خوش بینی به آینده را باید با تدابیر ضروری وموثر تقویت نمایم
همانطوریکه علم اکتسابی است استعداد نیز اکتسابی است .لذا اندیشه وتفکر از حیث مادی یک ارزش کامل است که ممکن است به اسارت کشیده شود مگر هیچگاه به انحصاردر نمی آید . بشر در بسی موارد از انتقال تجارب در عینیت ها یا صورت حال مشابه استفاده ء خوب برده است . ازجهت دیگر تفکر زمینه میسازد که انسان میتواند برای آینده پیش بین باشد واز آنچه در مسیر زندگی چه بصورت طبعی ویا چه بصورت تصنعی پیش میائید یک برداشت خواه نسبی ویا کلی میداشته باشد .حتی احتمالات رابه واسطه تفکر در سنجش قرار میدهد. این نظریات میتواند هم کلی وجهان شمول باشد ویا هم محدود ومقطعیء باشد.
در بارهء مقوله های ونظریات کلی وجهان شمول علمی باید گفت که این مقوله ها در تیوری یا نظریه بسیار بغرنج وپیچیده معلوم میشوند به ویژه که از پیش آمدنیهای دور زمان آینده بحث میکنند. آینده ایکه تصویر آن در خیال انسان هنوز گنجایش نمیداشته باشد واگر میداشته باشد بقدر استعداد خود هر کس است . اما وقتیکه با فرا رسیدن زمان ،آن مقوله ها تجربه میگردد به سادگی به همه مفاهیم آن مقوله ها پی میبریم . چنانچه بحران مالی که امروز از ایالت متحده امریکا در سراسر جهان حالی شده است، برچسب های مقوله ها ونظریات صد ها سال قبل را محک میزند. مثلأ در آن زمان کاغذ های بها دارنه یک سوژه نه یک واژه ونه یک لغت مصطلح بوده است . اما حالا است که این کاغذ های بها داربه حیث اثبات ، پیشگوئی آنوقت را که بحران سیستم سرمایه داری از دورن خود سیستم شروع میشود به کرسی مینشاند .
لذا وقتی به مفاهیم واژه ها بر ضد ارزشمندی انسان و حیات بشری مثلأ مانند استثمار ، استعمار،دیکتاتوری ، بروکراتیزم، ،صهیونیزم، تعصب، ستم اجتماعی ، ظلم، بی عدالتی ، بی قانونی ،وغیره ده ها پدیدیه ضد انسانی دقیق پی برده میشود که درعمل به ظهور میرسد .
اینهمه مفاهیم در عملکرد چه کسانی میتواند ظهور نمائید؟ یقینن در عملکرد انانیکه برای منافع شخصی خود می اندیشند ، سخن میگویند وعمل میکنند . لذا آنان چپاولگران ومالکین سرمایه اند.
متاسفانه بعضی از این واژه ها را خود ایدالوگ های سیستم سرمایه داری به حکومات وشخصیت های سایرجوامع نسبت میدهند . بطور مثال هرگاه اطلاق دیکتاتور به بعضی شخصیت های سیاسی واطلاق نظام دیکتاتوری به بعضی حکومات که به مزاق سیستم سرمایه داری برابر نیستند، نسبت به خود حکومت ایالت متحده امریکا به مفهوم اینکه دیکتاتوری یعنی حکومت اشخاص بالای مردم معنی نمائیم. حکومت ایالت متحده امریکا در راس سیستم سرمایه داری جهانی همینگونه یک حکومت است . زیرا به قدرت رسیدن یک شخص از تنها دو حزب قانونمند وهمطراز که توسط یک بر چهارم نفوس تمام کشور برگزیده میشوند. که بالاخره مفهوم انتخابات یعنی تصمیم گیری ۵۸۰ نفر که نفر اول مملکت را به ثواب دید هم تعین میکنند. جز مفهوم دیکتاتوری چیز دیگر نیست . از جانب دیگر تمرکز قدرت را برای دایم در وجود چند شخص در مهم ترین ارگان با صلاحیت و قانون گذار کشور، سنای امریکا بدست آنانی که سناتور بدنیا میآیند وسناتور میمیرندوبرای بعضی آنان اگر لزوم دیده شد ریاست جمهوری هم میرسد .چه تعبیر وتفسیر میتوان کرد. که سوم حصه نفوس ایالت متحدهء امریکا در تعین حق سرنوشت شان نقش نداشته باشند . اما مگر چرا آنان شرکت نمیکنند ؟ دو دلیل وجود دارد یکی اینکه آنان میدانند رای آنان یعنی چه وبخاطر چه ؟ آیا آنان از بهره کشی، بی عدالتی، چپاول وغیره مظاهر منفی نجات میابند ؟که نه، بر عکس در پهلوی سایر عوامل درهر انتخابات مشکلات آنان از حیث اقتصادی زیاد میشود . چون زمانیکه مصارف انتخاباتی ملیونها دالربرای سرمایه داران از طرف این احزاب اعاده گردد این مردم اند که از طریق ازدیاد مصارف تمام ضرورت های زندگی شان( ضرورت های زندگی، ویا ضرورت های تجملی که ایجاد میگردد) تا خریداری قبر های شان آنرا میپردازند .
یک مثال خارج از بخور وبپوش (تفریح کردن سر جایش باشد) میارویم که ضرورت های زندگی چگونه ایجاد میگردد ؟ جامعه مصرفی طوری است که مردم برای تمام ضروریات خود همیشه پول ندارند. اکنون تداوی وصحت را وقتی که نیازمند به وقایه ویا تدوای هستیم در زمرهء ضروریات زندگی قرار میدهیم . برای اینکار باید بیمه صحی داشته باشند و ماهانه مبلغی را به آن حساب اگر مریض میشوند ویا نمیشوند بپردازند . مریضی یک امر داوطلبانه نیست وهرکس کوشش میکند که مریض نشود . مگرمبالغ انانیکه به مریضی های دوامدار مصاب اند در کتگوری دیگر است.
از جانب دیگرعدم شرکت مردم در انتخابات خواست سیستم است. که مردم در تعین سرنوشت شان نقش نداشته باشند . بدین لحاظ مردم این جوامع در نا آگاهی کامل حفظ میشوند . روزی که این مردم آگاهی حاصل کنند صندوق های رای هر دو حزب خالی خواهند ماند.
همینگونه هرگاه مفاهیم یکتعداد واژه های دیگر را در عملکرد سیستم در نقاط مختلف جهان زیر نام حقوق بشر ویا گویا دفاع از مردم که در حقیقت پامال کردن خود مردم است، واضح سازیم عراق ،افغانستان بهترین مثال آن است . که برای این صورت حال باید واژهء جدید استخراج گردد که در پهلوی استعمار نو وکهنه قرار گیرد . زیرا تجاوز به این صورت حال مفهوم محدود است . زیرا آنان یک مملکت را از بیخ وبن به نفع خودشان میخواهند تغیر بدهند وتا آندم که این تغیر دلخواه شود ، به چه اعمالی باید متوصل شوند که هر روز نمونه های آنرا در سیاست، اقتصاد ، فرهنگ وغیره در پهلوی عملکرد های نظامی مخصوصأ در زیر چشم ما در افغانستان همهء ما میبینیم .
البته هستند کسانیکه میگویند آنچه در افغانستان میگذرد از سیستم سرمایه داری جهانی الگو گرفته نشده است . به همین لحاظ است که یکتعداد آدمک ها ی استخدامی گروپک های جدا گانه میسازند وبه مردم وانمود میسازند که گویا سردمداران این سیستم چنین جفا کار نیستند بعضی از افغانان اند که آنها را بازی داده اند که در حقیقت بازی نداده اند در راستای اهداف شان وظایف شانرا انجام داده اندو منافع این گروه دیگر در نظر گرفته نشده است.
خلاصه احساس بدبینی نسبت به این سیستم تا به حدی است که درتمام مراحل وحتی دقایق اخیر انتخابات سال ۲۰۰۸ با وجود خوش بینی های فراوان وعوامل گوناگون شکست سیاست های بوش پسر، در تمام دنیا یک شخص پیدا نشد که به صورت قاطع بگوید که چه کسی پیروز خواهد شد . وحتی این حس عدم اعتماد در میان خود سروران سیستم ایالت متحده امریکا نفوذ دارد. از همین رو معاون (مکین) با همه باور ها به شکست خود اظهار میدارد که "امیدوارم فردا که از خواب برخیزم معاون ریس جمهور ایالت متحده امریکا باشم ."این بیان نشانهء از آن است که در این سیستم هر چیزدر هر مرحله میتواند اتفاق بیافتد.
اکنون که انتخابات ایالت متحده امریکا تمام شد وبرنده انتخابات سال ۲۰۰۸ جانشین بوش پسر میشود . که شخص بارک اوباما است چه تغیراتی را میتوان در جهان پیش بین بود؟ آیا بارک اوبا ما خارج از محدوده صلاحیت اش که همانا قانون اساسی ایالت متحده امریکا است میتواند عمل کند؟ آیا سیاست گذاران اصلی ایالت متحده امریکا برای او خود مختاری قایل هستند ؟ وگذشته از این بالاخره سخنان انتخاباتی بارک اوباما چه فرقی کلی با رقیب انتخاباتی اش داشت وچه فرقی با سخنان سایر کاندیدان در گذشته دارد؟
به نظر من تنها تغیرات عمده در سطح کشور هایکه ایالت متحده امریکا به آنجا ها مستیقمأ مسلط است تغیرات کادری خواهد بود . بطور مثال در مورد افغانستان به احتمال قوی حد اقل آفتاب ریس جمهور حامد کرزی رو به غروب است . ودیگر همان سخن قبضه کردن ریاست جمهوری که گفته بود "ایلا دادنیش نیستم " نخواهد چلید . اما چگونه تعویض صورت خواهد گرفت .
اخیرأ شخصی بنام (سرور احمد زی ) در تلویزیون تجارتی آقای خطاب مصاحبهء انجام داد . که خود را یکی از اشخاص معتمد بارک اوباما معرفی نمود که در انتخابات ۲۰۰۸ به نفع بارک اوباما مبلغ انتخاباتی او بوده است . آقای ( سرور احمد زی ) میگوید که از هفت سالگی از افغانستان دور است . تحصیلات خود را درخارج از کشور به پیان رسانیده است . با هیچ گروه وتنظیم وحزب ارتباط ندارد. ویک تجار پیشه در ایالت متحده امریکا میباشد . سی وشش سال عمر دارد. در مصاحبه خود اصطلاح مشوره به بارک اوبا ما را تا حدی استفاده میکرد که میشود او را مشاور آقای بارک اوباما در امور افغانستان نامید. اما حالا باید فکر کنیم که آقای سرور احمد زی چه مشوره ء برای بارک اوباما میتواند بدهد؟ آیا خود بارک اوباما بیشتر از آقای سرور احمد زی به مسایل افغانستان وارد نخواهد بود ؟
خوش بینی ما نسبت به انتخاب بارک اوباما نه از لحاظ رنگ جلد او ، ونه از لحاظ رگ وریشه او باید باشد . این اعتبار بازهم به خود سیاست گذاران ایالت متحده امریکا بر میگردد.که گویا دیموکراسی را تمثیل نموده اند . اساسأ خوش بینی ما نسبت به وجوه اعتراف غلط های سیستم است . که حتی جان مکین هم میگفت "تغیر میخواهد" .اما خوش بینی ما بدان معنی نیست که آنان نیرو های چپ را حمایت میکنند . خوش بینی نباید تا آنجا باشد که عناوین صفحات انترنتی را عوض نماید. البته که ما حق خوش بینی های مفرط در مورد دوستان مردم افغانستان وکشورمان را داریم .
بیانات انتخاباتی بارک اوباما در مورد افغانستان به این نقطه معطوف میگردد که او نسبت به مسایل افغانستان با اشاره به اعزام قواه بیشتر توجه میکند .به این معنی که هر اقدام او،از توجه به افغانستان صورت خواهد پذیرفت.واما چگونه اقداماتی ؟ اینها همه سوالاتی اند که زمان به آن پاسخ خواهد داد .
اتفاقأ همزمان با پیروزی اوباما وتحریر این یادداشت دومین مصاحبهء آقای داکتر وحید وحیدالله متخصص رفع منازعات جهانی در دفتر سازمان ملل متحد در تلویزیون تجارتی پیام افغان مستقیم به نشر رسید . این قلم قبلأ یاداشتی را در بارهء طرح داکتر وحید وحیدالله نوشته است که درآن به مجهول بودن شمولیت جوانب در کنفرانس اشاره گردیده بود . آقای وحیدالله در دومین مصاحبه خود قسمأ جوانب بازمانده از کنفرانس بن را مطابق طرح خود واضح میسازد که به خوش بینی (نجیب روشن) که طی مقالهء نوشته است کرسی روشنفکران در این طرح خالی نخواهد ماند صحه میگذارد. واما اگر به اصل مطلب از شروع این پراگراف پرداخته شود با وجودیکه آقای وحیدالله در برابر سوالی گفت که این طرح او با مقامات ایالت متحده تفاهم شده است پس اعزام قواه بیشتر به اساس پلان اوباما با این نظریه در تضاد قرار دارد .
بهر ترتیب طرح صلح واقعی یک کار نیست بلکه یک وجیبه است که یقینأ نیرو های مترقی از آن استقبال وحمایت مینمایند.
واما بخاطر آنکه این صلح واقعی تامین شود .به گفتهء معروف " برو قوی شو اگر راحت جان طلبی" جان و جانان نیرو های مترقی مردم وکشور ماست . لذا نیرو های مترقی باید قوی وقوی تر شوند تا این جان وجانان راحت شود وراحت باشد.
از اینرو میخواهم یک خوش خبری را تکرار نمایم . و آن اینکه برای این قوی شدن اقدام بسیار مجدانه ومسوولانه میان رهبری شوراهای اروپائی ن ف د ت ا و ح م م ا از سر گرفته شده است که همه ء ما باید با حمایت بیدریغ ما به آن جدأ خوش بین باشیم .زنده باد مردم - پیروز باد وحدت فرزندان صدیق مردم م ی هادی