نویسنده  : مهرالدین  مشید

 

مذاکره با طالبان از رویا تا واقعیت به مثابۀ تجدید نظرکلی امریکا در استراتیژِی های جهانی آن

 

صلح باطالبان درازراۀ بی سرانجام ازموباریک ، ازدم تیغ تیزتروشفافترازبلورراماندکه عصای سیاسی راسوزن ومنطق انسانی رابه پای استدلال چوبین میکشاند. به حرکت درآمدن درچنین مسیری تدبردقیق، عصای آهنین ، تیغ برنده و فولادین  ضرورت است که درچانه زدنهای دشوارسیاسی ومانورهای نظامی چنان استوارانه وزیرکانه گام برداشته شود که سناریوی آن کمترازبازی بادم اژدهانیست  وشایدهم اندکترین غفلت سرهای ملتی رابباددهد  وعالمی رابه خاک وخون بکشاند . ازاین رومذاکره باطالبان  درمرزی ازرویاتاواقعیت تاثیرات فرامنطقه یی رادربرداردکه  تجدیدنظرکلی امریکارادراستراتیژِی هایش دربرابرجهان بویژه جهان اسلام ایجاب مینماید. 

دراین شکی نیست که صلح نیازمبرم جامعۀ افغانی است واین ملت برای آرامی ورفاه ناگزیراست تادروازۀ صلح رادق الباب نماید وسیاستگذاران کشورهم ناگزیراند، به هرشکلی که ممکن است راهی رابه کوچۀ دشوارصلح وثبات درکشوربازنمایند وگویی حکاکان زیرک وهوشیارسیاسی باتیزبینی وتندفهمی باچنگ ودندان نقبی رادرخم وپیچ انعطاف پذیریهای سیاسی بسوی  صلح بکشند. این درحالی است که جادۀ سیاست بسیارپیچیده ودشوارهمراه باانعطاف پذیریها ونرمش های ناگزیرانه است که درهرپیچی تاریکی های هیجمدانم هاوبه همین گونه درهرنرمشی برتگاۀ تازه یی رادرپی دارد. بگذریم ازاینکه سیاست درقاموسهای مختلف شرقی وغربی چه تفسیروتعبیری داردواینکه سیاست ازنوک برچۀ تفنگ برمیخیزدیا اززیررواق گل زیبایی باعالمی ازطراوت وخوشبویی برمیخیزد. آنهم درکشوریکه باتاسف سیاست هنوزنه تنهابه سوی نهادینه شدن نمیرود حتاازتعریف درست هم برخوردارنیست . اکنون سیاست درکشورمابه تعبیری ازمارکسیزم معنای "فشرده اقتصاد"وتامین منافع راناگزیرانه بدوش میکشد وباتاسف که گردوغبارآن راستگراهای مدعیان صدصدفیصدحکومت اسلام وچپ گراهادرخودپیچانیده است. امروزدرکشورماشاهد ایتلاف های شکننده یی هستیم که گروه های چپ وراست رابه محورمنافع شان سخت کشانده است وهیچکدام ازلحاظ نظری اعتنایی به اساسات سیاست وسیاستگذاریهابه مبناهای اعتقادی خویش ندارند.

هرطوریکه باشد ،  حالاچگونه وچطوردنبال صلح باید رفت ، کدام راهی رادرپیش گرفت ، سیاست سرکوب ویاسیاست مصالحه وسازش . حالاهمه دریافته اندکه سرکوب قطعی طالبان ناممکن وحتاناپذیرفتنی است . هفت سال گذشته نشان دادکه سیاست سرکوب طالبان رانیرومندترگردانید ، قلمروسلطۀ آنهاراوسیعترساخت ، تشنج درکشورروزتاروزبالاگرفت وخشونت هاافزایش یافت . این نشاندهندۀ آن است که راۀ نظامی ییراکه غرب به گونۀ بازی بادم ماردرزیرچترسیاست های ناپایداروشکننده باطالبان اتخاذکرده است که به صورت کل محکوم به شکست است . پس حالا به قول کارشناسان سیاسی ونظامی غرب درکشوریکه موادمخدرحرف اول رامیزند، ازامنیت درآن خبری نیست ومردم آن درزیرچترمدیریت ضعیف وفاسدقرن دست وپامیزنند . درچنین کشوری جزمصالحه ونرمش بامخالفان باورمندوسخت کوش راۀ دیگری وجوددارد، هرگزنه . حالاکه مصالحه وصلخ بامخالفان دراین کشور امری حیاتی وحتمی به شمارمیرود، پس صلح راازکجابایدآغازکرد. قبل ازهمه برای آن استرتیژی یی بایدطرح کرد وراهکارمعلوم ومشخصی برای آن پیریزی نمود. وآیامفاهیمی چون استراتیژی برای مصالحه ویاقانونمند بودن آن میتوانند ، گرهی ازدشواریهای درازکوچۀ صلح رابازنماید. آنهم حرف برسر قانونمندبودن مذاکره درکشوری که مقامات بالایی آن ازهمه قانون شکن ورهبران گروهی آن درزمان قدرت درقانون شکنی فرادست ترازهرقانون شکنی بوده اند . پس درچنین کشوری طرح هرگونه اصطلاح قانونمند بودن ازطرف گروه ها برای تامین صلح  وثبات امری حاشیه روانه است که حتامعنای قانونمند بودن راسخت زیرسوال میبرد. یااینکه مفاهیم یادشده به مثابۀ چوگانی اندکه دراکثرمواردگروه های به اصطلاح مخالف درداخل نظام باتمسک جستن به آنهاعقده گشایی مینمایند وباچرخ زدن به محوراهداف گروهی به چشم مردم خاک می افگنند. درحالیکه کارکردهای گذشتۀ آنها هرگزبازگوکنندۀ آن نبوده است که بتواند به صورت واقعی ، موثروموفقانه تامین کنندۀ اصلی آرزوهای واقعی مردم باشد، برعکس هرگونه طرحی زیرعنوان استرتیژیک پیش ازآنکه بازتاب دهندۀ اهداف ملی ، منافع ملی ووحدت ملی آنهاباشد، بیشترخواست های گروهی آنهاراانعکاس میدهد.

درحالیکه قبل ازهمه شناختن عوامل بحران امری مهم وضروری است ودرقدم دوم چهارچوبی برای ریشه یابی رگه های اصلی بحران  وگشودن عقده های آن لازمی وحتمی  است ؛ البته بااجندای روشن که بتوانددرموقعیت خاص وشرایط خاص پاسخگوی نیازهای راستین صلح درکشورباشد؛ ولی درکشوری چون افغانستان که مردمش باموضعگیریهای متضادگروهی دچاراندودرمیان خواست های متضادگروهی غوطه ورمیباشند. پس درچنین کشوری اتخاذموضع مشترک ملی که بتوانددست کم درسطح نظام پاسخگوی موضع واحدی برای مذاکره باطالبان باشد، میتواند ممکن باشد،  شایدهم ممکن وشایدهم نه تابتوان درروشنی آن بدنبال صلح باطالبا شتافت.

باتاسف که درافغانستان هرگروهی صلح رامزاحی برای رقابت های سیاسی ووسیله یی برای پریدن به سکوی منفعت گروهی خودتلقی مینمایند. بنابر ترکیزبه منافع گروهی است که هرجناحی باگامهای تمامیت خواهانه زنجیرصلح رابه حرکت می آورندوناگزیربرای توجیۀ آن حرفهایی چون استرتیژی داشتن برای مذاکرات وقانونمند بودن مذاکرات رابه بالامیکشانند. آنهم صلحی که هنوزازپایه های ابتدایی مذاکرات درآن خبری نیست وهنوزحتاازتوافق برای گشودن باب عملی برای صلح وجمع شدن دوریک میزبرای آن اطلاعی  دردست نیست . شایدهم میزبانی سعودی این حامی قبلی طالبان ازاین مذاکرات آنقدرهاشگفت انگیزنباشد؛ زیراباورهای دولت سعودی بابسیاری ازباورهای طالبان همخوانی دارندوااین همخوانی  هاجداازموضعگیری سیاسی آنهابازگوکنندۀ قرائت های مشابهی ازدین اسلام است . ازهمین  روبودکه دولت سعودی ازجمله سه کشوری درجهان بودکه بعدازپاکستان وامارات متحدعرب دولت طالبان  رابه  رسمیت شناخته بود. بنابراین لطف انگاری دولت سعودی برای طالبان ریشۀ باوری داردکه درسایۀ  سیاست های مبارزه باتروریزم امریکاآسیب پذیرگردیده است . به تعبیری دیگرمیتوان گفت که شکست  امریکادرمبارزه باتروریزم به نحوی پای سعودی رادرمیان کشانیده باشد. پس چگونه میتوان باتمسک جستن به مذاکرات درجده به میزبانی ملک فهدوپادرمیانی مقامات بریتانیایی زیرنام "محفل افطاری" نمبتوان باقاعدۀ وسیعی سخن گفت که درموجی ازحدس وگمان هادررسانه های  داخلی وخارجی ازآن سخن های برمصداق "تۀ یک کرباس" زده شده  است ، مذاکراتی که هنوزحتاروئوس واجندای آن مبهم مانده است ، چه رسدبه اینکه به نتایج آن دلخوش کردودرروشنی تحلیل ازآن بدنبال مذاکرات تازه شتافت. درحالیکه شماری رسانه هانشست جده رایک دعوت افطاری عنوان کردند. نه یک نشستی که درآن اساس یک مذاکرات پیریزی شده باشد. این گونه نشست هابعدازیک سلسله اظهارات مقامات غربی مبنی برناچاری مذاکره باطالبان دررسانه هاانتشاریافت.

  بعدازاظهارات دگرمن اسمت ، دیپلوماتهاومقامات ارشد بریتانیای(1) گفتندکه طالبان باید به عنوان بخشی ازآیندۀ افغانستان درنظرگرفته شوند.  پس ازاین این اظهارات بودکه رسانه هاگزارش دادندکه  نشستی  به میزبانی دولت سعودی وپادرمیانی دولت انگیس نشستی به اشتراک 17 نماینده که یازدۀ آن ازطالبان ،  دونماینده ازدولت کابل ویک نماینده ازحکمتیاروچندین نمایندۀ دیگردرآن اشتراک داشتند.  چندروزبعدازاین اظهارات . ملاشنواری (2)درمصاحبه بایک روزنامۀ عربی زبان گفت: دولت  سعودی به خواست دولت افغانستان باب مذاکره رامیان دولت وطالبان گشوده است  . وی افزود قراراست که نماینده گان دولت افغانستان ونماینده گان طالبان دردوبی مذاکرات رسمی راآغازنمایند وبه ادامه گفت که دوویزای درخواستی نیزدراین رابطه به دولت رسیده است که برای آنهاویزه گرفته خواهدشد . هرگاه این حرفهادرست باشد ، این اولین باری است که مقامات بلندپایۀ دولت وطالبان باهم مذاکره مینمایند. این درحالی است که هنوزآشکارنیست دولت افغانستان باچه صلاحیت هایی به میزمذاکره میرودویااینکه چه کسانی نماینده گی طالبان رادراین نشست خواهند داشت ؛ زیراطالبان به چندین شاخه پارچه شده اند. این موضوع سبب میشودکه مذاکرات گوناگون وجداگانه یی باطالبان برگذارشود

بعدتررییس پوهنتون الاظهر(3)گفت که حاضراست تادرپروسۀ صلح میان دولت افغانستان وطالبان سهم بگیرد. شیخ محمداعلام معاون الاظهرطی سخنانی ابرازداشت که صلح وظیفۀ دینی هرمسلمان است وهرمسلمان وظیفۀ دینی داردتابرادرخویش رادرهنگام مصیبت ودشواری یاری برساند.   بعدازاظهارات معاون الاظهر شیخ محمدسیدطنطاوی(4) مفتی الازهرنیزابرازآماده گی برای کمک به صلح درافغانستان نمودنرم وطی سخنانی  گفت که اوازمذاکرات میان دولت وطالبان استقبال مینماید.

درحالی این مذاکرات شایع شدکه شمشیربرندۀ طالبان دهن یک حکومت فاسد راهرروزبیشترازروزدیگرمیدریدومانورهای خشونت بارطالبان  زمینه برای گفتگوباطالبان رادرسطح بین المللی  آماده ساخته  بود . دیپلوماتهای غربی یک صدافریادبرآوردندکه جنگ درافغانستان راۀ حل نیست . چنانکه کای ایده (5)نمایندۀ خاص ملل متحددرافغانستان گفت :" نظامی گری درافغانستان راۀ حل نیست .

اوباماهم دراین زمینه باطرح پترائوس پیوست که شاید کارآیی بیشتری رانسبت به کمیسیون مصالحۀ ملی به رهبری صبغت الله مجددی نداشته باشد و شایدبتوانددردرازمدت درجلب وجذب نیروهای رده های سوم وچهارم طالبان بعدازتطمیع آنهابه موفقیتی ناچیزی دست یابد. پترائوس (6)میگوید استراتیژی جدیدامریکاشامل گفتگوباطالبان تامسلح گردانیدن قبایل رادربرمیگیردکه طرح اخیرازجمله برنامه های پترایوس فرماندۀ مرکزی نیروهای امریکادرمنطقه به شمارمیرودکه درالانبارعراق بامسلح گردانیدن قبایل آن آرامش رادراین ولایت برگرداندکه  این طرح درپکتیا، خوست وپکتیاقابل غیرقابل اجرا ودرقندهاروهلمند ناممکن خوانده شده است . دراین استراتیژی به عنعنات مردم افغانستان توجۀ بیشترشده است.

وی (اوباما) نیزدرمصاحبه بامجلۀ تایمز(7) گفته است که ازگفتگوبارهبران معتدل طالبان استقبال مینماید ، همانطوریکه اردوی امریکاازبرقراری تماس بانهضت "بیداری" سنی هادرعراق طرفداری کردند. گرچه بعدتردرمصاحبه بااین مجله گفته است :" به نظرمن باید دید، آیافرصت های مشابهی که درعراق وجودداشت،  درافغانستان نیزوجودداردیانه " تنهااوبامانیست که جریان مذاکره باطالبان رابانگرانی  های زیادی دنبال مینماید که حتا "آنتونی کودزمن" یک کارشناس نظامی درمرکزمطالعات استرتیژیک بین المللی اظهارنظرهای انتخاباتی اوبامارا فاقدارزش حقوقی خوانده است.  باآنکه موسسۀ مطالعاتی رند(8)دورنمای مذاکره باطالبان رافاقدانگیزه خوانده است وبدین باوراندکه طالبان هیچ انگیزه یی برای مصالحه وسازش ندارند. آنهاخواستارهمان چیزی هستندکه پیش ازسال 2001 داشتند که یک دولت اسلامی است . آنهاهیچ امتیازی نمی دهند. (چنیل براند نویسندۀ مضمون) این مطلب بعدازسفرپتریوس به کابل درواشنگتن منتشریافت؛ ولی شماری کارشناسان این موسسه چون جیمزدابینزکارشناس موسسۀ"رند"  باتوجه به اهمیت مذاکرت تاکیدداردکه است  تازمانیکه جنگجویان درافغانستان وپاکشتان تحت فشارقرارنگیرند، انگیزۀ قوی برای جدی گرفتن مذاکرات نخواهندداشت .چنانچه روبین کارشناس امریکایی  واحمدرشید کارشناس منطقه معتتقداندکه گروۀ تماسی متشکل از عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد ودولت سعودی بایدبرای خاتمه دادن به تشنج مرزی میان هندوپاکستان مسآلۀ کشمیروپایان دادن به تشنج مرزی میان افغانستان وپاکستان خط دیورند راحل نمایند. گفته میشود که پترایوس چنین طرحی رابرای عراق تدوین کرده بود؛ اما طوری که شایع است ، کاخ سفید به وی اجازه دیدارازعراق را نداد، همه تماسهای رسمی راازطریق سفیرش دربغداد باایران برقرارکرد

پیچیده گی مذاکرات " فون هپیل" کارشناس مرکزمطالعات استرتیژیک بین المللی راوادارساخته است که بگوید ، افزایش موثریت دولت کرزی ممکن است که درازراۀ مذاکره باطالبان راکوتاه ترنماید وامریکابرفشارهایش برکرزی افزایش بدهد تابابلندبردن موثریت حکومتش نظررهبران قبایل ووملاهای محلی راکه دردوراهۀ انتخاب اند ، بیشتربه خودجلب نماید . باتاسف که حالادیرشده است وشکست امریکادرافغانستان بسیاری برنامه ها راعقیم گردانیده است و بسیاری ازکارشناسان علاوه برعوامل دیگر دلایل شکست امریکادرافغانستان را محاط بودن افغانستان به خشکه ، قرارداشتن پاکستان برسرراۀ اکمالاتی نیروهای امریکایی ، عدم تمایل شماری ازکشورهای منطقه به همکاری صادقانه باامریکاوتسلیم ناپذیری وغرورملی افغانهابه بیگانگان که رقابتهای منطقه یی نیزباری ازدشواریهارابرسرراۀ امریکاافزوده است ، برشمردند. آنهم درکشوریکه اختلافات بومی ومنازعات پیچیده درنبود یک حکومت باکفایت ، خودسری شایع وانواع زورگویی وستم یک عده یی انگشت شماربالای مردم،  عامل کلیدی ادامۀ جنگ درآن  است.

 درمیان این هم حدس وگمان هاآنچه مسلم است اینکه پیچیده گی اوضاع افغانستان سران غرب راشگفت زده گردانیده است وهریک درتلاش اند تاباب گفت وگوهامیان دولت ومخالفان رازودتربکشایند. چنانکه نیکولاسارکوزی (9)رییس جمهورفرانسه درمصاحبه یی باروزنامۀ زنامۀ شرق الاوسط چاپ لندن  گفت که راه حل بحران افغانستان ، گفت وگوی سیاسی وانجام مذاکره باتمامی افغانهاازجمله کسانی است که حاضربه کنارگذاشتن خشونت شده اند. وی به ادامه  ازملک فهدبن عبدالعزیز، پادشاۀ عربستان مبنی برمیزانی اش ازمذاکرات میان دولت ومخالفان افغانستان توصیف کرده  واو رامردبامنطق ومیانه رووازبزرگترین اندیشمندان منطقه خوانده است .

ازسویی هم پیچیده گی اوضاع درافغانستان کارشناسان امریکاوناتوراوادارگردانیده است تا مقامات کشورهای خودررابه روش سیاسی مداراجویانه دراین کشورترغیب نمایند. چنانکه دانیل کورسکی (*)کارشناس امورافغانستان وعضوشورای اروپایی بررسی روابط خارجی لندن گفته است که  :بریتانیاوامریکادربرخوردباطالبان اختلافاتی دارند؛ زیراامروزلفظ طالبان قدیمی شده وگروه های مختلف شورشی درافغانستان رشد کرده اندکه به نوعی شورش پیچیده یی دراین کشورتبدیل شده است و گروه های مختلفی درآن شرکت دارند. ازاینروبه استراتیژی یی نیازاست که بیشتربرروندسیاسی متمرکزباشدونیازمنداتخاذروشهای مؤثرتربرای شرکت دادن گروههای مختلف وطالبان است .

صلح باطالبان درازراۀ بی سرانجام ازموباریک ، ازدم تیغ تیزتروشفافترازبلورراماندکه عصای سیاسی راسوزن ومنطق انسانی رابه پای استدلال چوبین میکشاند. به حرکت درآمدن درچنین مسیری عصای آهنین ، تیغ برنده و فولادین  ضرورت است که درچانه زدنهای دشوارسیاسی چنان استوارانه وزیرکانه گام برداشته شود که سناریوی آن کمترازبازی بادم اژدهانخواهدبود وشایدهم اندکترین غفلت سرهای ملتی رابباددهد  وعالمی رابه خاک وخون بکشاند .

مذاکره باطالبان وموضعگیری گروه ها

بهرحال بابالاگرفتن حرف صلح به گونه یی پای انتقامجوییهادرمیان آمد که ریشه دررقابت های سیاسی وشکست های نظامی گروه هادارد. بویژه کشوری چون افغانستان که حلقات رهبری گروه هابه یک نوع مرض مزمن خودبزرگ بینی تمامیت خواهانه مواجه اند . هرجریانی چه صلح خواهانه یاچنگ خواهانه به نحوی باکفش های گروهی توپ سیاست رابه یکدیگرپاس میدهند ودربازی ناتمامی سرازیخن سیاست میکشند تادربازی نابرابر با"پچلک کردن" حریف توپ  رابه گول برسانندکه آنهم پیش ازرسیدن به هدف ارزاه منحرف میشود. ازاینروباریگران سیاسی درکشورکه دربسیاری مواردبویژه زمانیکه دست خارجی هابروی شان بازباشد، آب رابه اصطلاح پف پف کرده می نوشند" وزمانیکه فرصت رامناسب یافتند برمصداق " کاسه داغترازآش " عمل مینمایند. درحالیکه دغدغه برای رفاۀ مردم ندارند ، تنهابرای فریب آنهاچمچه هایی ازآش راازفرازشکم های پیش برآمدۀ خودبروی آنهاسرازیرمیسازندتاازبه جان هم افتادن این گرسنگان لذت ببرند وبامصروف گردانیدن آنهادنبال اهداف خودبروند.

گفتنی است که مذاکره باطالبان خواست تازه یی نیست ، این موضوع ازسالهای زیادی بدینسوزیرپوشش ساختارهای گوناگون اجتماعی وسیاسی براه افتاده است . هدف ازایجادکمیسیون مصالحۀ ملی برهبری صبغت الله مجددی جهت جلب وجذب طالبان وترغیب آنهابرای پیوستن به دولت هم به نحوی جستجوی راه هابرای بازگرداندن مذاکرات ازصفوف طالبان وبازشدن مذاکره میان دولت وآنهابوده است که تاحال ازکارآیی مهم وموثری برخوردارنبوده است  . ازآن به بعدهم تلاشهای زیرعنوان تاسیس جرگۀ امن منطقه یی ، نشست نهادهای مدنی افغانستان وپاکستان براه افتادوچانچه داین اواخرشورایی متشکل ازمقامات دولتی وبزرگان قبایل شرق افغانستان تحت حمایت دولت بوجودآمد وبه اساس آن طرحی زیرنام " کاروان صلح" جان گرفت که مسؤولیت گفتگوباطالبان درمناطق ناامن کشوربه عهده گرفت وهدف ازآن ترغیب شماری ازبزرگان طالبان برای پیوستن به دولت است تابرداشتن آنهابه مقامات بلند دولتی .

بعیدنیست که درعقب این گونه طرح هااهداف خاص سیاسی نیزنهفته بوده که ممکن درآخرین تحلیل جاده صافکن برای رسیدن به قدرت دوبارو چندباره باشد ، اگرگفته شودکه دعوت حامدکرزی مبنی بردادن مصوئنیت به رهبرطالبان باوجود یک ضرورت تاریخی پس ازهفت سال ناکامیها ، بربادیها وتباهی هابه مثابۀ به پیش کشاندن چراغ سبزی برای طالبان درجه دووپایین ترازآن هابرای سهمگیری آنهادرانتخابات به نفع اوباشد، حرف گزافی هم نخواهدبود ؛ گرچه به جابوداگرزنجیرهای صلح بسیارترپیش ترازامروزیه صدادرمی آمدن که درآنزمان طالبان ازنیروی کمی برخورداروازنگاۀ تشکیلاتی اینقدرهاپیچیده وچنددسته نبودند؛ ولی بااینهمه دشواریهانمیتوان برای تامین صلح وتحکیم ثبات درکشوربه باوربود. بازهم راۀ صلح درپیش است ودامن مذاکره ومصالحه هم  بازاست وناگزیربایست برای صلح تلاشهای بیشتری رابه خرج دادوخوان امتیازدهی هارابرای مخالفان دولت فراخترازآنچه تصورمیشود، بازگذاشت حتاتاپذیرش آخرین  خواست آنهاکه هماناخروج نیروهای خارجی ازافغانستان میباشد وبرای معتدل شدن خواست آنهاباید کارهای راانجام دادتابالاخره راه برای مذاکرات رسمی بازشودوباپیش رفتن مذاکرات توافقی برای برگزاری لویه جرگۀ بزرگ دیگربرای تغییرقانون اساسی فراهم شود. تاباشدکه آخرین خواستهای طالبان برای کنارگذاشتن تفنگ ودست برداری آنهاازجنگ فراهم گرددوآنهاهم اگربه گفته های شان باورکرد، جزاین آرزویی ندارند . چنانچه ملاصابر(10)یکی ازفرماندهان طالبان درمصاحبه با مجلۀ نیوزویک  گفته است : طالبان برای ایجادیک  نظام اسلامی مبارزه میکنند . وی افزودکه طالبان درفکرچوکی وقدرت نیستند؛ زیراهدف اصلی آنهااستقرارنظام اسلامی درکشوراست." اودرحالی این سخنان راگفته است که به قول خودش هرملاعمرراندیده است . اگربه  این  حرفهای آنهاباورکردوترفندهای گذشتۀ آنهاراتغییرپذیردانست وباپذیرش این  حرف که گویاآنهاچندان تمایلی برای اخذقدرت ندارند. ناگزیرباید کاروان صلح سراسری درکشوربه راه افتد .  

 آنچه مهم است اینکه طرزالعمل ومیکانیزمی نیازاست که بتواندزمینه های ابتدایی آغازمذاکرات رافراهم نماید. درحالیکه فراهم سازی مقدمات وزمینه ها برای آغازمذاکرات به مثابۀ کلیدی است که باآن میتوان باب مذاکرات راگشود. چگونگی سهمگیری  جناحهای گوناگون درمذاکرات به صورت عموم وانتخاب عناصرمذاکره کننده به صورت خاص که درفضای صمیمانه  باحوصلۀ فراخ توانایی کوتاه کردن نخ اختلافات وبستن رشته های تفاهم مشترک راداراباشند. دراین حال نه تنهااشتراک نیروهای درگیردرروندمذاکرات ازاهمیت برخورداراست ؛ بلکه اشتراک عده یی ازافغانهاییرانیزلازم میسازدکه سالهای زیادی درراۀ آزادی ورفاۀ مردم کاروپیکارنموده اند وحالابنابرمجبوریت های زنده گی به خارج ازکشورزنده گی مینمایند. دراین صورت رسیدن به یک صلح جامع وتمام شمول نه دمبریده وجناحگرایانه ممکن خواهدبود. ایجادمیکانیزم موثروفعال برای آغازمذاکرات چون رفع هرنوع محدودیت هاوبرداشتن هرنوع موانع شامل پاره کردن لست یک جانبه وترفندآلود"سیا"وپناه دادن به  رهبران طالبان راه رابرای برگزاری ، تسریع روندمذاکرات وتفاهم مشترک آماده ترمیسازد . درچنین فضایی  ممکن خواهدبودتاجناحهای گوناگون بتواننددریک اجماع ملی میثاق صلحی  رابه تصویب برسانندکه بتواند به حیث سند ملی ضامن صلح پایداردرکشوربوده ودرآینده هاتامین کنندۀ عدالت درکشورنیزباشد؛ زیرا صلح وعدالت دوکلمۀ لازم وملزوم یکدیگراند که درظرف حقیقت شفافیت پیدامینمایند، پس ازاستقرارثبات است که عدالت تحقق مییابد ، ازهمین روصلح برعدالت ارجحیت دارد، قربانیهاییرابرای تحقق عدالت دربردارد که برجاذبۀ حق پذیری هاافزوده وازجاذبۀ حق بجانب گراییهای گروهی وتکروانه نیزمیکاهد. دراین صورت نه تنهاحق دیگرابزاری نیست که جناحی ازآن به حیث حربه برضددیگری استفاده ببرد؛ بلکه گردوغبارحق خواهانۀ جناحی را که درفضای مذاکرات چون پردۀ سیاهی سایه  افگنده است  نیزازفضای آن به کلی میروبد. چنین میثاقی میتواندصلح پایداررادرکشورتامین وزمینه رابرای اصلاحات ساختاری وبنیادی نیزآماده نماید . این اصلاحات ساختاری میتواندشامل هرنوع تغییرات درقانون اساسی ولوایح دیگرکشورراممکن بگرداندوبابرخوردریشه یی به اصل قضایای کشورباتوجه به عوامل گوناگون میثاقی راپیریزی نمایدکه باویژه گیهای فرهنگی ، تاریخ وملی کشورسازگارهماهنگ وتامین کنندۀ منافع ملی ووحدت ملی درکشورباشد . 

گفتنی است دراین میکانیزم نقش امریکاوغرب راهمراه باکشورهای همسایه نیزنمیوان نادیده گرفت که هرکدام خودرادرافغانستان صاحب منافع میدانند ومیتواندشامل صلح منطقه یی اوبامابه دستیاری جنرال امریکایی پترائوس نیزشودوشایدهم این هیاهوهاحرف اول آنهاباشد، دیگران دنباله روانه ازپی آن شتافته اند ، پس ازآن رییس جمهورکشوربه غرب هشدارمیدهدکه هرگاه طرح اوراباطالبان پذیرانیستند، باید افغانستان راترک نمایندویاخودش راخلع قدرت نمایندوبااین حرفهارای ملت افغان راحتازیرسوال بزرگی قرارداد. روزبعدتروزیرخارجه اش میگویدکه ورودنیروهای جدیدامریکایی وناتورابه کشوربه شرط رفتن آنهابه سرحدات کشورمی پذیرد تاباافرازپوسته های نظامی راۀ عبورومررورطالبان رابگیرند . درغیراینصورت گویابه غرب هشدارمیدهدکه هرگاه این کاررانم کنند، خودآنهاکاری راخواهندانجام داد. حالاکه شروع بازی جدید است ، دیده شودکه چه کاسه های دیگری اززیرنیم کاسه های آن بیرون میگردد وچه آش خواران و"هوسانه خواران "تازه دمی روی میدان خواهندآمد تابامشتی دیگرخمیرنارسیدۀ این ملت رانارسیده ترنمایند.  

مذاکرات باطالبان قربانی می طلبد

درهرحال برای به پیروزی رسانیدن نهایی چنین مذاکراتی ناگزیرچیزهای حتاکلانی رانیزبایدبه قربانی دادوچیزهاییرابه قربانی گرفت وشایددموکراسی رنگ باختۀ غرب درافغانستان یکی ازاین قربانیهاباشد که باکراوان نظامیان آنهایکجاازافغانستان بیرون خواهدشد. چیزهای دیگری ازاین دست که درزیرسیطرۀ بمب افگن های وحشی وتجهیزات سنگین زرهی واردافغانستان شده اند ؛ چون نهادهای حقوق بشری که تاحال بامانورهای جناحی ومحدودخودبابه کارگردانی اشخاص معلوم الحال درمحورهای این نهادهاحلقه زده  اند که اکثربافرهنگ مردم بیگانه وازشناخت بافت های فرهنگی ومایه های دینی وملی  آن عاجزاندوشایدهم آگاهی داشته باشند ، برمصداق "بازی باریش بابه" خودرابه اصطلاح " باشیزوغلط زدن" باحرکتهای "کجدارومریز" وموضعگیریهای متغیربه گونۀ کش وقوس ماموریتی راکه به عهدۀ آنهاسپرده شده است ، عملی نمایند . یکی دیگرازقربانیهای آن باشد. ازنظراینهابه پایان رسانیدن چنین ماموریتی فراترازمنافع ملی ووحدت ملی  یک کشوراست. آنقدرهاچندان تاسف آورهم نیست که چنین سازمانهایی که دربسیاری مواردبااعمال ناسنجید وشایدسنجیدۀ خود همراه باسطحی انگاریهاهجوم طالبان راتوجیۀ منطقی کرده اند وتیغ دودم آنهاراتیزترنموده اند. هرگاه گفته های یکی ازنزدیکانم راکه به جرم داشتن روی سری ازبسیاری امتیازات خوددراین سازمان محروم شده است ، دنبال نمایم ، بحث چنان دیباله دارمیگرددکه ازحوصلۀ این بحث خارج است .

درحالی هرچه باشدحالا بایددرازراۀ صلح درکشورپیموده شود، گامهای موثروعملی یی برای آن گذاشته شود. هرچندکه این گامهاابتدایی وناجورباشند، بایدکاری برای تامین صلح دکشورصورت بگیردتادرکناراوضاع متحول پاکستان ودرگیری این کشورباطالبان  حالاکه جنگ راۀ حل نیست ، چه مانعی وجودداردکه صلح راۀ حل قراربگیردوباراه اندازی کمپاین های مشترک  گروهی  و قومی چه جمعی وچه فردی این پروسه راتقویه کردوبه پیروزی رسانید ؛ زیراکشتن یک انسان بیگناه آنهم بوسیلۀ بمباردمان طیاره که باهمه بدبختیهایش آرزویی دارد، امری نارواوغیرانسانی است . درحالیکه میدانیم حیات فرددرجمع وحیات جمع درفردتحقق پیدامینماید. بالاخره این روندبه هرنحوی که باشد ، خواه ناخواه اثرات خودرابرجناحهای گوناگون برجامیگذاردکه این روند خودبه خودبسیاری ازرویدادهای کوچک وحتاخواست های متضادوومتفاوت را نیزتحت تاثیرخودخواهددرآورد که دست کم رسیدن به صلح دیرهنگام راناممکن نمی نماید.

 

گمانه زنیهاپیرامون مذاکرات

 

بسیاری کارشناسان بدین باوراندکه حالاناوقت است ، باید پابه های اساسی صلح درافغانستان دربن گذاشته میشد وکنفرانس بن باید جادۀ همواری رابرای تامین صلح دایمی وثبات دوامداردرسراسرکشورمیریخت  . درحالیکه امریکاوغربت تجارب زیادی ازجنگ های داخلی وخارجی وشورشهای مردمی درکشورهای گوناگون دارندوباتوجه به تجارب گذشتۀ خودمیتوانستند، طرحی رادربن پیریزی میکردندکه حلال مشکلات واقعی افغانستان میبود؛ ولی برعکس سنگ بنای ناجوروشکسته ییرااساس گذاشتندوبروی بنای ضعیف ونااستوارآن ساختمان بلندبالایی رازیرنام پروسۀ تحکیم ثبات درافغانستان اعمارکردندکه هرگزتوان برداشت وظرفیت چنین بنایی رانداشت . چنانکه شماری هاکه خودراطراح کنفرانس بن میخوانند ، مدعی اندکه این طرح درست برچیده وعمل نگردید. چنانکه داکتروحیدکه خودراطراح بن میخواندوپروسۀ بن راموردانتقادقرارداده است ومیگویدکه ازآن تخطی شده است وحالابدین باوراست که جرگۀ انتقالی یی ایجادشود که سهمگیری اقشارگوناگون افغانستان رادریک تفاهم مشترک زمینه سازباشد ،   این جرگه ضرورت نهادهای انتقالی رامطرح کند وتازمانی کارکند که صلح سراسری رادرکشورمیسربگرداند و این جرگه حکومت رابه یک ادارۀ وسیع البنیادبسپاردوقانون اساسی راتغییربدهد تا این جرگه به مرکزعنعنه یی ایجادصلح وثبات درکشورتبدیل شود . ازنظراوانتخابات درافغانستان ممکن نیست وشرایط برای آن آماده نمی باشد . گذشته ازاینکه آقای وحیدطی هفت سال گذشته لب به سکوت گذاشت وجاری شدن آسیابهای خون رادرکشوربه چشمان خوددید؛ ولی لب رابرای سخن گفتن نگشودوحالاکه جوجدیدی ایجادشده است وامریکاوغرب هم بازی دیگری رازیرعنوان صح منطقه آغازیده اند وسازتازه ییرابه صدادرآورده اند . صدای آقای وحیدهم درموازات این نغمه های جدیدبه صدادرآمده است. 

ناکارآیی ویک جانبه بودن این طرح بودکه فاجعۀ دردناک کنونی پیامدناگوارآن میباشدواکنون مردم مابه گوشت وپوست خودآنرالمس مینمایند. شایدهم دست اندرکاران اصلی طرح بن اهداف دیگری داشتندکه مردم افغانستان رابه قربانی آن گرفتند وباحق سکوت دهی  به شماری درپی اهدافی افتادندکه رسیدن به استرتیژی های خطرناک رادرمنطقه باخودداشت. طبیعی است که همچواستراتیژیها هرگزترحمی به ملتی ندارد. باکی ندارد که ازخون مردمی آسیابهای خون راجاری بسازدتاچرخهای استعمارجدیدبه حرکت آید وباعبورازپوست وگوشت مردم به منزل مقصودبرسد. شایدهم امروزمعماران بن دریافته باشند ، قبرطولانی وعمیقی راکه برای این ملت بیچاره کنده بودند ، خوددرآن افتاده اند ، دردمندانه درآن دست وپامیزنند، هیامورابراه افگنده  اند وچنان هرآن درسوراخ آن فروترمیروند که راۀ بیرون رفت خودراهم گم کرده اند. مارهاییراکه به جان این ملت فعی گردانیده بودند، حالاچنان خودآنهارانیش میزندکه فریادهای ناشی اززهرکشندۀ آن فضای پایتخت های غرب راازواشنگتن واوتاوا تالندن ، پاریس ، روم ، لاهه ، برلین ، مادریدو... بهم پیچانیده است.

آنچه مهم است اینکه طرزالعمل ومیکانیزمی که بتواندزمینه های ابتدایی آغازمذاکرات رافراهم بسازد. درحالیکه فراهم سازی مقدمات وزمینه ها برای آغازمذاکرات به مثابۀ کلیدی است که باآن میتوان باب مذاکرات راگشود. چگونگی سهمگیری  جناحهای گوناگون درمذاکرات به صورت عموم وانتخاب عناصرمذاکره کننده به صورت خاص که درفضای صمیمانه  باحوصلۀ فراخ توانایی کوتاه کردن نخ اختلافات وبستن رشته های تفاهم مشترک راداراباشند. دراین حال نه تنهااشتراک نیروهای درگیردرروندمذاکرات ازاهمیت برخورداراست ؛ بلکه اشتراک عده یی ازافغانهاییرانیزلازم میسازدکه سالهای زیادی درراۀ آزادی ورفاۀ مردم کاروپیکارنموده اند وحالابنابرمجبوریت های زنده گی به خارج ازکشورزنده گی مینمایند. دراین صورت رسیدن به یک صلح جامع وتمام شمول نه دمبریده وجناحگرایانه ممکن خواهدبود. ایجادمیکانیزم موثروفعال برای آغازمذاکرات چون رفع هرنوع محدودیت هاوبرداشتن هرنوع موانع شامل پاره کردن لست یک جانبه وترفندآلود"سیا"وپناه دادن به  رهبران طالبان راه رابرای برگزاری ، تسریع روندمذاکرات وتفاهم مشترک آماده ترمیسازد . درچنین فضایی  ممکن خواهدبودتاجناحهای گوناگون بتواننددرروشنایی یک اجندای معین ومعلوم متناسب به ایجابات جامعۀ افغانی ودرنظرداشت ویژه گیهای فرهنگی وتاریخی آن دریک اجماع ملی میثاق صلحی  رابه تصویب برسانندکه بتواند به حیث سند ملی ضامن صلح پایداردرکشوربوده ودرآینده هاتامین کنندۀ عدالت درکشورنیزباشد؛ زیرا صلح وعدالت دوکلمۀ لازم وملزوم یکدیگراند که درظرف حقیقت شفافیت پیدامینمایند، پس ازاستقرارثبات است که عدالت تحقق مییابد ، ازهمین روصلح برعدالت ارجحیت دارد، قربانیهاییرابرای تحقق عدالت دربردارد که برجاذبۀ حق پذیری هاافزوده وازجاذبۀ حق بجانب گراییهای گروهی وتکروانه نیزمیکاهد. دراین صورت نه تنهاحق دیگرابزاری نیست که جناحی ازآن به حیث حربه برضددیگری استفاده ببرد؛ بلکه گردوغبارحق خواهانۀ جناحی را که درفضای مذاکرات چون پردۀ سیاهی سایه  افگنده است  نیزازفضای آن به کلی میروبد. چنین میثاقی میتواندصلح پایداررادرکشورتامین وزمینه رابرای اصلاحات ساختاری وبنیادی نیزآماده نماید . این اصلاحات ساختاری میتواندشامل هرنوع تغییرات درقانون اساسی ولوایح دیگرکشورراممکن بگرداندوبابرخوردریشه یی به اصل قضایای کشورباتوجه به عوامل گوناگون میثاقی راپیریزی نمایدکه باویژه گیهای فرهنگی ، تاریخ وملی کشورسازگارهماهنگ وتامین کنندۀ منافع ملی ووحدت ملی درکشورباشد .

 این درحالی است که میان خواست های دولت وطالبان برای آغازمذاکرات آنقدرفاصله است که نه تنهاقربانیهایی فراترازخروج نیروهای خارجی رامی طلبد؛ بلکه ازاین هم بالاترتجدیدنظرامریکارادراستراتیژیهای بزرگ منطقه یی وبین المللی  آن پیرامون جهان اسلام نیزخواهان است . به معنای دیگرتغییرکلی استرتیژی امریکارانیزدرپی داردکه گویابرپایۀ تقسیم بندیهای ایده ئولوژیک درجهان اسلام زیرعنوان بینادگراها، تجددگراها، سنت گراهاوعرفی گراها( سکولارها)آنهم به شکل متصل نه منفصل درصددایجادنفاق عمیق میان سنت گراهاوبنیادگراها است که باحمایت مالی واقتصادی وایجادمراکزرسانه یی وتبلیغاتی برای  تجددگراهابنابرسازگاری آنهاازروحیۀ جامعۀ مدرن مردم سالارغرب  زمینه رابرای افتادن حنفی های سنت  گرابه محورتجددگراهافراهم بنماید و باایجاداختلاف میان حنبلی وحنفی شکاف عمیقی رامیان سنت گراهای عربی وعجمی ایجادنماید. تاازاین طریق بایاایجادننفاق درمیان مسلمانان یک نوع انقلابهای نارنجی گونه ومخملی گونه رادرکشورهای  اسلامی  تاسرحدتجزیۀ آنها راه اندازی نمایدتاباشدکه طرح شیطانی خلیل زادهااین کارشناس سابق موسسۀ  تحقیقاتی "رند" که نظریاتش برای طرح های استرتیژیک امریکاکارسازخوانده شده است ، درجهان اسلام به نفع امریکابه راه افتد. نظریه پردازان بهشت موعوددموکراسی ناتوانیهای مسلمانان رابرای بالنده گی ورشدونبودپیوندوارتباط آنهاراباجریان غالب جهانی دلیلی برای گرایش های ملی ، پان عربیسم ، سوسیالیزم عربی وانقلاب اسلامی تلقی مینمایندکه هیجکدام گویابه جایگاه منزلی که میخواست برودتاهنوزنرفته است .

ازآنجه گفته آمد تنهانیروهای امریکاوناتوبه مثابۀ حایل عبورناپذیربرسرراۀ مذاکره میان دولت کابل ومخالفان آن نیست که حتاآغازمذاکرات رادورترازواقعیت ونزدیکتربه رویاگردانیده است واین دشواری به مثابۀ فاصله میان نخ انعطاف پذیری  جلوه مینماید که هرقدربه پیش کشانده شود، فاصله بیشترازپیش دورترمیشود.   

 

مذاکره باطالبان درراستای طرح صلح منطقه یی  نسخه ناتمامی ازشهرالانوارعراق

 

شایداین طرح نسخه یی برداشته ازشهرالانوارعراق باشد که جنرال پترائوس طراح وحامی آن میباشدکه به گفتۀ مقامات امریکایی درعراق موفقیت هاییرادرپی داشته است گرچه این ادعای امریکایی هااست که ؛ ولی وضعیت موجوددرعراق هنوزصلح نزدیک مدت رادراین کشورنمی نمایاندوهرروزده هاانسان عراقی مانند انسان افغانی به وسیلۀ نیرهای امریکایی به خاک وخون کشانده میشوند ؛ ولی شرایط درافغانستان طوردیگراست ، جنگجویان ازکشوروقبیبله  دیگری بابافتهای قومی خاص ووساختارهای قبیله یی ویژه زیرپوشش های دینی  که عناصردینی به گونۀ خاصی  بافت های قبیله ییراپیچیده ترگردانیده است که باهرکشوری متفاوت است . ازهمین روکارشناسان امریکایی برای پترائوس هشدارداده اندکه افغانستان عراق نیست. چنانکه . دانیل مارکی (11)عضوارشد شورای روابط خارجی امریکا: افغانسان عراق نیست . وی برای پترایوس هشداردادکه افغانستان عراق نیست که برنامۀ تازۀ اومبنی برآشتی باطالبان وهمکاری باکشورهای همسایه گرچه به معنای چرخش قابل توجۀ واشنگتن وشرکای جنگی آن خوانده شده است ؛ ولی تحلیلگر این مطلب "ست جونز"ازقول دانیل نوشته است ،  بایدتوجه کردکه عراق افغانستان نیست  .

 ازهمه مهمتراینکه وضعیت جیوپولیتیک وسوق الجیشی افغانستان دردوطرف خط دیورند ازویژه گی های مشترک قبیله یی برخورداراست که رویارویی های پیهم این مردم درطول تاریخ بامهاجمین ومتجاوزین بزرگ جهان سبب شده است که روحیۀ سلحشوری وتسلیم  ناپذیری رادراین مرزوبوم رسوب نماید که به مقاومت آهنین وشکست ناپذیرتبدیل شود. ازسویی هم همخونی های قومی ، عنعنه یی وسنتی دردوطرف خط موهوم دیورند همراه باپیوندهای نزدیک خونی ورفت وآمدهای مداوم زمینه های خوبی رابرای همکاری وهمیاری مردمان دوطرف خط فراهم گردانیده است . چنانکه مقاومت این مردم باتوجه به عوامل تاریخی ، جغرافیایی وفرهنگی آنهادرهرزمانی بویژه بعدازتهاجم شوروی سابق به افغانستان وحالاهم دربرابراردوی امریکاوناتو به صورت مهارناپذیری ادامه داشته  وسرکوبی آنهابوسیلۀ مهاجمین غیرممکن و همه پادرگل مانده اند. هرمهاجمی پس ازیک دوره  مقاومت ناگزیرشده است تابرناشکننده گی  مردم دردوطرف  خط اعتراف  نمایند ومرزهای آنهاراتسخیزناپذیراعلام کنند.

ازهمین رومقاومت و ناشکننده گیهای  این مردم برسیاستگذاریهای کشورهای  مهاجم اثرعمیقی رابجاگذاشته وباآمدن رهبرجدیدبراریکۀ قدرت آنهاناگزیربه تجدیدنظردرمورداوضاع دردوطرف خط شده اند . چنانکه نیویارک تایمز(12): دنیس مک داناگ مشاورسیاست خارجی اوباما: ماایده های مهمی راازدوستان ومتحدان خودشنیده ایم . آنهارادرزمانی که رییس جمهورمنتخب دستورکارخودراتنظیم می کند ، به دقت بررسی میکنیم ؛ اماتامراسم تحلیف تیم اوبامافقط یک شنونده خواهدبود.

وضعیت درافغانستان    چنان سیاستمداران درکاخ سفید رادرپچال کرده است که ازهمین اکنون وادارشده اندتااوبامارادرروشنایی نصیحت های خودپیرامون افغانستان قراربدهند تاببوانند امریکاراازباطلاق افغانستان نجات بدهند. چنانکه نصیخت ماروین وایندر(13)کارشناس سابق امریکادرامورپاکستان وتحلیلگروپروفیسورشناخته شدۀ امریکایی : حالاکه اوبامادرنظرداردتامذاکرات درهمه جاباطرفهای درگیردرجنگ افغانستان صورت بگیرد ودراین روند اشتراک مساعی پاکستان وافغانستان نیازاست ونقش جدی وتصمیم عملی پاکستان رادرحصه مهم خواند. وی افزودکه اوبامادریافته است که عراق دشواریهای زیادی برای امریکاخلق کرده است .

همچنان ماهان عابدین (14)کارشناس سیاسی ازمرکزمطالعات تروریزم بدین باوراست که  اوباماباید باتغییرسیاست درعراق وافغانستان خشونت راکاهش دهد . برنارکوشزوزیرخارجۀ فرانسه نیز پیشنهاداوباماراردکرد؛ جنگ درافغانستان راراۀ حل نخواند. وی این سخنان رابدنبال این  سخنان گیارتاسی(15) سفیرورییس اجرایی سازمان انکشاف بین المللی دموکراسی اظهارداشت که اوگفته است که  دموکراسی غربی باشرایط افغانستان سازگازنیست ونباید به مخالفان دولت این کشورلقب تروریست داده شود.

ازهمین روکارشناسان سیاسی جهان اوضاع افغانستان رابه شدت زیرنظردارند. چنانکه جوزلیلو(16)رییس پارلمانی ناتوگفت که  جهانیان بایددرجستجوی راهکارجدیدی برای افغانستان باشند؛ زیرامعضلۀ این کشوردرشرایط کنونی راهی برای حل نظامی ندارد وروزنامۀ لاس انجلس تایمزبه قلم سباستین روتلا (17) مقاپله باشبکه های افراطی رابه مثابۀ  جنگ سوم پیش روی اوبامادانسته است. این روزنامه نبردمخفی برضدشبکه های آوارۀ افراطی راخطرناک خوادنده وافزوده است که کلنتن بارسیدن به کاخ سفید بابمب گذاری درساختمان مرکزتجارت جهانی (دبلیو تی سی) وبوش دریازدهم سپتمبردربرابرحملات تاریخ سازالقاعده قرارگرفت. 

دستگاۀ  استخباراتی پاکستان باتوجه به ویژه گی های مردم وپیچیده گی های دوطرف  خط ودشمنی های دیرینه این کشور باهند دریافته است که این منطقه درزمان جنگ باهند میتواند به مثابۀ عمق استراتیژی مطمین ومصوئنی استفاده شود. چنانکه  روزنامۀ تایمزآنلاین(18) انگلیسی نوشته است که پاکستان بادست بزرگ ازطالبان هیولا میسازد . اسلام آبادبه افغانستان بحیث ساحۀ استرتیژیک خودنگاه مینماید ، باحمایت طالبان ازنفوذ احتمالی هنددراین کشورجلوگیری مینماید. شمارکمی ازنیروهای پاکستانی ازداخل این کشوربرطالبان حمله مینمایند . "پرورش جنگجویان یک بازی برنامه ریزی شده است ، هرگزباورمانمیشودکه بپذیریم بن لادن زنده است وبه فکرمااین یک افسانه است . "( یکی ازمقامات آی اس آی) بازیهای مقطعی سازمان استخباراتی امریکابابازیهای ترفندآلودش درزمینه پاکستان رادست بالادادتادرزیرچترحمایت امریکااهداف خودرازیرنام مبارزه باتروریزم به پیش ببرد . اسنادوشواهدزیادی به نشررسیده است که ازبازیهای چندپهلوی امریکادرقبال مبارزه باتروریزم پرده برمیدارد. چنانکه یک سربازفرانسه یی گفته است که اشتباۀ کلان تامی فرانت افسرامریکایی این بودکه خودش برای دستگیری اسامه درتوره بوره اقدام نکردوآنرابه عهدۀ جنگجویان افغان گذاشت.

اینگونه بازیهای امریکاپاکستان رادست بالادادتابااسفاده ازکمک های مالی امریکا، بازی دردباری رابرضدمردم افغانستان راه اندازی نمایدوتلاش پاکستان هم درراستای منطقه یی ساختن موضوع افغانستان است تاباازمیان بردن نقش غرب وکم بهادادن به حضورآنهادرافغانستان، کشورما رابه نحوی به انزوابکشاند. دراین صورت زمینه برای تاخت وتازپاکستان برکشورمافراهم میگردد. ترس آن میرودکه درعقب طرح منطقه یی ساختن مسألۀ افغانستان دست این کشورنباشد. ؛ زیراپاکستان به  افغانستان به حیث ساحۀ استراتیژیک خودنگاه مینماید. پاکستان ازآن هراس داردتامباداافغانستان بااستفاده ازنیروهای امریکاوناتوتیغ یقین رابر  این کشوربیمارنگذاردوازاین طریق بربسیاری ازمشکلات تاریخی خودبه  شمول موضوع خط موهومی دیورندباآن  فایق آید وجلوبلندپروازپهای منطقه یی آنرابگیرد. 

   باهمین روحیه بودکه اردوی پاکستان مجاهدین رادربرابرتهاجم شوروی کمک کردوحالاطالبان رادربرابراردوی امریکاوغرب یاری میرساند. تربیه ، تجهیزوتمویل دوامدارگروه های جنگگورادرآنسوی خط فراهم گردانیده وبه افغانستان میرفستند که خوشبختانه امروزاین مارهاییراکه آی اس آی تربیه کرده بودند، حالاافعی شده وچنان به جان خودآنهاافتاده است که حتا ازکنترول بیرون شده است  .

 

 

منابع ورویکردها:

 

1-   اراده  ، شمارۀ 1327

2-  رادیوآزادی ، 23اکتوبر،  مجلۀ خبری صبح ، 9:00

3-   رادیوآزادی    ،   22 اکتبر  ، 9:25 صبح

4-   اراده ، شمارۀ 1395

5-  راۀ نجات ، شمارۀ 987

6-  انترپرس سرویس به قلم آناند پال ، شکست غرب درافغانستان اتخاذراهبردهای جدیدراضروری ساخته است ، راۀ نجات ، شمارۀ 1012

7-  قواعدگفتگوباطالبان چگونه طراحی شده است ؟ چراغ ، شمارۀ 1164

8-  رادیوآزادی ، 10 نوومبر ، اخبار9:00 صبح ؛  ویسا ، شمارۀ 768

9-  راۀ حل بحران افغانستان ، گفت وگوی سیاسی است ، اراده ، شمارۀ 1432

*-  بریتانیاوامریکادربرخوردباطالبان اختلافاتی دارند، ویسا، شمارۀ 780

10-  طالبان برای ایجادیک  نظام اسلامی مبارزه میکنند ، ویسا، شمارۀ 758

11-  بایدتوجه کردکه عراق افغانستان نیست  . اراده ، شمارۀ 1414

12-  یک دنیاتوصیه برای اوباما، اراده ، شمارۀ 1419

13-  رادیوآزادی ، شام 11نوومبر

14-  اوباماباید باتغییرسیاست درعراق وافغانستان خشونت راکاهش دهد ،اراده ، شمارۀ  1412

15-  دموکراسی غربی باشرایط افغانستان سازگازنیست ، اراده ، شمارۀ 1405

  16- ویسا، شمارۀ 768

17-  مقاپله باشبکه های افراطی ؛ جنگ سوم پیش روی اوباما،  ویسا، شمارۀ 768

18-  پاکستان بادست بزرگ ازطالبان هیولا میسازد،  ویسا ، شمارۀ 763

 

 

 


بالا
 
بازگشت