سی ساله گی انقلاب اسلامی ايران !


ص . راد منش ( آشتی)


جمهوری اسلامی ايران  ،  روز سه شنبه هفته گذشته سالگرد انقلاب اسلامی را تبجيل کرد. در چنين روزی انقلاب ايران به پيروزی رسيد . عوامل مختلف ، ايرانيان را وا داشته بود از سقوط سلطنت وتحول انقلابی به حمايت برخيزند . يکی وابسته گی روز افزون رژيم شاهنشاهی در بسياری امور به امريکا بود
که از نظر روانی بر قشر تحصيل کرده قابل تحمل نبود.
ديگر فقط يک  قشر بوروکرات  صد نفری بر ايران حکومت ميکردند ، يعنی به فرمان شاه ، چرخ اداری کشور را بدست داشتند. « عباس هويدا» که از نخست وزيری برکنار ميشد، وزير دربار مقرر ميشد و وزير دربار « اسد الله علم » ، جای او را می گرفت واين دور و تسلسل ، بارها تکرار می شد ، . دليل بارز تر نارضايتی عامه از رژيم شاه، به خاطر موجوديت (ساواک) يا سازمان امنيت واطلاعات کشور بود . مزاحمتها و مداخلات سازمان استخبارات ايران در ، تجارت ، پيشه وحرفه ، خانه وخانواده حد ومرزی نمی شناخت، تا آنجاکه جان اهالی را به لب شان رسانده بود. ديگر از دلايل پيوستن مردم به انقلاب ورو گردانی از رژيم شاهی ، شايعه سازی های منظم مخالفان سلطنت بود ، در طليعه انقلاب شايع شده بود اگر شاه ساقط شود ، رژيم آينده ، سهم هر خانواده ايرانی را از ثروت سرشار نفت، معين ومشخص خواهد کرد ، سزاوار نيست ايرانی با اين همه ذخاير نفتی، شب گرسنه بخوابد! می گفتند در ليبيا، رژيم قذافی ، ماهانه دم در منازل، پول می رساند ، بدون زحمت وپرسان.
ميگفتند اگر شاه، سقوط کند ، ديگر « ساواک »، يتيم و بی پدر ميشود واين مزاحمت برای هميشه از ميان ميرود!
می گفتند ، پاسپورت و مدارک مسافرتی ايرانی ، اعتبار مزيد می يابد وکسی ، ايرانی را نوکر اسراييل و امريکا نمی شناسد! در سازماندهی اهالی برای پذيرش انقلاب ، نقش جريا نهای چپ ونيز سازمان نيمه اسلامی نيمه سوسياليستی ( مجاهدين خلق ) را نميشود  ، دست کم گرفت.
به هر حال در سال ۱۳۵۷ شمسی همانگونه که تظاهرات مليونی اهالی پايتخت ايران بدون توقف و خسته گی ادامه می يافت ، ايت الله روح ا لله خمينی نيز از عراق راند شده وبه فرانسه پناهنده شده بود ، امريکا و اروپا آمادگی پيدا کردند ، خمينی را بحيث يک جانشين مناسب برای شاه ، بپذيرند ، بخصوص که افکار اسلامی وضد کمونستی او نيز می توانست از نفوذ شوروی در منطقه ، مما نعت کند . راديو های غرب بخصوص بی بی سی ، نشر پياپی اعلاميه های مرتبط به خمينی را با گشاده دستی پيش ميبردند . بهر صورت ،اين روحانی جسور ، مصمم و مقاوم به ايران رفت ، در گورستان بهشت زهراء از فرماند هان ارتش شاه طلب کرد تا به « انقلاب مردمی » به پيوندند واو همه را عفو خواهد کرد . امرای ارتش چنين کردند . انقلا ب پيروز شد اما خمينی چنين نکرد و غالب امرای ارتش را اعدام کرد!
شاه ايران، درين اوان از کشور گريخته بود . خمينی ، بلا درنگ مهندس «بازرگان» رهبر نهضت آزادی و از ملی گرايان معروف را به نخست وزيری گماشت . دولت بازرگان توافق همه گروه ها را با خود داشت. کشور ،د رين آوان دستخوش هيجان و شور انقلابی بود . در پارکها ، اطراف دانشگاه تهران ، جوانان با  يکديگر جر وبحث سياسی می کردند و خيابان ها ی در تهران ، مانند برخی کشور های اروپاپی ، نمايشی از دموکراسی و تجمعات مردمی را در آغوش داشت. اولين نشانه های مخالفت با برخی عوامل رژيم در مناطق کردستان ايران شروع شد که دو لت آنرا نوعی تجزيه طلبی  قلمداد ميکرد و ازين رو نخستين بيرحمی رژيم خمينی، در اعدام های گروهی کردهای ايرانی ، متجلی شد. درين آوان ، همه جای کشور ، دسته های که خودرا هوادار انقلاب می خواندند، خيمه ها و جايگاه های بر پا کرده بودند ، به اسم کميته های انقلاب ، برخی از مراکز انتظامی رژيم سابق نيز بدست همين عناصر افتاده بود . اينان ، هرکسی را به اسم ضد انقلاب و طرفدار شاه سابق ، می توانستند بشدت مجازات کنند . ارتش شاهی منحل شده بود . مملکت بدست جوانان کم سن و سال ؛ پر شور وروحانيونی که تجربه کمتری از  حکومتداری داشتند، اداره ميشد . باری ، جوانانی زير نام (دانشجويان خط امام) سفارت امريکا را اشغال کردند. کارکنان آن را به گرو گان گرفتند و آنان را ۴۴۴ روز در اسارت نگهداشتند، که اين واقعه گمان ميبرم سر منشا بسياری حوادثی است که تا اکنون ، در ايران و در رابطه با ايران در دنيا وجود دارد.
دولت دمو کرات مهندس بازرگان اين واقعه غير متعارف را تحمل نکرد ، استعفا کرد . خمينی که زير تاثير شور انقلابی مردم  ، قرار داشت ازين حرکت دانشجويان حمايت کرد و آنرا انقلاب دوم نا ميد . اين رويداد ونيز بيانات انقلابی خمينی که عرف دپلو ماتيک را د رهم می شکست ،خاصته وقتی امام خمينی از صدور انقلاب به کشور های ديگر سخن می گفت ، جامعه جهانی ر ا نسبت به اهداف رژيم انقلابی مشکوک ساخت، اشغال سفارت امريکا و تداوم سر درگمی و خطر ، برژنف رهبر شوروی را وادار به تصميمی سخت کرد . شوروی که انتظار داشت هر لحظه ، امريکا به ايران حمله کند ، برای اطمينان بيشتر از حفظ منافع دراز مدت وسرحداتش ، کشور افغانستان را اشغال نظامی کرد. اما خمينی برای درک واقعيات ، آمادگی نداشت ،  بهر حال پس از رويکار آمدن رونالد ريگان ، رژيم ايران گروگان ها را رها ساخت و دنيا نفسی به راحتی کشيد!
سالی بعد ، صدام حسين برای تر ساندن خمينی از سرحدات ايران عبور کرد. اين سرآغاز يک جنگ فرسايشی دراز مدت بود که ۸ سال دوام کرد ، وشايد صد ها هزار ايرانی کم سن وسال را به کام مرگ کشيد .
به بهانه جنگ ، زندگی ايرانيان « کو پو نی» شد ،. مواد ارتزاقی جيره بندی شد . رژيم همه مخالفان خود را به زندان افگند وبسياری رااعدام کرد، تنها در سال ۶۷ ، در زندان مخوف اوين ؛ صدها زندانی سياسی به جو خه مرگ سپرده شدند.
 پس از جنگ ، در دوره رياست جمهوری هاشمی رفسنجانی ، کوشش شد ، ويرانی ها ، دوباره مرمت شود ، فضای اختناق ، تحول يابد.
رژيم ايران  هنوز   از شکنجه دگر انديشان و آزار روز نامه نگاران، کارگران ، قلمبدستان و دانشجويان دست نگرفته است . قدرت خريد بيشتر طبقات جامعه هر روز کمتر ميشود ، بحرانات اقتصادی پيهم بسراغ جامعه می آيد . گرانی و تورم ، سرسام آور است وگويا تورم بر اساس ارقام رسمی دولتی از سی درصد تجاوز کرده است!
کرايه منزل هم که در ايران گران تر از امريکای شمالی است . بلند پروازی های هسته ای ايران از يک سو و ، بيانيه های تحريک آميز محمود احمدی نژاد در مورد هلو کاست و حذف اسراييل از نقشه جهان ؛ جامعه جهانی را نگران ميدارد!
اکنون رژيم ايدئولوژيک ايران به بيکاری مزمن ؛ فقر و فحشای کم سابقه ، اعتياد بالای بيست درصد جمعيت روبروست . خواسته های دموکراتبک جوانان و زنان نيز ابعادی گسترده به خود گرفته است .

رژيم ايران روزگاری به قيمت رو به تصاعد نفت و فر آورده های آن ؛ دل خوش کرده بود و يکی دوسال ؛ بودجه های انکشافی بلند پروازانه ای ارائه داشت که اينک اين دلخوشی با ارزان شدن بهای بنزين ؛ تار ومار شده است ؛ برخی کارشناسان اقتصادی به اين با ور ند که  بحران اقتصادی جهانی و ارزانی بهای نفت؛ رژيم  ايران را بيشتر از هميشه ؛ آسيب  پذير ساخته است !

 

 

 


بالا
 
بازگشت