دكتورهمت فاريابی
متن بيانيه اساسی قورلتای “كنگره” فدراسيون فرهنگی توركان افغانستان از طرف دكتورهمت فاريابی
بِسٌمِ اَلّلهِ اَلٌرَحٌمٰنٌ اَلٌرَحِيٌمٌ
به اجازه اعضای محترم هيآت رئيسه ومحترم پروفيسور شهرانی رئيس قورلتای، دوستان عزيز وگرامی !
تشريف آوری شما بزرگان را خيرمقدم گفته و سپاسگذاری عميق خود را به حضور تمام دوستان تقديم بدارم كه درين روز تاريخی احساس مسئوليت كرده و دعوت ما را پذيرفتند و از جا های دور ونزديك با قبول زحمات ومصارف درين محفل حضور يافتند .
اين يك آغاز نيك و اميدوار كننده بوده وتشريف آوری شما عزيزان مبين آن حقيقت است كه رسالت اجتماعی و مدنی جزء لاينفك امور حياتی هريك ما را تشكيل ميدهد و امروز درد های مشترك مارا واداشته است كه در زير اين سقف باهم ملاقات نمائيم .
البته ما نسبت بعضی مشكلات نتوانستيم كه همه برادران را دعوت كنيم و عزيزانيكه درينجا حضور دارند ، اكثريت ايشان به نمايندگی از هموطنان تورك افغانستانی درينجا تشريف آوردند ورسالت دارند تا پيام قورولتای را به تمام كسانيكه حضور نيافتند ، برسانند .
دوستان محترم !
حضرت رسول اكرم )ص( ميفرمايند :
) مَنٌ سَنَ سُنّة حَسَنَةُ فَلَهُ اَجٌرُهَا وَاَجٌرُ مِنٌ عَمَلِ بِهٰا وَمَنٌ سَنَ سُنّةُ سَيِئةُ فَلَهُ وَ زَرُهَا وَ زَرُ مِنٌ عَمَلِ بِهٰا (
يعنی اين حديث مبارك تآكيد مينمايد : هركسيكه سنت و قاعده نيكی ميگذارد ، صواب و اجر عمل او و عمل كسانيكه بعداز او ازين قاعده نيك پيروی ميكند ، به او ميرسد . هركسيكه سنت و قاعده بدی را ميگذارد ، گناه عمل او وعمل كسانيكه بعداز او ازين قاعده پيروی ميكند ، به اساسگذار اين قاعده سيئه عايد ميگردد .
ما امروز جمع شده ايم كه به ياری خداوند متعال ، قاعده وسنت بس بزرگ حسنه را اساس بگذاريم .
اميدوار هستم كه نشست امروزی ما به مثابه يك خشت آغازين در بنياد احيای هويت فرهنگی تورك های افغانستان در همسوئی وبرابری در پهلوی فرهنگ های اقوام ديگر كشور تحقق يابد .
اعضای محترم مجلس !
تجارب تاريخی يك موضوع را به صراحت نشان داده است كه به فحوای او گفته ميشود :
اگرميخواهی كه يك ملت را متلاشی ، مضمحل ونابود سازی، اول زبان آنرا ازبين ببر ودوم تاريخ آن ملت را تحريف وهويت آنرا تجعيل بكن .
به صراحت بايد گفت كه هويت فرهنگی اقوام تورك افغانستان در حدود صد سال اخير مورد تاخت وتاز وضربات خورد كننده دربار های برتری طلب قرار گرفته است .
در تاريخ دونيم قرنه حيطه جغرافيائی بنام افغانستان نه تنها اينكه زبان چندين مليون نفوس بومی كشور داخل حيات رسمی و اداری نگرديد ، بلكه سركوبگری های مستقيم وغيرمستقيم هويت فرهنگی تورك های افغانستان با كتاب سوزی ها ، تغيير نامهای تاريخی و ويران كردن آثار باستانی همراه بوده است .
يكی ازمظالم فرهنگی ديگريكه به مثابه ميتود نابودسازی هويت فرهنگی اقوام تورك افغانستان تعميل گرديده است ، عبارت از جعلكاری واقعيت های تاريخی ميباشد .
در صد سال اخيرتاريخ نويسان درباری با تكرار غيرمسئولانه مكررها صد ها هزار جلد كتاب جعلی وديگر نشرات تحريف و تجعيل كننده هويت تاريخی تورك های افغانستان و منطقه چاپ ومنتشر نمودند .
بايد خاطرنشان كرد كه اكثرآ تاريخ هاييكه توسط تاريخ نويسان گويا بيطرف درباره تاریخ تورك ها نوشته شده است همه تكرار غيرمسئولانه مكرر ها بوده و فاقد اعتبار عينی ميباشد .
اين تاريخ نويسان ازيكطرف مطابق خواست دربار تاريخ نوشته كرده اند و از جانب ديگر تعصبات قومی وزبانی خود را در نوشته ها دخيل ساخته اند .
ما اولاد اقوام تحت استبداد چون از سواد و قلم محروم بوديم وهرآنچه كه آنها نوشتند وما آنرا پذيرفتيم .
قهرمان های تاريخی ما را جنایتكاران تاريخی معرفی كردند و افتخارات تاريخی ما را بديگران منسوب نمودند . وتلاش نمودند تا اقوام تورك افغانستان را كه مدنيت تاريخی وجاويدان در تاريخ بشريت از خود به جای گذاشتند ، فاقد استعداد و ظرفيت های سازماندهی و رهبری كننده در جامعه معرفی نمايند .
چنين برخورد غيرعقلانی و غيرفرهنگی تاهنوز به مشاهده ميرسد .
كه متآسفانه برخی از قشر باسواد جامعه ما نيز گاهی به اين تخريبات وتحريفات صحه ميگذارند و آنرا طوطی وار تكرار مينمايند .
به هرحال دامنه بدبختی ها ، جعليات تاريخی ، تفرقه اندازی وجداسازی درحق اقوام تورك افغانستان بی نهايت وسيع بوده و جبران آن كار منسجم ، متداوم و خستگی ناپذير ميطلبد .
دوستان عزيز !
در سی سال اخير مردم تورك افغانستان با دادن قربانی های بيشمار نقش اساسی را در دگرگونی مناسبات سياسی و اجتماعی در هر مقطع خاص بازی نموده است ، اما مسئله زبان توركی اوزبيكی و توركمنی به مثابه يكی از پرنفوس ترين زبان تا هنوز حل نگرديده است .
زبان توركی اوزبيكی را با همه غنامندی ادبی آن در جمله زبانهائی قرار دادند كه پشتوانه تكلمی آنها به يك قشلاق و قريه محدود ميگردد .
اگرچنديكه فعاليت های چشمگير فرهنگی از جانب شخصيت های فرهنگی ما درين راستا صورت گرفته است كه خود قابل ستايش ميباشد ولی حل مسئله زبانی و رشد متواون آن نه تنها بستگی به آموزش دارد بلكه تطبيق عملی و ساحه كاريابی درين زبان يكی از مهمترين شرط توسعه و بالندگی آن است .
بنآ مسئله زبان بايد بشكل همه جانبه و كامپلكس حل گردد كه اين موضوع با ساختار نظام و تقسيم قدرت سياسی در بين مركز ومحلات و اشتراك فعال اقوام در اداره دولت با درنظرداشت شعاع وجودی آن قوم بستگی كامل دارد .
خواهران وبرادران!
بعداز يازدهم سپتمبر و جلسه بن كه مردم تورك افغانستان نقش اساسی وكليدی را در سركوب رژيم تروريستی طالبان و القاعده بازی نمودند ولی بازهم اين مردم به انزوای سياسی و فرهنگی كشانيده شدند .
حلقات برتری جو كه با به انحراف كشانيدن اذهان دولت های ذيدخل در قضيه افغانستان نسبت به واقعيت های عينی جامعه ، جلو قدرت را بدست گرفتند ، به جای آنكه با تآمين عدالت و حقوق مساوی برای همه ، دست به ايجاد ملت و مدنيت يازند ، نفاق افگنی ، ترور ، توطئه ، دسيسه و سركوب را سرمشق فعاليت های خود قرار دادند .
درنتيجه اين همه دسايس و تفرقه افگنی بدخواهان مردم ما ، جمع عدم پذيرش و اعتماد به همديگر در بنای تعلقيت های سياسی و آيدلوژيك ديروز و امروز ، مردم ما به خصوص قشر باسواد و روشنفكرجامعه تورك افغانستان ازهم پاشيده ، پراكنده ، بی اتفاق و حتی گاهی با همديگر دشمنی ميورزند .
با درنظرداشت واقعيتيكه فوقآ بطور بسيار كوتاه و مختصر بيان گرديد ، مفكوره ايجاد يك مجموعه وسيع البنياد وهمه شمول فرهنگی ومدنی بنام ) فدراسيون فرهنگی توركان افغانستان ( بخاطر دو هدف مذكور اساسگذاری وبنا ميگردد :
يك - اتحاد مردم ما در چهره اتحاد واقعی جامعه روشنفكری تورك های افغانستان
دو - مبارزه در راه احيای هويت تاريخی وفرهنگی توركان افغانستان وبازيابی جای مناسب آن در مناسبات سياسی ، اقتصادی ، اجتماعی وفرهنگی جامعه كثير القومی كشور .
درمورد اتحاد جامعه روشنفكری توركان افغانستان بايد خاطرنشان نمود كه ما قصد نداريم كه دريك گردهمآئی همه فكر ها را باهم متحد ساخته و اختلافات نظری آنها را محو و نابود سازيم .
نظر سیاسی ، فكری و سليقوی هر شخص برای ما محترم بوده و تمايل ، ارتباط و تعلقيت های سازمانی هرشخص نيز برای فدراسيون توركان افغانستان بی ملال و قابل پذيرش است .
فدراسيون فرهنگی عبارت از كانون ايجاد دوستی ، اعتماد ، صميميت ، تفاهم ، گذشت ، همكاری ، حسن نيت ، سازندگی ، برابری و برادری ميباشد كه همه اين مفاهيم ذيقيمت دربنای يك اصل استوار ميباشد ) هركسيكه با ما دشمنی نميكند ، او دوست ما ميباشد ( . البته آن گروه ويا افراديكه منافع عليای مردم تورك افغانستان را با شوونيزم معامله ميكند ، جدا ازين اصل است .
تخريب ، توهين ، ذهنيتگرائی ، خصومت ورزی و انواع پديده های شوميكه باعث نفاق دربين مردم ما ميگردد ، باييست خارج از چوكات فدراسيون قرار گيرد .
آئينه قضاوت اعمال و كردار شخص ويا گروه عبارت از منافع عليای مردم افغانستان در عموم و منافع توركان كشور در خصوص ميباشد .
مجموعه اجتماعی و مدنی كه امروز ايجاد ميگردد ، يك نهاد فرهنگی مستقل وغير وابسته ميباشد .
آنچه كه درين خصوص جدآ تآكيد ميگردد اينست كه هيچ شخصی ويا گروهی خيال تحميل و تصرف را در ارتباط به فدراسيون فرهنگی توركان افغانستان در ذهن خود جا ندهد .
فدراسيون فرهنگی خانه مشترك تمام كسانی خواهد بود كه درمورد دفاع از فرهنگ ومنافع عليای اقوام تورك افغانستان درپهلوی منافع مشروع ديگر اقوام تلاش مينمايد .
انديشه ايجاد فدراسیون فرهنگی توركان افغانستان به مثابه مركز تجمع فرهنگی علمبرداران دموكراسی وعدالت اجتماعی يك امر تصادفی نيست ، بلكه اين انديشه والا ريشه تاريخی طولانی داشته ومحصول وضعيت نابسامان سياسی ، اجتماعی وفرهنگی مردم ما در سده اخير ميباشد و در سالهای اخير برجسته تر گرديده كه درين راستا بسی كار های مشترك صورت گرفته و اين طرح از زاويه های مختلف تدقيق ومطالعه گرديده است كه خوشبختانه ما امروز شاهد قورولتای موسس آن هستيم .
دوستان گرانقدر !
هدف ما وصل كردن است نه فصل كردن :
همانطوريكه در برنامه فدراسيون تذكر رفته است ، ما قصد جدا سازی اقوام تورك افغانستان را از ديگر اقوام كشورنداريم .ما مصمم هستيم تا هر قدم نيك را در راه ايجاد ملت و وحدت ملی استقبال نمائيم .
اتحاد اقوام تورك افغانستان با هدف اتحاد و وصل كردن با ديگر اقوام صورت ميگيرد ، زيراكه اگرخودما اتحاد نداشته باشيم ، اهميت وتآثيرگذاری خواست ما در راه ايجاد صلح و وحدت ملی ناچيز ميباشد وهيچ كس به دعوت صادقانه ما در تآمين عدالت اجتماعی پاسخ صادقانه نخواهد داد بلكه از حضور سمبوليك ما در رده های سياسی ، اجتماعی و دولتی بنام دولت ملی ، حكومت ملی احزاب ملی وغيره نهاد های بنام ملی وفراگير استفاده سمبوليك صورت ميگيرد .
به قول معروف كه ميگويند» با حلوا گفتن دهن شيرين نميشود « وحدت ملی و ملت با شعار دادن بوجود نميآيد
استقرار عدالت اجتماعی و حقوق مساوی اقوام مختلف ساكن كشور شرط اساسی ايجاد ملت و وحدت ملی محسوب ميگردد ، آنچه كه تا امروز در افغانستان وجود نداشته است .
ازهم پاشيدگی جامعه افغانستان را ميتوان از دو جهت مطالعه كرد :
يك - جدائی وخصومت ذات البينی در بين هر قوم از يكجانب ،
دو- جدائی وخصومت در بين اقوام مختلف مملكت ازجانب ديگر
اگر ما بتوانيم اقوام تورك افغانستان را تحت شعاع يك مرامنامه مشروع متحد بسازيم ، كار بس بزرگی را در راه وحدت ملی انجام داده ايم ، زيراكه ما يك بخش عمده جامعه را متحد كرده ايم .
ما اضافه تر از ديگران نميخواهيم بلكه ما ميخواهيم در سرزمين آبائی خود مساويانه و برادرانه زيست نمائيم وهركسيكه در فكر احيای استبداد ديروز است ويا برتری های نژادی را دامن ميزند ، اشتباه نابخشودنی را مرتكب ميگردد كه عواقب ناگوار آن به نفع هيچ قومی نخواهد بود .
ما درحاليكه هويت فرهنگی ، قومی وزبانی ديگران را محترم ميشماريم ، دست دوستی ، برادری وبرابری را بسوی همه مليت ها واقوام دراز نموده و ميگوئيم : بيائيد هويت همديگر را بپذيريم زيراكه پيروزی ما در وحدت ماست .
برادارن و خواهران عزيز :
درمورد طرح فدراسيون فرهنگی ، بيشتر دو موضوع طرف توجه و بحث علاقمندان اين حركت اعم از نخبگان وفرهنگيان عالی مقام قرار گرفته است :
يك - در قسمت نامگذاری آن
دو - در قسمت عرصه فعاليت های آن يعنی كه فدراسيون فعاليت فرهنگی ميكند ويااينكه سياسی است !
يك - درمورد انتخاب نام اين مجموعه بايد گفت :
چون اتحاد جامعه روشنفكری چه فردی وچه گروهی يكی از اهداف عمده اين كانون را تشكيل ميدهد وتمركز بخشيدن نيروهای پراكنده فرهنگی در چوكات همچون نهاد طی برنامه مشخص ایجاب مينمايد تا اصطلاح فدراسيون با درنظرداشت تعريف سياسی و حقوقی آن برای نامگذاری مورد استفاده قرار بگيرد .
اما كلمه “توركتبار” و “توركان” كه به عقيده من ،اين هردو كلمه متحد المعنی ومتغايراللفظ هستند وپيشنهادات اكثريت دوستان به افضليت كلمه “توركان” تآكيد مينمايد . بدين ملحوظ نام اين نهاد فرهنگی “ فدراسيون فرهنگی توركان افغانستان “ پيشنهاد ميگردد .
حالا كه ما در قورولتای بزرگ موسس قرار داريم ، هرطوريكه نخبگان مجلس مصلحت ميدانند ، تصميم خواهند گرفت .
دوستان عزيز !
آنچه كه مربوط عرصه فعاليت فدراسيون ميگردد ، ميتوان مختصرآ عرض نمود كه :
فدراسيون يك نهاد فرهنگی ميباشد اما فراموش نبايد كرد كه سياست جزء فرهنگ بوده و در چارچوبه تعريف فرهنگ مطالعه ميگردد .
مرزبندی در بين سیاست وفرهنگ غيرممكن ويا حداقل بی نهايت دشوار است .
ولی به همه حال ، خاطرنشان بايد كرد كه تمام فعاليت های فدراسيون مطابق مرامنامه فرهنگی فدراسيون صورت خواهد گرفت .
اين بود سخنان كوتاه من
تشكر از توجه شما
حالا برايم ۱۵ دقيقه وقت دادند تا اگر سوالاتی باشد مطرح كنيد