داکتر خاکستر

از درفش جوانان تا آکادمی کنگور

یاد مانده های چند صبا آشنایی

 

   درفش جوانا ن ,عتیق رحیمی و سینگیروف

آغازین سالهای جنگ بود که با " کاژبن " آشنا شدیم , ظـــاهرا مسولیتی داشت در " درفش جوانان", وآنهم کوتاه مدت,اما همین کافی بود , که "رخ بنمایاند" و گسترده گــــــی توانایی هایش را  بیازماید.

با " فاروق فردا" و "محب بارش" زبان مشترک یابیده بود وچیزی نبشته بود با عــــنوان "یاس ادبی" که ادامه بحثی بود از "مصطفی رحیمی"  با عنوا "یاس فلسفی" . نــگرشی بود مبتنی بر دیدگاه های ژان پل سارتر در کتاب "ادبیات چیست" .هفته نامه برسم معمول آنزمان ,مشاور نیز داشت که همــین "سینگروف" نام آشناست  ,همانکه گفت و شنود معروف را با "ببرک کارمل" در تبعید ماســکو انجام داده است . "سینگروف به فراست دریافت که , "کاژبن" همین عتیق رحــــــیمی "سنگ صبور",بسان دگران نیست ,با سارتر آشناست,دلبسته ای "مکتب فرانکفورت "است ,"کامو" را,بیـــگانه ای کامو رامیپرستد.پیآمدش قابل تصور بود , نبشته را نشر نکردند.اما هـــــمین سبب گشت با سارتر و" اصالت وجود" او آشنا شویم ,"قدیر حبیب" در گذر هر روزه اش به دفتر هفته نامه , پس از نگه ای گذرا بر آن نبشته از چیزی سخــــــــــــن گفت , شبیه گرایش به انزوا و پوچی تلاش مدوام و به هیچ نرسیدن.

ما که هنوز درگیر فیزیک و کیمیا و جامعه شناسی مکتب بودیم , و هنوز اصــــالت فردی و اصالت جمعی,به سنگینی تمام انبار ذهن ما شده بود,نه از انزوا گرایی "کاژبن" چیزی دستگیر ما شد ونه از " به هیچ رسیدن".  "قدیر حبیب" با آن تفسیر بسته ,خود برای ما به توهـــــــــــــــــــــــــمی بدل شد.

اجتماع دوستان یک دل

" کاژبن" با "اجتماع دوستان یک دلش" , بیشتر در کار برجسته سازی و سنجش فیلم بود ,"منیر هویدا و طارق مرزبان" و او,نیز درگیر نحله های بودند در تناقض با سیاست های ایدیالوژیکی دولت.همین کافی بود که بدانیم تلقی ما از داده های رسمی , کم ارزش اند,دیدگاه های "چپ" در تفسیر رســـــــمی حزب , جا یی نیابیده است و در دنیایی از قبل محدود شده ,مولفه های معینی را به خورد ما مـــیدادند که محافــــــظه کاری "عمود مینگین خیمه ای " آن بود.مفهـــــــــــــــوم "چپ اسلامی"برداشتی بود از "علی شریعتی" که عتیق  آنرا به ما دیکته کرد,که بعد ها به تـــــــــنافض درآن پی بردم,و نیز پیشبینی کـــــــــارل مارکس ,مبنی بر مطلق رخداد انقلاب در انـــگلند را,نسبیتی ارزان میپنداشت ,که دریافت های خود او نبود .بعد ها دانستم داده های علمی کردن مارکسیزم به دست "فرنکفورتیان" ,منبع تقریر او بوده است.اما به هر صورت در حاشیه افاده های او چیزی بود بحث برانگیز که ما را به ستایش وامیداشت.ما به اجتماع دوستان یک دل او رشک میبردیم

عتیق رحیمی و عقیل عقیل

شیفتگی آنزمانی "کاژبن" به  ساختار گرایی بی بدیل دولت آبادی در داستان های او,به ویژه "عقیل عقیل" هنوز در او باقیست.یکی از حضرات "در دری" ویا "خط سوم" نفوذ دولت آبادی در "خاک و خاکستر" را با دقت تمام ,موشگافی کرده است ,روایت میکنند که ,دولت آبادی پس از خواندن "خاک و خاکستر گفته است:اینکه عقیل عقیل منه.(این عقیل عقیل من است).ساختار داستان های دولت ابادی نیز پی امد کار های ماندگار"الن پو "است ,در زمانه دگر و زمینه مکـــــانی دگر.اما ساختار روایتی "عقیل عقیل "ذهن مرا به شیفتگی "کاژبن" به دولت آبادی و نیز خاک و خاکستر تداعی میکند.هرچند روایتی به مراتب کمرنگتر واما با ساختار مستحکم بسان عقیل عقیل.توصیه عتیق در خوانش این کتاب هنوز در یاد من است.این عتیق بود که دولت آبادی را به بسیاری ها شناساند.

 

آویزه ها:

 

ــ درفش جوانان ارگان نشراتی سازمان دموکراتیک جوانان

ــ جایزه ادبی کنگور که اسال 1903 زیر نظر منتقیدین در دوشنبه اول ماه نوامبر  هرسال در رستورانت معروف "درووانت"

با 10یورو پول واحد بطور سمبولیک توزیع میگردد.با این جایزه , عتیق رحیمی در رده نویسنده گان بزرگی چون دانیال پاناک

آندر مالرو,سیمون دوبوار که رحیمی ستایشگر اوست , رون گری ودگر نامداران قرار میگیرد.

ــ عتیق رحیمی در سالهای  فراکیری درس و نخستین نبشته ها" کــــــــــــــاژبن" تخلص میکرد.

ــ کاژبن ظاهرا مسوول صفحه شعر و داستان بود و بیشتر به توصیه برادر نازنینش خلیل خسرو, که سرش را بری آرمانهایش گذاشت و رفت و "کس نگفت زیاران که یار کو"

ــ سینگروف مشاور ارشد سازمان جوانان و نیز مشاور هفته نامه درفش جوانان.بخشی از خاطرات و گفت و شنود او با رهبر فقید حزب حاکم آنزمان در سایت پندار نشر گردیده است.

ـــ  سر به هم آورده دیدم برگ های غنچه را   اجتماع دوستان یک دلم آمد بیاد.  غزل زیباییست احتمالا از "خسته"

ــ  قدیر حبیب نویسنده و سیاستگر,همانکه سیاست ها و روش های کاری سازمانش را  در نامه معروفی زیر سوال برد.( بگمانم در سایت افغانستان نیوز)

ــ کارل مارکس پیشبینی کرده بود نخستین انقلابات کارگری در انگلستان , آلمان و فرانسه اتفاق می افتد که نیفتاد.

 

 


بالا
 
بازگشت