عباس دلجو

 

مقصر اصلی در تجلیل از روز قدس

 

این یک واقعیت غیر قابل انکار است که منافع ملى يك كشور فقط در چوکات جغرافياي سیاسی آن کشور محدود نميشود. لذا دولت‏ها برای اینکه در معادلات قدرت چه در سطح منطقه و چه در سطح جهان، صلاحیت چانه زنی سیاسی و تاثیر گذاری در معادلات جهانی را داشته باشند، طبعا  برای نیل به این منظور،هزینه های کلانی خارج از مرزهای سیاسی شان تخصیص داده اند. اگر دولت ایران از روز قدس تجلیل نموده و  به اصطلاح داعیه دفاع از مردم فلسطین را دارند بخاطر مردم  مظلوم فلسطین نیست بلکه بخاطر دفاع از منافع ملی اش در حیاط خلوت ترسیم شده توسط  کارگزاران سیاسی و امنیتی تهران میباشد و به قول خودشان" هیچ گربه محض رضای خدا موش نمیگیرد" شما به اظهارات تعدادی از کارگزاران رژیم نگاه کنید:"دفاع از فلسطین به عنوان حفظ منافع ملت، بر ما واجب است"{1}. "اصل حمایت از مظلوم و به خصوص مظلومان فلسطینی به عنوان نماد ستم دیدگی هم یک اصل انسانی و اسلامی است وهم می تواند کمک منافع ملی ما باشد که در کنار و حتی پیشتاز سایر مسلمانان قرارداشته باشیم وبتوانیم طرف مذاکره دنیا قرار گیریم"{2}. "فلسطين يكي از محورهاي سياست خارجي ايران است. منافع ملي اقتضا مي‌كند برخورد ما با كشورهايي كه رابطه خصمانه با ايران دارند و تماميت ارضي اين كشور را تهديد مي‌كنند، متناسب با سياست‌هاي آنها باشد"{3}.

درینجا مشخص میشود که ایران با دفاع از داعیه فلسطین در واقع از منافع ملی اش دفاع مینماید و شعار های مسئولیت اسلامی و انسانی، تنها پوشش مناسبی هستند که مقاصد اصلی را در پشت آن مخفی نگه داشته اند مثل بوش که در پوشش جنگ با تروریزم و تعمیم ارزشهای دموکراتیک ،در واقع در راستای خواسته های برتری جویانه و هژمونی سلطه و حاکمیت بلامنازع امریکا بر جهان  تلاش میورزد.اما درینجا باید از مردم ما سوال گردد که تجلیل روز قدس و لبیک به خواسته های سیاسی ایران، چه تاثیری در تحکیم و تامین مصالح ملی مردم افغانستان بصورت عموم و سرنوشت هزاره ها بصورت اخص دارد؟

طرح این سوال هیچ ربطی به غوغا سالاری عده ی که در ارتباط تجلیل از روز قدس،با گردانندگی اشخاص معلوم الحالی مانند سید هادی ، سید عالمی بلخی، سید جاوید، سید محسن حجت ، محمد اکبری و... و درج اخبار آن در روزنامه ها و پرده های تلویزیون و حتی در دنیای مجازی انترنت، سر و صدای زیادی را به راه انداختند و در این زمینه مقاله ها نوشتند و فریاد وا اسفا سر دادند، ندارد. که اتفاقا دوطرف با طرح حرف حق، اراده باطل در ضمیر پنهان شان کاشتند و به استفاده سیاسی از آن پرداختند. عده ی دخالت ایران را در مسایل داخلی کشور ها ، رسالت اسلامی نام گذاشته و  لشکرکشی امریکا به کشور های افغانستان و عراق را تجاوز و دخالت نام نهادند و عده دیگر ایران را به دخالت در امور داخلی کشور متهم نموده اما بر لشکر کشی امریکا در افغانستان چشم پوشیده و بوش را منجی بشریت و ناشر دموکراسی و مدنیت دانسته  و برنامه های تجاوزکارانه و قدرت طلبی یک جانبه امریکا را ماموریت انسانی تبلیغ مینمایند. که درین وسط حسن و قبح اعمال خارجی ها در دائره حب و بغض اطرافیانش محدود گردیده و قبل از آنکه مبتنی بر واقعیت باشند ، پیش فرضهای ذهنی مخالفین و موافقین بوده که ربطی  به منافع مردمان مظلوم فلسطین و افغانستان نداشته است. چه انکه در صداقت متولیان ذهنیتهای مخالف و موافق باید شک داشت. اگر بوش و تیمش به دموکراسی ، آزادی و حق خودارادیت اعتقاد داشتند قبل از همه به اراده مردم مظلوم فلسطین تمکین مینمودند . اگر ایران در داعیه حق طلبی مردم فلسطین خود را شریک میداند باید در راستای تامین مصالح آنان گامهای موثری بر میداشت نه  آنکه داعیه فلسطین و مقاومت مردم انرا وجه المصالحه  منافع نظام  آخوندی شان  می ساختند.

اما این قلم را عقیده این است که چرا ما همه کاسه کوزه ها را سر کشور های خارجی و یا انسانهای خائن می شکنانیم در حالیکه این روش، درمان درد بی شعوری رهبران و نخبگان و مردم ما نیست. ایران ، امریکا ، روس و هر کشور دیگری موظف اند تا در راستای تامین منافع کشور شان عمل نمایند حتی به قیمت بر بادی و نابودی منافع و مصالح دیگران و شاهدیم که هر کدام برای تامین منافع ملی شان ، خارج از چوکات جغرافیای سیاسی شان حوزه هائی نفوذ و دخالت ترسیم نموده اند و با دیگر کشور ها در آن حوزه ها به رقابت و یا دشمنی پرداخته اند،چه خونهائیکه نریخته اند و چه جنایاتی که نیافریده اند. از طرف دیگر انسانهای خائن و مزدور اجانب مانند سید هادی ها و امثالهم نیز بنا به اقتضاء وجود شان ، کمر به مزدوری و خدمت به بیگانگان بسته اند و ازین طریق امرار معاش مینمایند آنها قبل از آنکه مومن به منافع مردم باشند مامور تامین منافع بیگانگان هستند. اما مردم چه ؟ آنها نه نماینده امریکا و نه نماینده ایران و نه نماینده هیچ کشور خارجی نیستند و از طرفی هم هیچ زد و بندی با مزدوران کشور های خارجی نداشته و با پول بیگانگان ارتزاق نمی نمایند. پس مزدور بی مزد و منت و حمالت الحطب های سیاسی و اتش بیار معرکه دیگران گردیدن، چرا ؟.

درینجا جا دارد که نه تنها از مردم که از رهبران و نخبگان جامعه هزاره سوال گردد که چرا تا هنوز  مردم ما بعد از اینهمه قتل عام شدنها، نتوانسته اند قدرت تشخیص منافع سیاسی، اجتماعی جامعه شان را داشته باشند که علیرغم آنهمه خیانتها و از پشت خنجر خوردنها ، توسط مزدوران بیگانه بازهم با تناب پوسیده همان آدمهای خائن و معلوم الحال در چای نیستی و بدبختی و حقارت پائین میروند؟ و قربانی خواسته های شوم کشور های خارجی میگردند؟.

این سوالها را مردم باید جواب دهند . اما مسئولیت رهبران و نخبگان جامعه هزاره سر جایش باقی است و باید آنان  بپذیرند که اگر در مردم شور و تحرک و فداکاری و اخلاص وجود نداشته باشد مسلما مردم خود مقصرند اما اگر مردم دارای شعور، آگاهی و مسئولیت پذیری نیستند، درینجا مقصر رهبران و نخبگان جامعه میباشند که نتوانسته اند رسالت روشنگری شان را به پایان رسانده و آگاهی و شور و شعور در اذهان مردم ایجاد نمایند . زمانیکه مردم، نا آگاه بار آمده و قدرت تشخیص خویش را از دست داده باشند و نتوانند که خود منافع و مصالح خویش را تشخیص داده و در راستای تامین آن منافع و مصالح دست به اقدام عملی بزنند قطعا دکانداران ساسی و مزدوران کشور های خارجی که حافظ منافع اربابان شان میباشند قشنگ ازین ضعف فکری مردم استفاده برده و ظرفیتها و توانمندیهای مردم را در راستای تحقق خواسته های منابع خارجی ها به تحرک واداشته و با نابودی منافع  کشور و مردم در پای تحکیم سلطه و خواست بیگانگان ،آنهم توسط خود مردم، اقدام مینمایند.

چرا؟ جواب روشن است، عدم حضور موثر نیروهای متعهد و روشن اندیش در متن جامعه و فقدان شعور ملي،و آگاهی مذهبی  مردم ، باعث میشود که منافع جامعه ما  توسط چند عدد سید و ملا و تحصیلکرده معلوم الحالی که در گذشته نه چندان دور شاهرگ حیاتی مردم را نشانه رفته و عملا در سنگر مخالف خواسته های حق طلبانه مردم  در کو های تلویزیون و افشار سنگر گرفته نه تنها اب به آسیاب خواسته های فاشیست های نوظهور که خون و عزت و زندگی مردمش را نیز در پای حاکمیت سکتاریست های نوکیسه ، میریختند،اینچنین در پای منافع بیگانگان به حراج گذاشته شوند .با استفاده ابزاری از دین به تحریک احساسات دینی مردم ،پرداخته و به نام دین و با شور و نوای دینی مردم  عزت، حكمت و مصلحت آنانرا قربانی مطامع سیاسی دیگران نمایند.  .

برای هزاره ها فاجعه قتل عام افشار و چنداول و غرب کابل و بامیان و یکاولنگ و مزار بس نبود آیا عمق این جنایات را هزاره ها با گوشت و پوست و خون شان لمس نکرده اند . اگر جواب مثبت است این ضعف حافظه تاریخی انان را حمل بر چه نمائیم؟ و این دور باطل چرخه اشتباهات مردم کی از حرکت خراسی و تسلسل غیرمنطقی باز خواهند ماند؟؟.

آخر تاکی و تا کجا؟ فاعتبرو یا اولی الابصار چه معنی دارد؟ چرا ما از گذشته پند نمیگیریم ؟ چرا به الزایمر حافظه تاریخی گرفتاریم ؟جامعه ی مظلوم هزاره را در درازنای تاریخ مملو از درد و رنج و محرومیتش با انواع و اشکال گوناگون تبعیض و ستم و کشتار و نسل کشی در طول بیشتر از دوصد سال مواجه نموده است برای آنان  چه فرقی دارد اگر قاتلین زمانی «ضیاءالملت والدین» یا «سراج الملت والدین» یا «سایه خدا در زمین» یا «کمونیست بیدین» یا «آمر المجاهدین» یا«امیر المومنین» و یا « دموکرات پله بین»!! بوده اند، در هر حالت این هزاره ها بودند که لبه تیز شمشیر جنایت و قساوت را بر گلوگاه آماسیده از بغض و درد شان، لمس نموده و تیغه  نگاه های مضطرب و وحشت زده شان را به لبه شمشیری که گاهی روی آن " آیات جهاد" نوشته شده،گاهی "دیکتاتوری پرولتاریا" زمانی هم برای تثبیت حاکمیت به اصطلاح "دموکراسی" از نوک آن خون چکیده ، دوخته اند . قاتل ، قاتل است. ظالم، ظالم است.انحصار طلب، انحصار طلب است حالا در تحت هر نام و در لوای هر علم و در قبای هر آدم که باشد و هر شعاری که بدهد. بنام  جهاد خونت را بریزند،بنام  حکومت کارگری ، هستی ات را غارت نمایند، بنام دموکراسی حلقه مزدوری و بی هویتی بر گردنت آویزند و بنام روشنفکر، سیاه ترین اندیشه ضد انسانی را در ذهنت جا سازی نمایند. همه و همه یک نتیجه در پی دارد و آن نابودی حرمت انسانی و سرنوشت سیاسی جامعه ات میباشد حالا به هر نام و نشان مگر فرقی هم  دارد؟؟.

 

7/10/2008

 

 

1- امام جمعه بیرجند حجت الاسلام حسین صادقی منبع روزنامه خراسان http://www.khorasannews.com/news.aspx?8_17091_S01_12531.XML

2- منافع ایرانی یا منافع فلسطینی.نوشته محمد علی ابطحی http://www.webneveshteha.com/weblog/?id=2146309663

 

3- سيدعلي‌اكبر محتشمي‌پور، دبيركل كنفرانس بين‌المللي قدس http://www.tiknews.org/display/?ID=68372&page=43

 

 

 


بالا
 
بازگشت