به قلم: پوهاند جنرال عبدالعزيز عازم

 

آخرين و يگانه آرزوي ملت از آقاي كرزي

 

در اين روزها كه بازار سياست بازي ها و معامله گري ها بار ديگر گرم شده است و شايد چند ماه بعد داغ شود، تلاش هاي شرم آور به خاطر حفظ و با به دست آوردن قدرت از طرف سياست مداران كهنه كار كشور رو به اوج گرفتن است. هر يك از اين ها بي آنكه از گذشته هاي ننگين خود مروری بكنند، باز هم به خود حق مي دهند، جاي پاي مطمئن در دولت آينده براي خود دست و پا كنند و رقباي خود را عقب بزنند. دزد هم مي گويد "خدا" و كارواني هم مي گويد "خدا"!

چه مي شود كه چند لحظه در ميان اين غوغاي بدمستان و عاشقان قدرت، اندكي هم به فريادهاي ملت افغانستان گوش بدهيم و به همة اين ديوانه گان قدرت حرفهايي داشته باشيم:

جلالتمآب محترم رييس جمهور!

از شما محترمانه پرسيده مي شود:

1- زماني كه شما را علي البدل امارت اسلامي طالبان قرار دادند، شما كدام پلان و هدف ستراتيژيك واحد و يا چند مرحله يي به خاطر تغيير زنده گي جامعة افغاني نزد خود داشتيد؟ يا همانطوري كه از يك عضو موسفيد نهضت دورة اول مشروطيت، سالها قبل پرسيده شد: "... هدف شما از مبارزه بر ضد امير حبيب الله خان چه بود؟!" و آن جناب فرمود: "هدف مدف نداشتيم، فقط با هم يكجا رفتيم به اميد اينكه يك روزي هدفام پيدا كنيم."

معلوم مي شود شما هم هدف مدف نداشتيد و فقط حركت كرديد. اكنون بعد از هفت سال زمامداري كدام هدف مدف پيدا كرده ايد يا خير؟!

ملت كه هدف شما را درين هشت سال نشناخت و نفهميد!

2- شما در روزهاي اول زمامداري خود در بيانات شفاهي تان مسلسل مي گفتيد: مردم! سعي كنيد پيسه دار شويد! پيسه دار شويد!

مخاطب اصلي شما در اين خطاب تان كي بود؟!

مردم كه اكثريت مطلق (99 فيصد) باشنده گان اين سرزمين اند، نمي دانستند از كدام راه و به چه وسيله پيسه دار شوند؛ ولي آن يك فيصد كه در حقيقت مخاطب تان هم همانها بودند، اگر شما آنها را دلگرمي بيشتر مي داديد و يا نمي داديد آنها راه پيسه دار شدن را پيدا كرده بودند و امكانات آنرا هم در دست داشتند.

آنها از طريق رشد و توسعة توليد و قاچاق مواد مخدر، رشوت هاي كلان، اختلاس ها، دزدي هاي انجويي، پول شويي ها كلاه برداري ها و فريبكاري ها و مانند آن كارها، به سرعت برق خودها را در قطار سرمايه داران بين المللي جا دادند و فقط سخنان شما باعث دلگرمي و اطمينان آنان مي شد.

آيا در آن خطاب هاي مكرر شما چه پيام دل خوش كننده و اميدوار كننده براي ملت عذاب ديده و محروم افغانستان وجود داشت؟!

3- آيا شما كه از همين وطن بوديد نمي دانستيد كه از جبهة متحد شمال كه امروز نامش را به جبهة ملي تعويض كرده هيچ خيري متصور نيست و سردمداران آنها در غرور و سرور و شعارهاي خودساختة خود غرق و بر گرده مردم سوار شده بودند و در بين خود نيز يكي ديگر خود را نفي و حذف مي كردند و شما هم با آنان ائتلاف كرديد، آيا درين كار جز منافع شخصي و خانواده گي خود تان كدام هدف ملي و اجتماعي را سراغ داشتيد؟!

4- آيا شما معتقد نبوديد كه بهترين هاي جامعه را، دوران هاي وحشت سالاري، در بدترين حالت قرار داده بودند و آنها در داخل كشور و خارج از آن آواره و منزوي بودند؛ در حالي كه دولت را به وسيله همانها مي توانستيد بسازيد؛ نه به وسيله جواسيس شش تابعيته؟!

چرا به حال اين ملت دل نه سوختانديد و به فرمان خارجي ها كابينه ها ساختيد و سراسر دولت را از دزدان داخلي و بين المللي انباشتيد، آيا از روز قضاوت و بيداري سياسي مردم افغانستان انديشه نداشتيد؟!

5- شما امروز دست به دامن طالبان مي زنيد، آيا طالبان در افغانستان اگر ده بار در اثر پلان هاي استعمار بين المللي و منطقوي به قدرت برسند مي توانند، اين ملت را كه از كاروان مدنيت معاصر قرنها به وسيلة همين قشر، عقب مانده است، از عقبمانده گي قرون نجات دهند؟!

اگر شما صرفاً در اين زمينه هم در انديشة شخص خود تان نمي بوديد چرا اردوي پر قدرت ملي هفتاد سالة افغانستان را كه به دست وحشت سالاران طبق پلان مسلم ليگ پاكستان پاشان شده بود، با دلسوزي و تدبير احيا و بازسازي نكرديد؟! شما در عوض، آنهايي را كه تصادفاً در اردو باقي مانده بودند و يا متقاعديني كه دوباره جذب شده بودند، كاملاً از اردو تصفيه كرديد و بالآخره يك قرارگاه ننگين بي كفايت را در وزارت دفاع ايجاد كرديد؟ آيا قومانداني اعلاي قواي مسلح براي شما از طرف ملت افغانستان به همين خاطر سپرده شده بود؟؟!!

6- آيا شما را ملت به خاطر اين، رييس جمهور خود در همان سال آغاز دورة مؤقت، انتخاب كرد كه شما وظيفة يك وزير خارجه را انجام بدهيد و از 10 حصه وقت تان 9 حصة آنرا به مسافرت هاي بيرون از كشور بگذرانيد؟؟؟

شما ملت را در همان آغاز كار تان به دست ائتلاف شمال سپرديد و خود همه روزه به خارج از كشور مصروف و مشغول مسافرت ها بوديد. بعد زير عنوان مشاركت ملي، ملت را به دست دو معاون تان سپرديد و خود را از هستي ملت بي خبر نگهداشتيد و فقط با اطلاع يافتن از حوادث خونين، از طرف دفتر شما متحدالمال و مونوتون تقبيح نامه صادر مي گرديد و به همين اكتفا مي ورزيديد.

7- شما وقتي از جبهة متحد شمال فاصله گرفتيد و با گروه افغان ملت كه در صدد ساختن جبهه سياسي به موازات جبهة جدايي طلب شمال، مي باشد، چسپيديد؛ يعني از زير باران برخاستيد و در زير ناوه نشستيد، اين چه گونه سياست است؟!

8- حقيقت اينست كه از همان آغاز، شما با ملت ديپلوماسي كرديد. لباس شما هيچ مفهوم ملي نداشت.

شما اگز شپو مي پوشيديد و براي ملت كار مي كرديد هيچ كسي امروز ياراي رقابت با شما را نداشت. سياست مشاركت ملي، آنچنانكه شما آنرا پياده ساختيد بي مفهوم ترين و غرض آلودترين سياست بود كه با خواست اكثريت مردم افغانستان وفق نداشت. خواست مردم افغانستان اين نبود كه دولت به صورت ميكانيكي از منسوبان اقوام پر شود و نمونة بي نظير فساد در جهان گردد، خواست جدي مردم وطن اين بود كه شما سياست ملي تان را در دولت و در جامعه بر اصل شايسته گي و لياقت فرزندان وطن بنا مي گذاشتيد. در اصل شايسته گي، دانش و قابليت مسلكي و ارزش هاي متعالي انساني شامل است.

به طور مثال در مرحلة دولت ائتلافي تان وزارت دفاع ملي، وزارت امور داخله، رياست امنيت ملي، شاروالي كابل (اينها در قدم اول و ساير وزارت خانه ها در قدم دوم) از منسوبان شوراي نظار مملو شد.

وقتي سياست مشاركت ملي را عنوان كرديد و دو معاون تان (آقاي احمدضيا مسعود و آقاي كريم خليلي را نمونتاً) روي كار آورديد، ارگان هاي كليدي ياد شده را بين همين دو گروه تقسيم كرديد و براي آقاي خليلي زمينه را مساعد ساختيد كه اكادمي نظامي و شعبات قرارگاه وزارت دفاع و ساير ارگانهاي آن وزارت و شاروالي كابل و ساير ارگان هاي دولت را از عزيزان حزب خود مملو نمايد. آيا همين بود مشاركت ملي شما؟!

9- بعد از حادثة بغلان، از تمام آناني كه با شما در ائتلاف و مشاركت قرار داشتند رو گشتانديد و صرفاً به حزب افغان ملت رو آورديد. اين همه جستارها در سياست براي چه؟!

ملت انتظار داشت كه شما خود تان خود تان مي بوديد و در آن حال ملت با شما مي بود.

10- يكي ديگر از كارهاي مهم شما اين بود كه زمين هاي شيرپور به عنوان حق السكوت به رهبران تنظيم هاي جهادي و تكنوكرات هاي شامل در كابينة تان طوري كه صدها خانوار از باشنده گان آن قسمت از شهر كابل آواره و بي سرپناه ماندند، توزيع شد، تا فرمان شما در مورد استرداد مالكانة (كاخ هاي زمستاني و تابستاني، باغ ها و زمين هاي ملي شدة دوران استبداد خاندان سلطنتي را) بدون سر و صدا تحقق ببخشيد.

سوگمندانه كه تمام دوران هشت ساله زمامداري شما دوران پيسه دار شدن افراد و اشخاص و خاندان هاي مفتخوار و استثمارگر ديروزي و امروزي بوده و ملت؛ يعني 99 فيصد مردم، محروم تر، بدبخت تر و ناتوان‌تر شدند. فقير فقيرتر و غني غني تر شد. فرزندان آگاه و راستين وطن به انزواي كامل رانده شدند و جناب شما در اميد يك دورة مجدد انتخاب شدن به حيث رييس جمهور افغانستان.

آقاي رييس جمهور!

مصالحه با مخالفين دولت (طالبان) در نفس خود امر نيك و خير است؛ اما آيا شما يك فيصد اطمينان به مردم مي دهيد كه طالبان قانون اساسي افغانستان و دست آوردهاي دموكراسي را با ورود شان در دولت جمهـــــوري اسلامي افغانستان نقض نخواهند كرد و آزادي هاي دموكراتيك مردم را قربان برنامه هاي اسلام آباد نخواهند ساخت؟!

آيا درين مورد كدام ضمانت اجرايي نزد شما وجود دارد.

ملت افغانستان به شما محترمانه تذكار مي دهد:

آقاي كرزي! شما در هفت سال قبل، خوب آغاز كرديد. علي الرغم گسترش فساد و فزوني سريع بيكاري در كشــــور، اميدواري هايي براي مردم وجود داشت كه دموكراسي در كشور تحقق خواهد يافت و شما را مرد پر حوصله و نيك نيت مي دانستند. مشكلات شما را هم در عرصة رهبري درك مي كردند، چه شد كه به تدريج اميد هاي مردم به نااميدي بدل شد.

با تمام اين نااميدي ها باري ياد آوري مي شود كه به خاطر جلوگيري از فاجعة بسيار شوم احتمالي آينده، مطابق وعدة تان و مطابق امر قانون اساسي افغانستان به هر مشكلي كه مي شود انتخابات رياست جمهوري را در زمان معين آن؛ يعني اواخر بهار سال ايندة خورشيدي برگذار نماييد؛ زيرا همه جبهه هاي سياسي وابسته به ايران، روس و پاكستان- انگليس مصروف حدادي كردن سلاح هاي خود هستند و براي ايجاد ماجراهاي خونين فرصت مي خواهند. اين فرصت را به اين جنگ طلبان ندهيد كه ماجراها ايجاد كنند و ملت را بار ديگر در خاك و خون بنشانند و همين دست آوردهاي اندك را هم به يغما ببرند. اگر ملت با آگاهي كه درين مقطع زماني برايش پيداست، شما و يا هر كه را بخواهد انتخاب خواهد كرد. نبايد در سلسلة مافات هاي قبلي يك گناه بزرگ ديگري افزوده شود و انتخابات به تعويق بيفتد و تاجران مرگ فرصت وارد كردن ضربة مرگبار به پيكر دموكراسي وارد آورند.

اينست آخرين و يگانه آرزوي ملت افغانستان از شما آقاي كرزي!

 

 


بالا
 
بازگشت