م.زردادی

 

افشار زخم خونینی در قلب هزاره:

اینک باز در آستانهء سالروزدیگری ازوقوع فاجعهء افشار قرار داریم ، فاجعه ایکه در تاریخ معاصروطن ما فصل جدید جنایت را عنوان نمود چه ، حجم وابعاد این فاجعه پا فراتر از مرزهای جنگهای بین التنظیمی میگذاشت ودرست جنگ دولتی علیه قوم وملیتی بود که بهیچگاه نمیتوان گفت که، تمام  زنان ، کودکان وپیر مردان آنرا جنگجویان واعضای حزب مخالف دولت تشکیل میداد.

عادلانه باید اعتراف کرد که ، اگراز زمرهء  تفنگ بدستان حزب وحدت ، هزار ها تن در جنگهای رویارویی ویا دراثرتوطئه وترور که یکی از اشکال ناجوانمردانهء جنگ ومبارزه میباشند ، کشته وشهید میگردیدند ، شاید هیچگونه سوالی رادر اذهان  عامه ایجاد نمیکرد. زیرا همه میدانند که ، جنگ (اگرما نفس آنرا بمثابهء یک پدیده اجتماعی بپذیریم ) قانون خشک وخشن خودرا دارد که نمیتوان ازان انکار کرد.  اما تخریب وتاراج دارایی مردم ، تعرض فجیعانه و وقیحانه به ننگ وناموس ودر آخر قتل عام کودکان ، زنان وپیرمردانیکه یگانه وجه مشترک شانرا با حزب وحدت همانا انتساب شان به یک ملیت  یعنی هزاره بودن تشکیل میداد ، جنایتی است نا بخشودنی  که هیچ انسان بشردوست وعدالتخواه  حق ندارد آنرا نادیده بگیرد.

 تکرار سیستماتیک چنین فجایع ، که درطول تاریخ  به سطح و سویهء مختلف بالای هزاره ها تحمیل می گردد بار دیگر مارا باین حقیقت مسلم معتقد میسازد که :

 -1ملیت هزاره در تمام ازمنه های تاریخی این کشور ، دوستان حقیقی و استراتیژیکی در بین میلتهای حاکم نداشته اند. هریکی از این حاکمیت ها از نیروی ملیت هزاره درمجموع واز رهبران قومی ، سیاسی و مذهبی آن بطور اخص ، صرف برای رسیدن به اهداف خویش کوتاه مدت  استفاده کرده و بعد از نیل به این اهداف با براه اندازی بهانه ها وتوطئه های مختلف ،ناجوانمردانه پا برفرق تمام ملیت هزاره کوبیده اند. 

سهم ملیت هزاره در ادارات دولتی وقدرتهای حاکمه همیشه ناچیز و بیشتر تشریفاتی و سمبولیک میباشد . بناء تا اکنون متاسفانه ، نمیتوانیم از دوستی ملی ، وحدت ملی و تساوی حقوق ملیتها بسطح کشوری سخن برزبان برانیم.

 -2 هزاره ها تا حال دارای یک مرکز واحد  رهبری سالم سیاسی ، مذهبی و اجتماعی نبوده اند. فقدان چنین مرکزبرای یک اقلیت ملی که دارای نژاد ومذهب متفاوت با اکثریت مطلق ساکنین کشور میباشد، تا اکنون درد آور وفاجعه بار بوده است.  قدرت حاکمهء دولتی دارای اردوی منظم ولشکرهای ایلجاری و قومی مجهزبا سلاح مذهب و نژادپرستی درتبانی باجهالت قرن ها توانسته اند ضربه های مهلک وجبران ناپذیر را بر پیکر ما وارد آورد چنانچه تاریخ دور ونزدیک کشور گواه گویا بر حقیقت این ادعای ماست .

3 -تمام نیروهای سازنده وسالم ملیت هزاره در ایجاد سازمانها ،احزاب ، لایه ها و قشرهای مختلف سیاسی و قومی مختلف الجهت مصروف ودرتثبیت خود وتردید رقبای سیاسی ومنطقوی اش به هدر میروند ، این امرهمیشه سبب شده است که قدرتهای حاکمه با روی خوش نشان دادن بیک بخش، بخش دیگر را بادستان خود ملیت هزاره ، تهدید ، توبیخ و قسما سرکوب کند .این نمونه بی اتفاقی دیگر هم زمینهء مناسبتری را برای دشمنان تاریخی ملیت ما فراهم ساخته است تا با دست باز وخاطر آرام تر درجهت قلع وقمع ما اقدام نمایند.

-4 ازواقعیت های فوقا ذکر شده باین نتیجهء قاطع رسیده و پیشنهاد میگردد که :

الف- هرچه عاجلتر باید در راه ایجاد یک مرکزواحد رهبری قومی اقدام و از دامن زدن به                                                                                                                                                                                    اختلافات درونی که جز آب بآسیاب دشمن ریختن چیزی دیگری نیست ، خود داری گردد.  

ب- برای ایجاد مرکز واحد رهبری باید علاوه ازهزاره های جعفری مذهب از هزاره های پیرو فرقهء اسماعیلیه وهزاره های سنی مذهب نیز دعوت بعمل آید. ازمرجع تقلید هزاره های جعفری باید درجهت اتحاد ورهنمود بعدی آنها ، در راه وحدت و ائتلاف با دیگر هزاره ها وگروهای سیاسی آن استفاده اعظمی گردد.

پ- یک مجمع عمومی هزاره های سراسر جهان دعوت و حلقهء رهبری آن منحیث شورای مرکزی انتخاب گردد.

ت- درین مجمع برعلاوهء اعضای رهبری یا شورا، دورنمای رشد سیاسی و اقتصادی سرزمین هزارستان تعیین گردد. این مجمع باید بنیاد یک سازمان وسیع ملی هزاره های جهان را پی ریزی نموده و بمرور زمان بیک سازمان جهانی ارتقاء یابد.

ث- حساب بانکی دریکی از کشور های منطقه افتتاح وبصورت روشن وواضح  بصورت داوطلبانه وبعنوان اعانه ، ماهوار یک فیصد ازعواید هزاره های متمول و مستعد ، باین حساب بانکی انتقال داده شود.

ج- از سرمایه و عواید بانکی این حساب، در ساختمان کلینیکهای صحی ، مکاتب ، بندها ونهرها وهمچنین ایجاد محلات کار درمناطق هزاره نشین ،از طریق احداث کارگاه های کوچک و بزرگ صنعتی و استخراج منابع طبیعی استفاده گردد. 

  همچنین ازین عواید باید به هزاره هاییکه در دیگر کشورهای جهان زندگی میکنند و ضرورت بکمک داشته باشند، بصورت مشخص و آدرس وارکمک شود.

 طبع ونشر جراید ، کتب درسی و یا آثار نویسندگان و شعرا ییکه استعداد مالی چاپ آثار شانرا نداشته باشند ، باید از طریق حساب بانکی  ملیت هزاره تأمین شود. وهمچنان ده ها موارد دیگر کمک مطابق بلزوم دید شورای رهبری ملیت هزاره باید در نظر گرفته شود.

چ- زمینه های یک رفراندوم یا همه پرسی عمومی در مناطق هزاره نشین آماده و موضوع فدراليزم مطرح گردد.درصورت نتیجهء مثبت رفراندوم به نفع فدراليزم، بسطوح مختلف ملی و بین المللی بالای آن پا فشاری گردد.

ح- از پول بیت المال که ازوجوه خمس و ذکات و امثال آن تهیه میگردد باید در قدم اول در تامین اعاشه واباطهء فامیلین شهداء ، معلولین ومعیوبین جنگها وایجاد پرورشگاها استفاده گردد.

خ- در چوکات شورای رهبری ملیت هزاره باید کمیسیونهای مستقلی در هربخش وجود داشته باشد. کمیسیون ارتباط خارجی این شورا ، باید ملیت هزاره را بعنوان یک گروه اتنیکی مستقل بجهان معرفی نماید تا از یکطرف مطابق به نورم هاو معیار های شناخته شدهء جهانی مستحق خودمختاری شناخته شده و از سوی دیگرهرگونه ظلم وتجاوز بحقوق این ملیت درکتگوری جنایت علیه بشریت بحساب آمده و مرتکبین آن مطابق بقوانین بین المللی محکوم ومجازات گردند. تا زمان ایجاد شورای رهبری و کمیسیونهای آن، این وظیفه را میتوانند قلم بدستان ، علما و روحانیون با احساس، روشنفکران وقشر منور جامعه بعهده بگیرند.

د- در شرایط کنونی کشور با یک جبهه واحد بطرف  انتخابات ریاست جمهوری ، شوراهای ولایتی ، شهرداری ها ودیگر نهاد های انتخابی پیش رفته و کاندیدان شایستهء ملیت راصرفنظر از سابقه و اندیشهء سیاسی اش تشخیص و بآنها رای داده شود. مسئولین ورهبران واقعی ملیت ما حق ندارند تا ازنام ملیت خود تجارت سیاسی نموده ومنافع ملیت مارا برای هشت الی ده سال طلایی دیگر نادیده بگیرند. درمناطقیکه مردم آن درطول تاریخ بزرگترین رنج حقارت ،توهین ،اسارت ،قتل عام ها ،خانه سوزی ها ومهاجرتهای اجباری را کشیده اند ،هر ساعت وهرروز برای احیا وبازسازی روانی ،کلتوری وفرهنگی و اقتصادی آن اهمیت دارد و باید ازان استفاده معقول گردد.

ذ- دوستان وهمکاران تاکتیکی و استراتیژیکی ملیت تشخیص وبا درنظر داشت همه جانبه ء منافع ملیت هزاره با آنها همکاری گردد. ملیت های تحت ستم و تورکتبارمانند اوزبیکهاوتورکمنها با ملیت هزاره منافع مشترک دارند و بناء میتوانند مناسبات دوستانهء دوام دار داشته باشند.

ر-   حزب وحدت برهبری آقای خلیلی ، درجریان هشت سال تمام ، با وجود داشتن امکانات وسیع نتوانسته است که کوچک ترین خدمتی را بملیت هزاره ، ازنام ملیتی که صاحب تمام امتیازات گردیده است ، انجام دهد . مابه هدر رفتن این وقت طلایی را یک ضایعه ء جبران ناپذیر برای ملیت خود دانسته واز حزب وحدت و تمام شاخه های آن که بعد از آقای مزاری عمومیت، لیاقت ، شایستگی و استعداد کاری خودرا بحیث حزب سراسری ملیت هزاره ازدست داده  ونمیتوانند دیگر منحیث فاکتور متحد کننده ملیت عمل کنند خواهش میکنیم که باید منحل اعلان و حزب جدیدی بنام توحید که در بر گیرندهء تمام نیروهای ملیت هزاره باشد ، ایجاد گردد.این حزب  جدید در ائتلاف با احزاب وسازمانهای دیگرهزارگی باید بیک سازمان سیاسی و اجتماعی تبدیل گردیده و همچون نیروی واحد در مسایل داخلی کشور سهم بگیرد.ملیت هزاره نباید همچون پانگی در پلهء ترازوی دیگران بوده بلکه باید وزن وکتلهء مستقیم ومستقل خودش را داشته باشد.

ز- نظریات و اندیشه های سیاسی سازمانها وگروهایی هزارگیی که باتحاد نیروهای ملیت هزاره خدشه وارد ننماید قابل احترام میباشد وباید درراه ورود افراد این سازمانها در حلقهء رهبری ممانعت وترسی وجود نداشته باشد. منافع ملی باید بالا تر از عقاید شخصی وسازمانی باشد.  

ژ- امید وارم که علماء و دانشمندان ملیت ما درجهت تکمیل ، ترتیب وتنظیم  ،علمی ساختن و عملی ساختن این طرح پیشنهادی طوریکه لازم است کار نمایند و آنرا بیشتر رنگ وشکل قانونی داده و آمادهء تطبیق بسازند . ازمتنفذین محلی ،خوانین و صاحب رسوخان ملیت هزاره همچنان امید وارم که بالنوبه زمینه های وحدت قومی را در چوکات یک سازمان پایدارسیاسی  اجتماعی هزارگی  فراهم ودر راه عملی شدن آن کار نمایند.  تا باشد که نسل های آیندهء ملیت ما از خطر خانه سوزیها ، کشتار و ذبح فردی وجمعی ،تجاوز جنسی و نسل کشی در امان باشند.

 س- ازتمام جوانان بیدار با احساس و آگاه ملیت هزاره خواهشمندم تا بنوبهء خود در راه تعمیم این طرح ویا پیشکشیدن طرح های مشابه دیگری که بتوانند اتحاد وهمسویی ملیت مارا فراهم نماید ، از هرگونه همکاری وتلاش خستگی ناپذیر دریغ ننمایند. مردم وملیت ما باین جوانان که دارای نیروی سرشار فرهنگی وفزیکی میباشند ، چشم امید دوخته اند ، ما حق نداریم تا این امیدهای آمیخته با اشک وخون را نا امید بسازیم.

ش-  یک صفحهء انترنیتی که ناشر افکار ملیت ما بوده ونقش وسیله ء ارتباط مرکز با سازمانهای محلی و منطقوی آن را داشته باشد، تاسیس گردد. این صفحه میتواند ازیکطرف در هماهنگی کار وفعالیت جوانان روشنفکر ومنورین  و از طرف دیگر درتنویر اذهان عامه جامعه هزاره اهمیت بسزایی داشته باشد.

   در اخیرمیخواهم توجه رهبران کنونی ملیت هزاره وآنهایرا که ادعای رهبری میکنند به این حقیقت مسلم جلب کنم که ، درهرمقطع تاریخی نقش اساسی وکلیدی رادر راه رشد ورفاء یک جامعه ، رهبران آن ایفا میکنند وبار مسئولیتهای عقبمانی فرهنگی ، اقتصادی ، تشتت وپراگندگی ملت و ملیت را هم همین رهبران بدوش میکشند. در مورد ملیت هزاره این موضوع ازهرچه بیشتر قابل دقت میباشد زیرا در اقلیت قرار داشتن ملی ومذهبی همراه با بی اتفاقی های درونی جامعه ، هزاره را بیش از همه آسیب پذیر تر میسازد. تاریخ مبارزات ملیت هزاره شاهد شخصیتهای برازندهء ملی مانند سردارمیر محمد عظیم بیگ ، ابراهیم گاوسوار فرقه مشر فتیح محمد خان ، سیداسماعیل بلخی ، استاد اکرم یاری ، شهید بابه مزاری ، سلطانعلی کشتمند و ده ها قهرمان نامدار وگمنام دیگر که خاموشانه در سنگرها رزمیده و جانهای شیرین شان را در راه حفظ آبرو ،شرف وناموس ملیت ازدست داده اند ، میباشد. با اظهار تأسف باید یاد آوری گردد که انسانهای ترسو ، محافظه کار وفروخته شده نیز در بین رهبران قومی وجود داشته اند که تاریخ ملیت ما آنها را منحیث عناصر منفی و مضرنیز فراموش نمینماید. اکنون انتخاب با رهبران زنده و بالفعل ملیت هزاره است که در کدام صف میایستند وکدام نام را در تاریخ ازخود بیادگار میگذارند...

   دوستان و وطنداران عزیز!

یاد آوری ازسالروز حوادث وفجایع اسفناک در رابطه با ملیت ما آنوقت میتواند ارزش چیزی را داشته باشد که ما آنرا چون درسهای تاریخی بخاطر داشته و ازآن پند وعبرتی گرفته باشیم . تمام احساس ، عقل،شعور ونیروی ما باید درجهتی بکار انداخته شود تا همچو فجایع در کشور تکرار نگردند.

یگانه تضمینی که میتواند مارا امید وار به آینده ساخته وفردای نسبتا روشن وخوشبختی را برای کودکان ، زنان وجوانان ملیت ما بارمغان داشته باشد همانا اتحاد بیخدشه و بیچون وچرای تمام نیروها اعم از شیعه و سنی اسماعیلی و جعفری ، راستی و چپی ملیت ماست که ما امید واریم  با درک عمیق احساس درقبال مردم و میهن خود ، این نیروها باهم متحد گردند.اتحاد این نیروها میتواند امپولس خوبی برای تحقق آرمانهای میلیونها انسان زحمتکش این سرزمین باشد . صرف درآنصورت است که درکشوری بنام افغانستان ، هزاره بودن جرم شمرده نخواهد شد و فجایعی مانند افشار و درهء صوف و یکاولنگ و هزارها جنایت انجام یافتهء دیگر درحق مردم ما ، که تاریخ خاموشانه ازان حکایت میکند تکرار نخواهد گردید.

                                                                      بادرود گرم به ارواح شهدای گلگون کفن افشار!

                                                             در راه  آرامی و آزادی ملیت های تحت ستم در وطن !  

                                                                                                                    

این شعر گونه را به تمام شهیدان فاجعهء افشاربه زنان ، کودکان ، نوجوانان و پیرمردانیکه به بیرحمانه ترین شکل قربانی سیاست وحشیانهء قدرت طلبان گردیدند اهداء میکنم.

کودک افشار:

فضای دامنهء کوه پر از صدای تو است

طنین ناله وپژواک گریه های تو است

بکوچه ها هم هنوز جویهای خون جاری

زرگ رگ گلو وکنده دست و پای تو است

بگوش تاریک شب ضجه های طفلانه

و التماس  برای خدا خدای تو است

بچشم مور وملخ چهره های معصومی

 تن برهنه و پوشیده ازجفای تو است.

تورا به تیغ ستم  بستندو نپرسیدند

که چه بغیر هزاره دیگر گناه تو است؟؟

 بهیچ آب نشویند ننگ دامان را

ولکه هاییکه ازخون ناروای تو است.

بچشم ما دیگر افشار نیست مامن امن

نماد وحشت ملی و کربلای تو است.

شهید ، کودک معصوم ملت محکوم !

 تو زنده ئی وبقلب هزاره جای تو است

نهال سرو قدت گر زظلم و جبر شکست

همیشه سبز بتاریخ قد رسای تو است

به بی گناهی ات ای طفل نازنین سوگند  

که مرگ وزندگی ماهم ازبرای تو است

 که هرچه هست زدار وندار (زردادی)

وهم ز شعرو شعورش همه فدای تو است.

                                            م.زردادی

                                           2/2/2009

                                   

 


بالا
 
بازگشت