بلبل شهدا

شعراز:سید حسین مهران

ماتم سراسـت امروز هرگوشـه ای زکیهان
ازبهرهجرت هردم بی وارث است یتیمان

ای حامی جوانــان ای عمق قـلـب مایان
جان را فـــدا نمـــودی درراه پاک یزدان

ای کاظمی برفتی جان را به حق سپردی
هــرلحظه ای زدنیا برما بگـشته زنــدان

هرگـزنـمرده ای تو بلـکه حیاتی امــروز
زانــکه تمام مخلوق درگریه است ونالان

ای مرد با دیانـت ای نام وننـــــــگ افـغان
یادت همیشه جاوید در دفتر است ودیوان

ازفیــض خون پاکت مایان دراین دیاریم
جــان دادی بهرمایان ای کاظـــمی جانان

آرمان تو همین بود عمران بیــنی میهــن
این هم ز راه خدمت جان را نمودی قربان

آه: درعـین قهرمانی رفتی زپـــیش مایان
قــلب تمام  افغـان گــشته نـگون و ویران

مایان فــقیرو ایتـــام یاور دیـگرنـــداریم
بودی به ما تو مونس ای مرد علم وعرفان

مهران مکن توغوغا از بهر سوگ ام هردم
هـستـم حیات وزنـده مهمان به نزد سبـحان

 

 


بالا
 
بازگشت