فرهاد خلیلی
افغانستان وراه های برون رفت از بحران های کنونی:
فرا رویمان،راهی طولانی،با امکانات محدود،و احتیاجاتمان به همکاری در راه شکل بخشیدن به افغانستان نوینی که نسل های فردا با آرامش خاطر و بدور از تبعیض و تعصب زندگی کنند ، چیزی است که بیش از هر چیز خود نمایی می کند.
اما پیشنهاد نمودن آسان- حرف زدن آسانتر و در موقعیت کنونی خود را از زیر بار مشکلات کنار کشیدن چه آسان تر از این دو شده است. همه ما می گویم که باید افغانستان و مردم آنرا از شرایط رقت بار و اسفناک کنونی نجات داد و کشتی به گل نشسته سرزمین کوهسار را به ساحل نجات و رستگاری رساند و آینده درخشان و فردای بهتری را برای همدیرانمان رقم بزنیم. اما تکروی می کنیم و ای کاش به همین تکروی ادامه می دادیم و سنگی در راه آنها ی که در واقع تلاشگر درستی ها هستند نمی افکندیم و می گذاشتیم در راه پیشرفت جامعهء همواره سازنده باشند، چون مسئله سازندگی – آبادی و ساختن دوباره وطن در حال حاضر مسئله ای است که در همه جا مطرح است، با یک عنوان ولی با ضمیمه های متفاوت و در کنار شکل صحیح سازندگی که ساختن باشد که برای اینکار نیاز به افرادی داریم که انسانهای دلسوز و شایسته بوده ودر این راه گام نهند و دیگران را هم به این راه آورند.
این امر مهم یعنی تلاش در راه باز سازی دوباره وطن از دیدگاه های مختلف و طرق متفاوت همه جا مورد بحث است که تمام مباحث متوجه به یک هدف اساسی میشود آن هم ایجاد یک اجتماع سالم، هم از نظر فکری و هم از جنبه های دیگر.
در اینجاست که به عنوان فرزندان واقعی و اصیل این مرز و بوم باید از خواب غفلت بیرون آمده و خودمان بدست خود کشور خود را هم از جنبه های علمی و فرهنگی و زیرساختی بسازیم.
سه دهه است که ما خود هیچکاری در راستای برون رفت از شرایط بحرانی که کشور ما با آن مواجه بوده است انجام نداده ایم و هر یک دیگری را مقصر اصلی بدبختی آوارگی و ستم دیدگی ملت ویرانی و عقب ماندگی کشور دانسته ایم .
همه مان به میهن زیبای خود به تاریخ پر افتخار و فرزندان غرور آفرینش می نازیم . اما گروه های با امکانات اجانب هر روز با نامی در به آتش کشیدن و ویران ساختن افغانستان سهیم بوده اند. ودر این چند سال اخیر یکی از تاریک ترین و منفورترین رژیمهای که تاریخ کشورمان بخود ندیده است. سپاه متحجر جور وجهل طالب در زادگاه مولاناو جامع تاریک و متحجر ترین ترین رژیم را به وجود آوردند. که کشتار های دستجمعی با استفاده از عملیات انتحاری را در قرن بیست و یک، قرن تنکولوژی و پیشرفت های شگرف علمی به ارمغان آوردند.با دیدگاه ها و اعتقاداتی که بر هیچ مبناو منطق انسانی استوار نبوده و خودشان هم قانون و هم مجری قانون اند.و فجیعترین اعمالی که تاریخ بشر نام بردن آن را برخود ننگ می داند ،بدست سپاهیان جور و جهل انجام شده است.
زن این نیم پیکر سازنده جوامع بشری در عهد حکمرانی شان کنار گذاشته شده و در قانون آنها ،جایگاه شان در خانه به عنوان برده بوده است. مدارس و دانشگاه ها اخبار، جراید و تلوزیون ها و هر سازمان فکری که از تنور و پیشرفت حرف بزند باید از میان بر داشته شود و این سریال مضحک و تراژیک همچنان ادامه دارد .
اگر درست به فکر و دیده باز با خود بیندیشیم آیا میتوان با گروه های واپس گرای قرون وستایی کنار آمد و کشور را به آنان سپرد تا یک بار دیگر جنایات شانرا به شکل گسترده تری به معرض دید جهانیان بگذارد ؟
آیا میتوان به آنانی اعتماد کرد که کلیه آثار باستانی کشور مانرا که هویت فرهنگ کهنسال باشندگان اینکشور بوده به ویرانه مبدل کردند؟
این واضح گردیده است که از رژیم منفعل کنونی با توجه به عملکرد آن در خلای شش سال گذشته نباید توقع داشت که بتواند حلال مشکلات فراوان کنونی باشد.
اما چه باید کرد تا از وضعیت ناگوار کنونی نجات پیدا کرد؟
- رویکار آمدن یک نظام سیاسی کاملا ملی برخواسته از آرای آکاهانه هموطنان مان.
- تعین استراتیژی ملی مبارزه با تروریزم و خشونت و دهشت.
- فرهنگ سازی و اطلاع رسانی جامع و شفاف در جهت آگاهی کافه مردم از اعمال و امیال شوم دهشت افکنان و افشای عوامل و شرکای جرم خارجی شان و پیامد های جبران ناپذیر آن برای کشور مان.
بسیج سراسری ملی مبارزه با ترور و خشونت و عناصر بهم زننده امنیت و صلح و باز سازی کشور.
مبارزه با هر گونه فرهنگ وارداتی که برهم زننده نظم وامنیت ملی باشد.
با توجه به آنچه که بر شمرده شد خواهیم توانست مشکلات بیشماری را که امروزه به آن مواجه هستیم و روز به روز در حال افزایش است فایق آییم.
بایستی به شناخت راههای که ما را سریع تر به هدف مقدس خویش برساند اقدام کنیم که این امر با توجه به میزان امکانات ، چندان آسان نیست ولی با این وجود چانچه با راده استوار و خلل ناپذیر ، یاس و نا امیدی را از خود دور سازیم می توانیم در راه سازندگی برای فردای کشورمان و پیشرفت آن کوشا باشیم.
سازندگی در راه تسلیح فکری و هدایت جوانان و نوجوانان در مسیری که منتهی به شهر ایده آل نسل جدید و متفکر می گردد و همان طوری که ذکر شد این سازندگی از زوایای مختلف و راه های متفاوت منتها متوجه به یک مبداء بایستی انجام گیرد.
نسل جدید که در بطن طوفان زاده و پرورده شده است در کنار لغزش ها و عصیان و خشم هایش که از روی اصالتی که در او به و دیعت نهاده شده پژوهشگر راه های مثبت و سازنده ای است و می بایست از حوادث تلخ و خونین و دردناک گذشته آموخت و در راه وحدت ملی صلح باهمی، برادری و برابری کوشید و از حقوق والای انسانی و کرامت بشری پاسداری و دفاع نمود و برای خشکاندن ریشه های دهشت و خشونت در جامعه از هیچگونه تلاشی دریغ نورزید. ودست های که از قفا مجددا در صدد تبدیل نمودن کشور ما به حمام خون مجدد می باشند با قاطعیت و شجاعت قطع نماییم تا باشد افغانستان آباد، آزاد و مترقی داشته باشیم و ملت رنج دیده و غیورمان در صلح و صفا زندگی پر نشاطی را بسر برند و کشورمان مقام شامخ اش را در جامعه جهانی به عنوان یک کشور مدافع صلح و آزادی و حقوق بشر بدست آورد .
به امید آنروز