افغانها در رویأی پشتونستان بزرگ ، قربانی پشتونها میشوند!!
نوشته : لطیف کریمی استالفی
با وجود ضرر ها ی مادی ومعنوی ، که در طول سده ها مردم عذابدیدۀ ما متحمل شده اند ، با درد و دریغ ! هنوز هم خرد نتوانسته در مغز های خشک ، تنگ وتاریک یک مُشت آدمهایکه با افکار نشنلیستی و ارتجاعی تربیه شده اند راه یابد ، آنها با تب شدید تبار گرایی حاضرند برای بقای خود وکمی پیشرفته تر به قبیلۀ خود به پست ترین شیوۀ سیاسی و جهت گیری های ایدلوژیکی و سازشهای پشت پردۀ بحران آفرین و حتا احساساتی ولو که ضد منافع ملی باشد تن داده ، با خشن ترین و ددمنشأنه ترین اسلوبها آرزو دارند تا کشور مظلوم ما را یکبار دیگر به میدان جنگها و خونریزی های دوامدار بکشانند .
تجربه های تلخ تاریخی این واقعیت را به ملت ما ثابت ساخته که برادر ( بزرگ ؟!) نتوانست بعد از افول ستارۀ بخت قبیله سالاری کمافی السابق ، حسب دلخواهش ، اسپ لنگیدۀ خود رابه دایرۀ کامیابی برساند ، و با تأسف که برادر به اصطلاح ( کوچک ؟!) نیزبنابر تطمیع رهبران «هری هری مذهب » ومقام پرست شان نتوانستد ، آنچه که حقوق مُسلم شان بحساب می آید بدست آرند ، با این ترفند ها ، (بزرگ و کوچک ؟!) نتوانستند ، تا هم پرواز خوب ویا یک همقفس خوب شوند .
جای مُسرت تلخ است که درین اواخر از هر گوشه وکنار، آواز « وحدت ملی » و همقفسی شدن خوب شنیده می شود ، اما در خفأ تأکید بربرتر بودن و بزرگ بودن تا سرحد حذف جانب مقابل ، در حلقات خصوصی طرح و به مرحلۀ اجراء قرار میگیرد ، احیاناً اگرصدای اعتراضی بلند گردد ، با نثار بوسه های یهودایی آواز ها را در گلو خفه و مجبور مان می سازند تا بپذیریم که
( پدران ما چیزی که گفته اند وچیزی که کرده اند ما هم همانطور میگویم ومیکنیم ؟!) اگر قرار بدین باشد که ما همه چیز را از نیاکان خود پیروی کنیم ، باید این عالیجنابان هر چه عاجل چوکی های قیمت بهاء را رها و به لانۀ اصلی خود «جنگل » روند ، تا وحدت ملی خراب نشود ! .
درین مقاله میخواهم تا روی دو موضوع بسیار مشکل آفرین و حاد به بحث بنشینم .
الف :
1 – احترام واعتراف به توافقات و فیصله ها ی مرز شناخته شدۀ دیورند بدون قیدوشرط از طرف دولت افغانستان .
2 – سر شماری عاجل، شفاف و بدون بهانه گیری و سنگ اندازی .
از آنجائیکه همه می دانند ، فیلم منازعۀ دیورند آنقدر کهنه و پوسیده شده که دیگر تماشاچیی ندارد ، صاحبنظران علوم سیاسی و تحلیل گران به وفور نوشته اند ، حاجت به تکرار نیست ، زیرا مسألۀ خط دیورند یک موضوع فیصله شده است ، افغانستان هیچ نوع حاکمیت و مالکیت در آنطرف خط ندارد .
آنانیکه بدُهل حزب « افغان ملت » میرقصند و رویأی پشتونستان بزرگ را در خواب وخیال بسر می پرورانند ، حلقات زنجیره ای هستند که اینبار هم از حلقوم ریاست جمهوری به همان شمشیر زنگ زده و منطق ضعیف و استدلال غلط به بهانۀ
« جدایی اقوام » مخالفت خود را مبنی بر حصار کشی سیم خار دار اعلام و افغانهای هموطن خود را قربانی پختونهای پشتونستان می کنند ، برای آنها چی فرق می کند که جوانان افغان سربریده شود ، یا کشور شان ویران گردد ، تا یگانه هدف « اکثریت » سازی بر آورده گردد .
بقول سید قاسم رشتیا: [ پشتونها ] بعداً همکاری به دولت [پاکستان ] را شروع کردند درین زمان وظیفۀ اخلاقی افغانستان انجام شده تلقی شد ، زیرا خود پشتونستانیهای آنطرف سرحد رضاکارانه در تشکیلات پاکستان شامل گردیدند و در مبارزات سیاسی حصه گرفتند ونقش افغانستان در احقاق حق آنها ختم شد .
دولت های افغانستان و جامعۀ بین المللی هیچگاهی درمورد ادغام سرزمین های آنطرف خط ، در طول یک سده ، چون موضوعرا فیصله شده می پنداشتند ، کدام تشویشی نداشتند ، اما دامن زدن این مسأله فعلاً از زبان یکتعداد مرتجعین فاشیست شنیده
می شود ، جامعۀ روشنفکران و مردمان چیز فهم افغان وپاکستان را به حیرت انداخته اند ، ازاینرو همه به ریش این آقایان می خندند .
اگربه آرمان والای مردم افغانستان ، اعلامیۀ جهانی حقوق بشر ، منافع ومصالح ملی ، استقلال سیاسی ، حاکمیت ملی ، وحدت ملی ، تمامیت ارضی ، منافع اقتصادی ، رفاه و خوشبختی افغانستان بدیدۀ ارزشمند نگریسته شود ، لازم است تا فارغ از همه تعصبات تصمیم اتخاذ گردد وهرچه عاجلتر جلو احساسات غیر منطقی همچو افراد واشخاص بصورت جدی گرفته شود و با شناسایی این خط جهنمی ملت ما را از شر بسیاری از مشکلات خانمانسوز رهایی بخشند .
گروهائیکه مخالفت شان را مبنی بر حصار کشی سیم خار دار و برسمیت شناختن خط « دیورند» و به تعلیق در آوردن سر شماری کشور اعلام میدارند چندین هدف سیاسی دارند .
1 – زیر نام کاذب (اقلیت واکثریت ) برادربزرگ و مختار کل ماندن .
2 – تجارت غیرقانونی و قاچاق مواد مخدر .
3 – ورود آزادانۀ کوچیهای پشتونستان با هزارن رأس مواشی بطرف وادی های سرسبز مردم افغانستان .
4 – ورود کالا های غیر مجازو یکبار مصرفی ساخت پاکستان و عدم پرداخت پول گمرکی .
5 – زیر نقاب اسلام ، جهاد و مقاومت ، زارعین کوکنار را مسلحانه حمایت کردن .
6 – استفاده از مواضع مستحکم در هنگام جنگ وگریز ملیشه های تروریزم از خاک افغانستان و برعکس آن .
7 – تربیۀ جوانان افغان ولایات سرحدی در مدارس تروریستی پشتونستان بمنظور حملات انتحاری .
روی دلائل فوق برای فرد فرد افغانستانیها ، بخاطر آرامش و استقلال سیاسی شان فرض میشود ، تا به هیچ کس حق ندهند که زمزمۀ خط دیورند را نمی شناسیم و حصار کشی سیم خار دار جدایی اقوام است ، سر دهند ، بخصوص آقایان واکمن ، رحیم وردک ، جبار ثابت و گروهای افغان ملیتی را .
آیا اینها نمی دانند ، هر خانه ای که در نداشته باشد ، راهگذران بخاطر رفع ضرورت داخل میشوند !! لهذا منکر شدن از حقایق تاریخی گریز از از واقعیت ها ، سر تنبه گی بخاطر بقای قوانین سربستۀ قبیلوی ، مشکل کشور را دو چند می سازد .
بارها گفته ام یکبار دیگر بعرض می رسانم که ، اگر مرز های مان ثبات نداشته باشد هرگز روی امنیت را نخواهیم دید .
در آخر کلام اگر گروه های فاشیستی اینطرف خط دیورند از منافع شخصی و قبیلوی خود نگذرند ، جنگ تمام عیاری بین پاکستان و افغانستان شعله ور خواهد شد ، به یقین گفته می توانیم که پایان این جنگ هم به نفع افغانستان نخواهد بود .
دوستان گرامی .
اگربا وجود این همه واقعیت ها بازهم «جدایی اقوام » بهانه است ، راه های دموکراتیک و اصولی دیگری وجود دارد که بدون خونریزی و شیطنت می شود در حل و فصل این معضله اقدام کنیم .
1- رفتن بطرف انتخابات آزاد و دموکراتیک بخاطر اخذ موافقت مردمان دو طرف خط جهنمی دیورند ، که کدام طرف را انتخاب می کنند ، نطیر همه پرسی .
2- حمایت قاطع اکثریت مردم آنطرف مرز [ در حالیکه دولت افغانستان ازین حمایت بر خوردار نیست ] .
3- پذیرش و تطبیق حاکمیت دولتی بالای قبایل آزاد [ در حالیکه پاکستان در طول تاریخ خویش نتوانسته حاکمیت دولتی را بالای پشتونها در عمل تطبیق کند ، پس افغانستان عاجز تر از آنست که این پلان را تطبیق نماید ] .
4- رضایتمندی تمام افغانستانیها بدون تأکید روی محوریت قومی .
5- پشتونستانیها حاضر شوند بدون تحمیل نظر وعقیده و اجبار خود را « افغان » بنامند .[ در حالیکه اکثریت داخل قلمرو افغانستان هویت قومی خود را حفظ وخود را افغان نمی نامند بلکه افغانستانی میگویند ، آیا می شود یک کتلۀ عظیم دیگری را اجباراً افغان بسازیم !] .رجوع شود به مقالۀ ( پشتون یا افغان سوک دی ) نوشتۀ آدم خان یوسفزی .
6- واگذاری حق تعین تکلیف و سرنوشت در فضأی دموکراسی بمردم .
تفاوت های شدید ، اختلافات ، رقابت ها ، تخاصمات ، گرایشهای فکری وسیاسی ، احزاب لر و بر وتور وسپین ، فی مابین خود پشتونستانیها تحقق اهداف رویأی پشتونستان بزرگ را تحت سایۀ افغانستان ناممکن می سازد .
با استناد به دلائل فوق به نظر بنده اگر خانۀ بدون حصاراز دو برادرهم باشد ، مشکلاتی را بار می آورد ، لذا حصار کشی حرکتیست بسوی ثبات و اتحاد نه بطرف جدایی و نفاق .
هرگاه پاکستان با حسن نیت این کار را انجام بدهد ، ازیکطرف ناسیونالیزم خشن قومی از بین می رود و از طرف دیگر صدور طلبه های احمق بخاک ما تا حدودی تحت نظر گرفته می شود .
ب :
سر شماری شفاف نفع ملی است ، عدم اجراء آن ضرر ملی .
وای بحال ملتی که به تاریخ پنجهزار سالۀ خود افتخار کند ودر طول تاریخ خود بنابر سیاست های استعماری و ستمی ، آمار نفوس خود را نداند . در حالیکه ما هیچ مشکلی در سر شماری کشور نمی بینیم ، چرا حلقات وگروه های مرموز ازین پروسه واهمه دارند . مادامیکه سخن از سر شماری ، یا از حقوق برادری و برابری توده های ملیونی این سرزمین اسطوره ی ، زده میشود ، اهریمنانی فریاد های حق طلبانه را در گلو خفه و میگویند از حق تان منصرف شوید ورنه « وحدت ملی خراب می شود » .
کوشش به تعلیق درآوردن این پروسۀ ملی از طرف گروه های معلوم الحال ، پرده انداختن روی برملا شدن حقایق است ، که ذیلاً بعرض می رسد .
1- سرشماری حقیقی و شفاف، افسانۀ دروغین( اقلیت و اکثریت ) را رسوأ می سازد ، وارثین حاکمیت ها وشخصیت های فاسد سیاسی یکصد پنجاه ساله باید نسبت به این فریب بزرگ از ملت معذرت خواهی کنند . گرچه اظهار این حقیقت بسیار تلخ تمام میشود .
2- قدرت دولتی به تمام ملت شریف تعلق میگیرد .
روزی یکی از نوجوانان در غربت پرورش یافته افغانی ، از من پرسید : کاکا جان نفوس افغانستان چقدر است ؟ پاسخ دادم شاید 15 – 20 – یا 30 ملیون ، طفلک در حالیکه می خندید بمن گفت : واه واه به این کاکای تحصیلکرده !! .
ازاینکه علم غیب نداشتم و در افغانستان تمام محاسبات و احصائیه گیری ها باساس چوت انداز صورت میگیرد ، ناگزیر برایش گفتم چه کار داری به تعداد نفوس کشور ! بمن گفت : معلم ما به تمام شاگردان گفته تا هر کس در بارۀ کشورش یک مقاله بنویسد ، اگر من رقم اصلی نفوس کشور خود را ندانم نزد سائر شاگردان خجالت می کشم .
گفتم جان کاکا : امشب از طریق انترنت پاسخ سوالت را پیدا می کنم ، شب به انترنت مراجعه کردم ، انترنت هم از جواب دادن عاجز بود ، اما چیز چیز هایی پیدا کردم .
1 – تاریخ غبار 12 ملیون .
2 – تاریخ فرهنگ 23 ملیون .
3 – احصائیه سال 1358 – 13 ملیون .
4- احصائیه سال 1363 – 15 ملیون .
5- احصائیه سالهای 1385 – 24 و 29 ملیون .
6- در سالنامۀ احصائیه مرکزی در سال 1383 20 و21 اعشاریه 8 ملیون .
7- افغان شناس هالندی رقم نفوس افغانستان را 27 اعشاریه 2 ملیون ذکر کرده است .
ودرین اواخر برخی از نویسندگان ما هم باساس حدس وگمان 30 ملیون می نویسند .
فردا جدول احصائیه ها را برای نوجوان دادم ، بملاحظۀ آن بسیار عصبانی شده گفت : آخر کدام یک را بنویسم ؟! گفتم بلاخره یکی را تو هم چوت انداز بنویس .
بلی هموطنان عزیز !!
احصائیه دقیق و سر شماری در یک کشور در حال رشد امر مهم ، اساسی ، حیاتی و ملی است ، باید هر کشور در هر ده سال جمیعت خود را سر شماری نماید ، زیرا دانستن تعداد نفوس حایز اهمیت و منافع زیرین را در بر دارد .
1- پلان های اقتصادی و پروژه های انکشافی دولت با داشتن احصائیه دقیق بصورت درست وهمه جانبه تطبیق میگردد.
2- تعداد مرگ ومیر ، تعداد زن و مرد و بیکاران در کشور، محاسبۀ درست شده ، وزارتهای کار و امور اجتماعی ، پلان و احصائیه مرکزی مطابق به آن در اجراءت روزمرۀ خویش استفادۀ اعظمی می برند .
3- محققین بدون سر در گمی ، از آمار دقیق مذاهب ، اقوام ، نژاد ها و تعدادجمیعت هر ولایت در پژوهش های علمی خود استفاده درست وصحیح می نمایند . همین اکنون بسیاری از تحلیلگران سیاسی تعداد گروه های قومی را در افغانستان پنجاه می نویسند ، تا جائیکه امکان بود در مورد تجسس نمودم ، نتوانستم کمتراز بیست رقم آنرا پیدا کنم ، در تعجب افتادم که متباقی در کجا و کیها اند .
4- دولت ها میتوانند با داشتن آمار دقیق ، در صورت بروز قحطی بخاطر جلوگیری از گرسنگی ، قبلاً مواد سوختی و خوراکه را خریداری و ذخیره نمایند ، و مشکلات مردم شانرا مرفوع سازند ، اگر دولت فعلی افغانستان همچو آماری بدست می داشت و در رآس وزارت پلان آن شخص مُدبری وظیفه دار می بود ، هیچگاه مردم ما در چنین وضع بد گرسنگی و فقر که قرار دارند ، نمی بودند .
درینجا قابل تذکر می دانم که ، بسیاری از قبیله پرستان خاطره نویس ، باساس سلیقه و حفظ قدرت نمایی و گرایشهای قومی تعداد کوچیها را تا دو ملیون می گویند ، و حکومت جناب آقای کرزی نیز باساس حدس و گمان با استفاده از روشهای حفیظ الله
« امین » که همیشه به احصائیه مرکزی و رادیو تلویزیون حکم می داد تا جمیعت هشتصد هزار نفری کوچیها را دو نیم ملیون تبلیغ کنند ، جناب کرزی نیز به اساس احصائیه «امین » به تعداد ده نماینده انتصابی کوچیها را در پارلمان کشور راه داد ، در حالیکه هزاران فامیل کابلی اصیل خانه بدوش اند ، دولت ما شهرکی را بنام « شهرک کوچیها » در کابل تهداب گذاری می کند ، علاوه برآن بسیاری از ولسوالی ها در پارلمان نماینده ندارند ، چند ولسوالی با جمیعت بزرگی با هم یکجا شده یک وکیل در پارلمان دارند . یکی از خرابی های سیستم ریاستی همین است که رئیس جمهور بدون حد ومرز صلاحیت دارد ، هر چه دلش خواست همانطور عمل می کند ، ما دیدیم که بسیاری از تصامیم پارلمان را آقای کرزی اصلاً اهمیت نداد .
5- در صورت داشتن آمار درست و دقیق هیچگاه در انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری جعلکاری و تقلب رخ نمی دهد .
سر انجام بدین نتیجه می رسیم که در یک جامعۀ وسیع و دارای تنوع فرهنگی بدون طفره رویی ها ، سنگ اندازی ها به بهانۀ نبود امنیت و مهاجرین ، نباید به هیچ گروهی اجازه داد تا مانع تحقق پروسۀ سر شماری کشور شوند .
ما هیچ مشکلی با پروسۀ سر شماری نداریم !! .
یگانه مشکل اکثریت مردم افغانستان اینست که ، قوانینی را در بطن قبیله پخته می کنند و با موعظۀ بپذیرید که وحدت ملی خراب می شود ، بالای مردم اجباراً می قبولانند ، راه بیرون رفت چیست ! پذیرفتن واقعیت ها و کنار گذاشتن احساسات قومی وقبیلوی .
بناً نظرات «عدم امنیت » و « مهاجرین » را درین پروسه ، با دلائل زیر جداً رد می نمایم .
1- هر کشوریکه اکمال پروژۀ سر شماری افغانستان را بعهده میگیرد ، باید تحت نظرسازمان ملل متحد وکاملاً بیطرف باشد .
2- در مناطق نا امن ، امنیت مامورین سر شماری از طرف قواء دولتی و ناتو گرفته شود .
3- از کشور پاکستان و ایران به همکاری ملل متحد تقاضأ بعمل آید تا تعداد دقیق مهاجرین را ثبت و بدولت افغانستان اطلاع دهند .
4- تعداد پناهندگان افغانستانی در کشور های غربی را میتوان از برکت انترنت با یک کلیک روی دکمه معلوم کرد و یا وزارت خارجۀ کشور ما میتواند تعداد پناهندگان را با تفکیک از کشور های دوست شان معلومات بگیرند .
5- مشکل طالبان با نیرو های به اصطلاح آنها اشغالگر است نه با مامورین سر شماری ، هرگاه طالبان درسر شماری مشکلاتی ایجاد کنند ، درینصورت به تمام ملت واضح خواهد شد که گروه های فاشیستی به همکاری طالبان برای اینکه طشت رسوایی شان بزمین نیافتد مانع این پروسۀ ملی میشوند .
در اخیر از دست اندرکاران « تولواک » آرزو برده میشود تا در هنگام سر شماری ، تذکرۀ تابعیت با ذکر نام ملیت هر قوم توزیع گردیده ، ژورنال ثبت احوال نفوس سابقه بمنظور جلوگیری از ورود اشخاص مشکوک مدنظر گرفته شود ، نفع ذکر نام ملیت ، زبان و سائر مشخصات فردی و قومی در تذکرۀ تابعیت از بسیاری مشکلات آینده جلوگیری کرده باعث وحدت ملی میگردد .
امید واریم درین مرحلۀ حساس و نازک همه تعلقات قومی ، تعصبات را کنار گذاشته اولاً خانۀ خود را با حصار سازیم تا خون بیشتر هموطنان ما در جنوب کشور بزمین نریزد و ثانیاً پروسۀ سر شماری را صادقانه همکاری نمایم ، اگر تمام افغانستانی ها را افغان میگوئید، پس لطفاً حمایت خود را از ناسیونالیزم پشتونی قطع و افغان ها را قربانی پشتونها نکنید ، زیرا انتظار هم حدی دارد ، ما نمیتوانیم بخاطر عقیده ونظر یک بخش کوچک ، خواست برحق سه بخش عمدۀ مملکت را نادیده گرفته آرزو های شانرا پامال هوس های بی بهاء نمایم . بااحترام