مفاهیم وحد ت ، وحدت ملی وچند مقولۀ دیگر
---------------------------
18 / 4 / 2008میلادی
سید احمد شاه دولتی فاریا بی
مقولۀ وحد ت ازلحاظ علمی وفلسفی زیردوعنوان مجزا ازهم تحت مطالعه قرار میگیرند (وحدت اورگا نیک ، وحد ت غیراورگانیک « میکا نیک» ) .
وحد ت اورگانیک دارای اجزای متعددی است که با خصلت متفا وت به شکل طبیعی پدید می آیند مانند حبوبات ، میوه جا ت وسبزیجا ت که بعضی ویتامین ها ومنرا ل ها درساختاروشکل گیری آنها ترکیب شده وآنها را حا وی طعم گونا گون گردانیده است وبعضاً اشیا واجناس مورد ضرورت انسان ها با مد د گیری ازفارمول ها ی علمی وتعا ملات شیمیا ئی پدید آورده شده است مثلا گفته میشود درکشورهای جهان چهل هزارنوع موا د شیما ئی( کیما وی) وجود دارد که سی وپنج هزار نوع آن تنها درقارۀ اروپا است که درترکیب وساخت وسازاشیای کارآمد بصورت اورگانیک مورد کاربرد دارد .
وحدت غیراورگانیک یا میکا نیک که بعضی ها میخا نیکی نیزمیگویند عبارت ازبهم پیو ند داده شدن چند پدیدۀ مادی است که درنتیجۀ تا ثیرگذاری عاملی صورت میگیرد که این عامل میتواند طبیعی وبی هدف باشد ومیتواند غیرطبیعی وهدفمند باشد مثلا زمانیکه آتشفشان درمنطقه یی فعال گردد لاوه ومذاب فوران کرد ۀ آن به هرجانبی که سیلان می یا بد بیدون هدف به حالت طبیعی ، با عث بهم پیوستگی تمام اشیای نا متجا نس مسیرش مثل سنگ ، خشت ، آهن وامثال آ ن میگرد د که با
گذ شت ده ها سال نیز وقتی ملاحظه میگرد د که خشت ، سنگ وآهن ماهیت اصلی خود را مانند گذشته حفظ کرده با یک دیگری به تحلیل نرفته وترکیب نشده است همچنان سرهم بندی کردن مقداری ازخشت وسنگ وچوب وشیشه وآهن برای ساختن یک خانه ویا کاربرد خشت وسایر اجناس برای احداث سرک وامثال آن همه بیا نگروحدت غیراورگانیک آنها است ، وحدت که به مفهوم یکی شدن وخصلت مشترک پیدا کردن است ازلحاظ احکام شریعت اسلامی این خصلت مشترک ، داشتن ایمان وایقان به خدا وپیروی ازاوامراو وفرستادۀ او(پیامبر) تعبیرشده است .
وحدت اورگانیک نیزانواع واقسام زیاد دارد اینجا ازدید گاه سیاسی به دوقسم آن اشاره وتبصره میگرد د :
نخست :بهم پیوستگی دایمی اقوام ساکن دریک کشورمستقل که درنتیجۀ رشد مناسبا ت اجتماعی درتمام عرصه ها دارای منافع مشترک ومتساو ی الحقوق شده باشند بنام وحدت اورگانیک یا وحدت ملی یاد میگردد زیرا عا مل تحکیم کنندۀ وحد ت اورگانیک مشارکت درامورسیاسی کشور، درارای منافع مشترک ومتسا وی الحقوق بودن اقوام ونژاد های ساکن یک کشوراست بناءً تا زمانیکه دریک کشور، ملت به مفهوم واقعی آن تشکیل نگردیده باشد نمیتوان ازوحدت ملی یا وحدت اورگانیک اقوام سخن بمیان آورد .
دو م : وحدت اورکانیک بین احزاب وسازمانهای سیاسی : شرط اساسی وحدت اورگانیک دربین احزاب سیاسی ، داشتن رهبری مشترک با هدف معین سیاسی وستراتیژیک ، هم آهنگ بودن محتوای مرام نامه واساس نامه ،آماده گی استفاده ازتا کتیک های معینی که وقتاً فوقتاً مطابق به تغیر شرایط حاکم برجامعه تغیرمیکند میباشد که این سه شرط ، حلقۀ اساسی وعامل عمدۀ حفظ تامین وحدت اورکانیک وحفظ حیا تی یک حزب سیاسی تلقی میگردد که فقدان این حلقات ویا ازکارآفتادن یک ازان ها سبب لنگش درروند سیاسی حزب میشود که اگر این نقیصه اصلاح نگردد میتواند انگیزه یی برای انشعاب وچند پارچگی آن شود .
وحدت اورگانیک بین فرکسیون های مختلف فرا روینده ازیک حزب درجامعه ، درصورتیکه رهبران فرکسیون ها برای کامپرومایزوگذشت سیاسی دربرابرهم آما ده گی داشته باشند بهتروزود ترمیتواند صورت بگیرد درغیر آن بگو مگو ها ی سیاسی درحیطۀ لفاظی وحرافی باقیمانده عملاً تحول ورویدادی درهیچ زمینه رخ نمیدهد ، این فرکسیونها که عمری درپهلوی هم علیه نا بسا مانی های کشورشان مبارزه کرده اند درصورت نرسیدن به وحدت اورگانیک به آسانی میتوانند برای رسیدن به یک هدف معین سیاسی ، اتحاد سیا سی ویا جبهه تشکیل دهند ، د رتشکیل اتحا د سیا سی یا جبهه مهمترین عنصر، اتفاق نظر داشتن به هدف معین سیاسی بین شرکت کننده های آن میباشد که هریک ازسازمانها بخاطرانجام عمل عادلانه با درنظر داشت کمیت اعضای هرعضو جبهه واتحاد سیاسی کادرهای ورزیده وبرجسته خویش را به هیئت رهبری آن می گمارند وجزئیات اجرااتی را که پس ازتشکیل اتحاد سیاسی یا جبهه صورت میگیرد بشمول تصمیم گیری های مشترک ازسوی رهبرا ن جبهه درپلاتفورم مشترک سیاسی درج وامضا مینمایند واین پلاتفورم حیثیت برنامۀ عمل وتعین کنندۀ وظایف آنها درقبال امورمربوط به جبهه محسوب میگردد واعضای جبهه درامورحزبی خویش مطابق حکم مرام نامه واساس نامۀ خود میتوانند عمل بکنند اما مواردی دراساس نامه وبرنامۀ ایشان وجود داشته باشد که با مواد مندرج درپلاتفورم جبهه تج کند ودرتضاد قراربگیرد احزاب سیاسی شامل درجبهه میتوانند مطابق معیارهای سنجیده شده دراساس نامۀ شان ، موقتاً آنرا به حالت تعلیق درآورند ومواد مندرج پلاتفورم جبهه را مخدوش نکنند .
انگیزه های پیوستن ها وجدا شدن های سازمان های سیاسی موجود درصحنۀ یک کشور، نما یا نگروجود بحران ومتحول بودن اوضاع حاکم درکشورمحسوب میگردد ازهمین سبب وقتی جبهه سیاسی ویا غیرسیاسی درشرایط خاص یک کشوربرای رسیدن به اهداف آرمانی اش بوجود می آید درصورت تغیرشرایط عینی جامعه که امید دست یافتن به آن هدف ، تعبیردیگر پیدا میکند جبهه جذابیت قبلی خود را ازد ست میدهد ، درچنین مواقعی بسا ممکن است اتفا ق بیا فتد که رهبران جبهه درتعین اهداف دیگربا تاکتیک دیگرنسبت نبود هم آهنگی درتحلیل های سیاسی وارزیابی از نیروی های مخالف وعدم توانائی کافی وقنا عت بخش دردیا گونیستیک نیرو های با لقوه وبا لفعل و هواداران خود ومخا لفان خود به توافق نرسند که همۀ اینگونه عوامل دست بدست هم داده با عث متلاش شدن جبهه قبلی گردیده وتشکل مجد د جبهه با گروه دیگروشرایط دیگرواهداف دیگرصورت میگیرد .
وحدت ملی : قبل ازتشکیل ملت دریک کشورازوحدت ملی صحبت کردن ازلحاظ تیوری سیاسی نا درست است اما د رزمان تحت فشارقرارگرفتن ، اقوام ونژاد های مختلف ساکنین یک کشورازسوی مها جم خارجی ویا حکمرانهای داخلی باهم یکجا شده علیه آنها واکنش دسته جمعی به شکل دفا عی نشان میدهند که این گونه حرکت درحقیقت همبستگی اقوام مختلف برا ی برطرف نمودن فشارهای وارده است که ازخود نشان میدهند ، بعضی ها این عمل را اتحاد ملی وهمبستگی ملی میگویند که به هیچ صورت مفهوم وحدت ملی را نمی رسا ند زیرا وحدت ملی شکل یکجا شد ن وبهم پیوستگی دایمی اقوام براساس داشتن مشترکات گوناگون سیاسی ، فرهنگی ، اقتصادی ویا داشتن منافع مشترک درتمام عرصه ها بحیث افراد متساوی الحقوق میبا شد که زیرفرمان یک دولت مستقل زنده گی مینمایند که میتوان اینگونه وحدت ملی را وحدت اورگانیک ملی
نا مید ، چنانچه تذکاریافت درکشوری که مناسبات ملی وجود نداشته خواست ها ی ساکنین به شکل گروهی وقومی طرح و ازهم متفاوت بوده ومتساوی الحقوق بودن اقوام ونژاد های ساکن درکشورعملاً وجود نداشته باشد ازوحدت ملی سخن گفتن ازطرف هرشخصی که باشد جنبۀ دیما گوژیک وعوام فریبی دارد .
وحدت ملی که ازدید گاه جامعۀ مدنی ومدرنیزم دارای معنی ومفهوم سیاسی است دانشمندان اسلام متحد بودن مسلمان هارا وحدت ملی (وحدت ملت اسلام ) تلقی مینما یند وبعضی ازمذهبیون که ازمفهوم سیاسی وحدت ملی مطلع نیستند با آوردن آیات وحدیث وتفسیر نمودن آنها کوشش مینمایند وحدت دینی ومذهبی را که ریشه دریکتا پرستی وباورهای عقیدتی مردم دارد بجای وحدت ملی جا بزنند ، اینگونه مغالطه کاری ها خصوصا ازطرف عالمان مذهبی که درکشورهای مسلمان غیرسیکولار
وغیر دموکراتیک آموزش دیده باشند بیشتربه مشا هده میرسد ، مبلغان وابسته به اینگونه دولت هابخاطر فریب اذهان توده هاوسردرگم کردن نسل های روینده وبا لنده ، به مغالطه کاری ها وتیوریزه نمودن یک سلسله مسایل اجتماعی وسیاسی می پردازند و آنرا با رنگ دینی ومذهبی می آلایند ویا به اصطلاح به مسایل سیاسی لباس مذهبی می پوشانند تا جهات سیاسی آنرا مخفی نگهدارند .
جا معۀ افغانستان که منبع فعالیت های نا سیو نالیستی ، سکتا ریستی ، پولیتیکل مونوپولیزم ، مونو پول اتنی سیستم و امثال آن میباشد تمام مبارزان سیاسی را ازاهداف عالی که ملت سازی وفراهم نمودن شرایط سیاسی آن است دورساخته درتقابل با همد یگرقرار داده است نا توانی روشنفکران ومبارزان سیاسی درخروج ازدایرۀ تنگ نژاد گرائی ، منطقه پرستی ، پیروی ازسیاست تک قدرتی وچسپیدن به خیزش تک قومی ، عدم بلوغ سیاسی آنها را نشان میدهد که تداوم این وضع درافغانستان وهرکشور دارای شرایط همگون به آنرا ازپیشرفت ورفتن بسوی نیشنل با لد ینگ ، وحدت ملی و اعماردولت ملی و د مو کراتیک مانع میشود ، هنوز دانشمندان وابسته به منا بع غرض ومرض درافغانستان درمورد تعریف وحدت ملی اگرومگر های زیادی را ازطریق رسانه ها به خورد مردم میدهند وطوری وانمود میسازند که گویا مقولۀ وحدت ملی آن قدرغامض وپیچ ودرچیچ است که مفهوم واقعی آنرا ازاین پیچ درپیچ ها بیرون آوردن کارنهایت دشواراست درحالیکه مفهوم وحدت ملی یا وحدت سیاسی دریک کشورآن طوریکه گفته شد نزد آگاهان امورسیاسی و فعالین سیاسی هیچگونه غامضیت ندارد .
بعضی ها که شم سیاسی قوی ندارند مانند هرآدم عادی حتی یک قوم را ملت میگویند مثل ملت پشتون ، ملت اوزبیک ، ملت هزاره ، ملت تاجیک وامثال آن ، اینگونه برخورد ها حتی درخارج از افغانستان نیزرواج دارد مثلا درکشورهای آسیای میانه
یهود ان را (میده ملت) میگویند که معنای ملت کوچک را ا فا د ه مینماید وپشتون ها را افغان ملت میگویند .
یک قوم را ملت گفتن ها عمیقاً با ریشه های ناسیونالیزم رابطۀ محکم دارد که درقرون گذشته دراروپا وقاره های د یگربحیث یک تیوری نا سیو نا لیستی عرض وجود کرده بود که برای مترقی نشان دادن این تیوری ، طراحان آن تمام اقوام مسکون دریک محدودۀ جغرافیا ئی که زیر فرمان یک امپرا تور ، یا شاه مطلقه قرار داشتند ملت نام گذاشته بودند درحالیکه این اقوام حتی ازمشارکت سیاسی ومتسا وی الحقوق بودن وازسایرجزئیات مشروط به ملت شدن محروم بودند ، واینکه پس ازرویکار آمدن آل یحی وپیریزی سیستم شاهی مطلقه درافغانستان که اقوام وقبایل ، ملت یاد شده وهمبستگی قبایل دردفاع ازسلطنت وخاندان شاهی بنا م وحدت ملی ، وخواست قبایل بنام خواست ملت تبلیغ گردیده است مبتنی برهمان طرح تیوری ناسیونا لیزم قرون گذشته است که ازدهۀ اول قرن 18میلادی دراروپا مروج بود، تیوری ناسیولیستی دردهۀ چهارم قرن بیستم بحیث یک ایدۀ مخرب وجنگ افروزشناخته شده بعد ازشکست هتلرناسیو نالیزم وفاشیزم به صفت اندیشۀ مخرب مطرود ومحکوم گردید ه است .
اکنون که نسل جوان وبالندۀ افغانستان نسبت به هرزمان دیگرپرتلاش شده اند با درک مفاهیم واقعی هرمقولۀ سیاسی وفلسفی وشرایط انطباقی وغیرانطباقی هرگونه تیوری را درکشورشان تا حدی درک مینما یند وطبیعی است که با درک درست مسایل داغ کشوردنباله رو ا ندیشه ها وتیوری های منسوخ ومطرود با خاصیت دنبا له روی حرکت نمیکنند .
چندی پیش دریک میزگرد که ازطرف بی بی سی گرداننده گی میشد سه نفربنام نخبه های سیاسی دعوت شده بود ند تا درمحورمقولۀ منافع ملی صحبت نمایند یکی ازآنها که درمقام بلند دولتی وظیف داربود ضمن گفتاردربارۀ منا فع ملی که طبق تیوری ناسیونا لیستی منسوخ شده ، قبایل مرزی افغانستان با پاکستان را مد نظر داشت گفت( وجود مدا خلات خارجی برضد منافع ملی افغانستان است ) چنین مطلب ازطرف گروه طالبا ن وگلب الدین بارها تکرارشده است اما تکرار آن توسط یک مقام ارشد دولتی که معلوم نیست پیرو کدام خط سیاسی است خجا لت آوراست زیرا چنین شخصی که طرح های عملی نشدۀ مخالفان مسلح را که برای سرنگونی دولت موجوده جنگ وخونریزی را برا ه انداخته اند تکرارمیکند مربوط به نافهمی وکم معلوماتی وی نیست بلکه نشانۀ همفکری او با دشمنان دولت ومغرضانه عمل کردن آن است .( والسلام)