وضعیت بالفعل جهان و تبارز نیرو های بالقوه
جهان چرا به یک دهکده تشبیه میگردد ؟ زیرا ازیک جانب که تکنالوژی عصر این وسعت را در محدوده دهکده در قید تعریف آورده است .از جانب دیگراثر گذاری بخشی از واقعات زیستگاهء یک محدوده سیاسی ، در حدود زیستگاه سایرملل جهان ، این جهان را به حیث یک دهکده کوچک تمثیل میکند .
در این روز ها بعد از مشخص شدن کاندیدان دو حزب سرنوشت ساز ایالت متحده امریکا (جمهوری خواهان ودیموکراتها) تمام تغیر وتحول ،حادثه وواقعه در جهان ، برای بـُرد وباخت این دو حزب سرنوشت ساز برای ملت امریکا ارتباط داده میشود. و این یک حقیقت هم است . مگر یک حقیقت خوش باورانه است،که مردم امریکا به آن تلقین ساخته شده اند. مگر برای سایر ملل جهان اصل حقیقت این است که حزب جمهوری خواه وحزب دیموکراتها فرق شان در میان هم ،مانند "مزه" کوکاکولا وپپسی کولا میباشد . و دراین میان حقیقت تلخ دیگر این است که ملت های محدود نگهداشته شده جهان قربانی ترویج حقیقت خوش باورانه میگردند.
آنچه مربوط به اثر گذاری این چنین تبلیغات میشود همه از روی این چنین تلقینات ،خوش بینی وبد بینی شان در باره این دو حزب (سرنوشت ساز برای ملت امریکا) تبارز میکند .
گفته میشود جمهوری خواهان بیشتر منافع دولتی رااز طریق تحقـُق سیاست های خارجی تامین میکنند .ودیموکراتها بیشتر به سیاست های داخلی متکی اند . این بازی های معمول ومروج امروزه که ازطریق بیانات کاندیدان انتخاباتی پیش برده میشود ،البته که ذهنیت خوابانده شده مردم امریکا را به جهت های مطلوب نظر کشانیده میتواند .و اما اگر بحث را در این مورد محدود بسازیم، بیائید به سرگذشت مردم وکشورافغانان نظر اندازیم که در طی تقریبأ سی ودو سال دوران جنگ گرم صادره ، ویا پیش از آن تسلط دوران جنگ سرد کدام یک از این دو حزب (سرنوشت ساز برای ملت امریکا) که چندین باربرای یکدیگر جا عوض نمودند، به نفع ما تمام شده است ؟ البته که هیچ یک از آن .
زیرا که در سیستم امپریالیزم ایالت متحده امریکا پالیسی بنینانی سیستم است که چهره ساز است، نه چهره ها ی قابل تعویض که پالیسی ساز باشند.
و وقتی در جهان نظر می اندازیم می بینیم که خطه ای از باشندگان ملل مختلف در نیم کره زمین آشوب به زندگی انسانی شان مستولی است . ومی بینیم چه کسانی در این زمین پهناور برای دست یابی برای منافع شان تا کجا ها قدم گذاشته اند.این پیش روئی های نا میمون بر اساس طرح ونظریه بنیانی نظام سرمایه است که فراتر از مرزها با شعار جهانی شدن قدم میگذارند.
جهانی شدن در تیوری نظام سرمایه به بنیان از خود بیگانگی انسان از طبعیت واز ویژه گی های انسانی شکل میگیرد .این بیگانگی انسان را در جوامع تحت تسلط چنین نظام ها ،دروضعیت اجتماعی و خانواده گی این جوامع بخوبی میتوان مشاهده کرد .
اثرات پیشرفته ای این بیگانگی بالای انسانهای تحت نفوذ این جوامع ارادهء انسانی بعضی آنان را در این جامعه تا آنجا مسموم میکند که میگوئید "اگر پول بدهند با خدا می جنگم۱" نقل ازجزوهء بنام"سیاه"
پیآمد های این از خود بیگانگی را میتوان در پرورش شکل تروریزم انتحاری مشاهده کرد.
( سرمایه، مطبوعات واستخبارات ) سه امکان اساسی در دست نظام سرمایه است. بیاد میاوریم در باره شوروی وقت گفته میشد که مردم از حصارمرز های آن به بیرون نگاه کرده نمیتوانند. اما در نظام سرمایه میبینیم حصار وجود ندارد لیکن حواس مردم با امکانات سرمایه ،مطبوعات واستخبارات از درک مسایل عاجز ساخته میشود . اینهمه به دلیل در اختیار داشتن آن سه امکان فوق است. از اینرو یکی از جملات رامسفلد وزیر دفاع سابق ایالت متحده امریکا شایسته جایزه (سخنان موجز بزرگمردان سیاست) گردید که گفت "در دنیا چیز های واقع میشود که ما از آن قبلأ اگاه هستیم."
پس هرگاه ازروی دید وگفته ای بالا از( رامسفلد) قضاوت گردد سیستم سرمایه در حقیقت جهانی شده است زیرا دریکجا کنش های سیستم با نقاب دینی ومذهبی ودر جائی دیگر کنش های نظامی ودر جائی کنش های استثماری که قسما استعمار نواشتقاقی ازاین کنش ها است تصویری از جهانی شدن سیستم سرمایه را به نمایش گذاشته است .ویا به عباره دیگر مظاهر کیفیتی سیستم به نقطه ای صعود رسیده است. پس واکنش چه است؟
نشاید اینقدر برج وبار نشان دادن این نظام تا انجا مایوس کننده باشد که فکر شود انسان به سعادت راه نخواهد یافت. بلی چنین نیست ونخواهد بود .در زبان دری ضرب المثل معروفی است که گفته میشود" مورچه وقت گمشدنش بال میکشد" این وجیزه با اینکه عامی جلوه میکند علمی است. اول اینکه به تغیروتکامل و آنهم از درون خود پدیده اشارت دارد. دوم اینکه حالت دایمی را نفی میکند.
امپریالیزم امریکا برای اینکه مراحل تکامل تاریخ را توقف بدهد ناگزیر است این چنین به حیث ژاندرم جهانی عمل کند . اما این اقدامات ژاندارمری نظام سرمایه داری را ،سیر وتکامل تاریخ درست مانند بند های ریگی برای عبورخود هموارخواهد ساخت .
با انکه سه کلید امکانات تطبیق، تلقین و تحکیم (یعنی سرمایه، مطبوعات واستخبارات )هنوز دردست نظام سرمایه داری قرار دارد.اما مردم جهان در خط آگاهی راه افتاده اند . این علایم در نظر سنجی که اخیرأ در آلمان انجام یافت انزجار مردم ازسیستم نظام سرمایه داری راانعکاس داد.
مردمان آگاه جهان چه زیرسلطه نظام های امپریالیسی زندگی دارند ویا فارغ ازسلطه ای این نظام ها می زیند، گذشته از رویکرد های اقتصادی روان کــُش یعنی رفاه ستیزاین نظام، روحیه جنگ با خدا وکــُشتن خلیفه ای خدا در روی زمین را درمثال های مشهود ومعروف تجربه کرده اند که از کجا آب میخورد . زایش القاعده ، پیدایش گروپهای تروریستی وباندیستی در قلمرو کشور های عقب نگهداشته شده، حملات نظامی به دولت های مستقل جهان،وحملات نظامی به کشور های وقلمرو های مستقل جهان، راکت پرانی ها به قلمرو های سایر دول، صدور مرگ ومرض با ذرایع مختلف (تحریم ها ومحاصره های نظامی ویا محدود ساختن امکانات ) حمایت از رژیم های نژاد پرست ، متعصب، ونظامی و دلخواه و..... در جهان امروزهمه وهمه تنها دست آورد نظام سرمایه داری فعلأ در راس امپریالیزم ایالت متحده امریکا است .
تغیرات وتحولات در کشور های امریکای لاتین، افشای اعمال توهش عمال نظام های سرمایه داری در کشور های آسیا و آسیا میانه شرق و شرق میانه و افریقا . عکس العمل در برابراعمال توهش نظام سرمایه در سراسر جهان ،تضاد ها در درون خود سیستم که باعث بحران مالی واقتصادی در سیستم شده، وتضاد ها در میان سیستم به اساس منافع منطقوی ،تا آنجا که چند کشورسیستم نظام سرمایه داری در اروپا درحاشیهء جنگ ایالت متحده امریکا علیه عراق روی ایجاد قوای مشترک اروپائی توافق نمودند که تحت تاثیر تشنجی که ایالت متحده امریکا در جهان برپا کرده قرارداشته و ظاهرأ بی سر صدا است. این ها همه وهمه از علایم رو به زوال سیستم سرمایه است که نارضایتی مردم را در اشکال مختلف( فردی ،گروهی ، وکشوری ) هم در درون سیستم وهم در بیرون سیستم نسبت به توهش نظام سرمایه منعکس میسازد.
نمایش جنگ وتفوق جنگ از طرف نظام سرمایه داری ضعف سیستم است . زیرا ما می ببینیم جنگ وهمنوائی با این جنگ از طرف افراد ، گروها ودولت ها که ممثل رویداد های به ظاهر پیروز است برای انسانها چه تحفه ای ارمغان کرده است .
وحشت دهشت ، ترور، انفجار وانتحار پیامد آن است . که این وضعیت سایه بیم وهراس را در جهان چیره کرده وارامش انسانها را بر چیده جهان را بیمار ساخته است . لذا باید دقت شود اراده ای آنانی که باعمل انتحاربه حیات خودو صدها انسان دیگرخاتمه میدهند بر پایه کدام عوامل استوار است؟ و از کدام انگیزه ها منشهء میگیرد؟ در حقیقت از عواملی چون بیماری روانی ،جبر، مجبوریت های اقتصادی، وعقیده بخشیدن کاذب به آنان است .که به این خودکشی ودیگر کشی دست میزنند.
مسوول وعامل( بیماری های روانی ،جبر واکراه، واقتصاد نا توان، وبه خشونت کشاندن عقاید دینی ومذهبی) به تنهائی نظام های سود سرمایه ویا دولت های محافظ طبقات ستم کاراست.
دراین باره باید واضح ساخت که حرف بالای تنکنالوژی که اکنون نظام های سود وسرمایه در انحصار خود دارند،ویا حرف در عقل مبتکر ودست توانمند انسان نیست . بلکه دقیقأ بکار گرفتن این همه نعم علیه خودانسان مورد بحث است. که آیا راه دیگری غیر از جنگ ،تفوق طلبی، انحصار، استثمار،استعمار که هر کدام این رویکرد ها عوامل صد ها رنج ومصیبت انسان را در بطن خود حمل میکند وجود ندارد؟ البته که دارد.
آنانیکه عقاید دینی ومذهبی را بر علیه باور های عدالت خواهانه تا معراج عمل خشونت بارمیکشانند شریکان منافع نظام های سود وسرمایه اند که با فریب وخدعه از مردم نا آگاه به حیث وسیله که میتود تیوری بهر برداری روانی سیستم سرمایه داری امروز، درنظام های سود وسرمایه امروز است کار میگیرند. لذا جنگ دولت ایالت متحده امریکا با شبکه های القاعده و یا با شریک اعمال آنان تحت نام تروریزم جنگ بر سر منافع نا جور آمد آنان است که ظاهرأ با روی کــَش دینی ومذهبی پوشانیده شده است .
پی آمد این بحث را در محدوده کشور خود ما افغانان نتیجه گیری مینمائیم.
اخیرأ وکیل احمد متوکل، وزیرامور خارجه طالبان در دوران حاکمیت طالبان مصاحبه ای با خبر گذاری بی بی سی انجام داده که بتاریخ ۱۳ سپتمبر در سایت فارسی بی بی سی به نشر رسید. وی در آن مصاحبه ارزیابی خود را از وضعیت چنین بیان میکند:
"برای اجرای طرح گفتگو با طالبان به اراده، میکانیسم و تفاهم میان نیروهای خارجی و دولت افغانستان نیاز است."
این گفته او( متوکل) در عین حال که نماینگر پیوند سرنوشت طالبان با خارج است،که از آن در مصاحبه خود بنام نیروی های خارجی یاد میکند . علاوه بر آن همانطوریکه این نماینده غیر رسمی طالبان ،میکانیزم وتفاهم را در میان دولت ،طالبان ونیروهای خارجی مطرح میکند . معنا ومفهوم این جنگ به ظاهر دینی ومذهبی را خوب بر ملا میسازد .
در این رابطه بسیار بجاست نقل قولی ازمصاحبه یک خبرنگار امریکائی را بار دیگر در این یادداشت تکرار نمائیم که گفت :"تروریزم مانند مگسان اند که از گنده گی(کثافت) پیدا میشوند، این گنده گی سیستم ایالت متحده امریکا است بنأ تا گنده گی است مگس است ."
این یک تشبیه بسیار موزون است . از اینرو ( متوکل ) چشم انتظاراز مرجعی هست وبقای خود دارد .
دیگرهویدا است که با حضور نیروهای کشور های نظام سرمایه داری در کشور افغانان چه میگذرد.مردم روز های بسیار دشوار را در گذر دارند. در یک طرف مردم خسته از جنگ وتوطعه ،با فقر مادی وروانی دست وپنجه نرم میکنند .و در طرف دیگرچهره های صدر اخفا شده وصادر شده در عیش وعشرت با خواسته های نا مشروع حیات بسر میبرند.
اکنون مردم آزادهء ما در کنار مردم آزاد ی دوست جهان یکسره از اعمال نظام سود و سرمایه در هر شکل آن به سطوح آمده اند . وخواهان تغیر وتحول مترقی وعدالت خواهانه میباشند.
لذا در وضعیت حاضر ضرورت وحدت، اتحادو ائتلاف نیروی های محرک ومحققِ تغیر وتحول بیشتر از هر زمان دیگر شدیدأ احساس میشود.
در این باره با وضاحت بیشتر ومشخصترباید گفت این خواستی است که در مبارزه پیگیر نیرو های ح د خ ا به وضوح دیده میشود.پس باید حرف ها در عمل تحقق یابند . لذا این قلم بار دیگراین پرسش رابه سازمانها واحزاب رفیق وهم اندیش مطرح میسازد که چرا وحدت سازمانهای رفیق وهم اندیش تامین نمیگردد ؟ هیچ موافقتی وجود ندارد که گفته میشود برای رسیدن به وحدت راه دراز را باید پیمود .زیرا برای این جدا سازی نیز راه دشوار پیموده نشده است . نشاید که ادامه این وضع پراگنده ازفرزندان صدیق مردم ووطن تصویری از تماشاه چیان را در ذهن مردم ترسیم کند. وتا چنین نشده است ،به ضرورت وقت ،نیاز مردم وخواهشمندی رهروان وهمرهان هرچه زودتر پاسخ مثبت باید فراهم آورده شود.
با یک نظر اندازی به گذشته ای بعد از بوجود آمدن سازمانهای جداگانه از ح د خ ا (حزب وطن) باید گفت که از آن مدت تا حال نیرو های وحدت طلب آن حزب چه مستقلانه وچه آنانیکه در محور سازمانهای بوجود آمده تجمع نموده اند . از مواضع خود خواست های شانرا در نوشته های متعدد بیان نموده اند اما چراآب از آب تکان نمیخورد؟
در اینجا تذکارات هر یک از این سازمانهارا نمیشماریم . زیرا دانستنی است که تمام حلقات جدا شده از بدنه ح د خ ا کدام بی میلی خاص به امر وحدت ندارند .همه آرزو دارند که اگر بتوانند خطوط مبارزه شان را با وحدت سازمانها تقویت نمایند.
اما لازم است بطور عموم گفته شود که نیرو های صدیق ح د خ ا فرزندان صالح آن حزب اند . سعادت ورفاه انسان و در امکان اول سعادت ورفاه انسان سرزمین خود شان برای شان آرمان آغازین وآرمان آخرین است. لذا نباید واژه های زاید را غرض متمایز ساختن خود انضمام قدسیت آرمان ساخت.
اگر گاهی دلسردی های ازاین وضع پیش آمده وعزیزانی گفته اند که این گسست، پیوند ناپذیر شده است .اما هنوز اعتبار وحد ت خواهان نسبت به سازمانها قطع وساقط نشده است.لذا باید به مبارزه وحدت طلبانه ادامه داد .
لیکن با ید گفت که در خود خواست وحدت طلبانه یک نقص جدی وجود دارد .که عبارت ازعدم هم آهنگی وحدت طلبان است . متاسفانه وحدت طلبان میان خود هم بد بینی دارند .
برای اینکه از هر جهت در این راستا به پیش برویم این قلم طبق معمول در نتیجه گیری این یاداشت، در خصوص تسریع ساختن پروسه وحدت ومجموع الشمول ساختن این خواست نظریات پیشنهادی خود را به شرح ذیل تقدیم میدارد.
- یک اتاق مشخص مباحثه ویک فاروم مشخص بطور دایم فعال به حیث مرکز تفاهمات و تبادل نظرایجاد گردد تا گفتگو ها مستقیم ومکاتبات عندالموقع انجام شود .
-این مرکز میتواند کار وفعالیت پروسه وحدت را که توسط کمیسیون های مشخص وکمیته های مشخص پیش برده میشود تسریع ببخشد.از جمله میتوان کمیسیون هماهنگی ن ف د ت ا با ح م م ا ویا هم کمیته هماهنگی نیرو های مترقی در اروپا را بر شمرد.
- این مرکز اشتراک وسهم سایر رفقا را که بنا برهر علتی از اشتراک نظر در نشست های همگون دور مانده اند تامین مینمائید.
- این مرکز پروسه هماهنگ سازی وحدت طلبان را تامین مینمائید .
- این مرکز میتواند ازاظهار نظر های افراد غیر مسوول جلوگیری نمائید.
این مرکز در باره همکاری سایت های رفیق را خواستار شود که مطالب وحدت طلبانه را به این مرکز رجعت بدهند.
هرگاه رفقای ما در سازمانهای رفیق از وضع جاری برداشت همگون دارند پس وقت آن رسیده است که پروسه وحدت سازمانهای رفیق و هم اندیش را از چندین جهت با جدیت هر چه بیشتر پیش ببرند ووحدت این سازمانها را تامین نمایند.
در پایان از رفقایکه در این پروسه فعال بوده اند تقاضا مینمائیم نظریات تکمیلی وتزئیدی شانرا برای فعال ساختن وسرعت بخشیدن پروسه وحدت سازمانهای رفیق به هر شکل که فکر میشود موثر است ارایه بدارند . پیروز باد اراده انسان در راه سعادت انسان. پیروز باد وحدت نیرو های سازمانهای رفقای ما محمد یعقوب هادی