نویسنده : مهرالدین مشید
افغانستان صحنۀ بازی استراتیژیهای منطقه یی وبین المللی
آری بازهم حرف برسرروزگارکشوری وسرنوشت مردمی است که درزیرچترحاکمیت زمامداران فاسد وبی کفایت ورهبران کمترین انعطاف پذیرمیان خودوسخاوتمندترین "حاتمان" تاریخ درامتیازدهی به بیگانگان وحق سکوت گیرنده وحق سکوت دهنده به جنایت کارترین حادثه سازان تاریخ ، اداره ییکه ظلم وفساددرآن بیدادمیکند وفقروتنگدستی ازهرکنج وکنارش زبانه میکشد، کشوری غرقه درخون ، افتاده درخاک ،خفته درعصیانها وآبستن دردهای بی پایان نه ازامروزودیروز؛ بلکه ازگذشته های دوری بدینسودرتراژیدی های دردناکی دست وپامیزند ، و چه سخت قربانی بازی های سیاسی آزمندانۀ ابرقدرتهای تاراجگروهمسایه های حریص گویابرادران دینی خودشده است وصحنۀ بازی استرتیژی های منطقه یی وبین المللی وجهانی شده است .
ادامۀ جنگ باادامۀ حضورنیروهای خارجی دردوگزینش ، یکی منطقه یی ساختن جنگ زیرباری ازبهانه هایی چون جاگزینی نیروهای کشورهای اسلامی وفریب های دیگربرای زمینه سازیهای دخالت بیشترهمسایه ها ودیگری هم بین المللی ساختن آن که به نحوی توجیه منطقی حالت کنونی وحضوردرازمدت نیروهای امریکایی ، ناتووشرکای آنها رادرکشورازمینه سازاست . هردوبارکجی راماند که رسیدن آنهابه منزل رهایی برمصداق این شعرزنده یاداقبال لاهوری "رفتن به پای مردم بیگانه دربهشت حقا که باعقوبت دوزخ برابراست" ناممکن به نظرمیرسدوازسویی دیگر"اجماع ملی" یا"وفاق ملی" که راه اصلی برای بیرون رفت از بن بست به شمارمیرود، درکوله باری ازتوطیه های داخلی هاوخارجی هاپادرگل مانده است وهرگزلنگ لنگ رفتنهای ناپیوسته بارپادرگلی های آنرادرمان نمی نمایدودردبیدرمان آنراحرفهای جگرخراشی چون "پس چه بایدکردای اقوام شرق " هرگرمداوانخواهدکرد.
شاید گزاف نباشدکه دربسیاری مواردرویدادهای کوچکی سبب شده است تاحوادث بزرگ ووحشتناکی درسطح جهان به وقوع بپیوندد. این بدین معنانبوده است که آن حادثۀ کوچک یک آن انفجارنیرومندی رادرحلقوم زمان دمانده است؛ بلکه پیش ازآن حوادثی پی هم بوقوع پیوسته است وبه تدریج درحجم زمان نواخته است تاآنکه ظرفیت پذیرش رویدادی دیگردریک جامعه به کلی ازمیان رفته است . درهمین هنگام است که بااندکترین رخدادی یک بارهمه چیزعوض گردیده است. حادثۀ یازدهم سپتمبرنیزازجمله حوادثی بودکه درهماهنگی بایک بازی دراماتیک وتراژیدی بارمعادلات سیاسی رادرسطح جهان دگرگون نمودوصف بندیهای سیاسی ونظامی رابه گونۀ دیگری بسیج نمود. این حادثه باهمه ویژه گیهایش به شکل دیگری جهان راتکان داد. این حادثه چنان صوری رادرشکم زمان دمیدکه برخلاف رویدادهای بزرگ قبلی درجهان ، ازچنان ظرفیتی شگفت آوربرخورداربودکه به تنهایی خودگویابه صورت ذاتی حادثه آفرین بود.
ازهمین رواست که استرتیژیست های جهان این حادثه راازعینک دیگری نگاه میکنندکه باتوجه با ویژه گیهای آن اززاویۀ مسیقلی به آن می بینند. دراین شکی نیست که اکثرحوادث قبلی جهان به نحوی نتیجۀ قانونمندتحولات تدریجی گذشته بوده که رویدادهایکی پیهم چنان بزرگ شده اند که باازدست دادن توانیهاناگزیربه ناپذیریهاشده وبه جزروآوردن ناگهانی به گزینۀ انفجارراۀ دیگری راسراغ ننموده اند ؛ ولی برعکس این حادثه به قول معروف "خودکوزه وخودکوزه گروخودگل کوزه بود " که حتابررویدادهای دیگرپیشی گرفت که ازبسیاری جهات باحوادث دیگرمتفاوت بود. بنابرهمین است که این حادثه راکمترطبیعی توصیف مینمایندتاساختگی وعمدی یابه تعبیری دیگردرعقب آن دستان نیرومند ااستخبارات امریکا(سی آی ای) وپنتاگون راعرض یابی میکنند که باتوجه به تحلیل همه جانبه ازآن چنین حدثی راخالی ازامکان نمیتوان به حساب آورد.
پس ازحادثۀ یازدهم سپتمبرکه به سقوط دولت طالبان درافغانستان منجرشد، گمانه زنیهابراین بودکه مردم رنجدیدۀ افغانستان باپشت سرگذاشتن سه دهه دشواریهانفس های عمیق آرامش رابه تجربه خواهندگرفت ونسیم صلح وعافیت روح آنهارابه نوازش خواهدگرفت ؛ گرچه درهمان آغازین این رویاهاسرابی بیش به نظرمیرسید ، بویژه برای آنهاییکه دست کم الفبای تاریخ تهاجم کشورهای بزرگی چون امریکارابه کشورهای فقیری چون ویتنام ، کامبوج ، کوریاوجاهای دیگربه خوانش گرفته بودند وازاهداف آزمندانه واسترتیژیک امریکاچون شوروی سابق (رسیدن به آبهای گرم هند) برای رسیدن به چشمه های نفتی بحیرۀ خزرواطراف خلیج فارس و کنترول آنهاآگاهی داشتند وازطرحهای درازمدت این کشوربرای دگرگونی جغرافیای سیاسی منطقه زیرنام خاورمیانۀ بزرگ آشنایی داشتند ؛ ولی دیری نگذشت که رویاهای میان تهی مردم بیچارۀ افغانستان مبنی برتحکیم صلح وتامین ثبات درکشورناتعبیرماندوپرده ازروی سیاست های جنایت کارانۀ کاخ سفید آشکارشد ومردم دریافتندکه آرزوهای آنهابه سرعت غیرقابل باوری چون یخهاذوب میشودوخواستهای آنهادرزیرتیغ دودم مهاجمان وعمال آنهادرسایه روشن سیاست های مبهم وبه تعبیر "گاه برسم وگاه برنعل"زمامداران هرآن آب میگردند. درحالیکه آشکاراست ، آرزوهای ملتی رانمیتوان باآب حرفهای کاذبانه آبیاری کردوشکم های گرسنۀ آنهاراسیرنمود.
این حالت شرایط رابرای عده یی انگشت شماربازکردتابااشتراک مساعی باتمویل کننده گان خارجی وشرکتهاوانجوهای خارجی وداخلی وهمکاری نزدیک بامافیایی بین المللی به مقامهای بلند دولتی برسند وباتاسیس شرکت سهامی یی زیرنام دولت کمک های جامعۀ جهانی رابه چپاول بردندکه موسسات خارجی چون مدیراواکسفام هم ازچندوچون این چپاولهاپرده برداشت. چنانیکه موسسۀ مدیراطی گزارشی گفت :"ازجمله پولهای کمک شده به افغانستان ازهرصددالرآن صرف 7دالرآن دربازسازی کمک شده است ومتباقی آن به اشکال گوناگون حیف ومیل شده است . مقداری بنام معاش مشاورین دوباره بکشورهای کمک کنندومقداردیگرآن بگونه های مختلف درداخل کشورحیف ومیل شده است . (1)
به همین گونه مجلۀ ایکونومیست (2)درشمارۀ 24 مارچ خودپیرامون ادارۀ حامدکرزی چنین نوشته است :"کرزی برای تاسیس یک حکومت قوی ناکام مانده است وازسویی هم امریکافشارلازم رابالای کرزی واردنکرده است تااوراواداربه ایجادیک حکومت نیرومندنماید . باآنکه این موضع امریکاتاحدودی پرده اززدوبندهای امریکادرجنگ باتروریزم برمیدارد؛ ولی اینرانمیتوان دلیلی برای برائت کرزی برشمرد. اینگونه کم کاریهاوبی تفاوتی هاپردۀ آشکاری ازضعف کرزی برمیداردکه نه تنهامسؤولیت اوراسنگین ترمیسازد؛بلکه دلیل گرانسنگتری برای بازپرسی اوازطرف ملت نیزمیباشد
ازسویی هم این سیاست بازیهای مزورانۀ امریکاهرگونه زمینه رابرای ظهورشخصیت های ملی ووطن دوست درکشورازمیان بردوراه رابرای حضورفعال چپاولگرانه وریاکارانۀ شماری فراهم گردانیدکه زیرنام القابهای معززومحترمی چون وزیر، معین ، مشاور، کارشناس وغیره دارایهای ملی این کشوررابه غارت ببرند ودرخارج ازکشورکاخهاوویلاهاداشته باشند. درنتیجۀ سیاست های امریکاوسیاست های ناکارابه معنای "داس رادرکلوخ تیزکردن" بحران هرروزدرکشورعمیق ترشده رفت وگراف فقر وبدامنی هرروزبالاترمیرود.
بازیهای سیاسی وچندپهلوی امریکا درافغانستان آنهم ازعینک پاکستان باتوجه به اهداف استرتیژیک آن درافغانستان اوضاع این کشورراچنان پیچیده وازکنترول بیرون کرده است که درسیاهه یی ازتبلیغات وقارقارقابیلی فضای سیاسی ونظامی کشوررابه ابهام کشانده است وچون اختاپوتی برروان مردم ماسایه افگنده است. این فضای اختاپوتی اذهان سیاستمدارکهنه کارونوکاررادرداخل وخارج کشورچنان مغشوش گردانیده است که برسرمنطقه یی یابین المللی گردانیدن مسألۀ افغانستان چنان موضوع داغ شده است که لبۀ تیغ هرکدام ازاین سیاسیت بازیهادرهاله یی ازشک وتردیدها برمصداق کاردی براستخوان مردم مافروترمیروند.
شماری های بدین باوراندکه نیروهای ناتوامریکاباتوجه به شرایط جیوپولیتیک افغانستان بایست ازاین کشورخارج شوند. استدلال مکنندکه درطول تاریخ هرمهاجمی ازسکندرمقدونی درقرن چهارم قبل ازمیلاد تا شیبانیها، ایرانیهاوهوچی هابعدازقرن سوم میلادی، چنگیزدرقرن چهاردهم میلادی وتیمورلنگ درقرن شانزدهم میلادی ، بریتانیادرقرن نزدهم پس ازسه حملۀ پیاپی ، شوروی سابق درقرن بیستم هرکدام تاب دردرازمدت تاب مقابله بامردم افغانستان رانیاورده اند وبالاخره ناگزیربه ترک این کشورشده اندوشماری هم که ازاین معرکه پیروزسربدرکرده اند چون لشکریان اسلام واحفادچنگیزکه یاخوددین این مردم راپذیرفته اندیااین مردم دین آنهاراداوطلبانه پذیرفته اند وبدیل دیگری هم وجودداشته است که زمامداران این کشوردین بزرگی راقبول کرده اند وبعدازآن تهاجم مهارشده ورنگ خودی رابه خودگرفته است . بنابراین باوردارندکه امریکادرقرن بیست ویک نیزدرنتیجۀ این جنگ فرسایشی آخرپابه فرارخواهدنهاد. چنانچه نیویارک تایمز (3)درشمارۀ 15 اسد خودچنین نوشته است:"شش سال میشودکه فقیرترین مردمی زیرنام طالبان قدرتمندترین اردوهای جهان ازجمله امریکاوناتورابه عجزافگنده است وروزبه روزبرقدرت ومهارت آنها می افزوده میشود . به همین گونه سایت خبری ربلیون (4)نشریۀ اسپانیایی: نوشته است که امریکاوناتودرافغانستان بازنده خواهندبود. این نشریه افزوده است که افزایش قوادرافغانستان هرگز کمکی به حل مسأله نخواهدکرد، تجربۀ تهاجم شوروی گواۀ روشنی براین مدعااست . به ادامه افزوده است که بازهم ایتلاف تحت رهبری امریکانیزدرنهایت به علت فرسایش عقب نشینی خواهدکرد،همانطورکه بریتانیادرسال 1921 بعدازرویارویی باسه جنگ استقلال طلبان مجبورشد، ازافغانستان عقب بشینی کند .
همین پیش بینی های است که امریکایی هارا نسبت به جنگ افغانستان هرروزشکاک ترگردانیده است وآیندۀ این جنگ راچندان به نفع خودارزیابی نمی کنند. چنانچه یک ویب ساید امریکایی نوشته است : نمی توان جنگ افغانستان راخوب دانست . باید باطالبان واردمذاکره شد. "کن هالینن" دراین مقاله درساید"فارن پالیسی این فوکوس"(5) نوشته است : جنگ اول جهانی راجنگ خاتمۀ جنگ ها، جنگ جهانی دوم راجنگ شکست فاسیزم ، جنگ عراق رابه بهانۀ نابودی تسلیحات کشتارجمعی صدام رابراه انداختند وبعدهاسرنگونی صدام رابهانه یی برای استقراردموکراسی نیزخواندند. بعدترمعلوم شدکه همه دروغ است. وی به ادامه نوشته است 74 درصدافغانهاخواهان مذاکره باطالبان 40 درصدباوردارندکه کرزی ازعهدۀ امورکشوربرآید. 19 درصدطالبان راپیروزو52 درصدخواهان خروج نیروهای خارجی ظرف سه الی پنج سال ازافغانستان اند. به همین گونه انترنشنل هرالدتریبیون (*)درشماره های اخیرخودنوشته است : ایتلاف دوبارۀ طالبان وشدت عمل آنهاهشداری رادرافغانستان ، واشنگتن وپایخت کشورهای عضوناتوایجادکرده است. این اظهارات کارشناسان غربی به وضوح ازاین ابهام پرد ه برمیداردکه امریکایی هم چون سایرمهاجمین جهان درافغانستان پادرگل مانده اند. شاید بالاخره ناگزیرشوندتاازاین معضله پای خودربیرون بکشند. بابیرون رفتن امریکاازافغانستان هرنوع تلاش برای بین المللی شدن معضلۀ این کشورنقش برآب خواهدشد وفرصت کنونی که زمینه های خوبی رابرای بهره گیریهای سیاسی ونظامی افغانستان ازحضورفعال نیروهای ناتووامریکادرپی داشت ، به کلی ازمیان خواهدرفت. درحالیکه افغانستان میتوانست دراین مدت بااستفاده ازسیاستهای دوگانۀ سازش وفشارخارجی هاراوادارمینمودتادرراستای تحکیم ثبات وتامین امنیت وصلح پایدارحتابرا ی تحکیم مرزهای بین المللی خویش تلاش میکردوحتااحتمال چنه زنیهابرسرمرزهای تاریخی خودباپاکستان راپیدامینمود. باتاسف که بنابرنبودسیاستمداران چیره دست وحضورزمامداران غرق درخود ، به ویژه درکشوری چون افغانستان که بسیاری هادرآن مصروف شمارش حسابهاوپولهای بادآوردۀ خوداند تابه فکردرازمدت برای رهایی کشورازبلاهای سیاسی ونظامی خطرناک ، برآمده شدن چنین مامولی بعید به نظرمیرسد. این درحالی است که کشورهای همسایۀ افغانستان به ویژه پاکستان هرگزحاضرنیست تاباتوجه به منافع امریکاوناتودرمنطقه روی یک استرتیژی انسانی ودرازمدت باافغانستان صادقانه کنارآی دتادرمیز مذاکرات دریک دادوستدسیاسی باقبول نرمش هاوانعطافهابرسرمسایل استرتیژیک به توافق نهایی دست یابند؛ ولی اززمامداران کشوریکه جغرافیای سیاسی آن براساس استرتیژی نابودی افغانستان ساخته شده است وهنوزهم آشکارنیست که آیااسترتیژیست های استخبارات نظامی پاکستان حاضرشده اند تابا افغانهابرسرمبارزه باتروریزم صادقانه دست بدهند ؛ زیراازاسترتیژیست های کشوریکه بقای خودرادرنابودی افغانستان تجربه مینمایند ، چنین امیدی ناممکن است، درحالیکه آنهادربقای چنین استراتیژی بقای خویش راجسجومینمایند.
شماری هاکه به نحوی حضورنیروهای خارجی رادرکشورتوجیه مینمایند ، البته بدین باورکه ازوجودآنهابه نفع منافع درازمدت سیاسی ونظامی به ویژه دررویارویی باهمسایه هابهره گرفته شود؛ ولی چنین رویایی رادروجودزمامداران فعلی نمیتوان سراغ کرد. هرگاه شرایط موجوددرکشورازناگزیریهاجبری پذیرفته شود، تنهاراۀ توجیه آن استفادۀ ابزاری ازآنهادرراستای چنه زنیهاباهمسایه های آزمند است وبس . باتاسف که دولت کنونی ازچنین بازی بزرگ معذوراست وبسیاردشواراست تاباکنارگذاشتن سیاست مصالحه وسازش وچانه زنیهای متهورانه دست کم به امتیاز داشتن حق راۀ تجارتی به بحرهندرادریابد . ناکارآییهای زمامداران فعلی حتاتلاشهای آنهایی رازیرسوال برده است که درتلاش اندتاباانسانی ساختن سیاست های غربی هابویژه امریکایی هادردرازکوچۀ پرازدشواریهای کشورنقبی به سوی رهایی ورستگاری این ملت بزنند . به گمان اغلب این ذهنیت ناشی ازخوش بینی های امریکایی خواهانه خواهدبود، درواقع درسیاست های امریکانمیتوان برخورد انسانی راسراغ نمود . جنگ های قبلی امریکادرویتنام واکنون درافغانستان وعراق وافتضاح جنایات سربازان امریکایی درابوغریب بغداد، بگرام افغانستان وگوانتاناموی کیوباحاکی ازبیرحمی هاوانسان دشمنی های این کشوردرجهان میباشد. شاید بتوان روی این حرف درحوزۀ چانه زنیهای سیاسی حساب کرد وبه آن اندکی امیدواربود. آنهم درصورتیکه سیاستمداران مستقل وکارکشته یی این چانه زنیهاراسروسامان بدهد؛ ولی باتوجه به ضعف وناتوانیهای زمامداران کنونی که اراده های آنهادرزیرباروابستگی های سیاسی ونظامی سخت خمید ه شده است ، همچوامیدواریهارادرهاله یی ازابهام میتوان مشاهده کردوبس . درحالیکه سیاست های متناقض وگازانبری زمامداران کنونی آیینۀ تمام نمای ناکارآییهااست که راه رابرای تاخت وتازبیشترخارجی هابه ویژه پاکستان ازطریق طالبان هموارگردانیده است. سیاست های مقطعی وشکنندۀ دولت مردان افغانستان درنتیجۀ نبودتفسیردرست ازتروریزم درد وطرف خط دیورند راه رابرای نفوذروزافزون ودخالت مستقیم استخبارات پاکستان درکشورفراهم گردانیده است . چنانچه دیویدگینگریج تحلیل گرفاکس نیوز ونویسندۀ کتاب "روزگاربی آبرویی" درمقاله یی زیرعنوان پاکستان درمقابله باطالبان والقاعده کوتاهی میکند چنین نوشته است:"امریکانمیتواندتحمل نمایدکه سرحدات پاکستان پناهگاۀ امنی برای طالبان تبدیل شود. وی افزود ه است ، اینکه مادرچندسال اخیروجودمراکزی رابرای طالبان درایالت سرحدتحمل کرده ایم ، استباۀ بزرگی بوده است وبایدپاکستان رازیرفشارقراربدهیم ، درصورتیکه تمایلی ندارندخوداین کاررانمایند ، آماده ایم تا آنهاراتحت فشارقراربدهیم وحتانیروهای افغان رابرای نفوذ پنهانی به داخل پاکستان ومقابله باطالبان آموزش دهیم . " وی تاکیدکردبه پاکستان بایدهشدارداده شود که امریکانه تنهاکمک های خودرابه این کشورقطع خواهدکرد ؛ بلکه ازتدابیردیگری نیزاستفاده خواهد کردودرآخرین تحلیل امریکا مجبورخواهدبودتااز این دوپیروزی درافغانستان وجلب دوستی پاکستان یکی راانتخاب کند. (6)
حرفهای بالاتاحدودی ازسیاست های دورخه وچندپهلوی امریکانیزپرده برمیدارد که هرگونه برخوردانسانی امریکارادرقبال کشورهای خط مقدم جبهۀ مبارزه باتروریزم زیرسوال میبرد وهم ازامیدواری به پیاده شدن طرحهایی چون انسانی گردانیدن سیاست های این کشوردربرابرکشورهای قربانی نبرد مبارزه باترویزم می کاهد
هرگاه زعمای کشورتوفیق پیدامیکردندتاموضع سیاسی ونظامی امریکارانسبت به پاکستان حداقل سه یاچهارسال پیشتربه حالت کنونی درمی آرودند و روزنامۀ دیلی تایمز(7)چنین حرفهای مشرف را: "بوش علیۀ پاکستان توطیه چینی میکند و بوش درصدد توطیه برضداردوی پاکستان است . " درآن روزهاسرمیداد. این درحالی است که اواکنون تاکیددارد ،آی اس آی درخط اول دفاع ازپاکستان است. وی گرچه دراین اتهام نامه به عوض نام بوش نیروهای ناشناس راعنوان کرده است . همین گونه روزنامه هایی چون لوموندفرانسه یی (8)درآن زمان مینوشتند:" اعمال اتهام هابرپاکستان ، نشانۀ تغییرسیاست واشنگتن درقبال اسلام آباداست." درحالیکه فشارهای امریکابرپاکستان پس ازآن شدت یافت که دست استخبارات پاکستان درانفجارسفارت هندافشاشد
حقاکه چرخش یادشده درآنزمان میتوانست فال نیکی به نفع تمامیت ارضی ووحدت ملی کشوربه حساب می آمد؛ ولی حالاکه کارازکارگذشته است هرگونه تلاش رادراین راستابی ثمرمیتوان خواند.
پاکستان هم باتوجه به اهمیت حضورنیروهای امریکایی وناتودرافغانستان که دررابطه به پاکستان ا زاهمیت معکوسی برخورداراست ، سخت درتلاش است تابابیرون رفتن این نیروهامسألۀ افغانستان رابه حیث موضوع منطقه یی تبدیل نماید. پاکستان میکوشد تاباخروج نیروهای خارجی ازافغانستان وحضورفعال نظامی طالبان درآن کشورافغانستان رابه میدان نبردرون گروهی تبدیل نماید. آنهم نبردخونین ترازامروزکه چون گذشته هاگروهی راپاکستان ، گروهی راایران وگروهی راهم هند، چین ، روسیه ودیگران یاری رساندوآتش جنگ رابرای مدتهادراین کشورمشتعل نگاه دارند تابارباراین ملت رابه خاک وخون بکشند واین کشوررابه تل خاکی تبدیل نمایندکه درنهایت باداشتن نظامی ضعیف بازارمصرفی وراۀ ترانزیتی آنهابه بازارهای آسیای میانه باشد. ازهمین رواست که استرتیژیست های پاکستانی چون حمیدگل (9)برای تداوم برنامۀ عمق استراتیژیک این کشوروازسویی هم برای به بیراهه کشاندن افکارعامه وزمینه سازی مداخلات اردوفتوای جهادرادرقبایل این کشورصادرمینماید وچنین میگوید:"اگرامریکاقبایل پاکستان راموردحمله قراربدهد ، ملت برای جهادقیام خواهدکرد. وی این سخنان رادرحالی گفت که نیروهای امریکایی درلسوالی های خوست وبرمل وارگون پکتیاوهم چنان اسعدآبادکنرجابه جاکرده اندوطیارهای بی پیلوت درساحه گشت زنی دارند . این حرف گزافی نیست که مشرف میگوید "آی اس آی" درخط اول دفاع ازپاکستان قرارداردوبااین حرف به گونه یی مداخلات استخبارات این کشوررادرکشورماتوجیه وتایید مینماید . این درحالی است که سیاستمداران پاکستانی چون احمدرشیدروزنامه نگاربه دخالت اردوی پاکستان درامورافغانستان حرفهایی دارند چنانکه اوطی مصاحبه یی گفت: "مشکل اصلی پاکستان ازموجودیت پناهگاههای طالبان دراین کشورسرچشمه میگیرد. درحالیکه شورای رهبری طالبان درکویته فعال است ورفقای اوچون جلال الدین حقانی ، سراج الدین حقانی وحکمتیاردرساحۀ قبایلی پاکستان میباشند. وی افزودکه هنوزاردوی پاکستان برای دست برداری ازحمایت طالبان فیصلۀ استرتیژیک به عمل نیاورده است. مشکل اصلی پاکستان ازموجودیت پناهگاههای طالبان دراین کشورسرچشمه میگیرد، ویسا ، شمارۀ 679
درحایکه برهمگان آشکاراست ، پاکستان زمانی ازدخالت درافغانستان دست خواهدبرداشت که سیاست های استرتیژیک خودراموردتجدید نظرقراربدهدوحاضرشود تاافغانستان رابه حیث همسایۀ مسلمان ، مستقل وآزادپذیراگردد. درغیراینصورت هرگونه موضع مقامات پاکستانی درقبال افغانستان سایۀ فریبنده یی بیش نیست.
دراین شکی نیست مصالحه امکان پذیراست . آنهم درصورتیکه کشورهای همسایۀ افغانستان به ویژه پاکستان باتوجه به منافع امریکاوناتودرمنطقه صادقانه بایکدیگرکنارآیندتادرمیز مذاکرات دریک دادوستدسیاسی باقبول نرمش هاوانعطافهابرسرمسایل استرتیژیک به توافق نهایی دست یابند؛ ولی اززمامداران کشوریکه جغرافیای سیاسی آن براساس استرتیژی نابودی افغانستان ساخته شده است وهنوزهم آشکارنیست که آیااسترتیژیست های استخبارات نظامی پاکستان حاضرشده اند تاحاضربه همکاری صادقانه باافغانهابرسرمبارزه باتروریزم گردند. میتوان چنین امیدی داشت . درحالیکه آنهادربقای چنین استراتیژی بقای خویش راجسجومینمایند.
منابع ورویکردها:
1- گزارش موسسۀ مدیرا ، رادیوآزادی ، 9:15 صبح ، 24-05-008
2- روزنامۀ ویسا ، شماره های ماۀ اسد1387
3- شش سال میشودکه ...، نیویارک تایمز 15 اسد ، چراغ ، شمارۀ 1107
4- امریکاوناتودرافغانستان بازنده خواهندبود، اراده ، شمارۀ1282
*- ایتلاف دوبارۀ طالبان ... ، راۀ نجات ، شمارۀ 939
5- می توان نجنگ افغانستان راخوب دانست ،چراغ ، شمارۀ 1107
6- روزگاربی آبرویی ویسا ، شمارۀ 669 ، فاکس نیوز
7- بوش علیۀ امریکاتوطیه چینی میکند ، ویسا، شمارۀ 687
8- اعمال اتهام هابرپاکستان ، نشانۀ تغییرسیاست واشنگتن درقبال اسلام آباداست ، اراده ، 1282
9- اگرامریکاقبایل پاکستان راموردحمله قراربدهد ، ملت برای جهادقیام خواهدکرد. ، ویسا ، شمارۀ 676