ترجمه ونوشته از :ظاهر دقیق
فرهنگ وعلم فرهنگ شناسی(کلتورولوژی)
(قسمت دهم )
مکاتب علم فرهنگ شناسی
جامعه ای معلوماتی
تیوری جامعه ای معلوماتی تلاش می ورزد تا به آن سوالهای زیر جواب ارائه دارد .آیا میتوان رشد تخنیک کمپیوتررا بمثابه ای مرحله ای کیفی جدید دررشد جامعه مورد بررسی قرار داد؟ آیا اوصرف ادامه ای جهت رشد صنعتی محسوب می گردد؟
بنیادگذاران این تیوری ژان نیس بیت،ایئونی مه کودا وفیریدس میکلن بودند.
بر اساس تیوری جامعه ای معلوماتی ، درمرحله معین زندگی ما معلومات رول فوق العاده را بازی می نماید.
درمرحله ای معاصررشد تاریخی ترویج تخنیک کمپیوترمروج می گردد. درین رابطه رشد قابل توجه چنین نتائیج مانند ثمربخشی آن،کاهش هزینه ای اقتصادی در تولید آن به چشم میخورند .همچنان رشد تخنیکی بوقوع می پیوندد که آنها درنوبت اول درآن نمایان می گردندکه او بدون عواقب منفی برای کیفیت فونکسیو نالی آن متراکم ترمی گردد.باالآخره، درسالهای آخرساحه ای استعمال آن بطورفاحش گسترش یافته ،میخانیزم های تاثیرات متقابل بین انسان وتخنیک کمپیوترتغیر نموده اند.
در جامعه ای معلوماتی، تخنیک عمده تخنیک فکری محسوب می گردد و نی تخنیک دستی ویا میخانیزه شدن تکنالوژی مانند ما پیشینی هائی آن.
ازنظراین دیدگاه برای جامعه ای معاصرسه علائیم تشخص گردیده است:
1- استفاده ای وسیع تخنیک محاسبوی، که به کمک آن انسان می تواند وظایئف سپرده شده را درمقابل خویش حل نماید.
2- افزایش سرعت تباد ل معلومات که بدون ترتیب و تنظیم وسائیل جدید انتقال آن غیرممکن است.
3- افزایش تعداد مردمان که درآن جلب وسوق می گردند.
ما درمرحله ای جامعه ای معلوماتی قرار داریم واو به مثابه ای یک واقعیت مبدل می گردد.
پروسه های که دربالا اشاره گردید(توسعه ای تخنیک کمپیوتر،دست یابی آن برای اقشاروسیع مردم،تسهل استفاده ای آن) تاثر بزرگ رادرزندگی جامعه دارند.
ازینروجامعه ای معلوماتی حالت آینده ای نیست ،که او زمانی استقرارمی یابد. بلکه واقیعیتی است، که انسان معاصرنا گزیربا او سروکاردارد.
تیوری جامعه ای معلوماتی یکی ازرسمی ترین و شناخته شده ترین حلقات می باشند.درسال1993 یاد بود کلنتون – گورا امضا گردید که بنام" تکنالوژی رشد اقتصاد امریکا" عنوان گزاری گردیده است.درآن درسطح رسمی تیوری ایجاد انفراستروکتوری معلوماتی وملی فورمولبندی و ایجاد گردید.این ابتکار بدون جواب باقی نماند .بطوراخص اتحادیه ای کشورهای اروپائی همچنان ترتیب نمودن پروژه های تحلیلی را ادامه دادند.بویژه آنهاچنین پروژه های رامانند فورم جامعه ای معلوماتی ،دفتر پروژه ای جامعه ای معلوماتی و صورت کلی جامعه ای معلوماتی راترتیب وتنظیم نمودند.
جهان سمبولیکی ای.کاسی ریره
دید گاهی مخصوص دررابطه با طبیعت و فرهنگ است،جائیکه فرهنگ بمثابه ای جهان سمبول تفهیم می گردد.ایجاد کننده این تیوری فیلیسوف آلمانی ای. کاسی ریره تصور می نماید که فرهنگ در نتیجه ای فعالیت انسان و ایجاد سمبول بوجود می آید:
انسان – حیوان است ،خلاق وایجاد کننده ای سمبولها است. حیوانات دگر خویش را با طبیعت به کمک غرائیض عیارمی سازند و غرائیض انسانی نا مکمل اند، به همین دلائیل انسان به گونه ای عادی بمثابه ای فرد نمی تواند حیات بسر ببرد،اگراو نتواند واقعیت جدید"جهان سمبولیکی" را ایجاد نماید.
سمبول- یک پدیده است ، خصوصیات عمده ای آن درآن نهفته است که او توسط انسان ایجاد گردیده و درطبیعت یافت نگر دیده است. طبق نظرکاسی ریره، کار وتمام انواع فعالیت انسان را مشخص می سازند. بکمک این فعالیت انسان بالای طبیعت حکمروائی می نماید.
سمبول – عبارت ازمذهب ،هنر،افسانه ولسان است.محتوای آن عمل نا خودآگاه است.زیرا او نتائیج خلاقیت آزاد است. آنهارا اصل و نصب عمومی ، فعالیت وهمچنان اهمیت آن برای انسان پیوند میدهند.انسان سمبولهای ایجاد شده توسط خود ش را بمثابه ای واقعیت عمده، واقعیت با ارزش و جهان با ارزش می پذیرد. حتی انسان به سمبولها احترام می گزارند.مثلادر مذهب.
وحدت طبیعت وفرهنگ بطور سمبولیکی خود سیمای انسان رامجسم می سازند. انسان با طبیعت برخورد و تصادم نموده وآن را تسخیر می نماید ،و کماکان طبیعت را بمثابه ادامه ای شخص خویش مورد مطالعه قرار میدهد.وجود انسان معین ازطبیعت تحت تاثر فرهنگ به علامه مبدل می می گردد. این وجود لباس پوشانده می شود، توسط سامان آرایش آراسته می گردد،درفضای مسکن داخل می گردد. بلی ،مسکن مودل طبیعت است.
طبیعت ماحول به منظره ای فرهنگی - پارک مرتب با داشتن سه صد سال دیزاین چمنزار به مغاره های مصنوعی مبدل گردیده است.درسالهای آخر درمود دیزاین مناظردرطبیعت"واقعی"، گوشه های ضخیم با گلهای زمینی بلند وسنبل (خوشه )مختلف النوع درباغ مد نظرگرفته می شوند.
طبیعت وفرهنگ همیشه با هم ملاقات وتقاطع می نمایند. وبه طریقه های مختلف درسطح انسان تاثر می اندازند.میخانیزم های واقعی این تاثیرات متقابل پیچیده و بغرنج می باشند.آنها بیشتر ازهمه در آستانه ای درک وبرای علم معاصر باقی می مانند.
تیوری نمایش پیدایش فرهنگ
عده ای زیادی علما وفیلسوفان اروپائی سرچشمه ای فرهنگ را دراستعدادانسان در فعالیت نمایشی مورد ارزیابی قرارمی دهند. حالا دگه میتوان نظریه ای نمایش فضا را درنزد افلاتون پیدا نمود.اما تیوری هنر ف.شیلیر به اندازه ای مفصل تربوده ،مانند نمایش ها. تیوری پیدایش نمایش فرهنگ در آثارات ایکس.گ.گادا میر انعکاس گردیده است، که تاریخ وفرهنگ را بمثابه ای نمایش تمثال دربخش لسان مورد تحلیل قرارداده است.
ای. فینک دراثرخود " پدیده های اسا سی هستی انسان" نما یش را درقطارپنج پدیده ای مانند :مرگ،کار،حاکمیت،عشق شامل می سازد.اما نما یش به تمام پدیده های متباقی نفوذ می نماید. طبق نظریه ای ای. فینک بدون نمایش هستی انسان به موجودیت نباتی فرو خواهد رفت.متعاقبا مولف تصدیق می نمایدکه یک زمان عنعنات نمایشی همه ای اعصار و خلق هاجمع آوری و مقائیسه خواهندشد، آنها ثبت می گردند ومیراث عظیم تخیلات عینی را طبقه بندی می شوند که درنمایش انسانی متجسم گردیده اند. تاریخ " کشفیات" شایدکاملا بگونه ای دگر می بود ، اگرفرهنگ آرتی فاکت دارای سوابق عنعنوی زندگی نمی بود، افزارکار، موتر وسلاح برای درک فرهنگ اهمیت بسزای دارد.زیرا نمایش برای انسان همه چیز را ابعاد میدهد و نمایش حکمرانی انسان را بالای طبیعت ارتقاء می دهد. ازهمینجا است که پدیده ای فرهنگ بوجود می آید.
تشریح مکمل و مفصل تر تیوری نمایش پیدایش فرهنگ درکتاب مشهور "homo Ludens" ،"انسان نمایش گر"(1938) توسط عالم هالندی ،تاریخ شناس،تیوری دان فرهنگ ای خییزینگه گنجانیده شد که او نشان میدهد،تعداد زیادی پدیدها در جامعه وفرهنگ از طبیعت اند،آنها درآنجا قبلا بوجود آمده بودند. نمایش نسبت به فرهنگ سابقه دارتراست.چنانچه حیوانات پیدایش انسانرا انتظار نکشیدند،تاکه بازی کردن(نمایش دادن) را به آنها بیاموزاند.بازی حتی سرحدات فعالیت خاص بیولوژیکی و یا فزیکی را درزندگی حیوانا ت عبورمی نماید، اوازچوکات غریضه و حمایت زندگی خارج می گردد.اگر فونکس اساسی وعمومی (ویژه ای تمام موجودات زنده) نمایش مشخص گردند،این فونکسها مانند رها نمودن انرژی اضافی زندگانی ،غرائیض تقلیدی،ارضاء نیازمندیها درتشنج زدائی،تمرین درآستانه ای فعالیت های جدی، تمرین در خود محدودی وغیره می باشند.یعنی واضح وروشن می گرددکه نمایش مختص اجتماع انسانی بوده ،ودرین فهرست تمام آن چیز های باید افزوده شوند که برای درک اخلاقی و زیبا شناسی مورد استفاده قرارمی گیرند.
رفتارحیوانا ت – رقص در حیوانات شناسی وپرنده های دگردر پروسه ای پرستاری از "قلب خانم"،مسابقات زاغها در هنر پرواز،مسابقات پرند ه هائی آوازخوان وغیره گواه آنست که مسابقه و نمایش ازفرهنگ سبقت می جویند یعنی قبل ازآن در جامعه ای انسانی وجود داشته وازآن سرچشمه نگرفته اند.
در عمل تمام حوادثات و پدیده های فرهنگی نه تنها با بخش هنرپیوند دارند،که برهمه روشن است ، اما بطور مثال ،حقوق،کار فرما،علم ، فعالیت تخصصی وهم چنان زندگی روزمره دارای نمایش درکیفیت یکی ازاجزای مرکبه می باشد.حتی زندگی مذهبی دراصطلاحات نمایش ممکن است متجسم گردیده باشد.پس افلاتون متزلزل نبود،اشیای مقد س را تحت کتگوری نمایش پیوند داد.او تصدیق می نماید که پدیده های جدی ضرورت به تفسیر نمودن جدی دارد ،وخداوند سزاوار چیز های جدی و مقد س است.،در آن زمانیکه انسان خلق شد که" بازیچه ای" در دست خداوند باشد،و این بهتراست که درسرنوشت او باشد.مقدس بطور کلی ازآن بابت نجس وحرام نمیگردد که اورا بازی(نمایش )می نامند،برعکس نمایش بلند همتی درآن دارد که با نام اوفعالیت ساحه ای خارق العاده ای روح وابستگی دارد.
طبعا، رشد تمدن باعث پیدایش اختلافات نظرنسبی بین دوبخش نمایش ومصروفیت های جدی گردید ،اما درآغاز این دو بخش یکجا محیط را تشکل دادند که درآن تمدن استقرارگردیده بود. تعمیم های مشخصات نمایش ای.خییزینگوی در فورم آزاد تشریح وبیان می گردد:
1- نمایش(بازی) فقط آن فعالیتی را میتوان نامید که نی باساس ضرورت ،بلکه بطور آزاد اجرا می گردد.
2- نمایش همیشه خارج از چوکات وحدود زندگی" حقیقی " است.
3- نمایش در سرحدات مشخص محل ومکان اجرا می گردد.
4- نما یش عمیقا با ایده ای نظم وترتیب روابط داشته که اورا درساحه ای زیباشناسی میرساند،در آن آهنگ ،توازن،تزلزل ،قرارداد،سرآغازو سرانجام،اختلاف وحل موجود اند.
5- در نما یش تشنج موجود است که نمایش آزمایش را تحت تاثرقرارمیدهد:نیروهای فزیکی ،نوآوری،بردوباری ،وهمچنان نیروهای معنوی ، مثل او درین بازی مسابقه می نماید.یعنی مجبورخود را درچوکات مجوزنگاه دارد.
6- نمایش اسرارآمیز است که تغیر لباس ،ماسک نمودن افراد،محدودساختن اشتراک کنندگان فعالیت های دینی که دارای خصلت عرفانی اند انعکاس می یابد.
بدین ترتیب ،بازی(نمایش) دارای فونکس فرهنگی خلاق می باشد ،این مقوله ای عمومی فرهنگی است . حتی آن فعالیت که در مراحل ابتدائی فرهنگی بخاطر رفع نیاز مندیهای زنگی جهتیابی گردیده بود مثلا شکار فورم بازی را بوجود آورد،رخنه نمودن به مزاج آن. فرهنگ در مراحل ابتدائی خویش از نمایش(بازی)رشد ونمو نمی نماید،اما "بازی می شود"ودر آن گسترش می یابد.شخصیت در بازی(نمایش) مقدس رشد نمود ،اشعار(نظم)در نمایش تولد گردیده وموجودیت خویشرا در فورم های نمایشی(بازی) ادامه میدهد.موزیک ورقص یک نمایش خالص وپاک بود ،خردمندی و دانش بیان لفظی خویشرا درعنعناتی نیک وخیر خواهانه نمایشات می یابند.که بشکل مسابقه رخ داده اند، ترتیب نمودن علامات سلاح،مشروطیت زندگی ارستوکراتها درفورم های نمایشی اساس گذاری شده اند.
ولی ، فونکس ایجاد فرهنگ را ممکن است نمایش اجرا نماید،فقط نمایش است.او قواعد خود را دارد ،اما این قواعد برقرارمی گردند وبطورآزاد برسمیت شناخته می شوند. ناقضین قانون وقواعد خود فرهنگ را خراب می سازند. برای آنکه محتوای نمایش فرهنگ بتوانند ایجاد کننده ویا متحرک فرهنگ باشد. او باید خالص وپاک باشد. برای نمایش انسانی شوروشوق ،فشار،خوشی شاخص اند ،مراسم یعنی فعالیت مشخص خصوصیات مشخصه است که آنها با استفاده ای عملی ربط نداشته، اما از طرف انسان ارزش زیاد به او قائیل گردیده است. نمایش با جبر وزور نا سازگاراست.
جبر- هر نوع فورمی را که او بپذیرد ،بازهم اوهمیشه درحالت" خارج ازبازی" باقی خواهد ماند. نمایش هدایت شونده – عبارت ازنمایش نیست.
نمایش برای زندگی انسان با لغ بسیارعمده می باشد. درتلاش بخاطر اهداف مشخص بیرونی ،دست آوردها ونتائیج ، ما بعضی اوقات مفهومی فعالیت و آزادی آن را از دست می دهیم ، تقریبا غیر آگاهانه شروع به فعالیت اتوماتیکی می نمائیم .فعالیت ،اهداف او مارا مشخص می سازند ونی ما اورا،وامکان باز گشت این فعالیت کرکترانسانی و آگاهانه او وابسته با توقف او، با برکناری و فائیق آمدن او می باشد.
ای.خییزینگوی نشان میدهد که چگونه آغاز نمایش به بخشهای مختلف فرهنگی اشاعه می گردد، بخصوص دربخش حقوق (تصور می نمایم که برای حقوق دان آینده این نظریه بدون علاقه مندی نخواهد بود) .ای خییزینگوی فکر می نماید که سه جهات امکان میدهند که درباره ای حقوق بمثابه ای نمایش صحبت نمود: پروسه ای قضائی مانند نوع ازبازی قمار،مانند مسابقه،مانند جنگ لفظی . دردیدگاه اول ساحه ای حقوق،قانون و محکمه جدا گردیده اندوحتی درمقابل نمایش مخالفت می ورزد، اما چنین عناصر مانند مسابقه وجود دارد (مثلا مباحثات قضائی طرفین برای یونانیها- پیکار مختص خود شان که مشروط به قواعد ظالمانه می باشد).
درکرکترنمایش حتی فورم های زندگی حقوقی نشان داده می شوند.پس جای برای انجام عدالت – عبارت ازجای مقدس است که ازجهان عادی جدا دیوارگردیده است،محافل سحرآمیزکه در درون آن تقسیمات عنعنوی افراد به رتبه ها موقتا قطع می گردند.پیش ازآنکه قاضی به اداره ای محکمه آغاز نماید از قبا مستفید می گردد ویا کلاه گیس برسرش گذاشته می شود.واین یک نمایش عادی پوشش لباس نبوده ،بلکه او بشترازهمه ماسک ابتدائی مرمان اولیه را به خاطر می آورند.همه ای اینها انسانرا"موجود خاص" می سازد. بالاخره مراسم جدی که درآن هر دوجوانب ، وهر کدام میخواهد پیروزی را بدست آورند، مقررات سخت و اشتراک متواتررا تحمل می نمایند.تصادفی نیست که این سوژیت ها همچنان در سینما و تلویزیون مشهوراند.
در پروسه ای تیاترالیزه شدن مئوسسات درآستانه ای مرگ اوضاع غلیظ وتیره ترشد ،تشویشا ت کولکتیفی بر قرارگردید،وترس مرگ عقب نشینی نمود وتححقق رول خویش را تغیر داد.تیاترامکان دادکه وحشت مرگ بر طرف گرددورضایت مندی خویشرا درچنین برطرفی در یابند. لازم است که راه پیمائی های مشعل فروزان شرکت کنندگان جنبش رادیکال راست را در نیمه اول قرن بیست یاد آوری نمود.
جایگاه خاص را دراثر خییزینگوی به سپورت تخصص گردیده است. باساس نظر مئولف سپورت معاصر تمام چیزهای خوبی محتوای نمایش رااز دست داده است .چونکه مسابقات آن اسرار قدیمی وخصوصیا ت تصوفی اش را دگه ندارند.عوامل آن-عبارت از" تخنیک، متشکل بودن، تجهیزات مادی وتفکرات علمی" می باشد.
موضوع نمایش همچنان توجه فیلیسوف آلمانی خوسی ارتیگه و گاسیته (1889-1955) را به خود جلب نمود .او همچنان در مورد سرنوشت فرهنگ معاصر،بحرانهای هستی شخصیت در شرائیط"جامعه ای عامیانه" ناراحت بود . او راه نجات فرهنگ را درمحافظت ارزشهای معنوی شخصیت های ارستوکرات می دید.ارتیگه با کمال میل می شمرد ، که دونوع مختلف انسانها وجود دارند:" مردم" ویا تودهها" ماده ای منجمد پروسه ای تاریخ " محسوب می گردد، شخصیت ها – اقلیت هدیه شده ای خاص است که ایجادگران اساسی فرهنگ اند.زندگی این انسان های برجسته وشخصیتها در بخش فعالیت نمایشی متمرکز گردیده است.
جای خاص را نویسنده ای آلمانی وسویسی گیرمان گیسی (1877-1962) دربین تیوری دانهای فرهنگ نمایشی دارد.میدان عرفانی نمایش ساحه ای فعالیت زیبا شناسی مودل سازی می گردد ،که توسط او بمثابه ای فعالیت سازمان یافته ای همه عرصه های زندگی جامعه وانسان باساس نظم ،هدف روشن، شرافت مندی وهماهنگی مورد ارز یابی قرارمی گیرد.
در زندگی اجتماعی فورم های نمایشی بخاطر پرده پوشی مقاصد اجتماعی ویا کرکترسیاسی استفاده می گیرد.بدین معنی که این یک نمایش ساختگی(دروغی) است.در فرهنگ همیشه فورمهای نمایشهای والگرد وجوداشتند- تشنه ای سروصداها وهیجانات خشین، گرایش به مناظرعامیانه وغیره بودند. چونکه اثردرزمان عظمت تبلیغات هتلری درآلمان ایجاد گردیده بود.ای خییزینگه نمیتوانست به این پدیده ای فرهنگ معاصربرای او عکس العمل نشان ندهد. او قرار ذیل نوشت: " نمایش فرومایه(پست)هرنوع تبلیغات را مثتثنی قرارمیدهد.او اهداف خود را در خود نگاه داری می نماید.روح او وفضای او مملوازترغیب های خوشی وعاری از هستریک متشنج می باشد.امروزاو تبلیغا تی که میخواهد هراشتراک کننده ای زندگی را بدست آورد ،بحیث وسیله ،پیشرو عکس العمل متشنج توده ها فعالیت می نماید و بهمین خاطر حتی زمانیکه او فورم های نمایشی را قبول می نماید،نمیتواند بحیث انعکاس معاصرروح نمایش بررسی گردد،اما بحیث جعل سازی آن " .بعد ازمدت وزمانی هالند اشغال گردید ومتفکر هفتاد ساله دراردوگاه افتاد.تفکر واقعی حقیقتا – عبارت از سر نوشت است.
جوامع معاصر وادار می سازد که بیش ازپیش طیف رول اجتماعی را توسعه بخشند ، انسان این ها را به عهده دارند واین نقش را عملی میسازد ،اما او نمیتواند همه ای وظائیف قرارداده شده را در یک دفعه مورد اجرا قرار بدهد.بهمین لحاظ نمایش فورمهای ریا کارانه راکسب می نماید .بخصوص او به اصطلاح در فرهنگ عامیانه زیاد ترانعکاس گردیده است ، که ما بعدا آنرا مورد بررسی قرار خواهیم داد.
ادامه دارد........
منابع:
1- کلتورولوژی(کورس مختصر ) کمک عاجل برای محصلین .گ.س.انتوسیویچ.سال 2008
2 – کلتورولوژی برای محصلین موسسات تحصیلات عالی .ب.آ.سکلوف.سال 2008
3. کتاب درسی "کلتورولوژی " ن.گ.بگدا ساریان.سال 2007
скорая помошь студенту" культурология "КРАТКИЙ КУРС"- 1
Г.С.Антосевич.г.2008
Учевник "КУЛЬТУРОЛОГИЯ" Н.Г.БАГДАСАРЬЯН.г.2007- 2
-КУЛЬТУРОЛОГИЯ "ДЛЯ СТУДЕНТОВ ВУЗОВ"В.А.САКОЛОВ,Г.2008 3
ایمل:
مورخ 20-07 2008 هالند