احمد سعيدی

 

مکث بر حادثه خونین ولسوالی شیندند!

 

وقایع حوادث و اتفاقاتی كه دنیا را تكان میدهد و نگاه ها و توجهات افكار عمومی جهان را به خود جلب می كند در جهان معاصر كم نبوده ، نیستند و نخواهند بود.  اما اینکه خارجی ها در ظاهر بخاطر جنگ با تروریزم آمده اند ولی کشتن مردمان ملی مردمان ملکی را به چریت انداخته.

نكته مهم این است كه آنچه افكار عمومی در باره یك رویداد می بیند و می شنود از دید رسانه های ارتباط جمعی كه در یك پوشش انحصاری دیگر قرار دارند ، تبیین می شوند ، یعنی در واقع رسانه ها پس از اتقاق افتادن حادثه آنرا به تفسیر و تحلیل می برند و از این منظر برای افكار عمومی می بینند و می شنوند.

اگرچه جریان آزاد اطلاعات ( با صطلاح) بعنوان ركنی از حقوق بشریت برای طرز تلقی صحیح افكار عمومی ترویج می شود تا مخاطب بفهمد و در یابد و خود از جریانات با صطلاح برداشت و انتخابی آزاد نماید . ولی آیا واقعاً‌ آنچه كه از پیامهای رسانه ای ارتباط جمعی دنیا ( اسیر قدرت) در باور مخاطبین در سراسر دنیا به افكار عمومی القاء نموده اند !؟

نكته مهم تر اینكه این باورها كه در رابطه با یك حادثه تكان دهنده در افكار عمومی جای میگیرد بگونه ای جهت دهنده و زمینه ساز دیگر اتفاقات و رویدادهایی در آینده خواهد بود همیشه تشویش دارند با در نظر داشت عدم کفایت کاری ارگان های دولتی در اینده نیز مردمان بی گناه کشته خواهد شد. كه افكار عمومی بنوعی مستقیم ( و بدون اعتراض) تایید كننده آن حوادث ( با برنامه) خواهد بود كه بعداً‌ بخاطر این رویداد اتفاق خواهد افتاد پیش زمینه های وجود ندارد كه دارد.

بهر حال افكار عمومی در جهت استیفای حقوق بشریت و آزادی گام می بردارد و همسازی و همگونی با سیاسیون موج ساز و موج سوار را نا خواسته بعنوان یك انتخاب آزاد تلقی كرده و همگام با جریان سازان در اماكن مذهبی و غیر مذهبی حاضر شده مایك و مایكرافون روشن میكند و یا چند دقیقه سكوت را برای آمرزش روح قربانیان این حادثه بر خود هموار می سازد. اگر چه همراهی با آلام و دردهای بشریت امروز شاید نداند كه عواطفش و وفاقش در جهت مشروعیت بخشیدن به جریاناتی است كه زمینه سازی حوادث دیگری خواهد شد كه این حوادث قطعاً‌ قرباینان بیشماری را بكام خود خواهد كشید كه همین افكار عمومی با این عواطف حاضر نمی شود ( تحت تاثیر رسانه های دربند قدرت اقتصادی) برای قربانیان آن شمع روشن كند و حتی لحظه ای سكوت نماید.

سوال اینجاست كه آیا جمعیت مخاطب جهانی كه تحت تاثیر افكار سازی رسانه های افغانی در بند قدرت اقتصادی قرار دارد. درست تصمیم گرفته است یا خیر؟ و بطور كلی آیا او بنا به رای خود عواطفش تحریك شده و اشك ریخته و شمع روشن كرده یا خواستند كه عواطفش تحریك شود؟ اشك ریزد و شمع برمزاری روشن كند وسپس همه این خرجها برای چه منظوری به كار گرفته خواهد شد؟ قطعاً برای حوادث آینده یا جلوگیری حوادث.

حوادث شیندند از اینگونه رویداد هاست كه موشاكافانه با توجه به مراجع و منابع قابل دسترسی برای همه به نقد كشیده شده است.

ما باید در داخل دولت مراقب رشد و جا گرفتن های اشخاص و افراد باشیم که به ظاهر تعهد به حاکمیت و منافع ملی در باطن تیشه و طپر بدست دارند شاخه و برگ دولت را می شکنند و برای خارجی ها چاپلوسی و اطلاعات دروغین می دهند مانند شیندند، آنانیکه اقتدار خویشرا باغیر قانون ساختن قانون می نگرند پس ریشه های این تفکر نا بخردانه در کجا نهفته است  در مسائیل پیچیده موجود چه نظامی چه سیاسی و چه صنعتی تحریک به طرف در حرکت است. گسترش خطرناک نا امنی ، رشوت ، اختلاس و هجوم همه اتهامات که بعضی حق و بعضی ناحق سرداده می شوند این خطر یک روز پی روز دیگر افزودی میشود مسئولین هم نمیدانند از کجا آغاز و بکجا ختم خواهد شد ما نباید اجازه دهیم که هرگز سنگینی این بار که با خود توطئه های خطر ناک را همرا دارد آزادی دموکراسی و موجودیت امروز فردای ما را تهدید می کند با چشمان باز نظارگر شویم ما تنها نباید به این تکیه کنیم که تنها هوشیاری بیداری و از خود گذری شهروندان و بتواند تعادل میان اقتدار قوی و عدم اقتدار را حفظ کند نه خیر حکومت بادار شمرده نشود در هر نوع حادثه بشمول نرسیدن لقمه نان به مردم حکومت مسئولیت دارد و بری ذمه بوده نمیتوانند .

این حوادث یكی پی دیگری این نكته را به مانشان می دهد كه توطئه و توطئه دیگری نیز در راه اند توطئه های كه هم از ما قربانی میگیرد و نفاق داخلی ما را شعله ورتر می سازد متاسفانه با عدم درایت و بیداری ارگان های مسئول امنیتی هر چیز غیرممكن به نظر نمی رسد. هر لحظه این خطر وجود دارد که زنان و اطفال کشته شوند و ارگان های امنیتی بعدا خبر شوند. حوادث گذشته ما نشان داده كه در داخل این كشور تروریزم داخلی و خا رجی تا بدنه های بالایی اقتدار ما نفوس كرده اند وجود یك توطئه در بطن سه قوه مهم كشور كه باید ریشه اتحاد شان را خشك سازد كار دشمن سوگند خورده این ملت بزرگ است. نبود شخصیت های سیاسی برجسته در شرایط موجود در بدن های حکومت باعث آن گردیده که همه راه را گم کرده اند در وضع موجود جرئت و ابتکار عمل رهبری در کشور باعث آن میگردد که زیاد از مشکلات حل و فصل شود اعتماد ملی ایجاد گردد و مردم به فردا امیدوار شوند عدم جرئت اخلاقی و نظامی بی کفایتی مارا به آنجا میرساند که راهی بر گشت بدون غرق شدن وجود ندارد درین کشور قطع رجال نیست سرنوشت وطن را باید به فرزندان صادق پر کار و وطندوست سپرد تا بتوانند بحران موجود را محار کنند.

باید باور داشت که دشمن مكار حالا از عدم كفایت و عدم اتحاد و اتفاق ما ماهرانه استفاده كرده خود را به مناطق كه امن بوده اند  رسانده و آنقدر خود را نیرو مند نشان میدهد كه ما توان كشتن مردم را در هر نقطه كه بخواهیم داریم دشمن هركس كه هست حالا داخل پوستین ما شده آیا میتوانیم پوستین را آتش زنیم یا چاره دیگری دیده شود چاره اساس از دیدگاه من این است همین مسئولین ناکام و بی کفایت باید و باید یا به رضا یا به زور کنار زده شوند و جای خود را و فرزندان حقیقی وطن که علاقه به خدمت گذاری دارند و به فکر پر کردن جیب های خود نیستند واگذار شوند.

 

 


بالا
 
بازگشت