الف .سفيد سنگ

کامبخش نوجوان ، پژوهشگر و دگر انديش

 

پس از فروپاشی امارت اسلامی طالبان افغانستان به اميرنشين های متعدد منجمله امارت کابل برياست ملا ربانی ، امارت مشرقی برياست ملا قدير ، امارت هرات برياست تورن اسماعيل ، امارت بلخ برياست ملا معلم عطا محمد ، امارت شمال برياست آخند خليلی و مجاهد کبير رشيد دوستم تقسيم گرديد.

برخی ازاين اميران کشته ، برخی برکنار و برخی تبديل مقام کردند ولی دراين قطار ملا معلم عطا که بعدا بنام عطامحمدنورناميده شد با چال و نيرنگ و فريب ، کجدار و مريز کماکان بر تخت امارت بلخ تکيه زده و هر صدای مخالف را در گلو خفه نموده وسيطرهً قرون وسطايی ، عقب گرا ، تاريک انديش و پر از تعصب خود را بر مردم با فرهنگ و روشن انديش بلخ گسترده است.

دولت مرکزی معامله گرانه و با سکوت ناظر رويداد های غم انگيزو بعضا شرم آور بوده وواکنشی نشان نمی دهد.

اميرملا معلم عطا هم قاضی ، هم سارنوال و هم قوماندان است ، تحمل موجوديت هيچ نوع روشن انديشی ، نو انديشی و آزاد انديشی را نداشته و با اسلحه موثر دين و مذهب آنرا از بين ميبرد. سال گذشته امير متحجر دستور بازداشت جوان روشن انديش بنام پرويز کامبخش را به جرم ضديت با اسلام ،صادر و به قاضی مربوطه حکم اشد مجازات يعنی اعدام را بر وی صادر نمود. مردم افغانستان و مردمان آزادهً سرتاسر دنيا صدای اعتراض شديد شانرا برخلاف اين فيصلهً غيرانسانی بلند کردند ولی با سکوت جهنمی دستگاه امارت اسلامی بلخ روبرو شد. اينک در زير تاثير آوازه های پيهم اعتراض مردم افغانستان و جهان بر دستگاه قضايی ملا عطا محمد ، دادگاه استيناف پس از غور و مداقه و شنيدن شهادت شهود حکم اعدام را به حبس ابد ( بيست سال حبس ) تعديل نمود.

جريان محاکمهً استيناف کامبخش خنده آور و تاسف آور است. در اين محاکمهً به اصطلاح علنی که متهم به غل و زنجيرحاضر شده بود چند نفر ینام استادان پوهنتون بلخ شهادت دادند که کامبخش از آنها در مورد اسلام پرسش های تحريک آميز مبنی بر استعمال زور در ترويج دين اسلام بعمل می آورد ولی ازاين سند دراين مورد و موارد ديگر اثری نبود. يعنی اين شاهدان که به دستور امير و ا ز ترس امير به محکمه حاضر ساخته شده بودند گناه و اتهام پرويز کامبخش دانش آموز ادبيات و ژورناليزم را ارايه پرسش قلمداد کردند. از ملا امير عطا ، قاضی محکمه و شاهدان ساختگی پرسيده ميشود که دانشجو چه معنی دارد؟. دانش يعنی کسيکه در جستجوی علم و دانش است و علم و دانش با پژوهش و پرسش و کاوش بدست می آيد. شما دانشجو را برجرم انجام وطيفه اش محکوم و مجازات کرده ايد يعنی هرگاه شهادت ناحق به اصطلاح استادان درست باشد بازهم ارايه پرسش نمی تواند دليل ضديت با موضوع پرسش که دين اسلام است ، باشد.

لذا به اميرمعلم عطا و شرکا را بايد گفته شود که اگر بسيار مشتاق حفط و ترويج دين اسلام هستيد( که نيستيد زيرا عملکرد ها ، زر اندوزی ها و خوش گزرانی های تان نمايانگر آنست ) سرمايه های اندوخته شدهً دوران جهاد که بی گمان متعلق به مردم افغانستان است دوباره به صاحبان آن برگردانيدو تو معلم عطا ، با بادارت يونس قانونی و پيشوايانات برادارن مسعود که بطور متداوم برای استراخت ، عياشی و انتقال پول به بانک های دوبی و ساير امارات خليج ميرويد کجايش اسلامی و بمنظور تقويهً دين اسلام است.

موجز اينکه اين تيکه داران دين و متظاهرين دفاع از اسلام با اعمال خود تيشه به ريشهً اسلام می زنند. خيلی ساده است که از اين تيکه داران پرسيده شود آيا جزای سنگين بيست سال حبس بجرم ارايهً يک پرسش ، آنهم معصومانه و بيغرضانه  خود نمايانگر تحميل جبری اساسات اسلام بر مردم نيست ؟ و شما با اين عمل تان عدالت اسلامی را جريحه دار نساخته ايد؟ اصدار حکم اعدام ويا بيست سال حبس بر يک جوان نو انديش و روشن انديش مسلمان نمايانگر آنست که امير معلم عطا و شرکا در قرن بيست و يکم نه بلکه در قرون وسطی و ماقبل آن بسر ميبرند ولی عياشی و زر اندوزی  و خدعه و فريب را نه انها جرم  بلکه روا و ثواب قلمداد ميکنند. آقای معلم عطا ، تو که به جرم ارايه يک پرسش يک نوجوان پژوهشگر را تا ابد از آزادی محروم می سازی خبر داری ( که حتما داری)  که در همان دوبی که تو و شرکا رفت و آمد داريد در چينل های تلويزيونی که تعداد شان از پنجاه چينل زياد تر است همه روز اعلانات سکسی و عياشی آنهم به زبان عربی پخش می شود ، پخش آگاهی ها منجمله سکس ، امروز يک امرعادی است ولی شما تيکه داران دروغين اسلام بجای اينکه کامبحش را بجرم اهانت به اسلام به زنجير ميکشيد چرا از پول و نفوذ تان در جهت جلوگيری از اهانت ها ، تخريب و توهين به اسلام انتقاد نمی کنيد. امروزه که داشتن يک بشقاب ويا ديش ستلايت به يک امر عادی تبديل شده و در خانه های اکثر مسلمان ها منجمله مردم افغانستان است اعلانات سکسی طوری پخش می شود که در آن به مشتری های کشورهای مختلف  اسلامی منجمله عربستان سعودی ، عراق و ايران نمرات تيلفونهای نمايندگس های آنها با گذاشتن بيرق در پهلوی نمرات تيلفون درج ميگردد. همه ميدانند که در بيرق عربستان کلمهً طيبه و در بيرق عراق کلمهً الله اکبر و در بيرق ايران کلمهً الله  بعنوان « امبلم » درج است. آيا چاپ کردن اين بيرق ها با آن کلمات مقدس بر بالای عکس های مستهجن و برهنهً سکسی اسباب تخريب و تضعيف دين اسلام را فراهم می سازد ويا ارايه يک پرسش آنهم بمنظور کسب آگاهی؟ ولی نا گفته پيداست که شما هر گز در جهت جلوگيری از آن نشرات مخرب اسلام اقدام نمی کنيد زيرا اولا دستان نان زير سنگ آنهاست و ثانيا از کجا معلوم که سرمايه های شما در همين بخش تجارت سود آور جنسی و سکس بکار افتاده باشد.

درفرجام با قاطعيت و جديت از مراجع با صلاحيت امارت بلخ و جمهوری افغانستان تقاضا بعمل می آيد تا پرويزکامبخش ، اين نوجوان دانش آموزرا فورا رها سازند. درغير آن مردم آزاده و شريف افغانستان و جهان با بلند کردن صدا های اعتراض ، با قدم و قلم دراين راه پويا بوده و هرگز اجازه نخواهند داد که دراين عصر يعنی عصر اتوم ، کمپيوتر و تسخير سيارات ، انسانهای دگر انديش و روشن بين آنهم بجرم پژوهش و کاوش علمی وحقيقت يابی  در بند و قيد پاسدارن تاريکی ، تعصب و تحجر سالهای شيرين و عزيز عمر خود آنهم جوانی را بگذرانند. اگر پاسدارن  شب و تاريکی نمی خواهند که تشت های رسوايی شان بيشتر از اين از بام فروافتد ، بدون فوت وقت پرويز و همانند پرويز ، آزاد انديشان و روشن ضميران را آزاد سازند. ما در اين تکاپو شريفانه ، استوارانه وناشيانه عمل خواهيم کرد.

 


بالا
 
بازگشت