احمد نکته سنج
در حاشيه تبصرهء استاد محترم نعمت الله ترکاني
امر مسلم است که انسانها در نتيجه تبادل نظر، تجارب، برداشت ها و احساسات خويش پيرامون مسايل مطروحه بخوبي مي توانند که سؤ تفاهمات را به احد اقل کاهش داده و زمينه هاي درک متقابل را ايجاد نمايند.
به تاسي از اصل فوق، بحث صميمي ام را با استاد محترم نعمت الله ترکاني پيرامون قيام 24 حوت مردم هرات مفيد ارزيابي مينمايم. همانطوريکه در دو نبشته قبلي ام تذکر دادم بازهم بمثابه تکرار احسن متذکر ميشوم که قيام 24 حوت مردم هرات در نفس خود مردمي و عادلانه بود که محترم ترکاني هم در مورد شک و ترديدي ندارند.
اما من با نظر محترم ترکاني مبني بر اينکه مقامات ايراني در حوادث خونين هرات نقش نداشتند و در خون ريزي هاي 24 حوت صرفا حاکميت آنوقت مسؤل بوده است، موافق نمي باشم. در شورش 24 حوت نمي توان از نقش افراد و گروه هاي آشوبگر که قيام را به خشونت کشانيدند، انکارورزيد. البته درين بحث، موجوديت نظريات مختلف امر طبيعي بوده وعنصر زمان، گوشه هاي تاريک حقايق را روشنتر خواهد ساخت و آنچه را که ما امروز پذيرفته نمي توانيم شايد فردا آنرا با جبين گشاده بپذيريم.
مثلا در روز هاي اول قيام، افرادي همچو آمر صاحب سيد احمد، داود جوان، کريم صغير، آصف ، عارف ، شير آقا چونگر ، گل احمد تيزان و غيره مورد تائيد مردم بودند اما با گذشت زمان که چهره هاي اصلي شان نزد مردم افشا گرديد، مورد نفرت مردم هرات قرار گرفتند.
مثال ديگر: در سال هاي جهاد، محترم محمد اسماعيل خان در مبارزه عليه خلقي ها و پرچمي ها از شهرت بلندي برخوردار بود و هرکس آنرا بصفت يک چهره ضد کمونستي مي شناخت ، موصوف امروز با اقاي سيد محمد گلابزوي وزير داخله و آقاي نورالحق علومي قوماندان قل ارودي حکومت کارمل در يک جبهه سياسي قرار داشته و روي اهداف مشترک کار مي نمايد. موضعگيري امروز سياسي محترم اسماعيل خان، سوالاتي را در رابطه به گذشته سياسي ان خلق مي نمايد. چون اين سوال خارج از بحث امروزي ماست نمي خواهم که درين مورد بيشتر بنويسم. با اين مثال مي خواهم بعرض برسانم که اگر شخصي در سال 1357 ميگفت که شايد روزي آمر صاحب ( اسماعيل خان) با گلابزوي و علومي کنار آيد، آن شخص بجرم توهين و تحقير به آمر صاحب، مورد نکوهش قرار مي گرفت اما امروز يک حقيقت مبرهن است.
طوريکه من در نبشته اولي ودومي ام تذکر دادم، بي کفايتي آقاي نهضت در بروز شورش هرات انکار ناپذير است چنانچه محترم ترکاني صاحب هم طي نبشته هاي خود درين مورد توضيحات لازم داده اند.
جاي دارد که تذکر دهم که اقاي نهضت با ورود خويش به هرات در اولين صحبتي که با کدرهاي حزبي و دولتي آنولايت داشت، اجراات و کار هاي مرحوم بائُس را مورد انتقاد شديد قرار داد و خلاف انچه که آقاي نهضت ادعا دارد، کدرهاي حزبي محل از صلاحيتهاي اجرائيوي برخوردار نبودند.
در مورد سازمانهاي حزبي و جوانان بايد بعرض برسانم که هيچ عقل سليم از موجوديت نواقص، خاليگاه ها و اشتباهات در کار سازمانهاي حزبي و جوانان انزمان چشم پوشي کرده نمي تواند و هکذا هيچ فرد عيني گرا و واقعبين از اين حقيقت طفره رفته نمي تواند که روحيه و پرنسيپ حاکم بر سازمانها ، روحيه وطندوستي، روحيه خدمت بمردم و روحيه مسؤليت پذيري بوده است. در مورد" ترانه خلق" بايد گفت که ترانه مذکور در همه مکاتب از طرف شاگردان و يا اعضاي سازمان جوانا ن خوانده نمي شد. ازينکه استاد محترم ترکاني صاحب به شاگردان شان درس وطندوستي داده اند جاي هيچگونه شک و ترديد نيست.
آقاي ترکاني صاحب در بخشي از تبصرهء خود نوشته اند که" اینکه شما موضوع استعداد را برای پذیرفتن فردی به حیث عضو حزب میگوید باید متوجه باشید که این همه مردم با استعداد و اینهمه نخبه را چه کسی قبول میکند که یکسال حکومت کرده نتوانند و مورد هجوم همسایه، مردم خود و جامعۀ بین الملل قرار گیرند. و مجبورا یک قدرت جهانی به کمک شان با صد ها هزار سربازسرازیر میشود."
در رابطه به اظهارات فوق بايد گفت که خصوصا در سالهاي جمهوري مرحوم محمد داود و سالهاي بعد از آن اکثر فعالين سياسي پوهنتون کابل، پوليتخنيک کابل و دارالمعلمين عالي هرات اعضاي حزب دموکراتيک خلق افغانستان بودند؛ ناگفته پيدا است که عمدتا جوانان با استعداد مي توانستند که به مؤسسات عالي تحصيلي کشور شامل شوند.
در بخش ابراز نظريات سايت جام غور يکي از هموطنان ما در رابطه به تبصره آقاي ترکاني چنين نوشته اند :
" دوست
جرمني
سلام بحضور جناب ترکستاني صاحب (ترکاني صاحب) و اقاي نکته سنج و نکته دان موضوعات جالب و خوب را ارائه داده ايد اميد وارم همين طوريکه عزت قلم را رعايت نموده ايد. حق اشخاصي را نيز رعايت فرمايد که نمي خواهند اسم شان در گزارش هاي شان بياوند. ممنون شما"
من با نظر آقاي دوست موافق ام. اما من صرفا نام اشخاصي را در نبشته هايم ذکر کردم که در حوادث 24 حوت هرات قويا مطرح بودند. درنبشته هاي قبلي ام و در نبشته هذا از ذکر نام افراد و اشخاص که در سال هاي 1357 و 1358 شاگردان و محصلين ممتاز و حزبي هاي متعهد و وفادار به منافع مردم بودند و امروز در بخش هاي علمي و اکادميک مصرف خدمت بوطن هستند، خود داري مي نمايم.
نبايد فرا موش کرد که ما پيرامون يک مقطع معيين زماني ( سالهاي 1357 و 1358 ) بحث مي نمايم. بايد خاطر نشان ساخت که خلاف انچه که محترم ترکاني اظهار ميدارند، يک قدرت بزرگ جهاني نه براي کمک به حاکميت آنزمان ، بلکه بخاطر نابودي ان ده ها هزار سرباز به کشور سرازير شد.
من در نبشته هاي قبلي تذکر دادم که يکي از علل ناارامي ها آنزمان ناشي از اشتباهات و تيزروي هاي حاکميت انوقت بوده است که آقاي ترکاني صاحب با ارا ئه مثالها و توضيحات لازم ، نظر ام را تائيد فرمودند.
در رابطه به اصطلاح افغان و افغانستاني بايد بعرض برسانم که متاسفانه مدت زيادي موضوع مذکور قشر روشنفکر ما را بخود مصروف ساخته بود. بعد از بحث هاي طولاني که موضوع مذکور از صدر بحث ها پايان افتاده بود ،رييس جمهور جمهوري اسلامي ايران طي مسافرت رسمي خود به افغانستان اصطلاح افغانستاني را بکاربرد.من هرگز ادعا نکردم که استاد محترم ترکاني گفته باشند که رئیس جمهور ایران کلمۀ افغانستانی را خوب اداء نموده و موجب مباهات شان است.
بکاربرد اصطلاح افغانستاني توسط احمدي نژاد به جز از مداخله در مسايل داخلي افغانستان، توضيح ديگري ندارد. لازم بود که در همان لحظه و در همان موقع اقاي کرزي ،احمدي نژاد را به فتنه گيري اش متوجه مي ساخت که نساخت.
بنظر من، اصطلاح افغان از هر زباني که گرفته شده باشد و به هر مليتي که نسبت داده مي شود، اوصاف، کرکتر و خصوصيات ملي باشندگان اين وطن را انعکاس ميدهد.
آقاي ترکاني صاحب طي تبصره خويش باز هم بر عدم موجوديت نظم سياسي در سال 1357 تاکيد ورزيده اند. ازينکه يک نظام سياسي مورد تائيد يک تعداد از افراد قرار نميگيرد بمعني عدم موجوديت آن نميباشد. من در نبشه قبلي ام تذکر داده بودم که نظم سياسي درسال 1357 با همه کمبودي ها ، نواقص، اشتباهات ، کجروي ها و يکته تازي هاي که داشت در سرتاسر کشور مستقربود و از جانب همه کشور هاي جهان برسميت شناخته شده بود که حضور فعال نمايندگي هاي سياسي ملل مختلف جهان در کابل بر اين امر صحه ميگذارد.
درين مورد من قضاوت را به خوانندهء عزيز مي گذارم که آيا در سال 1357 در کشور ما نظم سياسي و جود داشت يا خير.
در حاليکه برداشتهاي من و اقاي ترکاني صاحب از حوادث 24 حوت در بسياري موارد يکسان اند اما در موارد چند از هم متفاوت اند. من متيقين هستم که با گذشت زمان اين موارد رفع خواهد گرديد و ما درين مورد به نکات نظر مشترک خواهيم رسيد.
در شرايط کنوني برماست تا در روشني تجارب تلخ تاريخي، نيرو و قدرت خود را در امر بيرون رفت کشور مان از وضع فلاکتبار کنوني متشکل بسازيم.