سید احمد شاه دولتی فاریا بی

 

 

طا لب های رنگا رنگ با خصلت های گونا گون

قسمت دوم 

 

          ا یا لا ت متحدۀ امریکا وهمنظرهای بین المللی آن نگرانی هائی را که ازبنیاد گراهای مذهبی دارند ازگروه بنیادگراهای سیاسی ندارند ، بسیاری ازمتفکران سیاسی وارد به قضا یای افغانستان ومنطقه فکرمیکنند با انکه شاخه های سیاسی ومذهبی مربوط به گروه تروریستی دوسوی خط دیورند درظاهرامردرضد یت با پلان های غربی حامیان دولت افغانستان درصحنه حضوردارند اما اولویت هردو ازتهاجم تبلیغاتی ونظامی با لای قوای نظامی داخلی وخارجی حامی دولت افغانستان همسانی ندارد زیرا اولویت گروه پولیتیکل اکستریمیست ها تنها ازدیدگاه سیا سی است وتلاش اعظمی آنها رسیدن به قدرت سیاسی واستخدام مذهب درخدمت سیاست است که مسئلۀ برتری جوئی قومی به شیوۀ فاشیستی وتعذیر وتعجیز سایراقوام توسط همین گروه پیش کشیده میشود درحالیکه اولویت بنیاد گرا های مذهبی با معتقد ساختن مردم به ارزش های دینی ومذهبی تاسیس خلافت اسلامی وقراردادن سیاست درخدمت دین است که آنها تبعیض نژادی را عامل پیشرفت ونفوذ دربین مردم نمیدانند واین گروه ( انم المؤمنون اخوت) راشعاروحدت وهمبستگی صفوف وهواداران شان قلمداد مینمایند زمزمۀ همین شعاربلا انقطاع مذهبی وانمود میسازد که چون این گروه ها(چه بنیادگرای مذهبی وچه بنیاد گرای سیاسی)عاشقان راه رسیدن به زمام داری وصدورامرونهی به مردم وتغیر ساختاررژیم به نحویکه خود میخواهند هستند ، اما به ملاحظه میرسد که با وجود اختلافات درطرح اداره وایجاد سیستم اداری ، نسبت تحت فشارقرارداشتن درشرایط خاص افغانستان اجباراً همۀ آنها با طرفداران وهوا داران شان درمقابله با آنهائی که دشمن تلقی مینمایند متحداً عمل مینمایند واین برابراست با معا د لۀ فزیکی که درنتیجۀ وارد آمدن فشاراعظمی(چه به شکل طبیعی وچه به شکل میکانیکی)مواد وماتریال نا متجانس مثل انواع سنگ ، خشت وحتی چوب وآهن پاره ها با هم فشرده شده به یک کتـلۀ مقاوم تبدیل میگرد د .

 تا کنون عده یی ازافراد دارای مفکورۀ بنیاد گرائی سیاسی ازبدنۀ ساختار تشکیلا تی حکمتیاربه بهانۀ پیدا کردن اختلافات درطرح ها متناسب به اوضاع فعلی افغانستان با حکمتیار وانشعاب ازحزب گلب الدین ویا به بهانۀ خستگی ازجنگ ودرک حقایق وامثال آن جدا گردیده به حامد کرزی رئیس جمهورپیوسته وبه عطش سیاسی خود ها دست یافته اند که عبدالجبارثابت لوی ثارنوال ،کریم خرم وزیر اطلاعات وفرهنگ ، جمعه گل همدرد سابق والی جوزجان وقاتل تعدادی ازمظاهره کننده گان درشهرشبرغان مرکزولایت جوزجان ازجملۀ آنها میباشند که ازالطاف خاص رئیس جمهورافغانستان برخورداراند وده هاتن دیگرازگروه سیاسی تشکیلات طالبان نیزتعدادی درستره محکمه ، پارلمان واورگان اجرائیه به رتبه های با لا شامل کارساخته شده است که حضوراین افراد دراورگان های دولتی درتقویت امنیت وثبات طبق آرزوی رئیس جمهورمؤثر واقع نگردیده بلکه به مراتب مضر تمام شده است چنانچه گراف امنیتی نشان میدهد اززمان راه یافتن افراد فوق الذکردرمقام های دولتی با گذشت هرماه وهرسالی امنیت بخصوص درشهر کابل روبه وخامت رفته است واینکه چرا چنین شده است درمورد آن بایست مقا مات همکاربا ریاست جمهوری بیاندیشند وانگیزۀ اصلی این معضله را دریابند .....

دوم طالبان مزدوروجنگجو: گروه جنگی تحت قوماندۀ ملاعمرکور، حکمتیار، ملاعمرپاکستا نی ، بیت الله مسعود وسایر رهبران بنیاد گرای مذهبی دوسوی خط دیورند که بنام مزدوران جنگی وتروریستان منطقۀ قبایلی نیزیاد میگردند ازاقوام مختلف کشورهای مختلف جهان تشکیل شده است که شامل عربها ازحوزۀ خلیج فارس ، حوزۀ کارابین ، ماورای قفقاز، آسیای میانه ،جنوب شرق آسیا نیز میشود اما اکثریت آنها را فقیران  وفقیر زاد ه های قسمتی ازافغانستان درمربوطات منطقۀ قبایلی دوطرف مرزبین افغانستان وپاکستان احتوا میکند ، طبق اطلاع رسانه ها تنها افراد مسلح تحت فرمان بیت الله مسعود بالغ برسی هزارنفر است اما معلوم نیست که حکمتیار ، ملاعمرکورورهبران القاعده چه تعداد نیروی جنگی را دراختیار دارند ؟ این گروه جنگی تا آنجاکه شناخته شده اند به استثنای عدۀ معدودی عقیدۀ بنیاد گرائی ندارند وبارهبران بنیاد گرای مذهب وسیاسی ، تروریستانی که بنام گروه طالبان به قتل وکشتار درافغانستان وپاکستان فرمان صادرمیکنند هم آهنگی فکری وعقید تی ندارند وآنها تنها برای بدست آوردن معیشت زنده گی خود واهل فامیل خود به اصطلاح سر به صحرا زده اند قرارمسموع هرنفرازاین جنگجویان ازمراکزاستخدام کننده گان خود ماهانه ازیکصد تا دوصد دالرامریکائی معاش میگیرند .

مراکزاستخدام کنندۀ این افراد مسلح جنگجوی ، گروه طالبان ،حکمتیار، رهبران ما فیا ی مصروف به تداوم کشت کوکنارو پروسس وفرایند آن اند که به گفتۀ معین وزارت مبارزه با مواد مخدردرحال حاضرحدود سه میلیون دهقان به کارکشت کوکناردرافغانستان مصروف اند ) که این دهقا ن های مصروف به کشت کوکنارنیز گاه گاهی به حمایت وتشویق مافیای مواد مخدروشرکایش بنام دفاع ازکشت وزراعت خود ، درمقابله با موظفین امحای کشت کوکناردست به سلاح می برند ومشکلاتی به مشکلات دولت می افزایند ، سازمان دهنده گان تحرکات نظامی فرامنطقه یی نیزکه دررأس آن اوسامه بن لادن ومعاونش داکتر الظواهری قراردارند که گفته میشود همانند دوران جهاد علیه کمونیزم شوروی تمام اوباشان وکا نگستران کشورهای خارج ازمنطقۀ افغانستان وپاکستان شامل تشکیلات القاعده بوده دراوقات ضرورت بخاطر حمایت وکمک رسانی به گروه طالبان ومافیای مواد مخدر، افراد کارآزموده وتعلیم دیده ازطرف رهبران القاعده افرازمیگردد وبه اختیارآنها قرارداده میشود اما گروه طالبان درافغانستان وپاکستان علاوه ازآنکه مردان وجوانان قبایل دوسوی خط دیورند را به صفوف خود جذب مینمایند ازشاگردان مدارس دینی قلمرو پاکستان وفقرزده های افغانستان وحتی ازشاگردان بکلوریا پاسی که کانکورزده شده ویا پس ازفراغت ازصنوف 12 لیسه ها به کارماموریت وکارفراخورحا ل شان دست نیافته اند نیزدرمقابل(100تا 200دالرامریکائی) جذب واستخدام میکنند .

بی بی سی چندی قبل درآنلین خود نوشت:درولایت زابل یک رزمندۀ تحت فرمان طالبان که 28سال داشت گفت(من بخاطر پول وامرار معاش به صف طالبان پیوستم اوگفت طالبان به من معاش ، لباس ،کفش ، موترسیکل وکلاشینکوپ دادند ،(دریک هفته دوروز) یعنی دریک ماه یکهفته برای آنها میجنگم ، سرپرست یکی ازسازمان های غیر دولتی به کیت کلارک خبر نگاربی بی سی گفته است : تنها ده فیصد افراد طالبان ازروی ایمان وعقیده میجنگند متباقی ازروی نیازما لی به طالبان پیوسته اند ، مقامات فاسد ومدیران(اداره کننده گان) نا کارآمد مردم را به سوی طالبان میرانند....

تا جائی که احساس میگردد عده یی ازشخصیت های پاکستان بخصوص پشتون های صوبۀ سرحد که مدت ها بنام (قبایل آزاد  و پشتون خوا) برای تشکیل دولت مستـقـل پشتونستان مبارزه کرده اند با تمام قدرت ودرایت ومهارت تلاش دارند که با جلب حمایت طرفداران خود درداخل افغانستان درقدم نخست همیشه ریاست جمهوری وپست های کلیدی درافغانستان به دست شخص پشتون تباردارای مفکورۀ ناسیو نالیزم پشتون باید باشد واگرغیرپشتون بحیث رئیس جمهوردرافغانستان رویکار بیاید هیچگاهی خلاف منافع پاکستان وپشتون خوا عمل نکند.

سوم طالبان نیکتائی دار: طالبان نیکتائی دارگروهی ازافراد ذومعشیتین(دوتابعیته) هستند که سال ها قبل افغانستان را ترک داده به کشورهای غربی (امریکا ، اروپا ، کا نا دا ، آسترلیا وغیره) پناهنده شده پس ازطی پروسۀ کار مهاجرت ازطرف کشورهای میز بان بحیث پنا هندۀ سیاسی وغیر سیاسی پذیرفته شده اند وبه اصطلاح به اخذ (نشنلی تاید ویا ستیزن شیپ)نیز ازکشورمیزبان خود نایل گردیده وبحیث شهروند این کشورهای پناهنده پذیرشناخته شده اند وبعد ازبنیاد حکومت به رهبری حامد کرزی درما ه های اخیر سال 2001میلادی بنام خدمت به مردم کشور، مطابق به پلان های عام المنفعۀ حامیان بین المللی دولت افغانستان با پوزیشن غربی ولباس اروپائی وامریکائی ازهوا وزمین وارد کابل وشهرهای دیگرشده اند که درآغازازآنها بنام تیکنو کرات ها نام برده میشد ومردم افغانستان بخصوص روشنفکران توقع داشتند این تیکنوکرات ها که هرکدام دررشتۀ بخصوصی دارای اسناد تحصیلی بودند با اندیشۀ مدرن ومدرنیته درساخت وسازسیستم اداری دولت مطابق به مقتضیات زمان حاضر وهم آهنگ با کشورهای پیشرفته جهان طرح هائی را به پیش خواهند کشید ومهارت به خرج خواهند داد و درکمترین زمان لازم با استفاده ازامکانات مالی ونظامی جامعۀ بین المللی درتامین امنیت ،صلح وثبات ،بازسازی وعمرانات افغانستان کارهای موثر انجام داده دست فقر ومسکنت را با ایجاد منابع کاروتولید ازگریبان مردم افغانستان دورخواهند ساخت وسطح زنده گی ورفاه اجتماعی مردم را درکشوربا لا خواهند برد ....

اما این تیکنوکرات ها با تمام تحصیلات ودانشی که داشتند با همان پوزیشن غربی(ملبس به دریشی ونیکتائی) به آنچه افغانستان رابه سوی وحدت اقوام ومدرنیته سوق میداد آگا هانه وخائینانه به آن پشت کردند وبه هما ن طرح های فاشیستی رژیم طالبان درامور اداره وسیستم دولتی متمرکز(همه قدرت به دست نفراول مملکت) چسپید ند ودر قدمه های بعدی عده یی ازاین ها وهواداران دارای ریشه های اتنیکی آنها مستقیماً درخدمت طالبان قرارگرفتند واین تروریستان بین المللی را قهرمان پشتون ها معرفی کردند که به واکنش های جدی روشنفکران واقعی پشتون وغرپشتون مواجه گردید .

دردوکتورین سیاسی فلسفی مطالبی وجود دارد که گفته میشود: درمورد شناخت انسان ها ، قیافه ، قد وقامت ، سیاه وسفید بودن ، نژاد وزبان شرط نیست بلکه طرح اودرمورد جهان وجامعه محک تشخیص شخصیت وافکاروی محسوب میگردد،

 بادرنظر داشت این دوکتورین ، دانشماندان ، عالمان وروشنفکران افغانستان درداخل وخارج تحصیل کرده های پشتون وغیر پشتون را که با طرح فاشیستی وسیطره طلبی قومی طالبان که ریشه درافکارسنتی قبیله پرستی دارد همسوئی وهمفکری نشان داده وآن را بحیث میراث اسلاف شان تعقیب مینما یند بنام (طالبان نیکتائی دار)مسمی ساختند واین جمله بیانگراین مطلب است که طالبان ریش دارند وغیرازامورمذهبی به سایررشته های علوم تحصیلات عالی ندارند این گروه ، ازبین مجموع اقوام افغانستان پشتون تبارها را مستحق هژمونی جامعه وسزاوارحاکمیت دایمی درافغانستان می پندارند که این طرزفکرمربوط به دوران امارت ، شاهی مطلقه ، سیستم ملک الطویفی عشیره یی وقبیله سالاری است که با سیستم    

انتخا باتی ریاست جمهوری ، پارلمان وقوۀ قضائیه واجرائیه منافات دارد که بحیث رژیم مشروطه بخاطرهموار کردن راه دموکراسی برای جامعه وزمینه سازی برای متساوی الحقوق بودن تمام ساکنین کشورازهرنژاد وزبان که باشند بشمارمیرود اما طالبان نیکتائی دارریش ندارند وبه رشته های غیرمذهبی تحصیلات عالی دارند ، بجای آنکه طبق رهنمود های رشته های علوم تحصیلی شان برای امکان آفرینی جهت بهم نزدیک شدن اقوام وهموارکردن راه مدرنیته وتعمیم دموکراسی گام بر دارند به لجن تفکرات عقب ماندۀ گروه طالبان سقوط کرده نه تنها برای خروج ازاین ورطه تلاش نمیکنند بلکه آگا ها نه درجهت ما ندن درهمین لجن عزم شان را راسخترمیسازند وحمایت مستقیم وغیرمستقیم این طالبان نیکتائی دارازطالبان ریشدار، دارای مفکورۀ عصرحجر پر رنگترمیگردد که هم طرازی طالبان نیکتائی داربا طالبان ضد ترقی وتمدن اصطلاح پشت وروی یک سکه بودن را دراذهان تداعی مینماید ، به عبارت دیگرازلحاظ وجود هم آهنگی فکری (طالبان نیکتائی داروطالبان ریشدارهردو پشت وروی یک سکه اند) دانشمندان علوم سیاسی گفته اند (برای قرار گرفتن دررهبری جامعه باید ازتوده ها یک قدم پیش بود) وقتی این مطلب تفسیر شود این نتیجه بدست می آید که اگرعلا قمندان هژمونی جامعه ازتوده هاچندین قدم پیشی بگیرد توده ها آنرا بیگانه احساس میکنند واگردربین توده ها خلط باشند مردم آنهارا برابرخود می انگارند ونقش هژمونی به آن قایل نمیشوند......

به ملاحظۀ این مطلب به خوبی میتوان درک نمود که طالبان نیکتا ئی دارنسبت نداشتن طرحی برای متحد ساختن اقوام ساکن درافغانستان ونسبت نداشتن طرحی برای متساوی الحقوق بودن تمام اقوام وزبان که لازمۀ دموکراسی است با وجود برخورداربودن ازحمایت رئیس جمهور، هم طرازبا ا فکارعشیره یی وقبیله سا لاری طالبان نمیتوانند هژمونی جامعه وروند نوین را بدست بگیرند بلکه آنها درحا لت تبدیل شدن به جزء طالبان وطالب اندیشان واضمحلال کامل درآتش افتراق آفرینی وتفکرات فاشیستی وسیطرۀ قومی مانند طالبان آگا ها نه بسوی گمراهی درحرکت اند که روشنترشدن این وضع انهارا به بن بست مواجه خواهد ساخت یعنی دوستان خارجی آنها که به امید استحصال وظیفه ایشان درجهت بنیاد دموکراسی وتعمیم آن به افغانستان آورده اند نسبت همگامی شان با طالبان به این چهره ها بی اعتماد خواهند گردید ودرانتخابات آینده نیزمعلوم نیست که چه کسی رئیس جمهورمیشود واین هم معلوم نیست ، طالبان نیکتائی داررا که ازلحاظ اندیشه ونشنل بیلد ینگ با ملاعمرکوروهمفکران او که دررهبری طالبان تروریست قراردارند تفاوتی ندارند حمایت خواهد نمود یا خیر؟

چهارم طالبان نا کارآمد : تعدادی ازرهبران قبلی رژیم طالبان مانند وکیل احمد متوکل ، ملاضعیف سفیرطالبان دراسلام آباد وامثال آن درجملۀ طالبان نا کارآمد حساب میشوند زیرا آنها که پس از سپری کردن یک سلسله پرسش ها وپاسخ ها درزندان داخلی وگوانتا نا مو آزاد شده اند دوباره طرف اعتماد رهبران برحال طالبان وسازمان دهنده گان جنگ علیه نیروهای داخلی

وخارجی قرار نگرفته اند واحتمالاً آنان مظنون واقع شده اند که مبا دا ازجانب دولت افغانستان وحامیا آن علیه گروه طالبان استخدام نشده باشند ، محلا ت اختـفا وسایرخصوصیات سری طالبان را مخفیانه به دشمنا ن طالبان منتقل نسازند ، ملاضعیف ومتوکل نیز بخاطردست یافتن به موقعیت بهتر، درجریان مصاحبه های شان با رسا نه ها ازسبب آنکه شاید نمیتوانسته اند بصورت یکجانبه سخن بگویند ویا شاید برای نشان دادن درایت ولیاقت خود دربرابر پرسش های کنجکاوانه خبر نگاران دوجانبه وچند جانبه سخن گفته اند که اینگونه مصاحبه ها ایشان را درموقعیت بدترازگذشته قرارداده دولت افغانستان وحامیان اورانیزنسبت به آنها مظنون واعتما د شا ن را نسبت به آنها کاهش داده ااست ازاین سبب این تیپ افراد بنام طالب های نا کارآمد نام گرفته اند اگرچه گفته میشود رئیس جمهورافغانستان ازلحاظ (پشتونوالی ) به اتکای ضرب المثل وطنی ( داشته آید بکارگرچه باشد زهرمار) آنهارابه اصطلاح به روزمباد ا نگهداشته و تحت الحمایۀ خود قرار داده است اما اگرآنها به موضع گیری چند جا نبۀ فعلی شان تجدید نظرنموده با جهت گیری ثابت تبارزنما یند لااقل اعتماد یکی ازطرفین را بدست آورده ازبرزخ فعلی نجات خواهند یافت زیرا درمسئلۀ عاشقی وسیاست با یست ثابت قدم بود یعنی یا جانب این را گرفت ویا جانب آن را، که رعنا وزیبا بودن (دوروی بودن ) دران گنجایش ندارد.

بسیاری ازگروه طالبان دراین چهارکتگوری وهواداران آنها درتمام بخش ها شعار(لراوبرپشتا نه یودی) یعنی پشتون های دوطرف خط دیورند یکی اند را تکرار مینما یند که شعارناسیونالیستی دوران حاکمیت داود خان درزمان شاهی بود که طبق همین شعار(داپشتونستان زمونژ...) هرروزازطریق رادیو کابل تکرارمیگردید که امروز نیزبا علاوه نمودن مرچ ومسالۀ حقوق بشرتکرار میگردد وحتی وزارت خارجۀ افغانستان شاید با پیروی ازایما واشارۀ چشم وابروی رئیس جمهورافغانستان میگوید اگردرمرز بین افغانستان وپاکستان حصار کشیده شود ساکنین دوطرف این مرزازهم جدا میشوند واین قابل قبول نیست وازاین قبیل سخنان غیرسیاسی .....

درحالیکه طبق مقررات بین المللی زمانی که مرزها ی تعین شده ازطرف جامعۀ جهانی برسمیت شناخته میشود جداشدن ساکنین دوطرف مرزنادیده گرفته میشود که خط دیورند نیزازطرف امیرعبد الرحمن خان ، امیرحبیب الله خان ، امیرامان الله خان برسمیت شناخته شده وجامعۀ جهانی نیزآنرا برسمیت میشنا سند وهیچگونه اسنادی که نشان بدهد ملل متحد درمورد جنجال های خط دیورند بین افغانستان وپاکستان که درزماه ظاهرشاه وصدارت داودخان تاسرحد احضارات محا ربوی پیش رفت واکنش نشان داده باشد وجود ندارد واین هم روشن است وقتی خط مرزی بین کشورها کشیده میشود منطقۀ مسکونی با ساکنیش منقسم میگردد بهترین مثال آن( مرزبندی ها بین کوریای شمال وجنوبی دردهۀ1950میلادی ، مرزبندی بین اسرائیل وفلسطین در1948میلادی بعد ازبه وجود آمدن دولت مستقل اسرائیل به حمایت ملل متحد وشورای امنیت ،

مرزبندی بین افغانستان وتا جیکستان درزمان تزارکه قسمتی ازبدخشان متعلق به افغانستان وقسمت دیگرمتعلق به تاجیکستان شد همچنان مرزبندی بین افغانستان وایران که سیستان وبلوچستان منقسم گردید وده ها مثال دیگر......

  تلاش ها ی فریبندۀ امتیازطلبان وعمق اندیشی امتیازدهنده گان : هواداران طالبان بنیا دگرای سیاسی شامل دردولت افغانستا ن وطالبا نیکتا ئی داربا تمام نیرنگها تلاش دارند تا مقا مات امریکا ومتحدین آن راقانع سازند که با گروه طالبان کناربیا ید وبرای قبولاندن همین طرح مد ت ها است که با استخدام بعضی ازمبلغان سیاسی ومذهبی با محورقراردادن(جنگ راه حل نیست ، افغانستان راه حل نظامی ندارد...وامثال آن)ازطریق مطبوعات ورسا نه ها با تکرار ومکررات یک سلسله مطالب ارایه میگرد د که هنوزمورد قبول امرکا وهمکاران بین المللی اش قرارنگرفته است زیرا طالبان ، حکمتیارو القاعده وچند سازمان همکاربا آنها درلیست تروریستان بین المللی درج شده اند ، قوانین ومقرراتی که بعد ازفاجعۀ11سپتامبر2001درمبارزه علیه تروریزم وتروریستان درامریکا وکشورهای شامل دراتحادیۀ اروپا وضع گردید اجازه نمیدهد کشورهای درگیر با تروریستان راه سازش وکامپرومایزرا درپیش بگیرند چنانچه تا حال چندین نفرگروگان شده ها ازکشورهای جهان که برآورده شدن خواست گروگان گیرهای وابسته به طالبان والقاعده درافغانستان ومنطقه مغایربا مقررات مبارزه بر ضد تروریزم تلقی گردید جان باختند وازطرف دیگرکنارآمدن با طالبان افغانستان که طبعاً باامتیازدهی همراه خواهد بود علاوه براینکه مغایربا مقررات ضد تروریزم میباشد حمله به رژیم طالبان وسرنگون ساختن آن را دراواخرسال 2001میلادی نیزغیرمشروع وانمود میسازد که چنین کاری مطابق به احکام منشورملل متحد پیامد خوب برای سازش کننده گان وامتیاز دهنده گان به طالبان ندارد .

 امریکا ومتحد ین اروپائی آن دربارۀ این موضوع نیز می اندیشند که امتیازدادن به طالبان افغانستان ولو به استثنای خروج ازافغانستان نیزباشد ، تروریستان عراق را نیزآمادۀ امتیاز طلبی خواهد ساخت که شرط مهم آن خروج نیروهای امریکا ازعراق خواهد بود وهمچنان طالبان پاکستانی نیزامتیازهای مالی ، نظامی وسیاسی را ازامریکا مطالبه خواهند نمود که برآورده شدن آن منافع امریکا را درمنطقه به خطرمواجه خواهد ساخت وبرآورده نشدن خواست تروریستان درعراق ، پاکستان وسایر نقاط جهان ، برخورد دوگانه با تروریزم منطقه وجهان تلقی خواهد گردید که به هیچصورت به نفع امریکا وجامعۀ جهانی وافغانستان نخواهد بود ازطرف دیگرامریکا ومتحدین اروپا ئی آن قصد ندارند با کنارگذاشتن اکثریت قاطع نفوس افغانستان که شامل اقوام وتبارغیرپشتون میگردد تنها به پشتون ها ی وامانده دراقلیت که صرفا ً برای غصب کامل قدرت سیاسی وتحت فرمان گرفتن سایر اقوام با مفکورۀ فاشیستی وسیطره طلبی تلاش دارند تکیه نمایند زیرا آنها توسط افراد موظف خود چهره های حقیقی این فریب کاران را که با هواداری ازطالبان تروریست خودرا هرچه وانمود کرده باشند شناخته اند واکنون باورهای روزاول آشنا ئی با آنها را به ایشان ندارند واین یک واقع بینی سیاسی است درافغانستان غرق دربحران فسادمالی ، فضای مسلط جنگ وبی اعتمادی ، نبود کفایت لازم مقا مات رهبری درتامین همبستگی اقوام ساکن دران....

امریکائی ها ومتحدی اروپائی آن که میخواهنددرافغانستان با بنیا د ساختاردمو کراسی ، عدالت اجتماعی ،وتساوی حقوق تمام ملیت ها واقوام ساکن درافغانستان راتا مین نمایند هنوزشعار(لراوبرپشتون یودی) را نپذیرفته اند آنها پشتون های جنوب خط دیورند را متعلق به پاکستان میدانند وتنها پشتون های مقیم درخا ک افغانستان را درجملۀ اتباع افغانستان به حساب می آورند به نظرغربی ها شعار(لراوبرپشتون....) که درحقیقت صوبۀ سرحد ازافغانستان است گفتن معنی دارد شعار ماجرا جویا نه وخصومت آفرین می انگارند وشاید فکرمیکنند پشتون های ساکن درقلمروپاکستان رابا پشتون های ساکن درافغانستان یکی دانستنبه هیچ اصول وپرنسیپ دموکراسیسازگاری ندارد وتلاش بیشتربرای ایجاد همبستگی کامل پشتون های پاکستان با پشتون های افغانستان ، انگیزه های بد بینی وعدم اعتما د پا کستان را به دولت افغانستان وحامیان بین المللی آن دامن خواهد زدکه دراین صورت آشوب درمنطقه شعله ورخواهد گردید وازکنترول خارج خواهد شد ، ازهمین سبب با این موضوع محتاطانه برخورد مینمایند(نامه تمام والسلام)

 

*************************

پس ازظهورگروه اوباش طا لبا ن دارای خصایل سیطره طلبی قومی ونژاد گرائی درماه اکتوبر1994میلادی نخستین تجمع نظامی آنها درسپین بولدک قندهارکه بملاحظۀ بسیاری ازنوشته ها ، توسط فعالین شبکۀ استخبارات پاکستان سازمان دا د ه شده بود تا الحا ل درمورد شناخت چهرۀ اصلی وخصلت رزم وپیکارآنها نظریات گونا گون عامیانه وعا لما نه ابرازگردیده است ، درآغازین مرحلۀ فعا ل شدن طالبان ، طرفداران ، هواداران وهم خصلت های آنها ، طالبان را فرشتۀ نجات ملت وانمود میکرد ند که ازنظرایشان ملت طبق تیوری های مروج درقرن 18میلادی که قوم حاکم ودارای حق میراث خوری ومیراث داری ازحا کمیت بود که درآخرین تحلیل فرشتۀ نجات ملت ، مفهوم خاص نجات ملت پشتون ازتحت فرمان برهان الدین ربانی رئیس جمهورتا جیک تباررا داشت زیرا درافغانستان هنوزهم طبق همین تیوری منسوخ شدۀ قرن18 قوم حاکم را ملت مینامند درحالیکه نظر به تیوری علوم سیاسی وفلسفی درعصرحاضرملت بودن به قوم وقبیله ، حاکم بودن یا محکوم بودن ، اکثریت ویا اقلیت بودن اقوان ونژا دهای ساکن دریک کشورارتباط ندارد بلکه عناصرضروری برای ملت بودن وملت شدن دریک کشور، بمیان آمدن مناسبات گونا گون ناشی ازوجود مشترکات نهاد های علمی مشترک ، فرهنگ وکلتورمشترک ،اقتصاد ومنابع تولید مشترک ، داشتن بیرق واحد بحیث سمبول استقلال مملکت ، ارگان های انتخابی سه گانۀ دولتی وسهیم بودن نخبه گان تمام اقوام ساکن درکشوردرقدرت سیاسی اورگان های مذکورومتساوی الحقوق بودن تمام ساکنین کشورمربوط هرقوم ونژادی (مخالف یا موافق شخص اول ممکت) درتمام عرصه ها دریک محدودۀ جغرافیائی که ازطرف جامعۀ جهانی برسمیت شناخته شده باشد وتاثیرگذاری ارادۀ آزاد مستقیم وغیرمستقیم ساکنین کشور درتعین سرنوشت شان میباشد آنهائی که پس ازطی مراحل قانونی بحیث زمامد امورکشوربه قدرت میرسند اصولاً نمیتوانند مانند قرون گذشته آنچه دل شان خواست عمل بکنند بلکه با ارایۀ خط مشی مناسب که دربرگیرندۀ منافع عامه وکشورباشد به میدان می آیند ودرطول مدت زمام داری شان مکلف اند طبق این مشی خود عمل نمایند واگربا سوء استفاده ازقدرت خود بین ساکنین کشورتبعیض قایل گردیده به یک قوم وبه یک سمت وولایت بخصوص بیشترتوجه نموده به اقوام وسمت های دیگر و ولایات دیگرعطف توجه نکند ازطرف مردم ناراض وفراموش شده ، بنام خاین ملی ، سکتاریست ، نژاد پرست وقوم گرا یاد میشود که ممکن است چنین الفاظ درتاریخ نیزحین تشریح عملکرد های رهبرمملکت تذکارداده شود  .

درقرن 18که قدرت های حاکم(امپراتورها) ازهرقومی که باشند با متوصل شدن به استعمارفرهنگی تمام توجه خودرابه انکشاف زبان قوم حاکم وامپراتوری خود معطوف داشته وسایرزبان هارا بنام زبان محلی ، غیرکارآمد ، زبان اقلیت ها وامثال آن مجا ل رشد نمیدادند وآنرا منکوب مینمودند وازاین سبب درمورد تعریف ملت مطابق تیوری قرن 18داشتن زبان واحد مشترک عنصراساسی ملت سازی محسوب میگردید درحالیکه درعصرحاضرنخبه گان کشورهای پیشرفتۀ جهانی با پذیرش فرهنگ مختلف ملت خود ، تنوع فرهنگی را جزء قوانین ملی ومملکتی خود ساخته ادارۀ مربوط ملل متحد روزی را بنام آموزش به زبان مادری  درسراسرجهان رسمیت بخشیده است وطبق همین تنوع فرهنگی وزبانی درتعدادی ازکشورهای جهان دوزبا ن ، سه زبان وبالاتر ازان رسمیت دارد (دربلژیک زبان هولندی وفرانسوی ، درکانادا زبان انگلیسی وفرانسوی همچنان درسویس سه زبان ودرهند نیزچند زبان رسمیت دارد ) گفته میشود بومی های امریکا ی شمالی25% نفوس سه صد میلیونی آن را تشکیل میدهند وبومی های کا نا دا ئی فقط دوفیصد نفوس بیشتراز32میلیونی آن را احتوا مینماید .

درافغانستان هنوزدولتمردان ، حکومت سیستم قوم وقبیله سالاری را نسبت به هرسیستم دیگرترجیح میندهند وهنوزحتی حدود پنجصد هزارمامور وکارمند مو جودۀ دولت افغانستان ازرئیس جمهورگرفته تا پائین ترین پرسونل دولت با لباس محلی وقومی خود درادارات دولتی حضورمی یابند که به ملاحضۀ قیافۀ ظاهری هریک ازآنها میتوان درک نمود که ازکدام ولایت وکدام منطه است ، همین امرازلحاظ روانی به مسئلۀ وحدت اقوام ، هم آهنگی فکری ویکی بودن آنها تاثیرات منفی میگذارد

امید است مقامات افغانستان به این موضوع متوجه گردیده به ترویج لباس ویونیفورم مامورین وکارمندان مانند زمان امان الله خان که(از1919میلادی) به بعد ترویج گردیده تا زمان تسلط طالبان در1996 درکابل در1998درمزارشریف رواج داشت توجه فرمایند واین تا ثیرات منفی روانی درمورد وحدت وهمبستگی اقوام را خنثی بکنند .

درواقع  بدترین ضربه را به همبستگی اقوام افغانستان طالبان ونژاد پرستان وابسته به آنها واردآورد ند وپس ازرویکارآمدن حکومت جدید نیزبجای آن که مشی ملی افغانستان شمول درپیش گرفته شده اقوام بهم نزدیک ساخته شوند بصورت سنتی مشی افتراق آفرین قبیله سا لاری تعقیب گردیده فاصله بین اقوام عمیق ترساخته شد که منشأ تمام نا امنی ها وخصو مت های قومی تعقیب همین سیاست نا درست سیطره طلبی قومی وبرترشمردن یک قوم برقوم دیگراست که حتی رئیس جمهورکرزی درکنفرانس خبری درمورد دفاع ازپشتون های قلمروپاکستان سخن گفت که نمونه غلظت احسا سات دفاع ازلروبر پشتون بشمارمیرود که بحیث شعارهمیشگی پشتون های ناسیونا لیست اززمان امیرعبدالرحمن خان تا امروزتکرارمیگردد .

برای شناخت بهترطالبان وهواداران آنها که ازطرف افراد ضد امریکائی واروپائی وضد غربی ها رهبری میگردد این گروه را میتوان به سه کتگوری ذیل تقسیم نمود:

اول طالبان بنیاد گرا دارای دوبخش عمده است  :( جزءA  بنیاد گرای مذهبی ، جزء B بنیاد گرای سیاسی)

جزء A بنیاد گرائی مذهبی : درگروه بنیاد گرای مذهبی ، ملا عمرکوررهبرطالبان افغانستان ، ملاعمرپاکستانی وبیت الله مسحود ( مسعود ) قبایلی درنوارجنوب خط دیورند ، بنیاد گرایان مذهبی قلمروپاکستان وجنوب شرق آسیا ، شرق میانه ، آسیای مرکزی وماورای قفقازبشمول چیچینی ها شامل اند که درزمان مقابله با لشکرشوروی درافغانستان ازطرف مخالفان کمونیزم سازمان داده شده وبعد ازخروج شوروی ازافغانستان نیزهمچنان به مبارزات اسلام گرایا نه درپا کستان واطراف آن بصورت سازمان یافته باقی ما ندند بحیث نیروی پرتوان طالبان درافغانستان با مخالفان طالبان مصروف جنگ وکشتاربودند وپس ازرانده شدن طا لبان ازقدرت درافغانستان درماه دسامبر2001میلادی توسط امریکا با همکاری نیروهای ائتلافی شمال کشورکه نزد خارجی ها بنام (نورد ایلیانسی ) معروف بود روحیۀ ضد امریکائی درنهاد این بنیاد گرایان مذهبی توسط رهبران این گروه ها که ازعملکرد امریکا ومتحدینش درکنارزدن طالبان ناراض شده بود ند تقویه گردیده این باربجای کمونیزم ، امریکا و متحدی غربی آنرا هدف قرارداده اند که حملات انتحاری ، به آتش کشیدن مکاتب ، قتل معلمین ومولوی های طرفداردولت ، گروگان گیری ها وقتل خبرنگاران وژورنا لیستان توسط گماشته های همین گروه بنیاد گرای مذهبی ویا افراد هوادارآنها اند که محتملاً اوسامه بن لادن ، الظواهری وبعضی ازرهبران بلند پایه وبا نفوذ سازمانهای مذهبی درپاکستان ، اندونیزیا ، مالیزیا وامثال آن استخوان بندی این تشکلات مذهبی ضد غربی را احتوا مینماید که هدف آنها تعمیم حاکمیت اسلام درجهان همانند صدراسلام وما بعد آن است که بعنوان خلافت اسلام مسمی بود که آخرین بقایای این گونه سیستم دولتی مذبی امپراتوری عثمانی درتورکیه بود که درجنگ اول جهانی بزانو درآمد بجای آن مصطفی کما ل آته تورک رژیم سیاسی سیکولاررا درتورکیه بنیاد نهاد که طبق قا نون اساسی تورکیه نهاد های مذهبی حق مداخله درامورسیاسی را ازدست دادند.

درجهان امروزی که تمام کشورها ی اسلامی وغیر اسلامی باهم دیگرروابط گوناگون درعرصۀ بین المللی دارند تحقق شعار خلافت اسلامی کارعملی به نظر نمی رسد واینگونه شعارها درحیطۀ لفاظی های فریبنده وتلقین د هندۀ عطش عاشقانۀ استقرار حاکمیت دینی درجهان باقی خواهد ماند .

کشورها وشخصیت هائیکه مخالف گسترش ایدۀ افراطی مذهبی هستند تلاش دارند که آنهارا هرچه بیشترمنزوی نموده در عرصۀ جهانی به حاشیه برانند وبه این کارتا حدی موفق نیزهستند .

درافغانستان هرگروه سیاسی ویا غیرسیاسی که ازطرح های افراد شامل درکتگوری( جزء A بنیاد گرای مذهبی) پیروی میکنند ویا با شاملین این کتگوری میخواهند کناربیایند درنزد مخالفین این گروه طرف سوء ظن قرارمیگیرند بالای آنها بی اعتمادی بیشترمیگرد د ایالات متحدۀ امریکا ومتحدین اروپائی آن که مخالف سرسخت این افراطیون مذهبی هستند مستقیماً با کنارآمدن حکومت پاکستان با بیت الله مسعود (محسود)که گفته میشود 35000نیروی مسلح دراختیاردارد خشم آنهارا برانگیخته واز امضای پیمان صلح بین آنها انتقاد نموده اند ، درگزارش مقامات امریکائی که در17 / 4 /2008میلادی درسایت صدای امرکا منتتشر شده آمده است (با وجود میلیارد ها دالرکمک ایالات متحدۀ امریکا برای جنگ علیه تندروان درپاکستان دهشت افگنان هنوزدرامتداد افغانستان وپاکستان فعالیت میکنند ، دفترحسا ب دهی امریکا درگزارش خود گفته است واشینگتن به پاکستان بیش ازده ونیم میلیارد دالرکمک نظامی واقتصادی نموده است) ورئیس جمهورافغانستان نیزازآوانیکه آماده گی نشان داد با ملاعمرکوروحکمتیاردربارۀ اعادۀ صلح به افغانستان مذاکره نماید اعتبارقبلی خودرا ازدست داد وبسوی آن با بی اعتمادی نگریسته میشود چنانچه در13جون2008میلادی یا پ دی هوپ شیفرقوماندان عمومی نا توگفت دولت افغانستان بایست برای مبارزه با فساد ما لی تلاش بیشترنماید که نبود فساد محوراصلی پیروزی افغانستان درمقابل طالبان است ) درگذشته ها مقامات ناتو درهمچو موضوعات تماس نمیگرفتند ، سرمنشی ملل متحد نیزبا نارضا ئیتی ازمقامات افغانستان گفت (فساد اداری ازمشکلات اصلی افغانستان است) وقتی به تاریخ15جون2008میلادی حامد کرزی رئیس جمهورافغانستان با لحن تهدید آمیزگفت:

(اگرحملات طالبان پاکستانی وحامیان آنها به افغانستان قطع نگردد بیت الله محسود (مسعود ) وملا عمرپاکستانی را درخانه های شان هدف قرار خواهد داد ) بلا فاصله صدراعظم پاکستان گفت (پاکستان به هیچ کشوراجازه نخواهد داد درامورداخلی آن دخا لت نماید) کاندولیزا رایس وزیرخارجۀ امریکا طی مصاحبه با شبکۀ جهانی(CNN)در22جون2008گفت اظهارات رئیس جمهورافغانستان مبنی برهدف قراردادن طالبان درخاک پاکستان معقول نبوده است.....)

این اظهارات خلاف انتظاررئیس جمهورافغانستان ازطرف مقامات بلند پایۀ غربی وحامیا نش دلیل کاهش اعتماد آنها به حامد کرزی نسبت به تقرب جوئی او به ملا عمرکوروحکمتیاربا براه انداختن پلان مذاکره برای امتیازدادن به آنان ونشان دادن تلویحی تمایل به جذب آنها به دولت افغانستان محسوب میگردد وزیگنا لی است هوشداردهنده برای فاشیست خویان علاقمندان به ملا عمرکوردردوسوی خط مرزی دیورند .

  جزء B بنیاد گرائی سیاسی : بنیاد گرائی سیاسی که بعضاً بصورت(پولیتیکل اکستریمیست) نیزکاربرد دارد بخش مهم وعمدۀ تشکیلا ت وهواداران گروه طالبان را احتوا مینما ید ، مشمولین این بخش گروه طالبان درافغانستان وپاکستان دربین مردم واورگان های دولتی میباشد که درتقویه جایگاه طالبان ومهم جلوه دادن طرح های سیاسی آنها درمورد دست یابی به حصارقدرت سیاسی دراورگان های دولتی وکنارراندن غیر پشتون ها ازقدرت درافغانستان وصوبۀ سرحد پاکستان حضور دارند وفعال اند ، این گروه مربوط به پولیتیکل اکستریمیست شامل تشکیلات طالبان قرار اظهارات شاهدان عینی رابطه های گوناگونی با اشخاص دارای مفکورۀ سیطره طلبی قومی(خصلت فاشیستی) درافغانستان وپاکستان دارد که وجود این رابطۀ سیاسی حتی با بعضی ازمقا مات سازمانها سیاسی وغیرسیاسی درکابل وسایرولایات بزرگ افغانستان وپاکستان قابل احساس است وبرخی ازمنابع نشراتی بیرون مرزی دارای خصلت همسوئی با بخش بنیاد گرای سیاسی طالبان نیزگاه گاهی مستیقیماً ازطالبان دفاع مینمایند وآنهارا نسبت دهشت افگنی ها وحملات علیه نظا میان داخلی وخارجی درافغانستان تا سطح قهرمان ملی توصیف وعملکرد های آنهارا به رخ دیگران میکشند وبه نفع آنها تبلیغات مورال دهنده مینمایند ورئیس جمهور کرزی که آرزوکرد (کاش طالبان سربازان من می بودند) زیرتاثیرهمینگونه تبلیغات قلم بدستان فاشیست خو که تحصیل کرده نیزهستند شاید ابرازشده باشد ، به نظر من رئیس جمهورازهرکس طرح وسخنش را بشنود همۀ آن شنیده هارا درلابراتورمغزخود انالیز نماید آنچه به نفع کافۀ مردم وکشورش باشد ازان استفاده بکند درغیرآن براه خطا قدم خواهد گذاشت وازخط مشی ملی منحرف ودورخواهد گردید که به هیچصورت به نفعش نخواهد بود.

احمد رشید درکتاب خود درمورد عملکرد طالبان یک ربع مجموع تشکیلات استخبارات پا کستان را متعلق به قوم پشتون وانمود کرده ودرمورد همکاری آنها با رژیم طالبان قبل ازبه قدرت رسیدن وزمان تسلط آنها به کابل وقسمت هائی ازافغانستان سخن گفته است ودرمورد اینکه درسا ل های ادامۀ جنگ با شوروی درافغانستان به قول دگروال یوسف معاون استخبارات پاکستان ومسئول بخش افغانی درادارۀ (isi) بیشترین سلاح ومهمات به حکمتیارداده میشده است نه بخاطرتخریبات بیشترآن درقلمرو افغانستان ونه بخاطرعضوفعال استخبارات پاکستان بودن او، بلکه بگمان غالب بخاطر پشتون بودن وصاحب اندیشۀ فاشیستی بودنش این امتیازاستفاده ازبیشترین جنگ افزارازطرف همین پشتون تبارهای شامل استخبارات پاکستان که ازخصلت های حکمتیارآگاه بودند با دلیل تراشی های گوناگون با قانع ساختن بلند پایه ترین مقامات (isi) به حکمتیارداده شده بوده است  ، زمانی که مجاهدین درکابل به قدرت رسیدند حکمتیاردرمنطقۀ چهارآسیا ب درجنوب کابل مقر نظامی مستحکمی برپا نموده برای مزاحمت به حکومت برهان الدین ربانی که تا جیک تباربود هزاران را کت هائی که بنام( سکر20 -- سکر40 -- سکر60 ) یاد میگردید شهرکابل وحومۀ آنرا زیر آتش قرارداده بود تا ثابت بسازد که تازمان به قدرت رسیدن یک پشتون تبارکه طرف پسند حکمتیارقرار داشته باشد آرام نخواهد نشست ، طبق نوشته های واقعه نگاران افغانستان درنتیجۀ همین راکت باری های حکمتیارحدود شصت هزارنفردرکابل به خاک وخون کشیده شده ، جادۀ میوند ، دوکانها وخانه های کوتۀ سنگی وبسیاری ازقسمت های شهرکابل که درجنگ های میان گروهی مجاهدین درسال1992میلادی آسیب ندیده بود درنتیجۀ راکت باری حکمتیارتخریب گردیده است ، ازهمین سبب بعضی ازجوانا ن افغانستان نام گلب الدین حکمتیاررا برای تبارزخشم ونفرت شان(گلب الدین راکتبار)گذاشته اند .

هم خصلت بودن حکمتیاروطالبان ویکی بودن ادارۀ رهبری آنها وقتی حدس وگمان هارا موثق ساخت که زمانی طالبان به چهارآسیاب مقرگلب الدین آمدند او درحالیکه خودرا مخالف طالبان وانمود مینمود بیدون مقاومت مقر خودرا با تمام جنگ افزارهایش به اختیارطا لبان گذاشت وخودش اول بسوی شرق کابل درمربوطات جلال آباد رفت وبعد به جا هائی رفت که ازطرف دستور دهنده گانش وادارگردید ه بود .

زمانی که درآستانۀ حمله به طالبان دراوایل اوکتوبر2001میلادی خبر نگاربی بی سی نظروموقف حکمتیارا درمقابل حمله به طالبان پرسید حکمتیاربا شماتت گفت ( من به دفاع ازحاکمیت وتمامیت ارضی افغانستان با طالبان یکجا علیه اشغالگران مبارزه خواهم کرد) همین سخنان او ایران را تحت فشارگذاشت تا حکمتیار را ازمشهد خارج نماید که ازهمان زمان تا حال او با ملاعمرکوروسایروابسته های آن درنوارمرزی افغانستان وپا کستان بسرمی برد وپلان مشترک با طالبان درجنگ علیه نظامیان داخلی وخارجی افغانستان دارد با آنکه گاه گاهی به خبر نگاران میگوید من با طالبان نیستم ......

رئیس جمهورافغانستان که عده یی ازکادرهای برجستۀ گروه بنیادگرای سیاسی طالبان وحکمتیاررا تحت نام مصالحه با افراد مسلح مخالف ، دراورگان های دولتی درپست های کلیدی جذب کرده است تا آنهارا تحت تاثیربیگیرد وتوسط آنها با لای سایر شاخه های این گروه برای اعادۀ صلح وثبا ت درکشوراثرگذاری نماید اما برعکس این جذب شده ها درهمکاری با شیفتگان بخش پولیتیکل اکستریمیست طالبان وحکمتیاردرداخل دولت بررئیس جمهورکرزی تاثیر گذاشته اند چنانچه رئیس جمهورافغانستان درمورد دفاع علنی ازلراوبرپشتون که شامل پشتون های شما ل وجنوب خط دیورند میگردد چندبارسخن گفت که کادرهای سیاسی ودولتی همسو با افراطیون سیاسی طالبان وحکمتیارازترس اینکه مبادا ازطرف غربی ها متهم به نژاد پرستی نشوند ، نمیتوانستند سخن بگویند .

26 / 6 / 2008میلا د ی

 

 


بالا
 
بازگشت