گذشتۀ مشترک یا انديشۀ مشترک
(نیروهای ترقیخواه افغانستان درین اواخر در داخل وخارج کشور سعی و تلاش دارند تا به یک نوع وحدت نایل گردند. تامین وحدت واقعی وپایدار ایجاب می کند تا به سوالهای ذیل پاسخ گفت :
وحدت با کی ؟ وحدت با کسانیکه با آنها گذشتۀ مشترک داشتیم یا وحدت با آنانیکه که اکنون با ما انديشۀ مشترک دارند ؟ آیا وحدت با همسنگران دیروزین که امروز با ما ، هم فکر و هم عقیده نیستند درست است ؟ وحدت واقعی و پایدار صرف با افراد و نیروهایی ممکن است که با آنها انديشۀ مشترک و آيندۀ مشترک داریم. )
رفقا ی عزیز!
عنوان و پراگراف بالا از سایت اخبار افغانستان کاپی گردید این یک سوال با اهمیت میباشد و ایجاب مینماید تا در سطوح تصمییم گیرنده گان سازمانهای که در شعار ها ،بیانات ومقالات شان مواضع وحدت خواهی خود را بیان مینمایند به این سوال پاسخ داده شود . چون مسالهً وحدت با سرنوشت همگانی ارتباط دارد و تا آنجا که دیده میشود ، اعضای سازمانها ی بوجود آمده از حزب دیروز ورفقای خارج تشکیل سازمانهای بوجود آمده از حزب دیروزبیشتر ازهمه در این پروسه فعال اند ، این قلم نیز به سهم خود یکی دو مورد را برویت اسناد منتشرهً این احزاب رفیق تصنیف بندی مختصر خواهم نمود .
بیایید جواب به این سوال را با طرح سوالات دیگر دنبال نماییم .
ما این احزاب را چرا ایجاد نمودیم ؟ تجمع اعضای این احزاب در آغازبر بنیاد کدام اعتماد وباور صورت گرفت ؟ وامروز کدام هویت سیاسی شان آنان را در جامعه اعتبار بخشیده است وچرا ؟ البته ،میشود سوالات زیادی را مطرح نمود ، اما پاسخ به این سه سوال جواب سوالات زیادی راارائه خواهد کرد .
من برای دریافت جوابات ، اسناد مرامی سه سازمان سیاسی بوجود آمده از حزب بزرگ دیروز را که فاصله امتداد مبارزه ترقیخواهانه ، آزادی خواهانه وعدالت طلبانه ً حزب بزرگ دیروز را بلا انقطاع در مرکز توجه قرار داده اند باز خوانی نمودم.
(البته این در حالی است که از حضور سایر سازمانها وکمیته های رفیق به هیچ صورت نمیتوانیم انکار نماییم)
آنچه در اسناد مرامی این احزاب دریافتم ، تبدیل کلمات وجابجایی واژه های متفاوت با مفهوم مشابه بود. در جمله بندی های اسناد چیزی ندیدم (مثل من میخورم ، من دارم میخورم ) که مرا قناعت داده باشد تا تضاد های اندیشه ای را احساس نماییم . البته خاطر نشان میسازم که تفسیر های متفاوت از کلمات به معنی تضاد های اندیشه ای نخواهد بود .
در فراگیری های اخیر آموختم که در آثار نظری قدیم (کلاسیک ) آمده است که پرولتاریا به همان طبقهً محکوم وستم کش اطلاق میشد که در اثار جدید (معاصر) تنها به کارگران صنعتی نسبت داده شده است . در این باره ضرور است از دید گاه های متفاوت تعریف شده چپ روی وراست روی که به سازمانهای رفیق خود ما صفت داده ایم خود را فارغ ساخته بار دگر اسناد مرامی این سازمانها را بخوانیم تا از روی آن معلوم نماییم که وجوهات مشترک سازمانهای موجود ما با گذشتهً مشترک ما چه تفاوت های را دارند .
خوانند ه گان این سطور را برای دریافت پاسخ مدلل به هر سه سوال به خوانش و مطالعه اسناد این احزاب جدا شده از حزب بزرگ دیروز به آدرس های ذیل دعوت مینمایم تا همه با هم ببینیم که حقیقتاٌ رفقای ما چه میخواهند .
مرامنامه نهضت آینده افغانستان
http://www.ayenda.org/Maramname_N.A.A(23-06-07).pdf
مرامنامه حزب متحد ملی افغانستان
http://www.mehr.nl/
http://www.mehr.nl/barnama/new_page_40.htm
مرامنامه نهضت فراگیر دیموکراسی وترقی افغانستان
http://www.mashal.org/home/main/payamha.php?id=00202
وقتی در اسناد یکی از این احزاب بخوانيم ،پرولتاریا د رذهن ما فقط تصویری از ستم کشان جامعه باید نقش ببندد واگر در اسناد حزب رفیق دیگر بخوانیم زحمتکشان جامعه ، حتما ً کارگران هم خواهند بود که شامل این طبقه زحمتکشان میباشند. مساله ًشغل ، مبحث جداگانه و مسالهً ستم مبحث ،جداگانه است .
در این یادداشت شما خواننده گان ورفقای عزیز را هدفمندانه به خوانش اسناد احزاب رفیق دعوت نمودم ، تا شما خود بخوانید که تصورات از چپی ناب و یا اطلاق راستی شده از کجا نشات کرده است . وقتی دقت شود صد البته دیده خواهد شد که یکی ، سیاست دیگری را با تفسیر صحه گذاشته است .
(صلح پایدار،خلع سلاح، امنیت ، آزادی ، حراست از تمامیت ارضی ، استقلال ) توسعه، انکشاف ، ترقی ، بهبود زندگی مردم ، دولت دیموکراتیک،مترقی، نظام
متکی بر ارادهً واقعی مردم ، ایجاد جامعه مبتنی برعدالت اجتماعی ، تصویب قانون اساسی دیموکراتیک ، مبارزه علیه تبعیض نژادی ، ملی ، زبانی ، سمتی، قومی
آزادی واقعی ، فراهم آوری زمینه تشکیل احزاب ، تصویب تحقق وحراست از قوانین مدنی ، احترام وحراست از کرامت انسانی حل قانونمند مرز های تصنعی
، ایجاد ارگانهای محلی مطابق ارادهً مردم ، ایجاد دولت برپایه جمهوری پارلمانی ، تفکیک قواه سه گانه ،حقوق اساسی مردم ، حق زندگی ، کار، تحصیل
،تعلیم تربیه ، اموزش ، پرورش ،اقامت ، سفر ، صحت ، انتخاب شغل حفظ ونگهداشت محیط زیست آ زادی بیان ، فکر ،عقیده ، آزادی مطبوعات ، ازادی تشکیل
احزاب سیاسی ، سازمانهای اجتماعی وفرهنگی .
توسعه ً زیر بنا های اقتصادی (زراعت ، سیستم ابیاری ، مالداری ) مساعدت ها وتامین معیشت های زارعین ووسایل برای زارعین ارتقای سیستم اقتصادی
دولت ، مختلط ، خصوصی وتعاونی.
مالکیت بر وسایل تولید با انعطاف پذیری کاملا ضروری، مالکیت دولت بر ذخایر ، معادن ، جنگلات ، اراضی بایر ، خطوط مواصلاتی زمینی وهوایی و
تاسیسات استراتیژیک کشور) همه مسایلی اند که در مفهوم حمایت ، انکشاف ، تحقق ، تطبیق ، تامین ، دفاع ، حراست از آن در برنامه های کاری این احزاب با کلمات متفاوت تعهد وگنجانيده شده است.
در بارهً اینکه ما چرا اين احزاب را ایجاد نموده ایم دیباچه ها، مقدمه ها وپیشگفتار های اسناد مرامی این احزاب با تفصیل وصراحت به آن پرداخته اند و برویت آن در پلان های طرح کرده خود به مفاهیم چپ بودن تعهد سپرده اند . از نظر این قلم ، آن مفاهیم پرداخته شده درسرخط اسناد مرامی ايکه این احزاب برای کشور مطرح نموده اند ، همه یک سخن ودارای مفهمو م واحد ويكسان اند . لذا ، بیایید در این تبادل افکار نظریات رفقای خود را شامل بحث نماییم . پوھندوی دکتر محمد داوود "راوش" معاون شورای موسسان نهضت فراگير ترقی ودموكراسی افغانستان، در باره ًچپ مینویسند :
در افغانستان وقتی گفتھ شود چپ ، ھدف چیست؟ برداشت ھا کدام؟ و ارتجاع آنرا چگونھ درخورد افکارعامھ میدھد؟ در وطن ما بعضا چپ را مترادف کمونیست ( کسیکھ بھ اصل اشتراکیت معتقد است).میدانند. احزاب دموکراتیک را نیز کمونیست تشریح میکنند. در اینجا نوعی ابھام و سوء فھم بوجود آمده کھ عمدتا ناشی از پایین بودن سطح آگاھی ھمگانی است.علاوه بر اینھا عده یی زیادی از افراد باسواد جامعھ عادت بھ مطالعھ ندارند و در پی تحلیل مفاھیم ومصطلحات نبوده ، بیشترینھ با شنیدن از این و آن استفاده میکنند. عده یی ھم از روی تعصب کھ گویا مبادا علیھ منافع و دگمھای فکری شان چیزی واقع نشود بازھم دانستھ و ندانستھ در پی تحریف چپ دموکرات کھ محور این تحریف ھای خودرا بی دینی میدانند، بر می آیند. در حالیکھ چپ دموکراتیک ضد استبداد ، خواھان ترقی ، دیموکراسی طلبی و آوردن رفاه اجتماعی بوده و تامین عدالت را برای ملت مسلمان خود می خواھد کھ خود در محور این مبارزه قرار میگیرد . در حقیقت این ھمھ سعادت و رفاه را برای ٢٥ میلیون مسلمان کشور کھ ژرفترین عقاید دینی را دارند و سایر ھموطنان کھ دارای دیگر عقاید دینی نیز اند می خواھند و در حقیقت و در عمل ،تحقق عدالت اجتماعی را بھ طور قاطعانھ و با رعایت اصول دین و اعتقادات دینی خود و ملت خود کھ عقاید واصول اسلامی دارند می خواھند . فرق این است کھ دربرنامھ ریزی ھای اجتماعی خویش بیشترینھ روی تحقق عدالت اجتماعی و بویژه توازن اقتصادی تکیھ میکنند سیاست اقتصادی غنی ، غنی تر و فقیر ، فقیرتر در نزد چپ دموکراتیک مردود است .
این مبارزه دارای طرحھا ، اھداف و شیوه ھا بوده ویک سر و گردن با مبارزات احزاب صرفا راستی کھ بعضا ایدیولوژی دینی را وسیلھ میسازند ، فرق دارد . باید واضح ساخت کھ احزاب اسلام گرا بر پایھ ایدیولوژی اسلامی از مالکیت خصوصی غارتگرانھ کھ سود را حرام می داند ، نمی توانند دفاع کنند . دراسلام تامین عدالت اجتماعی در صدر وظایف دولت اسلامی قرار دارد. اینکھ بعضا این دولت ھا و احزاب کنار آمدن ھا و کنار رفتن ھای خلاف متن ایدیولوژی اسلامی انتخاب میکنند و یا ھم مصلحت ھای در میان می آید ، بحث دیگریست.
امر مسلم اینست کھ خوشبختی ھمین ٢٥ میلیون مسلمان سرزمین در محور مبارزه چپ قرار دارد . ازجانب دیگر چپ خود محصول مناسبات ھمین جامعھ است . برای وضاحت بیشتر، دیگر این چپ اروپا ، امریکا و روسیھ نیست . با در نظرداشت کلیھ سنن پسندیده ، عقاید استوار دینی مطابق بھ احکام واقعی شریعت اسلامی و قانون اساسی کشور تعھدات خود را دارد و تجدد می خواھد ، عقب گرا نیست ، علیھ ارتجاع قرار دارد ، منافع ملی را نسبت بھ منافع شخصی و گروھی مرجع میداند ، محافظھ کار نیست ومعاملھ گر نبوده و قاطعیت اصولی خود را دارد نقاد بوده و پیوستھ در پی راه حل ھای نوین است ، و درصف منافع زحمتکشان میباشد .)
از آنجا که ما مُکَمِل یکدیگرهستیم چه بهترکه از صاحب نظران حضور داشته درعرصه سیاست خود را دورنگیرییم و با افکار آنان شریک شویم و آنان را با افکار خود شریک بسازیم . ازآنجاييكه ما با مردم فريبی آشتی ناپذير هستيم، از نظر من شاید سطور بالا خلاصه ای تمام برنامه ها بالا باشد.
در این یادداشت برویت حاد ترین مسایل مطروحه بر دو مساله ،مواضع سازمانهای رفیق را روشن میسازیم که آنها چه میخواهند.
نهضت آینده ًافغانستان درباره ًحضور قوای خارجی (قوای کشورهای امپریالیستی) در اهداف سیاسی - حقوقی ونظامی - امنیتی دراسناد مرامی خود مینگارد:
(نهضت آینده افغانستان در حالیکه از همکاریهای جامعه جهانی بخاطر ختم بحران افغانستان پشتیبانی میکند خواهان توظیف اختصاصی قوای خارجی در جهت تامین صلح پایدار، وریشه کن کردن تروریزم وبرچیدن کانون های بنیاد گراییست تا باشد چنان شرایطی در افغانستان ومنطقه به وجود آید که ضرورت حضور نیروهای خارجی در کشور را مرفوع سازند)
حزب متحد ملی در خطوط فکری خود در باره نیروهای خارجی مینگارد :
ـ فهم ما از حضور قوت های بین المللی مطابق فیصله های شورای امنیت ملل متحد بغرض استقرار صلح وثبات وقطع مداخله خارجی ، قلع وقمع باند های تروریستی القاعده بوده وزمینه را برای احیای مجدد افغانستان مساعد میسازد . بنابران درجریان این عملیات ها ، استفاده ازسلاح های کشتار جمعی اجتناب شده واز اجرای عملیات درمناطقیکه منابع انسانی وزیر زمینی صدمه می رساند وحقوق بشر را پامال میکند جدأ خوداری صورت گیرد.
ن ف د ت ا در باره ً موقعیت جیوستراتیژیک افغانستان در معادلات جهانی مینگارد:
ما ،در دورانی زنده گی مینماییم که سرنوشت هر جامعه و کشور را به سرنوشت مجموع بشریت گره میدهد. پیشرفت قانونمند و تحول پیوسته جهان، تضاد و تناقض در سیما و پروسه های انکشاف جهانی و تضاد در روابط بین المللی ، ویژه گی و ماهیت جهان کنونی را تشکیل میدهد. این در حالیست که کشور مابه مثابه (نقطه تلاقی افکار و منافع) اهمیت خود را در مناسبات بین المللی مانند گذشته حفظ کرده است. با در نظر داشت موقعیت ویژه جیوستراتیژیک کشور و وضعیت جهان کنونی و پیرامونی ، تنظیم مشی درست در سیاست خارجی و روابط بین المللی در راستای حفظ و حراست منافغ ملی، مهارت و اهمیت جدی کسب میکند و میطلبد.
نهضت فراگیر دموکراسی وترقی افغانستان در مناسبات بین المللی از اصول همگرایی ، همکاری و همبستگی بین المللی در راه صلح و امنیت جهانی ، آزادی و دموکراسی ، برابری و تساوی حقوق ملل و انکشاف کشورهای فقیر و کم رشد، حمایت و پیروی میکند.
همینگونه در باره بازارآزاد ، ن ف د ت ا در اسناد مرامی خود آورده است:
حمایت از اقتصاد بازار با سمتگیری اجتماعی مبنی بر همکاری لازمه ًسرمایه خصوصی ، مختلط ، کوپراتیفی و دولتی.
ح م م ا در اسناد مرامی مینگارد:
ـ مبارزه بخاطر تنظيم سياست سالم مالی ـ پولی بخاطر تامين فرصت های مناسب برای فعاليت موثر همه سکتورهای اقتصادی و تامين هم آهنگی ميان آنها برطبق ويژه گی های مرحله بازسازی و گذار به سوی اقتصاد بازار آزاد در کشور.
نهضت آینده افغانستاندر اینباره مینگارد:
نهضت آیندهً افغانستان معتقد است که انکشاف سکتور های عامه ،تعاونی ومختلط به ویژه درعرصه های زیر بنایی، کلید ثبات کشوراند. البته نباید حمایت از توسعه وگسترش سکتور دولتی وتعاونی به معنای كم بها دادن به سایر سکتور های مشمول در ترکیب اقتصاد ملی گردد وهر گونه برخورد قشری به نقش سکتور دولتی و مطلق کردن وظیفه آن به عنوان سرمایه گذار وهدایت کننده مطلق بدون توجه به درجه رشد ومیزان عقب ماند ه گی دیرین ساختاری وتوسعه نیافته گی میتواند اثرات نا مطلوب در اقتصاد ملی از خود بجا بگذارد.
به این ترتیب اگر از گریز های منطقی درقبال واقعیت های اظهار شده بگذریم ، اهداف این سازمانها در مخیله ای من جز نقش وترسیم مساوی وتقريباً يكسان ، چيز ديگری بجا نگذاشته اند ؛ به نظر وبرداشت شما خواننده گرامی چطور؟
م ی هادی