احمدشاه عبادی
فُرصت طلب
بحث با هرکس فايده يی ندارد، کسانی هستند که به اصطلاح تصميمِ خود را گرفته اند و سپس در پیِ "بهانه" ميگردند، تا حرفِ خود را به جايی برسانند. چنين کسانی هرگز قانع نميشوند، هرگاه در يک استدلال شکست بخورند، مطلبِ ديگری را پيش ميکشند و بسته به زيرکی و استادی خود در احتجاج و يا سفسطه ميتوانند بالاخر دستاويزی پيدا کنند و ادعای خود را به طورِ هميشه گی مکرر سازند؛ بحث با چنين اشخاص که جويای حقيقت نيستند، جز خون دل خوردن، جز صرفِ انرژی کردن، بدون کسبِ نتيجه، چه فايده يی دارد؟ آيا ميشود همه را قانع کرد؟!
بحث بايد با کسی انجام گيرد که جويندهء عاری از غرض است و اقناعِ وی برای جنبش و نهضت سودمند است؛ برخيها احياناً اگر هم به اصطلاح قانع شوند- بايد ديد که آيا در عمل حاضر اند يا ميتوانند- به جريان انقلابی سودی برسانند.
با اين مقدمهء مختصر نگارنده ميخواهد بيان کند که برای مشاجره های لفظیِ سياسی- که به غلط به آن بحث نام مينهند- هيچ گونه ميلی ندارد، به اقتضای ذوق و درک خويش از درازگويی صرف نظر نموده، ترانهء "فرصت طلب" را به نسلِ جوان و بالندهء ما ارايه ميکند، ممکن مطالعهء آن به پهنای آگاهی شان مددِ بيشتر رساند و بدانند که از اين غلط آمده ها در هر جنبشی هست و گاه در مراجع بسيار بالايی آن می آيند و ميروند، دفع ميشوند.
جنبشی که ريشه هايش را نيرو و توانايی نسلهای بالنده و تازه دمانِ سنگرِ پيکار آبياری مينمايند، همانندِ دريای خروشان، پيوسته و بيهراس از گزندها به هستیِ خود ادامه ميدهد و روانيش از پوسيده گيش ميرهاند.
"آبی که برآسود، زمينش بخورد زود،
دريا شود آن رود که پيوسته روان است."
هوشنگ ابتهاج سايه
* *
فُرصت طلب(1)
من طرفدارِ کمونيزم ام
من طرفدارِ سوسياليزم ام
و هم طرفدارِ سرمايه داری
چون فُرصت طلبم.
هستند کسانی که در اپوزيسيون اند
مطالباتی دارند، معترض اند
من فقط يک کار ميکنم
کَتَم را پشت و رو ميکنم (2)
هميشه طرف مناسبش!
از سؤاستفاده چيها نميترسم
از هوچيها نميترسم
به رأی دهنده گانم اعتماد ميکنم
و از آن ها برای پُرکردنِ جيبم استفاده ميکنم
هستند کسانی که در اپوزيسيون اند
مطالباتی دارند، معترض اند
من فقط يک کار ميکنم
کَتَم را پشت و رو ميکنم
هميشه طرفِ مناسبش!
من عضوِ همهء حزبهايم
من تبعهء همهء کشورهايم
من از مؤمنانم
من سرکردهء ملحدانم
هستند کسانی که در اپوزيسيون اند
مطالباتی دارند، معترض اند
من فقط يک کار ميکنم
کَتَم را پشت و رو ميکنم
هميشه طرفِ مناسبش!
من داد ميکشم: زنده باد انقلاب
داد ميکشم: زنده باد قانون
داد ميکشم: زنده باد تظاهرات
داد ميکشم: زنده باد همکاری با دشمن
من هرگز نی مخالفت ميکنم
نی مطالبه يی ميکنم و نی اعتراض
من فقط يک کار بلدم
که کَتَم را پشت و رو کنم
اما هميشه طرفِ مناسبش!
آن قدر کَتَم را پشت و رو کرده ام
که از هر طرفش چاک خورده است
در انقلاب آينده
شلوارم را پشت و رو ميکنم.
پينويس:
(1)- ترانهء "فُرصت طلب" به آواز ژاک دونرن، اجرا شده و فرانسه يی ميباشد.
(2)- کَتَم را پشت و رو ميکنم، در فارسی معادل رنگ عوض ميکنم ميشود.
www.jawananebedaar.nl