خليلزاد نامزد مقام رياست جمهوري؟ با توجه به نشانه هاي فراوان، اين سواليست که خيلي ها مطرح مي کنند. با دکترسراج رسولي کارشناس مسايل افغانستان که تازگي ها ازافغانستان برگشته است اين موضوع را به بحث گرفته ايم:
دويچه وله: آقاي دکتر رسولي ، اوضاع در افغانستان از جوانب مختلف نا اميد کننده خوانده مي شود، شما که تازه از افغانستان ديدن کرده ايد، آيا شما هم از افغانستان دوباره نا اميد به وين(پايتخت اتريش) برگشتيد؟
دکتر رسولي: گفته مي توانم که در افغانستان اوضاع به گونه ايست که مي توان گفت که هم اميدوار کننده است و هم نااميد کننده است. يعني اين که اوضاع يک مملکتي که قبلأ در آنجا سالهاي زيادي جنگ بود، و هنوز هم در قسمت هاي آن جنگ ادامه دارد، طبيعتأ مردم در اضطراب مي باشند و مخصوصأ امسال که همچنان مشکل خشکسالي در آنجا محسوس است و قيمت ها بلند رفته است، مردم از ناحيه ي زندگي خود مأيوس اند، از افغانستان کوچ مي کنند، از طريق کوه ها به مناطق امن تر داخل مي روند، به کشور هاي همسايه کوچ مي کنند، که مسلمأ اين مسأله گهگاهي بسيار نااميد کننده است.
اما وقتي مي گويم که اميدوار کننده، به اين دليل است که خارجي ها بعد از اشتباهات زيادي که کرده اند و مي کنند، به بازسازي جدي پرداخته اند.
دويچه وله: شما از مأيوس بودن مردم صحبت کرديد، البته در پهلوي اميدواري هايي که هم وجود دارد، ولي مردم بيشتر از کي ها مأيوس اند، کي را مسوول مي دانند، بطور مثال حکومت رييس جمهور کرزي را؟ يا اين که نيروهاي خارجي ؟ و يا هم گروه هاي ديگري که به نام طالب و القاعده در افغانستان فعاليت دارند؟
دکتر رسولي: در قدم اول تشويش مردم از اينست که حامد کرزي رييس جمهور افغانستان توان اداره ي افغانستان را ندارد، دولت داري کرده نمي تواند. با توجه به اين امر از اين که وي بارديگر اعلام کرده است که خودرا دوباره کانديد رياست جمهوري مي کند، مردم بسيار به تشويش اند.
دويچه وله: بله، شما در صحبت هايي که با مردم داشتيد، آيا مردم نام شخصي را هم ذکر کرده اند ؟ يعني آنها زماني که به اين شکل از آقاي کرزي نا اميد اند، به کي اميدوار اند، که دوباره به افغانستان بيايد، وبالاخره مشکلات افغانستان را حل کند؟ البته با توجه به اين که شمار زيادي در افغانستان خودرا براي انتخابات آينده مقام رياست جمهوري کانديد نموده اند . در ضمن از آقاي خليلزاد اکثرأ نام برده مي شود، شما هم در اين موارد حرفهايي شنيده ايد ؟
دکتر رسولي: طوري که خبر داريد ، آقاي جلالي ، آقاي اشرف غني ، آقاي بشردوست و بعضي اشخاص ديگري هم علاقمندي نشان داده اند تا در آينده خودرا کانديد نمايند .
وقتي ما از حلَقات و اقشار مختلف جامعه پرسيديم، يعني از دهقان تا سياستمدار، همه به اين نظر بودند که شخص ديگري بايد در افغانستان باشد ، که بتواند رضاييت مردم را بدست آورد و مردم به او توافق و مؤافقت داشته باشند.
مردم بيشتر از آقاي دکتر خليلزاد ياد مي کردند، و آنهم بخاطري که، زماني که ايشان در داخل افغانستان به حيث نماينده خاص رييس جمهور امريکا کار مي کردند، و تا زماني که در افغانستان بودند ، شرايط بصورت نسبي خوب بود، و مردم هم از آن زمان نسبت به آقاي خليلزاد خاطره مثبت دارند.
دويچه وله: آقاي رسولي، شما به حيث تحليلگر امور سياسي افغانستان تا چه اندازه احتمال آن را مي دهيد که آقاي خليلزاد دوباره به افغانستان برگردد ، و آنهم به حيث نامزد در انتخابات رياست جمهوري در افغانستان؟
دکتر رسولي : تا جايي که من خبر دارم و چندين با در مصاحبه هاي آقاي دکتر خليلزاد که فعلأ رييس امنيت شوراي سازمان ملل متحد اند، يادآور شده اند که هر وقتي که ملت خواسته باشد ، از خدمت به ملت هيچگاهي اِباء نمي ورزند؛ ديگر اين که آقاي خليلزاد چندين اوصافي دارد: يکي اين که در همان شرايط بسيار خاص افغانستان و در گذشته مخصوصأ در دوره جهاد ، در دوره مقاومت افغانستان در دهه هشتاد ، ايشان از طرف امريکا به حيث نماينده مي رفتند، همراه رهبرها مي ديدند، و آنها نيز از همان زمان يک تصور مثبتي نسبت به داکتر صاحب خليلزاد داشتند. همچنان ايشان اضافه تر از اين که نماينده امريکا بودند کار مي کردند، يعني اين که براي افغانستان يک دلسوزي خاصي داشتند، و من تصور کرده مي توانم که اگر زمينه و امکانات موجود باشد ، فکر نمي کنم که آقاي داکتر خليلزاد از کانديد شدن اِباء ورزند.
دويچه وله: آقاي رسولي، در قسمت دلسوزي آقاي خليلزاد، بعضي ها اين موضوع را مطرح مي کنند که آقاي خليلزاد از جمله کساني اند که به اصطلاح در طرح آوردن طالبان در افغانستان دست داشته است، نظر شما در اين قست چيست؟
دکتر رسولي: يکي از مشکلاتي که اکثرأ تحليلگران سياسي دارند ، در اينست که گهگاهي فرق بين واقعيت و خبر سازي "سر ِ چَوک " - به اصطلاح مردم افغانستان- را نمي توانند. در زمان طالبان آوازه بود و گفته مي شد که امريکا در اين مسأله دست داشته است، بنابرين اکنون مي گويند که شايد خليلزاد هم در اين رابطه دست داشته باشد .
من اما تصور نمي توانم که آقاي دکتر خليلزاد در آوردن و فعاليت طالبان در آن زمان دستي داشته بوده باشد.
تا جايي که من خبر دارم ، اشتباهاتي که در خود دولت افغانستان پس از سقوط دولت حزب دموکراتيک خلق بوجود آمد، باعث آن شد که رهبران جنوب و جنوب شرق افغانستان آزرده خاطر از کابل بيرون شدند، و بالاخره با توجه به اين که در اين مسايل پاکستان هم علاقمندي هاي بخصوصي داشت، همدستي با اين رهبران سبب بوجود آمدن طالبان گرديد، اما من تصور نمي توانم که آقاي خليلزاد در ظهور طالبان همکاري داشته بوده باشد.
دويچه وله: به نظر شما آقاي رسولي،اگر آقاي خليلزاد دوباره به افغانستان برگردد، و بخواهد که در افغانستان رييس جمهور شود، او روي کدام نيرو هاي داخلي و خارجي مي خواهد اتکاء کنند، و مي توانند اتکاء کنند؟
دکتر رسولي: آقاي خليلزاد با رهبران جهادي سابق رابطه بسيار نيکي داشت ، تا وقتي که در داخل افغانستان بودند، يعني به حيث سفير و نماينده خاص ايالات متحده امريکا و مسوول مسايل افغانستان.
ايشان در آن زمان با رهبر هاي جهادي در افغانستان با مشوره کار مي کردند، و هميشه راهي را مي گرفتند که آنان آزرده نشوند، و در عين حال در پيشبرد کار دولتي و بازسازي افغانستان سهيم باشند. يعني برعکس آقاي کرزي.
دويچه وله: با وجود آن که اگر آقاي خليلزاد طرفداري و پشتيباني رهبران جهادي را در افغانستان داشته باشد، فکر مي کنم براي رييس جمهور شدن در افغانستان کافي نخواهد بود، با توجه به اين که بسياري ها در افغانستان ، بخصوص مردم عوام ، رهبران جهادي را به نام جنگ سالار مي شناسند، و از آنها دل خوش ندارند، بناء فکر نمي کنم که نزديکي آقاي خليلزاد با آنها باعث خوشنودي مردم افغانستان شود، ولي بهر حال؛ ديگر کدام نير هايي اند که آقاي خليلزاد به آنها اتکاء خواهند کرد ؛ منظورم نيرو هاي داخلي و خارجي اند؟
دکتر رسولي: به حيث يک کارشناس افغانستان که سالهاي متمادي در اين زمينه ها کار کرده ام و مي کنم ، به اين نظر هستم که در يک مملکتي که سالهاي زيادي در جنگ بوده است ، چنين مملکتي نياز جدي به آرامي دارد و به دولت سازي ضرورت دارد. بناءً در اينجا تمام نيرو هاي همان جامعه به شمول نيرو هايي که قبل از 1999 در افغانستان کار مي کردند، از اينها همه بايد دعوت شوند، همه در نظر گرفته شوند؛ نه تنها گروه هاي جهادي .
من با روشنفکر هاي کابل صحبت کرده ام ، با روشنفکران شمال صحبت کرديم، همچنان با مردم عادي مناطق صحبت کرديم، و نيز با اهالي مناطقي که آقاي کرزي از آنجا مي آيد، يعني قندهار ، هلمند و لوگر با همه در تماس شديم، همه از آقاي کرزي مأيوس اند وهمه در جستجوي يک الترناتيف (بديل) و يک راه حل هستند.
و چنانچه شما هم خبر داريد براي رياست جمهوري آينده افغانستان چندين نفر خودرا کانديد کرده اند، ولي هميشه اسم آقاي داکتر خليلزاد مطرح است.
دويچه وله: آقاي رسولي ، با نيرو هاي خارجي هم اين سوال را مطرح کرديد؟ آيا آقاي خليلزاد با همکاري هايي که با حکومت هاي امريکا داشته اند، اتکاء بيشتر به نيرو هاي امريکايي خواهند کرد؟
دکتر رسولي : موضوعي که اينجا مطرح است، اينست که چرا آقاي خليلزاد در اينجا قابل توجه ست.
اول اين که شخصيت برازنده ي خود ايشان است و دوم در افغانستان مردم به اين نظر هستند که در تعيين حيات سياسي افغانستان امريکا بصورت کوتاه مدت تأثير خواهد داشت. بناءً در اينجا لزوم آن مي رود که شخصيت هايي که براي رياست جمهوري آينده افغانستان خودرا کانديد مي نمايند، توان آن را داشته باشند که با امريکا به يک زبان باز و با ظرافت صحبت نمايند.
به همين دليل هم آقاي خليلزاد مطرح مي شود، چون آقاي خليلزاد با امريکا نزديک است ، و در اينجا به اصطلاح مردم ما و شما مي گويند که اگر امريکا نفر دوم و سوم خودرا در افغانستان رييس جمهور ساخته ، چرا شخص اول امريکا نباشد. يعني اين که چرا يک افغاني که در امريکا با رهبري امريکا ، با جامعه ي امريکا شناخت خوب دارد، وي در افغانستان نيايد و خودرا کانديد نکند.
و چنين شخصي که افغان هم است آقاي خليلزاد است.
دويچه وله: آقاي رسولي ، شما با شناختي که از اوضاع داريد و همچنان از مهره هاي اساسي و سياستگذاران اساسي در افغانستان ؛ چه فکر مي کنيد، که برخورد آقاي خليلزاد با گروه طالبان در افغانستان چگونه خواهد بود؟
دکتر رسولي: زماني که آقاي خليلزاد افغانستان را به جانب عراق ترک مي گفتند، در يکي از ولايات هاي مشرقي افغانستان ، در مشرقي رفتند و در آنجا در صحبت هاي خود به طرف پاکستان اشاره کردند و گفتند که تمام معضلات از همان طرف به افغانستان ميايد.
همچنان يک موضوع ديگر را نيز به شما ياد آور مي شوم و آن اين که خليلزاد هميشه موضوع ملت سازي را مطرح کرده است و هميشه در اين ارتباط صحبت کرده است که از صحبت هاي ايشان مي توان چنين نتيجه گيري نمود که موضوعاتي که در حال حاضر سبب تشنج گرديده در ارتباط به مسايل قومي و در مسايل دولت سازي ، اين موضوعات را ايشان جدي خواهند گرفت ، زيرا ايشان زياد تر علاقمند راه حلي براي افغانستان اند.
دويچه وله: آيا آقاي خليلزاد براي حل مشکل بنياد گرايي در افغانستان هم برنامه هاي با خود خواهند داشت؟ چون قسمي که شما هم شاهد حال بوديد ، پديده هايي مثل آزادي بيان و آزادي مطبوعات ، دستاورد هايي که در افغانستان مخصوصأ در سالهاي اول رشد نموده بود، اينها همه آهسته آهسته محدود مي شوند، و به نام اسلام و سوءِ استفاده از اسلام کوشش مي شود که با اين آزادي ها و با دموکراسي در کل ، حتي از سطوح دولتي مبارزه صورت گيرد، در اين قسمت آقاي خليلزاد چه خواهند کرد؟
دکتر رسولي: در قدم اول براي آقاي خليلزاد و همچنان اشخاص ديگري که علاقمند تعيين سرنوشت افغانستان اند ، اين موضوع مطرح است که تا چه قانون اساسي افغانستان يا قوانين ديگر در افغانستان بعد از تشکيل دولت جديد، يعني بعد از سقوط طالب ها ، اين قوانين تا چه حد در افغانستان تطبيق شده مي توانند؟ زيرا در حال حاضر اين قوانين در افغانستان تطبيق نمي شود، و آقاي کرزي با همکارانش گهگاهي سياست لجام گسيخته ي را در افغانستان تطبيق مي کنند.
من فکر مي کنم که آقاي خليلزاد يک دموکرات است و در جامعه دموکرات زندگي کرده و مي کند و فکر مي کنم که در افغانستان قانون اساسي را تطبيق مي کند.
دويچه وله: آقاي رسولي، مي دانم که شما منحيث يک کارشناس زياد طرفدار حدس و گمانه زني نيستيد و منهم به عنوان آخرين سوال از شما مي خواهم بپرسم که به نظر شما چه وقت مي توان انتظار آن را داشت که آقاي خليلزاد دوباره به افغانستان برگردند، و اعلام نامزدي رياست جمهوري کنند؟
دکتر رسولي: با توجه به اين که انتخابات آينده در ماه سپتامبر يا اکتوبر سال آينده است. يعني دقيق يکسال ديگر در پيش رو داريم. از اين که فعلأ آقاي خليلزاد رييس شوراي امنيت و سفير ايالات متحده امريکا در ملل متحد است ، من تصور نمي کنم که در يکي دو ماه آينده ايشان اظهار اراده کنند، اما دوستان زيادي اند که همراه ايشان در تماس اند و توقع دارند که ايشان اظهار اراده نمايند. من تصور مي توانم که آقاي خليلزاد در ماه هاي آينده نظر خودرا در اين مورد ابراز کنند ، اما تا اکنون خبر مؤثق ندارم.