محمد عوض نبی زاده
تکرارو تداوم جنایات نسل کشی و زمین سوختهء طالبان کوچی نما درهزاره جات
کشوری ما افغانستان با پشت سر گذاری سه دهه جنگهای خانمانسوز که هنوزهم درعمق مصیبت جنگ دست وپا میزند وجهان از کمک به آن در جهت خاتمه بخشیدن به این فاجعۀ بزرگ عصربا دشواری مواجه می باشند ویکی از علل عمده آن همین برتری خواهی و اختلافات قومی وقبیلوی دربین ساکنین این کشور است،متآسفانه امروز نيز حلقاتی هستند که مانند رژیم های گذشته انتقامجویی های قومی را به وحشیانه ترین وکم نظیرترین شکل آن انجام میدهند و از جنگ های افغانستان هيچ عبرت نگرفته و برای غصب قدرت حاضر هستند خون ديگر بريزند و به هر قیمتی در راس نا انصافانه ء قدرت قرار گيرند . شرایط موجود درافغانستان ايجا ب ميكند تا از گذشته های خونين عبرت گرفت و هويت همديگر را پذيرفت . شرایط امروز حاکی از این حقیقت است که تحقق دموکراسی و ایجاد امنیت در افغانستان، بدون پرداختن به حل مسأله اقوام وملیت ها به فرجامی روشن نخواهد رسید. اما نباید فراموش کرد که نطفه های اصلي خشونت و دشمنی اقوام به نوعی به زیست گاه های جغرافیایی و سهم شان در قدرت ملی و محلی و توزیع ثروت عمومی ارتباط پیدا می کند. کوچی گری این پدیده شوم اجتما عی در افغنستان وپاکستان وجود دارد که باید بصورت دقیق تعریف حقوقی گردد که این گروه اجتماعی به کدام گروه ویا صنف جامعه گفته میشوند در افغنستان اقوام گوناگون اعم از پشتون – تاجک – هزاره – ازبک و دیگر گروه های اتنیکی میهن ما کوچی و فامیل های بی زمین و بی خانه دارند ولی کوچی های اقوام پشتون در ایا لتهای پنجاب – سند – بلوچستان و صوبه و سرحد در مناطق قبایل سرحدی پاکستان مصروف رمه داری و تربیه مواشی اند و برخی آنان صاحب زندگی مرفه و سرمایه ها کلانی در پاکستان نیز میباشند که باید با کوچی های اقوام پشتون افغانستان تفکیک گرددو دولت به کوچی های داخلی مربوط به اقوام گوناگون کشور اسکان بدهد . کوچی های اقوام پشتون در دو طرف خط دیورند رفت و آمد داشته . واین گروه قومی در تابستان به افغانستان می آیند و در زمستان به سوی مناطق جنوب و شرق کشور و بیشتر در مناطق قبایلی و پشتون نشین پاکستان زندگی میکنند. آقای کرزی خود و تیم همکارش سالهای طولانی در پاکستان زندگی نموده و بخوبی میدانند که کوچیها ی پاکستانی اکثرا ازاقوم قبایلی پشتون سرحدی میباشند وسند تابعیت و پا سپورت پاکستانی داشته که در پاکستان آنان دارای خانه- دکان –مغازه – موتربوده و برخی ایشان به تجارت نیز مصروف اند . به همان اندازه که دولت افغانستان در اسکان کوچیها ی افغانی و حل مسایل شان مسوولیت دارد دولت پاکستان نیز در اسکان کوچی های پاکستانی سهیم است. مسالهء کوچی ها باید در تفاهم با حکومت پاکستان حل و هرکشور سهم خود را در اسکان کوچی های خویش به عهده بگیرد . سرچشمه ء تمام معضله کوچی ها درپاکستان است طوریکه درسه سال اخیر دولت پاکستان سعی نمود ه است برای تشدید اختلافات قومی در بین مردم افغانستان زمینه تهاجم طالبان کوچی نمای پاکستانی را در مناطق هزاره جات – سمت شما ل و دیگر نقاط کشور فراهم نموده و برای نا امن ساختن مناطق با امنیت افغانستان ذریعه طالبان تحت پوشیش کوچیهای مسلح ثبات را برهم زده و بهره برداری سیاسی نماید .كوچي های پاکستانی در شرایط فعلی افغانستان به يك معضل ملي تبديل شده و همه ساله جان بسياري از افراد و امنيت تعدادي از خانوادهها را با خطر شديد مواجه ميسازد. در حالي كه کوچی های پاکستانی به زندگي و امنيت هيچ فردي در داخل خاک پاکستان ضرر نمیرساند و رفتار اجتماعيشان در چارچوب قانون و نظم عمومي سامان مييابد. مانند ساير افراد از حقوق و مكلفيتهاي يكسان برخوردار ا ند. و كوچيهای افغانستانی نیز باید مانند کوچی های پاکستانی مثل سایر مردم افغانستان تذکره شهر وندی داشته و دولت در قبال تأمين حقوق سياسي، اقتصادي و اجتماعي آنها مسووليت به عهده گیرد. از طرف ديگر کوچی ها نیز نسبت به دولت، جامعه و كشور مكلفيتهايي دارند.مشكل كشور ما اين است كه به پديده كوچي و كوچيگري آنطوري كه بايد پرداخته شود عمل نميشود؛ بلكه اين پديده همواره با حب و بغضها و با در نظرداشت مصلحتها و غرضورزيها همراه بوده و هر شخص و گروهي بيشتر به منظور دسترسي به منافع مادي و سياسي به اين امر دامن زده است. حتی همان شاهان و اميراني كه به نفع كوچيها فرمان صادر كردهاند، هدفشان دلسوزي به اقوام كوچي - كمك و حمايت آنها و بهبود وضعيت دشوار و غير مدني كوچيها نبوده است.زندگي كوچي و چگونگي زندگي آنها در چوكات قانون اساسي بايد قبل از همه از لحاظ سياسي، اقتصادي، اجتماعي و زيست محيطي مورد مطالعه قرار گيرد و بهصورت عالمانه و بيطرفانه تحليل و ارزيابي گردد و در ارتباط با فراهمآوري تسهيلات آموزشي و صحت ایشان، راهكارهاي كارآمدتر و مؤثرتري در نظر گرفته شود. راه حل اساسي معضله كوچيها، تعيين تابعيت و صدور تذكره براي آنان است، تا كوچيها داراي هويت شهر وندی گرديده و بهعنوان كوچي شناخته شوند. اعمال قانون يكسان بر كوچيها خصوصاً در قسمتهاي ماليات و عسكري که ميتواند حس مسووليتپذيري كوچيها را نسبت وطن و وطندوستي بيشتر سازد. معاف ساختن كوچيها از تكاليف ملي و اعطاي امتيازات ويژه به آنها نه تنها به مردم كوچي كمك نميرساند؛ بلكه خصومتها و بدبينيهاي اجتماعي را تشديد خواهد كرد.جنگها و درگيريهاي سالهاي اخير بين مردم محل و كوچيها، بالاخره رييس جمهور را مجبور ساخت تا فرماني را به منظور اسكان، رشد و تقويت اقتصاد كوچيها صادر نمايد. اين فرمان تأكيدي به مفاد ماده چهارده قانون اساسي و نحوه اجرا شدن اين ماده است؛ و چنانچه فرمان رييس جمهور بهصورت جدي و مسؤولانه پيگيري شود؛ ميتواند كوچيها را به زندگي مدني تشويق و ترغيب نمايد، البته بايد توجه داشت كه اسكان كوچيها بهعنوان يك اصل و يك راه حل دایمی بايد مد نظر گرفته شود. وگرنه بسياري از كوچيها همين حالا نيز مالك زمينهاي وسيع و خانههاي مجلل در برخي ولايات و شهر های کشور ميباشند..
دولت با تاخیر زیاد، سر انجام در روزهای اخیر برای حل این مشکل اظهار آمادگی کرده است. حامد کرزی رئیس جمهوری اسلامی افغانستان با صدور حکم مورخ 9 سرطان سال روان خویش ، کمیسیونی را متشکل از نهادها و ارگانهای مربوط دولتی برای " تدوین مکانیزم توزیع زمین و اسکان کوچیان" توظیف کرده است. برخی از احزاب سیاسی – جامعه مدنی و نمایندگان مردم مناطق آسیب پذیر تهاجم کوچی ها ضمن استقبال از این اقدام رئیس جمهور مطالب زیر را به دولت پیشنهاد می کند.
1- کوچی
گری باید تعریف دقیق شود ، که مهمترین مشخصات
آن چیست ،
و اگر قرار باشد که کوچی همان کسی است که محل سکونت دایمی
نداشته
و بی زمین باشدکه با احشام و مواشی خود- در پی - ییلاق می باشد ؛ در عین حال
این کس
شهروند کشور دیگری
باید نباشد
. این گروه اجتماعی کوچی در میان اقوام گوناگون کشور وجود داشته و از
میان اقوام پشتون، تاجک – هزاره – ازبک –جوگی ، گجر ،
جت ،
ترکمن،عرب ،شیخ محمدی و بلوچهای افغانستان را در بر می
گیرد.
2-
کمیسیون موظف باید از همه اولتر تعداد و ترکیب قومی کوچیان
را معین
نماید؛ که در گذشته همواره در مورد تعداد نفوس کوچی ها اغراق و در مورد ترکیب
قومی
آنان
اغماض صورت گرفته است.ازآنجايي
كه كوچي ها داراي تذكره نيستند ونيز هيچ آماري حتي تخميني از آنان موجود نمي
باشد، باید هرچه زودتر تعداد كوچي ها را برآورد گردد و از طرف ديگر بايد از
آنها سئوال شود كه آنان كدام كشور را انتخاب مي كنند پاكستان را يا افغانستان
را؟
3- در
سالهای گذشته به
بهانه ی
اسکان کوچیها مردمان مناطق سرحدی پاکستان بنام کوچی به مناطق شمال افغانستان
انتقال
داده شده بودند که بعدا حساسیتهای سیاسی و اجتماعی را در پی داشته است؛ دولت
برای
اجتناب از تکرار این اقدامات، ، اصل اسکان را
از توزیع
زمین جدا سازد؛ چه شرط اسکان توزیع زمین نیست؛ غرض از توزیع زمین تامین
سبب معاش
است که می تواند برای آن طرق دیگری در نظر گرفته شود.
4- به
منظور
تامین
بیشتر وحدت ملی و جلوگیری از بر انگیخته شدن احساسات قومی، علاوه بر توجه به
تفاوت
های زبانی و فرهنگی، هر گروه کوچی در مناطق مناسب طوری جا به جا گردد که متشکل
از اقوام
گوناگون باشند و از اسکان گروه تک قومی در یک محل اجتناب صورت گیرد .
5- برای
اسکان کوچیان مناطقی معین شود که از یک سو سبب آسیب های اقتصادی
و اجتماعی
بر گروههای ساکنین محلی و بومی نشود و از طرف دیگر زمینه ظرفیت رشد نفوس
را در
آینده داشته باشد.
6- همراه
با اسکان کوچیان، باید برای بهبود زندگی
آنها (طبق
مفاد مادهء چهاردهم قانون اساسی) برنامه های آموزشی و فرهنگی و اقتصادی
موثرپی
ریزی و به مرحله ی اجرا گذاشته شود. با گذشت زمان روشن خواهد شد كه اين حکم تا چه ميزان در عدالت
اجتماعي و توسعه دموكراسي دراين سرزمين نقش بازي مي كند. توقع میرود با تبدیلی
این حکم رئیس جمهور به قانون باید بنا بر اصول و معیا ر حقوقی - دیگر فرامين
تبعيض آميز قومي كه از سلاطين مستبد گذشته به ارث باقي مانده بود، عملا
لغوگردد.اين حكم از آن جهت تاريخي و سرنوشت ساز ممكن است باشد كه زمينه ساز
اسكان يك كتله انساني سرگردان مي گردد كه طی چندین دهه شغل كوچيگری را پيشه خود
ساخته بودند که باعث اذیت وآزار ساکنان اصلی مناطق مختلف کشور میشد ند. که ضرر
وخسارتهاي فراوان بر مراتع و طبيعت بكر كشور،واردمی نمودند. .
شنیدن این خبر بیشتر انسان را وا میدارد تا اندکی تآمل نموده و به آن به دیده
شک و تردید نگرسته شود زیرا مردم دیگر کشور ها میدانند که به آن تناسب که
سیاسمداران دیگر کشورها به مردم خود دروغ را خیلی کم میگویند ولی حرف راست شان
بیشتر است ، اما سیاستمداران کشور ما از سرتا پا دروغ گفته اند، دروغ میگویند
و دروغ خواهند گفت. میبایست منتظر گذشت زمان بود تا دیده شود که آیا امر آقای
رئیس جمهور جامه عمل میپوشد و یا صرفا امری است که بروی کاغذ باقی خواهد ماند.
زیرا اینگونه کمیسیونها کم نه بوده اند که ایجاد شده ولی دردی را دوا نکرده
است. پس بر نمایندگان مرد م در پارلمان کشوراست که در راستای تطبیق این امر
هوشیار و کوشا باشند .
اکنون که هزاره جات به منطقه ء امنی برای مردم کشور مبدل شده که نیروهای تروریرستی طا لب و القاعده توان نفوذ دراین مناطق را ندارند ، حامیان ترور یزم میخواهند از این پیشقراولان همیشگی استفاده برده و با ورود طالبان زیر نام کوچی به هزاره جات راه را برای خود ها باز نمایند و هزاره جات با صلح وثبات را به یک منطقه نا امن تبدیل کنند. جريان كوچي گري يك پروژه استعماري درون حكومتي واستراتژي نظام استبدادي اليگاريشي است. برای فراهم سازی زمینه های نفوذ طالبان ،القاعده و تروریسم مسلح با اعتقادات بنیادگرائی اسلامی به مناطق نسبتاً آرام مرکز - شمال ، وغرب کشور، میخواهند جنگ وبرادرکشی تا مد تهای نامعلوم ادامه پیدا نماید . تاریخ خونین وغمبار مردم هزاره در طی یکقرن و بخصوص در سه دهه اخیر با قتل عام ها و زمین سوخته همراه بوده است و همواره حکمرانان کشور در بازی های سیاسی قربانیان اصلی آنرا از سرزمین هزاره جات انتخاب نموده است و برای تحقق اهداف سیاسی غیر انسا نی خود ها از کوچی های مسلح علیه مردم هزاره جات بهره گیری کرده اند . همه ء اقوام افغانستان بخوبی میدانندکه مردم هزاره به صلح و امنیت نسبت بدیگر اقوام منافع بیشتر دارند .و در طول تاریخ افغانستان هیچگاهی مردم هزاره بالای اقوام همسایه خو د تجاوز نکرده است ولی همیشه از جانب دیگران بخصوص کوچ های مسلح با حمایت دولت ها بر هزاره جات تجاوز و جنگ خانمان بر انداز تحمیل خانه و کا شانه و اراضی زراعتی و چراگاه های شان تاراج شده اند.در هنگام دست بدست شدن قدرت توسط بازیگران اصلی داخلی و خارجی قدرت مردم هزاره وسرزمین آن منحیث قوم آسیب پذیرمورد تجاوز قرار داده شده که مردم آن مورد تهاجم نسل کشی و آثار تاریخی آن نابود گردیده است . امروز نیز دوباره آن جنایات بوسیله طالبا ن کوچی نما با حمایت دولت های پاکستان و افغانستان زیرسایه شعار دموکراسی تکرار میگردد. سلا ح های ثقیله و خفیفه مردم هزاره جات شش سال پیش از طریق دایاک بوسیله دولت کنونی و جامعه جهانی جمع آوری گردید ولی جامعه جهانی و دولت فعلی درباره تطبیق دایاک بالای طالبان کوچی نما سکوت کرده و برخورد دوگانه انجام میدهند و به طالبان کوچی نما اجازه میدهند که با سلاح ثقیله و خفیفه پیشرفته به سرزمین هزاره جات داخل شده تا بالای مردم مناطق بهسودو دای میرداد هزاره جات قتل عام و زمین سوختهء ده سال قبل رژیم طالبان را زیر نام دموکراسی و حمایت نیرو های بین المللی عملی و تکرار نمایند . پدیده شوم طالبان کوچی نما که در خدمت استخبارات نظامی پاکستان قرار دارد و با حمایت رژِیم کابل از ین طالبان کوچی نما برای بی ثبات نمودن مناطق هزاره جات برای اهداف معین بخاطر تشدید نمود ن اختلافات قومی میان اقوام گوناگون و نا امن ساختن این مناطق که تاثیر مستقیم در بی ثبات سازی شهر کابل خواهد داشت استفاده میکند . گرچه بعد از حادثه یازدهم سپتامبر دوهزارو یک میلادی در امریکا و سقوط نظام طالبان در افغانستان جامعه جهانی در راس امریکا و کشور های اروپائی مبارزه علیه تروریزم جهانی را اعلام نموده است که تاهنوز تداوم یافته اند ولی در جریان این مبارزه علیه ترویزم جهانی حلقات معینی در پاکستان و افغانستان زیر نام طالبان معتدل این مبارزه را از مسیر اصلی آن منحرف ساختند و به همین نسبت اوضاع کشور ما هر سالی که میگذرد بحرانی و بی ثبات تر شده میرود وحضور نیرو های جهانی را در افغانستان به مشکلات جدی مواجه میسازند تا بدین ترتیب میخواهندتروریستان جهانی القاعد و طالبان را تقویت بخشیده تا انتخابات آینده افغانستان را اخلال نمایند بقا و تداوم این نظام فاسد و قبیلگرا تقویت کنند . براساس کمک های وسیع اقتصادی جامعه جهانی که ده ها میلیارد دالر به کشور های افغانستان و پاکستان بخاطر مبارزه علیه تروریزم جهانی صورت گرفته است اما این همه پول های کمک شده به جیب ما فیای دولتی ومواد مخدر و بخصوص در اختیار القاعده وطالبان از راه های گوناگون قرار میگیرند و تروریزم جهانی با استفاده از پول جامعه جهانی علیه نیروهای آنان در افغانستان کار میگیرند. یعنی از پول غرب در جنگ علیه حود کشور های غربی تروریزم استفاده مینماید . بشریت آزاد در کشور های طرفدار دموکراسی درین روز ها در افریقای جنوبی و دیگر کشورهای اروپائی نودمین سالگرد نلسن ماندیلا این سمبول مبارزه علیه نژاد پرستی را تجلیل میکنند واز مقام شامخ آن درمبارزه علیه رژِیم نژاد پرست و اپا رتائد افریقائی جنوبی سابق را قدر دانی و پیام های تبریکی برایش ارسال میدارند. ولی بنا بر سانسور مطبوعات صدای نسل کشی قومی در هزاره جات که بوسیله طالبان کوچی نما با حمایت و رهبری غیر مستقیم حکومت کابل زیر شعار دموکراسی ودر سایه حضور نیرو های جامعه جهانی صورت میگیرد انسان های کره زمین و این بشریت مدافع دموکراسی بی خبرند و نمیدانند که درین نقطه از سرزمین خاکی ما بنام هزاره جات چه میگذرد . صرف این جنایات نا بخشودنی طالبا ن پاکستانی در تفاهم با حلقاتی در کابل را جامعه هزاره بخوبی لمس مینمایند . درین روز های که میگذرد . بیش از پنج هزار خانواده از ولسوالی های حصه اول و دوم بهسود و ولسوالی دای میرداد ولایت وردک توسط طالبا ن کوچی نما به کوچ اجباری وادار شده خانه و کاشانه آنان غارت وتاراج وبه آتش کشیده شده اند و ده ها تن از اطفال – زنان و پیر مر دان به قتل رسیده است . البته قبل از وقوع این نسل کشی قومی رهبران و نخبگان مردم هزاره با آقای کرزی چندین بار ملاقات کرده و تقاضا نمودند تا از این تهاجم طالبان کوچی نما جلوگیری نماید که متاسفانه آقای کرزی دفع الوقت نموده و تا هنوز سیاست فریب و خدعه را درین مورد به پیش گرفته است . مردم هزاره جات مردم صلح دوست و طرفدار ثبات و امنیت در کشور است که بدین لحاظ آنان در دفاع از خانه و کاشانه اراضی زراعتی خودها یگانه شیوه وطریقه را شکل مسالمت آمیزمبارزه میدانند . همه آگاهی دارند که یکی از رهبران دلسوز وفداکار جامعه هزاره آقای حاجی محمد محقیق مدت پنج روز است به اعتصاب غذائی نامحدود الی ختم قتل عا م و زمین سوخته در مناطق بهسو د و دایمیرداد دست زده است آقای حا جی محمد محقق ، اولين رهبر است كه با براه انداختن شیوه کاملا جدید مبارزهء مسالمت آمیز با طریقه وشکل مبارزات عدم تشدد مها تما گاندی و عدم خشونت نلسن ماندیلا را در افغانستان مرویج ساخت و به مردم افغانستان و جهان ثابت نمودکه رهبران سیاسی کشور ما توانائی و درایت این گونه مبارزه را نیزبخاطر آرمانهای مردمش دارد.آقای محقیق ازاولین روزهای غائله طالبان كوچي نما در كنار مردمش ايستاد وبه دولت هشدار داد كه با اين معضله برخورد جدي كند و اگر نه ممكن است كشور به دوران قبل از استقرار دولت منتخب وامنيت نسبي برگردد. متأسفانه دولت كرزي نه تنها قدم هاي مثبت در جهت پايان دادن اين غائله بر نداشت بلكه عملا در كنارطالبان كوچي نما قرار گرفت واين تهاجم ضد بشري را مورد حمايت خود قرار داد و در تلاش كمك رساني ابزار جنگي به طالبان كوچي نما بر خواست.جامعه هزاره، باید حاجی محمد محقق را در اعتصاب غذا همراهي كنند واين مبارزه منفي ونهضت عدم خشونت را در گروه هاي چندین هزار نفري به پايه تخت افغانستان شهر «كابل» بكشانند ودر پیشروی دفتر سازمان ملل وكاخ رياست جمهوري تحسن كنند ودر اعتصاب غذا با محمد محقق شريك گردند. مردم هزاره هرگز طالب جنگ وخونريزي نيست وبراي استقرارصلح ودموكراسي تمام راه هاي قانوني ودموكراتيك وعقلاني را مي پيمايند كه اعتصاب غذا نمونه ي بارز وروشن ومعمول آن است. وخواهان زندگي مسالمت آميزبا تمام اقوام افغانستان است وبراي احقاق حق خود تمام راه هاي مسالمت آميز وعاري از خشونت را مي پيمايند. اما اگر اين عدالت خواهي در چهار چوب قانونگرايي وپروسه گفت وگو وارايه راه حل هاي عقلاني وقانونمند بنتيجه نرسيد به حكم دفاع مشروع مطابق با شرع وعقل،ا ز هيچگونه عمل بازدارنده ونتيجه بخش دريغ نخواهند ورزید .از احزاب سیاسی – سازمانهای اجتماعی و نهاد های جامعه مدنی نخبگان و شخصیت های مستقل اجتماعی مربوط به اقوام گوناگون کشورکه فرا قومی و سراسری میاندیشند و از تمامی افراد جامعه هزاره بخصوص نخبگان سیاسی – روشنفکران – متنفذین قومی – روحانیون - محصلین و متعلمین – کسبه کاران و تاجران و سرمایه داران توقع برده میشود که ازداعیه برحق و عادلانه ومسالمت آمیز حاجی محمد محقیق بخاطر بلند نمودن صدای اعتراض برای نجات مردم هزاره جات ازتهاجم طالبان کوچی نما لبیک بگویند . تا بدین ترتیب جلو نسل کشی و زمین سوخته در هزاره جات گزفته شود. جای تعجب است که جامعه جهانی از ماندیلا بخاطر نود سالگی آن تجلیل میکند که وی علیه نژاد پرستی مبارزه کرد ه بود اما در افغانستان یکی از رهبران مردم هزاره در اعتراض علیه نسل کشی قومی در حالت کوما به اعتصاب غذا ئی نا محدود بسر می برد ولی جامعه جهانی و طرفداران دموکراسی سکوت میکنند نبايد جامعه جهاني و سازمان هاي بين المللي نبايد در برابر اين قانونگرايي ونهضت عدم خشونت وعقلاني مردم هزاره وخشونت عريان و نسل كشي كوچي گري، بي طرف ويا بي تفاوت باشند.
چنانچه در قسمتی از پیام حاجی محمد محقیق عنوانی مردم افغانستان که بدین مناسبت صادر شده است میخوانیم که :-
ما تمام مساعی خویش را در راه ایجاد نهادهای دموکراتیک به کار بستیم. برای مهیا کردن بستر حقوقی و قانونی لازم از هیچ تلاشی فروگذار نکردیم. در پروسه خلع سلاح عمومی پیشگام بودیم در لویه گرجه های اضطراری و تصویب قانون اساسی ودر انتخابات ریاست جمهوری در کنار همه اقوام با هم برادر مشارکت نمودیم و برای گذار از دوران آشوب و اغتشاش ، گام های جدی برداشتیم. اما متاسفانه گروه بر سراقتدار، با دامن زدن مسائل زبانی و قومی فاصله ها و خصومت ها را بین اقوام با هم برادر عمیق تر ساخت و اینک رفته رفته کار به جایی رسیده است که بجایی وحدت ملی هر روز شاهد شکاف های قومی هستیم. بی توجهی و مسئولیت ناپذیریی حکومت در برابر درد و رنج و اندوه هزاران انسان این سرزمین نه تنها فوق العاده ناامید کننده، که خصمانه و غیر انسان نیز بوده است. در بهسود هزاران انسان از خانه و کاشانه خود رانده شده است و صدها خانه به آتش کشیده شده است. و دارای های مردم غارت گردیده و دهها انسان به خاک و خون کشیده شده است. اما رسانه های دولتی و از جمله رادیو تلویزیون ملی، حتی برای یک بار خبر این توحش سازمان یافته را نشر نکرده است. دولت نه تنها هیچگونه مسئولیتی در قبال رنج، اندوه و آوارگی هزاران انسان ساکن این آب و خاک از خود نشان نداده است. بلکه در همدستی آشکار با کوچی های مسلح زمینه ای غارت، تاراج، قتل و آوارگی آن ها را فراهم کرده است.اینجانب در همین راستا تنها یازده نشست با رئیس جمهور کرزی، همراه با سایر رهبران سیاسی جامعۀ هزاره داشته ام. تمام کوشش های خود را به کار بستم تا هم روند کنونی آسیب نبیند و هم از ظلم، تجاوز و آوارگی مردم جلوگیری شود. اما متاسفانه تمام کوشش های من به ناکامی انجامیده است. و دولت نه تنها اراده لازم را برای حل مساله از خود ابراز نداشته اند که جزء به راه خشونت، زور و توحش به چیزی دیگری فکر نمی کنند. اینک ناچار شده ام که در اعتراض به بی توجهی حکومت در قبال این خیانت و ابراز همدردی و غم شریکی با مردم داغدیده و آواره بهسود، دست به اعتصاب غذائی نامحدود بزنم. و از مردم شریف افغانستان می خواهم که از هر طریق ممکن اعتراضات مسالمت آمیز و مدنی خود را، راجع به وضعیت آشفته کنونی تبارگرایی وحشتناک حکومت و تجاوز وحشیانه کوچی های مسلح در بهسود ابراز نمایند. زیرا این گروپ های تجهیز شده تحت نام کوچی ممکن است بسراغ بسیاری از مناطق دیگر بروند.اینجانب اعتصاب غذا را به عنوان یگانه راه اعتراض مسالمت آمیز ادامه خواهم داد و از شما می خواهم شجاعانه در دفاع از صلح، دیموکراسی و قانون اساسی وارد میدان شوید.ادامه اتخاذ سیاست های برتری جویانه و خشونت و تشدد علاوه بر اینکه وحدت ملی را میشکند و ملت را تپاه می کند، دولت و نظام را متلاشی می کند و حیثیت و آبروی جامعه جهانی نیز خواهد رفت. من از جامعه بین المللی می خواهم که سکوت را در برابر جنایت های جاری در بهسود که مقصر اصلی آن حکومت می باشد کنار نهاده و حکومت را به رعایت حداقل از هنجارها و معیارهای قانونی و انسانی وادار سازد.ختم پیام
مردم هزار ه جات سیاست حکومت را درزمینه حمایت از طالبان به نام کوچی ها زیرسئوال برده ومی پرسد که تا بکی مردمان فقیرو بیچاره کشور قربانی بازی های سیاسی سود جویانه تیم انحصارگر قبیلوی گردند و آیا با گذشت سالها بدبختی و زجر دیگرجنگ و خونریزی بس نیست؟ آیا این طالبانی که بجزاز قتل، کشتار، دهشت افگنی، غارت، آدم ربایی و تفاسیرغلط و افراطی ای ازدین چیزی دیگری برای مردم ندارند، خواهند توانست به روند بازسازی افغانستان کمک نمایند؟ این طالبان کوچی نما در جنوب افغانستان زیر نام گروه طالبان برضد نیرو های ناتو میجنگند ولی در هزاره جات این طالبان بنام کوچی از طرف حکومت اکمالات لوژیستیکی و تسلیحاتی بخاطر نسل کشی مردم هزاره و زمین سوخته در هزاره جات میشوند.سیاست های دو پهلوی آقای کرزی که از یکسو زیرنام دموکراسی اما دراصل منحیث یک پشتوانه با القوه قومی طالبان را تحت مرحمت خویش قرارداده و ازسوی دیگر بازهم به نام دموکراسی سایراقوام افغانستان را که اکثراً قربانیان دهشت افگنی های طالبان اند، خلع سلاح نموده آنان را به فضای نوین صلح و آرامش فرا میخواند وهمزمان از راه های گوناگون فشارطالبان را زیر نام کوچی ها بالای آنان سوق میدهد، اداره ء کرزی را دراین گونه قضایا زیرسوال میبرد. آیا این همان چیزیست که مردم را برای به دست گرفتن سرنوشت شان میخواستند، پس چرا هنوز هم صدای مردم را کسی نمیشنود؟ که با درنظرداشت شرایط ناگوارسالیان پیش که طی چندین دهه بعضی از اقوام زیرفشارهایی ازجانب حکام دوره های مختلف بوده اند، اگرشرایط فعلی واقعاً شرایط دموکراتیک به معنی واقعی آن میبود، باید جبران این فشارها و بدبختی هایی که سالیان دراز بالای عده ای ازمردم وجود داشته یکی از اولیتهای کاری این حکومت قرارمیگرفت تا مساوات وعدالت اجتماعی که پایه های صلح وثبات دایمی اند درکشور فراهم میگردید و دیگر زمینه کشمکش ها و درگیریهای قومی فراهم نمیشد اما متاسفانه تا هنوز چنین نشده است رئیس جمهور وظیفه دارد:-که برای نفی هر گونه ستم گری و ستم کشی و سلطه گری و سلطه پذیری، عدل و انصاف را رعایت کند، دولت به حکم قانون ملزم به محو هر گونه استبداد انحصار طلبی و تبعیضات نارواست و ایجاد امکانات عادلانه برای تمام اقوام در تمام زمینه های مادی و معنوی برای رفع فقر و تبعیض و برطرف ساختن هر نوع محرومیت در اقوام مختلف است.تاریخ استبداد البته در افغانستان تاریخی دامن دراز است.با در نظر داشت مشکلات مطروحه نمایندگان مردم هزاره جات دولت کنونی باید خواسته ها ی آنان را جدی تلقی کرده موضوعات فوق را رسیدگی نماید و بخصوص معضله تهاجم طالبان کوچی نما را از هزاره جات و دیگر مناطق افغانستان رفع و دفع نماید . زیرا بیشتر ازین مردم هزاره جات تحمل وحوصیله کوچ اجباری و نسل کشی را ندارند. مردم افغانستان امید وارند باداشتن قانون اساسی و دولت منتخب از حقوق امتیازات و مکلفیت های شهروندی برخوردار گردند و با تبدیلی این حکم رئیس جمهور به قانون کوچی های واقعی که از افغانستان هستند صاحب خانه وزمین شده و مانند سایر شهر وندان کشور از حقوق و امتیازات شهر وندی برخوردار گردند. وتهاجم طالبان زیر نام کوچی از بالای مردمان محلی قطع گردد . و از جامعه جهانی توقع وجود دارد که به این صدای بر حق مردم که به کوچ اجباری وادار شده اند لبیک گویند .
يک مادر جوان مهاجر بهسود با کودکانش در يک مغاره در نزديک مجسمه های بودا در باميان زندگی می کنند.
منابع-:
-سایت سرنوشت آیا امر اسکان کوچیها توسط رئیس جمهور تطبیق خواهد شد ؟ نگارنده: منتقد گمنام.
- سایت کاتب هزاره تحت عنوان محقق! رايت عدالت خواهي را بر زمين نگذار نویسنده اسدالله جعفري
-سایت پیمان ملی تحت عنوان صدور حکم رئیس جمهور برای اسکان کوچی ها در تمام نقاط کشور نویسنده:- مهسا طایع.
- سایت پیمان ملی تحت عنوان شورای متحد ملی افغانستان: "کوچی" نام قوم معینی نیست.
- سایت کاتب هزاره تحت عنوان پیام به مردم افغانستان از طرف حاجی محمد محقیق
- سایت سمنگان تحت عنوان دهل دموکراسی امسال یکبار دیگر نواخته شد! نویسنده محمد امین وحیدی.
- یادداشت های شخصی صاحب این قلم 20 - ماه – جولای – سال 2008- عیسوی