نويسنده : حشمت الله آروين
کرسی نشينان جنايت می آفرينند !
قسمت پنچم
جلالتمآبآ محترم سرمنشی سازمان ملل متحد وسازمان دفاع ازحقوق بشر!
جنایت پیشه گان واژده های وحشی بازهم بروز چهارشنبه مورخ11.2.09 دست های کثیف و نا پاک شانرا در خون هموطنان مظلوم وبیگناه ما شستشو وآلوده کردند.
این هیولا های درنده و خونخور که به قول شاهدان عینی از مردمان سرحدی که به زبان های پشتو و اردو صحبت میکردند . از آنسو مرز خط دیورند وارد کابل و به ساعت 10 قبل ازظهر روزمذکور وارد وزارت عدلیه ، وزارت معارف وریاست محابس زندان دست به تهاجم وانسانهای بیگناه هموطن ما را با فیررکبار مرمی بخاک خون وخانواده ها را درسوگ و ماتم نشاندند ، که از اثر آن نظر به اظهارات مقامات دولتی بیش از 26 کشته و 60 زخمی بجا گذاشت . لحظۀ بعد گروه سفاک و لجن طالبان مزدوز استعمار بی شرمانه و رزیلانه مسؤولیت این حادثه الم ناک را بعهده گرفت.
جلالتمآبآ محترم!
بمنظورتائید ازنبشته خویش میخواهم روی پیگیری از واقعیت های عینی که کرسی نشینان جنایت می آفرینند مطالب چندی را خدمت شما وخواننده گان ارجمند بازگو و یاد آورشوم.
کشورهای متحد درمبارزه با پدیده شوم تروریزم واقعآ نخواستند که با این پدیده شوم صداقانه مبارزه و عمل میکردند. این ها درطی هفت سال که گذشت با شعبده بازی های سیاسی بمنظور اهداف خائنانه باعث کشتار انسانهای بیگناه شدند ، که این پروسه هنوزهم علاوه به اینکه کاهش نیافت ، بلکه شدت آن نسبت به روز قبل گسترده تر و توسعه بیشترکسب کرد .این یک واقعیت عینی است. نمیتوان ازآن انکار و کتمان کرد. دال اگرناتوبا رهبری امریکا و کشور های متحد آن بمنظور قلع و قمع تروریزم هدف مشترک میداشتند ،چطور امکان دارد گروه های تروریست بی سروپا که مرکزیت واحد نظامی آنها ازهم متلاشی وپاشیده است ، مملوبا سلاح های مختلف و انفجاریه خود درزیرگلوی نیروهای ناتو و حکومت کرزی برسانند؟
آیا امکان دارد که نیرو های ناتو با رهبری امریکا با مساعی ومشارکت جامعه ای جهانی و دولت کرزی با داشتن هرگونه امکانات نیروی انسانی ، تخنیکی و پیشرفته ترین وسایل کشافات اطلاعات جاسوسی در روند مبارزه با تروریزم تا این سرحد ضعیف و بی بنیاد باشند ، که ازوقوع حملات انتحاری تروریستان دهشت افگن که دردوصد متری مقرریاست جمهوری حامد کرزی صورت میگیرد ، بی خبرو اطلاع قبلی نداشته باشند؟
جای تعجب نیست؟
کدام عقل سلیم وسالم این جنایت مذبوحانه را می پذیرد ، که با وجود اعمار پست های امنیتی بخصوص در داخل شهرکابل دهشت افگنان بتوانند دریک هماهنگی کاملآ عیار قدرت مرکزیت واحد نظامی وسیاسی و حتی استخبارات 36 کشور های متحد را با تهاجم حملات موافقانۀ شان بباد استهزاء و زیر سوال قراردهند؟
خوب سخن از استخبارات ویا سازمان جاسوسی بمیان آمد که باید دررابطه به این موضوع نیزروشنی انداخته شود. مبارزه با پدیدۀ شوم تروریزم جهانی نیازمبرم وخواسته همه کشور ها است که در یک صفوف واحد باید برای ریشه کن ساختن این پدیده شوم مشترکآ همانطوریکه قوای نظامی داخل معرکه میشود. سازمانهای امنیتی دولتی « جاسوسی» نیز میتواند نقش فعالتری را نسبت بقوای نظامی ایفا و برای پیش قدم ساختن ، قوای نظامی درمیدان جنگ موثریت را کسب کند . بنا به همین استدالال چرا 36 سازمان امنیت دولتی « جاسوسی » کشورهای جهان بشمول ریاست امنیت ملی حکومت کرزی، نمیتوانند درقلع وقمع تروریستان دهشت افگن قبل از حملات آنها اطلاعاتی وموفقیت را بدست بیاورند؟
چرا سازمانهای امنیت دولتی « جاسوسی » کشور های متحد در روند مبارزه با تروریزم نتوانستد ویا نتوانستند در بین گروه طالبان که از سواد دانش علمی وسیاسی بهره نبرده اند، برای بدست آوردن اطلاعات قبل از انجام اعمال خرابکارانه آنها و جلوگیری ازآن ، نفوذ میکردند؟
هانطوریکه امروزتجربه نشان داد . سازمان استخبارات پاکستان نه تنها در افغانستان ، بلکه فکر میکنم نظر به پیش قدم بودن آن در بین کشور های دگر نیر نفوذ کرده است .
چرا کشورهای متحد نمیخواهند از اعضای سازمانهای امنیتی « جاسوسی» شانرا دراین راستا درعرصه های خدمتاتی تامین امنیت وثبات نه تنها درافغانستان ، بلکه در ساحه بین المللی که ضرورت مبرم به آن محسوس میشود، بکار بی اندازند . دلیل آن چه خواهد بود؟
بباوربنده اگر 36 کشورهای متحد در روند مبارزه با تروریزم هریک فعالیت های امنیتی «جاسوسی» شانرا در این راستا درداخل خاک پاکستان جایکه لانه ای دهشت افگنان است، بکار و آنرا پیاده می نمودند. به یقین کامل که ساحه فعالیت تروریستان تنگترو محدود میشد . تا اینکه بخودی خود از بین میرفت. اما متاسفانه که به اثر خلاء سیاسی و عدم همکاری مشترک باعث شد که امروز همه این فعالیت های خرابکارانه را درابعاد گسترده و با شدت هرچه بیشتردرجهت قتل و کشتارانسان های بیگناه ومظلوم سازمان جاسوسی جهنمی آی . اس .آی پاکستان و متحدانش بمنظور اهداف خاصی طراحی و به پایه اجرا بعهده گرفت.هیچ دلیل مقننه وبرهان وجود ندارد .جرم و جنایتی که بوسیله مشت ازاوباش های مزدور بی خرد بنام طالب والقاعده درروز روشن مقابل چشم نیرو های ناتو وجامعۀ جهانی صورت میگیرد ، ضعف و ناتوانی نیرو های ناتو را با رهبری امریکا درازاء تروریستان وانمود کند. که گویا گفته شود طالبان یک عنصر و نیروی خارق العاده با نفوذ سیاسی و نظامی برق آسا و حیرت آفرین است که درسطح بین المللی جایگایش را میتواند با پشتبانی اکثریت اقشار جامعه افغانی حفظ و مورد مطرح بحث قراردهند ، و قوای ناتو را با رهبری امریکا درحال تضعیف و با شکست مواجع نموده باشند. نخیر طالبان وطرفداران آن متشکل از پاکستانی ها عرب ها ی وهابی وبرخی از شهروندان کشورهای آسیای میانه و کشور های اروپائی شرقی هستند که درطی سه دهه در خدمت استعمارقرار گرفتند. این گروه ها متشکل ازفرقه های بقول معروف زیر دار گریختگی عاق پدرومادر، فاسد و مکروب جامعه هستند که همۀ این ها درزیریک سقف چتر بوسیلۀ سردمداران باند مافیای مواد مخدر وآدم کشان که با کف و کالرنکتائی آراسته و ملبس میباشند . جمع آوری وبکارهای خلاف اصول انسانی گماشته میشوند. چنانچه امروزحکومت ودولت کابل متشکل ازهمین باند مافیای مواد مخدر و آدم کشان طالبانیزم متشکل شده است ، که د رحیطه قدرت روزانه به صدها اعمال جنایت و فساد را سازمان دهی وبلاخره منابع کمک کننده را عامل همه این فساد ، بدبختی و تداوم بحران نا امنی در افغانستان قلمداد هم میکنند. بقول معروف دزد هم میگوید خدا. صاحب خانه هم میگوید خدا .
جلالتمآبآ محترم !
شما منحیث مسؤولیت خویش پایان و فرجام روند این پروسۀ معمای غم انگیزسیاسی واین شب ظلمت رادرافغانستان چه وقت میتوانید بگوئید که سحر میشود؟ ملت مظلوم ورنج کشیده افغانستان تا چی وقت وتا کدام مقدارومقیاس به اثر بازی های سیاسی دوگانه قربانی جنایت پیشه گان شوند. سه دهه است که ملت بیچاره و مظلوم درغم وسوگ نشسته است . عزیزان خود را جگرگوشه های شانرا ، نان آورهایشان را ، عصا پیری شان که فرزندان شان بود و است ، پدر ومادرکه تربیه و نوازشگر فرزندان خود بود و است ، از دست دادند.
ازتوجه شما تا این لحظه اظهارامتنان وقسمت ادامه کرسی نشینان جنایت می آفرینند بازهم درهفته های بعدی خدمت شما و خواننده گان ارجمند علاقمند تقدیم میگردد.
***********************
باز هم اژدهای کرسی نشين با اعمال خائنانه وناجوانمردانه با حمله ای انتحاری خانه ها را در ماتم وغم نشاند و قلب های مردم مظلوم داغ ديده را پاره پاره کرد و بالای زخم ها نمک پاشيدند.
چو عضو بدرد آورد روزگار ديگر عضو ها را نماند قرار
تو که از منت د يگران بي غمي نشايد که نامت نهند آدمی
من منيحث يک عضو پيکرملت ومردم خود ، حمله ای انتحاری صبح دوشنبه 17 جولای سال 1387 هجری شمسی را که در نزديک سفارت هندوستان توسط دهشت افگنان بزدل سازمان داده شد وبه اثر آن بيش از40 کشته و150 نفر زخمی بجا گذاشت ، تقبيح ومحکوم ميکنم . برای فاميل وبازمانده گان اين حادثه الم ناک که قلب های همه افغانها را جريحدار ساخت ، از خداوند لايزال صبر جميل وبرای عاملين اين حادثه غم انگيز ودردناک نفرين و عذاب جهنم ميخواهم.
اين عمل خائنانه وبزدلانه را که تا اکنون هيچ شخص ويا گروه حتی تروريست های دهشت افگن بين المللي هم به عهده نگرفته اند ، کار کرسی نشينان عظمت طلب است، که رابطه تنگاتنگ را سی سال قبل با سازمان دهشت افگن اوبا ش ،آی.اس.آی پاکستان امضا وبآن حلف غلامی ياد کردند ، که وقتأ فوقتأ بوسيله ای آنها ، بنمايش گذاشته ميشود. بدون شک و ترديد آقای کرزی وتيم آن در همچو حادثات بعيد از مسؤوليت پنداشته نميشوند . زيرا آنها درکنار ساير گروه ها در زمان جهاد بمنظور احرازو حيطه ای قدرت در کوشش اجتهاد بودند که چطور امکان دارد ، ازساير رقبا وگروه های ديگری قومي بتوانند بطرف پيروزی سبقت بجويند . زد وبند وچالش های سياسی در روند مبارزه قدرت طلبي سازمان يافته ميان همه جناح وگروه ها ی درگير جهادی ، توانست بر اوضاع سيا سی صلح و ثبات افغانستان عزيز سايه بی افگند و فرصت مناسب را برای مداخله ای پاکستان و ديگر کشور های مداخلگر زمينه سازی کند . توسعه ای روابطه ونزديکی پاکستان از بذل تاسيس آن در 3 جون 1947 با اقوام قبايل آنسوی خط ديورند نسبت بديکر اقوام افغانستان درعرصه های سياسی ، اقتصادی وفرهنگی درگسترش تا حد بوده که سياست زهرآگين استعماری را در تار پود آنها تزريق و آنها را بمثابه معتادين بمواد مخدر درگروه خود قرار دادند که ديگر ازهم جدا ناشدنی باشد . البته اينرا هم نبايد از نظرپنهان وفراموش کردکه زعمای حکومات وقت نسبت عدم کفايت ودرآيد سياسي با وجود پرداخت مصارف هنگفت سالانه به اقوام قبايل ، کار مثمر وارزنده را آنچيکه اتحاد و پيوستن آنها با ملت ومردم افغانستان ايجاب ميکرد ، نتوانستند از خود تبارز نشان ميدادند. البته دليل ديگر هم وجود دارد، که اقوام قبايل هم نخواستند حتی به مبارزه آزادی خواهی شان ادامه وخود را ازقالب و پيکر استعمارنجات و رهائي ميبخشيدند . بنأ افغانستان باداشتن ريشه های قومي نا کسيستني نتوانست ، بااستفاده ازيک سياست فعال و مقتدردرتفهيم ريشه های هم نژادی قومی علايق برادران پشتون آنسوی خط ديورند را باهم در يک ايده ئولوژی شفاف همگاني وافغاني متحد مي نمودند.
از جانب ديگراز طرف آنها هم کدام زيگنال ويا اقدام قاطع که گويا خود را وابسته بملت افغان ، وافغان بدانند بمشاهده نرسيد . اگر چنين صواب ديد در راستای تحکيم همبستگي ازجانب آنها پايه گذاری مي شد، هيچ نيروی ا ستعماری نمي توانست افغانستان ومردم آنرا که امروز بخاک خون ميکشند ، از هم جدا مي ساختند.
اگر چنين انديشه سالم و مثبت بنا بپايه اجرا در روند مناسبات طرفين بدون غش استوار می بود، امروز حکومت سفاک پاکستان وتجاوزگران ، توانائي آنرا نميداشتند که يک برادر را بالای برادر ديگر درگير، به کشت وخون ميکرد ند . منظور از واقعيت گفتن آوردن صلح وثبات برای افغانستان پارچه شده است ، نه دامن زدن بتعصبات قومي وزباني . هرآنکه درافغانستان مرتکب خيانت ويا اشتباه شده باشند ، بايد در مورد آن بمنظوراصلاح جامعه ، قضاوت انسانی واسلامی صورت بگيرد. نه بپايه کينه توزی روی عقده . صحبت و نبشته کردن در مورد محکوميت اشخاص وافراد يکه افغانستان کشور سربلند را امروز در لبه پرتگاه وگودال بدبختي بمنظوراحراز و حيطه قدرت با دستورکشور های استعمارگر که آنهم منافع خود را در افغانستان مدنظر دارند ، فرو بردند . بايد برای هيچ قوم و منطقه تعبير ومعنی غلط نشود ، کرامت اسلامي و انساني آنست که واقعيت را بپذيريم . همين قوم پرستي و قوم خواهی ها بود که ما را از هم پارچه کرد . چقدر زيبا ميبود که اگر بجای قوم سازی وقوم پرستي ، ملت سازی وملت پرستي ميکرديم . سرنوشت مردم افغان بدست پاکستان نا مسلمان وپيرو اعمال شيطان رقم زده نميشد. بنأ آنهايکه درزمان جهاد ازظرف و دسترخوان آی.اس آی پاکستان آب و دال خورده اند ، در همچو حادثات مستقيمأ دست دارند « بخصوص کرسي نشينان قدرت وعظمت طلب »
با چنين تمرينات وانفجار بمب های انتحاری که جان مردم مظلوم و بيگناه ای ما را ميگيرند ، در هر بار نقاب از روی اين کرسی نشينان بي رحم برداشته شده ميرود . و چهره های ننگين آنها بر ملا ميشود. همه ميدانند که در عقب اين نوع اعمال جنايتکارانه دست کرسي نشينان فروخته شده است که به پاکستان سفاک ولجن حلف وفاداری بجا آورده اند و از طرف آی . اس . آی به احرازمقام رسيده اند. آقای کرزی با پاليسی ومبتنی ازخط مشی سياست ا ستعماری گذشته گان، برای تروريستان دهشت افگن زمينه سازی ميکند. در اين اواخربرای منزوی کردن وايجاد نفاق وتفرقه و زير پا کردن حقوق مليتهای ديگر بايک سلسله اقداماتی خرابکارانه و بس خطرناک دست زده است ، که ميخواهد بمنظوردسترسي به اهداف سياسي ، اوضاع صلح وامنيت کشور را از زوايای های مختلف بي ثبات و بآن ضربه وارد کند. مثلأ امروز حکومت پاکستان و آی.اس. آی ، برای غضب ملکيت غيرمنقول افغانستان جاسوسان خود رادرجهت اعمال خرابکاری و انجام بمب های انتحاری وتروريستی بنام کوچی ها وارد خاک افغانستان نموده اند که تعداد زياد آن در ولايات مختلف سرازير شدند ، زمين وملکيت دولت ومردم رابزور غضب وبالای ناموس اهلی آنجا تجاوز بی شرمانه را هم انجام داده و بتداوم آن هنوز هم مبادرت می ورزند . مگر آقای کرزی بدون توجه به عمق موضوع برای کوچيانيکه هيچگاه هويت آنها مشخص شناسائی نشده است که آيا آنها از کوچی های افغان هستند ويا پاکستانی ها ی جاسوس ، چطور به خود حق داده است که در چنين شرايط پر اختناق که ملت ومردم مظلوم از اثر لنگر بحران سياسي وتضاد ها وتجاوزات مداخله گرانه کشور های ذ يدخل ، کشتی اتحاد وحدت ديرينه ملت مظلوم شکسته شد و درگرداب طوفان بحربيکران پر تلاطم تضاد ها و سياست های تباه گونه در حالت دشواروخطرنابودی ، بدون ناخدا مواجه و برای نجات خود کوشش دارند ، بجای کمک ونجات کشتي شکسته شده ملت مظلوم از اين گرداب ، اژدهای خرابکار فاسد ديگر که هويت آنها ثابت نيست آنها را به حق و حقوق ميرساند ، کمسيون خود ساخته وبافته شده را توظيف به اعطای اسکان به کوچی های بی هويت ، ميکند. اين گونه اقدام وتصاميم آقای کرزی هيچگاه قابل توجهه و بآن مطابق بمندرجات قانون حقوقي جامعه ای مدنی صبغه قانوني داده شده نميتواند. زيرا جامعه وکشوری که درحالت حاد گرفتار بحران سياسي باشد ، ملت ومردم آن از اثر دگرگوني ، دچارآشفتگی ودرگيرمنازعات سياسی داخلی وخارجی ، اقتصادی ، مذهبی ، فرهنگی ، قومی ، زبانی وحقوقی باشد ، هيچکس حق فروش ، حق گروی ويا بخشش ملکيت دولت ويا شخص را الي بوجود آمدن يک حکومت مقتدر مردمي ، ندارد. ملکيت دولت واشخاص دور ازتصاحب و تجاوز محفوظ ومصئون پنداشته ميشود، و از صلاحيت زعيم انتصابي ساخته و بافته شده که ازطرف کشور های خارجي بقدرت رسيده باشد ، بعيد پنداشته ميشود. طبعأ زعيم کشوردرچنين شرايط حاد از طرف ملت واحد و منسجم ، بصورت دموکراتيک رای آزاد قانونی را که از پشتيباني اکثريت مردم برخوردار باشد بدست ندارد. زعيم مذکور نمايندگان شورای ملی يا پارلمان افغانستان از طريق رای ملت واحد بوجود نيامده است ، بلکه همه نمايندگان به اساس قوم و قبيله گرائی ، زور قدرت و استبدادی ، وبرخی آنها بصورت انتصابی کرسی ها را در حيطه دارند ، روی همين منظوراين کرسي شينان مشروعيت حقوقي جامعه مدني را در قبال ندارند . بنأ هر عمل و اقدام آنها پيش از وقت که منافع ملي ومردم را نابود و از بين ببرند ، مشروعيت قانوني ندارد. اگر به چنين جسات وجسوری دست ميزنند ، درآينده مسؤوليت متوجه آنها شده ميتواند.
بنأ اگر امريکا و جامع جهانی به واقعيت بخواهند در افغانستان صلح و ثبات پايدار مستقر شود ، لازم است کسانيکه از احمد گرفته تا محمود در زمان جهاد در پاکستان حضور داشته بودند همه آن را از قدرت خلع ، اشخاص وافراد را روی کار بياورند ، که حتی نقشه پاکستان را بچشم نديده باشند . قسمت دوم اين مقاله را در هفته های آينده خدمت شما خواننده گان گرانقدر بياری خداوند تقديم خواهم کرد. به اميد اتحاد صلح. خواننده نهايت گرانقدراگر در نبشته ای من اشتباه پديدار باشد با لطف وشفقت تان معذرت مرا قبول فرمائيد.
***********************
قسمت دوم
همانطوریکه در نبشته گذشته خود روی تعرض وتجاوزکوچی های بی هویت که از خاک پاکستان بنا به دستوروهدایت آی.اس.آی بمنظورکشتاروغصب جایداد ملکیت دولت و مردم با دیگراعمال مخربانه باسلاح های سنگین وخفیف در ولایات مختلف افغانستان صادرمیشوند ، یاد آورشدم ، دراینجا توجه خواننده گان ارجمند را با شکیبائی به ادامه ای آن معطوف میدارم.
ریشه ای بحران نا امن سیاسی افغانستان و پاکستان قبل ازسه دهه ای جنگ اعلام ناشده ، روی خط دیورند، موضوع اقوام قبایل آنسوی مرزبوده ، که کرسی نشینان روی منافع خصوصی با استعمار، از سالهای متمادی آنرا باهم گره زدند . حکومات افغانستان بنا با پیوند های متجانس نامیمون ، منحیث برادروقوم حمایت کامل شان رادرقبال موضوع بدون درنظرداشت بمشکلات وبروزبرخوردهای سیاسی که آینده منجربه تجاوزومداخله شرق وغرب در افغانستان میشود، اعلام ودرهرسال جشن با شکوه ای را بنام آزادی پشتونستان با شورشعف و هلهله برگزار مینمودند.همچنان دولت درجهت تأمین معیشت زندگی برادران اقوام قبایل بودجه مصارفاتی هنگفت بالغ بیش از « 50 » میلیون افغانی را مطابق به خواست وضرورت آنها سالانه از طریق وزارت مالیه به ریاست اقوام قبایل، که بعدأ به وزارت ارتقاء یافت تخصیص و ارایه میداد. مگر درفرجام برادران جفا کار، نمک را خوردند و نمک دان را شکستاندند .جای تأسف وبس اسفناک است که بعوض پاس نمک، ازجوانب آنها جفا و گناه بزرگ و جبران ناپذیری بملت مظلوم افغانستان ارمغان داده شد. امروزباشنده گان مناطق مذکوراز سه دهه با اینطرف است ، که خنجرجهالت دشمنی را بنا بدستوررهبران ملحد پاکستان واستعماردرقلب ملت مسلمان ومظلوم افغانستان که یک عمربآنها هرنوع کمک ومساعدت معنوی ومادی را دریغ نداشتند، فرو میبرند. بدون موجب وتوجهه اسلامی ، جنگ اسلام وانسان کشی را که خلاف ومغایرنورم واساسات دین مبین اسلام است ، بنا به اثر تحریکات دشمنان اجنبی که هیچگاه صبغه ای اسلامی وانسانی ندارد، براه انداخته اند. ومناطق شانرا جای امن لانه ای تروریستان دهشت افگنان ساختند.این پدیده ننگین وغم انگیزبمعنی آنست .
معشوقه اگربیوفا برآید ، شرمنده ای انتخاب خویشم.
طبعأ این پدیده شوم برای حکومات افغانستان سرافگندگی بس بررگی است که سالهای متمادی، علاوه به اینکه بودجه هنگفتی را ازحق وحقوق ملتی فقیرو مسعضف می کاستتند و بآنها تحویل می دادند. اشعارو شعروترانه ها می سرودند. دا پشتونستان زموژ.اما امروزسخن بجای رسید که ازاثرادامه ای خونریزی وکشتاردامنه دار ملت مظلوم بدست این تروریست های دهشت افگن کاسه صبر وتحمل زعیم کشورآقای کرزی لبریزشد و باصراحت شفاف اذعان نمود. گفت اینها افغان نیستند که ملت ومردم مظلوم ما را بخاطرمنافع دیگران بخاک وخون می کشانند. اینهاهمه طالبان پاکستانی هستند. علیه آنها پروتست و هشدارصادرنمود . اگرطالبان پاکستانی ازاعمال دهشت افگنانه ای تروریستی شان دست بردارنشوند. دولت افغانستان برای سرکوبی وقلع وقمع آنها حق دفاع را ازخود، در داخل خاک پاکستان محفوظ میداند. پس اینهمه حاصلی زحمات حکومات وقت است . کاش حکومات سفاک وقت نیز ملتفت ومتوجه به همین موضوع هم میشدند . آنها را لقب پاکستانی میدادند، نه افغان. مرحومه ای مغفوره شاعره عاشیه درانی دراخیر پارچه شعرخویش سروده است.
هرکسی کشته خود می درود آخرکار-- هستم ازفعل بدخویش پشیمان چه کنم . بنا اگرحکومات وقت با این روابط متجانس نامیمون قبلأ بدون درنظرداشت قومیت و هم زبانی که هیچاگاه بجزازکشتار، ویرانی وتضعیف نمودن مقتدرین سیاسی دولت مردان را درعرصه های سیاسی بین الدول که امروز به رسوائی کشانیده شدند ، قطع مراوده مینودند .امروز کشوروملت فقیرومظلوم بخصوص فرزندان معصوم و صغیروبیگناه ما ازاثرعقده وکین توزی های وارداتی مورد حملات وحشیانه وتجاوزجنسی قرارنمیگرفتند. دانشمندان عالیقدر، سیاست مداران با شعور، وطن پرستان باحساس ، ملا وعلما صاحبان خدا پرست ، حکومت داران بی کفایت بفرمائید ، نه بخاطربنده ، بلکه بخاطرخدا توضیح وتشریح ، وبه حقیقت شریفانه اذعان نمائید، که دلیل ومسؤول همه این فجایع تاریخی که در طی 250 سال با اینطرف ، کشوروملت فقیرمارا درمحاصره ولبه پرتگاه بحران سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی ،علمی ، قومی وزبانی قرارداده ،عامل آن کیست وچیست؟ ما بجزغم اندوه ، فقروگرسنگی ، جهل وبیسوادی، آیا دیگرکدام دست آوردهای که افتخارات چشم دید آن ،افغانستان را درسطح داخلی و بین المللی تبارز بخشیده باشد، درقبال داشته ایم وداریم؟ اگرداشتیم وداریم لطفأ یادآ ورشوید. حکومات بی توازن میبایست بادرک مساعی وحساس مسؤولیت انسانی ، پرابلم ومشکل سیاسی افغانستان را ازنطفه شناسائی وبرای قلع وقمع آن بمنظورجلوگیری ازبروزوقوع هرگونه حملات احتمالی وتمرد، که درسرشت ونهاد برخی کثیر آنها نهادینه شده ، با شعورواندیشه های سیاسی جامع وبیطرفانه اقدامات مقتضی رامرفوع میداشتند.امروزجوسیاسی بحران زده ، کشورما را تا سرحد تجاوزبا افزایش تضادهای قومی ، زبانی وکین توزی بین اقوام مختلف وهمچنان بهانه ای برای صواب دید مداخله ای شرق وغرب درافغانستان میسرنمی ساخت. شعارسرمیدادند ومی سرائیدند ، دا پشتونستان زموژ. مگراینرا فکرنمیکردند که این یاوه سرائی وقصیده خوانی های ابله گونه علیرغم اینکه نه دلبرداشت نه جانانه و نه طرفدار، باعث بحران سیاسی بس بزرگ و خطرناک برای افغانستان خواهد شد؟ تجارب درطی اعصارزعامت حکومتهای استعمارگرفاسد وقوم پرست نشان داد، که نسبت عدم تعقل ورشد دانش شعورسیاسی شان نخواستند ونمیخواهند توازن عدالت اجتماعی، اقتصادی وسیاسی را درعرصه های مختلف جهت بلند بردن سطح آگاهی اقشارجامعه مستعضف ونجات آنها ازبحران فقروجهل دریک سطح معین ومتساوی حفظ کنند .این پدیده شوم تنها بالای طبقات مستعضف تاثیرگذارمیشود که علیه استعماروجنایت مبارزه وجهاد مینمایند. البته طبقات حاکم ازین امرمبرا بودند وهستند.زیرا آنها درغلامی ومزدوری استعمارخدمت میکردند وهنوزهم میکنند ، وازهمه نعمت ومزایای زندگی مستفید بودند وهنوزهم هستند ودرپناه ای استعمار قراردارند. بزرگان گفته اند، درد دندان کندن است. بنأ اگر یکی ازاعضای بدن انسان فاسد وخراب شود . قابل تداوی و معالجه نباشد.نظربدستوردوکتور، اقدام به قطع آن ازبدن میکند. نسبت به اینکه همه اعضای بدن را پوسیده واز بین ببرد. بنأ لازم بود حکومات ، علما و دانشمندان سیاسی حاکم نیز بمثابه دوکتورمعالج دراموروعرصه های دولت داری وکشوری مسؤولیت حساس مینمودند. برای بهبود شرایط سیاسی،اقتصادی ،علمی وحفظ اراضی حاکمیت کشورمصدرخدمات شایان می شدند. مشکلات وپرابلم های درون و خارج جامعه را وقتأ فوقتأ تحت غور مطالعه میداشتند. پلان و دورنمای تکاورهای سیاسی دولت رادرابعاد گسترده توسعه ، قبل ازوقوع هرگونه بروز احتمالی تعرض وحملات ازجوانب دشمنان مظنون قله ودیوارموانع را ایجاد میکردند.اما رویهمرفته کرسی نشینان استفاده جو حکومات وقت صرف باکرسی خویش افتخارو میبالیدند،که پادشاه ، صدراعظم ، وزیر، معین هستند. آنچه که برای ملت واقشارجامعه ارزش مهم داشت، تضمین حیات سیاسی ، اقصادی وعلمی بود که می بایست ازگزندهرنوع آفات درامان میماندند، که باید دست آورد های افتخارآفرین رادرقبال میداشتند.مگر باکمال شرمساری ما هیچگونه دست آورد های چشم دید ، بجزخیانت وجنایت ازآنها ندیدیم . نمونه ای مثال زنده وانکار ناپذیرشرایط موجوده عینی امروزدرکشورما است. که ملت مظلوم وبی دفاع افغان هرروز قربانی برادران کرنشینان احمد ومحمود میشوند.
خبرتازه ای که همین اکنون آنرا مطالعه نمودم گزارش ازسفیر آلمان آقای هانس الرش سیدت در افغنستان است. موصوف روی قضایای سیاسی افغانستان عقیده وابراز نظرفرمودند، که گویا حکومت پاکستان هیچگونه مسؤولیت و محکومیتی را دررابطه بمسایل تروریستی درقبال افغانستان ندارد. آقای هانس الرش سیدت همچنان اضافه نمودند، که پاکستان نیز قربانی اعمال تروریستی شده است . از نظر موصوف یعنی پاکستان را ، بریء الزمه شناخته است. ناگزیر من خلاصه وفشرده جهت مزید معلومات سفیرصاحب این گزارشات را که سازمان استخبارات سیاه امریکا ومقامات ارشد وبلند پایه آن ودیگرسازمان های استخبارات کشورهای اروپائی ومقامات بلند پایه دولت افغانستان بشمول آقای کرزی بارها اذعان نمودند ،که آی.اس.آی وحکومت پاکستان وسایل وتجهیزات جنگی وحتی پول را برای طالبان تروریست تهیه و تدارک مینمایند، به اطلاع شان برسانم. که درمورد دست داشتن وحمایت حکومت پاکستان آی. اس.آی ، از تروریستان دهشت افگن ، اظهارات مقامات امریکا وسازمان سیاه هشدار به حکومت پاکستان مستند با اسناد است، که ازطالبان تروریست مستقیم حمایت پشتیبانی میکنند ،این گزارش تکرار از طریق سرویسهای خبری بنشررسیده است. اما اینکه جناب سفیر صاحب در زمینه معلومات وآگاهی نداشتند متاسف استم.
خواننده گان عالیقدر ازتوجه تان تا این لحظه اظهار امتنان میکنم . قسمت سوم را در هفته های بعدی بازهم خدمت شما بیاری وتوکل با خدا بزرگ تقدیم خواهم کرد. بازهم معذرت بنده را روی اشتباهات اگر درمقاله وجود داشته باشد بپذیرید.
***********************
جلالتمأب سرمنشی سازمان ملل متحد و سازمان دفاع از حقوق بشر !
شما از بحران و ا وضاع نا اهنجار سیاسی افغانستان که دست کشور های مداخله گر همسایه بخصوص پاکستان و برخی از کشورهای غربی با رهبری امریکا که درطی سه دهه جنگ اعلام نا شده بطرفداری مجاهدین و بعدأ از گروه طالبان دهشت افگن درآن دخیل بوده واست ، اطلاعات دقیق وموثق را درزمینه بدست دارید.دشمنان انسان و انسانیت میخواهند دست نشانده گان مستبد وتروریستها را که دست آنها باهزارها جنایت و افعال نا مشروع وناجایزآلوده میباشد. برخلاف اراده ملت مظلوم افغانستان در مسند قدرت نظام سیاسی افغانستان بازهم جاگزین و حاکم سازند و یا ساختند ..ا گرچه هفت سال قبل از امروز با تائید سازمان ملل متحد و جامعه ای جهانی دولت ائتلافی با شرکت همه گروه های جهادی و سیاسی با زعامت آقای کرزی که بعد از فیصله کنفرانس بن آلمان تشکیل و بوجود آمد. ملت مظلوم وعذاب دیده افغان از بدو تاسیس دولت اظهارستایش وخوشی نمودند، که گویا ابرسیاه ظلم و استبداد طالبان و پاکستانی های متجاوزبرای همیش پاره پاره وآفتاب سعادت شان طلوع و به دوره سیاه طالبان مستبد جنایتکار خاتمه بخشیده شد. اما افسوس که جای طالبان پکول ، لنگی ، پراهن و تنبان پوش و ریش دار را، طالبان دریشی و نکتائی پوش با آرایش سرخی و سفیده گرفت. جنگ اعلام ناشده علیه ملت مظلوم افغانستان درطی سه دهه بوسیله سازمان جهنمی تروریست های دهشت افگن قلابی و نام نهاد بنام ملا و طالب ، که از آنسوی خط دیورند با هدایت وسر سپردگی حکومت پاکستان و آی.اس. آی ، با حمایت عرب ها و کشور های غربی بخصوص انگلیس و امریکا شکل گیری و برای برهم زدن صلح و امنیت ، درمنطقه وجهان سازمان دهی مشود، وضعیت سیاسی وثبات را در منطقه و جهان پیچیده تروبمخاطره مواجع ساخت . درطی همین سه دهه جنگ ، افغانستان بیش از چهارمیلیون کشته ، معلول و معیوب قربانی داد. شهر و قصبات ، روستا و ده هات آن کاملأ ویران وبخرابه های شهر وحشت مبدل شد. بیش ازده میلیون انسان بیگناه و مظلوم که درعزت وقاروشرف زندگی میکردند دراثرتجاوز مذبوحانه جنگجویان متجاوز نابخرد خانه و کاشانه ای شانرا از دست دادند ، با سرگردانی و تحمل با صد ها مشکل و مصیبت روزگارتاریخی، روی با آوره گی آوردند ، راه هجرت ومهاجرت را بسوی کشور های شرق وغرب ، امریکا و دیگر کشورها در پیش گرفتند. مواشی ، باغها وجنگلات ، کشت وزراعت ، آثار وگنجینه های گرنبهای تاریخ افغانستان کاملأ تخریب و منهدم شد، وتعداد زیاد آن بسرقت رفت. لوازم تجهیزات وزارت دفاع ملی افغانستان عبارت از تانک ، توپ و طیاره های جنگی وطیارهای مسافرتی آریانا و باختر الوتنه وغیره بوسیله گروه های متخاصم جهادی نیست ونابود و قسمت زیاد از آنها به پاکستان انتقال یافت. حتی توپ وتانک های زریدار ، طیارات و موترهای که همه ای اینها دراثر جنگ تخریب ولاشه های آن بمیدان جنگ باقیمانده بود ، توسط پاکستانیها سرقت و به پاکستان انتقال داده شد. همچنان پایه های آهنی برق که درحاشیه سرک های شهر کابل قرار داشت با سیم های آن که درجهت سرویس های برقی شهری اعمار ولین دوانی شده بود بشمول موتر های ملی بس وموترهای اطفائیه بپاکستان بغارت برده شد. آثار تاریخی و مزیم کابل بنا بدستور نصرالله بابروبی نظیربوتو تاراج و بخانه ای آنها انتقال یافت .با ادامه این پروسه به صد ها هزار اموال دیگری بها دار منقول افغانستان بوسیله جنگجویان رهبران فاسد پاکستان سرقت و از آنجا به کشورهای شرق و غرب بفروش رسید. گذشته ازاینهم حتی اتحاد و اتفاق بین الافغانی را بگونه اینکه تفرقه بیاندازو حکومت کن ، بی صدمه هم نماندند. امروز ملت مستعضف افغانستان بیشتر در آتش تضاد های قومی و زبانی میسوزند که اگرجلوآن خرد منشانه گرفته نشود ، در حال خاکستر شدن هستند .با تأسف نسبت به اینکه خردمنشانه و عاقلانه به انسان بودن بی اندیشند و فکرکنند ، بنا به تحریک دشمنان به ایدئولوژی قوم گرایی و زبان سازی روی آورده اند و ارزش میدهند . که البته چنین اندیشه و ایدئولوژی نامریی ایجاب یک مبارزه بی امان دیگر را علیه این پدیده شوم خانمان سوز که خطرناکتر ازپدیده تروریزم است ، میکند. درروشن کردن همچوآتش نزاع و تضاد های وارداتی کاردوگروه متجانس است .که گروه اول اشخاص و افراد هستند که درطی سه دهه جنگ ، دست شان بخون ملت مظلوم مستعضف آلوده میباشد. گروه دومی طالبان نکتائی ودریشی پوش هستند که ازمهاجرین افغان میباشند ، که در طول سال های جنگ و حتی قبل ازآن درخارج از کشوربخصوص در ایالات متحده امریکا حیات بسرمیبرند ودر آنجا تربیه شدند. امروز آنها با حمایت و پشتیبانی امریکا با پرداخت امتیازات گزاف درپست های کلیدی دولت افغانستان نصب شده اند این عده اشخاص و افراد قبیح غیرمسؤول.با استفاده ازفرصت و شرایط موجوده درجهت منافع خویش باچور چپاول و اختلاس دارایی های عامه روی آورده اند که دست طالبان پکول و پراهن پوش را از عقب بسته نمودند. این گروه های خرابکارو دشمن انسانیت ، بمنظورسوء استفاده از حیطه قدرت درایجاد تداوم بحران ودامن زدن به تضاد و تفرقه های ننگین که خود دولت آقای کرزی وشرکای آن مستقیمأ مسؤول میباشند. نقش موثر و بارزی را در حمایت و پشتیبانی ازوتروریستان ایفا میکنند.شواهد و اسناد موثق وانکارناپذیر که عاری ازحقیقت بوده است . بارها بدست نشرسپرده شده است، که وزرای آقای کرزی بنا بدستور جناب خود شان کمک های لوژستکی را با مقادیر تجهیزات جنگی ، مواد خوراکه و پول نقد فراهم و با گروه طالبان تسلیم میدهند. روند این پروسه بیکبارگی نه ، بلکه بصورت متداوم با تشریک مساعدت برخی از کشور های غربی نیز بمشاهده رسیده ، صورت گرفته است . این نوع زد و بند های سیاسی دوگانه درروند مبارزه با تروریزم جهانی که درهروز حادثات تباه گونه و درد منشانه را به ملت مظلوم ومستعضف افغانستان بعوض نان ، خانه ولباس به ارمغان می آورد ، پیامد خوبی را دراذهان عامه افغانستان وجهان آگاه در قبال ندارد.
ممکن سوالی بوجود آید که چه انگیزه باعث کشانیدن پای کشورهای همسایه وتجاوزگران به افغانستان شد؟
با صراحت بایدگفت دلایل فراوان وجود دارد، که بترتیب بآن معلومات ارائه میشود. کشور افغانستان با وجود اینکه از زمره ای کشور های فقیردر جهان بحساب میرود .اما افتخارات بزرگی را که به غناء آن می افزاید در کشورخویش داشتند ودارند .
افغانستان کشور سر بلند علاوه با داشتن هرگونه ذخایرمعادن که زیربنای اقتصاد آنرا تشکیل میدهد تا امروزدست ناخورده به حال خود باقیمانده است، مرکز فرهنگ تمدن در آسیای میانه یگانه کشوری مترقی و پیشرفته در جهان ، قبل از میلاد محسوب میشد ، که علاوه به رفع نیازمندیهای خویش صنایع و تولیدات دستی خود را ببازار های خارج نیزعرضه و بفروش میرسانیدند. چنانچه همین اکنون شواهد واسنادی که بوسیله ای باستان شناسان افغانی و خارجی ازسایرنقاط افغانستان بدست آمده ، دلالت به ادعا بنده را میکند . که تکه ونمونه های آن بمنظور تمایش و بازدید از آن به سایرنمایشگاه ای کشورهای جهان فرستاده شده است ، که طرف توجه وعلاقه ای فراوان ببینده گان قرار گرفت . این پدیده ای شگرف آور توجه و پای جهان گردان را بطرف خود جلب و داد و ستد آن باعث تحرک و تحریک استعداد های اذهان عامه ای جهان شد . اما ازاینکه ذخایرمعادن آن تا امروز مورد استفاده و بهره برداری قرار نگرفت، دلیل وعوامل مختلف وجود داشت که از جمله یکی آن تجاوز وحملات گاه و ناگاه ای جنگجویان سلاطین دوره های قبل ازاسلام و بعد ازآن بود ، که وقتأ فوقتأ بالای افغانستان صورت میگرفت و درهربارافغانستان متحمل خسارات زیاد جانی و مالی می شد. این نوع جنگ و تجاوز باعث آن شد که بعد ها پای زمامداران و امیران افغان را نیزدر جهت منافع و توسعه سرحدات خود بالای کشورهای دیگر باز، و دست به حمله و تجاوز زدند ، و کشور های بزرگ را برای کوتاه مدت تسخیرو درسلطه خود در می آوردند ، که درنتیجه ای همه این رویداد های تاریخی آسایش و ترقی افغانستان را نفی کردند . دراین مورد تاریخ نگاران و مورخین با تحمل مشقات و زحمات زیاد معلومات مشروح را درزمینه ارائه داشته اند. عوامل دیگر نفوذ سیاست های استعماری کشورهای مداخله گر بود که آنها با ایدئولؤژی نوین علمی حاکمیت سیاسی و اقتصادی حکومات وقت را درافغانستان به انواع واشکال مختلف در محاصره خویش قرارداده بودند. ونمیگذاشتند ملت و مردم افغانستان روی پای خود می ایستادند. همیش درصدد و تلاش آن بودند تا اقشارو توده های زحمتکش جامعه ای افغانی را درکلیه عرصه های مختلف حیاتی و کشوری بوسیله ای استبداد وظلم درحاشیه و درلبه پرتاه نگه. و مانع پیش رفت وترقی آنها شوند. زیرا درآن عصر سردمداران افغانستان نیز مشابهی به دولت امروزآقای کرزی با اندک تفاوت در افغانستان بزوراستعماربه زعامت رسیده بودند، وریشه های آن همیش از دریای استعمارآب مینوشید. معنی تفاوت باید افاده شود. شمشیر، شمشیر است . اینکه زنگ زده و یا صیقل شده باشد ، فرق نمیکند، اما درهرحال درجهت کشتن انسان بکاربرده میشود. درآن روزگارازشمشیر زنگ زده « دکتاتوری » کارگرفته میشد. اما امروز زیر نام « دموکراسی » ازهمان شمشر درجهت نابودی ملت مستعضف کارگرفته میشود. پس شمشیرهمان شمشیراست تنها از دکتاتوری به دموکراسی ارتقاع یافت .این استعمار است که از هرگونه ابزارو وسیله کار گرفته واز زوایای مختلف بمنظور وارد شدن به هداف، درجهت کشتار ملت افغانستان گام برمیدارد. چنانچه یکی از ابزار و وسیله آن حکومت پاکستان است که. انگلیسها بنا بمنظور رقابت با شوروی وجلوگیری ازسلطه نفوذ کمونیزم و پیشروی آن ازطریق افغانستان بطرف آب های گرم درزمان حکمروائی شان درشبه قاره هند ، بارها وارد تجاوز به افغانستان شدند .که البته مورد حمله ای بل مقابل آزادی خواهان افغان واقع وزیر ضربات کوبنده آنها خورد وخمیرو کوشش های شان برای اشغال افغانستان نقش برآب می شد. انگلیسها درآن عصربنا به قیام و اتحاد همگانی ملت افغان برضد انگلیسها ، شرایط و جوسیاسی را بیشتر بضررخویش درک و استنباط کردند . راه مذاکره وتفاهم را با امیران دست نشانده خود با تکاوری های جدید در جهت مواضع سیاسی خویش با تعین خط دیورند بین افغانستان وهند بریتانیا گشود . وبه افغانستان درسال 1919 استقلالیت داد. دیرنپائید که انقلابیون آزادی خواه درهند بر ضد استعماربریتانیا شورش و دست بقیام زدند. اما انگلیسها قبل ازخروج ازشبه قاره هند که شکست شان را یک امرضروری حساس ولمس نموده بودند ، می پنداشتند و درجهت مجری سیاست های استعماری وگشودن دروازه های ورود مداخله ، بازهم به آسیای میانه ، هند را تجزیه وحکومت فندامینتالیست نام نهاد اسلامی آتش افروز، دست نشانده ای خود را بنام پاکستان در 3جون 1947درهمسایه گی افغانستان وهندوستان بمثابه خار بغل پایه گذاری و قضیه ای خط دیورند را که البته باید بمجرد بوجود آمدن پاکستان اعتبار خود را از دست میداد ، لاینحل باقی گذاشت. زیرا خط دیورند مرزافغانستان وبریتانیا هند بود نه پاکستان و افغانستان . .مگرقضیه آن تا امروزبمنظوربهره برداری ازسیاست های استعماری و مداخله گرانه، کمافی السابق بنا به خواست و اراده مداخله گران درامور افغانستان روند منازعه را درابعاد گسترده پچیده و افزایش بخشید. همچنان شوروی سابق که اوضاع منطقه را درافغانستان موشکافانه دنبال و زیر کنترول داشت . یگانه هراس و بیم آن ازگسترش نفوذ اسلام ازماوراء اتحاد جماهیرشوروی سابق در آسیای میانه درآن کشور بود. در این زد وبند های سیاسی زمام داران خودکامه ای افغانی ضعیف البنیه بدون توجه و استدلال برویداد های عواقب ناگوار سیاسی در آینده که کشور وملت مظلوم را بکجا خواهد کشانید، دم را غنیمت میشمردند . هیچگونه جهش سیاسی را برای ختم روند منازعه و بحران سیاسی با استراتیژی مثبت و فعال بنمایش نگذاشتند ، و کشورافغانستان را در دایره استراتیژی سیاسی مداخله گران ازدوجهت دربین دوپدیده و عنصر قبیح و مخالف هم، ایدوئولوژی کمونیزم اتحاد جماهیر شوروی و افراطیون اسلام گرا درپاکستان که از حمایت غربی ها و عرب ها برخوردار بود ، روزتا روز در محاصره قراردادند . اما باآنهم سردمداران افغان با وجود عدم حمایت و علایق اقوام قبایل آنسوی مرز دررابطه بموضوع خط دیورند و آزادیشان از چنگال پاکستان و استعمار ، ازمواضع وهداف خود ، که سیاست استعماری بآن وسیله شده بود ، صرف نظر نکرد. همیش با شعار اینکه پشتونستان جزخاک وملکیت افغانستان است اصرار و روابط سیاسی آن با پاکستان در مصدع ومخالفت قرار داشت . کشورهای هراسگر فعالیت های سیاسی شانرا برای قلع وقمع نفوذ سیاسی و ایدئولوژیکی یکدیگربا ایجاد جریانات سیاسی پایه گذاری وازآنها بمثابه ای سپراستفاده میبردد.مثلأ اتحاد جماهیرشوروی سابق برای جلوگیری از بروز خطراسلام گرا درداخل قلمرآن از حزب پرچم و خلق، حکومت پاکستان وکشورهای غربی و عرب ها ازافراطیون اسلامی بمنظور اهداف خویش درداخل افغانستان حمایت و پشتیبانی مینمودند. البته احزاب خورد و کوچک دیگر هم در افغانستان وجود داشتند که فعالیت و استعداد ایدئولوژی سیاسی آنها دربین اقشارجامعه نسبت به حزب خلق وپرچم و حزب اخوان المسلمین درموثریت و بر گزیدگی قرارنداشت. البته قابل یادآوری میدانم که نباید از خاطرات و نظر دور داشته شود.حزب سیاسی بنام سوسیال دموکرات یا« مساوات» که رهبری آنرا فرزند دانشمند پرافتخار ملت افغان محروم محمد هاشم میوندوال بعهده داشت نیزازطرفداری کثیر جامعه برخورداربود. اما بدبختانه که زد و بندهای سیاسی مذبوحانه ای استعمار در تاروپود زمامداران وقت افغانستان راه و رخنه کرده بود، که با توطئه و دسیسه بزرگترین شخصیت های سیاسی و علمی را نابود وازدست میدادند، که یکی آن محروم آقای میوندوال بود، که درزعامت سردار محمد داود خان بنا بیک توطئه خائنانه بتاریخ پنجشنبه 2 میزان 1352 زندانی وبعد از چندی به بشهادت رسید. این ضایعات جبران ناپذیرقلب های ملت افغان را شگافت و جریحدارساخت. همینطور شخصیت های علمی و سیاسی زیاد کشورما قربانی حوادث ناهنجاروتوطئه های سیاسی وتاریخی شدند. امروزپدیدشوم دهشت افگنی یک امرتصادفی نبوده ، بلکه یک عمل قصدی و پلان شده میباشد ، که پای ناتو را با رهبری امریکا و جامعه جهانی به افغانستان کشانیدند. تجارب درطی هفت سال که گذشت نشان داد که طالبان به دوسته تقسیم شدند.یکی آن طالبان پاکستانی است که آقای کرزی بار ها از آن یاد میکند. دیگر طالبان کرسی نشین دولتی هستند که در زعامت قرار دارند ، که تا هنوزهیچ ارگان ویا کشورهای خارجی به اذعان آن توجه را مبذول نداشته اند ، چهره و تن آنها را بمثابه ای نقاب و یا پرده با دریشی و نکتائی پوشانید .اما تجارب از وقوع حوادث دلخراش و نا اهنجار در طی هفت سال درهروزنشان داد و میدهد، که این پدیده یی قبیح و درد منشانه روز تا روزپرده ابهام را ازروی طالبان کرسی نشینان دولت که ظلم وجنایت آنها ابعاد گسترده را در سطح بین المللی به خود کسب کرده ، برمیدارد و چهره های نا میمون آنها را درروند مبارزه با تروریزم به رسوائی کشانید. برخی از تحلیل گران امورسیاسی قوای ناتورا با رهبری امریکا و حمایت جامعه یی جهانی درمبارزه باتروریزم درازاء گروه های دهشت افگنان در شکست فاحش استدلال مینمایند، که گویا قوای ناتو با رهبری امریکا در روند مبارزه با تروریزم در مقابل طالبان شکست خورده .. درحالیکه چنین استدلال هرگزدرمورد صدق نمیکند. قوای ناتویا ایساف با رهبری امریکا درتکاوری های سیاسی شان فایق هستند. اما این ما استیم که نظر به برداشت خود ما است که قوای ناتو« ایساف را در ازاء طالبان ناتوان وشکست خورده استدلال میکنیم. بگونه مثال اگر امریکا و قوای ایساف درازاء طالبان به شکست روبرو باشند. چرا دولت آقای کرزی ، انگلیسها و حتی خود امریکا محموله های کمک رسانی را از طریق زمین و هوا به طالبان مساعدت میکنند؟؟؟؟
آیا امریکا و جامعه ای جهانی از رابطه و پیوند دولت آقای کرزی با طالبان بی اطلاع وبی خبر استند؟
آیا سازمان ملل متحد ، سازمان دفاع از حقوق بشر، امریکا و جامعه ای جهانی ازغارت واختلاس پول های که آنها درجهت بازسازی افغانستان کمک و مساعدت میکنند ، بی خبر هستند ؟
آیا نمیدانند که این پول ها بکجا میرود ومصرف میشود ؟
آیا سازمان ملل متحد ، سازمان دفاع از حقوق بشر امریکا و جامعه ای جهانی از اعضای حزب حکمتیار و طالبان که در پست های کلیدی دولت کرزی ایفای وظیفه دارند هیچگونه اطلاعات را درزمینه به دست ندارند؟؟؟
آیا این کرسی نشینان جا طلب ازجانب کی در پست های کلیدی دولت گماشته شدند ، و مسؤول آن کیست؟
خیرازاین مسایل سوالاتی زیاد وجود دارد. پس بیائید که هدف و استراتیژی امریکا را در افغانستان دنبال و تعقیب کنیم ، که امریکا ازافغانستان دردمند چه میخواهد ودر انتظارچیست؟
وچرا درتداوم روند مبارزه با تروریزم با چالش های سیاسی دوگانه برخورد و به کندی یک قدم بپیش و دوقدم بعقب برمیدارد؟
حکومت نوپا ای پاکستان که بوسیله ای انگلیس در1947 به قدرت رسید . از بدوتاسیس آن چون تجارب حکومت و
دولت داری را تجربه نکرده بود ، دردام و حلقه سیاست استعمار انگلیس وامریکا قرار گرفت.
***********************
جلالتمئابآ محترم سرمنشی سازمان ملل متحد وسازمان دفاع ازحقوق بشر!
قبل ازاینکه به قسمت چهارم کرسی نشینان جنایت می آفرینند ، بپردازم. خواستم توجه شما وخوانندگان ارجمند را با ورود پرشورشعف آقای اوباما بحیث چهل و ششمین رئیس جمهورامریکا به قصر سفید که ممکن درتاریخ آنکشور بی سابقه باشد. اندیشه وپالیسی سیاسی آنرا در روند مبارزه با تروریزم که چگونه در حال حاضرمیتواند ازگسترش وتوسعه حملات روزافزون تروریستان بوسیله ای طراحانی که چهره های اصلی آنها درماواراء سیاست وپرده ابهام پنهان است ، از چالش وزدوبند های سیاسی آنها ، که بقول معروف ، دزد را میگویند دزدی کن ، صاحب خانه را میگویندهوشیار باش ، جلوگیری خواهدکرد، معطوف بدارم.
بنا به اساس همین استدلال بعرض میرسانم . تروریستان دهشت افگن بین المللی بازهم با همایش توازن بلقوه در ازاء ناتو و جامعه ا ی جهانی صف آرائی حملات تروریستی سازمان شده شانرا شبیه 11سبتمبر 2001 را بروز چهارشنبه تاریخ 26 نوامبرسال 2008 درده محلۀ بمبی هندوستان بخصوص درهوتل تاج محل که انجام دادند ، بعید از حمایت وپشتبانی پاکستان وحامیان آنها نخواهد بود .
ناشی ازاثراین حملات نوجوانمردانه وغیر انسانی بیش از175کشته و300 زخمی بجا گذاشت . همچنان حمله انتحاری بروز شنبه مورخ 17.1.09 در مقابل سفارت المان که ازاثر آن چهار سربازامریکائی کشته و دوازده تن آنها زخم برداشتند. ناشی ازعدم صداقت و ایمانداری دولت مردان کرسی نشین در روند مبارزه با تروریزم است. جالب آن است ، که بعد ازحملات تروریستان سازمان ملل متحد وجامعه ای جهانی بعوض آنکه برای قلع وقمع تروریستان راه های اساسی را جستجوکنند، درهربار مکررآ و پیوسته اعمال آنها را صرفآ با تقبیح کردن، بسنده تلقی میکنند، وبس. اما بعقیده بنده چنین یک استراتیژی نامیمون درجهت محکوم کردن تروریستان راه درست ومنطقی نیست . بلکه باخویشتنداری یک سیاست دوگانه و انعطاف پذیری بس خطرناکی است، که دایمأ درازاء آن ازطرف سازمان ملل متحد و جامعه ای جهانی صورت میگیرد ، و میخواهند اعمال تروریستان دهشت افگن را صرفا با محکوم کردن بسنده تلقی کنند . اما آنچه که باید زودتر به حیات آنها خاتمه داده شود صورت نمیگیرد. ممکن برخی از تحلیل گران سیاسی و حتی مقامات هندوستان متعقد و باین باورباشند که درعقب حمله ای تروریستی بمبی دست حکومت پاکستان و آی . اس .آی مستقیمآ شامل بوده باشد . اما به باوربنده آن حکومت پاکستان دیروز، اکنون در جو وشرایط مناسب سیاسی وامن قرار ندارد. چطور امکان دارد که بتواند بدون حمایت و پشتیبانی کشورهای خارج قادربه اجرای چنین جسارت شود،که محور سیاست و حملات ترورستی را مستقیمآ با دست بازبدون توجه به وضعیت ناهنجارسیاسی وشعله های آتش جنگ که دامنگیرآنکشورشده بعهده بگیرد؟ وبا آتش بازی کند. حکومت پاکستان امروزی به خوبی استدلال و درک نموده است،که زمان وشرایط بدون حمایت حامی به مراد آن نیست . زیرا آنکشوراکنون ازهر جهت دریک موقعیت خطیرسیاسی ونظامی درلبه ای پرتگاه و درمحاصره جامعه ای جهانی ودشمنان دیرینه خود قرار گرفته ، که هرحرکت مذبوحانه وخودسر منجربه تجزیه و فروپاشی آنکشور شده میتواند. البته این امکان بازهم رابطه به تعقل واستدلال سیاست مداران بین المللی میگیرد، که چگونه میخواهند منافع واستراتیژی سیاسی شانرا در آسیای میانه حفظ و مورد ارزیابی قراردهند . اما قبل از همه باید بعرض برسانم، امریکا وجامعه ای جهانی متوجه به این موضوع شده باشند ، که مردم و ملت شجاع و قهرمان افغانستان درهیچ زمان واعصر تاریخ اشغال کشورشانرا بوسیله متجاوزین استعمارگر نپذیرفتند ، و برای آزادی واستقلالیت کشورشان جسورانه رزمیده و بازهم می رزمند. اینکه دیروز، وامروز شاه شجاع ها وطالبان مزدورقلابی وفروخته شده بنام های مختلف دفاع ازاسلام ودفاع از دموکراسی وارد صحنه سیاسی با حمایت و پشتیبانی سردمداران استعمار بنا بمنظوراهداف و منافع اقتصادی و سیاسی به حیطه قدرت رسانیده شدند. نمایندگی از اراده ای اکثریت ملت قهرمان افغانستان کرده نمیتوانند ، که بخود صبغه قانونی ببخشند. قابل کتمان نیست که مهنداسان سیاسی بمنظورشکست کمونیزم و دسترسی به ذخایر نفت وگاز آسیای میانه درسال 1947 حکومت فندامینتالیست اسلام گرای نام نهاد پاکستان را ازبدنه ای هند جدا و به آن آزادی مستعمره بودن بخشیدند . به اساس همین ملحوظات بود، که استعمارکهنه با پایه گذاری وایجاد مدارس دینی درداخل خاک پاکستان مبادرت ورزید، و مداخلات مذبوحانه را با استفاده ازوجود اجیران زرخرید بنام ملا و طالب که شعورسیاسی و حساس انسانی واسلامی آن درمقابل دالروکلدارنابود و کورشد، درهای بسته را باز کردند. تشدید بحران تروریستی و نگرانی های نا امن آن که صلح وثبات را هرروز درمنطقه وجهان مواجع به خطرمیسازد. ازعوامل اساسی امریکا و قوای ناتو است که نمیخواهند تا قبل ازحملات طالبان حمله و تعرض جنگ را برای نابودی طالبان تشدید و سرعت عمل را بخرج دهند. زیرا تداوم جنگ ومبارزه با پدیده شوم تروریزم با وجود اختلافات روی منافع سیاسی واقتصادی بین امریکا و برخی از کشورهای اروپائی بخصوص انگلیس که ازحامیان پاکستان بحساب میرود، دست آورد های خوبی اقتصادی وسیاسی را برای آنها در قبال دارد . پیامد و اثرات ناگوار از آن پاکستان و افغانستان را دچارمعضله وبحران در فساد ساخته است. جای مسرت است که امروز سازمان اتلانتیک شمالی یا ناتو تازه ودیر متوجه به واقعیت های عینی درداخل افغانستان شد ، که بحران هرگونه فساد دردستگاه حکومت و دولت کرزی بدتر وخطرناکتر از شبه نظامیان طالبان است که درطی هشت دراین کشور رو به افزایش میباشد. بروز یکشنبه مورخ 18 جدی با انتقاد دولت افغانستان تاکید و مقامات فعلی کابل را تقریبا به اندازه شبه نظامیان طالبان عامل مشکلات افغانستان قلمداد کرد. به گزارش سرویس بین المللی آفتاب « پاپ دوهوپ شیفردبیرکل سازمان ناتو با اعلام این مطلب ضمن خود داری از اشاره به نام حامد کرزی تاکید کرد . فساد و ناکارآمدنی در حل مشکلات گریبان گیر دولت افغانستان شده است. وی افزود مشکل اساسی درافغانستان زیاد مربوط به طالبان نیست ، بلکه علت حاکمیت نه چندان خوب در این کشور است.
همچنان خانم هیلاری کلنتون وزیرخارجۀ جدید امریکا، کشور افغانستان را دولت مواد مخدرفاسد و ناکار آمد نام گذاشت.
آقای کرزی و سخن گوی وزارت خارجه دولت آن آقای سلطان احمد بهمن درمقابلی چنین موضوع گیری های ناتو و هیلاری کلنتون سکوت نکرده ازخود نیز واکنش تند وسریع نشان داده .، بالمقابل منابع کمک کنند را درافغانستان مملو ازفساد و سبب مشکلات دراین کشورخوانده و مورد انتقاد قراردادند. بنأ به تاسی از این دعوا و ادعا های طرفین که هردو طرف یکدیگررا بمنظورمنافع خویش که باعث فساد ، ویرانی و کشتار انسانهای بیگناه در افغانستان وجامعه جهانی شدند، بشدت محکوم میکنند. بنا ازسازمان حقوق بشروسازمان ملل متحد مسرانه تقاضا بعمل میآید که برای تصریح ادعاء های طرفین که یکدیگر را محکوم به فساد و بی کفایتی قلمداد مینمایند رسیدگی و ایجاب یک محاکمه بین المللی را میکند تا به قضایا رسیده گی همه جانیه شود . عاملین جنایت و فساد را به اشد مجازات محکوم و با ادامۀ کار آنها خاتمه دهند.
آیا آقای بارک اوباما آنچه را وعده داده است . میتواند قاطعانه ازهمینجا با تروریزم و فساد که سازمان اتلانتیک شمالی یا ناتو و هم آقای کرزی ودولت آن تشت رسوائی یکدیگررا ازآب بیرون آوردند ، مبارزه وعمل کند ؟
آیا پاسخ منابع کمک کنند به افغانستان به سخنان آقای کرزی که آنها را دراجلاس سا ل چهارم شورای ملی آلوده به فساد قلمداد نمود ، چیست؟
آیا طرفین حاضر و آماده به دفع اتهامات وارده و خواستار اعاده حیثیت دریکی از محاکمات بین المللی میشوند؟ یاخیر.
اگرسکوت و خاموشی از دو جانب به قضایا صورت بگیرد دلالت به چه خواهد گرد؟
این موضوع ومسله نباید از دید و نظرمتخصصین سازمان ملل متحد و سازمان دفاع از حقوق بشردور بماند . روی آن غورو تعمق و مساعی جمیله صورت
بگیرد. زیرا ملت مظلوم افغانستان به اثراین بی کفایتی های دوکتورین فساد تلفات فراوان جانی و مالی را متقبل شدند ودیگرتکرارو تحمل آن برای ملت درد دیده افغانساان غیر قابل قبول خواهد بود.
پاسخ به این سوالات بعد از طی چند ماه از اجراآت کا ر بارک اوباما معلوم خواهد شد.
امریکا قبل ازتجاوزشوروی سابق به افغانستان تا مداخله آن دارای قوت های سیاسی ، اقتصادی و استحکامات نظامی درجهان بود. مگر اکنون گروه های دهشت افگن آنرا درازاء خود مشت وخمیر، و آنها را با عذر ونیاز که صلح میخواهند مجبور کرد " مضحک است" متعقبآ سیاست دوگانه و متضاد انگلیس ها درروند مبارزه با تروریزم نسبت به سایرکشورها درولایت هلمند موجب تقویت حملات تروریستان واحیا مجدد آنها درآن ولایت شد .
اگرواضیح وبهتربمنظورمدلل ساختن، ازکلمات لفافه وگنگ بگذرم اینطورخدمت شما وخوانندگان ارجمند بعرض میرسانم . بقول معروف. آب درکوزه ومن تشنه لبان میگردم – یار درخانه و من گرد جهان میگردم.
همینطورلانه ای تروریستان دهشت افگن درداخل خاک حکومت پاکستان که ازپشتیبانی و حمایت آنکشور برخوداراست مستقرمیباشد نه در داخل خاک افغانستان. چرا سازمان ملل محتد و امریکا با یک توافق همگانی قوای ناتو را در داخل خاک پاکستان وارد و مستقر نمیسازند؟ . اما ناتو امریکا و جامعه ای جهانی تروریستان را درداخل افغانستان تعقیب و جستجو میکنند. بلی جای شک وکتمان نیست که برخی از کرسی نشینان افغانستان نیز از اعضای همین باند طالبان وگلبدین می باشند.فساد اداری واختلاس، کشت مواد مخدروقاچاق آن، تجاورجنسی بالای خانم ها و اطفال معصوم و به ده هزار جنایت دیگربا استفاده از فرصت بحران بوسیلۀ آنها صورت میگیرد. این گروه های متجانس بدو دسته تقسیم میباشند . گروه اول مسلح . گروه دومی غیرمسلح . گروه غیرمسلح کرسی نشینان دولت هستند ، که مخفیانه فعالیت های تخریبی وتداوم بحران و نا امنی را بمنظورمنافع خویش هدایت و سازمان دهی میکنند و چهره های انها در پرده ابهام پوشیده وپنهان میباشد .
قسمت های بعدی کرسی نشینان جنایت می آفرینند بعدآ حضور شما تقدیم خواهد شد.