په ارو پا کی دمیشته افغانانو د تولنو فدراسیون

فدراسیون سازمانهای پناهندگان افغان در اروپا

Federation of Afghan Refugee Organizations in Europe         


 

اعلامیه

لیدن، 27 دسمبر2008

 

ششم جدی، دررابطه با سیه روزی های دیروز وامروزمردم افغانستان!

 

سانحۀ شش جدی بمثابۀ مرحلۀ تکاملی فاجعۀ هفت ثور، سیاهروزفراموش نشدنی درتاریخ معاصرافغانستان است که وابستگی سیاسی افغانستان را به وابستگی همه جانبه به اتحادشوروی سابق وسعت داد . فرارسیدن شش جدی برای آنعده ازمردم افغانستان که شاهد این سیاه روزبوده اند ویا ازوالدین خود داستان تکاندهنده وغم انگیزاآنرا شنیده اند، بیاد آورنام وصدای ببرک کارمل این پیک بی آزرم قوای اشغالگر روس است.  کارمل بعد ازتکیه زدن بر مسند شاه شجاع مسوولیت قتل عام فعالین سیاسی، افراد متنفذ مذهبی واجتماعی وسایرشهروندان افغان طی مرحلۀ نخست فاجعۀ ثور را به حفیظ الله امین ودرضمن امین را به استخبارات امریکا نسبت دادتا روسیاهی این دوران را ازچهرۀ حزب خودواتحاد شوروی سابق بزداید. درحالیکه قصاب شناخته شده اسدالله سروری رییس اگسا همراه با کارمل دررکاب قوای اشغالگرروس داخل افغانستان گردیده درپست معاونت صدراعظم تقرریافت. درمورد نقش سروری درشکنجه ها کافیست به کتاب خاطرات سلطانعلی کشتمند صدراعظم حکومت پوشالی مراجعه کنیم. نقاب عوامفریبی ببرک کارمل مدت کمی بعد ازتجاوزنظامی روسها، حین سرکوب خونین تظاهرات ضدروسی منعقدۀ سوم حوت 1358 کابل دریده شد وزندان پل چرخی دوباره مملوازوطندوستان افغانستان  شد. تعداد زندانیان پل چرخی وسایرزندانهای افغانستان تا زمان تعویض ببرک کارمل با نجیب الله علی الرغم اعدامهای دسته جمعی متواترومرگ ومیرزندانیان ، قوس صعودی را میپیمود. دستگاه جهنمی خاد ومضحکۀ که بنام "محکمۀ اختصاصی انقلابی" توسط اشغالگران به تأیید ببرک کارمل خلق شده بود، موازی با چرخش ساعت فعال بوده هرفرد مشکوک به مخالفت با اشغال یا طرفداری از دموکراسی را چون سایه تعقیب نموده به حبس طویل یااعدام محکوم میکردند.

کتابهای نوشته شده توسط جنرالهای روسی که جزء قوای اشغالی بودند حاکی از آنست که کارمل منظمأ از آنها میخواست برای "نابودی بیرحمانۀ ضدانقلاب" عملیات کنند. این جنرالان نوشته اند که ایشان مناطق معین را باربار بمبارد وازوجود مخالفین تصفیه میکردند ولی کارمل کسی نداشت که حکومت محلی را احیا ومنطقه راحفظ کند . به سلسلۀ همین عملیاتهای مکرربود که حد اقل پنجهزارقریۀ افغانستان نابود وحد اقل هشت میلیون نفرواداربه ترک افغانستان گردیدند.  وقتی روسها ازتسلط خویش بر افغانستان مأ یوس شدند ملعبۀ خویش یعنی حزب دموکراتیک خلق را برمبنای تعلقات قومی به پارچه ها تقسیم نموده به تنظیمهای مختلف فرستادند. مریدان ببرک کارمل که به ایتلاف شمال پیوسته بودند درتسلیمدهی قدرت پیشدستی نموده پلان صلح ملل متحد را ناکام ساختند. این حرکت متعاقبأ منتج به تخریب کابل توسط تنظیمها وظهورطالبان گردید.

کودتای ننگین هفت ثور، اشغال افغانستان توسط روسها وحکومت پوشالی کارمل-نجیب که بدست اشغالگران ایجاد شد، زمینه ساز وسعتیابی مداخلات سایرکشورهای همسایه ونوکرگیری توسط آنها درکشورما گردیده افغانستان را بمیدان جنگ بین کمونیزم وکاپیتالیزم تبدیل نموده سبب رشد بیسابقۀ اخوانیت مسلح بمثابه ابزارسیاست خارجی هژمونیستی پاکستان درمنطقه گردید. بنابرین حزب دموکراتیک خلق ورژیم تحت رهبری آن، زمینه سازوضع ناهنجارسیاسی، اقتصادی، اجتماعی وبشری کنونی کشورما نیزمیباشند. اگرجنون قدرت و روسپرستی افراطی رهبران حزب دموکراتیک خلق بخصوص ببرک کارمل نمیبود، ثبات سیاسی کشور ما ازبین نمیرفت وافغانستان بمیدان همه جنگ های  قدرتهای بزرگ وهژمونیستهای منطقه تبدیل نمیشد.

 

"کمیتۀ حقوق بشرفارو"

 


FAROE, Post Box 707,   2300 AS,   Leiden,     www.afghandiaspora.org,    

faroe_af@hotmail.com

 


بالا
 
بازگشت