احمد سعيدی
نخست از همه باید گفت که مطبوعات ورسانه ها آموزشگاه اجتماعی و نهاد اساسی جامعه مدنی بوده که افکار و اعمال جامعه را بازیابی ، سمت دهی و تحت کنترول قرار می دهند و از سوی دیگر ملت را در نیل به ارزش های والای ملی مدد رسانیده و راهگشای ترقی و تعالی آن می گردند .
علامه محمود طرزی مبتکر و طراح اصلی مطبوعات معاصر افغانستان چه خوب فرموده است:
" مطبوعات مطبوعات ورسانه ها ترجمان زنده گی اجتماعیست ، مطبوعات زبان ملت است و روح مدنیت و اساس انسانیت را اعمار می نماید . "
این جمله مؤجز ، معتبر و پر محتوا می رساند که نردبان یگانه و اساسی پیشرفت و تمدن مطبوعات و رسانه های گروهی اند .
مطبوعات چون آیینه حقایق و رویداد های جامعه بوده که خواست ها ، درد ها و امیال مردم و تمام اقشار جامعه را متبارز ومنعکس می سازد، روی این اصل است که ما با رشد وتکامل مطبوعات باور مند هستیم وآنانیکه بدون موجب بخواهند روی اهداف سیاسی مانع رشد مطبوعات گردند میشود با یک گفتمان بین الافغانی که در آن علمای دینی وشخصیت های خبیر وفرهنگی کشور شرکت داشته باشند بحث آزاد براه انداخته شود. مردم افغانستان مردم مسلمان ومعتقد به ارزشهای اسلامی اند. حرف علما را درک میکنند. اما بعضی ها کوشش میکنند که از نام علما اهداف سیاسی خویش را تحقق بخشند
در این حقیقت مسلم و آفتابی جای شکی نیست ، که مطبوعات و فرهنگیان نقش و رسالت قاطع ، سازنده و تعین کننده را در جامعه داشته و دارند ، اما اینکه چگونه مطبوعات مطلوب و قابل قبول خواست ها و نیازمندی های ملت را تمثیل و بازتاب نماید ، بدون تردید باید گفت ، که مطبوعات نیازمندی های درون جامعه را درک و در جهت رفع کاستی های آن چون رهنما و رهگشای حقیقی پیوسته عمل می نماید و همچنان مشعلی تابناکیست که بخاطر روشن ساختن اذهان عامه همواره سعی و تلاش بخرچ می دهد و بدون توقف ابعاد خویش را طور مستمر و دوامدار گسترش می بخشند.
در کشور عزیز ما قبل از سه دهه جنگ و تشنج نیز مطبوعات چندان رونق قابل ملاحظه در مقایسه با کشور های همسایه و سایر ملل جهان نداشت ، اما در سال های جنگ و تنش ها که ابرهای غبار آلود و خوفناک فضای کشور را سرا پا گرفته بود و جهل و نفاق داد می زد ، مطبوعات ورسانه های ما نیز به عوض عرضه خدمت برای ملت و مردم بلا کشیده در جهت افتراق و نفاق کار های منفی و غیر مطلوب نموده در داخل و خارج از کشور حتی در میان فرهنگیان و نخبگان ما از جمله در کشور های قاره اروپا و امریکای لاتین پاکستان وایران قلم و کاغذ به مثابه خنجر علیه یکدیگر بکار برده بگونه که طی یکی دو شب گذشه تلویزیون ملی علیه دیگر رسانه ها وتلویزیون ها تبلیغات سوء مینمود خارج از امکان نیست که دست اندر کاران تلویزیون ملی در مورد از آمرین خویش حکمی را دریافت نموده باشند از طرف دیگر بخاطر اینکه بعضی از رسانه ها وزارت اطلاعات وکلتور را حاکم بی طرف نمی دانند علیه یکدیگر اتهام می بندند ووحدت ملی ما را خدشه دار ساخته آب را به آسیاب دشمنان ریخته وقدسیت قلم را زیر پا نموده که در حقیقت بعضی ها روی خود وکاغذ را سیاه کرده مسئولیت ایمانی ووجدانی خویش را به فراموشی گذاشه اند.
اکنون به موجب اینکه چارچوب نظام سیاسی به پایه اکمال رسیده و کشور عزیز ما افغانستان دارای پارلمان بوده و در حقیقت امر قوه سه گانه که مستلزم یک دولت حقوقی و قانونی می باشد تشکیل و ایجاد گردیده است و از جانب دیگر که حمایت گسترده جهانی نیز وجود دارد با اظهار تأسف که مسئولین درجه اول مطبوعات ما راهی را طوریکه لازم و شایسته است با درک نیازمندی جامعه امروزی رسالت خویش را بوجه احسن ایفا نکرده و هنوز هم در بی راهه قرار دارند ، به گونه مثال در جمع نشرات بی شمار دولتی در مرکز، چنانچه رادیو تلویزیون ملی مجلات و جرایدی که به نشر می رسد نود در صد در مدح و ستایش افراد وحلقات خاص حکومتی قرار داشته و رسالتمندی اصلی خویش را به باد فراموشی سپرده اند. که به هیچ وجه با مفهوم و محتوای مطبوعات حقیقی پیوند نداشته و مسیر غیر حقیقی و کج راوانه را در پیش گرفته اند که با تعریف مطبوعات ورسانه ها در تناقض و ناهمگونی قرار دارد .
سوال چنین مطرح است ، که آرزو های مردم را چه کسی بنویسد و یا بازگو نماید ، خلا ها و کاستی ها را کی ها شناسایی و به آن انگشت انتقاد بگذارد ؟
با اظهار تأسف آنهائیکه که با حفظ اصالت مسلکی و رسالت ایمانی و وجدانی در قبال قضایا جرئت مندانه عمل می نماید به اشکال گوناگون از طرف زورمندان دولتی ومحلی تهدید و تحقیر می گردند ، این در حالیست که قانون اساسی و از جمله قانون مطبوعات فعالیت های سالم و ارزنده فرهنگیان را مجاز دانسته و در پرتو احکام قانون به آن اجازه فعالیت داده است اما مرغ وزارت اطلاعت وفرهنگ یک لنگ دارد.
تعریفاتی که در رابطه به مطبوعات جامعه مدنی ارایه شده بیشر در بردارنده مفهوم مردمی بودن جامعه متمرکز می باشد ، جامعه که در آن قانون حاکمیت داشته و ثبات سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی حکمفرما باشد ، طوریکه اعضا و بخش های جامعه مدنی بیشتر نیاز دارند تا با حس مسئولیت مشترک در جهت نیل به اهداف مشترک با مساعی و همزیستی میان هم به پیش بشتابند ومطابق قانون وارزشهای دینی جلو حرکت های آنانی را که بدون موجب سد را مطبوعات میگردند بگیرند.
هر فردیکه به منظور خیر و فلاح جامعه ، تأمین امنیت و نظم عامه ، عــدالت ، تطبیق بدون امتیاز قانون سعی و تلاش بخرچ دهد در واقع شامل کاروان جامعه مدنی شده است .
بناءً می توان گفت که ما هم فعالین جامعه خویش بوده و هستیم و شرکت فعال ما با سایر نیرو های اجتماعی که ، قانونیت را در اجتماع خواستار اند در حقیقت جامعه ما را تشکیل و تقویت می نمایند .
جامعه که ما از آن بحث میکنیم اعضای آن کسانی اند ، که بدون در نظرداشت منافع شخصی بمنظور اصلاح ، بهبود امور ، حاکمیت و بالا دستی قانون ، همکــاری صلح ، عدالت و دموکراسی پیوسته مبارزه می نماید وبه آزادی بیان مطابق قانون اعتقاد وباور دارند.
در حقیقت امر حرکت جمعی مدنیت یافته گان به سوی تأمین مدنیت در واقع سیر و حرکت به سوی مدنیت بخشیدن جامعه می باشد .
با ارائه گفتار فوق می توان دریافت که مطبوعات و از جمله رسانه های گروهی با مدنیت و جامعه مدنی پیوند عمیق و ناگسستنی داشته ، زیرا مدنیت و پروسه ورود اصلاحات و دگرگونی های مثبت است ، که پی یکی دیگر تحقق می پذیرد .
آنچه علما و دانشمندان بر آن اتفاق دارند ، اینست که وسایل اطلاعات جمعی یگانه وسایلی اند ، که سیر و روند حرکت اجتماعی را معین می سازند ، زیرا هرتحول و دگرگونی اجتماعی ایجاب می نماید ، تا مردم با هم در ارتباط و تفاهم قرار داشته نظریات شان را با هم در میان قرار داده و یگانه وسیله ارتباط همگانی ، که میتواند به زودترین فرصت تفاهم همگانی را بوجود آورد و سرانجام حرکت وسیع اجتماعی را به راه اندازد ، عبارت اند از وسایل اطلاعات همگانی و جمعی که نقش اساسی و کلیدی را در امر تعمیم و گسترش مطبوعات و از جمله رسانه های گروهی ایفا می نماید .
وسایل اطلاعات جمعی وقتی اهمیت خود را منحیث عامل سمت دهنده اجتماعی بازتاب می نماید ، که پروسه انکشاف و تغیرات بنیادی آغاز گردیده باشد ، زیرا در این مرحله سوال فعال سازی نیرو ها و امکانات انسانی در جامعه عرض اندام می کند ، قول معروف است که مشکل عمده و اساسی کشور های عقب مانده فقر منابع اقتصادی آنها نیست ، بلکه علل اصلی عقب مانی آنها را باید در عدم توسعه و انکشاف منابع انسانی آنها جستجو کرد .
لهذا وظیفه اساسی آنها عبارت اند از سعی و تلاش برای نو سازی سرمایه های انسانیست .
سعی و تلاش برای نو سازی سرمایه های انسانی و بشری عبارت از بیداری نیروی معنوی انسانها و زمینه ســـازی برای کــار مشترک آنهـــا می باشد و علاوتاً بیداری ذهنی انسان ها مرحله ایست که به آموزش همگانی نیاز دارد .
کلمه مطبوعات در مفهوم وسیع خود به تمام فعالیت های رسانه های گروهی اطلاق می شود ، بدین معنی که رسانه های گروهی وسیله گفت و شنود و تفاهم میان توده های مردم اند ، این تفاهم با همی است که نزدیکی نظریات و اندیشه ها را به بار می آورد و نزدیکی نظریات حرکت مشترک و اجتماعی را سبب می گردد .
از این جاست که می توان گفت جامعه بدون نیروی وسایل اطلاعات همگانی امکان پذیر نیست وبه کوره راه میرود.
این همه فعالیت ها پیوند جدایی ناپذیر با وسایل اطلاعات جمعی داشته ، زیرا بهترین مدافع و تعمیم دهنده آزادی بیان و اندیشه ، عدالت ، روابط نیک اجتماعی ، قانونیت ، برابری و دموکراسی توأم با تشکیل حاکمیت بر اساس اراده مردم همانا مطبوعات و رسانه های گروهی می باشد .
جامعه انسانی بدون وسایل اطلاعات همگانی به سوی مدنیت رفته نمی تواند پس باید گفت که مدنیت بدون رسانه های گروهی و برعکس رسانه های گروهی بدون مدنیت عاری از مفهوم خواهد بود.
در این روز ها وزارت اطلاعات وفرهنگ میخواهد بر یک تعداد تلویزیون های شخصی قیودات نشراتی وضع نماید که در قدم اول سریال های هندی مورد بحث است وزارت موصوف اظهار مینماید که مطابق به فیصله شورای علمای افغانستان دست به این کار زده است. هر فرد مسلمان ومومن افغانستان فیصله ها ورهنمود های علمای دینی را بدون هیچ نوع تردیدی میپذیرند وبه آن عمل میکنند اما از علمای عالیقدر کشور نیز توقع برده میشود تا به وزارت محترم اطلاعات وفرهنگ هدایت دهند که دیش آنتن های خانه های مقامات عالیرتبه از آن جمله اعضای کابینه را چاره سازی کند. از طرف دیگر صفحات انترنتی کست های سی دی ودی وی دی وسایر نوار ها چه چاره خواهد داشت، این سریال ها چندین سال است که به نشر سپرده میشوند. وزارت اطلاعات وفرهنگ سال های گذشته کجا بود. چرا رسالت خویش را اگر رسالت آن باشد انجام نداد. تشویش ما از این رهگذر زیادتر این است که بعضی دست اندر کاران وزارت اطلاعات وفرهنگ خدا ناخواسته این کار را بخاطر خوشنودی کشور دیگری انجام نداده باشند. دست اندر کاران سیاست این حرف را میدانند که پاکستان علاقمندی آن را دارد تا توسط مهره های اصلی خویش اگر بتواند ضربه محکمی بر مناسبات افغانستان وهندوستان وارد نماید واز این آب گل آلود ماهی بگیرد.
از سوی دیگر باور ما این است که این آغاز کار خواهد بود وبا قطع نشر این سریال ها این وزارت خاموش نخواهد نشست تا جائیکه اگر زور اش برسد خدا نا خواسته زبان گویای مردم را نیز خواهد بست وبر لب ها مهر خاموشی خواهند زد. با دست اندرکاران موجود حکومت که وظیفه رشد وتوسعه فرهنگی را در کشور دارند یا الله خیر با این مکتب واین معلم حال طفلان خراب میبینم.