگری را دنبال مینمایند که با موضعگیری های ظاهری آنها بصورت کامل متفاوت است که این موضعگیری ها را جز تبلیغاتی گوش کرکن برای تحریف اذهان عامه چیز دیگری نیست . این همه گواه بر آن است که بازی های پیچیده تری  در کار است که بیانگر زد وبند های  مرموزی در  پشت پرده است که سر نخ آن در واشنگتن ولندن است که دیگر هم پیمانان خود را در فضای ابهام آلودی بدنبال خود میکشاند.

آنچه شگفت انگیز است ، اینکه همه در برابر آنانی صورت میگیرد که انسان های آزمانی هستند و آرمان خویش را آیینۀ تمام نما ومظهر آرزو های  هرچند دشوار خویش تلقی میدارند و در راۀ رسیدن به آن از هیچ نوع تلاش دریغ نمی کنند و در این جهان پهناور خویش را مهمانانی  میخوانند که خروج از آنرا برای رفتن به خانۀ مقصود حتمی میدانند . پس مبارزه با چنین انسان های آرمانی امری است دشوار و حتا ناممکن که رفتن در قاموس زنده  گی آنها به مراتب لذتبارتر وخوشایندتر از ماندن است و در درون صد شوری برای رفتن دارند و غوغای ماندن در شوری عاشقانه به کلی در آنها مرده است .  از همین رو است که بزرگترین قدرتها در برابر ارادۀ آهنین چنین مردان مصمم پا در گل مانده  وبر پیروزی و غلبۀ خون بر شمشیر مهر تاییت گذاشته اند . این نسل جان باخته در راۀ آرمان دینی وملی خود بانفی وبیزار ازناسوتی ها  و پرواز به سوی لاهوتی ها ومحشور شدن با آنها پایکوبان و رقصان باغستان های سرخ شهادت را به استقبال گرفته ،  با خون سرخ خود درختان قد برافراشتۀ میزبانان آزادی را آبیاری مینمایند و به بار وبرگ می نشانند .

حقا اگر چنین عشقی آسمانی با شوری ملکوتی میزبان خستگی ناپذیر نبرد حق بر ضد باطل باشد ، پیروزی آن حتمی و سلسله جنبان تاریخ واقعی رزم داد با بیداد را در زیر کوله بار مسخ وتحریف تا آنسوی بدون اندکترین تردد و دلهره گی تا آنسوی زمان به اهتزاز می آورند و بر تارک تاریخ حماسۀ واقعی غلبۀ خون بر شمشیر را به نمایش میگذارند. حماسه ییکه پا از زمین بر  گرفته و رو به آسمان دارد و در آنسوی سدره های بی پایان واژه های ملکوتی را برشاخسار های "شجر طیب" آذین می بندند و پر غرور و با شکوه جشن نوریان را به مثابۀ نوری در نور به تماشا میگیرند .  آیا مقابله نیرو های خارجی با چنین مردانی  امری ممکن است ، بویژه زمانیکه این نیرو ها  را دشمن دین و وطن خود تلقی نمایند و با چنین روحیه یی  مالامال از عشق اند و سرتا پا از شور ، آنهم عشقی به عظمت یک نۀ گسترده تر از هر گسترده گی که تا بلندای زمان قامت برافراشته است .

  

منابع و رویکرد ها :

           

1-  شماری طالبان راستین اند، شماری امریکای که هلیکوپترهابرای آنهاسلاح می آورند. ویسا، شمارۀ 801

2-   رادیوآزادی ، 23 فبروری ، اخبار صبح 

3-  طالبان په بمی چاودنه کی له بریتانوی الکترونیکی وسایلو کار اخلی ، ویسا، شمارۀ 844

4-   اراده ، شمارۀ 1440

5-  رادیوآزادی ، 2مارچ ، اخبار صبح 

6-  روسیه حماقت گذشته راتکرارنمیکند، ویسا، شمارۀ 824

7-  رادیوآزادی ، 3 فبروری ، اخبار صبح

8-  اگر امریکاییان به سیاست کنونی شان ادامه بدهند ، بی ثمر خواهد بود ، ویسا، شمارۀ 839

9-   افغانستان همچنان یکی ازناامن ترین وفقیرترین کشورهای جهان است ، اراده ، شمارۀ 1462

10-   رادیوآزادی ، 10فبروری ، اخبارشام

11-  ویسا، شمارۀ 824

 

 

 

   Email         :   nordin_mashid@yahoo.com

Mobile. No :                       0093700659886 

 

 

 


بالا
 
بازگشت