احمدشاه عبادی

 

موانع و ملزومات ائتلاف و اتحاد نيرو های سياسی افغان

 

با مشاهدهً قدرت پاسداران نظام کهنه و پوشالی و سنگينی بار مبارزهً اجتماعی که در سال های اخير شدت يافته است ، ضرورت اتحاد همهً نيروهای ترقی خواه را امر حياتی ميتوان تشخيص داد و با يارانی که به  اولويت اين هدف اعتقاد دارند از هر جهت بايد همکاری کنيم.

انعکاس طرح اتحاد نيروهای چپ و دموکرات ، ملی و مترقی را در اعلاميه ها و فيصله های جميعت ها و گروه ها و نهضت های ملی و مترقی ، چپ و دموکرات ، چه در کشور و چه در خارج کشور ديده و خوانده ايم ولی بايد اذهان داشت که هم در کشور و هم در خارج بعضی از روشنفکران ، معتقد اند که آن انتلاف و اتحاد منوط به اينست که گروه های سياسی بعد از مطالعهً سوابق ، روش ها و هدف های يکديگر ميتوانند صلاحيت و حقانيت يکديگر را تائيد کنند .  گمان نميکنم که در هيچ زمانی مخصوصا در زمان حاضرچنين کاری صحيح يا عملی باشد ، بدليل اينکه اولا هيچ گروه سياسی قضاوت گروه های  سياسی ديگر را در بارهً خود بيغرضانه و عادلانه نمی داند و نمی پذيرد ، ثانيا شناخت هدف ها و روش ها و مخصوصا فعاليت های يک گروه سياسی در حقيقت کاری دشوار است و شايد فقط از روی آثار منفی و مثبتی که آن گروه بمرور زمان از خود باقی ميگذارد ميسر ميشود. اين علم تاريخ است که در آينده اتکا بر شواهد و مدارک فراوان علنی و مخفی و کما بيش بدور از حب ها و بغض ها تاثيرات مثبت و منفی و درجه حقانيت احزاب و گروهای سياسی ما را تعيين خواهد کرد.

بديهی است که ما نميتوانيم در انتظاز قضاوت آينده تاريخ عاطل بنشينيم و با تفرقه يا احيانا مناقشات ميان گروه ها ، نيروهای جامعهً خود را به هدر دهيم. بنابران بايد با مبارزه اجتماعی موثر سريعا در صدد اتحاد برائيم ، گروه های که با وجود اختلافات خود ، در يک هدف کلی مشترک باشند ميتوانند بدون قضاوت در بارهً ماهيت يکديگر متحد شوند ، چنين اتحادی در دورهً کنونی مبارزه مردم ما نه تنها ضرورت حياتی دارد ، بلکه با قدری کوشش تحقق پذير است . با همه موانعی که در راه است تحقق پذير است. موانع فردی و جمعی فراوانی نيروهای سياسی ما را از ائتلاف يا اتحاد باز ميدارد. بعضی با اعتبار زيادتی و بعضی بر اتکا به برخورداری از تشکل و انضباط بيشتر خود را از ائتلاف بی نياز می شمارند ، برخی به سبب آنکه مرام خود را خير مطلق و مرام ديگران را شر محض ميپندارند و برخی به بهانهً آنکه با گروه های ديگر اختلاف اصولی دارند از همکاری سياسی با ديگران طفره ميروند.

اين موانع همه و همه از ديکتاتوری ناشی شده اند ، زيرا ديکتاتوری چنان در تار و پود زندگی فردی و جمعی ما راه يافته است که متاسفانه عموم ما حتی بسياری از ما که در صف اول با ديکتاتوری سياسی مبارزه ميکنيم ، خود ديکتاتور وار و از پس معقولاتی که ديکتاتوری دير و کهن به ما تحميل کرده است به خود و جامعه و جهان می نگيريم ، غافل از آنيم که بدانيم که شالودهً زندگی انسانی همکاری است و انعکاس ذهنی همکاری محبت است ، بنابرين محبت ذات زندگی انسانی است ، ديکتاتوری يا خود محوری چون بر ظلم قايم است ، محبت را می کشد و انسانيت را می زدايد ، ظلم هم ظالم و هم مظلوم را فاسد ميکند. ظالم و انسان خود کامه برای سلب حق وغصب دسترنج ديگران دست به بيعدالتی ، دزدی و کشتار ميزند و خود را به آزمندی و فريبکاری می آلايد و خود بين و متکبر و غافل ميشود و مظلوم برای حفظ خود در برابر ظالم به چاپلوسی و دو رويی و حيله گردی ، به ناراستی می گرايد و سرخورده و زبون و دون همت ميشود ، ظالم و مظلوم هيچيک از شخصيت سالمی بهره نمی برند. شخصيت هر دو فاسد ، آلوده و بيمار است ، انسانيت هردو شکست برداشته است. از همين رو منطقا بايد انتظار داشت که در جامعه ديکتاتور زده ما گروه های سياسی نيز بيکديگر اعتماد نکنند ، جزم انديش و سختگير باشند ، از بلند نظری و آزاد منشی و مدارا برمند ، نابخردانه به خود غره شوند ، يکه تازی کنند و بالاخره شکست های فاحش و ناروا بخورند. ( متاسفانه که وضع عموم ما جنين است )

نيرو های وطنپرست ، مترقی و انقلابيون راستين اگر ميخواهند از سموم انسان کش خود کامگی و ديکتاتوری رهايی يابند بايد از راه تعليم و تربيت و بی ترديد تعليم و تربيت سريع و موثر ،تعليم و تربيت عملی و تجربی آنهم بصورت جمعی و در دل جامعه برای رفع آن بکوشند ، بايد همچنان که با دستگاه ديکتاتوری سياسی مبارزه نمود با ديکتاتور زدگی و با ديکتاتور منشی جنگيد و مدارا را تجربه و تمرين کنيم. بايد به تلاش های جمعی ـ وابستگی های ملی ووابستگی های بين المللی ، عملا خود را برای آزاد زيستن بسازيم ، همراهی پاد زهر ديکتاتوری است !

در وطن ما چه در دورهً نابسامان کنونی که هنوز حاکميت ملی و مترقی استوار نشده است و چه در دورهً پس از آن بايد جامعهً سعادت بخش پديد آيد ، بدون ائتلاف گروه های سياسی چندان کاری از پيش نخواهد رفت ، روشن است که معنی ائتلاف ، اتحاد کامل نيست. ائتلاف گروه هايی است که عليرغم اختلاف اصولی خود در مورد معين مثلا برای  بر قراری نظام نو موقتا با يکديگر هماهنگی می کنند.

اگر ما مردم در حد انتلاف سياسی ، آزاد منشی و بلند نظری نشان ندهيم و در مقابل دشمنان آشتی ناپذير و ريشه دار خود چگونه به ازادی دست خواهيم يافت و اگر دست يافتيم چگونه از آن پاسداری خواهيم کرد؟

 


بالا
 
بازگشت