فاشیزم افغان ملتی
در وصف اهل دانش، هر گز سخن نگفتند آن را که بی هنر بود چندین صفات کردند
یک روز بت شکستند احـــرام کعبه بستند روز دیگر پرستش، لات ومنات کــــــردند
خواننده گان عزیز چند روز قبل مطلبی را تحت عنوان" ســـــید مخدوم رهین در دهلی چی میکند" از صفحۀ انترنتی افغان جرمن آنلاین مورد مطالعه قرار دادم که باعث تاثر و دریغ من قرار گرفت البته به دو ملحوظ ، اول اینکه آدمک نمایی به اسم مستعار عبدالولی از آمریکا مانند اطفال کوچک و فقید در سر زمین علم و معرفت قلمچۀ را به دست گرفته و نکات چند را متحجرانه از نهایت فقدان علم وکمال در خصوص داکتر رهین چیزی در چوکات تحریر در می آورد که مایۀ بسا سر افگنده گی برای خوداش و هم کیشانش می باشد.
از قرایین مشهود است که وی این مطلب را به دستور باداران فاشیست افغان ملت خود عنوان می کند و می خواهد
بدین گونه شخصیت فرهنگی چون داکتر رهین را زیر سوال ببرد . دوم اینکه این پسرک خود فروخته شدۀ افغان ملت بی حرمتی به قلم، کاغذ و اهل قلم نموده است.
زمانیکه من در پوهنتون کابل داشتم اولین گامهای خود را در راه رو سرزمین علم و دانش میگذاشتم سخت علاقه مند بودم تا در مورد خودم، سرزمینم، مردمم، زبانم، فرهنگم و بلاخره هویتم بدانم آثار علمی وفرهنگی این شخصیت فرهنگی و اهل قلم را مطالعه میکردم که بسا مایۀ دلچسپی ام را نسبت به این شخص فراهم میکرد، چند سال بعد ایشان را در فاکولتۀ ادبیات پوهنتون کابل ملاقات نمودم، نهایت لحظات کوتاه اما گرنبهای بود از مباحث پیرامون زندگی مولانا جلاالدین محمد بلخی، اشعار حضرت بیدل و شهنامۀ فردوسی فیض بردم، ایشان مسایل را با بسیار فرهنگ عالی مطرح می کردندکه از فهم من بدور بود. از ایشان رجامند شدم تافهمم را مورد مداقه قرار داده و مسایل را برایم تفهیم نمایند بعد از آن ایشان لبخندی زدند و برایم گفتند که ماشا الله قوۀ درک تان بدنیست شکسته نفسی میکنید همین را گفتند و نسبت مصروفیتی که داشتند مجبور به ترک محل شدند.
بعداً از محصلین جویای احوال ایشان شدم ، دریافتم که بر علاوۀ مسولیت وزارت اطلاعات و فرهنگ ایشان مسولیت تدریس در دانشکدۀ زبان و ادبیات را نیز دارند بعد از آن برای مدت زیادی وی را ملاقات نکردم اما اکثراً از طریق رسانه ها از کارکرد های شان آگاه می شدم. زمانیکه داکتر رهین سمت وزیر اطلاعات و فرهنگ را داشتند که شاید مدت پیج سال را در برمی گیرد کارهای بسا ارزندۀ را در رستایی فرهنگ کشور انجام دادند که مختصراً ازآنچه من مسبوقم خدمت تان به عرض می رسانم .
1. باز سازی موزیم ملی و جمع آوری آثار این موزیم.
2. شامل سازی بت های بامیان و منار جام به حیث میراث فرهنگی جهان.
3. اعمار امکان برای ریاست های اطلاعات و فرهنگ ولایات.
4. تشکیل یک قطعه نظامی 500 نفری برای حفظ ساحات باستانی.
5. احیای طاق ظفر پغمان.
6. آحیای آبدۀ میوند.
7. مرمت کاری شهر کهنه به کمک بخش فرهنگی آغاخان.
8. تدوین قانون مطبوعات.
9. اهدای جواز برای بیش از 300 نشریه چاپی چندین تلویزیون و رادیو.
10. تدوین سرود ملی.
11. ترمیم مسجد شاه دوشمشیره علیه رحمه به کمک قوای ( آی ساف)
12. انفنتوری آثار موزیم ملی و آرشیف ملی.
13. تاسیس اولین موزیم شخصی سلطانی در کابل.
14. انفنتوری آثار باختری یا ( باخترین گولد)
15. تاسیس مرکز بین المللی مطبوعات.
16. تاسیس صندق هنرمند.
17. احیای مجدد کتابخانه های عامه ولا یات.
18. تاسیس مرکز و انستیتوت حفظ میراث های فرهنگی به کمک یونسکو.
19. احیای مجدد باغ بابر شاه به کمک مرکز فرهنگی آغا خان و غیره غیره که من نمی دانم اما ملت می داند.
زمانیکه من به منظور گرفتن ماستری خود عازم هندوستان شدم جویای احوال داکتر رهین از محصلین افغان در دهلی شدم آن ها به من گفتند که تمام فغان های مقیم هندوستان روابط خیلی نزدیک با سفارت دارند و مراسم مذهبی و ملی را یکجا با هم تجلیل می کنند و در غم و شادی هم دیگر شامل هستند. واز فعالیت های مثمری که
این سفارت در طول یک سال آخر نموده است عبارت می باشد از تاسیس مرکز فرهنگی افغانستان و هندوستان
نامگذاری چندین جاده در دهلی به اسم شخصیت های ملی افغانستان ترمیم سفارت بعداز تقریباً دو دهه و غیره
که هر کدام شما خود می توانید درمورد تطبوع نمایید.
من نمی دانم متحجری چون عبدالولی " مستعار" چسان می تواند از این همه حقایق چشم پوشی نموده و به خاطر اغراض شخصی و سیاسی فاشیزم افغان ملتی چنین اتهاماتی را به شخصیت های فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی کشور ببندد و چسان می تواند بالای وجدان خود اگر داشته باشد غالب گردد تا این ساطور را بر پیکر فرهنگی یک ملت بزند در حالیکه همه میدانیم که این همه توطیه ها و دسایس مضمحل جز جنبۀ سیاسی فاشیستی افغان ملتی چیز دیگری نیست.
خوانندۀ عزیز تقصیر داکتر رهین این است که وی یک داکتر زبان فارسی است و فارسی زبان است از این رو قابل تحمل برای افراد خود فروخته و اجیر نمی باشد و اگر در خاک فروشی هم پیمان این گروه باشد همیشه از وی قدردانی خواهند کرد ولو که بی سواد هم باشد.
در زمان تجاوز قشون سرخ شوروی داکتررهین در سنگر داغ مبارزه فرهنگی علیه این ابر قدرت قرارداشت
که این موضوع به همه گان هویدا است به خصوص به شخصیت های جهادی مانند استاد ربانی ، حضرت مجددی وغیره شخصیت ها، در حالیکه به اصطلاح آقای عبدالولی مصروف خوش گذرانی در آمریکا بودند و هستند و این آقا نمی داند زمانیکه انگشت انتقاد را به طرف کسی دراز می کند چارانگشت دیگرش به خود اش اشاره می کند و اگر داکتر رهین در هندوستان مصروف عیاشی است آیا شما مصروف عبادت و جاروب کردن
مساجد در آمریکاهستید.
در مورد عزل داکتر رهین از سمت وزارت اطلاعات وفرهنگ باید گفت که چند عامل پشت صحنه باعث شد تا ایشان از پست وزارت برکنار شوند.
1. عدم آگاهی یک تعداد از وکلا از شخصیت داکتر رهین.
2. عدم عضویت به حزب افغان ملت.
3. عدم عضویت ( آی اس آی )
4. ایجاد موانع از طرف وی برای قاچاقچیان آثار باستانی و افشای هویت آن ها مانند نصیرالله بابر.
5. عدم آگاهی تعدادی از وکلا از دسایس عقب صحنه برعلیه مصالح ملی .
دشمنان فرهنگ ستیز و زد منافع ملی کشور آخرین تلاش های خود را کردند تا داکتررهین را از صحنۀ سیاسی
کشور عزل نمایند تا بتوانند استراتیژی های ضد فرهنگ افغانی خود را به کرسی نشانند و از آن بهر برداری سیاسی نمایند.
من منحیث یک تبعۀ افغانستان و جیبۀ خود دانستم تا نکات چند را که بر پایه راستی و صداقت استوار است در مورد شخصیت داکتر رهین تحریر نمایم.
اگر بینی که نا بینا و چاه است اگر خاموش بنشینی گناه است
یورش آریایی